قوانین الگوی ابر سیاه کدامند؟
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
زیر مجموعه ها
کاربران برتر هفته
سوالات متداول
معنی کلمه زنگی
معنی واژه زنگی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | حبشي، زنگباري، سياه پوست | ||
عربی | زنجي، أسود، القزم الزنجاني الإ فريقي | ||
واژه | زنگی | ||
معادل ابجد | 87 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | zangi | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به زنگ یا زنگبار، جزیرهای در سواحل افریقا که مردم آن سیاهپوستند) [قدیمی، مجاز] | ||
مختصات | (زَ) (ص نسب .) | ||
آواشناسی | zangi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | لغتنامه دهخدا | ||
نمایش تصویر | معنی زنگی |
معنی زنگی . [ زَ ] (ص نسبی )منسوب به زنگ . منسوب به قبایل سیاه پوست ساکن افریقای شرقی . زنگباری . سیاه پوست . (از فرهنگ فارسی معین ج 2 و 5). منسوب به زنگ . مصری . حبشی و مردم سیاه رنگ و مردم بیابانی و وحشی و مردم ابله . ج ، زنگیان . (ناظم الاطباء). باشنده ٔ زنگ . (آنندراج ). یکی از مردم زنگبار. منسوب به مملکت زنگ . زنجی . منسوب به زنگبار. اهل زنگبار و شعرا آن را مقابل رومی آرند :
ز تاک خوشه فروهشته و ز باد نوان
چو زنگیانند بر بادپیچ بازیگر.
ابوشکور (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
چو شب گشت چون روی زنگی سیاه
نه خورشید پیدا نه تابنده ماه .
فردوسی .
بیاورد کهرم به ایران سپاه
زمین گشت چون روی زنگی سیاه .
فردوسی .
تو گفتی زمین روی زنگی شده ست
ستاره دل مرد جنگی شده ست .
فردوسی .
ز ناپاکزاده مدارید امید
که زنگی به شستن نگردد سپید.
فردوسی .
هندوان را آتش رخشنده روید شاخ رمح
زنگیان را شوشه ٔ زرین برآید خیزران .
فرخی .
راست بر چرخ تیره کاهکشان
همچو گیسوی زنگیان به نشان .
عنصری (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
حربگاهش چو زنگیانی زشت
که ببیزند خرده ٔ انگشت .
عنصری (از یادداشت ایضاً).
بسان یکی زنگی حامله
شکم کرده هنگام زادن گران .
منوچهری .
بکردار زن زنگی که هر شب
بزاید کودک بلغاری آن زن .
منوچهری .
زمین او چو دوزخ و ز تف آن
چو موی زنگیان شده گیای او.
منوچهری .
شبی همچو زنگی سیه تر ز زاغ
مه نو چو در دست زنگی چراغ .
اسدی .
دژم و ترسان کی بودی آن چشمک تو
گر نکردیش بدان زلفک چون زنگی بیم .
ابوحنیفه (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389).
تو چو یکی زنگی ناخوب و پیر
دخترکان تو همه خوش و شاب .
ناصرخسرو.
هزیمت شد همانا خیل بلبل
ز بیم زنگیان بی زبانت .
ناصرخسرو.
روزی بسان پیرزن زنگی
آردت روی پیش چو هرکاره .
ناصرخسرو.
چون بدر خانه ٔ زنگی شوی
روی چو گلنارت چون قار کن .
ناصرخسرو.
یافت آیینه زنگیی در راه
اندرو کرد روی خویش نگاه .
سنائی .
آن نه زو بود فتنه و کینه
زشت زنگی بود نه آیینه .
سنائی .
تیره چون روی زنگیان از زنگ
ساحتش همچو چشم ترکان تنگ .
سنائی .
چو زنگی که بستر ز جوشن کند
چو هندو که آیینه روشن کند.
فردوسی ؟ (از کلیله و دمنه ).
شب چو جعد زنگیان کوته شده
وز عذار آسمان برخاسته .
خاقانی .
زلفش بسان زنگیان درهم شده بر هر کران
بر عارضش بازی کنان افتان و خیزان دیده ام .
خاقانی .
هندی او آدمیخور همچو زنگی در مصاف
مصری او تیزمنطق چون عرابی در سخا.
خاقانی .
چون موی زنگیم سیه و کوته است روز
از ترکتاز هندوی آشوب گسترش .
خاقانی .
مژه چون کاس چینی نم گرفته
میان چون موی زنگی خم گرفته .
نظامی .
رومی و زنگیش چو صبح دو رنگ
رزمه ٔ روم داد و بزمه ٔ زنگ .
نظامی .
کشیده قامتی چون نخل سیمین
دو زنگی بر سر نخلش رطب چین .
نظامی .
گفت به زنگی پدر این خنده چیست
بر سیهی چون تو بباید گریست .
نظامی .
به کوشش نروید گل از شاخ بید
نه زنگی به گرمابه گردد سپید.
سعدی (بوستان ).
ملامت کن مرا چندانکه خواهی
که نتوان شستن اززنگی سیاهی .
سعدی (گلستان ).
دل زنگی که او ندارد زنگ
به ز رومی که تیره باشد و تنگ .
اوحدی .
زنگی ارچه سیاه فام بود
پیش مادر مهی تمام بود.
امیرخسرو.
- زنگی بچه ؛ فرزند زنگی . کودک سیاه و غالباً به خال سیاه اطلاق می شود و منوچهری دانه ٔ سیب را به آن تشبیه کرده است :
وندر شکمش خردک خردک دو سه گنبد
زنگی بچه ای خفته به هر یک در چون قار.
منوچهری .
در گلشن بوستان رویش
زنگی بچگان ز ماه زاده .
سعدی .
- زنگی دایه ؛ دایه ٔ سیاه :
ابر از هوا بر گل چنان ماند به زنگی دایگان
در کام رومی بچگان پستان نو پرداخته .
خاقانی .
- زنگی دل ؛ سیاه دل :
ز غوغای زنگی دلان عرب
گریزان ندانی که چون آمدیم .
خاقانی .
- زنگی دوالک باز ؛ سیاهی که دواله یا دوالک (نوعی قمار) بازد. زنگی فریب دهنده :
رگ آن خون بر او دوال انداز
راست چون زنگی دوالک باز.
نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 73).
رجوع به ذیل همین کتاب و گنجینه ٔ گنجوی ص 268 شود.
- زنگی زاده ؛ کودک زنگی . سیاه :
دخترکان سیاه زنگی زاده
بس به وضیع و شریف روی گشاده .
منوچهری .
رجوع به زنگی و دیگر ترکیبهای آن شود.
- زنگی زلفین ؛ سیاه زلفین . زلفین سیاه :
آن زنگی زلفین بدان رنگین رخسار
چون سار سیاه است و گل اندر دهن سار.
مجلدی (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
رجوع به زلفین شود.
- زنگی سار ؛ زنگی صفت . چون زنگی . زنگی مانند به رنگ و خوی :
و آن بیابانیان زنگی سار
دیو مردم شدند و مردمخوار.
نظامی .
رجوع به زنگی و دیگر ترکیبهای آن شود.
- زنگی سرشت ؛ که خوی زنگیان دارد. خشن و تندخوی بدطینت و زشت نهاد :
چگویی سیاهان زنگی سرشت
که بودند چون دیو دژخیم زشت .
نظامی .
رجوع به زنگی و دیگر ترکیبهای آن شود.
- زنگی فریب ؛ فریبنده ٔ زنگی . در شاهد زیر آهنگی که میل و شور زنگی را برانگیزاند. مطلوب زنگی . مورد علاقه ٔ زنگی :
زدم زخمه ای چند زنگی فریب
برون بردم از جان زنگی شکیب .
نظامی .
رجوع به زنگی و دیگر ترکیبهای آن شود.
- زنگی فش ؛ زنگی وش . مانند زنگی :
سیاهان مغرب که زنگی فشند
به صفرای آن زعفران دلخوشند.
نظامی .
رجوع به زنگی و دیگر ترکیبهای آن شود.
- زنگی کش ؛ کشنده ٔ زنگی .
- || از بین برنده ٔ تاریکی وسیاهی :
من آن روم سالار تازی هشم
که چون دشنه ٔ صبح زنگی کشم .
نظامی .
رجوع به زنگی کشی و زنگی و دیگر ترکیبهای آن شود.
- زنگی کشی ؛ قتل عام سیاهان . عمل زنگی کش :
برآراست بر جنگ زنگی بسیچ
به زنگی کشی نیزه راداد پیچ .
نظامی .
در آن تاختن لشکر رومیان
به زنگی کشی بسته هر سو میان .
نظامی .
رجوع به زنگی و دیگر ترکیبهای آن شود.
- زنگی مست ؛ سیاه پوستی که مست باده باشد. (فرهنگ فارسی معین ).
- || شخص شرور و تندخویی که به این وآن تندی کند. (فرهنگ فارسی معین ).
- امثال :
یا زنگی زنگ باش یا رومی روم ؛کار خود را یکسو کن ! به کسی گویند که هم خدا را خواهد و هم خرما را، یعنی گاهی به یک امر پردازد و گاهی به امر دیگر. (فرهنگ فارسی معین ).
|| دارای زنگ . دارای جرس . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): دایره ٔ زنگی .مار زنگی .
مترادف حبشي، زنگباري، سياه پوست
عربی زنجي، أسود، القزم الزنجاني الإ فريقي
مطالب مرتبط
نیم زنگی
نیم زنگی . [ زَ ] (ص مرکب ) سیه چرده . کبود. در بیت زیر مقصود سپهر است : ازین ابلق سوار نیم
۱۶ ایده برای ساخت بازی فکری در خانه با روشهای آسان و ارزان
اگر از بازیهای آنلاین یا بازی با گوشی و کامپیوتر خسته شدهاید، ساخت بازی فکری کودکان و بزرگسالان خودش یک تفریح جذاب است. میتوانید کمی خلاقیت به خرج دهید و با ایجاد کمی تغییر در بازیهای کلاسیک، بازیهای جذاب و سرگرمکنندهای را همراه با دوستان و اعضای خانواده تجربه کنید. در این مقاله، چند روش ارزان و آسان برای ساخت بازی فکری در خانه معرفی خواهد شد.
حتما بخوانید:
۱. ساخت تختهنرد رنگارنگ
شاید با خودتان بگویید که خریدن تختهنردی آماده بسیار راحتتر از ساختن آن است؛ اما اگر کمی حوصله و خلاقیت داشته باشید، ساخت تخته نرد در خانه و بازی با آن سرگرمی لذتبخشی برای شما خواهد بود.
با انتخاب رنگهای دلخواهتان میتوانید تختهنردی مطابق با سلیقۀ خود و چیدمان منزلتان بسازید. بهاینترتیب زمانهایی که بازی نمیکنید، میتوانید از تختهنردی که ساختهاید، همچون وسیلۀ تزئینی خانه استفاده کنید.
۲. تبدیل تختهسیاه بیاستفاده به جدول اسکرابل
اسکرابل یک بازی کلمهسازی دو تا چهارنفره است. صفحۀ این بازی یک جدول ۱۵*۱۵ است. روی کارتهای اسکرابل حروف الفبا نوشته شده است. شرکتکنندگان باید کارتها را بهگونهای در جدول قرار دهند که در سطر یا ستون مربوطه کلمهای معنادار ایجاد شود. استفاده از جدولهای بزرگ در بازی های گروهی فکر جالبی است. برای داشتن جدول اسکربل (جدول کلمات) بزرگتر میتوانید جدول خود را در مقیاس دلخواه روی یک تختهسفید یا تختهسیاه رسم کنید.
۳. بازیهای فضای باز را در خانه انجام دهید
برای انجامدادن بازیهای فضای باز مانند مثل «لِیلِی»، «راه رفتن بین خانهها»، «دوز»، «نقطهبازی» و… میتوانید از یک تکه موکت (یا پارچه) و گچ استفاده کنید. کافیست صفحۀ بازی را بهکمک گچ روی موکت بکشید و بازی را شروع کنید. برای بازی دوز و نقطه بازی میتوانید از لیوان یا کاسههای نشکن بهعنوان مهره استفاده کنید.
۴. بازی مونوپولی
بازی مونوپولی یا رپولی یک بازی قدیمی است. برای این بازی به صفحۀ بازی، دو سری کارت مخصوص و تاس نیاز دارید. هدف بازی دراختیارگرفتن خانههای خاصی از صفحۀ بازی است. اگر با قوانین این بازی آشنایی ندارید، با جستجو در اینترنت میتوانید مطالب مفیدی دربارۀ آن بخوانید. امروزه حتی میتوانید این بازی را روی تلفن همراه خود نصب و از آن استفاده کنید. اما اگر دلتان کمی تنوع میخواهد، میتوانید الگوهای این بازی را در اینترنت پیدا کنید. الگو را در ابعاد مناسب پرینت کنید و سپس تصویر پرینتشده را بهکمک چسب نواری یا چسب مایع روی صفحهای چوبی بچسبانید. زمین بازی شما آماده است. اگر طراح خوبی هستید، میتوانید بهجای پرینت الگوهای آماده، الگوی دلخواهتان را طراحی و پرینت کنید. اگر پرینتر ندارید هم میتوانید خودتان صفحه بازی را روی مقوا یا کاغذ نقاشی کنید.
۵. ساخت صفحۀ شطرنج با لگو
با فواید شطرنج برای کودکان آشنا هستید؟ افزایش تمرکز و کسب مهارت حل مسئله ازجمله تأثیرات مثبت شطرنج بر ذهن کودکان است. اگر کودک شما به بازی روی صفحۀ شطرنج معمولی تمایلی ندارد، با استفاده از لگو و با همکاری خودش صفحهای شطرنج برای او بسازید. اگر فرزندتان به لگو علاقهمند باشد، مطمئن باشید که از این پیشنهاد استقبال خواهد کرد.
۶. بازی چکرز
صفحۀ شطرنج و مهرههای تختهنرد از ملزومات اصلی بازی چکرز هستند. در بازی چکرز طرفین بازی مهرههای خود را بهصورت اریب حرکت میدهند. اگر بازیکنی بتواند از روی مهرههای بازیکن دیگر عبور کند، آن مهرهها از بازی خارج میشوند. برای ایجاد تنوع، میتوانید از درب بطری یا سنگهای کوچک بهجای مهرهها استفاده کنید. مهرهها را بهکمک گواش یا کاغذرنگی رنگ کنید. صفحۀ دلخواهتان را انتخاب کنید. صفحه را با مداد مثل صفحۀ شطرنج تقسیمبندی و رنگآمیزی کنید و چکرزی متفاوت را تجربه کنید.
۷. بازی «حدس بزن کیه»
این بازی با تصاویر خندان و رنگی از دوستان و خویشاوندان، بازی سرگرمکنندهای، بهخصوص برای نوجوانان، است. برای انجامدادن این بازی کافی است مجموعهای از عکسهای دوستان و افراد خانواده را پرینت بگیرید و از شرکتکنندگان بخواهید تا عکسها را شناسایی کنند. شرکتکنندگان میتوانند دربارۀ تاریخ تولد افراد یا خاطرهای خوب از آنها نیز صحبت کنند.
۸. تیک تاک تو (دوز)
تیک تاک تو یا همان دوز خودمان یک بازی دونفره است. در این بازی شرکتکنندگان بهنوبت خانههای جدول را علامت میزنند. شرکتکنندهای برنده است که سریعتر از دیگری یک سطر، ستون یا قطر از جدول را با علامت مربوط به خودش (معمولا ضربدر یا دایره) تکمیل کند. با ایجاد کمی تنوع، بچهها جذب این بازی ساده خواهند شد. این بار بهجای کاغذ یا گوشی موبایل، از تختهای صاف بهعنوان صفحۀ بازی استفاده کنید. چند قطعه سنگ یا چوب صاف و کوچک پیدا و بعد از رنگآمیزی آنها، بازی را شروع کنید.
۹. بازی «جعبه رو بردار»
این بازی هم یکی از بازیهای جالب، بهویژه برای بچهها، است. روند اصلی بازی بسیار ساده است؛ شرکتکنندگان باید جعبه را بدون کمک دست و با دهان از روی زمین بردارند. از هر نوع جعبهای میتوانید برای این بازی استفاده کنید. میتوانید مسیری برای قوانین الگوی ابر سیاه کدامند؟ بازی تعیین کنید تا فرد شرکتکننده بعد از برداشتن جعبه با دهان، آن مسیر را طی کند. بههرحال، شما در تعیین قوانین بازی آزادید.
۱۰. اجرای بازیهای کامپیوتری در واقعیت
برخی بازیها طرفداران پروپاقرصی دارند. برگزاری مهمانی برای انجامدادن این بازیها در میان طرفداران آنها بسیار رایج است. بازی سیطرۀ کتان (Settlers of Catan) ازجملۀ این بازیها است. این بازی بهقدری جالب است که یکی از وبلاگنویسان علاقهمند به این بازی، ماکت واقعی آن را ساخته است. شما هم میتوانید درصورت امکان بازی های کامپیوتری موردعلاقۀ خود را در واقعیت شبیهسازی کنید.
۱۱. بازیهای حافظه
میتوانید تصاویر مختلف را بهصورت رنگی پرینت یا نقاشی کنید و این تصاویر را برای بازی حافظه به کار ببرید. در این بازی، تصاویر بهصورت پشتورو روی صفحۀ بازی قرار میگیرد و شرکتکنندگان باید تصاویر مشابه را پیدا کنند. این بازی، ارزان و سرگرمکننده است.
۱۲. بازی باران و رنگینکمان (مار و پله)
این بازی نسخۀ دیگر بازی مار و پله است؛ با این تفاوت که در این نسخه ابر سیاه و رنگینکمان جایگزین پله و مار میشوند. هروقت به پایین رنگینکمان رسیدید، باید از رنگینکمان بالا بروید و هروقت که روی ابری سیاه بیایید، به پایین سقوط خواهید کرد. تصاویر رنگینکمان و ابر را به تعداد دلخواه پرینت بگیرید و آنها را روی صفحۀ بازی بچسبانید. شما میتوانید از همان طرحهای مار وپله استفاده کنید.
۱۳. تبدیل سینی چای به صفحۀ بازی
یک سینی چای قدیمی را بهعنوان صفحۀ بازی در نظر بگیرید. بهکمک کاغذرنگی، چند درخت و سنگ درست کنید و آنها را روی سینی قرار دهید. از حیوانات کوچک اسباببازی نیز میتوانید بهعنوان حیوانات جنگل استفاده کنید. کودکان ساخت این بازی و سرگرمشدن با آن را دوست خواهند داشت.
۱۴. پرینت صفحههای متنوع از یک بازی
شاید بازی مداوم با یک صفحۀ منچ برای بچهها خستهکننده باشد. راهکار ارزان برای داشتن چندین صفحۀ بازی این است که تصویرهای متنوعی از صفحۀ این بازی یا بازی دیگری را در اینترنت پیدا کنید و از آنها پرینت رنگی تهیه کنید.
۱۵. ابداع بازی با برچسبها و شکلکهای کاغذی
اگر یک ذهن خلاق دارید، بهجای شبیهسازی بازیهای موجود، خودتان بازی ابداع کنید. بدین منظور،از هنر و قدرت تخیل خود کمک بگیرید. موضوعی در نظر بگیرید و متناسب با آن، صفحۀ بازی را بهکمک برچسبها بچینید.
۱۶. تبدیل بازیهای قدیمی به بازیهای جدید
اگر میخواهید یک بازی ابداع و طراحی کنید، باید مجموعهقوانینی در نظر بگیرید و بازی را مطابق با این قوانین پیش ببرید. درغیراینصورت، یکی از بازیهای موجود را با کمی تغییر و نوآوری به بازی جدیدی تبدیل کنید.
آشنایی با نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال ( قسمت اول) | بیدارز
نمودار شمعی از اطلاعات مشابه نمودار میله ای استفاده می کند، اما بیشتر بر روی قیمت باز و بسته بودن سهم تاکید دارد تا میزان حداکثر و حداقل قیمت در نمودارهای سهام. تقریبا در تمامی نرم افزار های جاری ابزار مطالعه شمعی قرار دارد. تاریخچه پیدایش این مدل از کشور ژاپن شروع شده به همین دلیل به روش تحلیل ژاپنی نیز گفته شود.
شروع کار با نمودار شمعی
همانگونه که گفته شد مانند نمودار میله ای، نمودار شمعی در برگیرنده باز، بیشترین، کمترین، و بسته برای یک سهم در یک روز خاص است. اما برخلاف نمودار میله ای، نمودار شمعی داری یک بخش عریض است که به آن بدنه واقعی (real body) گفته می شود. این قسمت بیان کننده بازه بین قیمت باز و بسته است.
زمانی که بدنه واقعی سیاه رنگ باشد، بیان کننده این است که قیمت بسته کمتر از قیمت باز است (کاهش قیمت). اگر آن سفید باشد، بیان کننده این است که قیمت بسته بیشتر از قیمت باز است افزایش قیمت). شما می توانند این علایم را در عکس زیر ببینید.
به صورت خلاصه در تحلیل نمودار شمعی اولین قیمت یا باز (open)، بیشترین قیمت (High)، کمترین قیمت (LOW) و قیمت بسته شدن (Close) نشانه های مهم جهت مطالعه هستند.
خط نازک بالا و پایین بدنه واقعی همانند فیتیله شمع است که به آن سایه (shadows) گفته می شود. سایه بیان کننده بیشترین و کمترین قیمت در یک روز است. همچنین می توان سایه را برای مطالعه هیجان بازار ارزیابی کرد.
هر چقدر که سایه بالاتر از بدنه باشد خریدارن با قدرت بیشتر وارد بازار شده اند و قیمت سهم را افزایش داده اند اما بنا به دلایلی فروشندگان نیز وارد بازار شده و قیمت را تا اندازه قیمت پایانی کاهش داده اند.
همنطور اگر سایه پایینتر از بنده باشد مشخص می کند که فروشندگان با قدرت زیاد سعی در فروش سهم با قیمت پایین داشته اند که بنا به دلایلی خریداران با عمل خود باعث شده اند که قیمت تا قیمت پایانی افزایش یابد.
انواع پایه ای مدار شمعی
- بدن مشکی بلند: بیان می کند که بازار کاهشی بوده است. قیمت در این روز خیلی متنوع بوده و قیمت حداکثر بسیار نزدیک به قیمت باز بوده و قیمت بسته شدن نزدیک به کمترین قیمت بوده است.
- بدن سفید بلند: این دقیقا برعکس بدنه سیاه است، و بیان می کند که بازار تهاجمی یا افزایشی بود. قیمت بسیار متنوع بوده و قیمت باز بسیار نزدیک به کمترین قیمت در روز بوده و قیمت بسته بسیار نزدیک به حداکثر قیمت رقم خورده است.
- اسپنینگ تاپ (Spinning tops): شامل تعدادی بنده واقعی کوچک است که می توانند هم سیاه و یا سفید باشند. بدن های کوچک یک رابطه پیوسته از قیمت باز و بسته را در یک بازه زمانی نمایش می دهد. در محیط معاملاتی اسپنینگ تاپ خیلی معمول است، اما می تواند قسمت مهمی برای بررسی رفتاری دیگر نمودار ها باشد.
- خطهای دوجی (Doji lines): زمانی اتفاق می افتد که قیمت باز و بسته یک سهم در یک روز مساوی باشد. طول سایه می تواند متفاوت باشد. خط های دوجی برای مطالعه رفتاری بسیار مهم هستند.
توجه داشته باشید که در سرویس های مختلف، رنگ شمعی ها میتواند متفاوت باشد
نشانه های الگوی معکوس
نمودار شمعی می تواند تغییر در مسیر بازار را پیش بینی کند. بعضی ها فقط یک شمع دارند که معمولا یک شکل خواص است. بعضی دیگر داری دو یا چند شمع هستند که ترکیب آنها می تواند خیلی پیچیده شود.
ساده ترین الگوی معکوس نمودار شمعی چتری (umbrella) است که بنا به دلایلی اسمش را از روی شباهتش به چتر بارانی گرفته است. به هر حال از روی دو مشخصه می توان آن را شناسایی کرد.دیدن یک اسپنینگ تاپ در انتهای بازه معاملاتی، بدون سایه و یا با سایه کوچک بالایی سایه پایینی حداقل دو برابر بدنه اصلی باشد؛ رنگ بدنه مهم نیست.
چتر می تواند هم حالت افزایشی داشته باشد و هم کاهشی و بستگی دارد کی و کجا در نمودار مشخص شود. اگر آنها در سیر نزولی رخ بدهند، به آنها چکش (hammer) گفته می شود و حالت افزایشی دارند، به صورتی که بازار در حالت چکش کاری می می افتد.
اگر چتر در نمودار سعودی مشخص شود، نشانه کاهشی بودن است، و به این حالت مرد حلق آویز (hanging man) گفته می شود. این اسم ترسناک به دلیل شبیه بودنش به به یک مرد حلق آویز است که پاهای از روی زمین معلق است.
الگوی پوششی یا الگوی انگالفینگ (engulfing)
الگوی پوششی یا الگوی انگالفینگ (engulfing) - یک سیگنال بسیار قوی است، مخصوصا در نمودار های طولانی. در مطالعه این الگو فقط بدن اصلی مورد توجه قرار می گیرد و اکثر سایه ها نادیده گرفته می شود.
الگوی پوشش زمانی کاهشی است که دارای یک بدن سیاه رنگ بوده که بدن سفید روز قبل را در بر گرفته است. به عبارت دیگر، در دوره سعودی، فاصله بین قیمت حداکثر با قیمت بسته شدن کمتر از قیمت بسته شدن روز قبل است. در مقابل، یک بدنه سفید در پایین سیر نزولی سهم که بدنه سیاه روز قبل را پوشش دهد قطعا نشانه از بازار افزایشی است.
الگوی خط نفوذ (piercing line)
الگوی خط نفوذ یک رفتار افزایشی است. این ترکیب زمانی مشخص می شود که سیر نزولی سهم یک بدنه بلند سیاه باشد که با یک بدنه سفید در روز بعد دنبال می شود. بدنه سفید باید قیمت باز آن کمتر از حدود نقطه وسط بدنه سیاه روز قبل باشد. اگر بدنه سفید به نقطه وسط نفوذ نکرد بازار ضعیفی را انتظار خواهیم داشت.
پوشش ابر تیره (dark cloud cover)
یک الگوی کاهشی است. این الگو برعکس الگوی خط نفوذ رفتار می کند. یک بدن سفید قوی بعد از یک سری بدن های سیاه به خط شده ظاهر می شود. پوشش ابر تیره باید یک بدن سیاه داشته باشد که قیمت باز آن بالای حداکثر قیمت بدن سفید روز قبل باشد، همچنین قیمت بسته پایینتر از وسط بدنه سفید است.
ستاره (stars)
شمع های مختلفی وجود دارد که به آنها ستاره گفته می شود، به این دلیل که آنها به طور قابل توجهی در بالای شمع های قبلی خود مانند یک ستاره در آسمان قرار دارند. همه ستاره ها نشانه معکوس هستند و پس از روند طولانی یا حرکت های بزرگ از اهمیت بیشتری برخوردار می باشند. یک ستاره یک بدن واقعی کوچک یا یک دوجی است که روی شکافی شکل گرفته است که یک بدن واقعی بلند را دنبال می کند. حتی اگر سایه ها همپوشانی داشته باشند ، شکل گیری هنوز یک ستاره در نظر گرفته میشود، زیرا فقط بدنهای واقعی مهم هستند.
الگوی ستاره صبح (morning star)
یک نشانه برای تشخیص پتانسیل پایین در بازار است. دلیل این نام این است که درست قبل از طلوع خورشید ظاهر می شود(در قالب قیمت های بالاتر). بعد در این الگو یک بدنه بلند سیاه و یک شکاف نزولی به سمت یک بدنه کوتاه وجود دارد. این الگو با یک بدنه سفید دنبال می شود که قیمت بسته آن تقریبا در وسط بدنه سیاه ای است که قبل از شکل گیری ستاره بوجود آمده است. الگوی ستاره صبح مشابه الگوی خط نفوذ است که بهمراه یک ستاره در میانه آن.
شکل گیری ستاره عصر (evening star)
برعکس ستاره صبح است. علت نام گذاری این الگو این است که قبل از تاریک شدن رخ می دهد و نشانه ای برای بازار کاهشی و نزولی است.
پس از یک حرکت طولانی مدت ظاهر می شود و از شکاف و یک خط داجی تشکیل شده است. (جهت یادآوری قیمت بسته و باز هم در دوجی یکسان است. این الگو مشابه یک ستاره عصر یا صبح است با این فرق که با یک دوجی در وسط همراه است.
ستاره های داجلی اغلب نشانه قریب الوقوع ای است که قیمت با ممکن است بالا یا پایین ببرد. ستاره های داجی اغلب نقاط عطف قریب الوقوع را در بازار نشان می دهند.
الگوی خطهای هارامی (harami lines)
نشانه ای برای کمرنگ شدن یک اتفاق غیر منتظره است. یک بدنه کوچک خط هارامی شامل بدنه بلندی است که مستقیما بر آن مقدم است. اگر خط هارمونی یک دوجی نیز باشد به آن صلیب هارمونی harami cross) گفته می شود. صلیب هارمونی الگوی خوبی است که آینده تغییر روند را پیشبینی می کند مخصوصا بعد از یک بدنه سفید بلند در نمودار پدیدار شد.
نشانه ها ادامه دار
رفتار های شمعی در نمودارها همچنین می توانند نشانه ای برای ادامه روند کنونی خود باشند. مدلهای مختلفی وجود دارد، اما فعلا به مدل پنجره اکتفا می کنیم.
یک پنجره مانند یک شکاف GAP مشخص کننده چه چیزی است؟ شکاف محدوده ای از نمودار قیمت است که در آن منطقه معامله ای صورت نگرفته است (هیچ اطلاعات قیمتی و حجمی در این ناحیه مشاهده نمی شود). شکاف می تواند جنبه حمایتی و یا مقاوتی داشته باشد و همچنین حالت های مختلی داشته باشد.
اجزای سیستم و جایگاه ۵ جزء سیستم با مثال
همه ما حداقل یکبار اسم سیستم را شنیدهایم. اطراف ما پر از سیستمهای مختلف است. جالب اینجاست که بدن خود ما نیز یک سیستم محسوب میشود! هر چیزی و هر کاری را که در نظر بگیرید خواهید توانست آن را یک سیستم فرض کرده و ویژگیهای سیستم را با آن تطبیق دهید. در این مقاله قصد داریم تعریف سیستم را بررسی کرده و اجزای سیستم را بشناسیم.
ساختار سیستمهای در بسیاری از امور روزمره دنیای واقعی و غیر واقعی به کار میرود. اگر بتوانیم ساختار یک سیستم را به درستی تشخیص داده و اجزای سیستم را به درست در کنار هم قرار دهیم، میتوانیم یک سیستم موفق داشته باشیم.
این سیستم همواره به درستی کار خواهد کرد و پیشرفت آن روز افزودن خواهد بود. بدن انسان را در نظر بگیرید. این سیستم خارقالعاده تمام اجزای یک سیستم موفق را داراست. سیستم بدن انسان روز به روز رشد کرده و در صورت به وجود آمدن مشکل (جراحت در بدن یا مریضی) به سرعت با آن مقابله و خود را بهبود میبخشد.
فهرست محتوای آموزش
تعریف سیستم و اجزای آن
اگر در یک تعریف ساده، بخواهیم بدانیم که «سیستم چیست ؟» میتوان سیستم را مجموعهای از اجزا دانست که برای رسیدن به یک هدف مشترک با یکدیگر در تعامل هستند.
اگر بخواهم برایتان یک تعریف جامع از سیستم داشته باشم، تعریف زیر را ارئه میکنم. این تعریف تقریباً دربردارنده تمام ویژگیهای سیستم است.
سیستم عبارت است از مجموعهای از اجزای بههم وابسته که به علت وابستگی حاکم بر اجزای خود، کلیت جدیدی را احراز کرده، ضمن پیروی از نظم و سازمان خاص، در جهت تحقق هدف معینی که دلیل وجودی آن است فعالیت میکند.
به کمک چنین تعریفی، احتمالاً بتوانید سیستمهای اطراف خود را تشخیص داده و اجزای آنها را به کمک تعریف اجزای سیستم در ادامه تفکیک کنید.
مثال سیستم در دنیای واقعی
با تعریف دقیق بالا از یک سیستم کامل، خواهیم دید که اکثر فعالیتهای اطراف ما طبق تعریف یک سیستم به جلو حرکت میکند.
- سیستم بدن انسان
- سیستم منظومه شمسی
- نرمافزارهای کامپیوتری
- دانشگاه با تمام اجزای آن
- یک کارگاه تولیدی یا فروشگاه
تمام این موارد مثالهایی از سیستمهای اطراف ما هستند. در کامپیوتر، سیستم عامل، نرمافزارهای کاربردی، بازیهای رایانهای را میتوان یک سیستم جداگانه دانست که خود در یک سیستم بزرگتر در حال کار هستند.
یک کسبوکار، سازمانی دولتی یا خانوادهای که در آن زندگی میکنیم هم یک سیستم محسوب میشوند. اگر میخواهید با سیستم آشنا شوید، آموزش زیر به شما کمک زیادی خواهد کرد:
سیستم چیست ؟ (تعریف سیستم با مفاهیم اصلی آن)
اجزای سیستم چیست ؟
یک سیستم از 5 جزء کوچکتر تشکیل میشود. هر کدام از این اجزا نقش ویژهای بر عهده داشته و در صورتی که وجود نداشته باشد، میتواند فرآیند موفقیت سیستم را دچار اخلال کند.
عناصر اصلی سیستم عبارتاند از:
در ادامه هر یک از اجزای سیستم را با دقت بررسی کرده و به نقش آنها خواهیم پرداخت. در خلال توضیحات مثالهایی از دنیای پیرامون خود گفته میشود که فهم موضوع سادهتر و راحتتر شود.
تعریف اجزای سیستم
قبل از ادامه، برای همسان شدن اطلاعاتمان در مورد مثالهای گفته شده، سه سیستم زیر را در نظر بگیرید:
- یک کارگاه تولیدی که محصولی را تولید کرده و به فروش میرساند.
- نرمافزار حل معادلات ریاضی
- دانشگاه به عنوان یک سیستم که قرار است باعث ترویج علم و گسترش آن شود.
1. داده ورودی، اولین جزء سیستم
دادههای ورودی عبارتاند از کلیه آنچه که به نحوی وارد سیستم شده و فعالیت سیستم را امکانپذیر میسازند. بدیهی است که بدون تزریق داده به سیستم، ادامه حیات و فعالیت آن ناممکن خواهد بود.
نوع دادههای ورودی با توجه به سیستم ما میتواند مختلف باشد. این دادهها میتواند اطلاعات، اعداد و ارقام، سوخت مورد نیاز یک دستگاه یا حتی نیروی انسانی باشد.
در سیستم کارگاه تولیدی، موارد زیر جزء ورودیهای سیستم ما خواهد بود:
- نیروهای انسانی با درجات متنوعی از مهارتها و تخصصها
- مواد اولیه مورد نیاز برای تولید محصول نهایی
- سرمایه مالی
- انرژی و تجهیزات مورد نیاز
- اطلاعات (نظیر دانش مورد نیاز برای کار با دستگاهها یا مهارتهای فروش و بازاریابی)
در یک سیستم دانشگاهی، اعضای هیئت علمی، دانشجویان، بخشهای اداری و خدماتی، کتابها و نشریات تخصصی و … را میتوان به عنوان داده ورودی تعریف کرد.
همچنین در نرمافزار حل معادلات ریاضی، معادله، تعریف بازه متغیرها و تعریف چیزی که از مسئله میخواهیم، به عنوان داده ورودی ( input ) سیستم در نظر گرفته میشود.
البته توجه داشته باشید که در هر سیستمی، برخی از دادهها به تناسب ماهیت سیستم، نسبت به سیار دادهها از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. یعنی اکثراً اهمیت همه دادهها در یک سیستم با هم برابر نیست.
2. پردازش یا فرآیند تبدیل در سیستم
دادهای که به عنوان ورودی به سیستم وارد میشود، طبق فرآیند سیتم، در جریان تغییر و تبدیل قرار میگیرد. در واقع، کاری در سیستم انجام شده و در نتیجهی آن، در دادههای ورودی تغییراتی پدید میآید.
به این کار پردازش ( process ) گفته و به عنوان دومین مورد از اجزای سیستم از آن نام میبرند.
در کارگاه تولیدی ما، مواد اولیه با هم ترکیب شده، تغییر شکل داده و در هم آمیخته میشوند. ایجاد این تغییرات روی مواد اولیه (دادههای ورودی سیستم) یک پردازش در سیستم مذکور است.
در سیستم دانشگاه، یکی از پردازشهای اصلی که صورت میگیرد، آموزشدادن است. در این فرآیند دانشجو به عنوان یکی از دادههای ورودی سیستم مورد پردازش قرار گرفته و ذهن او با مفاهیم، واژهها و مطالب علمی آشنا شده و در نگرش او تغییراتی پدید میآید.
در نرمافزار حل معادلات ریاضی، رسم نموارهای مورد نیاز و محاسبات عددی که باعث نزدیک شدن ما به جواب میشود را میتوان پردازش نرم افزار در نظر گرفت.
جعبه سیاه یا Black Box و پردازش سیستم
هر گاه در فرآیند پردازش دادها در سیستم، آگاهی دقیقی از ماهیت عملیاتی که بر روی دادهها انجام میشود نداشته باشیم، در مورد پردازش صورت گرفته از اصطلاح «جعبه سیاه ( Black Box )» استفاده میشود.
در این حالت فرض میکنم سیستم ما یک جعبه تاریک است که از درون آن هیچ اطلاعی نداریم. داده ورودی به عنوان یکی از اجزای سیستم را به آن جعبه دادده و در نهایت خروجی را از آن دریافت میکنیم.
برای شناخت سیستم در چنین حالتی، میبایست تغییرات ایجاد شده در دادههای ورودی را با بررسی دادههای خروجی بررسی کرده تا بتوان رابطه میان input و output را مشخص کرد.
دیاگرام ارتباط اجزای سیستم
3. داده خروجی سیستم
دادههای ورودی که روی آنها فرآیند پردازش و تبدیل صورت گرفته، به صورت کالا یا خدمت از سیستم به محیط صادر میشوند. این نتیجه نهایی سیستم را داده خروجی سیستم ( System Output ) مینامند.
محصول تولید شده کارگاه تولیدی، دانشجوی فارغالتحصیل از دانشگاه و پاسخ نهایی معادله حل شده در نرمافزار را میتوان به عنوان داده خروجی هر یک از مثالهایی که تا به حال بررسی کردهایم در نظر گرفت.
4. بازخورد سیستم (System Feedback)
آقای لودویگ ون برتلفنی (Ludwig von Bertalanffy) که به عنوان پایهگذار نظریه سیستمها شناخته میشود در مورد بازخورد میگوید:
بازخورد فرایند دورانی است که در آن بخشی از دادههای خروجی به عنوان اطلاعات به دادههای ورودی بازخورانده میشود و به این ترتیب سیستم را خود کنترل میسازد.
در مکالمات روزمره به چه چیزی بازخورد میگوییم ؟ هنگامی که انتقاد یا پیشنهادی در مورد چیزی گفته میشود، یک بازخورد ایجاد شده است.
در اصل به کمک بازخورد چگونگی عملکرد سیستم و انحرافات احتمالی آن را مشخص میکنیم. در حقیقت به همین دلیل است که آنرا یکی از اجزای سیستم میدانیم.
دادههای ورودی وارد سیستم شده و پردازشهای لازم روی آنها صورت میگیرد. سپسس نتایج آن به عنوان دادهخروجی از سیستم خارج میشود. اگر در یک سیستم بتوان از دادههای خروجی استفاده کرده تا فرآیندهای پردازشی را تغییر دهیم، یک سیستم بازخورد داریم.
این اعمال تغییرات میتواند بهبود فرآیندها بوده یا اینکه به دادههای بازخورد به عنوان یک ورودی نگاه شود!
معمولاً سیستم با توجه به اطلاعاتی که از طریق Feedback دریات میکند، اصلاحات و تغییر و تعدیلهای لازم را متناسب با شرایط زمان و مکان در خود به وجود میآورد.
سیستمی موفق به ادامه حیات در طولانی مدت میشود که نگران مکانیزم بازخورد خود باشد و به آن توجه کند.
در کارگاه تولیدی مثال ما، اگر تعداد کالاهای برگشتی واحد تولیدی سیر صعودی پیدا کند، به احتمال زیاد نقصی در سیستم تولید به وجود آمده که میبایست نسبت به رفع آن اقدام کنیم.
در یک نرمافزار کامپیوتری این بازخورد معمولاً از سوی کاربران به گروه تولیدکننده نرمافزار ارائه میشود. بررسی این بازخوردها وظیفه تیم تولید و آنالیز نرمافزار میباشد.
با توجهِ بههنگام به مکانیز بازخورد، انحرافات و نقایص سیستم مشخص شده و اصلاحات لازم در سیستم (توسط خود سیستم یا نیروی انسانی) صورت میگیرد.
سیستم خود کنترلکننده
اگر یک سیستم بتواند به خودی خود و با توجه به بازخوردهایی که دریافت میکند، فرآیندهای خود را بهبود بخشیده و آنها را اصلاح کند، به آن سیستم یک سیستم خود کنترلکننده یا Self-Controlled System گفته میشود.
در چنین سیستمی، هر چقدر که از شروع به کار سیستم میگذرد، انجام کارها بهبود یافته و نتایج بهتری در سیستم حاصل میشود.
مثلاً یک ترموستات وظیفه حفظ دمای ثابت در محیطی خاص را بر عهده دارد. ترموستات همواره دمای فعلی محیط را گرفته و با توجه به دمای مورد نظر، هوای محیط را گرمتر یا قوانین الگوی ابر سیاه کدامند؟ سردتر خواهد کرد.
این مورد در سیستمهای هدایتکننده کشتیها و خلبان خودکار هواپیما و یا موشکهای خود هدایتشونده کاملاً قابل لمس و بررسی است.
در اینگونه مثالها از سیستمهای خودکنترلشونده، برای جهت بخشیدن به عملکرد سیستم جهت رسیدن به هدف معین، چنانجه انحرافی در عمل سیستم پدید آید، از طریق مکانیزم بازخورد، اطلاعات اصلاحشده و دقیق به سیستم تزریق شده تا اصلاحات مورد نیاز در وظایف و فرآیندها اعمال شود.
جزء بیرونی سیستم (جزء پنجم): محیط سیستم
هر سیستمی که داشته باشیم، میبایست به ناچار درون یک محیط (Environment) قرار بگیرد. واضح است که این سیستم میتواند از عوامل موجود در محیط تأثیر گرفته و یا روی آنها تأثیرگذار باشد. به عبارت دیگر، سیستم و عوامل محیطی با هم کنش و واکنش دارند.
برای اینکه یک سیستم بتواند به درستی عمل کرده و نتایج دلخواه را تولید کند، باید به محیط سیستم به عنوان جزء بیرونی سیستم توجه شود.
با اینکه این اجزاء جزء سیستم نیستند اما بهطور مستقیم یا غیرمستقیم روی سیستم اثر گذاشته و میتوانند باعث تغییر روند سیستم شوند.
همانطور که در اوایل این مقاله نیز گفتم، برخی محیط سیستم را به عنوان اجزای سیستم در نظر نمیگیرند. از نظر تعریفی این کار درست است و نمیتوان به آن ایرادی گرفت. اما از آنجا که این مورد بر روی عملکرد سیستم تأثیرگذار است، در هنگام بررسی ترکیب سیستمها این مورد را نیز میبایست حتماً در نظر گرفت.
سیستم موفق چیست؟ ارتباط درست اجزای سیستم
در قسمت بازخورد گفته شد که سیستمی موفق است که نگران مانیزم بازخورد خود باشد. علاوهبر آن، سیستمی موفق و کارآمد است که بتواند بهترین ارتباط را میان اجزای سیستم خود برقرار کرده و از تمام توانایی اجزا استفاده لازم را ببرد.
اگر بخواهم به سوال «چه زمانی یک سیستم موفق است ؟» با یک مثال پاسخ دهم، میگویم:
همان کارگاه تولیدی را که پیشتر در مورد آن بحث کردیم در نظر بگیرید. چه کارهایی لازم است انجام شود تا این کارگاه (یا کارخانه) بتواند موفقیتهای بزرگی کسب کند ؟
- باید بتواند مواد اولیه مناسب و با کیفیتی تهیه کرده و از نیروهای انسانی متخصص و متعهد استفاده کند.
- بهترین شیوه تولید محصول را یافته و از تمام تجهیزات و ابزارات بهره کافی را ببرد تا بتوانید کیفیت محصول خود را با قیمت مناسب افزایش دهد.
- باید بتواند به بهترین نحو، بر روی بازاریابی محصولات خود کار کرده و محصولات را به شیوهای مناسب ارائه کند.
- باید بتواند نظر مشتریان محصولات را دریافت کرده و ایرادات محصول خود را در تولیدات بعدی رفع کند. همچنین میتواند با بررسی عملکرد کارکندان، نسبت به اجرایی کردن تکنیکهای مدیریتی جدید، باعث افزایش عملکرد کارمندان شود.
- در انتها نیز میبایست به طور مداوم بازار را رصد کرده و با رقبا و شرکای تجاری خود در ارتباط باشد.
اگر بتوان ارتباط مناسب و کارآمدی میان اجزای سیستم ایجاد کرد، یک سیستم موفق و عالی را خواهیم داشت.
جمعبندی: تعریف سیستم و اجزای سیستم
تقریباً تمام چیزهایی که در اطراف ما وجود دارند نوعی سیستم هستند. سیستمها عملکردهای متفاوتی داشته و ممکن است چند سیستم با هم در ارتباط باشند.
در این مقاله اجزا سیستم را با هم بررسی کردیم. دانستیم که هر سیستم دارای داده ورودی ( input )، پردازش ( process )، داده خروجی ( output ) و بازخورد ( feedback ) است. همچنین به دلیل تأثیرگذیری و تأثیرگذاری هر سیستم نسبت به محیط بیرونی خود، با محیط سیستم ( environment ) آشنا شدیم.
ساختار کلی سیستم و اجزای آن به طور کلی برای اکثر امور، فعالیتها و هر چیز دیگری قابل تعریف و پیادهسازی است.
سیستم کامپیوتری و نرمافزارهای کامپیوتری نیز با همین کلیت و بخشها قابل تعریف هستند. البته سیستمهای نرمافزاری معمولاً دارای ارتباطات پیچیددهتری هستند، چون اکثر ارتباطات به صورت تو در تو تعریف میشوند.
این آموزش برای همیشه رایگانه! میتونید با اشتراکگذاری لینک این صفحه از ما حمایت کنید یا با خرید یه فنجون نوشیدنی بهمون انرژی بدید!
نظریه ریسمان چیست؟
بیگ بنگ: بر اساس نظریه ریسمان، ذرات نامرئی زیراتمی از ریسمانهای خیلی کوچکی ساخته شدهاند و در الگوی مشخصی ارتعاش میکنند. هر الگوی ارتعاشی به مثابه یک ذره متفاوت است. الکترون چیزی به جز ریسمانی که در یک الگو به ارتعاش بپردازد، نیست. پروتون هم در الگوی متفاوتی ارتعاش میکند. این فقط یک مفهوم ریاضی است؛ هیچ شواهد آزمایشی در دست نیست که از نظریه ریسمان پشتیبانی کند.
به گزارش بیگ بنگ، چهار نیروی بنیادی در طبیعت وجود دارد: گرانش، الکترومغناطیس، نیروهای هستهای قوی و نیروی هستهای ضعیف. یکی از اهداف اصلی فیزیکدانان، ارائه نظریهای است که بتواند همۀ این نیروها را توصیف کند. فیزیکدانان نظری ضمن تلاش برای متحد ساختن نیروها با یکدیگر، به ایدهها و نظریههای جدید و جالبی در طول شش دهه گذشته رسیدهاند. یکی از نویدبخشترین نظریههای این دانشمندان، «نظریه ریسمان» است. این نظریه به چالشبرانگیزترین مفهوم در فیزیک تبدیل شده و میخواهد دو ستون فیزیکِ قرن بیستم یعنی نظریه نسبیت اینشتین و مکانیک کوانتومی را با هم ادغام کند. به عبارت ساده، نظریۀ ریسمان چارچوب جامعی است که میتواند کل واقعیت فیزیکی را تبیین کند.
ایدۀ اصلی نظریه ریسمان
هر چیزی که اطرافتان وجود دارد را بردارید. فرض کنیم یک سیب از روی میز برداشتید. سیب از چه چیزی ساخته شده؟ خب برای پاسخگویی به این پرسش باید نگاه عمقیتری به آن بیندازید. اگر آن را تا جای ممکن بزرگنمایی کنید، دیر یا زود مولکولها را مشاهده خواهید کرد. اما این پایان ماجرا نیست؛ اگر بیشتر آن را بزرگنمایی کنید، نهایتا اتمها را نیز خواهید دید. اتمها نیز پایان ماجرا نیستند زیرا اگر بیشتر زوم کنید، به الکترونها و نوترونها میرسید. هسته نیز خودش از پروتون و نوترون ساخته شده است.
اگر یکی از این ذرات را بردارید (مثلاً یک نوترون) و آن را بزرگنمایی کنید، به ذرات کوچکتری تحت عنوان کوارکها میرسید. اینجاست که ایدۀ جنجالی “نظریه ریسمان” وارد میشود؛ یعنی چیز دیگری درون این ذرات کوچک وجود دارد. بر اساس این ایده، هیچ چیزی درون کوارکها وجود ندارد، اما نظریه ریسمان میگوید که یک رشته کوچک ریسمانمانند از انرژی درون آن خواهید یافت که به سیمهای ویولن شباهت دارند. وقتی سیم یا ریسمان را بردارید، شروع به ارتعاش کرده و نوت موسیقی کوچکی ایجاد میکند. با این حال، ریسمانهای ریز در نظریه ریسمان به تولید نوت موسیقی نمیپردازند. در عوض، زمانی که ارتعاش میکنند، ذرات را پدید میآورند. هر ارتعاش به مثابه ذرات مختلف است.
تصویری از یک ریسمان که در الگویی خاص ارتعاش میکند.
بنابراین، کوارک همان ریسمانی است که در الگویی خاص ارتعاش میکند؛ الکترون نیز بعنوان ِ ریسمانی در نظر گرفته شده که در الگویی متفاوت ارتعاش میکند. پس اگر همۀ این ذرات را کنار هم قرار دهید، میبینید که سیب چیزی به جز چند ارتعاش در ریسمان نیست. اگر نظریه ریسمان درست باشد (هنوز به اثبات نرسیده است)، به این نتیجه میرسیم همه چیز در جهان چیزی به جز سمفونیِ کیهانی از ریسمان نیست که مشغول رقص و ارتعاشاند.
حالا بیایید پنج عنصر اصلی نظریه ریسمان را با هم بررسی کنیم:
1- ابعاد بیشتر
در حال حاضر، نظریه ریسمان تنها یک ایده ساده است. هیچ شواهد و قرائن مستقیم وجود ندارد، مبنی بر اینکه این نظریه توصیف درستی از طبیعت میدهد. نظریه ریسمان این شرط را مطرح میکند که وجود ابعاد بیشتر در جهان را بپذیریم. ما در حال حاضر در سه بعد فضایی زندگی میکنیم، اما نظریه ریسمان از وجود شش بعد، به اضافۀ چهار بعد رایج صحبت میکند.
2- ابَرتقارن
دو دستۀ اصلی از ذرات بنیادی به نام بوزون و فرمیون در جهان وجود دارد. نظریه ریسمان پیشبینی میکند که رابطهای میان این دو ذره وجود دارد که ابَرتقارن نامیده میشود. بر اساس این نوع تقارن، بوزون باید در ازای هر فرمیون و بالعکس وجود داشته باشد. اصل ابرتقارن در بیرون از نظریه ریسمان کشف شد. با این حال، ادغام آن در نظریه ریسمان باعث میشود، برخی عبارات در معادلات کنار گذاشته شوند و منطقی به نظر آیند.
بدون این اصل، معادلات نظریه ریسمان به ناهمخوانیِ فیزیکی ختم میشود؛ مثل سطح انرژی خیالی و مقادیر بینهایت. به عبارت دیگر، ترکیبِ ایدۀ ابرتقارن با نظریه ریسمان به نظریه بهتری تحت عنوان «نظریه اَبَرریسمان» منجر میگردد. فیزیکدانها ابراز امیدواری کردهاند که آزمایش با شتابدهنده ذرات و مشاهدات ِ اخترشناسی سرانجام بتواند از وجود چند ذره ابرمتقارن پرده برداشته و از چارچوب نظریِ نظریه ریسمان پشتیبانی کند.
3- اتحاد نیروها
فیزیک مدرن دو قانون کاملاً متفاوت دارد: نسبیت عام و مکانیک کوانتومی. نظریه نسبیت اجرام بزرگ را در مقیاس سیارهها، کهکشانها و کیهان مطالعه میکند، اما مکانیک کوانتومی به مطالعۀ اجسام کوچک در طبیعت میپردازد که در کوچکترین مقیاس قرار دارند و به سطح انرژی اتمها و ذرات ریزاتمی مربوط میشود. هنوز به خوبی این مسئله درک نشده که گرانش چگونه بر ذرات کوچک تاثیر میگذارد. نظریههایی که به دنبال توصیف گرانش بر اساس اصول مکانیک کوانتومی هستند، نظریههای گرانش کوانتومی نامیده میشوند و یکی از نویدبخشترینِ آنها نظریه ریسمان است.
4- ریسمانهای باز و بسته
ریسمانها در نظریه ریسمان دو نوع هستند: ریسمانهای باز و ریسمانهای بسته. دو ریسمان باز میتواند در انتها به یکدیگر ملحق شوند و یک حلقه بسته به وجود آورند. یا چند ریسمان باز میتوانند در یک انتها به هم ملحق شوند تا ریسمان باز جدیدی به وجود آورند. چنین ریسمانهایی که ریسمانهای نوع یک نام دارند، میتوانند وارد 5 نوع برهمکنش اصلی شوند.
این برهمکنشها به قابلیت یک ریسمان برای ملحق شدن در انتها و جداییشان بستگی دارد. دانشمندان بر این باور هستند که ریسمانهای بسته دارای ویژگیهای خاصی هستند که میتواند گرانش را در مکانیک کوانتومی توصیف کند.
5- نظریه قوانین الگوی ابر سیاه کدامند؟ M
دانشمندان با گذشت زمان به نسخه متفاوت از نظریه اَبَرریسمان دست یافتند: نسخههای نوع 1، نوع IIA، نوع IIB و دو نسخۀ نظریه ریسمان هتروتیک. اما در سال 1995، یک فیزیکدان نظری آمریکایی به نام «ادوارد ویتن» همۀ این نظریهها را در یک نظریه 11 بُعدی به موسوم به نظریه M ادغام کرد. این نظریه شاید چارچوبی باشد برای ارائه نظریه متحدی که همۀ نیروهای اساسی در طبیعت را متحد سازد.
کاشف نظریه ریسمان که بود؟
نظریه ریسمان از یک برنامه تحقیقاتی به نام «نظریه S-ماتریس» سرچشمه میگیرد که ورنر هایزنبرگ آن را در سال 1943 آغاز کرد. هدف اصلی این برنامه، جایگذاری نظریه میدان کوانتومی محلی بعنوان اصل اساسیِ فیزیک ذرات بنیادی بود. شتابدهندههای ذرات در دهه 1950 و 1960 میلادی هادرونها را به وفور تولید کردند. فیزیکدانها مدلهای بسیار متفاوتی برای توصیف الگوی اسپین و جرم این ذرات معرفی کردند؛ ذراتی که برهمکنش قوی با یکدیگر دارند.
یک فیزیکدان نظری ایتالیایی به نام گابریل ونزیانو نقش مهمی در ساخت این مدلهای اولیه ایفا کرد. او بنیانِ نظریه ریسمان را در سال 1968 پیریزی کرد، یعنی زمانی کشف کرد ریسمانهای ریز میتوانند برهمکنش هادرونها را تبیین کنند. او در سال 1991 مقالهای منتشر کرد که چگونگی کسب یک مدل کیهانشناسی تورمی را از نظریه ریسمان نشان میداد. امروز تلاش تعداد زیادی از محققان باعث شده تا نظریه ریسمان به موضوع گستردهای تبدیل شود و با ریاضی محض، کیهانشناسی، فیزیک ماده و گرانش کوانتومی پیوند داشته باشد. البته نظریه ریسمان نمیتواند بعنوان نظریۀ همه چیز تلقی شود.
“نظریه همه چیز” یک چارچوب فرضی در فیزیک است که همه جنبههای فیزیکیِ جهان را با یکدیگر ادغام میکند. رسیدن به چنین نظریهای رویایی است که فیزیکدانهای نظری در سر میپرورانند. بر اساس نظریه ریسمان، هر چهار نیروی اصلی زمانی یک نیروی واحد در آغاز جهان بودند؛ یعنی تا 10 اِلی 30 ثانیه پس از بیگبنگ. نظریۀ همه چیز دید محققان را به پلاسمای کوارک-گلوان و بسیاری دیگر از نتایج ارتقا بخشیده است. بر اساس نظریه ریسمان، حدود 10 به توان 500 جهان یا یک چندجهانیِ وسیع میتواند وجود داشته باشد.
اگرچه نظریه ریسمانها تاکنون شواهد تجربی نداشته، اما پاسخهای قانعکنندهای در خصوص برخی مباحث فیزیکی ارائه کرده است. این نظریه الهامبخشی برای مبحث ابَرَتقارن بود، به ما کمک کرد تا آنتروپی سیاهچاله را درک کنیم، همچنین توانست رویکردهای جدیدی برای محاسبات سنتی در خصوص نظریه میدان کوانتومی، ارائه کند. در پایان باید گفت که شاید نظریه ریسمان نتواند در قامتِ نظریه همه چیز ظاهر شود، اما میتواند بعنوان حوزه مجزایی از تحقیقات در گوشهای از علم به کار خود ادامه دهد. شاید سرانجام ما را به مسیر درست هدایت کند و ما جنبههای تازهای از جهان کوانتومی را کشف کنیم.
دیدگاه شما