خالق این اثر 22 قانون برای بهره وری از این باندها به عنوان یک سیستم تریدری ارائه کرده است.
تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال
چه در بازار ارزهای دیجیتال و چه در بازار سهام فعالیت داشته باشید، تجزیه و تحلیل تکنیکال یکی از محبوب ترین روش ها برای تخمین و پیش بینی ارزش دارایی در آینده نزدیک است. چنین ابزاری به شما کمک می کند تا دیدگاهی واقع بینانه در مورد شرایط بازار داشته باشید.
تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از تاثیرگذارترین ابزارها برای معامله گران و سرمایه گذاران بازار مالی به شمار می آید که اهداف قیمتی که باید برای خرید و فروش دارایی در نظر گرفته شود و یا اینکه ایدهآل ترین دوره نگهداری آن چه زمانی است و میزان ریسک و سود مورد انتظار چیست؟ را به صورت قابل قبول ارائه می دهد.
انتظارات ما از تحلیل تکنیکال باید تا چه اندازه باشد؟
قبل از اینکه به بررسی دقیق و کاربردی تحلیل تکنیکال بپردازیم، کاملا ضروری به نظر می رسد که حد انتظارات خود را از این ابزار کاربردی در رابطه با دارایی های خود تعیین کنیم. در وهله اول باید بدانید که تحلیل تکنیکال برای شناسایی معاملات کوتاه مدت (معمولا دو هفته تا یک ماه) استفاده می شود و کاربرد چندانی برای سرمایه گذاری و معاملات بلند مدت ندارد. با این حال با استفاده از تحلیل تکنیکال می توان به شناسایی موقعیت های ورود و خروج (قیمت هایی که در آن به خرید و فروش می پردازید) مربوط به هر نوع سرمایه گذاری پرداخت.
همچنین همیشه یک ریسک مرتبط با یک معامله وجود دارد. تحلیل تکنیکال یک ابزار راهنما برای معامله گران است اما نمی توان به طور صدرصد به آن اتکا کرد. برخی استراتژی ها ممکن است تحت برخی عوامل خارجی نتیجه عکس بدهد. بنابراین فرقی نمی کند که یک معامله گر کهنه کار و با تجربه باشید و یا اینکه به تازگی فعالیت خود را در بازار مالی شروع کرده باشید، باید یک استراتژی برای کاهش ضرر در نظر بگیرید و منتظر بازگشت قیمت به حالت قبل نباشید.
همیشه یک واقعیت را قبول کنید که بازده یک معامله کوتاه مدت به احتمال زیاد متوسط است. بنابراین بهتر است انتظار بازدهی و سود کلان را به طور کلی از ذهن خود بیرون کنید. اگر دست به ریسک های بی مورد بزنید مطمئنا ناامید شده و حتی یک تجارت فاجعه آمیز خواهید داشت. در حالت کلی تحلیل تکنیکال می تواند برای داشتن بازدهی معقول در میان مدت، مفید واقع شود.
برخی نکات در رابطه با تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال مانند بسیاری از ابزارهای تحلیلی دیگر براساس برخی از فرضیات کار می کند. نکته اول اینکه روش کار آن براساس تخمینهای بدست آمده در بازار است. این بدین معنی است که تمام اطلاعات بدست آمده در گذشته را بر روی آخرین قیمت بدست آمده منعکس می کند.
به عبارت ساده تر، تحلیل تکینکال فقط قیمت تاریخی یک دارایی و آنچه را که این داده ها می توانند در مورد حرکت قیمت آتی آن به ما بگویند در نظر می گیرد. دوم اینکه، قیمت یک دارایی ممکن است روندی را در بازه زمانی خاص دنبال کند.
در این حالت براساس تجزیه و تحلیل صورت گرفته در تحلیل تکنیکال ممکن است نمودار به عنوان یک الگو برای آن دارایی ظاهر شود.
اصول اولیه کندلها (شمعدانها)
نمودارها پایه و اساس تحلیل تکنیکال را تشیکل می دهند. انواع مختلفی از نمودارها شامل، خطی، میله ای، کندل و غیره وجود دارد. بازار ارزهای رمزنگاری شده به بهترین شکل ممکن از کندل ها برای نشان دادن روند بازار استفاده می کند. در اینجا تصویری وجود دارد که یک نمودار معمولی و یک شمعدان منفرد را نشان می دهد که از یک نمودار جدا شده است.
اجازه بدهید در ابتدا بدانیم که کندل به چه معناست. کندل معمولا با رنگ سبز (صعودی) و یا قرمز (نزولی) نشان داده می شود و هر کندل از سه قسمت سایه بالایی، سایه پایینی و بدنه تشکیل شده است که در آن بدنه قیمت باز و قیمت بسته را به هم متصل می کند. سایه پایین (قیمت پایین) به صورت خطی به سمت پایین کشیده می شود و برعکس سایه بالا (قیمت بالا) خطی است که به سمت بالا کشیده شده است.
حال بیایید قیمت باز، قیمت بسته، قیمت بالا و قیمت پایین را برای یک بازه زمانی (می تواند دقیقه، ساعت یا روز باشد) تعریف کنیم.
قیمت باز (O): قیمتی که در یک دوره زمانی باز (شروع) می شود.
قیمت بالا (H): بالاترین قیمتی که در آن دوره زمانی بدست آمده است.
قیمت پایین (L): کمترین قیمتی که در آن دوره زمانی مشاهده شده است.
قیمت بسته (C): قیمتی که در آن دوره زمانی بسته شده است.
اگر به تصویر بالا نگاه کنید قیمت بیت کوین در 40862 دلار باز شده است و به پایین ترین سطح روزانه خصوصیات محدودههای اشباع اندیکاتور 39853 دلار رسیده و حداکثر قیمت آن در طول همان روز 43392 دلار بوده است و روز را در قیمت 42832 دلار بسته است. با افزایش قیمت (C>O) در این بازه زمانی نتیجه گیری می شود که این کندل صعودی است. در حالی که اگر کندل قرمز باشد بازار نزولی است. این کندل ها را می توان برای بازه های زمانی مختلف مانند 5 دقیقه، 30 دقیقه و یا حتی 4 ساعت هم بست، البته بسته به استراتژی معامله گر دارد.
اصول تحلیل تکنیکال
در حالت کلی تحلیل خصوصیات محدودههای اشباع اندیکاتور تکنیکال بر سه اصل استوار است که شامل:
- حرکت قیمت ها براساس روند: بازار به صورت واضح دارای سه روند صعودی، نزولی و خنثی است. تشخیص هر کدام از آنها در بازار مالی کسب سود یا ضرر شما را تعیین خواهد کرد. اگر روند در بازار خنثی باشد میزان عرضه و تقاضا برابر است. اگر صعودی باشد میزان تقاضا بیش از عرضه و اگر بازار نزولی باشد عرضه بیش از تقاضا خواهد بود.
- تکرار تاریخ: در تحلیل تکنیکال ما با مطالعه قیمت های گذشته به پیش بینی آینده یک دارایی می پردازیم این یعنی تاریخ علاقه مند است گذشته را دوباره تکرار کند.
- انعکاس اتفاقات در قیمت ها: تمامی رویدادهای اقتصادی، سیاسی و حتی جغرافیایی می توانند بر روند قیمت ها تاثیر بگذارند.
باید توجه داشت که هدف اصلی تحلیل تکنیکال پیش بینی آینده است تا سرمایه گذار بتواند بهترین عملکرد را در بازار مالی داشته باشد.
سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت در نمودار ارزهای دیجیتال، نقاطی هستند که بر فشارهای ناشی از خرید و فروش غلبه کرده و باعث افزایش و کاهش قیمت می شوند. همچنین این سطوح قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند و به همین دلیل به آنها سطوح برگشتی نیز گفته می شود. لازم به ذکر است که تشخیص هر کدام از این سطوح روانشناسی مختص خود را دارد.
الگوها در ارزهای دیجیتال
الگوها به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث پایه ای در ارزهای دیجیتال مطرح می شوند که از حرکات نامنظم قیمت بر روی نمودار بدست می آید. در این میان الگوی نموداری جز محبوب ترین الگوها شناخته می شود. این نوع الگوها تعریف مشخصی دارند. اما همانطور که قبلا نیز اشاره شد نمی توان با استفاده از آنها قیمت آینده را به طور دقیق پیش بینی کرد. زیرا اگر چنین روش اثبات شده ای وجود داشت به طور قطع تریدرهای ثروتمند بسیار بیشتر از سرمایه گذارن این حوزه بودند.
الگوهای نموداری در ارزهای دیجیتال
الگوهای نمودار در ارزهای دیجیتال به دو دسته بازگشتی و ادامه دهنده تقسیم بندی می شوند. در الگوی بازگشتی، زمانی که الگو تشکیل می شود تغییر روند قیمت اتفاق می افتد. اما در الگوی ادامه دهنده، قیمت روند قبلی خود را ادامه خواهد داد.
کانال قیمت
یکی از پرکاربردترین الگوهای نمودار در تحلیل تکنیکال، کانال قیمت است. برای اینکه روند صعودی و نزولی را در کانال قیمت رسم کنید باید روند آن را مورد توجه قرار دهید. زمانی که روند صعودی است در وهله اول خط روند اصلی را رسم کرده و سپس یک خط موازی در بالای آن رسم کنید. بطوریکه کندل ها بین این دو خط قرار گیرند.
در حالت نزولی نیز به همین ترتیب خط اصلی را رسم کرده و یک خط موازی در پایین قیمت ها رسم کنید. همچنین می توانید از کانال قیمت برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده کنید.
الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال
الگوی پرچم به دو شکل مستطیل و سه گوش در نمودارها ظاهر می شود. از این دو پترن برای الگوهای قیمتی کوتاه مدت استفاده می شود که باعث تغییر ادامه روند می شود. همچنین شیب الگوی پرچم در خلاف جهت روند است. بدین معنی که اگر روند نزولی باشد شیب الگو به سمت بالا و در صورت صعودی بودن روند شیب الگو به سمت بالا است.
الگوی سر و شانه
یکی دیگر از الگوی های برگشتی که پس از شکل گیری، روند بازار را تحت تاثیر خود قرار می دهد و امکان تغییر در آن وجود دارد الگوی سر و شانه است. این الگو از سه قله تشکیل شده است که قله میانی دارای بیشترین ارتفاع و اعتبار است. دو قله کناری هم از نظر بازه زمانی بسیار شبیه هم هستند و تغییرات قیمتی در آنها نسبتا یکسان است.
نکته حائز اهمیت این است که قبل و بعد از تشکیل قله میانی، این امکان وجود دارد که شانه های متعددی ایجاد شود و یا اینکه خط گردن ممکن است زاویه داشته باشد و لزومی ندارد که به صورت افقی خود را نمایش دهد.
الگوی سر و شانه معکوس نیز مشابه الگوی حالت سر و شانه است با این تفاوت که در هنگام ایجاد یک روند نزولی ظاهر می شود. الگوی معکوس در بسیاری از مواقع معامله گران را دچار اشتباه می کند. البته تشخیص آن نیز به مراتب بسیار دشوارتر از الگوهای دیگر است.
الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
یکی دیگر از الگوها که برای شناسایی جهت روند مورد استفاده قرار می گیرد الگوی فنجان و دسته است. همانطور که از نام آن پیداست در هنگام شکل گیری پس از ایجاد انحنای خاص آن، شبیه به حرف U انگلیسی می شود. دسته آن نیز تحت تاثیر فشار فروش و افزایش میزان تقاضای خرید در بازه زمانی کوتاهتری تشکیل می گردد و در نهایت پس از شکست مقاومتی و تایید الگو، روند قیمتی به حالت صعودی در می آید.
الگوی کف دو گانه (W pattern) و قله دوگانه (M Pattern)
شناسایی الگوی قله دوگانه و کف دوگانه نسبت به الگوهای دیگر کار آسانتری است. این الگو در نتیجه برخورد دوباره قیمت با خطوط مقاومت و حمایت و عدم توانایی در عبور از آن ها شکل می گیرد. در الگوی قله دوگانه تا زمانی که خط حمایت نشکسته است الگو مورد تایید قرار نمی گیرد و زمانی که کف دوگانه در خط مقاومت شکسته شد قیمت افزایش می یابد.
در این الگو نیازی نیست که حتما خط مقاومت و حمایت به صورت افقی قرار گیرند تنها به شرط موازی بودن و کمی زاویه داشتن می توان به این نوع الگو استناد کرد.
الگوی مثلث (Triangle)
در الگوی مثلثی بازه قیمتی با گذشت زمان متمرکز می شود. این روند تا جایی پیش می رود که در نهایت الگو شکسته شود. این الگو به سه دسته کلی مثلث صعودی، مثلث نزولی و مثلث متقارن تقسیم بندی می شود که در هر کدام از آنها ذهنیت بازار کاملا متفاوت از دیگری است. حتما توجه داشته باشید که احتمال شکست در این الگوها بسیار بالاست و امکان تغییر روند در آنها وجود دارد.
مثلث صعودی (Ascending Triangle)
در روند صعودی الگوی مثلث صعودی تشکیل می شود و بر روند صعودی تاکید دارد. زمانی که صعودی در داخل مثلث شکل می گیرد با محدود مقاومتی ثابتی روبرو می شود و قیمت در آن با شکستن محدود مقاومتی، خود را به کف بالاتری می رساند.
زمان تایید الگوی مثلث صعودی به این صورت است که اگر از سمت مقاومت شکستی روی دهد در این حالت می توان وارد معامله شد و از روند صعودی بازار کسب سود کرد. ناگغته نماند که اگر مثلث ادامه دار باشد و شکست مقاومتی در آن روی ندهد میزان ریسک در آن بسیار بالا خواهد بود.
مثلث نزولی (Descending Triangle)
زمانی که روند به صورت نزولی است این الگو شکل می گیرد و پس از تایید، همچنان روند نزولی ادامه پیدا می کند. ضلع پایینی الگو، از کف های به هم پیوسته و ممتدی تشکیل شده، که دارای کف قیمتی ثابتی است.
مثلث نامتقارن (Symmetrical Triangle)
این الگو در نتیجه فشرده شدن بازه قیمتی در بین سطوح مقاومتی و حمایتی تشکیل می شود و حداقل دارای دو قله و دو کف است. زمانی که روند ادامه دار باشد و مورد تایید قرار گیرد، روند تداوم می یابد.
احتمال شکست در دو طرف الگو وجود دارد و تنها زمانی باید وارد معامله شد که شکست مقاومتی و حمایتی قابل قبول و معتبری روی دهد.
تحلیل تکنیکال و اندیکاتورها
اندیکاتورها ابزارهای بسیار مفیدی هستند که از آنها برای تحلیل نمودارها استفاده می شود. داده های مورد استفاده در اندیکاتورها شامل تاریخچه قیمت ها و حجم معاملات صورت گرفته در یک بازه زمانی مشخص است که می توان با اتکا به آنها برای دریافت تایید، پیش بینی روند پیش رو و ارزیابی قدرت روند اقدام کرد. اندیکاتورها به سه دسته کلی تقسیم می شود که شامل موارد زیر است:
- روندنماها (Trend): این شاخص در نمودار قیمت استفاده می شو دو برای ارزیابی و شناسایی روند به کار می رود.
- نوسانگر (Oscillator): این شاخص در بخش جدا از نمودار قیمتی به نمایش گذاشته می شود. از مهم ترین خصوصیات این قیمت مشخص کردن محدوده اشباع خرید و اشباع فروش است.
- حجمی (Volumes): دسته دیگری از اندیکاتورها ارزش و حجم معالات صورت گرفته را مورد بررسی قرار می دهند.
میانگین متحرک (Moving Average)
اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) یکی از مهم ترین شاخص های کاربردی در تحلیل نمودار ها هستند. خود این اندیکاتور نیز به دو دسته میانگین متحرک نمایی (EMA) و میانگین متحرک ساده (SMA) تقسیم بندی می شوند.
وظیفه اصلی میانگین متحرک نمایش میزان تغییرات در طول بازه زمانی مشخص است و با استفاده از این شاخص ما می توانیم حمایت دینامیک و خطوط مقاومت را شناسایی کنیم.
مکدی (MACD)
اندیکاتور مکدی و یا به عبارت دیگر میانگین متحرک همگرا/واگر یکی از پرکاربردترین شاخص های مومنتوم موجود است که از آن برای بدست آوردن شتاب روند استفاده می شود. هیستوگرام مکدی، تغییرات بین میانگین متحرک نمایی و خط مکدی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در صورت مثبت بودن روند، خط سیگنال زیر خط MACD قرار می گیرد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
از اندیکاتور قدرت نسبی (RSI) برای تعیین نقاط بازگشت بالقوه استفاده می شود. این شاخص عددی بین 0 تا 100 را شامل می شود و به صورت متغییر است. اگر پایین تر از 30 باشد نشانگر منطقه بیش از حد فروخته شدن سهام یا ارز (اشباع فروش) است و نقطه 70 به بالا منطقه بیش از حد خریداری شده (اشباع خرید) را نشان می دهد.
بسیاری از تریدرهای موفق با استفاده از این شاخص می توانند روند بازار را حدس بزنند و خرید و فروش های خود را با آن تنظیم کنند.
اندیکاتور باند بولینگر (Bollinger Band) چیست؟
در راستای شناخت و بررسی ابزارهای تحلیلی، مقالاتی را برایتان ارائه داده ایم. نکته مهم آن است که هر کدام از ابزارها، اندیکاتورها و اسیلاتور، با یک هدف خاصی مورد بهره وری قرار میگیرند. تیم توکن باز قصد دارد، در این مقاله اندیکاتور باند بولینگر که در واقع یک ابزار تحلیلی در بازار، مخصوصا بازار ارزهای دیجیتال می باشد و برای زمان های فشردگی عرضه و تقاضا مورد استفاده قرار میگیرد را بررسی کند. پس با ما همراه باشید.
مفاهیم کلی:
باند بولینگر (Bollinger Band) چیست؟
یکی دیگر از ابزار های تحلیل را می توان باند بولینگر دانست که از سه باند: بالایی، میانی و پایینی به وجود آمده است که خالق این ابزار «جان بولینگر» می باشد.
باید بدانیم که باند بولینگر جهت سنجش نوسان های قیمت در بالا و پایین میانگین متحرک ساده در تحلیل تکنیکال یا همان Simple Moving Average، این نوع تحلیل را بنا نهاده است. خالق این ابزار می گوید که دورههایی با نوسان های پایین، پس از دورههای با نوسان های بالا پیگیری میشوند. پس زمانی که باند بولینگر با همدیگر فشرده متقارن میشود، میتوان به این این نتیجه دست یافت که در آینده نه چندان دور حرکات قیمت چشمگیری روی خواهد داد.
پس، لازم است بدانیم استراتژی فشردگی در باند بولینگر، به تحلیلگران و تریدرها کمک میکند تا از حرکات قیمت پس از یک دوره نوسان های پایین، به سود دست پیدا کنند.
مفهوم باندهای بولینگر
لازم است بدانیم، باندهای بولینگر تکنیکی بسیار مشهور می باشند. بسیاری از تریدرها بر این اعتقاد هستند که هر چه حرکات قیمت به باند بالایی تقارن بیشتری داشته باشد، بازار بیشتر در معرض اشباع خرید (overbought) است و هرچه حرکات قیمت به باند پایینی متقارن تر باشد، بازار بیشتر در معرض اشباع فروش (oversold) خواهد بود.
خالق این اثر 22 قانون برای بهره وری از این باندها به عنوان یک سیستم تریدری ارائه کرده است.
squeeze
باید بدانیم که مفهوم اصلی باندهای بولینگر فشار می باشد. ضمن آنکه فشار به متراکم شدن این باندها به یکدیگر و انقباض MA گفته میشود. فشار، ناشی از دورهای از ترید ها با نوسان کم می باشد که تریدرها آن را نشانهای بالقوه از آتیه ی با نوسان بالا میدانند که فرصتهایی برای ترید به ارمغان می آورد.
از جنبه ی دیگر، هر چه باندها از هم فاصله بگیرند، احتمال دارد از شدت نوسانات کاسته و احتمال خروج تریدر از معامله افزایش یابد. اما باید خاطر نشان شد، این شرایط سیگنالهای معاملاتی نمی باشد. این باندها زمان معینی برای ایجاد تغییرات ندارند و نمی توان فهمید که وقت تغییر چه زمانی است و قیمت، امکان میل به چه سمتی را دارد.
breakouts
لازم است این موضوع را بدانیم که قریب 90% عملکرد قیمت یا پرایس اکشن، ما بین دو باند انجام می گیرد. ضمن آنکه هر شکست در بالا یا پایین باندها یک رخداد مهم به حساب می آید، شکست نیز، یک سیگنال معاملاتی محسوب نمی شود.
اشتباه رایج بیشتر اشخاص این می باشد که تصور می کنند شکست و عبور قیمت از یکی از باندها به معنای سیگنالی برای داد و ستد به حساب می آید. باید بدانیم شکستها هیچ نشانهای مبنی بر مسیر یا میزان حرکت قیمت در آینده نمی باشد.
شیوه ی محاسبه باندهای بولینگر
گام نخست برای محاسبه باندهای بولینگر، به دست آوردن میانگین متحرک ساده (S M A) رمز ارز مورد بحث ((عموماً با بهره وری از میانگین متحرک ساده (S M A) 20 روزه)) می باشد.
باید بدانیم که یک Moving Average، بیست روزه قادر است میانگین قیمتهای بسته شدن (Close) برای 20 روز نخست را تحت عنوان اولین نقاط داده، به دست آورده و حساب کند.
در نقطه ی داده بعدی موجب حذف قیمت پیشین و افزوده شدن قیمت روز 21 ام و میانگینگیری میشود و در وهله ی بعدی، انحراف معیار قیمت رمز ارز حساب خواهد شد.
انحراف معیار نوعی محاسبه ریاضی واریانس میانگین می باشد. این عمل محاسبه در اقتصاد و علم آمار و امور مالی کاربرد ویژه و رایجی دارد.
باید بدانیم در مجموعه ی دادهای فرضی، انحراف معیار به محاسبه ی چگونگی اعداد پخش شده از یک مقدار میانگین می پردازد.
انحراف معیار قادر است با بهره وری از ریشه توان دوم واریانس که خود میانگین وجه تمایزهای مجذور میانگین است، به دست آورد. بعداز آن، کاربر می تواند آن میزان انحراف معیار (Standard Deviation) را، در دو ضرب کرده و میزان حاصل را از هر نقطه در طول S M A هم تفریق و هم جمع کند. میزان های حاصله، باندهای بالایی و پایینی را تشکیل می دهند.
کاربرد باند بولینگر
لازم است بگویم که اندیکاتور باند بولینگر، در همه بازارهای مالی یا بهتر است بگویم در همه ی بازارهای معاملاتی قابلیت بهره وری دارد.
اما این نکته را باید کاربران بدانند که در بعضی از بازارهای سرمایه، محدوده ی نوسان قیمت وجود ندارد. اندیکاتور باند بولینگر در بازارهایی که محدوده ی نوسان قیمت ندارند، همانند بازار فارکس، از کاربرد فراوانی برخوردار است.
این اندیکاتور، قادر است با بهره وری از اطلاعات به دست آورده از پیشینه ی بازار با دقت بیشتر و بالایی، حرکت بعدی بازار را بررسی و شناسایی کرده و بگوید که نمودار شمعی یا کندل استیک بعدی در چه محدوده ای قرار خواهد گرفت.
اما همانطور که می دانیم هرچند وظیفه ی این اندیکاتور سیگنال دهی نمی باشد، اما قادر خواهیم بود تا برای اخذ سیگنال های معاملاتی خود از آن بهره جویی کنیم.
ضمن آنکه باندهای این اندیکاتور قادرند در فهم و شناساندن آغاز و پایان یک روند به شمای کاربر کمک کنند. که این خصوصیت، اندیکاتور بولینگر باند را به اندیکاتوری چندکاربرده مبدل می کند.
بهترین نوع تنظیمات اندیکاتور باند بولینگر
بهترین نوع تنظیمات برای اندیکاتور باند بولینگر، را می توان در سه حالت معامله ای خلاصه کرد که به شرح زیر است:
- Short Time Trading: دوره( متناوب) 10 و انحراف معیار 1.5
- Medium Time Trading: دروه (متناوب) 20 و انحراف معیار 2
- Long Time Trading: دوره (متناوب) 50 و انحراف معیار 5.5
*توضیحات: در علم ریاضی، تابع متناوب یا دورهای (به انگلیسی: Periodic function) به تابعی گفته می شود که میزانش با اضافه شدن مقدار ثابتی به متغیر آن، قابلیت تکرار را داشته باشد. حداقل میزان ممکن برای این مقدار ثابت که در محدوده ی اعداد حقیقی مثبت، وجود دارد را دوره ی تناوب تابع می گویند.
تحلیل تکنیکال در ارزهای دیجیتال
چه در بازار ارزهای دیجیتال و چه در بازار سهام فعالیت داشته باشید، تجزیه و تحلیل تکنیکال یکی از محبوب ترین روش ها برای تخمین و پیش بینی ارزش دارایی در آینده نزدیک است. چنین ابزاری به شما کمک می کند تا دیدگاهی واقع بینانه در مورد شرایط بازار داشته باشید.
تحلیل تکنیکال به عنوان یکی از تاثیرگذارترین ابزارها برای معامله گران و سرمایه گذاران بازار مالی به شمار می آید که اهداف قیمتی که باید برای خرید و فروش دارایی در نظر گرفته شود و یا اینکه ایدهآل ترین دوره نگهداری آن چه زمانی است و میزان ریسک و سود مورد انتظار چیست؟ را به صورت قابل قبول ارائه می دهد.
انتظارات ما از تحلیل تکنیکال باید تا چه اندازه باشد؟
قبل از اینکه به بررسی دقیق و کاربردی تحلیل تکنیکال بپردازیم، کاملا ضروری به نظر می رسد که حد انتظارات خود را از این ابزار کاربردی در رابطه با دارایی های خود تعیین کنیم. در وهله اول باید بدانید که تحلیل تکنیکال برای شناسایی معاملات کوتاه مدت (معمولا دو هفته تا یک ماه) استفاده می شود و کاربرد چندانی برای سرمایه گذاری و معاملات بلند مدت ندارد. با این حال با استفاده از تحلیل تکنیکال می توان به شناسایی موقعیت های ورود و خروج (قیمت هایی که در آن به خرید و فروش می پردازید) مربوط به هر نوع سرمایه گذاری پرداخت.
همچنین همیشه یک ریسک مرتبط با یک معامله وجود دارد. تحلیل تکنیکال یک ابزار راهنما برای معامله گران است اما نمی توان به طور صدرصد به آن اتکا کرد. برخی استراتژی ها ممکن است تحت برخی عوامل خارجی نتیجه عکس بدهد. بنابراین فرقی نمی کند که یک معامله گر کهنه کار و با تجربه باشید و یا اینکه به تازگی فعالیت خود را در بازار مالی شروع کرده باشید، باید یک استراتژی برای کاهش ضرر در نظر بگیرید و منتظر بازگشت قیمت به حالت قبل نباشید.
همیشه یک واقعیت را قبول کنید که بازده یک معامله کوتاه مدت به احتمال زیاد متوسط است. بنابراین بهتر است انتظار بازدهی و سود کلان را به طور کلی از ذهن خود بیرون کنید. اگر دست به ریسک های بی مورد بزنید مطمئنا ناامید شده و حتی یک تجارت فاجعه آمیز خواهید داشت. در حالت کلی تحلیل تکنیکال می تواند برای داشتن بازدهی معقول در میان مدت، مفید واقع شود.
برخی نکات در رابطه با تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال مانند بسیاری از ابزارهای تحلیلی دیگر براساس برخی از فرضیات کار می کند. نکته اول اینکه روش کار آن براساس تخمینهای بدست آمده در بازار است. این بدین معنی است که تمام اطلاعات بدست آمده در گذشته را بر روی آخرین قیمت بدست آمده منعکس می کند.
به عبارت ساده تر، تحلیل تکینکال فقط قیمت تاریخی یک دارایی و آنچه را که این داده ها می توانند در مورد حرکت قیمت آتی آن به ما بگویند در نظر می گیرد. دوم اینکه، قیمت یک دارایی ممکن است روندی را در بازه زمانی خاص دنبال کند.
در این حالت براساس تجزیه و تحلیل صورت گرفته در تحلیل تکنیکال ممکن است نمودار به عنوان یک الگو برای آن دارایی ظاهر شود.
اصول اولیه کندلها (شمعدانها)
نمودارها پایه و اساس تحلیل تکنیکال را تشیکل می دهند. انواع مختلفی از نمودارها شامل، خطی، میله ای، کندل و غیره وجود دارد. بازار ارزهای رمزنگاری شده به بهترین شکل ممکن از کندل ها برای نشان دادن روند بازار استفاده می کند. در اینجا تصویری وجود دارد که یک نمودار معمولی و یک شمعدان منفرد را نشان می دهد که از یک نمودار جدا شده است.
اجازه بدهید در ابتدا بدانیم که کندل به چه معناست. کندل معمولا با رنگ سبز (صعودی) و یا قرمز (نزولی) نشان داده می شود و هر کندل از سه قسمت سایه بالایی، سایه پایینی و بدنه تشکیل شده است که در آن بدنه قیمت باز و قیمت بسته را به هم متصل می کند. سایه پایین (قیمت پایین) به صورت خطی به سمت پایین کشیده می شود و برعکس سایه بالا (قیمت بالا) خطی است که به سمت بالا کشیده شده است.
حال بیایید قیمت باز، قیمت بسته، قیمت بالا و قیمت پایین را برای یک بازه زمانی (می تواند دقیقه، ساعت یا روز باشد) تعریف کنیم.
قیمت باز (O): قیمتی که در یک دوره زمانی باز (شروع) می شود.
قیمت بالا (H): بالاترین قیمتی که در آن دوره زمانی بدست آمده است.
قیمت پایین (L): کمترین قیمتی که در آن دوره زمانی مشاهده شده است.
قیمت بسته (C): قیمتی که در آن دوره زمانی بسته شده است.
اگر به تصویر بالا نگاه کنید قیمت بیت کوین در 40862 دلار باز شده است و به پایین ترین سطح روزانه 39853 دلار رسیده و حداکثر قیمت آن در طول همان روز 43392 دلار بوده است و روز را در قیمت 42832 دلار بسته است. با افزایش قیمت (C>O) در این بازه زمانی نتیجه گیری می شود که این کندل صعودی است. در حالی که اگر کندل قرمز باشد بازار نزولی است. این کندل ها را می توان برای بازه های زمانی مختلف مانند 5 دقیقه، 30 دقیقه و یا حتی 4 ساعت هم بست، البته بسته به استراتژی معامله گر دارد.
اصول تحلیل تکنیکال
در حالت کلی تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است که شامل:
- حرکت قیمت ها براساس روند: بازار به صورت واضح دارای سه روند صعودی، نزولی و خنثی است. تشخیص هر کدام از آنها در بازار مالی کسب خصوصیات محدودههای اشباع اندیکاتور سود یا ضرر شما را تعیین خواهد کرد. اگر روند در بازار خنثی باشد میزان عرضه و تقاضا برابر است. اگر صعودی باشد میزان تقاضا بیش از عرضه و اگر بازار نزولی باشد عرضه بیش از تقاضا خواهد بود.
- تکرار تاریخ: در تحلیل تکنیکال ما با مطالعه قیمت های گذشته به پیش بینی آینده یک دارایی می پردازیم این یعنی تاریخ علاقه مند است گذشته را دوباره تکرار کند.
- انعکاس اتفاقات در قیمت ها: تمامی رویدادهای اقتصادی، سیاسی و حتی جغرافیایی می توانند بر روند قیمت ها تاثیر بگذارند.
باید توجه داشت که هدف اصلی تحلیل تکنیکال پیش بینی آینده است تا سرمایه گذار بتواند بهترین عملکرد را در بازار مالی داشته باشد.
سطوح حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت در نمودار ارزهای دیجیتال، نقاطی هستند که بر فشارهای ناشی از خرید و فروش غلبه کرده و باعث افزایش و کاهش قیمت می شوند. همچنین این سطوح قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند و به همین دلیل به آنها سطوح برگشتی نیز گفته می شود. لازم به ذکر است که تشخیص هر کدام از این سطوح روانشناسی مختص خود را دارد.
الگوها در ارزهای دیجیتال
الگوها به عنوان یکی از اصلی ترین مباحث پایه ای در ارزهای دیجیتال مطرح می شوند که از حرکات نامنظم قیمت بر روی نمودار بدست می آید. در این میان الگوی نموداری جز محبوب ترین الگوها شناخته می شود. این نوع الگوها تعریف مشخصی دارند. اما همانطور که قبلا نیز اشاره شد نمی توان با استفاده از آنها قیمت آینده را به طور دقیق پیش بینی کرد. زیرا اگر چنین روش اثبات شده ای وجود داشت به طور قطع تریدرهای ثروتمند بسیار بیشتر از سرمایه گذارن این حوزه بودند.
الگوهای نموداری در ارزهای دیجیتال
الگوهای نمودار در ارزهای دیجیتال به دو دسته بازگشتی و ادامه دهنده تقسیم بندی می شوند. در الگوی بازگشتی، زمانی که الگو تشکیل می شود تغییر روند قیمت اتفاق می افتد. اما در الگوی ادامه دهنده، قیمت روند قبلی خود را ادامه خواهد داد.
کانال قیمت
یکی از پرکاربردترین الگوهای نمودار در تحلیل تکنیکال، کانال قیمت است. برای اینکه روند صعودی و نزولی را در کانال قیمت رسم کنید باید خصوصیات محدودههای اشباع اندیکاتور روند آن را مورد توجه قرار دهید. زمانی که روند صعودی است در وهله اول خط روند اصلی را رسم کرده و سپس یک خط موازی در بالای آن رسم کنید. بطوریکه کندل ها بین این دو خط قرار گیرند.
در حالت نزولی نیز به همین ترتیب خط اصلی را رسم کرده و یک خط موازی در پایین قیمت ها رسم کنید. همچنین می توانید از کانال قیمت برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده کنید.
الگوی پرچم در تحلیل تکنیکال
الگوی پرچم به دو شکل مستطیل و سه گوش در نمودارها ظاهر می شود. از این دو پترن برای الگوهای قیمتی کوتاه مدت استفاده می شود که باعث تغییر ادامه روند می شود. همچنین شیب الگوی پرچم در خلاف جهت روند است. بدین معنی که اگر روند نزولی باشد شیب الگو به سمت بالا و در صورت صعودی بودن روند شیب الگو به سمت بالا است.
الگوی سر و شانه
یکی دیگر از الگوی های برگشتی که پس از شکل گیری، روند بازار را تحت تاثیر خود قرار می دهد و امکان تغییر در آن وجود دارد الگوی سر و شانه است. این الگو از سه قله تشکیل شده است که قله میانی دارای بیشترین ارتفاع و اعتبار است. دو قله کناری هم از نظر بازه زمانی بسیار شبیه هم هستند و تغییرات قیمتی در آنها نسبتا یکسان است.
نکته حائز اهمیت این است که قبل و بعد از تشکیل قله میانی، این امکان وجود دارد که شانه های متعددی ایجاد شود و یا اینکه خط گردن ممکن است زاویه داشته باشد و لزومی ندارد که به صورت افقی خود را نمایش دهد.
الگوی سر و شانه معکوس نیز مشابه الگوی حالت سر و شانه است با این تفاوت که در هنگام ایجاد یک روند نزولی ظاهر می شود. الگوی معکوس در بسیاری از مواقع معامله گران را دچار اشتباه می کند. البته تشخیص آن نیز به مراتب بسیار دشوارتر از الگوهای دیگر است.
الگوی فنجان و دسته (Cup and Handle)
یکی دیگر از الگوها که برای شناسایی جهت روند مورد استفاده قرار می گیرد الگوی فنجان و دسته است. همانطور که از نام آن پیداست در هنگام شکل گیری پس از ایجاد انحنای خاص آن، شبیه به حرف U انگلیسی می شود. دسته آن نیز تحت تاثیر فشار فروش و افزایش میزان تقاضای خرید در بازه زمانی کوتاهتری تشکیل می گردد و در نهایت پس از شکست مقاومتی و تایید الگو، روند قیمتی به حالت صعودی در می آید.
الگوی کف دو گانه (W pattern) و قله دوگانه (M Pattern)
شناسایی الگوی قله دوگانه و کف دوگانه نسبت به الگوهای دیگر کار آسانتری است. این الگو در نتیجه برخورد دوباره قیمت با خطوط مقاومت و حمایت و عدم توانایی در عبور از آن ها شکل می گیرد. در الگوی قله دوگانه تا زمانی که خط حمایت نشکسته است الگو مورد تایید قرار نمی گیرد و زمانی که کف دوگانه در خط مقاومت شکسته شد قیمت افزایش می یابد.
در این الگو نیازی نیست که حتما خط مقاومت و حمایت به صورت افقی قرار گیرند تنها به شرط موازی بودن و کمی زاویه داشتن می توان به این نوع الگو استناد کرد.
الگوی مثلث (Triangle)
در الگوی مثلثی بازه قیمتی با گذشت زمان متمرکز می شود. این روند تا جایی پیش می رود که در نهایت الگو شکسته شود. این الگو به سه دسته کلی مثلث صعودی، مثلث نزولی و مثلث متقارن تقسیم بندی می شود که در هر کدام از آنها ذهنیت بازار کاملا متفاوت از دیگری است. حتما توجه داشته باشید که احتمال شکست در این الگوها بسیار بالاست و امکان تغییر روند در آنها وجود دارد.
مثلث صعودی (Ascending Triangle)
در روند صعودی الگوی مثلث صعودی تشکیل می شود و بر روند صعودی تاکید دارد. زمانی که صعودی در داخل مثلث شکل می گیرد با محدود مقاومتی ثابتی روبرو می شود و قیمت در آن با شکستن محدود مقاومتی، خود را به کف بالاتری می رساند.
زمان تایید الگوی مثلث صعودی به این صورت است که اگر از سمت مقاومت شکستی روی دهد در این حالت می توان وارد معامله شد و از روند صعودی بازار کسب سود کرد. ناگغته نماند که اگر مثلث ادامه دار باشد و شکست مقاومتی در آن روی ندهد میزان ریسک در آن بسیار بالا خواهد بود.
مثلث نزولی (Descending Triangle)
زمانی که روند به صورت نزولی است این الگو شکل می گیرد و پس از تایید، همچنان روند نزولی ادامه پیدا می کند. ضلع پایینی الگو، از کف های به هم پیوسته و ممتدی تشکیل شده، که دارای کف قیمتی ثابتی است.
مثلث نامتقارن (Symmetrical Triangle)
این الگو در نتیجه فشرده شدن بازه قیمتی در بین سطوح مقاومتی و حمایتی تشکیل می شود و حداقل دارای دو قله و دو کف است. زمانی که روند ادامه دار باشد و مورد تایید قرار گیرد، روند تداوم می یابد.
احتمال شکست در دو طرف الگو وجود دارد و تنها زمانی باید وارد معامله شد که شکست مقاومتی و حمایتی قابل قبول و معتبری روی دهد.
تحلیل تکنیکال و اندیکاتورها
اندیکاتورها ابزارهای بسیار مفیدی هستند که از آنها برای تحلیل نمودارها استفاده می شود. داده های مورد استفاده در اندیکاتورها شامل تاریخچه قیمت ها و حجم معاملات صورت گرفته در یک بازه زمانی مشخص است که می توان با اتکا به آنها برای دریافت تایید، پیش بینی روند پیش رو و ارزیابی قدرت روند اقدام کرد. اندیکاتورها به سه دسته کلی تقسیم می شود که شامل موارد زیر است:
- روندنماها (Trend): این شاخص در نمودار قیمت استفاده می شو دو برای ارزیابی و شناسایی روند به کار می رود.
- نوسانگر (Oscillator): این شاخص در بخش جدا از نمودار قیمتی به نمایش گذاشته می شود. از مهم ترین خصوصیات این قیمت مشخص کردن محدوده اشباع خرید و اشباع فروش است.
- حجمی (Volumes): دسته دیگری از اندیکاتورها ارزش و حجم معالات صورت گرفته را مورد بررسی قرار می دهند.
میانگین متحرک (Moving Average)
اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average) یکی از مهم ترین شاخص های کاربردی در تحلیل نمودار ها هستند. خود این اندیکاتور نیز به دو دسته میانگین متحرک نمایی (EMA) و میانگین متحرک ساده (SMA) تقسیم بندی می شوند.
وظیفه اصلی میانگین متحرک نمایش میزان تغییرات در طول بازه زمانی مشخص است و با استفاده از این شاخص ما می توانیم حمایت دینامیک و خطوط مقاومت را شناسایی کنیم.
مکدی (MACD)
اندیکاتور مکدی و یا به عبارت دیگر میانگین متحرک همگرا/واگر یکی از پرکاربردترین شاخص های مومنتوم موجود است که از آن برای بدست آوردن شتاب روند استفاده می شود. هیستوگرام مکدی، تغییرات بین میانگین متحرک نمایی و خط مکدی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در صورت مثبت بودن روند، خط سیگنال زیر خط MACD قرار می گیرد.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
از اندیکاتور قدرت نسبی (RSI) برای تعیین نقاط بازگشت بالقوه استفاده می شود. این شاخص عددی بین 0 تا 100 را شامل می شود و به صورت متغییر است. اگر پایین تر از 30 باشد نشانگر منطقه بیش از حد فروخته شدن سهام یا ارز (اشباع فروش) است و نقطه 70 به بالا منطقه بیش از حد خریداری شده (اشباع خرید) را نشان می دهد.
بسیاری از تریدرهای موفق با استفاده از این شاخص می توانند روند بازار را حدس بزنند و خرید و فروش های خود را با آن تنظیم کنند.
رونق به بیتکوین دوباره برگشت!/ بازار به کدام سو میرود؟
رشد بیتکوین بعد از افزایش تنش میان روسیه و اوکراین متوقف شد اما عقبنشینی نیروهای روسیه از منطقه مرزی دوباره روند حرکت بیتکوین را مثبت کرد.
بیتکوین که به دلیل احتمال جنگ اوکراین و روسیه تا محدوده ۴۲ هزار دلار ریزش کرده بود دوباره رشد کرد. خبر دیروز مبنی بر عقبنشینی نیروهای روسیه از مرز اوکراین باعث شد تا بیتکوین تا محدوده ۴۴ هزار دلار رشد کند.
بیتکوین یک کانال رنج میان ۴۱ تا ۴۵ هزار دلار دارد. تا زمانی که این ارز بالای ۴۶ هزار دلار تثبیت نشود نمیتوان انتظار صعودی شدن بازار را داشت.
بعد از افزایش تنشها در مرز اوکراین قیمت سهام و ارزهای دیجیتال افت کرد اما قیمت طلا و نفت رشد چشمگیری داشتند. افزایش قیمت طلا با خبر عقبنشینی نیروهای روسیه متوقف شد و طلا ریخت. زمانی که بحرانهایی مانند جنگ از راه میرسند، داراییهای پرریسک مانند سهام و بیتکوین ریزش میکنند.
هدف بعدی بیتکوین بعد از تثبیت بالای ۴۶ هزار دلار محدوده ۵۱ تا ۵۳ هزار دلار است. اگرچه برخی کارشناسان از رشد قیمت بیتکوین خبر میدهند اما به نظر میرسد روند فعلا رنج است. اگر محدود مقاومت ۵۳ هزار دلار شکسته شود احتمال رشد بیتکوین تا محدوده ۵۹ تا ۶۰ هزار دلار که نوعی مقاومت روانی و استاتیک محسوب میشود وجود دارد.
حمایتهای مهم بیتکوین هم محدوده ۴۲ و ۴۰ هزار دلار است. اگر حمایت ۴۰ هزار دلار از دست برود احتمال سقوط بازار زیاد است.
شاخص مقاومت نسبی در نمودار ۴ ساعته بیتکوین روی عدد ۵۴ قرار دارد و نسبت به دیروز حدود ۱۷ واحد رشد کرده است. این شاخص در نیمه بالایی کانال rsi قرار دارد.
MFI از محدوده عددی ۳۲ تا ۷۳ رشد کرده است. این شاخص نشاندهنده ورود پول به ارزهای دیجیتال است و ۷ واحد تا ورود به محدوده اشباع خرید فاصله دارد. اگر MFI وارد محدوده اشباع خرید شود شاهد صعودی بیشتر بیتکوین هستیم.
اندیکاتور مکدی در نمودار ۴ ساعته روی محدوده ۴۲ هزار دلار سیگنال خرید صادر کرده بود. حالا اما قدرت میلههای صعودی این اندیکاتور به شدت کم شده و احتمالا به زودی سیگنال فروش صادر میکند.
کندلهای بیتکوین در محدوده قیمتی ۴۴ هزار دلار سقف اندیکاتور بولینگرباند قرار گرفتند. به نظر میرسد فعلا عرضه و تقاضا متعادل است و بازار روندی رنج دارد.
مریم محبی، کارشناسان بازارهای مالی هم گفت: به نظرم بازار فعلا در کانال ۴۰ هزار دلار نوسان می کند.
آموزش و تنظیمات اندیکاتور آر اس آی (RSI) با فیلم آموزشی
اندیکاتور RSI (بخوانید آر اس آی) جزو دسته نوسانگرها است. نوسانگرها اندیکاتورهایی هستند که در پایین نمودار رسم میشوند و بر حسب پرایس اکشن بین دو سطح صفر و صدی یا مانند آن نوسان میکنند. در کل از نوسانگرها برای تشخیص چیزهای مختلفی استفاده میشود، مانند قدرت روند، میانگین نوسانات قیمت، حد حمایت و مقاومت و دیگر خصوصیات نمودار معاملاتی که برای تصمیمگیری شما مهم هستند. اگر بر اساس تحلیل تکنیکال معامله میکنید، تحلیل الگوهای شمعی و اندیکاتورها برای شما ابزارهایی ضروری هستند. RSI جزو اندیکاتورهای بسیار مهمی است که در اغلب تحلیلهای بازار که توسط متخصصین انجام میشود نام آنرا ميشنوید.
✅✅✅ میتوانید با دیگر اندیکاتورهایی که در تشخیص قدرت روند به شما کمک میکنند نیز آشنا شوید: آموزش اندیکاتور ADX (ای دی اکس)
فیلم آموزشی اندیکاتور RSI
این فیلم کوتاه ترسیم، تنظیمات اندیکاتور RSI در متاتریدر را برای شما توضیح میدهد و مثالهایی از نحوه سیگنالگیری با RSI ارائه میکند.
معرفی اندیکاتور RSI یا آر اس آی
نام اندیکاتور RSI یا Relative strength index را به فارسی میتوان شاخص قدرت نسبی ترجمه کرد. دقیقا این کاری است که این اندیکاتور انجام میدهد: یعنی به شما میگوید روندی که شاهد آن هستید تا چه حد قدرت یا اصطلاحا مومنتوم دارد، اما این قدرت را به طور نسبی بر حسب روندهای پیشین نشان میدهد. در کل اغلب نوسانگرها همین خاصیت را دارند، یعنی مقادیر نسبی به شما میدهند که باید آنها را بر اساس گذشته نمودار تعبیر کنید.
برای توضیح ساده و شفاف مفهوم مومنتوم میتوان گفت که مومنتوم همان شتاب تغییر قیمت است. هر چه نمودار شیب تندتری داشته باشد یعنی مومنتوم بیشتر است.
کار دیگری که اندیکاتور RSI انجام میدهد این است که به شما در تشخیص نقاط معکوس شدن روند کمک کند.
زمانی که در بازاری مانند سهام، فارکس، کریپتو یا غیره، قیمت کالا بیش از حد بالا رفته باشد به احتمال زیاد به سطح مقاومتی برخورد خواهد کرد و سپس روند نزولی خواهد یافت. همچنین اگر بیش از حد فروخته شده و پایین رفته باشد، احتمالا پس از برخورد به سطح حمایتی جهت نمودار تغییر خواهد کرد و روند صعودی خواهد شد.
با استفاده از اندیکاتور RSI میتوان تا حدی این نقاط حمایتی و مقاومتی که نقش محور را ایفا میکنند، یعنی روند قیمت در آنها معکوس میشود را شناسایی کرد.
اندیکاتورRSI در سال ۱۹۷۸ توسط شخصی با نام ویلدر در کتابی به عنوان «مفاهیم جدید در سیستمهای معاملاتی تکنیکال» معرفی شد.
فرمول محاسبه اندیکاتور RSI
تمامی پلتفرمها به صورت خودکار اندیکاتور را برای شما ترسیم میکنند، اما دانستن نحوه محاسبه اندیکاتور از یک جهت مفید است: به شما درک عمیقتری از نحوه کارکرد آن میدهد و در نتیجه بهتر میتوانید آنرا بخوانید و تفسیر کنید.
اندیکاتور RSI به صورت زیر محاسبه میشود.
میانگین سود همان میانگین افزایش قیمت در دوره مد نظر است و میانگین ضرر نیز میانگین کاهش قیمت. برای محاسبه اولین مقدار RSI معمولا مقدار دوره را ۱۴ در نظر میگیرند و میانگین سود و ضرر را به این صورت محاسبه میکنند:
در دورههای بعد میانگین سود و ضرر به صورت زیر محاسبه میشود:
نحوه استفاده از اندیکاتور RSI
همانطور که گفتم از RSI میتوان به دو منظور استفاده کرد:
- تشخیص قدرت یا اصطلاحا مومنتومی که پرایس اکشن دارد؛
- تشخیص این که چه زمان ممکن است روند تغییر جهت دهد.
در ادامه هر کدام از این موارد را مفصل توضیح میدهم.
تشخیص قدرت روند با استفاده از اندیکاتور RSI
مقدار اندیکاتور RSI همیشه بین صفر و صد در نوسان است. در این بازه دو مقدار دیگر نیز مهم هستند: رقم ۳۰ و رقم ۷۰.
به طور کلی اغلب اوقات مقدار اندیکاتور RSI بین ۳۰ و ۷۰ در نوسان است. هر چه پرایس اکشن حرکت عرضیتری داشته باشد (روند قدرتمندی وجود نداشته باشد) مقدار اندیکاتور به حد وسط یعنی ۵۰ نزدیکتر است.
زمانی که مقدار اندیکاتور از ۳۰ پایینتر و یا از ۷۰ بالاتر برود، یعنی روندی قابل توجه در بازار حاکم است. اگر روند خیلی قوی باشد ممکن است اندیکاتور حتی به صفر یا ۱۰۰ نیز نزدیک شود.
در کل هر چه اندیکاتور به سمت صفر برود یعنی روند نزولی مومنتوم بیشتری دارد. در مقابل هر چه مقدار اندیکاتور RSI به ۱۰۰ نزدیکتر شود یعنی مومنتوم روند صعودی بیشتر است.
تشخیص تغییر روند با استفاده از اندیکاتور RSI
نقطه محوری یا Pivot point جایی است که روند در آن میچرخد و جهت عکس را در پیش میگیرد، مثلا روندی صعودی تبدیل به روند نزولی میشود و یا روندی نزولی به روند صعودی تبدیل میگردد.
برای استفاده از اندیکاتور RSI در تشخیص این نقاط باید ابتدا با مفاهیم «اشباع فروش» و «اشباع خرید» آشنا شوید. این وضعیت در هر بازاری ممکن است ایجاد شود، مثلا در فارکس و مثلا جفتارزی خاص یا در سهام یا کریپتو و غیره.
وقتی که کالای مدنظر شما روندی صعودی را طی کرده باشد و برای مدتی بیش از حد عادی در این حالت مانده باشد و به عبارت دیگر، قیمت آن به طور غیرواقعی بالا رفته باشد، میتوان گفت که در وضعیت اشباع خرید قرار دارد. به عبارت دیگر مقدار خریدی که از آن کالا انجام شده بیش از حد است.
در مقابل، وقتی که کالایی روندی نزولی را طی کرده باشد و قیمت آن به طور غیرواقعی پایین رفته باشد میگویند در وضعیت اشباع فروش قرار دارد. به عبارت دیگر بیش از حد فروش رفته است.
اندیکاتور RSI به شما در تشخیص این نقاط اشباع خرید و اشباع فروش کمک میکند.
به عنوان قاعدهای کلی، وقتی که مقدار اندیکاتور از ۷۰ بالاتر برود یعنی بازار به وضعیت اشباع خرید رسیده است و قیمت بیش از حد بالا رفته است. در مقابل، وقتی که مقدار اندیکاتور از ۳۰ پایینتر برود، یعنی بازار به وضعیت اشباع فروش رسیده است و قیمت بیش از حد پایین آمده است.
اما کار به همین سادگیها نیست و نمیتوان هر زمان که RSI از ۷۰ بالاتر رفت با اطمینان گفت که قرار است روند برعکس و قیمتها نزولی شود.
اولا، ممکن است مثلا پس از این که اندیکاتور از ۷۰ بالاتر رفت قیمت شاهد کاهش باشد، اما این کاهش صرفا حرکتی اصلاحی یا Correction باشد که به واسطه آن قیمت به حد واقعی خود برگردد ولی روند نزولی ایجاد نشود. همین ماجرا درباره زمانی که اندیکاتور از ۳۰ پایینتر برود و سپس حرکتی افزایشی در قیمت رخ دهد هم صادق است.
مسئله دیگر این است که وقتی که روندی قوی حاکم باشد مقدار RSI میتواند برای مدتی طولانی بالای ۷۰ یا زیر ۳۰ باقی بماند. پس نمیتوان توقع داشت که حتما به محض این که مقدار RSI از ۷۰ یا ۳۰ رد کرد، قرار است شاهد تغییر روند باشیم.
پس چگونه تشخیص دهیم که چه زمانی RSI احتمال چرخش روند را به ما سیگنال میدهد؟
در اول کار باید دید که وضعیت روند به چه صورت است.
زمانی که قیمت برای مدتی طولانی حرکت عرضی داشته و در کانالی مشخص بالا و پایین شده است میتوان از همان سطوح ۷۰ و ۳۰ به عنوان شاخصهای اشباع خرید و اشباع فروش استفاده کرد.
اما اگر روندی قوی در بازار مسلط باشد لازم میشود که مقداری این سطوح را بالا و پایین کرده و اصطلاحا آنها را تنظیم کنید. برای مثال، اگر در بازاری روند صعودی قوی حاکم باشد میتوان گفت که حد اشباع فروش را باید بالاتر از ۳۰ در نظر گرفت و مثلا آنرا در ۴۰ گذاشت؛ و در مقابل حد اشباع خرید را نیز باید بالاتر از ۷۰ در نظر گرفت و مثلا در ۸۰ قرار داد.
همین شرایط برای روند نزولی هم وجود دارد. اگر روند نزولی قدرتمندی حاکم باشد، بدان معنا است که احتمالا حد اشباع فروش پایینتر از ۳۰ است و مثلا باید آنرا در ۲۰ گذاشت؛ و به علاوه حد اشباع خرید نیز پایینتر از ۷۰ خواهد بود و مثلا ممکن است دور و بر ۶۰ باشد.
پس برای استفاده صحیح از اندیکاتور RSI باید در اولین قدم وضعیت روند و قدرت آنرا بررسی کنید تا بتوانید سطوح RSI را درست تعیین کنید.
تنظیم اندیکاتور RSI بر اساس روند غالب
به نمودار پایین نگاه کنید. در وهله اول میتوان گفت که روند نزولی قدرتمندی در اینجا حاکم است. مقادیر پیشفرض اندیکاتور برای حد اشباع فروش و اشباع خرید به ترتیب ۳۰ و ۷۰ هستند، اما با توجه به قدرت روند نزولی ما تصمیم میگیریم که مقدار حد اشباع خرید را پایینتر بیاوریم و مثلا روی ۵۰ قرار دهیم.
همچنین میتوان مقدار حد اشباع فروش را نیز پایینتر برد و مثلا به جای ۳۰ روی ۲۰ یا ۱۰ تنظیم کرد. به عنوان قاعدهای کلی، هر چه روند قویتر باشد و نمودار شیب تندتری داشته باشد، باید بیشتر حدود اشباع خرید و اشباع فروش را جابجا کنید. تشخیص دقیق این مقدار اما به عهده خود شما است و به دانش و تجربه شما بستگی دارد.
سیگنالدهی اندیکاتور RSI بر اساس همگرایی و واگرایی
زمانی که اندیکاتور RSI رو به پایین برود ولی نمودار قیمت روند صعودی داشته باشد، و یا اندیکاتور رو به بالا برود ولی نمودار قیمت روند نزولی را طی کند؛ میگوییم که بین اندیکاتور و پرایس اکشن «واگرایی» وجود دارد. در واقع وقتی اندیکاتور به یک طرف و پرایس اکشن به طرف دیگر برود از یکدیگر واگرا هستند. این واگرایی میتواند به ما سیگنال خرید (گاوی) یا فروش (خرسی) بدهد.
به نمودار پایین نگاه کنید. اندیکاتور RSI به منطقه اشباع فروش وارد شده و سپس دو کف ثبت کرده است، به صورتی که کف دومی از کف اولی بالاتر است. در همین حال پرایس اکشن جهت نزولی دارد. بین RSI و پرایس اکشن در اینجا واگرایی است. مشخصا این نوع واگرایی در اینجا سیگنال خرید است.
در مثال بالا، پس از این که اندیکاتور کف دوم را بالاتر از اولی ثبت میکند و سپس از منطقه اشباع فروش (که اینجا روی ۳۰ تنظیم شده) خارج میشود، سیگنال خرید یا اصطلاحا سیگنال گاوی است. به این حالت واگرایی گاوی میگویند.
عکس این وضعیت برای سیگنال فروش صادق است. اگر اندیکاتور RSI وارد منطقه اشباع خرید شده باشد و سپس دو سقف را ثبت کند به صورتی که سقف دومی از اولی پایینتر باشد و از طرف دیگر، در همان بازه زمانی پرایس اکشن دائما سقف بالاتری را ثبت کند، وقتی که اندیکاتور از منطقه اشباع خرید خارج شود به ما سیگنال فروش میدهد. به این حالت واگرایی خرسی میگویند.
سیگنال اندیکاتور RSI بر اساس طرد چرخش (Swing Rejection)
به تصویر زیر نگاه کنید. این نمونهای از سیگنال خرید بر اساس حرکات اندیکاتور RSI و پرایس اکشن است.
در نقطه ۱ اندیکاتور از حد اشباع فروش (واقع در ۳۰) پایینتر میرود و یک کف را ثبت میکند. سپس در نقطه ۲ دوباره بالای حد اشباع قرار میگیرد. در ۳ سقفی را ثبت کرده و سپس پایین میرود اما این بار از حد اشباع گذر نمیکند. سپس در ۴ دوباره با نقطه ۳ برابر میشود. این رفتار در اندیکاتور میتواند حاکی از ایجاد روند صعودی و در نتیجه سیگنال خرید باشد.
ترسیم و تنظیمات اندیکاتور RSI در متاتریدر
در درجه اول باید بدانید که این اندیکاتور در تمامی پلتفرمها قابل دسترس است اما در اینجا از متاتریدر برای آموزش استفاده میکنیم.
طبق تصویر زیر، از این مسیر میتوان اندیکاتور RSI را به نمودار اضافه کرد:
Insert > Indicators > Oscillators > Relative Strength Index
پس از این کار پنجره تنظیمات اندیکاتور برای شما باز میشود.
همچنین اگر از قبل اندیکاتور را به نمودار اضافه کردهاید میتوانید روی نمودار راستکلیک کرده و گزینه indicator list را انتخاب کنید. سپس از پنجره باز شده اندیکاتور RSI را انتخاب کنید تا پنجره تنظیمات آن برایتان باز شود.
در بالا چهار زبانه داریم. در اول کار به سراغ Parameters میرویم. در این زبانه سه قسمت داریم:
- Period: تعداد دورههایی که اندیکاتور بر حسب آنها محاسبه میشود. مثلا اگر چهارچوب زمانی یا تایمفریم شما روزانه باشد، عدد ۱۴ به معنای ۱۴ روز خواهد بود و اگر تایمفریم ساعتی باشد، به معنای ۱۴ ساعت. در کل هر چه اندیکاتور برای دورههای بیشتری محاسبه شود حساسیت آن به نوسانات قیمت کمتر میشود و خود اندیکاتور هم کمتر نوسان میکند و سیگنالهای کمتری میدهد اما سیگنالهای کاذب نیز کمتر می شوند.
- Apply to: مشخص میکند که هنگام محاسبه اندیکاتور RSI از کدام قیمت هر دوره استفاده شود. در اینجا گزینه Close انتخاب شده است که به معنای قیمت پایانی است.
- Style: ظاهر اندیکاتور را تعیین میکند. از سمت چپ رنگ اندیکاتور، از وسط شکل خط (نقطهچین و غیره) و از سمت راست میتوانید ضخامت منحنی اندیکاتور را تنظیم کنید.
زبانه بعدی در بالا گزینه Levels است. در اینجا شما میتوانید حدود مد نظر را در اندیکاتور قرار دهید.
به طور پیشفرض دو حد ۳۰ و ۷۰ به عنوان حدود اشباع فروش و اشباع خرید روی اندیکاتور تنظیم شدهاند. همانطور که گفتیم میتوانید این حدود را بر حسب قدرت روند حاکم تنظیم کنید و یا آنها را نگه دارید ولی حدود دیگری را هم اضافه کنید.
برای تنظیم حدی که وجود دارد کافی است روی آن دابل کلیک کنید و مقدار آنرا تغییر دهید.
با استفاده از دکمه Add میتوانید حد جدیدی را اضافه کنید.
جمع بندی: راهکار افزایش دقت سیگنالهای اندیکاتور RSI
همانطور که گفتیم، یکی از مهمترین نکاتی که هنگام استفاده از RSI باید به آن توجه کنید تنظیم حد اشباع خرید و اشباع فروش است. در حالت پیشفرض حد اشباع خرید روی ۷۰ و اشباع فروش روی ۳۰ قرار دارد و این حدود برای زمانهایی که روند قدرت متوسطی دارد مناسب هستند، اما در مواجهه با روندهای قویتر بهتر است که بر حسب قدرت و جهت روند این حدود مقداری بالاتر یا پایینتر تنظیم شوند.
چون در زمان وجود روندهای قوی مقدار اندیکاتور RSI میتواند برای زمانی مدید در منطقه اشباع خرید یا اشباع فروش باقی بماند و از نظر سیگنالدهی چندان خوب عمل نکند، بهترین زمان استفاده از این اندیکاتور زمانی است که روند صعودی یا نزولی کاملا تسلط ندارد. به عبارت دیگر وقتی که بازار بین روندهای صعودی و نزولی جابجا میشود و یا در کانالی افقی حرکت میکند.
نکته مهم دیگر این است که بسیاری معاملهگران ترجیح میدهند از RSI در جهت روند حاکم بلندمدت استفاده کنند. یعنی مثلا اگر در بلندمدت روند صعودی حاکم است، تنها از سیگنالهای خرید (یا اصطلاحا گاوی) آنرا جدی میگیرند و اگر روند بلندمدت نزولی باشد، تنها سیگنالهای فروش (خرسی) آنرا لحاظ میکنند. این کار باعث میشود که سیگنالهای کاذب کمتری توسط اندیکاتور RSI ایجاد شود.
برای این کار کافی است که میانگین متحرک بلند مدت (مثلا میانگین متحرک ۳۰، ۶۰ یا ۹۰ روزه و یا طولانیتر) را ترسیم کنید و زمانی سیگنالهای خرید را جدی بگیرید که پرایس اکشن از منحنی این میانگین متحرک بالاتر برود. نقطه ضعف این روش این است که فرصت استفاده از حرکات صعودی مقطعی در پرایس اکشن را از دست میدهید.
⚪⚪⚪ راه دیگر کاهش سیگنالهای کاذب استفاده از الگوهای شمعی است که در این مقاله مفصل شرح داده شده است: آموزش استفاده از الگوهای شمعی
دیدگاه شما