تحلیل حساسیت پارامترهای موثر
مقاله تحلیل حساسیت پارامترهای موثر بر بازیابی پایه در روش استخراج اتاق و پایه با استفاده از مدلسازی عددی, در همایش ملی زمین شناسی و اکتشاف منابع (National … مقاله تحلیل حساسیت فشار نگهداری سینه کار نسبت به پارامترهای موثر بر آن, در پنجمین کنفرانس مکانیک سنگ ایران (۵th Iranian Rock Mechanics Conference) … مقاله تحلیل حساسیت پارامترهای موثر بر تنش های حرارتی در سدهای بتن غلتکی با روش المان محدود و ANN, در پنجمین کنفرانس سراسری آبخیزداری و مدیریت منابع آب و … مقاله ISI انگلیسی شماره ۲۵۷۳۲ – ترجمه نشده – موضوع : تجزیه و تحلیل حساسیت – ۶ صفحه – سال انتشار : ۲۰۰۳ – منبع : الزویر ساینس دایرکت. مقاله ISI انگلیسی شماره ۲۶۶۰۳ – ترجمه نشده – موضوع : تجزیه و تحلیل حساسیت – ۴ صفحه – سال انتشار : ۲۰۱۲ – منبع : الزویر ساینس دایرکت. تحلیل حساسیت پارامترهای موثر در مقایسة اقتصادی روشهای متداول تصفیة فاضلاب شهری در شرایط اقلیمی ایران. نویسنده. منبع, آب و فاضلاب – ۱۳۷۸ – شماره : ۳۰٫ آدرس … از این رو بهتر است در کالیبراسیون فقط بر پارامترهای موثر تمرکز شود. برای تعیین این پارامترها باید از روش های تحلیل حساسیت استفاده گردد. در تحلیل حساسیت … Sensitivity analysis and determination of free relaxation parameters for the بر اساس تجزیه و تحلیل حساسیت و یک الگوریتم موثر بازیابی معادلات ناویه … مغارها جزو بزرگترین سازههای حفر شده در زمین توسط بشر است که برای اهداف مختلف احداث شده و مورد استفاده قرار میگیرند. در طـی فرآیند حفاری تا جایی که ممکن است، … ط بر پارامترهای موثر تمرکز شود. برای تعیین. این پارامترها. ب. اید از ر. وش. ها. ی تحلیل حساسیت استفاده گردد. در تحلیل حساسیت شبیه سازهای ترافیک باید.
ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬار ﺑﺮ آﺳﯿﺐ. ﭘﺬﯾﺮي آﺑﺨﻮان ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ. ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﻠﯽ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺗﮏ ﭘﺎراﻣﺘﺮي ﻫﺮ دو روش. ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ وزن ﻣﻮﺛﺮ و ﺗﺌﻮرﯾﮏ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎي ﺑﻪ ﮐﺎر رﻓﺘﻪ، ﮐﺎﻣ ﻼً ﺑﺮ ﻫﻢ ﻣﻨﻄ. و نیز برای تحلیل حساسیت دبی سیلابی حوضه نسبت به تغییر دو پارامتر قابل Model on the Sensitivity Analysis of the Geomorphical Variables Effective on … تجزیه و تحلیل حساسیت از پارامترهای بارگذاری انفجار و گرایش. تجزیه تحلیل تفسیر و نقد تحلیل حساسیت پارامترهای موثر بر دینامیکی ناشی از انفجار. بیشتر Sensitivity analysis of blast loading parameters and their trends as uncertainty … آناليز حساسيت نشان ميدهد کدام يک از پارامترها تاثير شديدتری بر نتايج اعمال ميکند و رتبهبندی پارامترهای مدل براساس تاثير آنها در خروجی مدل با استفاده از اين روش … آنالیز حساسیت پارامترهای موثر بر نشست سطح زمین _مطالعه موردی تونل نیایش Title : (تحلیل حساسیت پارامترهای روند یابی سیلاب و تلفات انتقال در رودخانه های … بررسی پارامترهای موثر در تحلیل دینامیکی سدها یکی از زمینه های تحقیقاتی است که کار روی این زمینه می تواند محققان و طراحان را در انتخاب خصوصیات مصالح مناسب … تحلیل حساسیت(SENS.) برای دستیابی به میزان وابستگی خروجی یا خروجیهای مورد نظر در مدار(DC) به پارامترهای موثر، کاربرد دارد. این تحلیل دارای پنجره ای با یک … به این منظور آنالیز حساسیت پارامترهای به کار رفته در روابط تجربی برآورد بررسی مهمترین عوامل موثر در دبی حداکثر سیلاب از طریق آنالیز حساسیت روابط تجربی دست آوردن نتایج مناسب، باید اقدام به تجزیه و تحلیل و بررسی حساسیت آنها کرد. آنالیز حساسیت پارامترهای موثر در روندیابی سیلاب سد سردشت و تاثیر ش بر شده جهت محاسبه دبی پیک مخزن سد سردشت تحلیل حساسیت پارامترهای CN، مقدار بارش … Jul 25, 2015 – این محققان از روشها و مدلهای گوناگونی برای بررسی پایداری این سدها استفاده کرده اند. بررسی پارامترهای موثر در تحلیل دینامیکی سدها یکی از زمینه …
۱۴۴۳. تحلیل حساسیت پارامترهای موثر بر تنش های حرارتی در سدهای بتن غلتکی با روش المان محدود و ANN
۱۴۴۴. تحلیل حساسیت پارامترهای موثر بر تنش های حرارتی در سدهای بتن غلتکی با روش المان محدود و شبکه های عصبی مصنوعی
تحلیل حساسیت پارامترهای موثر دانلود رایگان فایل آموزشی متلب کاربرد رشته گرایش شاخه دانشکده دانلود رایگان پاورپوینت پی دی اف ورد آموزشی متلب تحلیل حساسیت پارامترهای موثر دانلود رایگان pdf ppt word power point آموزشی متلب سی دی آموزشی متلب پروژه حل مسأله متلب دانلود رایگان کد آماده matlab متلب انجام پروژه متلب پایتون انجام پروژه های متلب متلب بهترین سایت برنامه نویس متلب برای متلب سفارش انجام پروژه برنامه نویسی شبیه سازی پیاده تحلیل حساسیت پارامترهای موثر سازی کدنویسی با در نرم افزار matlab + توضیحات متلب مسائل تحقیق مثال تحلیل آنالیز متلب دانلود رایگان کتاب آشنایی با تحلیل حساسیت پارامترهای موثر متلب دانلود رایگان پروژه متلب پروژه پیادهسازی پیاده سازی متلب دانلود رایگان تحلیل متلب دانلود رایگان جزوه آموزشی متلب تحلیل حساسیت پارامترهای موثر دانلود رایگان فیلم آموزشی متلب دانلود رایگان پایان نامه متلب دانلود رایگان حل تمرین متلب تدریس خصوصی متلب کلاس تحلیل حساسیت پارامترهای موثر خصوصی متلب کلاس درس متلب کارگاه آموزشی دوره آموزشی متلب آموزش جامع کامل متلب آموزش پیاده سازی برنامه نویسی تحلیل حساسیت پارامترهای موثر متلب آموزش رایگان شبیه سازی کدنویسی متلب آموزش آنلاین تصویری متلب آموزش نرم افزار متلب برنامه سازی حل مسائل تحلیل حساسیت پارامترهای موثر حل مسأله متلب فلیم پیاده سازی کاربرد مباحث تئوری تاریخچه چیست؟ متلب درس آموزشی مباحث تئوری و عملی متلب تحلیل حساسیت پارامترهای موثر دانلود رایگان جزوه برنامه نویسی دانلود رایگان آموزش گام به گام دانلود رایگان مقاله فارسی انگلیسی لاتین با ترجمه در مورد تحلیل حساسیت پارامترهای موثر دانلود رایگان پایان نامه پایانامه تز سمینار پروپزال داک کارشناسی کارشناسی ارشد دکتری لیانس فوق لیسانس فارسی تحلیل حساسیت پارامترهای موثر انگلیسی لاتین دانشگاه صنعتی شریف تهران اصفهان مازندران امیرکبیر علم وصنعت تربیت مدرس علامه طباطبایی شهید بهشتی علوم تحلیل حساسیت پارامترهای موثر انسانی مدیریت حسابداری حقوق مهندسی صنایع برق عمران مکانیک شیمی معدن کامپیوتر نرم افزار سخت افزار هوش مصنوعی
همه چیز در مورد eps (سود هر سهم یا سود پیش بینی هر سهم) و نحوه محاسبه و بررسی و تعریف آن
این نسبت که برای ارزشیابی قیمت سهام که به صورت ریال بیان می شود. از تقسیم سودخالص سهامداران عادی بر تعداد سهام عادی به دست می آید. نتیجه نسبت نشان می دهد که به ازای یک سهم، چه میزان عایدی به دست آمده است و هر چقدر نتیجه نسبت بیشتر باشد، گویای عملکرد مطلوب شرکت است، از این نسبت برای ارزشیابی سهام نیز استفاده می شود که با توجه به قیمت بازاری سهام(قیمت معاملاتی سهم)، ارزش سهام در آینده نیز معلوم می گردد(معین الدین و دیگران-۱۳۹۰).
سود هر سهم بدین صورت اندازه گیری می شود:
میانگین موزون تعداد سهام عادی / (سودسهم سهام ممتاز-سود خالص)
برای محاسبه میانگین موزون تعداد سهام عادی باید نکات زیر را در نظر گرفت:
۱-انتشار سهام جدید از تاریخ انتشار به عنوان عامل مثبت در میانگین لحاظ می گردد.
۲-بازخرید سهام از تاریخ بازخرید به عنوان عامل منفی در میانگین لحاظ می گردد.
۳-ابطال سهام از محل سهام بازخریدی در میانگین بی تاثیر است.
۴-توزیع سودسهمی، تجزیه سهام و معکوس تجزیه، عطف به ماسبق می شود و از ابتدای سال در نظر گرفته می شود(معین الدین و دیگران -۱۳۹۰).
سود هر سهم (EPS) یکی از آماره های مالی بسیار مهم است که مورد توجه سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی می باشد. EPS از تقسیم سود پس از کسر مالیات شرکت، بر تعداد کل سهام، محاسبه می شود. که نشان دهنده سودی است که شرکت در یک دوره مشخص به ازای یک سهم عادی بدست آورده است (نوو، ۱۳۸۵). اولین جزء محاسبه ی EPS درآمد (درآمد اختصاصی سهامداران عمومی) است. در واقع درآمد سهامداران عمومی، باقی مانده سود، پس از توزیع سهم کارفرمایان، عرضه کنندگان، ارائه دهندگان خدمات، صاحبان سهام ممتاز و بستانکاران می باشد. دومین جزء EPS تعداد سهم منتشر شده در بازار توسط شرکت است. لازم به ذکر است، تعداد سهام موجود بازار را به عنوان جزئی از EPS شرکت تلقی می شود تا بتوان میزان مطالبات سهامداران عمومی را نسبت به درآمد در هر واحد اندازه گیری نمود به عبارت دیگر EPS مقدار سودی است که به هر سهم اختصاص می یابد با محاسبه سطح درآمد شرکت از این روش می توان به میزان درآمدی که هر فرد کسب می کند، دست یافت. با اینکه اجزای EPS ظاهرا ساده به نظر می رسد اما در واقعیت این طور نیست و این عناصر کاملا پیچیده اند. به عنوان مثال، تخمین تعداد سهام در بازار کاری ساده نیست چرا که به مرور زمان تعداد سهام دایما در حال تغییر یا جابه جایی است به طوری که انتشار سهام یا بازخرید سهام توسط شرکتها، تعداد سهام موجود در بازار را تغییر می دهد و با عرضه مقدار زیادی سهام توسط یک شرکت در انتهای یک دوره مالی، تعداد متوسط سهام در انتهای دوره بسیار بیشتر از اوایل دوره خواهد بود که به این ترتیب در محاسبه EPS مشکل ایجاد می کند.
اهمیت EPS و کاربردهای آن
سود منبع اصلی تأمین جریان نقد و زایش ثروت است. تعیین سطح سود که برای مقاصد تجزیه و تحلیل مالی مربوط باشد یک فرآیند تحلیلی پیچیده می باشد. با توجه به تفاوت ارقام سود شرکتهای مختلف و نیز تغییر ارقام سود یک شرکت در طی دوره های زمانی مختلف، مقایسه پذیری این ارقام تا حدودی مشکل می باشد. یکی از روش های استاندارد نمودن رقم سود ، تبدیل آن به یک مبلغ سود هر سهم می باشد. این اهمیت و حساسیت EPS باعث شده است که اولاً محاسبه و گزارش EPS واقعی و پیش بینی طبق قوانین بازار سرمایه بسیاری از کشورها الزامی گردد، ثانیاً مراجع تدوین استاندارد های حسابداری نیز الزامات معینی را جهت نحوه محاسبه و افشاء آن وضع نمایند تا سودمندی EPS را از طریق افزایش قابلیت مقایسه (بین شرکتها و طی دوره های مختلف) و کاهش صلاحدید مدیریت ارتقاء دهند.
براساس تحقیقات تجربی انجام شده در سایر کشورها، EPS استفاده های زیر را دارد :
- ارزیابی، تعیین و قضاوت در خصوص قیمت سهام. تحلیل گران مالی با ضرب EPS در رقم P/E درخصوص پایین یا بالا بودن قیمت سهام قضاوت می کنند. این دو رقم به طور گسترده در تصمیمات سرمایه گذاری استفاده می شود و حتی بورس اوراق بهادار نیز بر همین مبنا در خصوص معقول بودن قیمت، قضاوت می کند. به دلیل اهمیت EPS، ضروری است رویکردی یکنواخت برای محاسبه آن وجود داشته باشد.
- پیش بینی EPS های آینده و نرخ رشد آن بر قیمت سهام تأثیر دارد. سهامداران و تحلیل گران، EPS های گزارش شده را برای بر آورد EPS های آینده و برآورد نرخ رشد آتی به کار می برند و در واقع توان زایش ثروت شرکت را ارزیابی می کنند.
- ارزیابی پوشش سود نقدی و توانایی پرداخت سود سهام. یکی از معیارهای قضاوت درخصوص توان پرداخت سود سهام در زمان حال و آینده، مبلغ EPS می باشد. اگر چه سایر ملاحظات مالی و سرمایه گذاری، در تعیین خط مشی تقسیم سود مؤثر است ولی مسلم است که بدون وجود سود، امکان پرداخت سود سهام نمی باشد.
- قضاوت درخصوص وضعیت شرکت و عملکرد مدیریت و نیز ترسیم تصویری از آینده. رقم EPS نسبت به بازدهی نقدی (سود سهام) مبنای قابل قبول تری برای مقایسه عملکرد شرکت و مدیریت می باشد. اگر چه جریان های نقدی عامل مهم در ارزیابی ارزش شرکت است ولی اعتقاد بر این است که EPS معیار بهتری برای مقایسه عملکرد شرکت طی سالهای مختلف و نیز با رقبا می باشد.
- برآورد قدرت سودآوری و ارزیابی سطح و روند سود. بهترین برآورد ممکن از متوسط سود یک شرکت که انتظار حفظ و یا تکرار آن با درجه ای از نظم در یک محدوده زمانی آتی می رود را قدرت سودآوری می گویند. بیشتر مدلهای ارزیابی به نحوی قدرت سودآوری را از طریق یک عامل یا ضریب که هزینه سرمایه و نیز ریسک و بازده های مورد انتظار آتی را در بر می گیرد، سرمایه ای می کنند. EPS در صورتی برای ارزیابی قدرت سودآوری مناسب است که با تأکید بر اقلام مستمر سود و زیان محاسبه شده باشد. تحلیل گران بر شناسایی اجزائی از جریان درآمد و هزینه تمرکز می کنند که با ثبات و قابل پیش بینی باشند.
- نسبت P/E یا قیمت به سود یکی از خلاصه های مهم مالی است که براساس سود هر سهم محاسبه می شود و دوره مورد انتظار برگشت سرمایه گذاری را نشان می دهد و معکوس آن را نیز نرخ بازده مورد توقع حسابداری را نشان می دهد .
محدودیت های EPS
تأکید شده است که کاربران اطلاعات مالی صرفا بر یک رقم، EPS، تمرکز ننموده و از سایر اطلاعات نیز در مدل های تصمیم گیریشان استفاده نمایند. با این وجود حتی در استفاده از EPS به همراه سایر اطلاعات نیز باید به محدودیت هایی که در اندازه گیری آن وجود دارد، توجه شود. محدودیت های EPS به شرح زیر است:
- EPS مبتنی بر سود تاریخی است. مدیریت ممکن است در گذشته تصمیماتی گرفته باشد که سود جاری را افزایش دهد، ولی در آینده رشد سود کاهش یابد. بنابراین رشد EPS نمی تواند پیش بینی کننده قابل اتکایی برای نرخ رشد آتی باشد. به عبارت دیگر به کیفیت سود نیز باید توجه شود.
- EPS بدون توجه به تورم محاسبه می شود. نرخ رشد واقعی EPSممکن است متفاوت از نرخ رشد اسمی آن باشد.
- EPS متأثر از انتخاب روش های حسابداری و زمانبندی معاملات توسط مدیریت است و این امر بر مقایسه بین شرکتها تأثیر می گذارد.
- با توجه به این که تغییر پذیری سود، نشانه ای از ریسک شرکت می باشد و باعث نوسان قیمت بازار سهام می گردد، مدیران تمایل به هموارسازی سود از طریق انتخاب روش های حسابداری و زمانبندی معاملات دارند. بنابراین EPS ممکن است متأثر از صلاحدید مدیران باشد.
- EPS متأثر از ساختار سرمایه است. مثلاً تغییرات در تعداد سهام ناشی از صدور سهام جایزه (سود سهمی) بر مبلغ EPS دوره های جاری و گذشته تأثیر می گذارد و این مسئله مقایسه بین شرکتها را مشکل می نماید.
انواع EPS
برای یک شرکت بیش از یک نوع EPS وجود دارد که انواع مختلف آن با توجه به تغییر در روش تخمین تعداد سهام موجود در بازار، تغییر خواهد کرد. نوع اول EPS تحت تأثیر تغییرات بالقوه تعداد سهام موجود و حق تقدم و اختیار خرید و فروش در بازار قرار نمی گیرد و نوع دیگر آن که تحت تاثیر تغییرات تعداد سهام شرکت های بازار (سهم های منتشر شده جدید توسط شرکتها ) و حق تقدم و اختیار خرید و فروش قرارمی گیرد. البته این موضوع در مورد بازار ایران صدق نمی کند. در بازار فقط یک نوع EPS وجود دارد و از آنجا که بر حسب مقدار سرمایه ثبت شده در زمان تشکیل مجمع سالانه، محاسبه می شود، مگر اینکه حق تقدم ها به صورت سرمایه افزودنی قبل از تشکیل مجمع به سرمایه شرکت افزده شود که در این صورت میتوآن از آن بهره گرفت. براساس اصول و قوانین پذیرفته شده در آمریکا، شرکت های آمریکائی باید هر دونوع EPS را درصورت های مالی خود داشته باشند: چرا که EPS دراین کشور هر سه ماه یک بار اعلام خواهد شد و در مواردی که شرکت سود ده نیست، ازاین قاعده مستثنی می شود، چرا که با محاسبه تعداد سهم های جدید اضافه شده در بازار ( که از حق تقدم ها و اختیارها ناشی می شوند) مقدار زیان کوچک تر از حد واقعی آن نشان داده می شود و دومین مشکلی که در محاسبه تعداد سهام موجود در بازار برای محاسبه EPS وجود دارد این است که در ترازنامه شرکتها در بخش اوراق بهادار، هیچ گاه از میانگین تعداد سهم های موجود در بازار استفاده نمی شود بلکه تعداد سهامی را که در همان روز بستن ترازنامه، در دست صاحبان سهام است استفاده می کنند. همچنین این تعداد شامل اوراق تبدیلی نیز نمی شود چرا که EPS را کاهش می دهد بنابراین سرمایه گذاران باید در هنگام محاسبه EPS هر دوی این موارد را در نظر بگیرند. EPS به عنوان درآمد هر سهم، میزان سودآوری شرکت را نشان می دهد چرا که در هر شرکت درآمد هر سهم را به کل سهام شرکت تعمیم می دهند و براساس آن تصمیم می گیرند.
تعدیل EPS چیست؟
مدیران شرکت در ابتدای سال مالی با توجه به چشم انداز فعالیتهای شرکت EPS معینی را پیش بینی و اعلام می کنند. اما در طی سال با توجه به روند فعالیت ممکن است تغییر در اصلاح در EPS اعلام شده ضروری به نظر رسد، لذا براساس عملکرد شرکت EPS جدیدی اعلام می کنند که به آن تعدیل EPS گفته می شود.
DPS یا سود تقسیمی هر سهم ۲
هر سال شرکتها بخشی از سود خالص را مطابق قانون و بخشی را براساس نیاز شرکت نزد خود نگهداری می کنند و مابقی را بین سهامداران تقسیم می نمایند. به مقدار سودی که شرکت تقسیم می کند و به طور نقدی به دست سهامدار می رسد DPS یا سود تقسیمی گفته می شود به عبارت دیگر DPS بخشی از سود پس از کسر مالیات به ازاء هر سهم ۳ است که توسط شرکت پرداخت می گردد. سود پرداختی هر سهم از تقسیم کل سود پرداختی ( مصوب مجمع عادی سالانه ) بر تعداد سهام شرکت به دست می آید. چون DPS سود بخشی از EPS می باشد که سهامداران در مورد تقسیم آن نظر می دهند معمولا” کمتراز EPS می باشد . البته چنانچه تمام سود تقسیم شود EPS و DPS برابر می باشد در بعضی موارد خاص نیز DPS بیشتر از EPS است که این مبلغ اضافی معمولا” از محل سود انباشته سالهای قبل تامین می شود . البته این وضعیت اکثرا” نشان دهنده بی برنامه بودن شرکت می باشد چون سود انباشته همان سود سالهای گذشته است که توزیع نشده است و معمولا” جهت انجام برنامه ای خاص در شرکت باقی مانده است و توزیع آن در سالهای بعد نشانه خوبی نیست. باشروع فصل مجامع شرکتهای بورس موضوع تقسیم سود (DPS) ذهن تمامی سهامداران شرکت های بورسی را به خود جلب کرده به خصوص سهامداران حقیقی که ازاین راه امرار معاش می کنند.
اینکه چه میزان از سود تحقق یافته هر سهم به صورت نقدی توزیع شود و چه میزان در شرکت باقی بماند تصمیمی است که در مجمع عادی سالیانه توسط هیات مدیره به مجمع پیشنهاد داده می شود و سپس به تصویب سهامداران می رسد. براساس قانون تجارت در صورت تصویب در مجمع عمومی عادی سالانه تقسیم سود تصویب شده، حداکثر ظرف ۸ ماه ازتاریخ تصویب به سهامداران می بایست پرداخت گردد. البته سود پرداختی یاDPS تنها به سهامدارانی پرداخت می گردد که درتاریخ برگزاری مجمع مالک آن میزان سهم باشند.
یک کالا تا چه اندازه کش میآید؟ (کشش قیمتی تقاضا)
آیا تا بهحال با خود فکر کردهاید که چرا با افزایش قیمت بعضی از کالاها، تقاضا برای خرید آنها تغییر میکند؟ آیا تا بهحال دیدهاید که با افزایش قیمت نان، مردم دیگر نان نخورند؟ و یا با افزایش قیمت بنزین کسی دیگر از خودرو استفاده نکند؟ اما مثلا اگر قیمت کفش چرمی افزایش یابد، تقاضا برای خرید آن پایین خواهد آمد و احتمالا با چرم مصنوعی یا پارچهای جایگزین شود. بعضی از کالاها هم هستند که نسبت به تغییرات قیمتی بیمحلی میکنند. یعنی چه قیمت آنها زیاد شود، چه کم، در میزان تقاضا برای آنها هیچ تغییری بهوجود نمیآید. برای توضیح این قبیل اتفاقات مبحثی با عنوان کشسانی در اقتصاد مطرح شده است که در ادامه به توضیح آن میپردازیم.
مفهوم کشش چیست؟
بیایید مفهوم کشش را با یک مثال ساده بررسی کنیم. فرض کنید دو طرف یک کش را با دست گرفتهایم. وقتی یک طرف آن را میکشیم، با رها کردن طرف دیگر، کش پرتاب خواهد شد. درواقع ما با کشیدن یک طرف کش، به آن نیرو وارد میکنیم. به محض این که طرف دیگر کش را رها کنیم، این نیرو باعث پرتاب کش میشود. یعنی کش نسبت به نیرویی که به آن وارد شده از خود حساسیت نشان میدهد. این حساسیت با تغییر موقعیت کش (پرتاب کش) نشان داده میشود. در واقع کشش درصد تغییرات دو متغیر را نسبت به هم نشان میدهد. این مفهوم در اقتصاد هم مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال کشش قیمتی تقاضا به ما میگوید که با تغییر قیمت، تقاضا برای آن چه تغییری خواهد کرد. در ادامه چند نوع از کششهای پرکاربرد در اقتصاد را با هم بررسی خواهیم کرد.
کشش قیمتی تقاضا (Price elasticity of demand)
کشش قیمتی تقاضا که به اختصار به آن PED هم گفته میشود، حساسیت تقاضا را نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد. یعنی اگر قیمتها افزایش پیدا کنند، مردم در مقابل افزایش قیمتها از خود واکنش نشان خواهند داد. معمولا یا مصرف خود را افزایش میدهند و یا کاهش، یا اینکه در میزان مصرفشان هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد. برای محاسبه کشش قیمتی تقاضا، درصد تغییرات تقاضا را به ازای یک درصد تغییر در قیمت کالا انداره میگیریم. از طریق فرمول زیر میشود کشش قیمتی تقاضا را محاسبه کرد. منفی شدن این مقدار نشاندهنده رابطه معکوسی است که معمولا بین عرضه و تقاضا وجود دارد. اگر با تغییرات قیمت، میزان تغییر در تقاضا زیاد باشد میگویند کالا پرکشش است. همچنین اگر قیمت کالا تغییر کند ولی میزان مصرف تغییر چندانی نکند، گفته میشود کالا کم کشش است.
کالای پرکشش
محتملترین واکنش افراد به افزایش قیمت یک کالا (طبق قانون تقاضا)، مصرف کمتر از آن آموزش بورس مفهوم تحلیل حساسیت است. اما این موضوع در تمامی موقعیتها صدق نمیکند بعضی از کالاها هستند که با افزایش قیمت، میزان تقاضایشان افزایش پیدا میکند، مثل کالاهای گیفن و وبلن.
کالاهای عادی که معمولا در زندگی روزمره استفاده میکنیم را در نظر بگیرید. برای مثال اگر قیمت موز افزایش پیدا کند به احتمال خیلی زیاد تقاضا برای موز پایین میآید. کسی با مصرف نکردن موز دچار مشکل نمیشود و از آنجایی که میوههای متنوعی در بازار وجود دارند، احتمالا تقاضا به سمت سایر میوهها تغییر کند. مثلا افراد بجای خرید موز، سیب بخرند. یا گوشت قرمز را در نظر بگیرید، اگر قیمت گوشت قرمز افزایش چشمگیری پیدا کند. تقاضا برای خرید آن پایین میآید و مردم به سمت مصرف سایر مواد به نسبت جایگزین مثل مرغ، ماهی و. تمایل پیدا میکنند.
به کالاهایی این چنین که با تغییر قیمت، میزان تقاضا برای آنها تغییر زیادی میکند کالاهای باکشش (پرکشش یا کشسان) گفته میشود. حال اگر این کالا عادی محسوب شود با افزایش قیمت (کاهش قیمت)، تقاضا برای آن کم (زیاد) میشود و اگر کالای گیفن باشد با افزایش قیمت، تقاضا برای آن افزایش مییابد.
کالای کمکشش
اگر قیمت یک کالا تغییر کند ولی میزان تقاضا تغییر چندانی نکند، اصطلاحا گفته میشود کالا کمکشش است. فکر کنید قیمت نمک از بستهای حدودا 3000 تومان، افزایش پیدا کند و به بستهای 4000 تومان برسد. آیا با این تغییر قیمت شما دیگر نمک مصرف نمیکنید؟ آیا نمک جایگزین دیگری دارد؟ مثلا خانوادهای 4 نفره که ماهانه حدود یک بسته نمک استفاده میکنند، احتمال کمی میرود که با افزایش قیمت نمک، دیگر از نمک استفاده آموزش بورس مفهوم تحلیل حساسیت نکنند و یا اگر قیمت آن کاهش پیدا کند، مصرف نمک خود را افزایش دهند. به چنین کالاهایی که به ازای تغییر یک درصدی در قیمت، میزان تقاضا برای آنها کمتر از یک درصد تغییر میکند کالاهای کم کشش میگویند.
تذکر 1
فولاد کشسان نیست. اما اگر نیروی عظیمی به آن وارد شود، کش میآید. اگر قیمت یک کالای ضروری مثل نمک خیلی خیلی بالا برود، بعید نیست که مصرف نمک کاهش پیدا کند.
برای مثال اگر قیمت سیگار بسیار زیاد شود، نوجوانان و جوانان به سراغ آن نخواهند رفت و مصرف سیگار کاهش پیدا میکند. اما افزایش قیمت اندک، تاثیری در مصرف سیگار نخواهد داشت.
تذکر 2
تمام کالاها در بلندمدت کشسان هستند. درست است که افزایش قیمت بنزین در کوتاهمدت مصرف آن را کاهش نمیدهد. اما بهمرور خودروهای کممصرف مرسوم میشوند و مردم میکوشند که خانه خود را نزدیک محل کار بگیرند. در بلندمدت مصرف بنزین کاهش پیدا میکند.
برای مثال 50 سال پیش خودروهای 8 سیلندر بسیار مرسوم بودند. اما امروز بیشتر ماشینها 4 سیلندر دارند.
از طرفی اگر قیمت یک کالا بدون کاهش میزان مصرف افزایش پیدا کند، انگیزه تولید زیاد میشود. بعد از همهگیری کرونا، قیمت ماسک بالا رفت. همین موضوع باعث شد که افراد زیادی به تولید ماسک سهلایه بپردازند. این افزایش تولید به کاهش قیمت کالاهای کمکشش کمک میکند.
اما برای کالای پرکشش ماجرا متفاوت است. اگر قیمت دلار بالا برود، مصرف گیتار در کشور کمتر میشود. چون گیتار کالای پرکشش است. بهخاطر مصرف کمتر، واردات آن کاهش مییابد. عرضه کمتر باعث میشود که قیمت آن باز هم بالاتر برود. در نهایت (با دلار 25 هزار تومان) ممکن است مجبور شوید برای یک گیتار 100 دلاری، 8 میلیون تومان بپردازید.
کالای کاملا بیکشش
به کالاهای کاملا ضروری که با تغییر قیمتشان هیچ تغییری در الگوی مصرف آنها ایجاد نمیشود، کالای بیکشش میگویند. برخی از کالاها هستند که از ضرورت بسیار بالایی برخوردارند و زندگی شخص به مصرف آنها بستگی دارد، مثل انسولین برای بیماران دیابتی. قیمت انسولین چه زیاد شود و چه کم، تغییری در مصرف افراد ایجاد نمیکند و افراد مجبور به خرید آن در هر قیمتی هستند. به این نوع کالاها که با تغییر قیمت، تقاضا برای آنها تغییر نمیکند کالای کاملا بیکشش گفته میشود.
در ادامه نمودار قیمت - تقاضا را برای هر سه نوع کالا پرکشش، کمکشش و کاملا بیکشش رسم کردهایم. این نمودار برای کالاهای عادی پرکشش شیب منفی دارد و بهشکل نزولی است. کالاهای کمکشش با ایجاد تغییر در قیمت، تقاضا برای آنها به میزان کمی تغییر میکند و معمولا نمودار آنها شیب تندتری نسبت به نمودار قیمت - تقاضا کالای پرکشش دارد. منحنی قیمت تقاضا برای کالاهای کاملا بیکشش به شکل یک خط صاف عمودی است که بر محور تقاضا عمود شده. این منحنی به ما میگوید، با تغییر قیمت، میزان تقاضا تغییر نمیکند و ثابت میماند.
همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم کشش قیمتی تقاضا، حساسیت تقاضا را نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد. اگر این نسبت (کشش قیمتی تقاضا) بزرگتر از یک باشد، میگوییم تقاضا باکشش است. اما اگر این نسبت کوچکتر از یک باشد اصطلاحا گفته میشود تقاضا کمکشش است. یعنی تقاضا نسبت به تغییرات قیمت، حساسیت چندانی از خود نشان نمیدهد. هرچه شیب منحنی قیمت - تقاضا یک کالا پرشیبتر باشد یعنی تقاضا بسیار کمکشش است و تغییرات قیمتی بزرگ، مقدار تقاضا را به سختی تغییر میدهند.
عوامل موثر بر کشش قیمتی تقاضا
1) تعداد کالاهای جانشین
از مهمترین عوامل موثر بر کشش قیمتی تقاضا میتوان به تعداد کالاهای جانشین آن اشاره کرد. هر چه تعداد کالاهای جانشین بیشتر باشد، کشش قیمتی تقاضا برای آن بیشتر خواهد بود. در بخشهای قبل گفتیم که سیب میتوان جانشین خوبی برای موز باشد، بنابراین میتوان گفت، از آنجایی که میوهها جانشینهای زیادی دارند، کالای پرکشش محسوب خواهد شد.
2) قیمت کالا موثر بر کشش قیمتی تقاضا
معمولا برای کالاهای لوکس و گران، تقاضای کمتری وجود دارد. هرچه قیمت این کالاها گرانتر شود، میزان تقاضا برای آنها به مقدار زیادی تغییر خواهد کرد. بنابراین میتوان گفت که اینگونه کالاها بسیار پرکشش هستند.
یک مجسمه طلا را در نظر بگیرید. مسجمه طلا کالای بسیار لوکسی است، که تقاضای کمی برای آن وجود دارد و عموم جامعه تمایلی به خرید آن ندارند. اگر قیمت طلا افزایش پیدا کند، طبیعتا تاثیر زیادی بر قیمت یک مجسمه طلا خواهد گذاشت. بنابراین از همان تعداد محدود تقاضا کننده باز هم کاسته خواهد شد. برای مثال اگر 10 نفر تمایل به خرید آن داشتند، ممکن است 7 نفر از آنها دیگر تمایلی به خرید آن نداشته باشند. بنابراین میتوان گفت که مجسمه طلا یک کالای بسیار باکشش است.
تصور عکس این ماجرا سادهتر است. اگر روی نان تخفیف بزنند، بعید است که نان بیشتری بخرید. اما اگر طلا را با تخفیف بفروشند، تا جایی که میتوانید خرید میکنید.
3) سهم کالا در بودجه خانوارها موثر بر کشش قیمتی تقاضا
هر چه یک کالا نقش مهمتری در بودجه خانوارها ایجاد کند، باکششتر است. اما اگر نقش کمی در بودجه داشته باشد و مبلغ کمی را به خود اختصاص دهد، کم کشش است. پیاز را در نظر بگیرید. تقریبا پیاز در تمامی غذاها بهعنوان طعم دهنده استفاده میشود و کمتر غذایی است که در آن از پیاز استفاده نشود. پیاز جایگزینی ندارد و بخش کمی از بودجه افراد به آن تخصیص پیدا میکند (یعنی نسبت به سایر مواد خوراکی قیمت مناسبتری دارد و پول کمی به آن تخصیص پیدا میکند). بنابر مواردی که تا الان گفتیم، میتوان گفت پیاز یک کالای کم کشش است، که نقش کمی در بودجه دارد و نقش زیادی در سبد غذایی افراد ایفا میکند.
4) میزان استفاده از کالا
هرچه یک کالا پرکاربردتر باشد و بتوان از آن استفادههای مختلفی کرد، کشش قیمتی تقاضای آن بیشتر خواهد بود. برای مثال فلز آلومینیوم کاربردهای زیادی دارد. مثل استفاده از آن در صنعت در و پنجرهسازی، استفاده از آن در صنعت خودرویی و هواپیمایی و. باعث میشود که در صورت کاهش قیمت این فلز، تقاضا برای آن بالا رود.
5) دوره تعدیل موثر بر کشش قیمتی تقاضا
هرچه دوره تعدیل بیشتر باشد، کشش آن کالا بیشتر خواهد شد. منظور از دوره تعدیل، مدت زمانی است که طول میکشد افراد، در مصرف خود تغییر رویه ایجاد کنند و رفتار خود را تغییر دهند. فرض کنید که از یک شامپوی خارجی برای شستن موهایتان استفاده میکنید. دلار گران میشود، تحریمها شدت میگیرند. به راحتی واردات انجام نمیشود. در نهایت کالا کمیاب است و اگر هم باشد قیمت آن خیلی بالا رفته است. شما تصمیم میگیرید که از شامپوهای باکیفیت داخلی استفاده کنید. با توجه به تنوعی که در بازار وجود دارد، مدت زمانی طول خواهد کشید که شما شامپوی مورد نظر خود را انتخاب کنید. معمولا هر چه این مدت بیشتر باشد، میتوان گفت که کالاهای جایگزین بیشتری بجای کالا مدنظر ما وجود دارد، بنابراین کالا باکششتر است.
استفاده از کشش قیمتی تقاضا برای پیشبینی تغییرات عملکرد شرکتها
آگاهی از میزان کشش قیمتی تقاضای یک کالا یا خدمت، میتواند به سهامداران یک دید کلی در ارتباط با آینده شرکت های تجاری بدهد. اما چگونه؟ باتوجه به شیوع کرونا و شرایط اقتصادی بد در کشورها، فکر میکنید افراد معمولا از چه کالاهایی استفاده کنند؟ مواد غذایی و خوراکی معمولا آخرین چیزی هستند که از سبد مصرفی ماهانه خانوارها حذف میشوند، برخی از این کالاها کمکشش و گاهی کاملا بیکشش هستند، پس احتمالا در این شرایط تغییر بهخصوصی در روند فروش شرکتهای تولید کننده این مواد خوراکی ایجاد نشود. (در عین حال تقاضا میتواند برای مواد خوراکی غیرضروری که جایگزین زیادی دارند و کشش آن نسبت به بقیه مواد خوراکی بیشتر است، کاهش پیدا کند.)
اما اگر کالاها باکشش باشند، احتمال این که میزان فروش آنها پایین بیاید، وجود دارد. برای مثال اگر شخصی پیش از این از کیف و کفش با چرم طبیعی استفاده میکرد. حالا که شرایط اقتصادی خوب نیست معمولا به سمت استفاده از کیف با چرم مصنوعی روی میآورد. در اینجا کیف با چرم مصنوعی یک کالای بسیار باکشش است و ایجاد درصدی تغییر در قیمت آن، میتواند تقاضا برای آن را بسیار تحت تاثیر قرار دهد. (در صورت افزایش قیمت، تقاضا برای آن کاهش مییابد.)
موارد بسیاری مانند دو مثال ذکر شده وجود دارد، که میتواند چشماندازی در رابطه با فروش آینده یک شرکت در اختیار ما قرار دهد.
علاوهبر سهامداران، آگاهی از کشش قیمتی تقاضا میتواند به مدیران مالی شرکتها و دولت در انتخاب استراتژیهای قیمتگذاری کمک کند.
اگر در یک بازار یا برای یک کالا شرایط رقابت کامل وجود داشته باشد، مدیران نمیتوانند به راحتی قیمتها را افزایش بدهند، مگر این که دارای یک مزیت رقابتی نسبت به سایر شرکتها باشند.
کشش قیمتی تقاضا در بازار مواد شوینده و ضد عفونی کننده
بازار مواد شوینده و ضدعفونی کننده را در نظر بگیرید. مدیر یک شرکت تولیدکننده مواد شوینده برای تغییر قیمت محصول خود، در وهله اول میتواند به کشش قیمتی تقاضا برای این محصول توجه کند. اگر کالا باکشش باشد، با ایجاد تغییر کوچکی در قیمت، احتمالا افراد زیادی به استفاده از کالاهای جانشین آن روی میآورند. مثلا اگر شوینده ایکس قیمت خود را بالا ببرد، در حالی که سایر شویندههای بازار قیمت ثابتی داشته باشند و کیفیت تمامی آنها یکسان باشد، مردم به استفاده از کالاهای جایگزین روی خواهند آورد. در نتیجه فروش شرکت ایکس کم خواهد شد و بهدنبال آن سودآوری کاهش خواهد یافت.
دولتها هم برای قیمتگذاری میتوانند ابتدا به کشش محصولات دقت کنند. معمولا افزایش قیمت کالاهای بیکشش مانند بنزین، میتواند نارضایتی عموم جامعه را بهدنبال داشته باشد. چون افراد ناچار به استفاده از این سوخت فسیلی هستند و جایگزینی برای آن وجود ندارد.
جمعبندی کشش قیمتی تقاضا
بهطور کلی کشش قیمتی تقاضا، حساسیت تقاضا را نسبت به تغییرات قیمت نشان میدهد. این کشش به ما کمک میکند تا توانایی پیشبینی رفتار مصرفکنندهها را داشته باشیم و بتوانیم احتمال وقوع رکودهای اقتصادی را پیشگویی کنیم. کشش قیمتی تقاضا بهطور عمده به سهدسته پرکشش، کمکشش و کاملا بیکشش تقسیم میشود.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
روش های قیمت گذاری کالا و خدمات
قیمت گذاری کالا و خدمات همیشه یکی از مهمترین مباحث در دنیای فروش و بازاریابی بوده و هست. نحوه قیمت گذاری محصول و خدمت، از عواملی است که حتی می تواند میزان موفقیت یک کسب و کار را تحت تاثیر قرار دهد. روش های قیمت گذاری کالا در حسابداری در واقع فرآیندی است که طی آن ارزش کالا یا خدمات به طور دستی یا اتوماتیک مشخص می شود. تاثیر نحوه قیمت گذاری به حدی برای یک کسب و کار اهمیت دارد که می تواند میزان فروش و میزان سود یک واحد اقتصادی را کاملا دستخوش تغییر کند.
در این مقاله قصد داریم به طور دقیق در مورد قانون قیمت گذاری کالا و خدمات، استراتژی و روش های قیمت گذاری توضیح دهیم. تا پایان این مقاله با آموزش قیمت گذاری محصول و خدمات آشنا شده و با توجه به توضیحات ارائه شده از آن ها در قیمت گذاری محصولات و خدمات خود بهره ببرید. اما قبل از هر چیز بد نیست به این موضوع بپردازیم که چرا قیمت گذاری کالا و خدمات اینقدر اهمیت دارد؟
چرا قانون قیمت گذاری کالا و خدمات موضوع مهمی است؟
در میان مفاهیمی که در دنیای بازاریابی از آن ها یاد می شود، قیمت گذاری محصولات و خدمات مهمترین مبحث است. چرا که قیمت گذاری خدمات و کالا تنها عاملی است که به صورت مستقیم درآمد ایجاد می کند. با آموزش حسابداری، درک بهتری از نقش تعیین قیمت بر درآمد خواهید داشت.
فرض کنید قصد دارید 2 محصول مشابه را با هم مقایسه کنید. اولین عاملی که در این مقایسه به آن توجه می کنید چه عاملی است؟ قیمت!
قیمت اولین عاملی است که به آن توجه می شود و هر نگاهی که قرار است به یک محصول شکل بگیرد از همین اول کار شروع می شود. در واقع حساسیت فرایند قیمت گذاری به این شکل است که اگر در آن اشتباهی رخ دهد می تواند به طور کلی یک محصول، خدمت یا حتی سود و اعتبار کسب و کاری را نابود کند.
علاوه بر این، روشهای قیمت گذاری خدمات در مباحث حسابداری خدماتی نیز تاثیر مهمی دارد و نباید از آن غافل شد. در همین حال نحوه قیمت گذاری محصول نیز در فرآیندهای حسابداری تغییرات مهمی ایجاد می کند.
چگونه قیمت گذاری کنیم؟ مهمترین نکته در فرایند قیمت گذاری
قبل از تعیین قیمت نهایی محصولات و خدمات، باید بعضی از سوالاتی که اهمیت خیلی زیادی دارند را از خودتان پرسیده باشید. این سوالات در پروسه نحوه قیمت دادن به مشتری شامل موارد زیر هستند:
- آیا قیمت محصول و خدماتی که در نظر گرفته اید، مزایا و ویژگی های محصول با قیمت همخوانی دارند؟
- چه زمانی باید در استراتژی قیمت گذاری برای افزایش یا کاهش قیمت محصولات اقدام کرد؟
- چه زمانی بهترین فرصت برای فروش محصولات و خدمات با قیمت ارزان است؟
- تغییر قیمت در محصول یا خدمات چه بازخوردی در بازار خواهد داشت؟
معرفی انواع روش های قیمت گذاری کالا و خدمات
قبل از بیان روش های قیمت گذاری باید استراتژی قیمت گذاری را مشخص کنیم. استراتژی قیمت گذاری بر اساس یک چهارچوب مشخص انواع روش های قیمت گذاری را دسته بندی می کنند. به طور کلی برای قیمت گذاری سه استراتژی وجود دارد:
- قیمت گذاری کالا و خدمات بر اساس قیمت تمام شده (بر حسب هزینه)
- قیمت گذاری بر پایه ی میزان تقاضا (بر اساس بازار)
- قیمت گذاری بر مبنای رقابت (بر اساس ارزش کالا در ذهن مشتری)
هر کدام از این 3 استراتژی کلی، روش های قیمت گذاری مختلفی را در زیر مجموعه خود دارد که در ادامه به طور خلاصه به آن ها اشاره می کنیم.
1 – قیمت گذاری بر اساس قیمت تمام شده (بر اساس هزینه)
در استراتژی قیمت گذاری براساس قیمت تمام شده، روشی ساده را در پیش می گیریم. هزینه های تولید را جمع می کنیم و سودی برای محصول در نظر می گیریم. قیمتی که برای کالا یا خدمت مشخص می شود ترکیبی خواهد بود از هزینه های آن به همراه سودی که برای آن مشخص شده است. این استراتژی از پرکاربردترین استراتژی قیمت گذاری بوده و مورد استفاده بسیاری از کسب و کارها نیز هست. البته محاسبه هزینه ها و قیمت تمام شده محصولات ممکن است در برخی موارد دشوار باشد، به همین دلیل استفاده از یک نرم افزار مالی می تواند کمک زیادی به حل این مسئله کند.
در این استراتژی، میزان سودی که برای یک محصول در نظر گرفته می شود نیز بر اساس نرخ بازگشت سرمایه آن صنعت محاسبه می گردد. برای مثال اگر در صنعت پوشاک نرخ بازگشت سرمایه 30 درصد باشد، مجموع هزینه و 30 درصد بابت نرخ بازگشت سرمایه قیمت کالا را مشخص خواهند کرد.
معمولا بسیاری از خرده فروشی و عمده فروشی از این فرایند قیمت گذاری استفاده می کنند. راستی اگر خرده فروش و عمده فروش محصولات هستید و مباحث مدیریت انبار برایتان اهمیت دارد پیشنهاد می کنیم با نرم افزار انبار سپیدار آشنا شوید.
2 – قیمت گذاری بر اساس میزان تقاضا و وضعیت بازار
وضعیت بازار و میزان تقاضا همیشه مهمترین عامل در نحوه قیمت گذاری کالا و خدمات بوده و هستند. میزان تقاضا برای یک محصول می تواند تحت شرایطی مختلفی متغیر باشد. برای مثال ممکن است تقاضا برای یک محصول به خاطر ارزش خاصی که مشتریان برای محصول قائل هستند یا عدم آشنایی مشتریان با محصولات دیگر متفاوت باشد.
در اقتصاد کشور ما نیز چنین روشی برای قیمت گذاری حاکمیت اصلی را دارد. میزان تقاضا و وضعیت بازار در بسیاری از موارد عامل اصلی برای قیمت گذاری کالا و خدمات هستند. این استراتژی قیمت گذاری معمولا زمانی استفاده می شود که مشتریان نسبت به قیمت حساسیت کمی داشته باشند و یا چاره ای نداشته باشند جز اینکه با قیمت محصول کنار بیایند.
3 – قیمت گذاری بر اساس رقابت و ارزش کالا در ذهن مشتری
در این استراتژی قیمت گذاری رقبا مهمترین عامل در قیمت گذاری خدمات یا محصول به شمار می روند. در این قیمتگذاری به جای توجه به میزان تقاضای یک محصول یا هزینه های انجام شده برای آن، به عامل رقابت تمرکز می شود. رقابت یک محصول از نظر قیمت با رقبای دیگر تاثیر زیادی در ارزش و قیمت گذاری کالا از نگاه مشتری دارد.
برای مثال اگر از استراتژی قیمت گذاری بر اساس رقابت استفاده کنید و روش قیمت گذاری رهبر را برای محصول خود انتخاب کنید و این کار را به درستی انجام دهید می توانید ارزش کالا را در ذهن مشتری بالاتر ببرید.
آشنایی با مدل های قیمت گذاری کالا و خدمات؛ عوامل تعیین کننده نحوه قیمت گذاری
اما علاوه بر استراتژی ها و روشهای قیمت گذاری کالا، بد نیست با مدل های قیمت گذاری نیز آشنا شوید. مدل های قیمت گذاری، رویکردهایی در تعریف قیمت گذاری هستند که پس از توجه به 3 عنصر اصلی میزان تقاضا، قیمت تمام شده و رقابت، می توانید یکی از آن ها یا ترکیبی از آن ها را برای قیمتگذاری به کار بگیرید.
در این میان پیشنهاد می کنیم که اگر به دنبال یک نرم افزار مالی حسابداری مناسب برای فروشگاه می گردید در مورد امکانات نرم افزار فروشگاهی سپیدار بیشتر بخوانید.
در ادامه به این مدل های قیمت گذاری اشاره می کنیم.
- قیمت گذاری نفوذی
- قیمت گذاری اقتصادی
- قیمت گذاری فریمیوم
- قیمت گذاری روانی
- قیمت گذاری سرشیرگیری
- قیمت گذاری گرفتار کننده
- قیمت گذاری پویا – بر مبنای زمان
- قیمت گذاری بر مبنای بازار
- قیمت گذاری مجموعه ای
- قیمت گذاری جغرافیایی
- قیمت گذاری بالا
- قیمت گذاری رهبری محصول / کیفیت
روش کره گیری (سرشیرگیری) در قیمت گذاری چیست؟
در پایان بد نیست به یکی از مهمترین مدل های قیمت گذاری بپردازیم. روش سرشیرگیری یکی از پرکاربردترین مدل های قیمت گذاری محسوب می شود. روش کره گیری که یکی از استراتژی های قیمت گذاری محسوب می شود ارتباط مستقیمی با انحصار در ارائه محصول یا خدمت مورد نظر دارد. زمانی که محصول شما رقیبی ندارد، آن را با قیمت بالا به بازار ارائه می کنید، سپس زمانی که محصول یا خدمت شما رقیبی پیدا کرد قیمت را کاهش می دهید.
آنچه باعث می شود این استراتژی قیمت گذاری یک راهبرد منطقی به نظر برسد این است که معمولا برای چنین محصولی تقاضای زیادی وجود ندارد که بخواهیم با قیمت پایین بخش زیادی از این تقاضا را جذب کنیم. طبق تجربیات، این روش در نحوه قیمت گذاری کالا و خدمات جدید کارآمدی لازم را دارد.
سوالی در مورد روش های قیمت گذاری کالا و خدمات دارید؟ از ما بپرسید!
در این مقاله در مورد روش های قیمت گذاری کالا و خدمات صحبت کردیم. اگر هنوز سوالی درباره این مبحث یا مفاهیمی چون حسابرسی بیمه، مالیات شرکتها و اظهارنامه دارید، خوشحال میشویم نظر خود را با ما در میان بگذارید. همکاران ما به سرعت به تمامی سوالات و نظرات پاسخ داده و شما را راهنمایی خواهند کرد.
نمودار های حسابی و لگاریتمی
قبل از تعریف و بررسی انواع این نمودار ها نکته ی اول در مورد دیتای مورد استفاده است ، دیتا همواره خام است و نمی تواند لگاریتمی شود ، بنابراین کسانی که دیتا را از شرکت های تامین کننده ی دیتا خریداری می کنند و سپس آنها را در نرم افزار هایی مثل داینامیک تریدر ، آمی بروکر ، متا استاک و … اجرا می کنند همواره چارت حسابی را روی نمودار می بینند.
نکته ی دوم این است که نمودار های ما در تحلیل تکنیکال دارای دو محور قیمت و زمان است و در نمودار لگاریتمی فقط محور قیمت (محور عمودی) لگاریتمی می شود و محور زمان (محور افقی) خطی باقی می ماند بنابراین لفظ درست تر برای این نوع نمودار ، نمودار نیمه لگاریتمی (فراچارت: Semi-Log) است که در برخی نرم افزار ها به اشتباه به آن لگاریتمی (فراچارت:Log) گفته می شود.
در متن زیر از این غلط رایج استفاده کردیم و منظور ما از چارت لگاریتمی همان نیمه لگاریتمی است!
بنابراین اگر نرم افزار مورد استفاده ، ابزار لگاریتمی کردن چارت را داشته باشد ، می توانید چارت را از حالت حسابی به لگاریتمی تغییر دهید و دیتا همواره خام است. به چارتی که دیتا به صورت خام و بدون اعمال تغییرات درصدی در قیمت نمایش داده می شود ، چارت حسابی (فراچارت : خطی) می گوییم. در چارت حسابی تغییرات قیمت به صورت خطی در نظر گرفته می شود که با واقعیت بازار همخوانی ندارد.
به چارتی که تغییرات قیمت در آن به صورت درصدی در نظر گرفته شود ، چارت لگاریتمی می گوییم. در چارت لگاریتمی تغییرات قیمت با واقعیات بازار هم خوانی کاملی دارد.
مثال هایی از نمودار های حسابی و لگاریتمی
اما برای درک بهتر موضوع چارتی را برای بررسی در نظر می گیریم. برای مثال چارت حسابی و تعدیل شده پالایشگاه بندر عباس (فراچارت: نماد شبندر) را در نظر می گیریم :
نماد معاملاتی شبندر (برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید)
شبندر سهمی است که حرکت صعودی خوبی در آن است و قیمت از محدوده ی 70 تومان تا محدوده ی 1100 تومان رشد داشته است. برای توضیح بیشتر دو معامله ی فرضی برای شبندر طراحی می کنیم.
در معامله ی اول شبندر را در قیمت 100 تومان می خریم و در قیمت 500 تومان می فروشیم ، در این معامله 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می کنیم. در معامله ی دوم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریم و در قیمت 1100 تومان می فروشیم ، در معامله دوم نیز 400 تومان به ازای هر سهم سود کسب می کنیم.
نماد معاملاتی شبندر (برای بزرگنمایی روی عکس کلیک کنید)
این دو معامله در دو کادر سبز رنگ روی چارت مشخص شده اند. این دو کادر سبز رنگ دقیقا ارتفاع برابری با هم دارند چرا که اختلاف قیمت در کادر اول 400 تومان (400=100-500) و اختلاف قیمت در کادر دوم نیز 400 تومان (400=700-1100) می باشد. این ارتفاعِ برابر ، خاصیت چارت حسابی (فراچارت: خطی) است.
اما آیا این چارت با این تناسب واقعیات بازار را نمایش می دهد ؟!
در معامله اول اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 100 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم ، آن را در قیمت 500 تومان می فروختیم ، در نهایت 400 میلیون تومان سود می کردیم.
در معامله دوم اگر 100 میلیون تومان از سهم شبندر را در قیمت 700 تومان می خریدیم و پس از 400 تومان افزایش قیمت در سهم ، آن را در قیمت 1100 تومان می فروختیم ، در نهایت 57 میلیون تومان سود می کردیم.
در معامله اول به ازای 400 تومان افزایش قیمت سهم 400 درصد سود و در معامله دوم نیز به ازای 400 تومان افزایش قیمت در سهم فقط 57 درصد سود کسب کردیم!
به وضوح مشخص می شود در چارت حسابی میزان واقعی سود آوری و میزان حرکت واقعی امواج مشخص نیست و ارتفاع کادر سبز اول (فراچارت: تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 400 درصدی با ارتفاع کادر سبز دوم (فراچارت: تفاوت قیمت خرید و فروش) با سود 57 درصدی یکسان است!
اگر بخواهیم این نمودار را با واقعیت بازار و میزان واقعی سود آوری تطابق دهیم ارتفاع کادر سبز در معامله ی اول باید خیلی بزرگتر از ارتفاع کادر سبز در معامله ی دوم باشد چرا که میزان سود آوری در معامله ی اول چندین برابر میزان سود در معامله دوم است.
برای اعمال موارد فوق و مشاهده ی چارت صحیح ، باید تغییرات قیمت به صورت درصدی محاسبه و روی چارت نمایش داده شود. برای این منظور کافی است چارت را از حالت حسابی به حالت لگاریتمی تغییر دهیم. در چارت زیر به چارت لگاریتمی شبندر و همچنین تغییرات در ارتفاع دو کادر سبز رنگ در دو معامله ی مذکور دقت فرمایید :
نماد معاملاتی شبندر
همان طور که ملاحضه می کنید این چارت لگاریتمی با واقعیت رخ داده در بازار و میزان سود آوری تطابق خوبی دارد و ارتفاع کادر سبز اول با کادر سبز دوم هر دو 400 تومان است ولی چون به لحاظ درصدی تفاوت های فاحشی دارند ، این تفاوت ها در چارت اِعمال شده است.
در مورد مبنای لگاریتم و تغییرات قیمت و نسبت تغییرات می توان بحث بیشتری کرد اما بحث ریاضی بیشتر ما رو از هدف این متن دور می کند.
بنابراین همیشه توصیه می کنم برای انواع تحلیل ها از چارت لگاریتمی استفاده کنید. در تحلیل تکنیکال کمتر به این موضوع پرداخته می شود و در دروسی مثل تحلیل تکنیکال کلاسیک یا هارمونیک یا الیوت معمولی هیچ صحبتی از نوع نمودار مورد استفاده ، نمی شود و بین تحلیل گران مختلف در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد اما آنچه حتمی به نظر می رسد استفاده از یک نوع چارت برای همه ی نمودار ها می باشد ، گاها دیده ام افرادی هم روی چارت حسابی تحلیل می کنند و هم روی چارت لگاریتمی! و دنبال واکنش ها برای انتخاب نوع چارت هستند ، این کار قطعا کار اشتباهی است. در برخی از انواع دروس تخصصی مثل نئوویو (فراچارت: الیوت به سبک نیلی) تاکید به استفاده از چارت لگاریتمی شده است و اختلاف نظری برای تحلیل گران باقی نگذاشته است.
ابزار فیبوناچی در نمودارهای حسابی
ابزار فیبوناچی یکی از ابزار های پر کاربرد در تمامی انواع تحلیل تکنیکال می باشد. معمولا ابزارهای فیبو ناچی در نرم افزار ها بر پایه چارت حسابی برنامه نویسی شده اند و وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم نمی توانند به درستی بازگشت ها را محاسبه کنند.
به چارت حسابی زیر دقت کنید :
نماد معاملاتی شبندر
قیمت از نقطه ی (A) در قیمت 63 تومان تا نقطه ی (B) در 1104 تومان افزایش پیدا کرده است و سپس قیمت تا نقطه ی (C) در قیمت 261 تومان کاهش پیدا کرده است. اگر برای حرکت AB فیبوناچی ریتریسمنت رسم کنیم می بینیم نقطه ی (C) کمی پایین تر از تراز 78.6 درصد قرار گرفته است یعنی تقریبا بازگشتی 80 درصدی را نشان می دهد.
حال این چارت را لگاریتمی می کنیم و مجددا روی موج AB فیبوناچی را رسم می کنیم :
نماد معاملاتی شبندر
در کمال تعجب باز می بینیم در چارت لگاریتمی نیز همان محاسبه را انجام داده و نقطه ی (C) همان 78.6 درصد (حدودا 80 درصد) باز گشت شده است.
آیا این درصد بازگشت درست محاسبه شده است ؟
بدون هیچ محاسبه و به صورت چشمی هم به چارت نگاه کنیم کاملا واضح است که موج BC حدودا 50 درصد از موج AB را بازگشت کرده است نه 80 درصد! و این محاسبه قطعا اشتباه است. این اشتباه از آنجا ناشی شده که محاسبات همچنان در حالت معمولی انجام شده است.
بنابراین وقتی چارت را لگاریتمی می کنیم باید همه ی محاسبات ریاضی ما از جمله بحث فیبوناچی به صورت درصدی انجام شود. یکی از معضلات بازار سرمایه ما عدم درک درست این مطلب حتی توسط اساتید به نام است ، در بسیاری از چارت ها می بینیم که چارت لگاریتمی می شود و روی آن از محاسبات معمولی (مربوط به چارت حسابی) استفاده شده است!
بنابراین به یاد داشته باشید در چارت حسابی باید از محاسبات معمولی و در چارت لگاریتمی باید از محاسبات درصدی استفاده شود.
متاسفانه در اکثر نرم افزارها با لگاریتمی کردن چارت در فیبوناچی هیچ تغییری اعمال نمی شود آموزش بورس مفهوم تحلیل حساسیت یا در برخی نرم افزارها مثل داینامیک تریدر که در قسمت فیبوناچی گزینه ای به صورت CH% قرار دارد ، که محاسبات فیبوناچی را به صورت درصدی انجام می دهد ، این گزینه عملکرد صحیحی ندارد ، در فیبوناچی ریتریسمنت و اکستنشن ، اشتباهات فاحش و برای همگان قابل دیدن است اما در فیبوناچی پروجکشن و اکسپنشن ، محاسبات اشتباهات کمتری دارد.
هر چه طول موج هایی که اندازه گیری می کنید بیشتر باشد ، اشتباهات فاحش تر می شود و حتی به صورت چشمی قابل تشخیص می باشد.
برای این که بتوانیم در چارت لگاریتمی محاسبات فیبوناچی را به درستی انجام دهیم ، 3 راه مختلف وجود دارد که ساده ترین راه استفاده از نرم افزارهای مثل متاتریدر 5 (یا نرم افزارهای دیگری که این محاسبات را به درستی انجام می دهند) می باشد که این محاسبات را به درستی انجام می دهد. (فراچارت: در این نرم افزار با استفاده از اندیکاتور LogoScale چارت را لگاریتمی می کنیم و محاسبات فیبوناچی در این حالت به صورت درصدی در می آید.)
برای مثال همان نمودار شبندر را در مفید تریدر 5 لگاریتمی کردیم و فیبوناچی را رسم کردیم ، به نمودار دقت فرمایید :
همان طور که ملاحظه می کنید نقطه ی (C) که در چارت لگاریتمی با محاسبات معمولی 80 درصد بازگشت را نشان می داد در چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی حدودا 55 درصد بازگشت را نشان می دهد همان بازگشتی که با چشم نیز حدودا همین مقدار را تخمین زدیم. پس خطای این محاسبه حدود 25 درصد می باشد (25=55-80).
با توجه به تعاریف پایه ای و مثال هایی که آورده شد ، تصور می کنم با این مفهوم به خوبی آشنا شدید. در هر بازاری که تغییرات قیمت زیاد باشد ، تفاوت های فاحشی بین چارت حسابی و لگاریتمی وجود دارد از این رو در بازار های نقدی مثل بورس ، این تفاوت ها آن قدر زیاد است که با چشم نیز به راحتی قابل تشخیص است. در بازار فارکس برخی به اشتباه تصور می کنند چارت لگاریتمی معنی و مفهمومی ندارد اما باید بدانیم در قسمت های جاری بازار و جایی که قیمت های حداقل و حداکثر در یک موج تفاوت زیادی ندارند ، چارت حسابی و لگاریتمی تفاوت چندانی با هم ندارد اما در موج های بزرگ این تفاوت کاملا ملموس است و باید از چارت لگاریتمی به همراه محاسبات درصدی استفاده شود.
برای مثال چارت حسابی با محاسبات معمولی ماهانه طلا را در مفید تریدر 5 مورد بررسی قرار می دهیم : همانطور که ملاحظه می کنید نقطه ی C کمی بیش از 50 درصد بازگشت دارد ، حدودا 53 درصد.
نمودار ماهانه طلای جهانی (حسابی)
حال به چارت لگاریتمی با محاسبات صحیح درصدی دقت فرمایید :
نمودار ماهانه طلای جهانی (لگاریتمی)
نقطه ی C بین تراز 23.6 درصد و تراز 38.2 درصد قرار دارد و حدودا نزدیک به 30 درصد از موج قبلی را بازگشت کرده است. همانطور که ملاحظه کردید حدودا یک تفاوت فاحش 23 درصدی بین این دو نوع محاسبه وجود دارد که هر چه طول امواجی که اندازه گیری می کنیم کمتر باشد ، این تفاوت ها کمتر به چشم می آید ولی همواره وجود دارد.
دیدگاه شما