آموزش کامل ۱۵ الگوی معروف نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای شمعی (Candlesticks) یکی از رایجترین ابزارهای تحلیل تکنیکال، برای بررسی الگوها و روندهای قیمتی است. این نمودارها قرنهاست که برای شناسایی و پیشبینی الگوهای قیمتی مورد استفاده معامله گران و سرمایهگذاران قرار میگیرد. در ادامه میتوانید با برخی از مهمترین و مشهورترین الگوهای نمودار شمعی آشنا شده و در تحلیل تکنیکال خود از آنها کمک بگیرید.
چگونه از الگوهای نمودار شمعی استفاده کنیم؟
در واقع الگوهای شمعی بیشماری وجود دارد که معامله گران میتوانند به کمک آنها، ناحیههای موردنظر خود را در یک نمودار شناسایی کرده و درباره آینده آن تصمیمگیری کنند. از این موارد میتوان برای معاملات روزانه، معاملات نوسان گیری (Swing) و حتی معاملات بلندمدت استفاده کرد. در حالی که برخی از الگوهای شمعی ممکن است نقطهنظر و دیدگاهی در مورد تعادل بین خریداران و فروشندگان ارائه دهند، برخی دیگر از این الگوها ممکن است نشاندهنده تغییر یا ادامه روند و یا عدم تصمیمگیری باشند.
باید توجه داشت که الگوهای شمعی تنها معیار و سیگنال خریدوفروش نیستند. در عوض از آنها به عنوان راهی برای بررسی ساختار بازار و یافتن نشانهای بالقوه از یک فرصت پیش رو استفاده میشود. به همین ترتیب، بررسی الگوها همیشه مفید است.چراکه نشانههای گستردهتر در فضای بازار و سایر عوامل بازار، میتواند در این الگوها نمود پیدا کند.
به طور خلاصه، مانند سایر ابزار تجزیهوتحلیل بازار، الگوهای شمعی نیز در ترکیب با دیگر روشها و تکنیکها، کاربرد دارند. این تکنیکها ممکن است شامل روش ویکوف (Wyckoff Method)، نظریه امواج الیوت و نظریه داو باشد. همچنین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، مانند خطوط روند ، میانگین متحرک ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، استوکاستیک RSI، باندهای بولینگر ، ابر ایچیموکو ، Parabolic SAR یا MACD نیز در این مسئله کاربرد دارند.
مشهورترین الگوهای نمودار شمعی
الف – الگوهای بازگشت صعودی
چکش (Hammer)
شکل این الگو، به صورت شمعی است که دم یا فتیله آن در سمت پایین تشکیلشده است و اندازه این فتیله حداقل دو برابر بدنه اصلی شمع است. تصویر این شمع به خوبی شکل چکش را تداعی میکند.
چکش نشان میدهد که اگرچه فشار فروش در این بخش زیاد بوده است، اما بازار گاوی یا صعودی قدرتمند ظاهرشده است و توانسته بر این حجم بالای فروش غلبه کند. بهطورکلی چکش را به عنوان نشانه تغییر بازار می دانند. چکش میتواند به رنگ قرمز یا سبز باشد، اما چکشهای سبز نشاندهنده قدرت بیشتر بازار گاوی از بازار خرسی است، در نتیجه میتوان نتیجه گرفت تمایل بازار به صعود قیمت است.
چکش وارونه
این الگو که به نام چکش معکوس نیز شناخته میشود، دقیقاً مانند الگو چکش است. اما فتیله بلند آن در قسمت بالای بدنه تشکیل میشود. درست مانند الگوی چکش، اندازه فتیله بالایی باید حداقل دو برابر خود بدنه شمع باشد.
یک چکش وارونه در کف روند نزولی رخ داده و میتواند نشاندهنده یک برگشت بالقوه به سمت بالا و تغییر جهت روند باشد. فتیله بالایی تشکیلشده در شمع نشان میدهد که اگرچه فروشندگان تلاش کردهاند قیمت نزدیک به قیمت شروع، بسته شود اما قیمت از مسیر حرکتی نزولی درآمده است. بهاینترتیب، چکش وارونه ممکن است نشاندهنده این باشد که خریداران بهزودی کنترل بازار را به دست میگیرند.
سه سرباز سفید
الگوی سه سرباز سفید از سه شمع سبز متوالی تشکیل میشود، هر یک از آنها در بدنه شمع قبلی باز میشوند و در سطحی بالاتر از حد شمع قبلی خود بسته میشوند.
به طور ایده آل، در این شمعها نباید فتیلههای بلند به سمت پایین تشکیل شود. در این صورت سه سرباز سفید به معنای فشار خرید مداوم و نهایتاً افزایش قیمت است. البته از اندازه شمعها و اندازه فتیلهها میتوان بازار را قضاوت کرد و پی بهاحتمال ادامه حرکت یا اصلاح احتمالی قیمت برد.
هارامی صعودی
الگوی هارامی صعودی، تشکیلشده از یک شمع قرمز بلند است که به دنبال آن یک شمع سبز کوچکتر تشکیل میشود و همچنین شمع سبز کاملاً در بدنه شمع قرمز جا میشود.
هارامی صعودی میتواند طی دو یا چند روز آشکار شود و این الگویی است که نشان میدهد نیروی فروش در حال کند شدن است و احتمالاً فروش بهزودی پایان یابد.
ب – الگوهای وارونه نزولی
مرد به دار آویخته (Hanging Man)
الگوی مرد دار آویخته تقریباً معادل نزولی الگوی چکش است. بهطورمعمول در انتهای یک روند صعودی شمعی با بدنهای کوچک در بالای شمع و فتیلهای بلند، به سمت پایین (شبیه واژه انگلیسی T) شکل میگیرد.
فتیله به سمت پایین نشاندهنده آن است که فروش زیادی در جریان بوده است، اما با این وجود خریداران موفق شدند کنترل قیمت را پس بگیرند و قیمت را بالاتر ببرند. باید در نظر داشت، پس از یک روند قیمتی صعودی طولانیمدت، فروش اینچنینی، ممکن است به عنوان هشداری مبنی بر اینکه خریداران بهزودی کنترل بازار را از دست میدهند و روند نزولی آغاز میشود؛ تلقی شود.
ستاره دنبالهدار
الگوی ستاره دنبالهدار نوعی از شمعها است که دارای یک فتیله بلند در قسمت بالایی و گاهی هم دارای یک فتیله کوچک در بخش پایین است. البته گاهی فتیله کوچک پایینی تشکیل نمیشود. بدنه شمع در اندازهای کوچک است و معمولاً در نزدیکی سطح پایینی شمع تشکیل میشود. ستاره دنبالهدار شکلی مشابه چکش وارونه دارد اما برخلاف چکش وارونه، در پایان یک روند صعودی تشکیل میشود.
این الگو نشان میدهد که بازار به بالاترین سطح رسیده است اما پسازآن فروشندگان کنترل را در دست گرفته و قیمت را به پایین نزول دادهاند. برخی از معامله گران ترجیح میدهند تا چند شمع بعدی هم برای تائید الگو تشکیل شود، سپس تغییر روند برایشان ثابتشده و بر اساس آن تصمیمگیری میکنند.
سه کلاغ سیاه (Three black crows)
الگوی سه کلاغ سیاه از سه شمع قرمز متوالی ساختهشده است که هر یک از آنها در راستای بدنه شمع قبلی باز یا آغاز میشوند و در سطحی پایینتر از سطح شمع قبلی بسته میشوند.
این الگو معادل نزولی سه سرباز سفید است. در حالت ایده آل، این شمعها نباید دارای فتیلههای بلند به سمت بالا باشند. از اندازه شمعها و طول فتیلهها میتوان برای قضاوت در مورد ادامه استفاده کرد و پی بهاحتمال ادامه حرکت یا اصلاح احتمالی قیمت برد.
هارامی نزولی
هارامی نزولی یک شمع به رنگ سبز و بلند است و به دنبال آن یک شمع قرمز کوچکتر تشکیل میشود و همچنین شمع قرمز کاملاً در بدنه شمع سبز جا میشود.
هارامی نزولی میتواند طی دو یا چند روز آشکار شود و این الگویی است که نشان میدهد نیروی خرید در حال کند شدن است و معمولاً در پایان یک روند نزولی آشکار میشود.
پوشش ابر سیاه (Dark cloud cover)
الگوی پوشش ابر سیاه از یک شمع قرمز تشکیلشده است که در بالای یک شمع سبز قبلی خود باز میشود اما این شمع، در زیر نقطه میانی شمع قبلی خود بسته میشود.
اغلب این الگو میتواند با حجم زیاد همراه بشود، که نشاندهنده آن است که حرکت ممکن است از روند صعودی به روند نزولی تغییر جهت دهد. معامله گران برای تائید این موضوع ممکن است منتظر شمع قرمز سوم در الگو شوند.
پ – الگوهای ادامهدار
الگو سهگانه صعودی(Rising three methods)
این الگو در یک روند صعودی اتفاق میافتد، جایی که سه شمع قرمز متوالی با بدنههایی کوچک در روند صعودی به دنبال یکدیگر در نمودار ظاهر میشوند. در حالتی ایده آل، شمعهای قرمز نباید محدوده شمع قبلی خود را نقض کنند.
ادامهدار بودن این روند با ظاهر شدن یک شمع سبز با بدنهای بلند تائید میشود، که نشاندهنده آن است که گاوها دوباره کنترل روند را در دست گرفته اند و روند صعودی ادامه دارد.
الگو سهگانه نزولی (Falling three methods)
این الگو نقطه عکس الگو سهگانه صعودی است و نشاندهنده آن است که ادامه حرکت به سوی روند نزولی است.
دوجی (Doji)
الگو دوجی زمانی تشکیل میشود که نقطه باز شدن و بسته شدن یک شمع یکسان باشد (یا بسیار نزدیک به یکدیگر باشد). قیمت میتواند به سمت بالا یا پایین نقطه باز شدن شمع حرکت کند اما در نهایت در نقطه باز شدن قیمت یا نزدیک آن بسته میشود. بهاینترتیب،از یک الگو دوجی میتوان بلاتکلیفی بین نیروهای خریدوفروش را مشاهده کرد.
در این الگو، بسته به جایی که خط(Line) باز شدن/بسته شدن شمع اتفاق میافتد ، میتوان دوجی را به شکلهای زیر تفسیر کرد:
۱- دوجی سنگ قبر(Gravestone Doji) :
شمع وارونه نزولی که از یک فتیله بلند در قسمت بالایی تشکیلشده و نقطه باز شدن و بسته شدن شمع نزدیک پایین شمع ظاهر میشود.
۲ – دوجی پا بلند (Long-legged Doji) :
شمع بلاتکلیف که دارای دو فتیله هم در قسمت پایین و هم در قسمت بالای شمع است و نقطه باز شدن و بسته شدن شمع هم نزدیک به نقطه میانی ظاهر میشود.
۳- دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji) :
الگویی است که بسته به شرایط هم میتواند صعودی باشد و هم نزولی. این الگو از یک فتیله بلند به سمت پایین ساختهشده است و نقطه باز شدن و بسته شدن قیمت هم در نزدیکی سطح بالای شمع نمایان میشود.
طبق تعریف اولیه دوجی؛ نقطه باز و بسته شدن شمع باید دقیقاً یکسان باشد اما اگر این نقطه دقیقاً یکسان نباشد اما بسیار به هم نزدیک باشند چه؟ در این حالت با کندل اسپینینگ تاپ (spinning top) مواجهیم. ازآنجاییکه بازار رمزارزها میتواند بسیار بیثبات باشد ، یک دوجی دقیق خیلی نادر رخ میدهد. بهاینترتیب اغلب ازاسپینینگ تاپ به جای دوجی استفاده میشود.
سخن پایانی
حتی اگر قصد استفاده از الگوهای شمعی را نداشته باشید، آشنایی حداقلی با آنها برای هر معاملهگری ضروری است.
علاوه بر این استفاده بدون هیچ ابزار دیگری از آنها نیز بههیچعنوان توصیه نمیشود. آنها میتوانند بدون شک برای تجزیهوتحلیل بازارها مفید باشند، اما فراموش نکنید که بر اساس هیچ اصول علمی یا قانونیای نبوده و تنها نقش بصری نیروهای خریدوفروش هستند.
کندل چیست؟
معمولا اکثر سرمایه گذاران تازه وارد در بازار ارز دیجیتال یا بازار مالی، این سوال برایشان به وجود میآید که کندل چیست و چه کاربردی دارد. از این رو اگر شما هم جزو چنین افرادی هستید، بهتر است بدانید کندل یک نمودار قیمتی بوده که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار میگیرد و قیمتهای بسته هارامی گاوی چیست؟ شدن، باز شدن، پائین و بالا رفتن داراییها را طی دورهای مشخص به نمایش میگذارند.
کندلها به عنوان مهم ترین و اصلی ترین ابزار در تحلیل تکنیکال بازار مالی شناخته شدهاند و نقش بسیار مهمی نیز در تشخیص روند بازار دارند. به همین دلیل هم امروزه معامله گران زیادی از آن جهت تشخیص روندهای نزولی و صعودی به شکل گسترده استفاده میکنند. این ابزار دارای انواع مختلفی بوده و هر کدام از آنها نیز ویژگیهای خاص مربوط به خود را دارند. به همین دلیل هم قصد داریم در ادامه به شکل جامعتری این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم، پس تا انتهای مقاله همراه ما بمانید.
مهم ترین ویژگیهای کندل
همان طور که در ابتدای مقاله گفته شد، کندل ابزاری جهت نمایش اطلاعات در خصوص حرکت قیمت دارایی بوده که به عنوان محبوب ترین مؤلفههای تحلیل تکنیکال به شمار میروند. در واقع معامله گران با استفاده از این ابزار میتوانند خیلی راحت روند قیمتها را در بازارهای مختلف شناسایی کنند و سود بیشتری به دست آورند.
حال که تا حدودی متوجه شدید کندل چیست و از آن چه استفادههایی میکنند، بهتر است به خوبی ویژگیها و مشخصات آن را هم بشناسید. بدنه کندل حدود قیمت میان باز و بسته شدن معاملات آن روز را در معرض دید معامله گران قرار میدهد. زمانی که بدنه کندل سیاه یا پر میشود، یعنی قیمت بسته از قیمت باز شده دارایی کمتر بوده، در صورتی هم که بدنه کندل خالی باشد یعنی قیمت بسته شدن دارایی از قیمت باز شدن بالاتر است.
کندلها در اصل یک بازتاب از تأثیر احساسات معامله هارامی گاوی چیست؟ گران بر روی قیمت اوراق بهادار هستند. تحلیل گران از این ابزار جهت تعیین زمان ورود یا خروج از معاملات بهره میگیرند. شاید برای شما هم جالب باشد بدانید این نمودار اولین بار در ژاپن جهت ردیابی قیمت برنج مورد استفاده قرار گرفت.
هر زمانی که متوجه وجود کندلهای سفید یا سبز بلند در نمودار بودید، یعنی فشار قوی خرید در بازار وجود دارد. در چنین حالتهایی بازار بیشتر گاوی یا صعودی بوده، از این جهت کندلها را باید در چارچوب ساختار بازار نگاه کنید. کندلهای مشکی و قرمز بلند هم نشان دهنده وجود فشار قوی فروش در بازار هستند و در چنین حالتهایی بازار تا حد زیادی خرسی و نزولی خواهد بود.
در حال حاضر استراتژیهای معاملاتی بسیار زیادی به شکل کوتاه مدت براساس الگوهای کندل موجود بوده و از این جهت نیز کندل شناسی اهمیت زیادی در زمینه تحلیل تکنیکال دارد. در واقع افرادی که به خوبی میدانند کندل چیست و چگونه باید از آن بهره گرفت، معاملاتی بهتر خواهند داشت.
به طور معمول از ساختار، شکل و محدوده قیمتی کندلها میتوانید برای نوسان گیری نیز استفاده کنید. کندلها گاهی اوقات به تنهایی ابزاری جهت خرید و فروش محسوب میشوند اما توجه داشته باشید برای ورود به یک معامله فقط نباید به ساختار و شکل آنها اکتفا کنید بلکه باید از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال هم در کنار این ابزار استفاده نمایید تا پیش بینی دقیقتری داشته باشید.
اجزای تشکیل دهنده نمودار کندل
پس از این که دانستید کندل چیست ، بهتر است با اجزای تشکیل دهنده آن هم به خوبی آشنا شوید و بدانید که این نمودار چه قسمتهایی دارد. در غیر این صورت ممکن است نتوانید استفاده مطلوبی از آن داشته باشید. پس توصیه میکنیم نسبت به مواردی که در ادامه مطلب ذکر میشود بیتفاوت نباشید.
در کنار این ابزارها میلهای عمودی وجود دارد که نقطه بالایی آن نشان دهنده بیشترین قیمت دارایی و نقطه پایینی آن هم نشان دهنده پایین ترین قیمت دارایی در یک روز معاملاتی است. به طور معمول هر چقدر طول این میله بزرگتر باشد، نوسان قیمت دارایی هم در آن روز بیشتر خواهد بود. پس حتما توجه کافی به آنها داشته باشید تا دچار ضرر نشوید.
بدنه کندل در واقع مربع یا مستطیلی عمودی بوده که دو خط افقی پائین و بالای آن نشان دهنده محدوده پایان یا بازگشایی معاملات یک دارایی هستند. در صورتی که کندل نشان دهنده نوسان مثبت در بازار باشد، به صورت تو خالی قابل مشاهده بوده و خط افقی پایین بدنه نشان دهنده قیمت بازگشایی و همچنین خط افقی بالای آن نشان دهنده قیمت پایانی است.
زمانی هم که کندل نشان دهنده نوسان هارامی گاوی چیست؟ منفی در قیمت باشد، به شکل تو پر بوده و خط افقی بالایی نشان دهنده باز شدن و خط افقی پایین بدنه نشان دهنده بسته شدن قیمت آن هستند. البته احتمال دارد کاهش یا فزایش قیمت در این ابزار با استفاده از رنگهای قرمز یا سبز نیز نشان داده شوند.
با کمک نمودار کندل میتوان خیلی راحت روند بازار مالی را بررسی کرد.
معرفی انواع مختلف نمودار کندل
بعد از پاسخ به این سوال که کندل چیست قصد داریم انواع مختلف آنها را به شما معرفی کنیم و بگوییم که هر کدام چه کاربردی دارند. این کندلها به طور کلی در دسته الگوهای برگشت صعودی، الگوهای ادامه دهنده و الگوهای برگشتی نزولی قرار میگیرند و هر کدام از این الگوها دارای انواع مختلفی هستند که قصد داریم در ادامه مقاله شما را با پرکاربردترین و بهترین گزینهها آشنا کنیم.
این کندل در بیشتر مواقع انتهای روند نزولی رخ میدهد. کندل گردن معمولا زمانی که یک شمع صعودی با بدنه واقعی کوچکتر و یک شمع نزولی با بدنه واقعی دنبال میشود، به وجود میآید. این الگو در برخی موارد یقه نیز نامیده میشود زیرا 2 قیمت بسته شدن در 2 شمع، بسیار شبیه به هم دیگر هستند و 1 یقه افقی را به وجود میآورند.
الگوی چکش معکوس در انتهای روند نزولی شکل میگیرد و سپس همان طور که نامش مشخص است، سیگنال معکوس صعودی از خود بروز میدهد. دقت داشته باشید در این شمعدان، بدنه واقعی در آخر قرار دارد و دارای یک سایه بالایی به شکل بلند است.
کندل چکش معکوس زمانی شکل میگیرد که قیمتهای بسته یا باز شده به یکدیگر نزدیک باشند و سایه بالایی بیش از دو برابر بدنی واقعی دیده شود. تحلیل گران سیگنال ارز دیجیتال میتوانند خیلی راحت با کمک این الگو نیز روند بازار را مورد بررسی قرار دهند و معاملهای بهتر داشته باشند.
کندل چکش نوعی الگوی شمعی منفرد بوده که در انتهای روندی نزولی شکل میگیرد و تغییر فاز از نزولی به صعودی را نشان میدهد. بدنه اصلی این کندل در مقایسه با سایر کندلها مقداری کوچکتر بوده و در اکثر مواقع سایه بالایی بسیار کوتاهی دارد.
در بیشتر اوقات بعد از بازگشایی بازار ، فروشندگان اول از هر چیزی قیمتها را مقداری پائین میآورند و پس از آن خریداران با وارد شدن به بازار، قیمتها را بالا میبرند. همین امر موجب شکل گیری الگوی صعودی خواهد شد. کندل چکش در واقع نشان دهنده بازگشت خریداران به بازار و انتهای روند نزولی بوده و معامله گران میتوانند خیلی راحت در صورت ایجاد روند صعودی، به یک موقعیت خرید وارد شوند.
این کندل یک الگوی شمعدانی چندگانه بوده که بعد از یک روند نزولی، به وجود میآید و نشان دهنده برعکس شدن روند نزولی به صعودی است. توجه داشته باشید که این الگو از سه کندل تشکیل شده است. کندل اولی به صورت یک شمع نزولی کوتاه بوده اما کندل به صورت دوم شمع بزرگ صعودی است و شمع اول را پوشش میدهد. کندل سوم هم یک کندل بلند صعودی است که برگشت صعودی را تایید میکند.
در کندل سه دره بالایی امکان مشاهده برعکس شدن روند نزولی به صعودی وجود دارد.
الگوی کندل نفوذی نوعی دیگر از الگوی نمودار شمعی چندگانه بوده که بعد از یک روند نزولی ایجاد میشود. این الگو دو روزه است و بازگشت صعودی را نشان میدهد. کندل نفوذی به طور کلی از 2 شمع تشکیل شده که شمع اول، نزولی و شمع دوم به صورت صعودی است. دقت داشته باشید هر چقدر بدنه کندل استیکها بزرگتر باشد، الگو اعتبار بیشتری دارد. نا گفته نماند که در الگوی کندل نفوذی، حد ضرر با قیمت میانه در دومین کندل سبز رنگ برابر است.
این الگو هم نمودار شمعی چند گانهای است که بعد از یک روند نزولی، به وجود میآید و بازگشت صعودی را نشان میدهد. این الگو از 2 نمودار کندل استیک ایجاد شده و کندل اول آن یک شمع نزولی نسبتا بلند است. این کندل نزولی ادامه روند نزولی را مشخص میکند.
کندل دوم نیز یک شمع صعودی کوچک بوده که باید در محدوده کندل اول قرار بگیرد. کندل دوم خیلی واضح به تحلیل گران نشان میدهد که خریداران یا سرمایه گذاران بزرگ، وارد بازار شدهاند.
حال که میدانید کندل چیست بهتر است در صورت نیاز از الگوی پایین موچین نیز استفاده کنید. این الگو یک الگوی کندل معکوس صعودی بوده که در انتهای روند نزولی به وجود میآید. الگوی پایین موچین شامل 2 کندل بوده که اولی به شکل نزولی و دومی به شکل صعودی است.
البته هر 2 شمعدان تا حد زیادی شبیه به یکدیگر هستند. یکسان هستند. بهتر است بدانید زمانی که الگوی کندل پایین موچین ایجاد میشود، روند نزولی بسیار ضعیف خواهد شد. این الگو در اکثر مواقع توسط معامله گران مختلف به عنوان ابزاری جهت تشخیص روند بازار از نزولی به صعودی مورد استفاده قرار میگیرد.
کندل ماروبوزو سفید نوعی الگوی شمعی منفرد بوده که نشان دهنده بازگشت صعودی است و بعد از یک روند نزولی شکل میگیرد. این کندل بدون سایههای پایینی یا بالایی است و بدنه صعودی بلندی دارد. کندل ماروبوزو نشان میدهد که خریداران حرفهای و بزرگ، یک فشار خرید قوی ایجاد نمودهاند و امکان دارد بازار روند صعودی به خود بگیرد.
این الگوی شمعدانی چندگانه پس از یک روند نزولی به وجود میآید و به طور معمول نشان دهنده معکوس شدن روند صعودی شدن یا نزولی شدن بازار است. الگو سهگانه داخلی از همان طور که از نامش مشخص است، از 3 کندل تشکیل شده که کندل اول یک شمع نزولی با اندازه بلند است.
کندل دوم به صورت صعودی بوده و مقداری کوچکتر از کندل اول است. دقت داشته باشید که این کندل باید در محدوده شمع اول قرار بگیرد. کندل سوم نیز باید به شکل بلند و صعودی باشد تا بازگشت صعودی را تایید کند.
از دیگر کندلهایی که لازم است در مقاله کندل چیست با آن آشنا شوید، میتوان کندل ستاره صبحگاهی را نام برد. الگوی ستاره صبحگاهی جزو الگوهای نموداری شمعی چندگانه بوده که بعد از یک روند نزولی ایجاد میشود. این الگو در واقع بیانگر یک بازگشت صعودی بوده و از 3 کندل ساخته شده است.
کندل اول نشان دهنده روند نزولی، کندل دوم نشان دهنده بلاتکلیفی در بازار و کندل سوم نشان دهنده صعودی بودن بازار است. توجه داشته باشید کندل دوم باید به شکل کامل خارج از بدنه واقعی شمع اول و سوم قرار بگیرد.
تحلیل گران با کمک این کندلها میتوانند بهتر از بلاتکلیفی و سرگردانی در بیایند.
الگوی ابر تیره نمونهای دیگر از انواع کندل در تحلیل تکنیکال بوده که از 2 کندل تشکیل میشود. این کندلها اغلب پیش از رسیدن سهم به مقاومت، شکل میگیرند و هر دو دارای بدنه بزرگی هستند. رنگ کندل اول سفید و رنگ کندل دوم نیز مشکی است.
کندل دوم به گونهای بعد از برخورد قیمت دارایی به سقف قیمتی ایجاد میشود. بدنه هارامی گاوی چیست؟ آن حداقل نصفی از بدنه کندل قبلی را میپوشاند. در صورتی که این دو کندل در نقطهای بالاتر از کندلهای قبل به وجود آیند، نشان دهنده تغییر روند از صعودی به نزولی است.
کندل ستاره عصر گاهی برعکس الگوی ستاره صبحگاهی در انتهای روند صعودی به وجود میآید و معرف تغییر وضعیت از حالت صعودی به نزولی بوده که اهمیت زیادی دارد. کندل اول این الگو به صورت صعودی بوده و قدرت صعودی زیاد را نشان میدهد.
کندل دوم میتواند به صورت نزولی یا صعودی باشد و بدنه نسبتا کوچکی دارد. بدنه کندل سوم هم در مقایسه با کندل دوم، مقداری پایینتر قرار میگیرد و به صورت نزولی است.
الگوی کندل دوجی شرایطی را نشان میدهد که در آن قیمت بسته شدن یا باز شدن یک دارایی هم اندازه باشد. بدنه در این کندل تقریبا نازک بوده حالت خطی دارد. دقت داشته باشید دوجی سفید یعنی خریداران در بازار خیلی قدرت ندارند و ادامه روند صعودی قیمت با شرایط فعلی اصلا امکان پذیر نیست.
دوجی مشکی هم شرایطی را نشان میدهد که فروشندگان تضعیف شدهاند و جهت افت قیمت دیگر روند فعلی مناسب نیست. هنگامی که کندل دوجی در بازار ایجاد میشود، میتوان به گونهای که خریداران و فروشندگان در بازار به تعادل رسیدهاند، برداشت کرد.
در ادامه موضوع کندل چیست، جا دارد کندل ستاره ثاقب را هم به شما معرفی کنیم. این الگو به طور معمول در انتهای یک روند صعودی به وجود میآید و اهمیت زیادی دارد. در الگوی ستاره ثاقب بدنه در انتهای پایینی بوده و اندازه سایه بالایی آن نیز حدود دو برابر بیشتر از بدنه است.
دقت داشته باشید اغلب افراد متخصص در این زمینه توصیه میکنند در کنار این الگو حتما از ابزارهای دیگری هم بهره بگیرید تا خطر از دست رفتن سرمایه تا حدود زیادی کاهش یابد. تمام تحلیل گران نیز میتوانند هر زمانی که خواستند، بدون محدودیت نسبت به عضویت در پرمیوم تریدینگ اقدام نمایند و چیزهای جدیدی یاد بگیرند.
یکی دیگر از انواع کندلها در تحلیل تکنیکال، الگوی کندل دار آویز است. این کندل در انتهای یک روند صعودی، به وجود میآید و در آن معمولا خبری از سایه بالایی نیست. طول سایه پایینی کندل دار آویز هم بین 2 الی 3 برابر بدنه کندل است. در صورتی که رنگ این کندل مشکی باشد، یعنی تغییر روند قیمت از صعودی به نزولی دقیقتر بوده و نباید آن را نادیده گرفت.
مقایسه کردن بازار مالی با استفاده از نمودار کندل بسیار راحت است.
مهم ترین نکات آموزش کندل شناسی
تا این قسمت از مقاله بررسی کردیم که کندل چیست ، چه ویژگیهایی دارد و انواع آن کدامند؟ در این جا لازم است شما را با چند نکته مهم در زمینه آموزش کندل شناسی نیز آشنا کنیم تا بعدا به مشکل برنخورید.
- توجه داشته باشید اگر بدنه کندل از طول نسبتا بالایی برخوردار باشد، قدرت خرید یا فروش در بازار نیز به شکل قابل توجهی بالا است.
- همان طور که در قبل گفته شد، رنگ مشکی در این ابزارها نمایانگر قدرت بیشتر فروشندگان و رنگ سفید نشان دهنده دست برتر خریداران است.
- سایه بلند کندل یعنی نوسان قیمت بر روی یک سهم تقریبا زیاد بوده که نباید نسبت به این موضوع بیتوجه باشید.
- در صورتی که سایه بالایی بسیار بلند باشد، یعنی در حین دوره معاملاتی، خریداران توانستهاند قیمت دارایی را به شکل ویژهای افزایش دهند اما در ادامه فروشندگان قیمت دارایی را با روشی خاص کاهش دادهاند. دقت داشته باشید که برعکس این موضوع برای سایه پایینی هم وجود دارد.
- کندلها معمولا زمانی کاربرد دارند که نمودار نوعی دارایی روندی نزولی یا صعودی را تجربه نمایند.
سخن پایانی
در این مقاله مفید بررسی کردیم که کندل چیست و تحلیل گران چه زمانی میتوانند از آنها کمک بگیرند. در واقع استفاده از کندلها جهت تشخیص نقاط مناسب برای خرید داراییها خیلی مناسب و کاربردی بوده اما در مقابل زمانی که صحبت از تعیین نقاط خروج از یک معامله میشود، نباید خیلی انتظار داشته باشید که آنها به خوبی عمل کنند.
در هر شرایطی بهتر است با بهره گیری از تکنیکهای مناسب، جلوی ایجاد ریسک را بگیرید و سرمایه خود را هم در صرافیهای معتبری همچون بایننس نگهداری کنید. دقت داشته باشید احراز هویت در بایننس اصلا کار پیچیدهای نیست و هر کسی میتواند با طی کردن چند مرحله ساده در محیطی امن ثبت نام کند.
پرایس اکشن چیست؟
«پرایس اکشن» (Price Action) و استراتژیهای بوجود آمده از آن، بوسیله بسیاری از معاملهگران علاقهمند به تحلیلهای کوتاه مدت، مورد استفاده قرار میگیرد. پرایس اکشن روشی است که برای تحلیل نوسانات ابتدایی قیمت بکار میرود. سیگنالهای ورود و خروج تولید شده توسط پرایس اکشن قابل اعتماد هستند و در معامله با استفاده از پرایس اکشن، الزامی به استفاده از اندیکاتورها نیست. در واقع استفاده از پرایس اکشن نوعی تحلیل تکنیکال است زیرا جنبههای بنیادی سهام را نادیده میگیرد و الویت را به تاریخچه قیمتی آن میدهد.
پرایس اکشن چیست؟
در نظر داشته باشید که در این تاریخچه شامل نوسانات قیمت در جهت افزایش یا کاهش، خطوط روند و سطوح حمایتی و مقاومتی میشود. پرایس اکشن به سادگی نشاندهنده این است که قیمتها چگونه تغییر میکنند. یک تحلیلگر پرایس اکشن، اندازه نسبی، شکل، موقعیت و حجم نمودارهای میلهای یا شمعی را مورد مشاهده قرار میدهد و در برخی مواقع ممکن است آنها را با اطلاعات بدست آمده از «میانگین متحرک» (Moving Average) و خطوط روند ترکیب کند.
لازم است این نکته را مورد توجه داشته باشید که پرایس اکشن میتواند با استفاده از نمودارهایی که قیمت را در طی زمان رسم میکنند، مشاهده و تفسیر شود. معاملهگران از نمودارهای متفاوتی برای مشاهده دقیقتر روند، «سطوح شکست» (Breakout) و معکوسشدنها بهره میگیرند. بسیاری از تحلیلگران از نمودارهای شمعی استفاده میکنند زیرا مشاهده حرکت قیمت را آسانتر میسازد.
الگوهای شمعی مانند «هارامی کراس» یا «صلیب هارامی» (Harami Cross)، «اینگالف» (Engulfing) و «۳ سرباز سفید» (Three White Soldiers) همه نمونههایی از تفسیرهای تصویری (مجسم شده) از پرایس اکشن هستند. ساختارهای شمعی دیگری نیز وجود دارند که از پرایس اکشن بوجود آمدهاند تا بتوانند تغییرات قیمت در آینده را پیشبینی کنند. این ساختارها را میتوان برای انواع دیگری از نمودارها مانند نمودارهای نقطه و شکل، نمودار جعبهای استفاده کرد.
علاوه بر بررسی ساختارهای شکلگرفته در نمودار قیمتی، بسیاری از تحلیلگران از دادههای پرایس اکشن برای بدست آوردن اندیکاتورهای تکنیکال استفاده میکنند. هدف آنها یافتن نظم موجود در حرکت قیمت است. حرکتی که برخی اوقات تصادفی به نظر میرسد.
مزایای معامله گری بر اساس پرایس اکشن
۱- رایگان است! تریدرهای پرایس اکشن نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می تواند اطلاعات لازم را به این تریدرها ارائه دهد.
۲- این روش در هر بازار و در هر موقعیتی کاربرد دارد. سهام، فارکس، آتی، کالا
۳- با استفاده از هر نرم افزاری میتوان تحلیل پرایس اکشن را انجام داد؛ نینجا تریدر، ترید استیشن، متاتریدر و یا هر نرم افزار دیگری.
۴- سریع است! تاخیر قیمتی وجود ندارد، در واقع اطلاعات تاریخ گذشته در معاملات شما نقشی نخواهند داشت.
5- روشی همه جانبه است که همه چیز را با هم ترکیب میکند اما تداخل اطلاعات وجود ندارد.
۶- با همه مزایایی که روش پرایس اکشن دارد، اما یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین خواهد داشت؛ باید به این نکته توجه داشت که کلید اصلی یادگیری این روش تمرین مداوم است.
نکاتی در خصوص الگوها و ستاپهای پرایس اکشن
۱- تحلیلگر پرایس اکشن به مشاهده اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها نگاه می کند.
۲- در این روش معمولا از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک، خط روند و دامنه معاملاتی نیز استفاده میشود.
۳- استفاده از پرایس اکشن برای سفته بازی الزاما به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. اما یک تحلیلگر پرایس اکشن میتواند برای ساخت استراتژی خود صرفا بر روی درک رفتاری پرایس اکشن تمرکز کند.
۴- به طور کلی، الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد و معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل بگیرند و بدین ترتیب ستاپ شکل میگیرد که به سیگنال خرید و فروش منتج می شود.
۵- معاملهگر پرایس اکشن از ستاپ برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده می کند. هر ستاپ یک نقطه بهینه برای ورود دارد. معامله گران حرفهای معیارهای خود را برای ورود و خروج دارند که این معیارها بر اساس تجربه چندین ساله شکل گرفتهاند.
لازم به ذکر است که معمولا یک ستاپ ساده به تنهایی برای ورود به معامله کافی نمیباشد، بلکه باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کرد.
- زمانی که معاملهگر به این نتیجه رسید که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر یک نقطه مناسب برای ورود یا خروج میمانند که به آن تریگر گفته میشود.
در هنگام معامله ممکن است سیگنالی مشاهده شود اما آنها تریگر نیستند چون باید شمع مورد نظر بسته شود تا سیگنال معتبر باشد.
- بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود.
معرفی انواع الگوها و ستاپهای پرایس اکشن
اجزاء مختلف یک شمع عبارتند از:
- قیمت باز: اولین قیمت
- قیمت پایانی: آخرین قیمت
- بالا: بالاترین قیمت
- پایین: پایینترین قیمت
- بدنه: بخشی از شمع که بین قیمت باز و بسته قرار دارد.
- دُم یا سایه (بالایی و پایینی): قسمتی از شمع که بین قیمت باز و پایانی قرار ندارد.
- شمع اصلاحی: شمع اصلاحی بدنه ندارد یعنی قیمت باز شدن و پایانی هر دو یکی هستند، بنابراین هیچ تغییر در طی آن دوره زمانی رخ نداده است. به این شمع اصلاحی میگویند چون بازار در آن شمع فقط بین یک سقف و کف در نوسان بوده، در چنین حالتی اگر تایم فریم پایینتر را ببینیم ممکن است در آن شمع یک دامنه معاملاتی شکل گرفته باشد.
- شمع روندی: شمعهای روندی یا صعودی هستند یا نزولی که حتما باید بدنه داشته باشند. یعنی نقطه پایانی شمع از نقطه شروع شمع فاصله دارد.
- شمع روند صعودی: در چنین شمعی، قیمت پایانی بالاتر از قیمت اولین معامله قرار میگیرد. ممکن است که بازار در آن شمع چند مرتبه بین قیمت بالاو پایین نوسان کرده باشد ولی در آخر بالاتر از قیمت اولین معامله، بسته شده است.
- شمع روند نزولی: در چنین شمعی، قیمت پایانی پایینتر از قیمت اولین معامله قرار میگیرد.
- شمعهای در جهت روند: اینگونه شمعها، شمعهایی هستند که در جهت روند بازار هستند. یعنی شمع روند صعودی در یک بازار صعودی، همان شمع در جهت روند است و در بازار نزولی، شمع روند نزولی همان شمع در جهت بازار است.
- شمعهای مخالف روند: شمعهایی هستند که در جهت مخالف روند شکل بگیرند.
- شمعهای فرار (BAB): اینگونه شمعها، شمعهایی هستند که به اندازه دو انجراف معیار از اندازه متوسط بزرگتر هستند.
- شمعهای بدون سایه: شمع بدون سایه یعنی شمع روندی که تماما بدنه است و هیچ سایهای در بالا و پایین آن وجود ندارد.
استراتژیهای معامله با پرایس اکشن
در ادامه ۵ مورد از مهمترین استراتژیهای معامله با پرایس اکشن را به همراه نمودار بررسی میکنیم:
- اوتساید بار خارج از خط حمایتی یا مقاومتی
- اسپرینگ در خط حمایتی
- اینساید بار پس از شکست سطوح
- شمعهای سایه بلند
- اندازهگیری طول سوئینگهای قبلی
- اوتساید بار خارج از خط حمایتی یا مقاومتی
«اوتساید بار» (Outside Bar) یا شمع بیرونی، شمعی است که قیمت بالای آن بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی و قیمت پایین آن کمتر از قیمت پایین شمع قبلی باشد. بنابراین، شمع بیرونی شمع قبلی خود را میپوشاند. زمانی شمع بیرونی صعودی داریم که قیمت سهام افزایش پیدا کند و قیمت بسته شدن شمع بیرونی بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی خود باشد. نمونه نزولی این مثال به شکل زیر اما پرایس اکشن آن برعکس خواهد بود. در تصویر زیر شاهد اوتساید بار بزرگی بعد از شکسته شدن خط حمایتی هستیم.
در اینجا فقط به دنبال یافتن اوتساید بار و نقطه ورود و انجام معامله نیستیم. همانطور که در نمودار بالا مشاهده میکنید، بهترین حالت برای معامله این است که اوتساید بار بعد از شکستی بزرگ در روند، مشاهده شود. در نمودار بالا که چارچوب زمانی ۵ دقیقهای دارد، قبل از شکست روند، به مدت سه ساعت شاهد روند گاوی بودیم. بعد از شکست خط حمایت، یک شمع بیرونی نزولی داشتیم که در ادامه آن، فروش سریع رخ داد.
اسپرینگ در خط حمایتی
«اسپرینگ» (Spring) یک شکست جعلی به سمت پایین است. اسپرینگ را جهش نیز مینامند زیرا پس از وقوع آن، قیمتها به صورت جهشی به روند قبلی خود باز میگردند. زمانی شاهد اسپرینگ هستیم که قیمت سهام به کران پایین یک بازه میرسد و پس از آن، سریع به ناحیه معاملاتی باز میگردد و یک روند جدید را شروع میکند.
بعضی از معاملهگران از حجم برای تشخیص اسپرینگ در نمودار استفاده میکنند اما در اینجا تاکید بر نمودار شمعدانی و پرایس اکشن است. یک تفسیر غلط از اسپرینگها این است که معاملهگران منتظر بمانند که آخرین سوئینگ پایینتر از خط حمایتی قرار بگیرد. زمانی که قیمت یک سهام یا دارایی در مدت زمان معینی (معمولاً کمتر از ۲۰ دوره) به حد پایینی برسد، «نقطه پایینی سوئینگ» (Swing Low) را مشاهده میکنیم.
این نکته را در نظر داشته باشید که این اتفاق زمانی رخ میدهد که قیمت پایین دوره فعلی ما در نمودار، کمتر از تمام قیمتهای کندل استیکهای اطراف باشد. برای شفافیت، لازم است بیان شود که اسپرینگ هنگامی به وقوع میپیوندد که قیمت سهم به ۱ تا ۲ درصد نقطه پایینی سوئینگ برسد.
اینساید بار پس از شکست سطوح
«اینساید بار» (شمع درونی) زمانی اتفاق میافتد که تعداد زیادی کندل استیک به صورت گروهی در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند و همزمان روند قیمت شروع به پیچیدن به دور خطوط حمایتی یا مقاومتی کند. در زمان بروز این اتفاق، معاملهگرانی که بر بازار غلبه دارند، سهام را سرکوب میکنند تا سهم بیشتری جمعآوری شود. برای مشاهده اینساید بار بعد از یک شکست به نمودار زیر توجه کنید.
شمعهای سایه بلند
«شمعهای سایه بلند» (Long Wick Candles) یکی از محبوبترین نقاط نشاندهنده استراتژی ورود برای معاملهگران است. این ساختارها حاوی یک وقفه بزرگ صعودی یا نزولی است که در ادامه آن پیشروی قابل توجهی وجود دارد و پس از آن قیمت برگشت میکند
سوالات متداول:
1-معامله گران به دام افتاده در پرایس اکشن به چه معناست؟
معامله گران به دام افتاده اصطلاح رایجی درپرایس اکشن است و به معامله گرانی اشاره دارد که در سیگنال ضعیف وارد بازار شدهاند و یا بدون دریافت تأیید وارد شدهاند. این معامله گران در ضرر هستند چون بازار در جهت مخالف معامله آنها پیش رفته، یعنی اگر پرایس اکشن به حد ضرر آنها برخورد کند، آنگاه پوزیشن معاملاتی آنها بسته میشود.
2-روند و دامنه معاملاتی را تعریف کنید؟
مفهوم روند یکی از اساسیترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال است. روند یا نزولی و یا صعودی است. در روند صعودی قیمتها دائما در حال افزایش و در روند نزولی قیمتها دائما در حال کاهش هستند. به همان نسبت که تعریف روند ساده است، تحلیل آن دشوار و پیچیده است.
3-اندازهگیری طول سوئینگهای قبلی به چه شکلی صورت میگیرد؟ یا به عبارتی روند هود را تکرار کرده است به چه معناست؟
به عنوان یک معاملهگر ممکن است اجازه دهید که در حین تحلیل، احساسات و امید بر منطق شما غلبه کنند. معاملهگرانی در بازار وجود دارند که با خرید و فروش و تحلیل مداوم سهمهای معینی به نوعی بازار آن را کنترل میکنند. برای اینکه به درک بهتری از پرایس اکشن برسید بهتر است که سوئینگهای قبلی آن را بسنجید. در زمان تحلیل، ممکن است درصدهای مشابهی از تغییر قیمت را در نمودار مشاهده کنید. برای مثال ممکن است ۵ حرکت قبلی یک سهم ۵ تا ۶ درصد تغییر داشته باشند. اگر با توجه به سوئینگها به معامله بپردازید امکان دارد درصدهایی در بازه ۱۸ تا ۲۰ را مشاهده کنید. توجه کنید که نباید انتظار دو یا سه برابر شدن سوئینگ را در مقایسه با سوئینگهای قبلی داشته باشید. بازار ممکن است بیکران به نظر برسد، با اینحال بهتر است که به جای تلاش بدون تفکر برای کسب سود قابل ملاحظه، با در نظر گرفتن استراتژیها دست به معامله بزنیم. در بلندمدت، معاملهگران صبور برنده میدان خواهند بود.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله نظریه بازیها، گیم تئوری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
الگوی کندل برگشتی چیست؟
الگوهای کندل برگشتی از مهمترین ابزارها در تحلیل بازار بورس محسوب میشود. برای استفاده از پرکاربردترین الگوهای کندل برگشتی در استراتژیهای معاملاتی و آشنایی بیشتر با آنها در ادامه این مقاله از آکادمی ترزم پور همراه ما باشید.
الگوی کندل برگشتی
کندل استیکهایی که ترتیبشان نمایانگر پایان روند فعلی و شروع روند عکس است، الگوی کندل برگشتی را تشکیل میدهند. این الگوها یک ابزار بصری هستند که جو احساسی بازار را به خوبی نمایش میدهند و احتمال تغییر این احساسات را تا حدودی پیش بینی میکنند. قابل تشخیص بودن و استفاده آسان از این الگوها جهت تصمیم گیری تریدرها در کوتاهترین زمان ممکن برخی از مزایا الگوهای کندل برگشتی است.
شناسایی کندل برگشتی صعودی و نزولی
تغییر جهت بازار از حالت نزولی به صعودی موجب رخ دادن برگشت صعودی یا گاوی میشود و برگشت نزولی یا خرسی دقیقا عکس این زمان و در هنگام تغییر جهت بازار از حالت صعودی به نزولی اتفاق میافتد.
تفاوت و تمایز الگوهای برگشت صعودی و نزولی از هم با وجود دو فاکتور رخ میدهد. فاکتور اول در تفاوت این دو الگو شکل آنهاست. برخی از الگوها دارای کندل با بدنه بزرگ هستند و برخی سایه بزرگی دارند.
فاکتور دوم محل الگو است که از آن میتوان به عنوان یکی از مهمترین بحثها در الگو کندل برگشتی نام برد به این ترتیب که در کلاسهای آموزش بورس جلساتی مخصوص نحوه شناسایی محل الگو قرار داده میشود. با تشکیل الگو در روند نزولی میتوان آماده صعود و به طور کلی تغییر روند از حالت نزولی به صعودی بود. برعکس در صورتی که الگوی برگشتی در روند صعودی شکل بگیرد هشدار ریزش بازار به تریدرها داده میشود.
تفاوت الگوی برگشتی و اصلاح
اصلاح تغییر روند بزرگ اما به صورت موقتی است و برگشت تغییر روند میباشد. اصلاح تغییر کوتاه مدت روند کلی است و پس از آن بازار به روند اصلی برخواهد گشت.
معرفی کندل استیکهای برگشتی صعودی
پیش بینی معکوس شدن روند نزولی به وسیله کندل استیکهای برگشتی صعودی ممکن است. با تشخیص این کندل استیکها احتمال صعود بازار وجود دارد.
برخی از مهمترین کندلهای برگشتی صعودی
- سه سرباز سفید
- دوجی سنجاقک
- ستاره صبح
- سه خط حمله
- ستاره هارامی گاوی چیست؟ دوجی صبحگاهی
- پوشای صعودی
- بچه رها شده صعودی
- خط نفوذی
- کندل استیک چکشی
- هارامی صعودی
- سر و شانه معکوس
معرفی کندل استیکهای برگشتی نزولی
از این الگوهای کندل استیک به جهت پیش بینی معکوس شدن روند صعودی بازار استفاده میشود. تشکیل شدن این کندلها به معنی احتمال اصلاح است. زمان تشکیل معکوس نزولی، تریدها عموما اقدام به بستن پوزیشن لانگ میکنند، حد ضرر رو افزایش میدهند یا پوزیشن شورت باز میکنند.
برخی از مهمترین کندلهای برگشتی نزولی
- ستاره دنباله دار
- پوشش ابر تیره
- ستاره عصرگاهی
- مرد دار آویز
- بچه رها شده نزولی
- پوشای نزولی
- ستاره دوجی عصرگاهی
- سه کلاغ سیاه
سطح اطمینان کندلهای برگشتی
تشکیل یک الگوی برگشتی به معنای تغییر روند حتمی نیست و برای تغییر روند محل الگوی کندل استیک هم مهم است. به عنوان مثال مشاهده یک الگوی صعودی در یک روند صعودی طولانی مدت به معنای ادامه پیدا کرد صعود نخواهد بود اما زمانی که همین الگوی صعودی در انتهای یک روند نزولی طولانی مدت مشاهده شده باشد احتمال بیشتری وجود دارد که رخ دادش را مشاهده کنید.
توجه داشته باشید که هیچ الگویی سطح اطمینانش صد در صد نیست و باید با توجه به الگوها و تحلیل آنها حد توقف را برای معاملات خود تعیین کرد و ریسک معاملات را کنترل کنید.
پرایس اکشن چیست؟
«پرایس اکشن» (Price Action) و استراتژیهای بوجود آمده از آن، بوسیله بسیاری از معاملهگران علاقهمند به تحلیلهای کوتاه مدت، مورد استفاده قرار میگیرد. پرایس اکشن روشی است که برای تحلیل نوسانات ابتدایی قیمت بکار میرود. سیگنالهای ورود و خروج تولید شده توسط پرایس اکشن قابل اعتماد هستند و در معامله با استفاده از پرایس اکشن، الزامی به استفاده از اندیکاتورها نیست. در واقع استفاده از پرایس اکشن نوعی تحلیل تکنیکال است زیرا جنبههای بنیادی سهام را نادیده میگیرد و الویت را به تاریخچه قیمتی آن میدهد.
پرایس اکشن چیست؟
در نظر داشته باشید که در این تاریخچه شامل نوسانات قیمت در جهت افزایش یا کاهش، خطوط روند و سطوح حمایتی و مقاومتی میشود. پرایس اکشن به سادگی نشاندهنده این است که قیمتها چگونه تغییر میکنند. یک تحلیلگر پرایس اکشن، اندازه نسبی، شکل، موقعیت و حجم نمودارهای میلهای یا شمعی را مورد مشاهده قرار میدهد و در برخی مواقع ممکن است آنها را با اطلاعات بدست آمده از «میانگین متحرک» (Moving Average) و خطوط روند ترکیب کند.
لازم است این نکته را مورد توجه داشته باشید که پرایس اکشن میتواند با استفاده از نمودارهایی که قیمت را در طی زمان رسم میکنند، مشاهده و تفسیر شود. معاملهگران از نمودارهای متفاوتی برای مشاهده دقیقتر روند، «سطوح شکست» (Breakout) و معکوسشدنها بهره میگیرند. بسیاری از تحلیلگران از نمودارهای شمعی استفاده میکنند زیرا مشاهده حرکت قیمت را آسانتر میسازد.
الگوهای شمعی مانند «هارامی کراس» یا «صلیب هارامی» (Harami Cross)، «اینگالف» (Engulfing) و «۳ سرباز سفید» (Three White Soldiers) همه نمونههایی از تفسیرهای تصویری (مجسم شده) از پرایس اکشن هستند. ساختارهای شمعی دیگری نیز وجود دارند که از پرایس اکشن بوجود آمدهاند تا بتوانند تغییرات قیمت در آینده را پیشبینی کنند. این ساختارها را میتوان برای انواع دیگری از نمودارها مانند نمودارهای نقطه و شکل، نمودار جعبهای استفاده کرد.
علاوه بر بررسی ساختارهای شکلگرفته در نمودار قیمتی، بسیاری از تحلیلگران از دادههای پرایس اکشن برای بدست آوردن اندیکاتورهای تکنیکال استفاده میکنند. هدف آنها یافتن نظم موجود در حرکت قیمت است. حرکتی که برخی اوقات تصادفی به نظر میرسد.
مزایای معامله گری بر اساس پرایس اکشن
۱- رایگان است! تریدرهای پرایس اکشن نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری می تواند اطلاعات لازم را به این تریدرها ارائه دهد.
۲- این روش در هر بازار و در هر موقعیتی کاربرد دارد. سهام، فارکس، آتی، کالا
۳- با استفاده از هر نرم افزاری میتوان تحلیل پرایس اکشن را انجام داد؛ نینجا تریدر، ترید استیشن، متاتریدر و یا هر نرم افزار دیگری.
۴- سریع است! تاخیر قیمتی وجود ندارد، در واقع اطلاعات تاریخ گذشته در معاملات شما نقشی نخواهند داشت.
5- روشی همه جانبه است که همه چیز را با هم ترکیب میکند اما تداخل اطلاعات وجود ندارد.
۶- با همه مزایایی که روش پرایس اکشن دارد، اما یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین خواهد داشت؛ باید به این نکته توجه داشت که کلید اصلی یادگیری این روش تمرین مداوم است.
نکاتی در خصوص الگوها و ستاپهای پرایس اکشن
۱- تحلیلگر پرایس اکشن به مشاهده اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها نگاه می کند.
۲- در این روش معمولا از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک، خط روند و دامنه معاملاتی نیز استفاده میشود.
۳- استفاده از پرایس اکشن برای سفته بازی الزاما به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. اما یک تحلیلگر پرایس اکشن میتواند برای ساخت استراتژی خود صرفا بر روی درک رفتاری پرایس اکشن تمرکز کند.
۴- به طور کلی، الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد و معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل بگیرند و بدین ترتیب ستاپ شکل میگیرد که به سیگنال خرید و فروش منتج می شود.
۵- معاملهگر پرایس اکشن از ستاپ برای تعیین نقاط ورود و خروج استفاده می کند. هر ستاپ یک نقطه بهینه برای ورود دارد. معامله گران حرفهای معیارهای خود را برای ورود و خروج دارند که این معیارها بر اساس تجربه چندین ساله شکل گرفتهاند.
لازم به ذکر است که معمولا یک ستاپ ساده به تنهایی برای ورود به معامله کافی نمیباشد، بلکه باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کرد.
- زمانی که معاملهگر به این نتیجه رسید که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر یک نقطه مناسب برای ورود یا خروج میمانند که به آن تریگر گفته میشود.
در هنگام معامله ممکن است سیگنالی مشاهده شود اما آنها تریگر نیستند چون باید شمع مورد نظر بسته شود تا سیگنال معتبر باشد.
- بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود.
معرفی انواع الگوها و ستاپهای پرایس اکشن
اجزاء مختلف یک شمع عبارتند از:
- قیمت باز: اولین قیمت
- قیمت پایانی: آخرین قیمت
- بالا: بالاترین قیمت
- پایین: پایینترین قیمت
- بدنه: بخشی از شمع که بین قیمت باز و بسته قرار دارد.
- دُم یا سایه (بالایی و پایینی): قسمتی از شمع که بین قیمت باز و پایانی قرار ندارد.
- شمع اصلاحی: شمع اصلاحی بدنه ندارد یعنی قیمت باز شدن و پایانی هر دو یکی هستند، بنابراین هیچ تغییر در طی آن دوره زمانی رخ نداده است. به این شمع اصلاحی میگویند چون بازار در آن شمع فقط بین یک سقف و کف در نوسان بوده، در چنین حالتی اگر تایم فریم پایینتر را ببینیم ممکن است در آن شمع یک دامنه معاملاتی شکل گرفته باشد.
- شمع روندی: شمعهای روندی یا صعودی هستند یا نزولی که حتما باید بدنه داشته باشند. یعنی نقطه پایانی شمع از نقطه شروع شمع فاصله دارد.
- شمع روند صعودی: در چنین شمعی، قیمت پایانی بالاتر از قیمت اولین معامله قرار میگیرد. ممکن است که بازار در آن شمع چند مرتبه بین قیمت بالاو پایین نوسان کرده باشد ولی در آخر بالاتر از قیمت اولین معامله، بسته شده است.
- شمع روند نزولی: در چنین شمعی، قیمت پایانی پایینتر از قیمت اولین معامله قرار میگیرد.
- شمعهای در جهت روند: اینگونه شمعها، شمعهایی هستند که در جهت روند بازار هستند. یعنی شمع روند صعودی در یک بازار صعودی، همان شمع در جهت روند است و در بازار نزولی، شمع روند نزولی همان شمع در جهت بازار است.
- شمعهای مخالف روند: شمعهایی هستند که در جهت مخالف روند شکل بگیرند.
- شمعهای فرار (BAB): اینگونه شمعها، شمعهایی هستند که به اندازه دو انجراف معیار از اندازه متوسط بزرگتر هستند.
- شمعهای بدون سایه: شمع بدون سایه یعنی شمع روندی که تماما بدنه است و هیچ سایهای در بالا و پایین آن وجود ندارد.
استراتژیهای معامله با پرایس اکشن
در ادامه ۵ مورد از مهمترین استراتژیهای معامله با پرایس اکشن را به همراه نمودار بررسی میکنیم:
- اوتساید بار خارج از خط حمایتی یا مقاومتی
- اسپرینگ در خط حمایتی
- اینساید بار پس از شکست سطوح
- شمعهای سایه بلند
- اندازهگیری طول سوئینگهای قبلی
- اوتساید بار خارج از خط حمایتی یا مقاومتی
«اوتساید بار» (Outside Bar) یا شمع بیرونی، شمعی است که قیمت بالای آن بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی و قیمت پایین آن کمتر از قیمت پایین شمع قبلی باشد. بنابراین، شمع بیرونی شمع قبلی خود را میپوشاند. زمانی شمع بیرونی صعودی داریم که قیمت سهام افزایش پیدا کند و قیمت بسته شدن شمع بیرونی بیشتر از قیمت بالای شمع قبلی خود باشد. نمونه نزولی این مثال به شکل زیر اما پرایس اکشن آن برعکس خواهد بود. در تصویر زیر شاهد اوتساید بار بزرگی بعد از شکسته شدن خط حمایتی هستیم.
در اینجا فقط به دنبال یافتن اوتساید بار و نقطه ورود و انجام معامله نیستیم. همانطور که در نمودار بالا مشاهده میکنید، بهترین حالت برای معامله این است که اوتساید بار بعد از شکستی بزرگ در روند، مشاهده شود. در نمودار بالا که چارچوب زمانی ۵ دقیقهای دارد، قبل از شکست روند، به مدت سه ساعت شاهد روند گاوی بودیم. بعد از شکست خط حمایت، یک شمع بیرونی نزولی داشتیم که در ادامه آن، فروش سریع رخ داد.
اسپرینگ در خط حمایتی
«اسپرینگ» (Spring) یک شکست جعلی به سمت پایین است. اسپرینگ را جهش نیز مینامند زیرا پس از وقوع آن، قیمتها به صورت جهشی به روند قبلی خود باز میگردند. زمانی شاهد اسپرینگ هستیم که قیمت سهام به کران پایین یک بازه میرسد و پس از آن، سریع به ناحیه معاملاتی باز میگردد و یک روند جدید را شروع میکند.
بعضی از معاملهگران از حجم برای تشخیص اسپرینگ در نمودار استفاده میکنند اما در اینجا تاکید بر نمودار شمعدانی و پرایس اکشن است. یک تفسیر غلط از اسپرینگها این است که معاملهگران منتظر بمانند که آخرین سوئینگ پایینتر از خط حمایتی قرار بگیرد. زمانی که قیمت یک سهام یا دارایی در مدت زمان معینی (معمولاً کمتر از ۲۰ دوره) به حد پایینی برسد، «نقطه پایینی سوئینگ» (Swing Low) را مشاهده میکنیم.
این نکته را در نظر داشته باشید که این اتفاق زمانی رخ میدهد که قیمت پایین دوره فعلی ما در نمودار، کمتر از تمام قیمتهای کندل استیکهای اطراف باشد. برای شفافیت، لازم است بیان شود که اسپرینگ هنگامی به وقوع میپیوندد که قیمت سهم به ۱ تا ۲ درصد نقطه پایینی سوئینگ برسد.
اینساید بار پس از شکست سطوح
«اینساید بار» (شمع درونی) زمانی اتفاق میافتد که تعداد زیادی کندل استیک به صورت گروهی در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند و همزمان روند قیمت شروع به پیچیدن به دور خطوط حمایتی یا مقاومتی کند. در زمان بروز این اتفاق، معاملهگرانی که بر بازار غلبه دارند، سهام را سرکوب میکنند تا سهم بیشتری جمعآوری شود. برای مشاهده اینساید بار بعد از یک شکست به نمودار زیر توجه کنید.
شمعهای سایه بلند
«شمعهای سایه بلند» (Long Wick Candles) یکی از محبوبترین نقاط نشاندهنده استراتژی ورود برای معاملهگران است. این ساختارها حاوی یک وقفه بزرگ صعودی یا نزولی است که در ادامه آن پیشروی قابل توجهی وجود دارد و پس از آن قیمت برگشت میکند
سوالات متداول:
1-معامله گران به دام افتاده در پرایس اکشن به چه معناست؟
معامله گران به دام افتاده اصطلاح رایجی درپرایس اکشن است و به معامله گرانی اشاره دارد که در سیگنال ضعیف وارد بازار شدهاند و یا بدون دریافت تأیید وارد شدهاند. این معامله گران در ضرر هستند چون بازار در جهت مخالف معامله آنها پیش رفته، یعنی اگر پرایس اکشن به حد ضرر آنها برخورد کند، آنگاه پوزیشن معاملاتی آنها بسته میشود.
2-روند و دامنه معاملاتی را تعریف کنید؟
مفهوم روند یکی از اساسیترین مفاهیم در تحلیل تکنیکال است. روند یا نزولی و یا صعودی است. در روند صعودی قیمتها دائما در حال افزایش و در روند نزولی قیمتها دائما در حال کاهش هستند. به همان نسبت که تعریف روند ساده است، تحلیل آن دشوار و پیچیده است.
3-اندازهگیری طول سوئینگهای قبلی به چه شکلی صورت میگیرد؟ یا به عبارتی روند هود را تکرار کرده است به چه معناست؟
به عنوان یک معاملهگر ممکن است اجازه دهید که در حین تحلیل، احساسات و امید بر منطق شما غلبه کنند. معاملهگرانی در بازار وجود دارند که با خرید و فروش و تحلیل مداوم سهمهای معینی به نوعی بازار آن را کنترل میکنند. برای اینکه به درک بهتری از پرایس اکشن برسید بهتر است که سوئینگهای قبلی آن را بسنجید. در زمان تحلیل، ممکن است درصدهای مشابهی از تغییر قیمت را در نمودار مشاهده کنید. برای مثال ممکن است ۵ حرکت قبلی یک سهم ۵ تا ۶ درصد تغییر داشته باشند. اگر با توجه به سوئینگها به معامله بپردازید امکان دارد درصدهایی هارامی گاوی چیست؟ در بازه ۱۸ تا ۲۰ را مشاهده کنید. توجه کنید که نباید انتظار دو یا سه برابر شدن سوئینگ را در مقایسه با سوئینگهای قبلی داشته باشید. بازار ممکن است بیکران به نظر برسد، با اینحال بهتر است که به جای تلاش بدون تفکر برای کسب سود قابل ملاحظه، با در نظر گرفتن استراتژیها دست به معامله بزنیم. در بلندمدت، معاملهگران صبور برنده میدان خواهند بود.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله نظریه بازیها، گیم تئوری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
دیدگاه شما