خانواده کارآفرین
سیستم مجموعهای است از اجزای به هم وابسته که به علت وابستگی حاکم بر اجزای خود کلیت جدیدی را احراز کرده از نظم و سازمان خاصی پیروی مینماید و در جهت تحقق هدف معینی که دلیل وجودی آن است، فعالیت میکند.سیستمها بیشمار هستند. برخی از نمونههای سیتم عبارت است از:
ملکولها؛ سلولها؛ نباتات؛ حیوانات؛ انسانها؛ جوامع؛ ماشینها و دیگر نظامهای مکانیکی؛ منظومههای کیهانی؛ نظامهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی؛ سیستم اطلاعات؛ کامپیوتر؛ نظامهای تولیدی، آموزشی، تامین اجتماعی، خدمات درمانی، ارتباط جمعی، حسابداری، بایگانی، نظام حقوق و دستمزد، باز نشستگی، ارزشیابی کارکنان و کنترل؛ خطی که با آن مینویسیم زبانی که با آن تکلم می کنیم و. در این مقاله، مفاهیم نظام و سیستم، مترادف گرفته شده اند.
دروندادها یا دادهها عبارتاند از:کلیه آنچه که بهنحوی وارد سیستم میشود و تحرک و فعایت سیستم را سبب میگردد.
مثال: در نظام دانشگاهی، دانشجو که یکی از دادههای سیستم است، در فرآیند تبدیل قرار میگیرد و ذهن او با مفاهیم، واژهها و مطالب علمی آشنا میشود و در نگرش او تغییراتی پدید می آید.
دادههایی که در فرآیند تیدیل قرار می گیرند، طبق نظم و سازمانی که بر سیستم حاکم است، به صورت کالا یا خدمت، از سیستم به محیط صادر می شوند. دانشجوی فارغ التحصیل، تحقیق و پژوهش، برخی از ستادههای نظام دانشگاهی هستند.
بازخور فرآیندی دورانی هستند که در آن، قسمتی از ستاده، به عنوان اطلاعات به درونداد پس خورانده میشوند و به این ترتیب سیستم را «خود کنترل» میسازد.
برای مثال، چنانچه به علت عدم تطابق آموزشهای دانشگاهی با نیازهای واقعی بازار کار، دانشجوی فارغ التحصیل نتواند جذب بازار کار شود، ایجاد اصلاحاتی در نظام آموزشی دانشگاه ضرورت دارد.
سیستم ها به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم شدهاند: سیستم فرعی جزعی است که برخود نظارت دارد و وظیفه خاصی را انجام میدهد و برای رسیدن به هدف معینی میکوشد؛ این سیستم فرعی که نقش ویژه ای ایفا میکند، خود یکی از اجزای تشکیل دهنده سیستم بزرگتری است که میتوان آن را «سیستم اصلی»نام نهاد.
تقسیم سیستم ها به باز و بسته، یکی دیگر از طبقه بندیهای سیستمها است. سیستم بسته، سیستمی ساده است که با محیط خود ارتباطی برقرار نمیکند یعنی داده های آن به صورت پایان نا پذیر در حال چرخش است مثل سیستم گردش آب؛ بر خلاف آن سیستم باز، سیستمی است که با محیط خود در ارتباط است یعنی چیزی را می گیرد در فر آیند تغییر و تبدیل قرار می دهد و بعد به محیط باز می گرداند. سیستمهای بسته در برخورد با محیط، سازمان خود را از دست میهد یا جهت فعالیتش تغییر میکند.
در هر سیستم، عواملی وجود دارند که در خلاف جهت نظم سیستم عمل میکنند و مختل کنندهی انتظام سیستم هستند. این عوامل را «آنتروپی» میخوانند.آنتروپی به دو نوع تقسیم میشود: آنتروپی مثبت که عملگردش در خلاف جهت اصلاح انحرافات و به منظور بقای سیستم در محیط عمل میکند.
سیستم در کلیت وجودی خود خواصی را ظاهر میسازد که در اجزای تشکیل دهندﮤ آن، به تنهایی وجود ندارد، این کلیت نیز نتیجه گرد آمدن اجزاء مجرد نیست، بلکه ارتباط اجزاء با یکدیگر و نحوه ترکیب نظم و سازمان یافتن آنهاست که کلیت سیستم را به وجود میآورد.
مراتب وجود یک زنجیره مرتبه ای است که هر یک از مرتبهها، ساخت و خواصی علاوه بر ویژگی های مرتبه پیشین دارد.
منظور از همبستگی این است که هر جزء در سیستم، به نحوی با سایر اجزاء مرتبط است و به علت وجود این همبستگی، چنانچه در جزیی خللی وارد شود،سایر اجزاء نیز از آن خلل، متاثرمی گردند.
بین اجزای هر سیستم، تناسب، سنخیت واکمال متقابل موجود است. وجود تناسب بین اجزاء سبب حفظ هویت و کلیت سیستم میشود.
از دیگر ویژگیهای سیستم های باز، میل به جاودانگی است. سیستمها گرایش به جاودانه سازی خود دارند و تا جایی که امکان داشته باشد به حیات خویش ادامه میدهند.
سیستم میتواند از راهها و مسیرهای متفاوتی به هدف واحدی برسد. به عبارت دیگر، حالت پایانی واحدی ممکن است از شرایط اولیه متفاوت و با راههای متفاوتی حاصل شود.
درون سیستمها عواملی به وجود میآیند که سیستم را از جهت اصلی آن منحرف میسازند و تمایل در جهت عدم تعادل دارند.
منظور از تکامل، عبارت از پیچیدگی ساخت وتنوع خواص است. چنانچه ساختار سیستم، پیچیدهتر شود و در اثر آن پیچیدگی، عملکردهای متنوعتری از سیستم به ظهور رسد و خواص بیشتری ارائه شود، سیستم متکامل تر شده است.
منظور از این حالت که به «هوموستاسیس» معروف است، تلاش سیستم در حفظ متغییرهای ضروری خود، در محدودهای معین به منظور ادامه حیات سیستم میباشد.
تجزیه تحلیل سیستم عبارت است از شناخت جنبه های مختلف سیستم و آگاهی از چگونگی عملکرد اجزای تشکیل دهنده سیستم و بررسی نحوه و میزان ارتباط بین اجزاء آن؛ به منظور دست یابی به مبنایی جهت طرح واجرای یک سیستم مناسب تر است.
تجزیه و تحلیل به ما کمک میکند تا موقعیت فعلی سازمان را به خوبی درک کنیم، از جریان کار مطلع شویم و آن را مورد ارزیابی قرار دهیم و برای رفع نارسائیها و مشکلات، بهترین راه حل را انتخاب و توصیه کنیم.
در یک سازمان، سیستم را مجموعهای از روشها نیز تعریف کرده اند، روشهائی که به یکدیگر وابسته هستند و با اجرای آنها، قسمتی از هدف سازمانی محقق میشود روشها نیز به نوبه خود مجموعهای از شیوههای مختلف انجام کار هستند که با استفاده از آنها میتوان به تامین هدف نهائی سازمان کمک کرد.
شیوه عبارت است ازتشریح جزئیات و نحوه انجام دادن کار؛ مثل استفاده از کارت جهت حضور و غیاب کارکنان وبا استفاده از کامپیوتر برای تنظیم لیست حقوق کارکنان.
یکی از مهمترین وظایفی که برای مدیران برشمردهاند، وظیفه ایجاد تغییر است. مدیران موظفند در عین حال که تعادل سازمان خود را حفظ میکنند، همگام با آخرین تغییرات وتحولاتی که در جهان رخ میدهد، تغییرات لازم را در سازمان خود به وجود آورند و از جدیدترین روشها و شیوه های انجام کار، در اداره امور سازمان خود بهره گیرند.
مدیران باید خود، از عوامل ایجاد تغییر باشند و این اصل را باور داشته باشند که سرعت در پذیرفتن افکار و روشهای نو، به موفقیت سازمان مطبوعشان کمک میکند. آنها باید از همکاران خود بخواهند که در جریان تغییرات، مشارکت موثر داشته باشند و نظرات سازنده و اصلاحی خویش را برای ایجاد تغییرات، مطرح سازند. هرجا که افراد، در فرآیند تصمیم گیری سهیم باشند، همکاری بیشتری در اجرای تصمیم و تغییر نشان میدهند هر چه آگاهی افراد از تغییرات فرمول رئیس کل برای انتظارات و پیامدهای آنها بیشتر باشد، مشارکتشان فزونتر، و مقاومتشان در برابر تغییر، کمتر خواهد بود.
سازمانی پویا و ماندنی است که هدفهای خود را با شرایط و نیازهای متغییر محیطی تطبیق دهد و انعطاف لازم را برای تغییر در ساختار درونی خویش به نحوی که با تغییرات محیطی سازگار باشد، نشان دهد.
با کمک تجزیه تحلیل سیستمها و روشها و شیوههای انجام کار، میتوان اولا: بررسی دوبارهای از هدفهای سازمانی به عمل آورد؛ ثانیا: با نحوه انجام کارها در وضع موجود آشنا شد؛ ثالثا: به کمبودها، نقایص فرمول رئیس کل برای انتظارات و مشکلات پیبرد؛ رابعا: با استفاده از روشهای علمی، راهها و شیوههای بهتری را انتخاب کرد و به مرحله اجرا گذارد.
چنانچه متخصصین، از خارج سازمان برای تجزیه تحلیل سیستمها و روشهای سازمانی دعوت شوند به علت این که با مشکلات سازمانی خو نگرفتهاند، بهتر خواهند توانست به نقایص موجود پی ببرند و کمبودها را تشخیص دهند. به علاوه، این افراد با تجربه و مهارتی که در کار خود احراز کردهاند، با دید علمیتری نسبت به بررسی سیستمهای سازمانی اقدام خواهند کرد. از طرف دیگر، عدهای از صاحبنظران معتقدند که تجزیه تحلیل امری دائمی و مستمر است و بهتر خواهد بود که واحدی در سازمان برای این منظور دایر شود و این وظیفه مهم را به طور مداوم بر عهده گیرد. به علاوه، شاید کارکنان سازمان چندان مایل نباشند که کارشان توسط افرادی خارج از سازمان مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
چنانچه واحد تجزیه تحلیل سیستمها در داخل سازمان به وجود آید،به عنوان واحد ستادی عمل میکند و مدیران را در اجرای وظیفه ایجاد تغییر مدد میرساند.
4- کوشش در هماهنگ ساختن سازمان با آخرین تغییرات وپیشرفتها ازطریق تجزیه وتحلیل مداوم ومستمر سیستمها و روشها .
8- بررسی و تجزیه و تحلیل نحوه تخصیص جا و مکان ، به منظور استفاده موثر از نیروی انسانی و تحصیلات فیزیکی کار .
9- اندازه گیری کار به منظور کوتاه کردن زمان انجام کار و ایجاد سرعت در ارائه کالاها و خدمات به مشتریان و ارباب رجوع.
4- میتوان ساختار سازمانی را مناسبتر و روشهای اجرائی کارآمدتر و شیوههای عملیاتی پر ثمرتر به وجود آورد.
تحلیل کننده یا آنالیست، فردی است علاقهمند به کار تجزیه تحلیل سیستمها و روشها و متخصص در این زمینه که با استفاده از آموخته های علمی و تجارب عملیش، صلاحیت لازم جهت انجام دادن بررسیهای جامع و همه جانبه در امر تجزیه وتحلیل را واجد است.
3- آنالیست موظف است اجزای سیستم را در ارتباط با یکدیگر ببیند و آنها را به صورت هماهنگ و متحد در آورد.
4- آنالیست باید متوجه نقش مهم کارکنان سازمان باشد و با مسائل انسانی و ریزه کاریهای رفتار کارکنان در سازمان آشنا باشد.
5- آنالیست بایستی با بررسی کامل و برخورد سیستمی، علتها را از معلولها تشخیص دهد و برای رفع مشکل، نسبت به شناخت علل اصلی به وجود آورنده مشکل، اقدام کند و راه حلهای منطقی و عقلایی،جهت برطرف کردن علل واقعی ارائه دهد.
2- ایجاد فرضیه هایی درباره مشکل وعلل ایجاد آن:آنالیست درباره عواملی که سبب بروز مشکل شدهاند، فرضیههایی به وجود می آورد.
4- جمع آور اطلاعات درباره فرضیه اهم؛(از قبیل استفاده از کتابخانه، اسناد و مدارک و بایگانیها، مراجعه به جداول و نمودارهای سازمانی، مشاهده، تهیه پرسشنامه و انجام مصاحبه)
6- تجزیه تحلیل اطلاعات:سوالاتی درباره چیستی، چرائی، کیستی، چگونگی و شرایط زمانی و مکانی موضوع مطرح میشود.
8- تهیه و تنظیم گزارش: آنچه که تا این مرحله انجام شده است، بایستی در گزارشی تنظیم و تدوین شود و در دسترس مقامات مسئول قرار گیرد.
سازمان عبارت است از: سیستمی متشکل از اجزاء به هم پیوسته و مبتنی برنظم و انظباط که در جهت رسیدن به هدفهای خاصی فعالیت میکند و سازماندهی عبارت است از فراهم آوردن امکانات و وسایل مورد نیاز برای رسیدن به هدفهای سازمان میباشد.
یکی از صاحب نظران رشته مدیریت به نام هنری مینزبرگ معتقد است که هر سازمان دارای پنج سطح یا بخش اساسی است که عبارتاند از:
4) بخش فنی که از متخصصان و صاحبنظران فنی و تکنیکی تشکیل میشود و در موارد لزوم نظرات تخصصی و فنی ارائه میدهد؛
5) ستاد پشتیبانی که در خارج از جریان اصلی تولیدی سازمان قرار دارد و نقش کمک و یاری دهنده را برای سایر واحد ها ایفا می کند.
به نظر مینزبرگ، در سازمانهای مختلف، با توجه به مقتضای موقعیت، ممکن است یکی از بحثهای فوق، بخش کلیدی سازمان باشد و نقش قالب و مسلط را ایفا کند وساختار سازمان را تحت تاثیر خود قرار دهد. بدیهی است که ساختار سازمانی نیز متاثر از نقش و اهمیتی خواهد بود که هر یک از بخشها دارا هستند.
برای سازماندهی و تقسیم کار، مبانی متنوعی وجود دارد که در اینجا به اختصار به برخی از آنها اشاره میشود:
1- سازمان بر مبنای تعداد: تقسیم بندی افراد به طور اتفاقی و به دستههای مساوی و مامور کردن هر دسته برای انجام دادن یک قسمت از وضایف فرمول رئیس کل برای انتظارات سازمانی این گونه سازماندهی برای طبقه بندی نیروی انسانی مشابه که افراد آن دارای ویژگی های تقریبا یکسانی هستند مفید است. مثل: تقسیم وظایف در ارتشهای قرون وسطی.
2- سازمان بر مبنای وظیفه: هدف اصلی سازمان به فعالیتهای اصلی، فعالیتهای اصلی به فعالیتهای فرعی، فعالیتهای فرعی به وظایف اصلی و وظایف اصلی به وظایف فرعی منقسم میشود و اجرای هر دسته از وظایف مشابه و مرتبط، به یک واحد محول میشود. و نقش هر یک از کارکنان در انجام بخشی از وظایف واحد، تعیین میگردد؛ مثل ایجاد وزارت آموزش و پرورش به منظور اعتلای سطح آموزش در کشور.
3- سازمان بر مبنای نوع عملیات (تخصص):در این روش تقسیم کاربر مبنای نوع فعالیت، تخصص و آگاهیهای یکسان است یعنی حرفه و تخصص افرادی که کار را انجام میدهند، ملاک تقسیم بندی واحد های سازمانی خواهند بود، مثل سازمان پزشکی یا ستاد خدمات کامپیوتری.
4- سازمان بر مبنای مشتری (ارباب رجوع): در این روش به دریافت کنندگان خدمات سازمان توجه می شود و سازماندهی بر مبنای گروههای مختلف مشتریان و ارباب رجوع صورت میپذیرد.
5- سازمان بر مبنای قلمرو عملیاتی (محل جغرافیایی):در این نوع سازماندهی بر مبنای محل و مکان عملیات، ملاک قرار میگیرد؛ تحت نظارت یک واحد متشکل؛ مانند تشکیل واحدهای سرویس دهی برای نواحی مختلف شهری درسازمان شهرداری.
6- سازمان بر مبنای محصول (نوع تولید): در این روش مبنای گروهبندی وظایف و تقسیم کارها، نوع کالا یا محصولی است که قرار است تولید شود مثل اختصاص واحد های سازمانی یک کارخانه به تولید کالاهای مختلف، از قبیل: کولر، یخچال و آبگرمکن.
7- سازمان بر مبنای پروژه: این نوع سازماندهی در سازمانهایی قابل اجراست که این امکان وجود داشته باشد که هدفها و ماموریتهای آنان در قالب پروژهها و برنامههای تقریبا مستقلی قابل اجرا باشدمیتوان به تعداد برنامههای موجود در سازمان، واحد های مستقلی را به وجود آورد.
8- سازمان ماتریسی: تلفیقی از سازمان بر مبنای وظیفه و بر مبنای پروژه است. به این ترتیب که جریان اختیار در واحدهای تخصصی به صورت عمودی و در واحد های اجرایی ، به صورت افقی است و از تلاقی این دو محور، یک ماتریس بوجود میآید.
9- سازمان با گروههای متداخل یا سازمان حلقوی: این ساخت در قالب گروههایی که به وسیله اعضای مشترک، با هم در ارتباط میباشند، شکل میگیرد. یک فرد در گروهی به عنوان مدیر، در گروه دیگر به عنوان مرئوس و در گروه سوم به عنوان مشاور می تواند انجام وظیفه کند. در این ساختار روابط گروهی مورد تاکید قرار می گیرد.
10-سازمان بر مبنای ساخت آزاد (ادهوکراسی): این نوع سازماندهی، ساختی موقت، فی البداهه و استعجالی دارد و برای رسیدن به هدف معینی، بدون طرح و نقشه قبلی بوجود میآید. این ساخت شباهت زیادی به سازمان ماتریسی دارد که از نیروهای اطلاعاتی و تخصصی، بنا به مقتضای موارد مطرح شده، مناسبترین استفادههای تخصصی و عملیاتی را به عمل میآورد؛
11-ساخت سازمانی مدولار(ماجولار): در این نوع سازماندهی، سازمان از واحدهای مختلفی تشکیل میشود که هر واحد با ضوابط اجرایی مشخص و ماموریتی که خود، مینیاتوری از ماموریت کل سازمان است، به طور مستقل، غیر متمرکز و خود کفا به فعالیت ادامه میدهد.
12-ساختهای ترکیبی: در اغلب موارد، سازمان های موجود بر مبنای ترکیبی از دو یا چند نوع از انواع برشمرده، تشکیل یافته اند و هر چه وسعت سازمان بیشتر باشد، بر امکان تلفیق و ترکیب انواع روشها نیز افزوده میشود.
آنالیست با توجه به موقعیت و شرایط حاکم بر سازمان و اولویتهای مدیریت، و با در نظر داشتن انواع مبانی سازماندهی و مزایا و معایب هر یک، طرح مناسبی را برای سازمان پیشنهاد میکند. برای تهیه طرح سازمانی میتوان از روشهای تحلیلی، تلفیقی و ترکیبی استفاده کرد.:
در روش تحلیلی، امر گروهبندی فعالیتها، وظایف، از بالا به پایین انجام میشود. به این معنی که هدف سازمان به هدفهای فرعی، فعالیتها، وظایف و عملیات تقسیم میشود و اجرای مجموعه ای از وظایف و عملیات تحت عنوان یک شغل به شاغل واگذار میگردد.
در روش تلفیقی، کار گروه بندی عملیات و وظایف، از پایین به بالا انجام میشود. ابتدا مشاغل مختلفی که باید در سازمان انجام شوند، مشخص میگردند و آنگاه مشاغل مشابه و مرتبط در یک گروه قرار داده میشوند و به یک واحد سازمانی احاله میکردند و این کار ادامه مییابد تا سلسله مراتب سازمانی کامل شود.
در عمل بیشتر از روش ترکیبی که برآیندی است از روشهای تحلیلی و تلفیقی، استفاده میشود و درعین حال که به محتوای مشاغل توجه میگردد، ارتباط لازم بین وظایف، فعالیتها و هدفها نیز از نظر دور نمیماند.
1- در مورد میزان تمرکز وعدم تمرکز امور در سازمان، محدودیت یا وسعت حیطه نظارت و مسطح بودن یا مرتفع بودن سلسله مراتب سازمانی، با مدیریت به تبادل نظر بپردازد و از اولویتهای وی آگاه شود.
2- نسبت به لزوم تناسب اختیارات و مسئولیتهای محوله به هر واحد، حساس باشد و سطح سازمانی مناسبی را برای واحدها پیشنهاد کند.
4- با توجه به ویژگیهای موقعیت، از جمله: هدف سازمان و ماهیت فعالیتهای آن، قلمرو کار سازمان، ویژگیهای دریافت کنندگان خدمات سازمان، نوع تکنولوژی مورد استفاده در سازمان ودرجه تنوع کالاها و خدمات تولیدی در آن، ترکیب مناسبی را جهت سازماندهی انتخاب و پیشنهاد میکند.
6- قلمرو هر یک از واحدها را بررسی کند، امکان ترکیب چند واحد را در یکدیگر و نیز حذف واحدهای زائد را از نظر دور ندارد.
7- برای هر یک از واحدهای سازمانی، با در نظر گرفتن اهمیت نسبی آنها و تکرار ارتباطشان با سطوح عالی مدیریت، محل مناسبی را در سلسله مراتب، در نظر بگیرد.
متداولترین فنون وتکنیکهایی که آنالیست را درزمینه بهبود وضع فعلی و پیشنهاد وضع آتی یاری میدهند عبارتاند از:
شانزده توصیه کلیدی به آیت الله رئیسی، رئیس جمهور منتخب
ضمن عرض سلام و تبریک به خاطر جلب اعتماد ملت شریف ایران، و با آرزوی توفیقات روز افزون برای جناب عالی، به عنوان یک طلبه و معلم دانشگاه که سالهاست در عرصه حکمرانی می اندیشم و در فرهنگ هم از نزدیک دستی بر آتش دارم، نکاتی را مشفقانه و متواضعانه در همان بدو پیروزی شما در رقابت انتخابات ریاست جمهوری به حضورتان عرضه می دارم:
یکم. جنابعالی رویکرد عالمانه، واقع بینانه و راهگشایی به اداره کشور دارید و در بعضی عرصه ها نیز به ایده های بسیار خوبی برای تحول دست پیدا کرده اید اما هنوز فاقد یک برنامه جامع و حرفه ای برای تحقق وعده های خود به مردم هستید که جا دارد هر چه زودتر با تشکیل تیم های قوی، متشکل از نخبگان انقلابی و سپس ایجاد فرصت های مناسب فرمول رئیس کل برای انتظارات برای نقادی برنامه ها، به یک برنامه جامع، منسجم و کارآمد دست پیدا نمایید.
دوم. مردم ما اغلب از ناکارآمدی دولت سابق به ستوه آمده اند اما قشر محروم و مستضعف به طور مضاعف و همین الان در رنجند و تحمل وضع اقتصادی برایشان واقعا دشوار است لذا جا دارد دولت جنابعالی برای پایان دادن به رنج این طیف از مردم، سریعا یک برنامه کوتاه مدت تهیه و با آغاز به کار دولت با فوریت اجرا کند.
سوم. جدای از نیاز مبرم دولت جنابعالی به برنامه قوی، وجود یک عقلانیت پیشرفته سیاسی لازمه تواماً تهیه و اجرای موفق برنامه است. بعضی از دولت های قبل، فاقد این عقلانیت بودند و لذا با وجود برخورداری از برنامه یا شبه برنامه، در حکمرانی صحیح و منسجم کشور ناکام بودند و در مواردی، ناخواسته بحران سازی کردند. هر چند شکل گیری این عقلانیت با تشریک مساعی همه اعضای دولت خلق می شود اما در این بین، سهم شخص رئیس جمهور و قدرت عقل ورزی او در ساحت سیاست بسیار بالاست.
چهارم. اجازه نفرمایید کابینه شما به شرکت سهامی تبدیل شده و با تحمیل عناصر ناتوان یا غیر همسو با افکار جنابعالی، دولت را به ضعف و ناکارایی بکشند. تحقق وعده ها و پاسخ گویی به توقعات مردم، جز با تشکیل یک دولت قوی و همسو میسر نخواهد شد و راه رسیدن به چنین دولتی فقط رعایت جدی و بدون تعارف شایسته سالاری است. امروز نیروی جوان و شایسته در کشور کم نیست اما حلقات پنهان قدرت از ورود آنها به صحنه مدیریت کشور جلوگیری می کنند.
پنجم. به رغم تاکیدات فراوان رهبر عزیز انقلاب طی چند دهه اخیر، هیچ یک از دولت های قبل تن به استفاده روشمند و غیر تشریفاتی در بهره گیری از نخبگان جهت اداره کشور ندادند و به عبارت واضح تر، مدیریت ذوقی و سیاست زده را به مدیریت علمی ترجیح دادند. جنابعالی حتما مستحضرید که امروز کشور با مسائل بسیار پیچیده ای روبروست که جز با به میدان آوردن طیف های نخبگانی در دانشگاهها، دستیابی به فرمول های قویِ علمی و سپس اعتماد به آنها قابل حل نیست.
ششم. تعیین گفتمان عدالت از سوی جنابعالی پاسخی شایسته به انتظارات مردم و عاملی مهم در جهت پیروزی جنابعالی در انتخاب بود لکن مستحضرید که در جزئیات و در ساحت عمل، فقدان یک نظریه اسلامیِ جوابگو و مبتنی بر آن، یک مدل محاسبه شده و دقیق برای اجرای عدالت، می تواند اجرای عدالت از سوی دولت شما را به طور آشکار یا پنهان به ضد خود تبدیل کند. بنابراین، سزاوار است با تعیین متخصصینی از علوم انسانیِ اسلامی و با مشارکت مدیران مجرب و در عین حال باورمند به عدالت، روی تهیه مدل جامع اجرای عدالت در همه عرصه ها کار جدی شود.
هفتم. شروع مبارزه قاطع با فاسدان در هر مقام و لباسی، جزو افتخارات جنابعالی در دوره ریاست بر قوه قضائیه می باشد و حتما در رأی آوری شما اثر فراوانی داشته است لکن مستحضرید که مبارزه جانانه با اژدهای هفت سر فساد در دولت، که از وعده های صریح جنابعالی به مردم است، تنها با حرف و یا انتصاب مدیران پاکدست حاصل نمی شود. در واقع، جنابعالی برای مبارزه با فساد فرمول رئیس کل برای انتظارات و خشکاندن ریشه های آن در دولت، جدای از حداکثرسازی شفافیت، بهاء دادن به نظارت عمومی و ریل گذاری برای آن، به تغییرات لازم در خیلی از مقررات، و از همه مهم تر، به سیستمی دقیق و فراگیر نیاز دارید که از همین الان باید گروه های زبده ای برای شکل گیری آن مامور شوند.
هشتم. هر چند اجرای عدالت یا مقابله با فساد نیازمند تحول در خیلی از دستگاههاست اما در این میان اگر بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه ( به منزله مغز کشور) که بعد از 42 سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان گرفتار لیبرال زدگی هستند، زودتر اصلاح نشده و با گفتمان عدالت همراه نشوند تلاش های دولت جنابعالی را به راحتی ضایع می کنند و البته روشن است که اصلاح این دو مجموعه، نیازمند داشتن طرح پخته و البته شجاعت و خطرپذیری است.
نهم. جنابعالی به خوبی از آمار و دلایل کسانی که در انتخابات شرکت نکردند یا به شما رأی ندادند آگاهید. در این شرایط، جا دارد با رویکرد جذب حداکثری و برای پاسخ گویی به سوء تفاهمات آنها که ممکن است بخشی از آن، زاییده تبلیغات سوء رسانه ها باشد برنامه ریزی بفرمایید. به بیان دیگر، جناب عالی رئیس جمهور همه مردم ایران هستید نه کسانی که تنها به شما رأی دادند و تأمین حقوق و انتظارات درست آنها – با هر ظاهر و سلیقه ای- و در کل، جلب اعتماد این طیف از مردم شریف ایران نباید مغفول واقع شود.
دهم. خیلی از مردم ایران بر خلاف تبلیغات برخی رسانه ها، جنابعالی را به عنوان یک فرد روشن بین و واقع گرا شناختند که نه فقط اهل تحجر و دگم اندیشی نیستید، بلکه از افکار جدید و راههای نو و منعطف برای تحول و تغییر در شرایط کشور استقبال می کنید. تقاضا دارم با پایبندی به این منش، هم از تصویری که به درستی از خودتان ساخته اید صیانت نمایید و هم به نیاز کشور به نوآوری و انعطاف پذیری پاسخ دهید.
یازدهم. هر چند در سالهای گذشته صحبت از مسائل زنان و اغراقگری درباره آنها، یکی از شگردهای رایج برای دوگانه سازی از سوی رقبای جریان سیاسی انقلاب بوده است اما حتما التفات کافی دارید که به رغم تکریم تاریخی انقلاب اسلامی از زنان ایرانی و خدمات منحصربفردی که به آنها در برخی عرصه ها شده است، در حال حاضر زنان ایرانی با مسائل عدیده ای روبرو هستند که دولت های قبل به جز شعار، قدم موثری برای حل این مسائل برنداشته و حتی به این مسائل افزوده اند. بنابراین، جا دارد جنابعالی با شناسایی دقیق این مسائل و اولویت بندی آنها، و همچنین تعیین افراد فهیم، روشن بین و توانا، فرصت حل این مسائل و نشاندن زنان در جایگاهی که شایسته آن هستند را فراهم فرمایید.
دوازدهم. بهتر از من می دانید که مغز افزار اداره کشور در همه جوامع علوم انسانی است و کشورهای به اصطلاح پیشرو استعدادهای برتر خود را به سمت علوم انسانی سوق می دهند؛ از سوی دیگر، کشور ما یک کشور اسلامی است و بنا به خواست مردم باید احکام و ارزش های اسلامی در رگ های کشور جریان یابد. در چنین شرایطی راهی جز سرمایه گذاری جدی بر روی بسط و تکامل علوم انسانیِ اسلامی نیست. تا الان با کوشش های جمع کثیری از اساتید برجسته دانشگاه و حوزه، قدم های خوب و موثری برداشته شده و مجمعی به نام مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی راه اندازی گردیده است اما تا دولت ورود باورمندانه ای به این حرکت نداشته باشد، و میدان را باز نکند، یقینا برداشتن قدم های بعدی ممکن نخواهد بود.
سیزدهم. جناب عالی کاملا مستحضرید که نه تنها در سالهای گذشته از مظلومیت فرهنگ کاسته نشده است، بلکه سیاست زده شدن فرهنگ از یک سو، و نگاه لیبرال به مدیریت فرهنگ از سوی دولت قبل، مظلومیت فرهنگ را چند برابر کرده است. جناب آقای رئیس جمهور؛ حال فرهنگ واقعاً خوب نیست و بد حالی فرهنگ رابطه غیر قابل انکاری با بدحالی اقتصاد، جامعه و سیاست دارد. البته در سالهای گذشته لشگری از تشکل های مردمی پر انگیزه، پا به این میدان خطیر گذاشته و با دست خالی قدم های خلاقانه ای برداشته اند و لکن ما امروز جدای از مدیریت ضعیف و نابسامان فرهنگ، با صدها ایده مبتکرانه برای تحول فرهنگی روبرو هستیم که بدون حمایت روشمند و بی وقفه دولت قابل تحقق نیست.
چهاردهم. در میان مسائل کلان و متنوع فرهنگی، شرایط نابسامان نظام آموزش و پرورش را باید یک ابرمساله فوق حساس برای کشور معرفی نمود. من اهل اغراق نیستم لکن به عنوان یک کارشناس، ساختمان آموزش و پروش را در معرض فروپاشی می دانم. طی سالهای گذشته، جدای از بازی های سیاسی با آموزش و پرورش، نه تنها یک ایده عقلانی و پاسخگو برای اداره آن و غلبه بر مشکلات وجود نداشته، بلکه نفوذ غربگراها و از همه بدتر، بی ثباتی عجیب مدیریتی، امکان تحقق هرگونه ایده تحول آفرینی را از بین برده است. لذا به نظر می رسد حساب این وزارتخانه را باید از جهت رسیدگی از سایر وزارتخانه ها جدا دیده و ضمن تعیین یک وزیر پهلوان، وقت خاصی را شخصا به آن اختصاص دهید.
پانزدهم. فضای مجازی و جهان جدیدی که در درون جهان سنتی همچون دو روی یک سکه شکل گرفته است، علاوه بر تغییر شکل و سبک زندگی، تقریبا اکثر معادلات حکمرانی داخلی و جهانی را تحت تاثیر خود قرار داده است. بر خلاف ادعای کذابان، رویکرد نظام اسلامی به فضای مجازی فرصت محور است هر چند به قاعده عقلا، تهدیدهای آن را نیز دست کم نگرفته و نمی گیرد. مع الاسف رئیس جمهور سابق و اسبق هر دو با برداشت های توهم آمیز و کودکانه از شکل گیری و کارکرد شورای عالی فضای مجازی، تا می توانستند تاثیر این شورا در مدیریت کلان فضای مجازی را خنثی کردند که امید می رود از سوی جنابعالی جبران شود. اما من معتقدم مشکل جمهوری اسلامی با مدیریت فضای مجازی نداشتن ایده ای کانونی برای مواجهه مبتکرانه با این پدیده است و تا چنین ایده ای خلق نشود، فعال سازی شورای عالی فضای مجازی و اقدامات پراکنده دستگاهها منجر به تحول در این عرصه نخواهد شد.
شانزدهم. یقیناً نه بعضی از رقبای جنابعالی، و نه رسانه های معاند، دست از تداوم تخریب گسترده دولت شما بر نخواهند داشت و حتی موفقیت های جنابعالی را هم به مثابه شکست معرفی خواهند کرد. در چنین شرایطی که من از آن به عنوان شرایط فوق العاده برای دولت سیزدهم تعبیر می کنم، اتخاذ سیاست های هوشمند رسانه ای و زمینه سازی برای اجرای دقیق این سیاست ها در کنار برنامه ریزی برای ارتباط مستقیم و مداوم مدیران دولت با مردم و گروه های مرجع برای خنثی سازی پروژه تخریب دولت، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
تشدید بحران اقتصادی به واسطه عدم قطعیت
وزیر راه و شهرسازی عدم قطعیت را مهمترین مشکل و ریشه بحران کنونی اقتصا ایران دانست و گفت: تبدیل انتظارات مثبت به منفی نقش اساسی در تشدید بحران ایفا کرده است.
به گزارش سازه نیوز، عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی در هجدهمین همایش سیاستهای توسعه مسکن در ایران با اشاره به بحران اقتصاد کلان در کشور گفت: در شرایط محیطی که بر اقتصاد ایران حاکم است بحث در مورد سیاستهای بخشی بسیار ناقص است و باید ارتباط بخشهای مختلف با اقتصاد کلان مورد بحث قرار گیرد.
وی ادامه داد: جامعه از من به عنوان وزیر انتظار دارد راجع به مسائلی که رخ داده صحبت کنم تا مشخص شود اوضاع اقتصاد کلان کشسور چرا اینگونه شد و چه باید کرد؟
آخوندی افزود: اقتصاد کلان ارتباط مستقیم با همه بخشها دارد و برای حل مشکلات بخشهای مختلف مانند بخش مسکن باید دادوستد این بخشها با اقتصاد کلان مورد بررسی قرار بگیرد.
وزیر راه و شهرسازی بحران اقتصاد کلان در ایران را ناشی از مواردی چون عدم قطعیت، بحران در اقتصاد و رفاه و چندصدایی در سیاستگذاری و دست بسته دولت در اجرای سیاستهای خود دانست و اظهار کرد: وضعیت اقتصاد کلان بسیار نگران کننده است، تحولات سریع بازار و بیثباتی نرخ ها سبب شده نگرانی و عصبانیت چه فرمول رئیس کل برای انتظارات فرمول رئیس کل برای انتظارات در سطح سیاستگذاری و چه در رفتار اجتماع قابل مشاهده باشد.
وی با اشاره به دلایل ایجاد بحران گفت: اقتصاددانان می گویند بیثباتی بازار معلول عدم قطعیت در جامعه است به طوری که گفته میشود هیچ سمی مهلکتر از عدم قطعیت و روشن نبودن آینده برای اقتصاد وجود ندارد.
آخوندی افزود: سؤال مهمتر این است که چرا در ایران دچار عدم قطعیت شدیم به طوریکه حتی برای یک هفته نیز قطعیت وجود ندارد.
وی ادامه داد: برخی می گویند عدم قطعیت ناشی از توطئههای بین المللی است که توسط عوامل داخلی و بین المللی و رقبای منطقهای علیه کشور اجرا میشود بنابراین ماهیت آن سیاسی و امنیتی است و یک توطئه آشکار و سازماندهی شده است که مخصوصاً از سوی آمریکا و اسرائیل اجرا میشود، این نظریه طرفداران خود را در کشور دارد.
وزیر راه و شهرسازی بیان کرد: در برابر اقتصادیون می گویند اگر ساختار اقتصاد دچار بحران نباشد و عدم قطعیت ساختاری وجود نداشته باشد هیچ اقدام سیاسی نمیتواند چنین بحران اقتصادی را ایجاد کند بنابراین ریشه بحران در اقتصاد است.
وی هر دو نظریه را معتبر دانست و گفت: شواهد نشان میدهد که بحران اقتصاد ناشی از ایرادات ساختاری است که توسط عوامل سیاسی تشدید میشود، در واقع میتوان گفت تئوری انتظارات در شکل گیری و تشدید بحران نقشی اساسی ایفا میکند.
وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اهمیت انتظارات در عملکرد اقتصاد کلان گفت: بر اساس تئوری انتظارات، رفتار اقتصادی یک کنشگر اقتصادی، شهروند، مصرفکننده و . تابعی از مجموعه فهم او از مسائل پیرامونی، فهم اقتصادی، سیاسنگذاری دولت، تحولات جهانی و . است. کنشگر اقتصادی بر اساس فهم خود از آینده عمل میکند.
آخوندی سپس به چالشهای پیش روی اقتصاد کشور اشاره کرد و گفت: اقتصاددانان بحثهای درستی را راجع به ابرچالشهای بنیادین اقتصاد ایران مطرح میکنند. به عنوان مثال یکی از این ابرچالشها مساله بدهیهای دولت به اقتصاد است.
وی ادامه داد: متاسفانه در پایان دولت دهم آمار مشخصی از بدهیهای دولت به اقتصاد ایران وجود نداشت. بعدها کارگروه شناسایی این بدهیها در وزارت اقتصاد و دارایی تشکیل شد و مشخص شد که میزان این بدهیها بین 42 تا 45 درصد تولید ناخالص داخلی کشور است. این به آن معنی است که بیش از 40 درصد اقتصاد کشور منجمد است و قابلیت داد و ستد در بازار ندارد.
آخوندی به مساله داراییهای فنی در بانکها اشاره کرد و گفت: معوقهها و یا تسهیلات پرداخت نشده در بانکها به 12.5 درصد مانده رسید. مقیاس این رقم معمولا در هزار است و درصد نمیتوان این رقم را بیان کرد. این مساله نشان میدهد که ساختار بانکی کشور دچار یک چالش بسیار بزرگ است.
وی افزود: ساختار دولت رفاه نیز با مشکل مواجه است. به عنوان مثال در بحث بازنشستگی، در سال جاری کسری صندوقهای بازنشستگی به رقم 70 هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی چیزی در حدود یک چهارم کل بودجه تنها به کسری صندوقهای بازنشستگی اختصاص دارد. اگر مسائل آموزش و پرورش، بهداشت، آموزش عالی، مسکن مهر، ایثارگران و باقی بحثهای اقتصاد را جمع بزنید. میبینیم این رقم بالای 95 درصد کل بودجه ایران را شکل میدهد.
این عضو هیات دولت ادامه داد: بحران اقتصاد رفاه در ایران جدی است. هزینه رفاه به قدری بالا است که تقریبا بودجه به کل خاصیت اهرمی و اقتصادی خود را از دست داده و به یک عنصر برای ایجاد بدهی بیشتر، رکود و تورم ایجاد شده است. متاسفانه در حوزه سیاست مرتب انتظارات رفاهی بیشتر ایجاد شده و این بار بدون توجه به پیامدهای آن افزایش مییابد.
این عضو کابینه دوازدهم با اشاره به تاثیر این ابرچالشها بر ناکارآمدی اقتصادی ایران گفت: اقتصاددانان معتقدند تا وقتی این ابرچالشها وجود دارد، ارجاع دادن ناپایداری اقتصادی به حوزه سیاست بی معنی است. اما سوالی که ایجاد میشود این است که چرا با وجود آنکه این مسائل پیشتر هم وجود داشته است، در چند ماه اخیر این بحران آشکار شده و در چند ماه اخیر چه اتفاقی افتاده است که این دمل چرکین سر باز کرده است؟
وی ادامه داد: اقتصاددانان معتقدند این اتفاقات بالاخره روزی رخ میداد، و مسائل سیاسی در این مدت مانند ماشیهای عمل کرده که به انفجار اقتصادی منجر شده است. جواب این سوال را باید در تئوری انتظارات جست. بر اساس این تئوری رفتار اقتصادی برآیندی از مجوعه مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است.
بازار نفت چشم انتظار 22 ژوئن
نشانههای کاهش تقاضای نفت از سوی چین و افزایش تولید امریکا بر نگرانیهای ناشی از کاهش عرضه نفت ونزوئلا و استمرار سیاست کاهش تولید توسط اعضای سازمان صادرکنندگان نفت، اوپک و متحدانشان غلبه کرد تا قیمت نفت در روز جمعه 0.7درصد کاهش یابد. با این همه تنگنای عرضه در بازار مرتفع نشده و کشورهای مصرفکننده نفت بهخصوص امریکا نگران قیمتها و کاهش عرضه در فصل پرمصرف انرژی هستند. درنتیجه میتوان انتظار داشت که تا دو هفته آینده که کشورهای اوپک و روسیه در وین گردهم میآیند تا سیاست کاهش تولید را به بحث بگذارند، قیمت طلای سیاه دستخوش تغییراتی جزئی باشد.
به گزارش رویترز، در بازار مبادلات آتی لندن در روز جمعه شاخص نفت جهانی برنت با 53 سنت یا 0.7درصد کاهش در هر بشکه در ساعت 6:54 دقیقه صبح به وقت گرینویچ در قیمت 76دلار و 79سنت معامله شد. قیمت نفت خام امریکا، وست تگزاس اینترمدییت نیز 38سنت یا 0.6 درصد کاهش قیمت داشت و بشکهیی 65 دلار و 57 سنت به فروش رسید.
آمارهای گمرکی نشان میدهد، میزان واردات نفت چین در ماه مه سال جاری از رکوردی که در ماه قبل از آن به ثبت رسانده بود، فاصله گرفته است. در همین حال پالایشگاههای دولت چین درحال ورود به دوره تعمیرات هستند. میزان واردات نفت چین در ماه مه به 39.05میلیون تن معادل 9.2میلیون بشکه در روز رسیده درحالی که این رقم در ماه آوریل 9.6میلیون بشکه بوده است.
عامل دیگری که به تضعیف قیمت نفت منجر شد، تولید نفت امریکا بود که در هفته گذشته به رقم بیسابقه 10.8میلیون بشکه در روز رسید. به گزارش رویترز، تولید نفت امریکا از اواسط سال 2016 تاکنون 28درصد رشد داشته و به طور متوسط 2.3درصد رشد در ماه را تجربه کرده است. بدین ترتیب امریکا درحال نزدیک شدن به بزرگترین تولیدکننده نفت جهان یعنی روسیه است که درحال حاضر روزانه 11میلیون بشکه تولید میکند.
افزایش تولید نفت امریکا موجب شده تا قیمت نفت وست تگزاس اینترمدییت نسبت به نفت برنت به شدت کاهش یابد و شکاف قیمت بین این دو شاخص نفتی به بالاترین رقم از سال 2015 یعنی بیش از 11دلار در هر بشکه برسد.
ویلیام اولافلین، تحلیلگر سرمایهگذاری در موسسه اوراق بهادار ریوکین در استرالیا در این باره به رویترز گفت:«افزایش شکاف میان برنت و وست تگزاس اینترمدییت به دلیل افزایش تولید نفت شیل ایالات متحده و ایجاد تنگنا در عرضه نفت خام از سوی اوپک و روسیه است».
حاکم بازار همچنان در «تنگنا»
با وجود کاهش قیمتها در روز جمعه، قیمت نفت برنت همچنان 15درصد بالاتر از رقمهای ابتدای امسال است. افزایش قیمت برنت به دلیل کاهش عرضه توسط اوپک که در آن تولیدکنندههای نفت خاورمیانه دست بالا را دارند و همراهی روسیه با آنها است، توافق کاهش عرضه از سوی اوپک و متحدانش از اکتبر سال 2017 به مرحله اجرا گذاشته شد.
بانک سرمایهداری جفریز روز گذشته در این باره نوشت:«بازار نفت خام همچنان درگیر مساله تنگنای عرضه است. این مساله میتواند ظرفیت مازاد را در فصل دوم سال 2018 تا 2درصد کاهش دهد که پایینترین میزان از سال 1984 به این سو محسوب میشود». از مهمترین مسائلی که به تنگنای بازار دامن زده است، مشکلات عرضه نفت ونزوئلا به حساب میآید. رویترز در این باره مینویسد که شرکت نفتی دولتی ونزوئلا پیدیویاسای در تلاش است تا مشکل 24میلیون بشکه نفت را حل کند که هنوز به دست مشتریان نرسیده است.
اوپک و روسیه در 22ژوئن در مقر این سازمان در وین دیدار میکنند. در این نشست قرار است سیاست کاهش تولید به بحث گذاشته شود. به گزارش رویترز، بانک جفریز اضافه میکند که درحال حاضر نشست 22ژوئن مهمترین فاکتور تعیینکننده قیمت نفت است.
اوپک و درخواست امریکا
در همین حال قیمتهای بالا و نزدیک شدن به فصل پرمصرف انرژی در امریکا مقامات این کشور را درباره عرضه نفت نگران کرده است. بلومبرگ در گزارشی به این نگرانی پرداخته و مینویسد که دولت ترامپ از عربستان و سایر تولیدکنندگان اوپک درخواست کرده است، تولید نفتشان را به میزان یک میلیون بشکه در روز افزایش دهند.
این نخستین بار نیست که امریکا از عربستان میخواهد برای مهار افزایش قیمتها تولید نفتش را افزایش دهد. جورج دبلیو بوش، رییسجمهور سابق امریکا اوایل سال ۲۰۰۸ درست پیش از صعود تاریخی قیمتها به مرزهای 140دلار، سعودیها را برای افزایش تولید تحت فشار قرار داده بود. درخواست وی که در نیمه اول سال با تداوم افزایش قیمتهای نفت بر آن پافشاری میکرد از سوی عربستان نادیده گرفته شد. چند ماه بعد بحران مالی و کاهش تقاضا برای نفت تب بازار را فرو نشاند. دولت اوباما نیز در سال ۲۰۱۲ پس از اینکه ایران را هدف تحریم قرار داد از عربستان درخواست کرد، تولیدش را افزایش دهد.
رویترز مینویسد که اکنون امریکا خود را در وضعیت مشابه 6 سال قبل میبیند. قیمتهای نفت به بالاترین رکورد چند سال اخیر رسیده و نگرانی بازار از احتمال متاثر شدن صادرات نفت ایران از بازگشت تحریمهای امریکا، قیمتها را بالاتر برده است. برخلاف سنوات گذشته به نظر میرسد، اوپک نسبت به درخواست امریکاییها برای تولید بالاتر، رویکرد دوستانهتری دارد. محمد بارکیندو، دبیرکل اوپک چند هفته پیش گفت که توییت ترامپ در آوریل بر محاسبات اوپک تاثیر گذاشت و آنها احساس کردند باید از افزایش بیش از حد قیمتها جلوگیری کنند.
از طرف دیگر اظهارات استیون منوچین، وزیر خزانهداری امریکا در ماه مه نشان داد که امریکا و عربستان دستکم درباره احتمال خروج امریکا از توافق هستهیی با ایران گفتوگو کردهاند. منوچین گفته بود، گفتوگوهای مختلفی با کشورهای مختلف درباره تمایل به افزایش عرضه نفت برای جبران محدود شدن عرضه ایران صورت گرفته اما احتمالا منوچین به تمایل عربستان به افزایش عرضه اشاره داشته است. چند وزیر کشورهای عضو اوپک اوایل هفته اخیر در شهر کویت دیدار کردند تا پیش از نشست ۲۲ژوئن وین استراتژی هماهنگی داشته باشند. این مقامات درباره آنچه بحث شد، سکوت اختیار کردند اما وعده دادند، عرضه با ثبات نفت را تضمین میکنند تا پاسخگوی تقاضای رو به رشد و جبران کاهش عرضه در بخشی از نقاط جهان باشد.
3 سناریوی بازار نفت
اما در چنین فضایی انتشار یک تحلیل درخصوص آینده میانمدت تقاضا برای نفت خام نیز به تیره شدن پسزمینه بازار کمک کرده است. شرکت نفت و گاز نروژی اکوئینور(استات اویل سابق) اعلام کرده که تقاضای جهانی برای نفت در صورتی که کشورها به اهداف آب و هوایی نائل شوند در اوایل دهه ۲۰۲۰ به اوج خود خواهد رسید. این درحالی است که فرمول رئیس کل برای انتظارات اوپک در گزارش سالانه خود تا سال 2040 رسیدن تقاضای نفت به پیک و کاهش پس از آن را تایید نمیکند. این دست گزارشها به آینده سرمایهگذاریهای نفتی گرا میدهند.
اکوئینور البته اعلام کرده که در صورت عدم التزام کشورها به اهداف جوی تقاضای جهانی برای نفت تا سال ۲۰۵۰ میتواند به رشد ادامه دهد. این شرکت نفتی گفته است که نفس انتظارات درباره زمان اوج تقاضا میتواند روند عرضه را تغییر دهد زیرا سرمایهگذاران در این فکر هستند که آیا پروژههای بلندمدت را در دستور کار قرار دهند و اینکه با تمرکز به سرمایهگذاریهایی با سوددهی سریع، ریسک خود را کمتر کنند.
به گزارش رویترز، شرکت اکوئینور در دورنمای انرژی جدید خود نوشت:«احتمال زوال بازار نفت، ابهاماتی که تولیدکنندگان درگیر آن هستند را افزایش داده و افق سرمایهگذاری آنها را کاهش داده و توجه به دورههای بازپرداخت بدهی را بالا برده است». تحت سناریو سه گانه این شرکت با عنوان «تجدید، اصلاحات و رقابت» تقاضا برای نفت در سال ۲۰۵۰ بین ۵۹ تا ۱۲۲میلیون بشکه در روز در مقایسه با 97.8میلیون بشکه فرمول رئیس کل برای انتظارات در روز در سال ۲۰۱۷ خواهد بود. سناریو تجدید برمبنای هدف توافق جوی پاریس برای محدود کردن افزایش متوسط دمای سطح زمین به پایین دو درجه سلسیوس است. سناریو اصلاحات برمبنای تداوم سیاست فعلی و روندهای فناوری است و پیشبینی میکند، تقاضای جهانی حدود سال ۲۰۳۰ به ۱۱۱میلیون بشکه در روز اوج پیدا میکند و در سال ۲۰۵۰ به ۱۰۵میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت. در سناریو رقابت، اکوئینور پیشبینی کرده است، تنشهای ژئوپلیتیکی مانع از این خواهد شد که کشورها به طور موثر به مساله تغییرات فرمول رئیس کل برای انتظارات جوی بپردازند. براساس گزارش رویترز حتی تحت سناریو تجدید حدود ۴۸۰میلیارد بشکه نفت تا سال ۲۰۵۰ از منابع جدید ضروری خواهد بود که چنین میزانی بیش از مجموع عرضه کشورهای اوپک طی ۳۵سال گذشته است. همچنین اکوئینور خاطرنشان کرده که روند برقیسازی حمل و نقل، بهینگی مصرف انرژی و رویدادهایی مانند پیشرفتهای فناوری سوخت هستهیی ممکن است بر تقاضا تاثیر بگذارد. با این حال افت طبیعی تولید فعلی احتمال سریعتر از افت تقاضا برای نفت خواهد بود و سرمایهگذاریهای جدید برای پر کردن شکاف حاصل ضروری خواهند بود.
آموزش روش AHP با مثال
روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) توسط ساعتی در سال ۱۹۸۰ ایجاد گردید. این تکنیک، روشی توانمند و منعطف در دسته روشهای تصمیم گیری چند معیاره است که بوسیله آن می توان مسائل پیچیده را در سطوح مختلف حل کرد. به این دلیل به آن مدل سلسله مراتب گفته می شود چون که به صورت مدلی درختی و مراتب وارد می باشد. روش AHP هر دو ارزیابی عینی و ذهنی را در یک ساختار یکپارچه بر مبنای مقیاس هایی با زوج مقایسه ترکیب نموده و به تحلیل گران کمک می کند تا جوانب اساسی یک مساله را در یک قالب سلسله مراتبی سازماندهی کنند. از جمله مزایای این روش می توان به این موارد اشاره نمود: سنجش سازگاری قضاوتهای تصمیم گیرندگان، ایجاد مقایسات زوجی در انتخاب راهکار و گزینه بهینه، توان در نظر گرفتن معیارها و زیر معیارها در ارزیابی گزینه ها، ایجاد قابلیت دستیابی به بهترین گزینه از طریق مقایسات زوجی.
فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی (AHP) روشی برای کمک به تصمیم گیری است و بر اهمیت داوری های شهودی یک تصمیم گیرنده و همچنین ثبات مقایسه گزینه های جایگزین در فرآیند تصمیم گیری تاکید دارد. از آنجا که یک تصمیم گیرنده قضاوت های خود را بر دانش و تجربه انجام می دهد ، بنابراین تصمیم گیری را بر این اساس اتخاذ می کند ، رویکرد AHP با رفتار یک تصمیم گیرنده مطابقت دارد. نقطه قوت این رویکرد این است که به طور منظم عوامل ملموس و نامشهود را سازمان می دهد و یک راه حل ساختاری اما نسبتاً ساده برای مسائل تصمیم گیری ارائه می دهد.
علاوه بر این، با شکستن یک مسئله منطقی بزرگ و سپس پایین آمدن در مراحل تدریجی ، به کوچکتر و کوچکتر ، فرد قادر است از طریق داوری های مقایسه زوجی ساده ، کوچک را به بزرگ وصل کند.
در ویدیوی زیر توضیحات کامل روش AHP از جمله تعریف های اولیه، اصول AHP و گام ها آورده شده است پیشنهاد می شود حتما این ویدیو را ببینید.
در این روش مسئله تصمیم گیری به سطوح مختلف هدف، معیارها، زیرمعیارها و گزینه ها تقسیم می شود . در این فرایند گزینه فرمول رئیس کل برای انتظارات های مختلفی در تصمیم گیری دخالت داده می شود و امکان تحلیل حساسیت روی معیارها و زیرمعیارها وجود دارد تحلیل حساسیت به معنی این می باشد که با تغییر وزن معیارها در رتبه گزینه ها چه تغییری ایجاد می شود. از مزایای دیگر این روش تصمیم گیری چند معیاره تعیین میزان سازگاری و ناسازگاری تصمیم می باشد. فرایند AHP با تجزیه و تحلیل مسائل پیچیده آنها را به شکل ساده تبدیل می کند.
ارزیابی اهمیت نسبی معیارهای تصمیم گیری و مقایسه گزینه های تصمیم گیری با توجه به هر معیار با مقایسات زوجی انجام می شود که شامل سه کار زیر است:
– ایجاد یک ماتریس مقایسه در هر سطح از سلسله مراتب ، با شروع از سطح دوم و پایین آمدن.
– محاسبه وزن های نسبی برای هر عنصر سلسله مراتب. و
– تخمین نرخ سازگاری برای بررسی سازگاری داوری.
اصول روش AHP
این تکنیک که در زمره روشهای تصمیم گیری چند معیاره می باشد دارای 4 اصل اساسی است که همواره باید رعایت شود:
1- اصل معکوس بودن: اگر معیار C1 بر معیار C2 ارجحیت n داشته باشید معیار C2 بر C1 ارجحیت n/1 دارد. این اصل در تشکیل مقایسات زوجی همواره رعایت می گردد (این اصل در ماتریس های مقایسه زوجی در درایه های بالا و پایین قطر اصلی مشهورد است).
2- اصل همگنی: گزینه ها و معیارها باید همواره مقایسه پذیر باشند یعنی نمیتوان دو گزینه را وارد مدل تصمیم گیری کرد که یکی نسبت به دیگری بی نهایت مهم باشد.
3- اصل وابستگی: در مدل های سلسله مراتبی هر سطح به سطح بالاتر خود وابسته است.
4- اصل انتظارات: هرگاه تغییری در مدل سلسله مراتبی ایجاد شد به عنوان مثال یک معیار اضافه شد باید کل مراحل سلسله مراتبی دوباره صورت بگیرد.
مراحل روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
1- ساختن نمودار سلسله مراتبی: در این گام ابتدا باید عوامل پژوهش را از منابع مختلف استخراج نمود و یا از افراد خبره سوال کرد. بعد از استخراج عوامل و گزینه ها، مساله را به سطوح معیار و در صورت وجود زیرمعیار و گزینه تقسیم کرد. وجود معیار در مدل AHP ضروری است یعنی مدل سلسله مراتبی بدون وجود معیار ایجاد نخواهد شد. به عنوان مثال در شکل زیر 4 معیار (Critera) و سه گزینه (Alternative) مدل سلسله مراتبی را تشکیل داده اند. در واقع تفاوت تحلیل سلسله مراتبی با روش ANP در همین مدل سلسله مراتبی و شبکه ای است.
شکل1: مدل ساده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP
2- تشکیل ماتریس مقایسات زوجی: در این مرحله عناصر هر سطح نسبت به سایر عناصر مربوط خود در سطح بالاتر به صورت زوجی مقایسه شده و ماتریس های مقایسات زوجی تشکیل می شوند. جهت تعیین اهمیت و ترجیح در مقایسات زوجی از طیف 1 تا 9 ساعتی که به صورت زیر است استفاده می کنیم.
3- محاسبه نرخ ناسازگاری: نرخ ناسازگاری نشان دهنده این است که مقایسات از ثبات و پایداری برخوردار هستند یا خیر. در نرم افزارهای مختص روش AHP این نرخ به صورت خودکار توسط نرم افزار محاسبه می شود چنانچه این نرخ از 0.1 کمتر باشد نشان از سازگاری ماتریس است و اگر از 0.1 بیشتر باشد باید در مقایسات زوجی تجدید نظر نمود. در مواقعی که در یک مساله تصمیم گیری تعداد عوامل زیاد باشد در بیشتر مواقع نرخ ناسازگاری بسیار زیاد می شود و رفع کردن آن نیازمند تغییرات زیاد در ماتریس مقایسه زوجی است پیشنهاد می شود که در چنین مواقعی از روش AHP بهبود یافته استفاده شود.
وزن دهی به روش AHP
جهت انجام روش AHP ابتدا باید وزن دهی به عوامل جهت تعیین اهمیت معیارها و گزینه های پژوهش است.
محاسبه وزن عناصر در روش AHP: در این گام با استفاده از روش های مختلف وزن دهی، وزن نسبی معیارها را بدست می آوریم. روشهای متفاوتی برای وزن دهی وجود دارد از جمله روش مجموع سطری، مجموع ستونی، میانگین حسابی، میانگین هندسی، روش بردار ویژه، روش مجموع مربعات.
البته تکنیک های جدیدتری نیز برای وزن دهی به معیارها نیز ارائه شده اند که در همین وبسایت به آن ها پرداخته شده است و هر روش مختص مدلی مختلف است به عنوان مثال روش SWARA و BWM در مواقعی که تعداد شاخص ها زیاد باشد مورد استفاده قرار می گیرند.
در مدلی که شامل معیار و گزینه است ابتدا باید وزن معیارها نسبت به هدف را بدست آورد و سپس وزن گزینه ها نسبت به تک تک معیارها. در انتها نیز با ضرب ماتریسی وزن معیارها در وزن نسبی گزینه ها، وزن نهایی گزینه ها حاصل می شود.
مثال روش AHP
در این مثال ما قصد داریم با در نظر گرفتن 4 معیار از بین 3 نفر یکی را به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه انتخاب کنیم معیارهای ما سن، مقالات، تجربیات و توانایی تدریس است. ابتدا مدل سلسله مراتبی مثال را تشکیل می دهیم که در شکل زیر آورده شده است.
در گام بعد باید مقایسات زوجی را بر اساس طیف 1 تا 9 انجام دهیم در این مثال ما 1 خبره درنظر گرفته ایم (تمامی اعداد مقایسات زوجی به صورت فرضی داده شده است)
مقایسه زوجی معیارها نسبت به هدف
خبره 1 | سن | تعداد مقالات | تجربیات | توانایی تدریس |
سن | 1 | 5 | 3 | 7 |
تعداد مقالات | 0.2 | 1 | 1 | 3 |
تجربیات | 0.33 | 1 | 1 | 3 |
توانایی تدریس | 0.14 | 0.33 | 0.33 | 1 |
محاسبه وزن
ابتدا وزن ماتریس تصمیم خبره 1 را با استفاده از روش میانگین حسابی محاسبه میکنیم. برای محاسبه وزن کافیست که مجموع ستونی ماتریس را محاسبه کرد سپس هر عدد را تقسیم را مجموع ستونش کرد، در انتها از اعداد بدست آمده میانگین سطری گرفت که وزن بدست آید.
خبره 1 | سن | تعداد مقالات | تجربیات | توانایی تدریس |
سن | 1 | 5 | 3 | 7 |
تعداد مقالات | 0.2 | 1 | 1 | 3 |
تجربیات | 0.33 | 1 | 1 | 3 |
توانایی تدریس | 0.14 | 0.33 | 0.33 | 1 |
مجموع ستون | 1.67 | 7.33 | 5.33 | 14 |
هر عدد ماتریس خبره یک را بر مجموع ستون تقسیم میکنیم.
خبره 1 | سن | تعداد مقالات | تجربیات | توانایی تدریس |
سن | 0.60 | 0.68 | 0.56 | 0.50 |
تعداد مقالات | 0.12 | 0.14 | 0.19 | 0.21 |
تجربیات | 0.20 | 0.14 | 0.19 | 0.21 |
توانایی تدریس | 0.08 | 0.05 | 0.06 | 0.07 |
وزن معیارها به صورت زیر محاسبه میشود.
مقایسه زوجی گزینه ها نسبت به معیارها
در این گام مقایسه زوجی گزینه ها نسبت به هدف را تشکیل می دهیم. 3 گزینه و 4 معیار داریم پس 4 ماتریس مقایسه زوجی 3*3 به ازای هر خبره داریم و به طریق مشابه نرخ ناسازگاری هر ماتریس را محاسبه میکنیم
مقایسه زوجی نسبت به معیار سن (خبره 1) | ||||
آقای حسنی | آقای محمدی | آقای سماواتی | وزن | |
آقای حسنی | 1 | 3 | 2 | 0.549 |
آقای محمدی | 0.33 | 1 | 1 | 0.210 |
آقای سماواتی | 0.50 | 1 | 1 | 0.241 |
نرخ ناسازگاری 0.017 |
مقایسه زوجی نسبت به معیار مقالات (خبره 1) | ||||
آقای حسنی | آقای محمدی | آقای سماواتی | وزن | |
آقای حسنی | 1 | 5 | 9 | 0.748 |
آقای محمدی | 0.2 | 1 | 3 | 0.180 |
آقای سماواتی | 0.11 | 0.33 | 1 | 0.071 |
نرخ ناسازگاری 0.027 |
مقایسه زوجی نسبت به معیار تجربیات (خبره 1) | ||||
آقای حسنی | آقای محمدی | آقای سماواتی | وزن | |
آقای حسنی | 1 | 7 | 7 | 0.767 |
آقای محمدی | 0.143 | 1 | 2 | 0.143 |
آقای سماواتی | 0.143 | 0.5 | 1 | 0.090 |
نرخ ناسازگاری 0.051 |
مقایسه زوجی نسبت به معیار توانایی تدریس (خبره 1) | ||||
آقای حسنی | آقای محمدی | آقای سماواتی | وزن | |
آقای حسنی | 1 | 0.33 | 4 | 0.274 |
آقای محمدی | 3.00 | 1 | 6 | 0.639 |
آقای سماواتی | 0.25 | 0.17 | 1 | 0.087 |
نرخ ناسازگاری 0.051 |
در جداول بالا مقایسه زوجی گزینه ها نسبت به تک تک معیارها انجام شد و وزن نسبی محاسبه شد. حال برای محاسبه وزن نهایی گزینه ها باید ماتریس وزن نسبی گزینه ها را در ماتریس وزن معیارها ضرب نمود که در زیر آورده شده است.
با توجه به نتایج نهایی روش AHP، گزینه اول یعنی آقای حسنی با وزن 0.604 رتبه اول را کسب کرده است.
در نرم افزار Professional Expert Choice ، تصمیم گیرنده ابتدا فرمول رئیس کل برای انتظارات مسئله را در سطوح سلسله مراتبی مختلفی قرار می دهد.
ساختار بالا از پایین به بهترین وجه مورد استفاده قرار می گیرد که اهداف شناخته شده تر از گزینه های دیگر باشند. این مدل از بالا شروع می شود و با کلی ترین اهداف شروع می شود ، سپس مشخص تر (اهداف فرعی) و در آخر گزینه های دیگر انتخاب می شوند. در صدر سلسله مراتب می توان هدف تصمیم را به وضوح بیان کرد سپس ، معیارهای ارزیابی و زیرمعیارهایی که اهداف نامیده می شوند به روشنی بیان می شوند.
تمامی مراحل روش AHP به صورت خودکار توسط دو نرم افزار اکسپرت چویس (expert choice) یا سوپر دسیژن (super decision) انجام می گیرد و نیاز به هیچ محاسبه دستی از جانب محقق نیست. پس پیشنهاد ما این است حتما آموزش این دو نرم افزار را از لینک زیر مطالعه کنید.
در لینک زیر تعدادی پروژه AHP برای آشنایی بیشتر با این روش قرار داده شده است.
چنانچه نیازمند مشاوره و یا انجام پروژه خود با این روشها هستید با ما تماس بگیرید| 09338859181
دیدگاه شما