مفهوم ریسک و انواع آن
کسب و کار نیوز - هنگامی که صحبت از ریسک می شود، واژه تهدید و خطر در اذهان متبادر می گردد ؛ اما ریسک فقط به معنای منفی نیست.
در واقع به طور کلی، عدم اطلاع از زمان آینده را نشان میدهد. شاید با در معرض ریسک قرار گرفتن بتوان با فرصتهای مثبت مواجه شد.البته این فرصتها در موضوعات مالی دسته بندی می گردند. اصولا ریسک دارای دو وجه مثبت و منفی است. همچنین معمولا مفهوم ریسک بیشتر در امور مالی و سرمایهگذاری هویدا می گردد.
وجود ریسک و انواع آن
از بدو آفرینش انسانها همیشه در معرض انواع مخاطرات ( سیل زلزله آتشفشان و…..) بودهاند و در طول زمان آموخته اند که حوادث طبیعی را پیشبینی کرده و حتی المکان از آنها احتراز نمایند. با پیشرفت علم و تکنولوژی انسانها در مقابل تصمیمگیریها و پیچیدگیهای بیشتری قرار گرفته ومتقابلا در معرض ریسکهای بیشتری قرار میگیرد.
اصولا ریسک شامل دو دسته میشود:
۱٫ ریسک واقعی یا خالص (Pure Risk)
این دسته از ریسکها شامل عوامل طبیعی مثل تصادفات ، وقوع بیماری، سیل و زلزله و سایربلایای طبیعی و …. هستند که عموما در اختیار ما نبوده و در صورت وقوع، نتیجهای جز خسارت ندارند. این ریسکها عموماً قابلیت بیمه شدن دارند
۲٫ ریسک مالی یا سرمایه گزاری
این دسته از ریسکها عموما در شرایط اقتصادی قابل سنجش بوده و خروجی آن میتواند سود یا ضررباشد. انواع سرمایهگذاریهای اقتصادی ( خرید سهام ،مشارکت در تولید،خرید ارز ،طلا و….) شامل این ریسکها می گردد.
بدیهی است ریسکهای نوع اول تماما زیان ده هستند و صرفا با استفاده از ابزار بیمه میتوان خسارات ناشی از آن را کاهش داد. اما ریسکهای نوع دوم قابلیت حصول سود ده را دارند.
اصولا به اختلاف احتمال میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک گفته میشود. این انحراف بازده میتواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایهگذاری بیشتر باشد، در اصطلاح گفته میشود که ریسک سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
دسته بندی سرمایه گزاران از منظر قبول انواع ریسک
سرمایهگذاران در این خصوص به سه دسته تقسیم می گردند:
• اشخاص ریسک گریز : این افراد رویکرد محافظهکارانه داشته و ترجیح میدهند، سرمایه گزاری بازده مطمئنی داشته واحتمال ضرر و زیان در حداقل ممکن باشد.
• اشخاص ریسکپذیر : این اشخاص رویکرد جسورانه داشته و ریسک بالا را به منظور دریافت سود بالاتر میپذیرند.
• افراد خنثی نسبت به ریسک: سومین گروه افرادی هستند که به اصطلاح آنها را ریسک خنثی مینامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن میدانند.
قابل ذکر است که ریسکپذیری و ریسک گریزی به معنای به استقبال ریسک رفتن و از ریسک فراری بودن نیست. بلکه نشان میدهد، افراد ریسک گریز در ازای قبول ریسک بیشتر، بازدهی بیشتری انتظار دارند و متقابلا افراد ریسکپذیر در ازای پذیرش ریسک بیشتر، بازدهی کمتری توقع دارند. این قانون که کسب سود بیشتر تنها با پذیرش ریسک بیشتر امکان پذیر است گویای این حقیقت است که نمیشود ریسک نکرد و سود به دست آورد و در مقابل نیز اگر فردی ریسک بالاتری بپذیرد به طور طبیعی باید انتظار سود بیشتری داشته باشد. در واقع ما با پذیرش ریسک بیشتر سود بیشتری دریافت میکنیم که به آن خرج ریسک میگویند. خرج ریسک در سرمایهگذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، بیشتر است.
مبانی اندازه گیری انواع ریسک سرمایه گذاری
برای سنجش ریسک مالی معیارهای متفاوتی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها انحراف معیار میزان سود در بازه زمانی مشخص قبلی یک سرمایهگذاری است. بالا بودن انحراف معیار محاسبه شده ، نشاندهنده بالا بودن ریسک سرمایهگذاری میباشد. اغلب شرکتها بخشی از زمان و منابع مالی خود را صرف شناسایی انواع ریسکهای مختلفی که در معرض آن هستند قرار داده تا بتوانند میزان ریسک خود را سنجش و مدیریت کنند.
اغلب ریسکهای سرمایهگذاری، به دو نوع اساسی تقسیم میشود:
۱- ریسک سیستماتیک
این انواع ریسکهای سرمایهگذاری ریسک، مختص شرایط سیاسی و اقتصادی کلان جامعه است که قابل حذف و اجتناب از آن توسط اشخاص و یا شرکتها نبوده واین ریسک بر کل بازار اثرگذاشته و محدود به صنعت خاص نیست.
۲- ریسک غیرسیستماتیک
برخلاف ریسک قبلی، این نوع ریسک قابل کنترل و کاهش است. به عنوان مثال میتوان سهام شرکتی را که در اثر مدیریت و تصمیمگیریهای غلط یا مواجهه با شرایط بحرانی با افت قیمت مواجه شده را خریداری نکرد و از این ریسک جلوگیری نمود.
البته جز دو مورد فوق، انواع دیگری نیز از ریسک وجود دارد که برخی زیرمجموعه همین دو نوع ریسک هستند.
۳- ریسک نرخ سود (Interest rate risk)
این نوع ریسک وقتی مطرح میشود که چند مورد برای سرمایهگذاری موجود باشد ، مثلا سرمایهگذاری در خرید سهام یا اوراق مشارکت. تفاوت نرخ سود این دو سرمایهگذاری میتواند ما را به یکی از انواع ریسکهای سرمایهگذاری دو گزینه که ریسک کمتری برای ما دارد، جلب کند. به عنوان مثال اگر خرید سهام ۲۰ درصد سود و خرید اوراق سود ثابت ۱۵ درصدی داشته باشد و بانک سود اوراق را تا سطح ۲۰ درصد افزایش دهد در این صورت به صرفه است که با ریسک کمتری به جای سهام اوراق مشارکت خریداری گردد .
لازم به توضیح است که این ریسک عموما روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی تاثیر گذارتر است.
۴- ریسک تورم (Inflation risk)
نظربه اینکه بازدهی خالص از اختلاف بازدهی ناخالص و نرخ تورم حاصل میشود بنا براین افزایش نرخ تورم بر بازدهی سرمایهگذاری موثر است. به عنوان مثال با انتظار سود و بازدهی ۴۰ درصدی از فعالیتی اقتصادی با نرخ تورم سالانه ۲۰ درصد ، در نهایت عملا ۲۰ درصد سود و بازدهی خواهد داشت. هرچه نرخ تورم افزایش یابد از مقدار سود کاسته میشود. بنابراین باید در فعالیتی سرمایهگذاری شود که سود بیشتری داشته و نهایتا پس از کسر تورم، رضایت سرمایه گزار را فراهم کند. به این ریسک که در اثر افزایش نرخ تورم به سرمایه گزار تحمیل میشود، ریسک تورم میگویند.
۵- ریسک مالی (Financial risk)
تمام شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحت عنوان، تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه انواع ریسکهای سرمایهگذاری و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. به این نوع ریسک، ریسک مالی گفته میشود. بسیاری از سرمایهگذاران با لحاظ این نکته سهام شرکتها را خریداری میکنند و از شرکتهایی که تعهدات مالی زیادی دارند به دلیل ریسک مالی فاصله گرفته و به سراغ گزینههای کم ریسک تر میروند.
۶- ریسک قابلیت نقدشوندگی (liquidity risk)
ویژگی دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالا دارد. اگر دارایی به راحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است. در مورد سهام نیز این ریسک وجود دارد. فرض کنید قصد دارید سهام شرکتی را در بازار به فروش برسانید ولی به دلیل عملکرد نامناسب شرکت، کسی سهام را نمیخرد. در این حالت شما با ریسک نقد شوندگی مواجه هستید. هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن را روانتر باشد این ریسک در آن کم رنگتر است.
۷- ریسک نرخ ارز (currency risk)
این نوع ریسک در خصوص شرکتهای وارداتی، بسیار با اهمیت است. اگر شرکت مورد نظر شما، عمده مواد اولیه خود را وارد میکند، با رشد نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سود دهی شرکت کاسته شده و نتیجه نهایی آن، عدم رغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. البته این ریسک، نوعی ریسک غیر سیتماتیک محسوب میشود که توسط شرکتها قابل کنترل نیست.
۸- ریسک تجاری
در این نوع ریسک به این موضوع دقت میشود که آیا شرکت قادر به فروش محصولات و تامین هزینههای عملیاتی خود است یا خیر؟ به عبارتی، ریسک تجاری کلیه هزینههای یک کسب و کار برای عملیاتی ماندن را در نظر میگیرد. این هزینهها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینههای اداری میشود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه قیمت تمام شده کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که به فروش می رسد ، میباشد.
۹- ریسک اعتباری
این نوع ریسک ، ریسک عدم بازپرداخت سود یا اصل بدهی قلمداد میشود. این نوع ریسک برای سرمایهگذاران اوراق قرضه، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، کمترین میزان ریسک اعتباری و به همین ترتیب کمترین میزان بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک اعتباری و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
۱۰- ریسک کشور
ریسک کشور، به عدم توانایی یک کشور در پرداخت تعهدات مالی گفته میشود. در صورت بروز چنین ریسکی، به عملکرد سایر بخشهای مالی کشور نیز آسیب وارد میشود. همچنین بروزآسیب به سایر کشورهای در ارتباط با آن نیز محتمل است. این ریسک در غالب کشورهای در حال توسعه که کسری بودجه شدید دارند، رخ میدهد.
۱۱- ریسک سیاسی
ریسک سیاسی زیرمجموعه ریسک سیستماتیک است. در این حالت، آشوب ،بیثباتی سیاسی، جنگ، کنترلهای نظامی، تغییر قوانین دولتی، بر تصمیمهای سرمایهگذاری اثر میگذارد. این نوع ریسک با عنوان ریسک ژئوپلیتیک نیز شناخته میشود. نکتهای که در مورد این ریسک وجود دارد، آن است که هر چه افق زمانی سرمایهگذاری طولانیتر شود، این ریسک بیشتر میشود.
مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید
مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایهگذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایهگذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار میگیرند.
مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه میشود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدلهای سرمایهگذاری خود، به درستی مدیریت کند.
فهرست عناوین مقاله
اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی
در سالهای اخیر شاخصهای بازار سهام رشد چشمگیری داشته و سرمایه گذاران با سرمایههای خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شدهاند. اگرچه روشهای مطمئن و کم ریسکتری مانند صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح میدهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.
جهت سرمایهگذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معاملهگری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.
مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟
مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده میشود، دانش و مهارت سرمایهگذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، میبایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونهای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.
قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیشگیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران اعم از ریسکگریز و ریسکپذیر بودن مشخص میشود.
رعایت اصول مدیریت سرمایه
به طور کلی نمیتوان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معاملهگران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیتهای معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام میشوند؛ چنین سرمایهگذارانی را نمیتوان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آنها تعریف نشده است زیرا آنها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر میکنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی میکشانند.
بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست
وجه تمایز اصلی معاملهگران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روشهای مختلفی ارائه شده است. روشهای کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدلهای نوین آن، بر مبنای جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی شکل گرفتهاند. این روشها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیتهای معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوبهای مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران تعیین میکند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید
اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخصهای مرسومی وجود دارند که از آنها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار استفاده میشود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخصها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آنها تصمیمگیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص میشود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.
ریسک از بنیادیترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایهگذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و میبایست در محاسبات منطقی و برای سرمایهگذاری هوشمندانه، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولیترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.
سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایهگذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.
بازده
سود حاصل از سرمایهگذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان میشود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر داراییها در این دوره و شاخصهای پولی ارزیابی میشود. بازدهی سرمایهگذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل میشود. بازده مطلوب میتواند تابعی از دیدگاه سرمایهگذاری، هزینههای معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معاملهگری است که توانستهاند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیتهای معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.
حجم معاملات
تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست میآورد، حجم معاملات نامیده میشود. واحد شمارش داراییها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله میکنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین میشود.
منظور معاملهگران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیشبینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچگاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمیکند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین میکند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.
نسبت بازده به ریسک
نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست میآید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایهگذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایهگذاری را بیان میکند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان میدهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.
حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایهگذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسکپذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل میکند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.
از مهمترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسکهای غیر منطقی میشوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار میکند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسکهای سنگین و نابودکننده میشود. یک اصطلاح رایج بیان میکند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمیتواند و نباید ریسکهای نجومی را تحمل کند.
نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان میشود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست میآید.
بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم
به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کردهاند، اما تریدرهای حرفهای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشدهاند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشتهاند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.
قواعد مرسوم و توصیههای رایج در مدیریت سرمایه
- هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار میگیرند.
- پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
- محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
- بنا بر اصول سرمایهگذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
- کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
- در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیتهای معاملاتی تقسیم شود.
- زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر میکند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن را نیز در نظر بگیرد.
- توصیه میشود سرمایهگذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیتهای معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیانده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.
جمعبندی
یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معاملهگری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی میشود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت میگیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگیها و جذابیتهایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفهای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.
همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایهگذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معاملهگر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجهبخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.
انواع ریسک و راههای مقابله با آن
محمدعلی بیداری *
در سراسر جهان بانکها و موسسات مالی به عنوان یک رکن مهم و اثرگذار در فرآیند انواع فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی شناخته میشوند، به طوری که اکثر اشخاص برای سپرده گذاری یا استقراض وجوه، با این بنگاهها سروکار داشته و در کنار آن، دولتها و مراجع نظارتی مالی نیز با ایجاد رابطه نزدیک با این موسسات در صدد تثبیت سیاستهای پولی و مالی و کسب اعتماد از توانایی و اثر بخشی مقرراتی که برای تامین سلامت اقتصادی و مالی جامعه وضع شده، هستند.
در سراسر جهان بانکها و موسسات مالی به عنوان یک رکن مهم و اثرگذار در فرآیند انواع فعالیتهای اقتصادی و بازرگانی شناخته میشوند، به طوری که اکثر اشخاص برای سپرده گذاری یا استقراض وجوه، با این بنگاهها سروکار داشته و در کنار آن، دولتها و مراجع نظارتی مالی نیز با ایجاد رابطه نزدیک با این موسسات در صدد تثبیت سیاستهای پولی و مالی و کسب اعتماد از توانایی و اثر بخشی مقرراتی که برای تامین سلامت اقتصادی و مالی جامعه وضع شده، هستند. توجه به جایگاه و نقش اجتماعی بانکها از یک طرف و لزوم مراقبت از اموال و دارایی بانکها خصوصا در عرصه رقابت داخلی و بینالمللی از سوی دیگر، ایجاب میکند تا برای استمرار فعالیت سالم و با نشاط نظامبانکی تدابیر ویژهای در نظر گرفته شود.
در این میان، شناسایی انواع خطراتی که عملیات گوناگون بانکها و موسسات اعتباری (خاصه توان و قدرت ایفای تعهدات مالی آنها) را تحتشعاع قرار میدهد، یکی از ابزارهایی است که مدیریت ارشد با بهرهگیری از آن (که تحت عنوان «مدیریت ریسک» از آن یاد میشود) میتواند از وقوع خطرات احتمالی جلوگیری کرده یا دامنه آسیبرسانی آنها را در حد قابل قبولی کاهش دهد.
از این رو برای دستیابی به این مهم، لازم است تا گزارشهای مالی بانکها و موسسات اعتباری به درستی تهیه و به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بر اساس همین اصل است که سازمانهای ذیربط به انتشار استانداردها، توصیهها و رهنمودهای لازم روی آورده و همواره بر اهمیت افشای مناسب اطلاعات مالی تاکید مینمایند.
یکی از سازمانهایی که به طور پیوسته بر افشای اطلاعات در صورتهای مالی بانکها اصرار دارد، کمیته بال (فعالترین نهاد بینالمللی نظارتی بانکی) است که در بیانیههای خود با اشاره بر ضرورت افشای مناسب اطلاعات اقتصادی جهت دستیابی به شفافیت مطلوب صورتهای مالی، بر طراحی و اجرای سیستمهای موثر مدیریت ریسک و کنترلهای داخلی کارآ تاکید دارد.
بی خبری انسان از اتفاقاتی که در آینده محقق خواهد شد، نتیجه بخش بودن انواع طرحها را با خطری پنهان روبهرو میسازد، از همین رو، ریسک را شاید بتوان احتمال بروز رویدادهای نامطلوب برای طرحهای در دست اجرا دانست. ریسک مالی، زیان بالقوهای است که به طور مستقیم از زیانهای وارده به درآمد و سرمایه حاصل شده یا به صورت غیرمستقیم از محدودیتهایی که توانایی بنگاه مالی را برای دستیابی به اهداف تجاری و مالی خود کاهش میدهند، به وجود میآید.
در این راستا، انواع ریسک به طور کلی و به شرح ذیل قابل توصیف است:
۱ - ریسک مالی: به مجموعه خطراتی که به طور مستقیم سودآوری بنگاههای مالی را با مشکلات جدی مواجه خواهند کرد، گفته شده و میتوان آنها را در قالبهای زیر دستهبندی کرد:
۱.۱ - ریسک اعتباری: به احتمال عدم ایفای به موقع تعهدات مالی مشتریان (به هر دلیل) اطلاق میشود.
۱.۲ - ریسک بازار: به احتمال اشتباه در محاسبه و برآورد نوسانات شاخصهای اصلی بازار (مانند نرخ سود، نرخ ارز و قیمت سهام) گفته میشود.
۱.۳ - ریسک سرمایه : منابع سرمایه نقش بسزایی در ایجاد ثبات و حفظ سلامت بنگاههای مالی داشته و احتمال بروز هرگونه تغییرات در منابع موجود یا جذب منابع جدید در قالب ریسک سرمایه قابل بحث و بررسی است.
۲ - ریسکهای غیر مالی: به هر خطری که در قالب ریسک مالی قابل تعریف نباشد (مانند ریسک مدیریت، ریسک صنعت، ریسک عملیاتی و ریسک قوانین) گفته میشود.
مبانی مدیریت ریسک
با مراجعه به آموزههای دینی مشاهده میکنید همه انبیای الهی، پیروان خود را به مراقبت از نفس و پیشگیری از ارتکاب رفتارهای زیانبار توصیه کرده و به تبع آن، عقلا و فرهیختگان جوامع نیز فراخور تعلیمات خود بر همین منوال تاکید کردهاند.
این رویه دلالت بر آن داشته که اصرار بر آیندهنگری و جلوگیری از وقوع حوادث ناخوشایند (دنیوی یا اخروی) از مبنای فطری و عقلی برخوردار بوده و در تمام فرهنگهای ملل امضا و اثبات شده است.
با این حال، میتوان چنین نتیجه گرفت که آیندهنگری و خطر شناسی برای موقعیتهایی بیان شده که در برگیرنده سه عامل زیر باشند:
۱ - عمل یا اقدام بیش از یک نتیجه به بار آورد.
۲ - حصول هر یک از نتایج مقدور باشد.
۳ - حداقل یکی از نتایج ممکنالوقوع، در بر گیرنده پیامدهای نامطلوب باشد.
با توجه به همین مطلب، میتوان ریسک را عبارت از تهدیدی فرصتزا به امید دستیابی به یک یا چند موقعیت یا منفعت بر شمرد و مدیریت ریسک را برای فرصتهایی که به صورت اختیاری حادث شده، تلقی و آن را عبارت از شناسایی، تحلیل، تدبیر و برنامهریزی سیستماتیک برای مواجهه با آثار مخاطره آمیز و استقبال از اثرات مثبت تصمیمات و رویدادها دانست.
استراتژیهای موجود در مقابله با ریسک:
در برخورد با انواع خطراتی که بنگاههای مالی با آن مواجه هستند چهار، راهبرد را میتوان پیشبینی کرد:
۱ - امتناع از ریسک: در این شیوه مدیران بنگاه مالی با امید به اینکه مشکلات خود به خود و به آسانی حل خواهند شد، از مقابله و برخورد اصولی با خطرات خودداری میکنند.
۲ -پذیرش ریسک: یعنی تحمل زیان در هنگامیکه با آن روبهرو میشوند. پذیرش ریسک یک استراتژی قابل قبول برای خطرات کوچکی که هزینه حفاظت از آن، بیشتر از زیانهای وارده باشد، محسوب میشود.
۳ - انتقال ریسک: استراتژی انتقال ریسک عبارت است از پذیرش هزینههای کوچک برای جلوگیری از بروز زیانهای بزرگ که غالبا از طریق پیشبینی اقدامات احتیاطی مانند انعقاد قرارداد با شرکتهای بیمه محقق میشود.
۴ - کاهش ریسک: کاهش ریسک به طور معمول بر مدیریت آسیبپذیری و بهرهبرداری منطقی و مناسب از امکانات اجرایی و فنی و همچنین برقراری کنترلهای داخلی بازدارنده متمرکز است.
در هر حال آن چه در این راهبرد ارزشمند بوده سنجش و ارزیابی نتایج کارهای بر عهده گرفته شده و اطمینان از کارکرد دقیق ابزارهای کنترل داخلی میباشد.
آشنایی با انواع ریسک در بازار سهام و روش های کنترل و کاهش آن
با انواع ریسک در بازار سهام و روش های کنترل و کاهش آشنا شوید
شاید تا الان و خصوصا در نصایح دلسوزانه و صبح بخیر های فرابورس و زیر نویس های هشداری تلوزیون و صحبت های مسئولین، واژه «ریسک» و «معامله پر ریسک» و یا «مدیریت ریسک» رو زیاد شنیده باشید. ریسک در هر بازار مالی وجود دارد و نمی توان منکر آن شد، سرمایه گذاران با توجه به این موضوع به دو دسته ریسک پذیر و ریسک گریز تقسیم می شوند. در این پست سعی داریم به زبانی ساده و البته به صورت جامع، به مفهوم ریسک و انواع ریسک در بازار سهام و چگونه سبد کم ریسک داشته باشیم، بپردازیم.
انواع ریسک در بازار سهام
«ریسک»، در همه کارها و همه شرایط وجود دارد. در بازار بورس، هیچ یک از معاملات بدون ریسک نمی باشد. اگر حرفه ای ترین معامله گر و تحلیلگر هم باشید، باز هم همواره عدم قطعیت ها و ریسک هایی در مسیر شما وجود داره. حتی اگر علم غیب هم داشته باشید و با یقین کامل از رشد یا ریزش سهمی صحبت کنید، احتمالاً دقیقاً وقتی قرار است معامله کنید، هسته ای از بورس یا سایت کارکرد هنگ کند، یا برق بره یا حتی سهم چند دقیقه زودتر صف خرید یا صفحات فروش بشه و شما پشت صف چند میلیونی گیر کنید و امکان معامله نداشته باشید.
در هر صورت، باید ریسک را بپذیرید تا بتوانید وارد بازار سهام شوید. برخی از ریسک ها با افزایش تجزیه و تحلیل شما، کاهش یافتن منبع و برخی از سیستماتیک و ریسک خارج شدن از حیات تحلیل، به هیچ وجه قابل حذف شدن نیست. از مصوبات مختلف گرفته تا قیمت دستوری، تا لغو صادرات یک کالا یا اجازه واردات کالای دیگر و سایر راه حل های سیاسی و با این شرایط، بهترین کار، مدیریت ریسک است.
1. نا آگاهی بزرگترین ریسک بازار سهام می باشد!
در سال 99 به وضوح این مورد را درک کردید، که سهامداران زیادی به دلیل نا آگاهی و بدون آموزش وارد بازار سهام شدند و با دیدن اولین منفی وارد صف های سنگین فروش می شدند.
به قول وارن بافت “ریسک از این ناشی می شود که ندارید در حال انجام چه کاری هستید”، شاید این تعریف وارن بافت از ریسک، ساده ترین تعریف از ریسک های موجود در بازرهای مالی باشد. بسیاری از افراد هستند که همچنان حتی بدون نگاه صرف چند دقیقه زمان برای بررسی یک سهم، صرفا با یک خبر و یا یک شایعه اقدام به معامله می کنند و بدتر از آن، بسیاری از افرادی که در بورس فعال هستند، به هیچ عنوان توانایی بررسی سهمی که خریداری کردند را ندارند. این خود بزرگترین ریسک موجود در بازار است. به طور خلاصه، اگر نتوانید در چند خط یا چند دقیقه، با دلیل و منطق هدفتان از یک سرمایه گذاری را توضییح دهید، معامله ی شما معامله ای کاملا پر ریسک خواهد بود.
2. عدم بررسی وضعیت عملکرد شرکت ها
دومین ریسک بازار سهام، عدم بررسی وضعیت عملکرد شرکت ها می باشد. منظور از این جمله، لزوما تحلیل بنیادی نیست، شرکت های ورشکسته زیادی در بورس هستند. از شرکت های بازار پایه تا شرکت های زیان ده بازارهای اصلی و شرکت هایی که به نسبت سود سازی خودشون، قیمت بسیاری بالایی دارند. اگرچه تحلیل بنیادی توسط همه افراد قابل انجام نیست، اما حداقل کاری که می توانید انجام دهید این است که با بررسی ساده نسبت EPS و P/E سهام، از سهام زیان ده و سهامی که به نسبت سود زیانشان، رشد بسیار زیادی داشتند دوری کنید. به عنوان مثال، سهم تپکو که یک شرکت ورشکسته بوده است را بررسی کنید، علی رغم رشد شدید این سهم از سال 98 تا 99، از تیر 99 تا همین چند روز پیش، بیش از یک سال در صف فروش بوده است و حتی پس از 60 درصد ضرر، اجازه خروج هم نداده است.
همواره در بازار، سهامی با رشد بسیار زیاد و سهامی با ریزش های سنگین وجود دارند. شما هیچ وقت مجبور نیستید از بین بیش از 600 سهم موجود در بازار، یک راست سراغ سهمی بروید که در یک ماه گذشته رشد نجومی داشته است و قیمتش در حال حاضر بالا است. در نموداری که در شکل زیر آورده شده، طبیعتا هرچه قیمت بالاتری اقدام به خرید کنید، ریسک سرمایه گذاری شما بالاتر خواهد بود. میله های زرد رنگ به صورت شماتیک ریسک سرمایه گذاری درهر نقطه را نمایش میدهد.
کنترل و کاهش ریسک سرمایه گذرای در بازار سهام
در ادامه این مقاله به روش هایی برای کنترل و کاهش ریسک سرمایه گذرای در بازار سهام می پردازیم.
تعیین ریسک تحلیلی
یک از راه های تعیین ریسک هر معامله، بررسی مهمترین حمایت ها و مقاومت های هر سهم، و پتانسیل رشد و ریزش آن سهم می باشد. چنانچه سهمی با نزدیکترین حمایت معتبر خودش فاصله کمیی داشته باشد، خرید آن سهم کم ریسک خواهد بود. در غیر این صورت، اگر فاصله سهم با حمایت بسیار زیاد باشد طبیعتا ریسک سرمایه گذاری هم بیشتر خواهد بود.
اندازه گیری ریسک تحلیلی، فرض کنید ریسکی را تحلیلی کردید و در نهایت به این نتیجه رسیدید که:
- قیمت مناسب خرید: 1000 تومان
- حدسود: 1500 تومان
- حد ضرر: 500 تومان
ریسک شما در این معامله، در صورت فروش در حد ضرر، برابر از دست دادن نصف سرمایه است ( 50 درصد ضرر)، و سود شما نیز برابر 50 درصد می باشد. نسبت سود به ضرر شما در این معامله عملا یک معامله شانسی است و معامله ای پر ریسک تلقیی می شود. هر چقدر این نسبت بیشتر باشد ( فاصله حد سود تا قیمت خرید، بیشتر از فاصله حد ضرر تا قیمت خرید باشد) معامله کم ریسک تر است.
کاهش ریسک با تنوع در سهام
در مثال قبل، فرض کنید کل سرمایه شما 100 میلیون تومان است و کل این سرمایه را بر روی سهم مثال قبل سرمایه گذاری کردید و حد ضرر شما 50 درصد پایین تر از نقطه خرید است. در این صورت، ریسک کل سرمایه شما 50 درصد است و عملا 50 درصد سرمایه شما در خطر است. اما چنانچه این 100 میلیون تومان را به 5 قسمت تقسیم کنید، و مثلا 5 سهم با حد ضررهای مختلف بخرید، یا قسمتی از سرمایه رو در صندوق های درآمد ثابت سرمایه گذاری کنید، ریسک کل سرمایه کاهش خواهد یافت. طبیعی است که احتمال اینکه یک خرید شما اشتباه باشد، بیشتر از این است که هر پنج خرید شما اشتباه از آب در بیاید و با تنوع در سبد سهام، ریسک کل سرمایه را کاهش میدهید.
کاهش ریسک با تنوع در صنعت
پیش تر گفتیم که تنوع در سهام تشکیل سبد سهام، باعث کاهش ریسک می شود، اما این تنوع باید اصول و قواعدی هم داشته باشد. مثلا در این تنوع، شما حق ندارید پنج سهم را از یک صنعت انتخاب کنید، چرا که عملا در این صورت تنوعی در سبد شما وجود ندارد و شما عملا بر روی یک صنعت، تک سهم شده اید.
همچنین اگر سرمایه زیادی دارید، قطعا بهتر است مقداری از آن را در بازارهای موازی سرمایه گذاری کنید. حتی اگر پول کمی دارید، بهتر است برای نیازهای ضروری و یا حتی برای فرصت ها سرمایه گذاری که در آینده پیش می آید مقداری از سرمایه را در صندوق های درامد ثابت یا بانک نگهداری کنید.
همچنین خرید واحدهای صندوق سهامی میتواند کمک بسیار زیادی به کاهش ریسک سرمایه گذاری شما کند و بهتر است همیشه 20 تا 30 درصد از سرمایه تان را به یک صندوق خوب اختصاص دهید.
انواع ریسکهای سرمایهگذاری
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / مفهوم ریسک و بازده در سرمایه گذاری چیست؟
مفهوم ریسک و بازده در سرمایه گذاری چیست؟
هر فردی که قصد سرمایه گذاری را دارد باید در رابطه به اصطلاحات آن بخصوص ریسک و بازده در آن سرمایه گذاری که جز ارکان اصلی آن بشمار می آید و عضوی جدایی ناپذیر از سرمایه گذاری می باشند آشنایی کامل داشته باشد.
هرکسی مسلما با هدف بهره مندی از سود و بازدهی خوب در بازار های مختلف سرمایه گذاری می کنند ولی رفتار افراد از نظر پذیرش ریسک باهم متفاوت است.
برخی افراد ریسک پذیر و برخی ریسک گریز هستند که این عامل در کنار عوامل دیگر باعث می شود افراد در بازار سرمایه سود و زیان زیادی را شاهد باشند.
افرادی که ریسک گریز هستند بهتر است از روش سرمایه گذاری غیر مستقیم وارد بازار بورس شوند زیرا در این روش به دلیل مدیریت دارایی توسط کارشناس مسلط به علوم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی ریسک معاملات به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. در این مطلب قصد داریم به تئوری ریسک و بازده در سرمایه گذاری بپردازیم، با ما همراه باشید.
معرفی تئوری های ریسک و بازده در سرمایه گذاری
مفاهیم اصلی سرمایه گذاری شامل بازده و ریسک می باشد. بنابراین آشنایی تئوری های بازده و ریسک بسیار مهم است پس ابتدا به بررسی آنها می پردازیم. در دنیای مالی و سرمایهگذاری، ریسک و بازده دو مفهوم مخالف هم هستند.
برای سرمایه گذاری بهتر مفاهیم بازده و ریسک همیشه مورد بررسی سرمایهگذاران قرار میگیرد و نمیتوان آنها را جدا از هم درنظر گرفت. تصمیمگیری برای یک سرمایهگذاری مطمئن و پر سود، همیشه براساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام می شود. حالا در ادامه سعی می کنیم این دو مفهوم را برای شما توضیح دهیم.
بازده در سرمایه گذاری چیست؟
بازده return پاداشی است که سرمایه گذار از سرمایه گذاری خود در طراحی های مختلف به دست می آورد.
این طرح ها شامل (دارایی های واقعی و مالی-طرح ها و پروژه ها) می باشد. بنابراین بازده همان نیروی محرکی است که ایجاد انگیزه می نماید. بازده ممکن است “ بازده مورد انتظار ” یا “ بازده واقعی ” باشد.
بازده مورد انتظار Expected Return
بازده مورد انتظار یا بازده پیش بینی شده مقدار بازدهای است که سرمایه گذار انتظار دارد و پیش بینی می کند آن را در سرمایهگذاری به دست آورد.
بازده واقعی Realized Return
مقدار حقیقی و عملی بازدهای است که سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود در پایان زمان سرمایهگذاری کسب می کند.
ریسک در سرمایه گذاری به چه معناست؟
ریسک RISK یعنی تفاوت بین آنچه که انتظار داریم و آنچه که به وقوع می پیوندد. منظور از ریسک دارایی، طرح یا پروژه تفاوت بین بازده واقعی و بازده مورد انتظار آن دارایی طرح یا پروژه است می توانید ریسک سرمایه گذاری را با توجه به فرمول زیر محاسبه نمایید.
بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک
منابع ریسک در سرمایه گذاری کدامند؟
بطور کلی میتوان گفت ریسک به دارایی های مالی و یا سرمایه گذاری به عوامل زیر وابسه است :
ریسکی که سرمایه گذار به هنگام خرید اوراق قرضه می پذیرد و تغییرات و نوساناتی که در سود بانکی پیش میآید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت میشود ریسک نوسان نرخ بهره می گویند.
* اگر نرخ بهره تغییر کند قیمت هم تغییر خواهد یافت و تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.
نرخ ارز، ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور است. ریسک نرخ ارز، ریسک ناشی از تغییرات در بازده اوراق بهادار که در نتیجه نوسانات ارزهای خارجی می تواند ایجاد شود.
چون نرخ ارز مدام در حال تغییر است روی مقدار تولید، فروش، هزینهها و سود شرکتهایی که صادرات و واردات دارند، تاثیرگذار است.
وقتی نرخ ارز افزایش می یابد شرکتهایی که واردات انجام می دهند مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه می نمایند. در نتیجه حاشیه سود آنها کم خواهد شد.
اما شرکتهایی که صادرات انجام می دهند، در این موقعیت کالا یا خدماتشان را با نرخ بالاتری بفروش می رسانند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش می دهند.
ریسک قدرت خرید با کاهش قدرت خرید مردم انجام می شود. کاهش قدرت خرید یعنی افزایش نرخ تورم. ریسک تورم تمامی اوراق بهادار از جمله سهامها را تحت تاثیر قرار میدهد.
در جامعهای تورمی قدرت خرید مردم کاهش مییابد، لذا تقاضا در بازار کمتر شده و باعث کاهش ارزش سهامهای موجود میشود و ریسک تورم نیز از کنترل مدیران شرکتها خارج بوده و تحت شرایط اقتصادی جامعه است.
* ریسک تورم طبق قانون فیشر با ریسک بهره مرتبط است. در واقع یعنی نرخ بهره می تواند در اثر تورم افزایش یابد.
تغییر در قیمت ناشی از انجام تجارت های مختلف در یک صنعت خاص را ریسک تجاری می گویند. با کسب اطلاعات کافی درباره صنعت خاصی که قصد سرمایهگذاری در آن را دارید، میتوانید تا مقداری از این ریسک جلوگیری نمایید.
به ریسکی که در نتیجه عدم احتمال تبدیل شدن به پول نقددر یک دارایی به وجود می آید ریسک نقدینگی می گویند. هرچه احتمال نسبت به نقد شدن یک دارایی بیشتر باشد ریسک نقدینگی کمتر است.
وقتی نقدینگی موجود در بازار کاهش مییابد، خریدار در بازار کم میشود، این امر موجب ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکتها میشود.
* پس قدرت تقاضا کاهش و ریسک سرمایهگذاری افزایش می یابد. ریسک نقدینگی میتواند از رشد بازار جلوگیری کرده و باعث ریزش بازار شود.
یکی از منابع تامین مالی شرکتها، دریافت وام از بانکها، موسسات مالی مباشد. شرکت با دریافت وام در حقیقت بدهیهای خود را در افزایش می دهد. ریسک مالی در واقع ریسک ناشی از بکارکیری بدهی در شرکت است . هرچه بدهی در شرکت بیشتر باشد ریسک مالی بیشتر است.
ریسک کشور یا ریسک سیاسی به ثبات یک کشور از نظر سیاسی و اقتصادی مربوط است. سرمایهگذارانی که در کشورهای دیگری سرمایهگذاری میکنند باید به اثبات آن کشور از نظر سیاسی و اقتصادی توجه داشته باشند.
کشورهایی که از نظر سیاسی اقتصادی ثبات بالایی دارند ریسک سیاسی در آنها کمتر می باشد.
ریسک ناشی از تغییرات ساختاری در اقتصاد مثل رکود، جنگ، تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییر در ترجیحات مشتریان باعث تغییر بازده می شود که به آن ریسک بازار می گویند. همهی اوراق بهادار در معرض ریسک بازار هستند اما سهام عادی بیشتر تحت تاثیر این نوع ریسک است.
انواع ریسک در سرمایه گذاری
بطور کلی ریسک به دو دسته ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم بندی می شود.
ریسک سیستماتیک+ریسک غیر سیستماتیک=ریسک کل
ریسک سیستماتیک تغییر پذیری در بازده کل اوراق بهادار را مستقیما ناشی از تغییرات بازار یا اقتصاد می داند. این ریسک غیر قابل کنترل می باشد بنابر این کاهش پذیر هم نخواهد بود.
منابعی که این ریسک را شارژ می کنند عبارت است از ریسک تورم،ریسک نرخ بهره، ریسک بازار و گاها ریسک سیاسی.
- ریسک غیر سیستماتیک (غیر قابل اجتناب)
این ریسک قابل کنترل و کاهش پذیر است و شامل آن قیمت از تغییر پذیری در بازده اوراق بهادار می باشد که به تغییرپذیری کلی بازار یا اقتصادبستگی ندارد.
لذا میتوان از طریق استراتژی هایی مثل تنوع سازی این ریسک را کاهش داده و حتی به صفر رساند. مهم ترین منابعی که این ریسک را شارژ می کند ریسک مالی،ریسک تجاری، ریسک نقدینگی.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
دیدگاه شما