مزایای داشتن استراتژی برای معاملهگر
واژه استراتژی از کلمهی یونانی (strategos) به معنای لشکر سرچشمه گرفته است. اما این واژه در دنیای امروز از معنی قدیمی خود که بعد نظامی گونه داشته، فاصله گرفته است.
در بازارهای مالی این واژه به معنای بهکارگیری فن، علم و قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای مالی، در جهت کسب نتایج مطلوب است.
منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟
هر معامله تحت شرایطی به موفقیت منجر میشود. شرایطی که بخشی از آنها را باید معاملهگر نسبت به شخصیت و خواسته و موقعیتش تعیین کند. به مجموعه قواعد و شرایطی که به شخصیت معاملهگر نزدیک باشد و شرایط سودآوری را برای معاملات او به وجود آورند استراتژی معاملاتی گفته میشود.
استراتژی معاملاتی راهبرد، طرح و برنامه انجام معامله است و از ملزومات معاملهگری به حساب میآید.
در این مطلب به معرفی و شرح برخی استراتژیهای معاملاتی میپردازیم. این استراتژیها در مجموع 5 دسته مختلف هستند که به شرح زیرند.
انواع استراتژیهای معاملاتی
- Position trading: این استراتژی نوعی معاملهگری بلندمدت و متکی بر تشخیص روند توسط تحلیل بنیادی است. از مزایای این استراتژی، میتوان استفاده از زمان کم به دلیل بلندمدت بودن معاملات را نام برد. همچنین نوسانات کوچک در این روش نادیده گرفته میشوند.
- استراتژی فرعی نیز مانند همین استراتژی است، با این تفاوت که از تحلیل تکنیکال برای معاملات استفاده میشود. از معایب این نوع استراتژی میتوان به کسب نکردن سود سالانه و داشتن حساب بزرگ برای جبران ضررها نام برد.
- نوسان گیری (swing trading): این نوع استراتژی مربوط به معاملات کوتاه تا میانمدت است. در این روش از نوسانات در روندها استفاده میشود و معمولا طی چند روز تا چند هفته یک موقعیت معاملاتی نگهداری میشود. برای این نوع استراتژی، تسلط به الگوهای تکنیکال و تابلو خوانی و روانشناسی بازار نیاز است و همچنین تمرکز بالایی روی معاملات باید داشت.
- معاملهگری روزانه (Day Trading): در این استراتژی هدف نوسان گیری روزانه از سهام است و برای کوتاهمدت استفاده میشود. این استراتژی نیاز به تحلیل بنیادی ندارد و کاملاً طبق اصول تابلو خوانی و روانشناسی بازار و همچنین قواعد تکنیکال صورت میگیرد. از مزایای این روش درآمد روزانه است اما معایبی همچون صرف زمان زیاد برای معاملات و ریسک بالا نیز با خود به همراه دارد.
- Scalping: این استراتژی برای معاملات بسیار است و باید با ابزارهایی نظیر نرمافزارهای تعیینکننده حجم و تعداد سفارشها سروکار داشت.در این استراتژی فرصت معامله در روز زیاد است اما تمام مدت باید در معاملات متمرکز بود و از این نظر دشواری زیادی دارد.
- Transition trading: استراتژیای است که ابداعکننده آن «راینرتئو» بوده است. این استراتژی به این شکل است که فرد در تایم فریم پایین وارد معامله میشود و با چک کردن تایم فریم بالاتر به دنبال نشانهای برای مقاومت میگردد. اگر بازار چنین نشانهای نداشت و سمت و سوی موردنظر را دنبال کرد، معامله را دنبال کرده و حد ضرر را ارتقا میدهد. در غیر این صورت موقعیت معاملاتی را میبندد. این استراتژی ریسک را کاهش میدهد.
استراتژیهای متداول در بازارهای سرمایه
همانطور که پیشتر اشاره شد استراتژیهای متفاوتی زیرمجموعه 5 دسته فوق قرار میگیرند. در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
- روند (Momentum): سرمایهگذاران میتوانند از این استراتژی به عنوان یک تکنیک معامله استفاده کنند. هنگامی که یک معاملهگر در این تکنیک، شتابی را در قیمت یک سهم مشاهده کند، عموما به امید این که در موقعیت صعودی یا نزولی باقی میماند، در موضع خرید یا فروش قرار میگیرد. این استراتژی به جای قیمت بنیادی بر تحرکات کوتاهمدت قیمت سهام متکی است. هنگامی که این استراتژی مورد استفاده قرار میگیرد، سرمایهگذار میتواند بر اساس قدرت روندها در قیمت دارایی خرید یا فروش انجام دهد.
- رجوع به مزایای داشتن استراتژی برای معاملهگر میانگین: سرمایهگذاران در این نوع استراتژی بر این باورند که قیمت سهام در طول زمان به قیمت متوسط بلندمدت خود برمیگردد. اگر سهام آنها به گونهی قابلتوجهی بالاتر از میانگین متحرکش معامله شد آنها میفروشند و اگر این روند در پایین متحرک باشد سهام را خریداری میکنند.
- سرمایهگذاری بر اساس احساسات: در این استراتژی برای معامله کردن، از تجزیه و تحلیل احساسات و روانشناسی جمعیت استفاده میشود. سرمایهگذار عمدتاً در جستوجوی یافتن تغییرات کوتاهمدت قیمت و به دست آوردن سود سریع است.
- سرمایهگذاری تکنیکال: سرمایهگذار در این استراتژی فعالیت گذشته بازار را برای تغییراتقیمت و حجم سهام بررسی میکند چون معتقد است که عملکرد تاریخی، نشاندهنده نتایج آینده میباشد. این استراتژی ارزش ذاتی سهام را تحلیل نمیکند، بلکه حرکتهای آینده سهام را بررسی میکند.
- معامله در کانال: منظور از این استراتژی انجام معاملات در کانال تولیدشده میان سطح مقاومت یا حمایت یک سهم است. این راهبرد برای انجام معاملاتی بهکار میرود که روندهای آنها خنثی است و در روندهای صعودی یا نزولی، کاربردی ندارد.
- استراتژی معاملات بهینه: این روش متمرکز بر این مسئله است که چگونه میتوان یک سفارش بزرگ را به سفارشهای کوچک شکست، بهطوری که هزینه اثرات قیمتی کم شود.
- استراتژی ثبت سفارش: این استراتژی بیان دارد که چگونه باید نوع سفارش و میزان تهاجمی بودن آن را انتخاب کنیم. سفارشهای بازار و سفارشهای محدود را میتوان از لحاظ مقدار و قیمت به حالتهای تهاجمی دسته بندی کرد. البته تعیین تهاجمی بودن سفارش موضوعی است که سرمایهگذار باید هنگام سفارش گذاری آن در نظر بگیرد.
سفارشهای بازار و سفارشهای محدود را میتوان از لحاظ مقدار و قیمت به حالتهای تهاجمی دستهبندی کرد. البته تعیین تهاجمی بودن سفارش موضوعی مهم است که سرمایهگذار باید هنگام سفارش گذاری آن در نظر بگیرد. این تصمیم تأثیر مستقیم بر کیفیت معامله دارد و بهطور غیرمستقیم تأثیرگذاری آن بر روی بازده نهایی سرمایهگذاری نمایان است.
معاملات الگوریتمی
استفاده از استراتژیهای مختلف گاهی به علت احتیاج به رعایت موارد زیاد دشوار به نظر میرسد و برخی افراد تمایلی به اجرای دقیق آنها نشان نمیدهند. با گسترش استفاده از سیستمهای کامپیوتری در بازارهای مالی، امکان استفاده از الگوریتم معاملاتی نیز فراهم گردیده است بهطوری که اکنون بیش از 80 درصد از معاملات بورس آمریکا از این طریق انجام میشوند.
این نوع معاملات عبارتاند از استفاده از الگوریتمهای رایانهای به منظور مدیریت فرآیندهای معاملاتی در سرعت بالا. در این معاملات، رایانهها به صورت مستقیم با سامانههای معاملاتی به منظور ارائه سفارش بدون مداخله انسان، ارتباط برقرار میکند و آنها را بعد از ثبت مدیریت میکنند.
سرعت و کیفیت دسترسی به بازارها، استفاده از این نوع معاملات را تشویق میکند. بسیاری از سرمایهگذاران بازار امروزه معاملات الگوریتمی را به کار میبرند. این معاملات دارای دورههای نگهداری چند دقیقه، چند روزه و یا چند هفتهای هستند.
هر الگوریتم باید پارامتری بهعنوان ورودی بپذیرد و حداقل یک کمیت بهعنوان خروجی تولید کند. دستورهای الگوریتم باید به زبانی دقیق و بی ابهام بیان شوند و دارای شروع و پایان مشخصی باشند. زمان لازم برای خاتمه الگوریتم باید کوتاه و معقول باشد. از این جهت اجرای یک الگوریتم ساده، به اجرای استراتژی کمک شایانی میکند.
به طور قطع اولین گام در توسعه این ابزار و شیوه معاملاتی، انجام تحقیقاتی از این دست است که میتواند راه را برای پیادهسازی بیشتر آن در بازار هموار کند.
این شیوههای معاملاتی همراه با استراتژی، به افزایش نقدینگی بازار و کارایی آن کمک میکند.
این شیوه معاملهگری در تمام سطوح بازار، کاربرد چشمگیری میتواند داشته باشد، چه در سطح مدیران مالی که به عنوان ابزاری است مشاورههای که بازار را در ثانیه رصد میکند و موقعیتها و اطلاعات موردنظر مدیر را در اختیارش میگذارد، حتی میتواند با طراحی از لحاظ موقعیتها و مختصات مدنظر مدیر مالی به خرید و فروش اقدام کند.
جمعبندی
امروزه در تمام بازارهای مالی موجود در دنیا شاهد ظهور و گسترش روزانهی شیوهها و استراتژیهای معاملاتی هستیم. این استراتژیها کمک میکنند تا افراد انتظارات خود را از معاملاتشان معین کنند و با تسلط بیشتری به معامله بپردازند. انتخاب استراتژی همچون انتخاب نحوه بازی در فوتبال به موارد زیادی بستگی دارد. عواملی همچون بازار مورد نظر، میزان دانش و تجربه فرد، شرایط زمانی و مواردی از این دست، همگی بر انتخاب استراتژی اثر میگذارند. با این حال انتخاب استراتژی مناسب و پایبندی به آن از ضرورتهای معاملهگری به شمار میرود و باید آن را جدی گرفت.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال چیست؟
از زمان ظهور بازارهای مالی تاکنون، سرمایهگذاران همواره سعی داشتهاند؛ به واسطه روشهای مختلف آینده این بازارها را پیشبینی کنند. بدین منظور عدهای از آنها، به استفاده از گذشته قیمت برای پیشبینی وضعیت آتی داراییها روی آوردند؛ که بعدها به «تحلیل تکنیکال یا نموداری» شهرت یافت. به بیان ساده، تحلیل تکنیکال شامل بررسی تمام دادههای مرتبط با قیمت در گذشته، به منظور درک رفتار قیمتی معمول یک دارایی و پیشبینی آینده آن است. این روش تحلیل بازار، به مرور زمان طرفداران بسیاری پیدا کرد و در حال حاضر بر کسی پوشیده نیست، که حداقل جزئی از استراتژی معاملاتی اکثر فعالان بازار مالی، شامل تحلیل تکنیکال میباشد. همچنین با پژوهشهای بسیاری که طی چند دهه اخیر انجام شده، تحلیل نموداری بسیار گسترش یافته و امروزه دربرگیرنده روشهای مختلفی نظیر الیوت، فیبوناچی، چنگال اندروز و… است.
۳ اصل اساسی تحلیل تکنیکال
طبق منابع تاریخی، پیدایش تحلیل نموداری به قرن نوزدهم و نظریههای “چارلز داو” باز میگردد و به همین جهت، وی را پدر تحلیل تکنیکال میشناسند. به طور کلی، تحلیل تکنیکال بر سه اصل اساسی ذکر شده در نظریه داو، استوار است.
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این قاعده، برای تحلیل بازار باید صرفاً قیمت را مورد بررسی قرار دهید؛ زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به مثابه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود!
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
این اصل را میتوان استعارهای از قانون اول نیوتن در تحلیل تکنیکال دانست. در واقع داو معتقد بود؛ قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند.
۳- تاریخ قابل تکرار است
استفاده از روانشناسی جمعی انسانها، یکی از تئوریهای اصلی در تحلیل نموداری است. در واقع این احتمال وجود دارد؛ که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش قابل پیشبینی و مشترکی از خود نشان دهند.
تحلیل تکنیکال در برابر بنیادی
دو روش اصلی تحلیل بازار بورس و سایر بازارهای موازی، تحلیل تکنیکال و بنیادی میباشند. در فضای تحلیلی حاکم بر بازارهای مالی، همواره این دو روش در مقابل یکدیگر بوده و طرفداران آنها هر کدام سعی در اثبات کارایی روش مورد علاقه خود و برتری آن نسبت به سایرین داشتهاند. تحلیل بنیادی به معنی تعیین ارزش واقعی یا اصطلاحاً ذاتی یک دارایی، بر اساس مؤلفهها و شاخصهای مالی، اقتصادی و… میباشد. پیروان تحلیل بنیادی تأکید دارند، که به دلایلی نظیر ارزشگذاری ذاتی داراییها بر اساس دادههای واقعی آماری، تخصص مالی تحلیلگران و صرف زمان بیشتر برای بررسی وضعیت کلی دارایی، نتایج این روش از اعتبار بیشتری برخوردارند! اما واقعیت این است؛ که تاکنون هیچ تحقیق جامعی عدم کارایی یا برتری هیچکدام از این روشها را اثبات ننموده است؛ در واقع هیچکدام عملکرد ۱۰۰ درصدی ندارند! کارایی این روشها، بیشتر به نحوه استفاده، تجارب اشخاص و فاکتورهایی همچون استراتژی معاملاتی، مدیریت سرمایه و… بستگی دارد. امروزه برخی از تحلیلگران به منظور بهرهمندی همزمان از مزایای تحلیل بنیادی و تکنیکال، با یک روش ترکیبی تحت عنوان «تکنوفاندامنتال» کار میکنند؛ که به دلیل بررسی عوامل مرتبط با هر دو روش، دیدگاه جامعتری به آنها ارائه میدهد.
مزایای تحلیل تکنیکال
- یادگیری آسان: از ویژگیهای غیرقابل انکار تحلیل نموداری، گستردگی ابزار و شیوههای تحلیل بازار است. یادگیری و فهم اغلب مفاهیم تکنیکالی ساده بوده و اکثر افراد در مدت کوتاهی میتوانند؛ نحوه استفاده از این ابزار را فراگیرند. در حال حاضر منابع آموزشی چاپی و آنلاین فراوانی نیز در این زمینه وجود دارند.
- انعطافپذیری بالا: با استفاده از اصول روش تکنیکال میتوان، نمودار قیمت هر دارایی را تجزیه و تحلیل نمود. در این زمینه، تقریباً هیچ محدودیتی نداریم؛ فقط باید با توجه به شرایط هر نماد، از ابزار و روش متناسب با آن استفاده کرد. از دیگر قابلیتهای این روش، امکان تحلیل و معاملهگری در دورههای زمانی مختلف نمودار شامل کوتاه (دقیقهای و ساعتی)، میان(روزانه) و بلندمدت(هفتگی و ماهانه) میباشد.
- سرعت فرآیند تحلیل: استفاده از فناوریهای نوین در بستر بازارهای مالی سبب شده است؛ به دلایلی نظیر اخبار و شایعات، نوسانات قیمتی بعضاً شدیدی طی یک لحظه ایجاد شوند. از همین روی، امکان واکنش به موقع برای معاملهگران یک مزیت محسوب میشود. تحلیل وضعیت نمودار قیمت داراییها عموماٌ بسیار وقتگیر و پیچیده نبوده و افرادی که از تسلط نسبی در این زمینه برخوردار باشند؛ با صرف مدت زمان مشخصی در طول روز، امکان تحلی و بررسی نمودارهای مختلف را خواهند داشت.
- نقاط ورود و خروج دقیق: یکی از دلایل اصلی استفاده از تحلیل تکنیکال و به طور کلی استراتژی معاملاتی، تعیین نقاط ورود و خروج در بازار سرمایه است. در واقع شما با استفاده از ابزاری نظیر اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی و… امکان تعیین دقیق شرایط خرید و فروش داراییهای مختلف را خواهید داشت. بدین ترتیب تا حد زیادی، از سردرگمی معاملهگران مزایای داشتن استراتژی برای معاملهگر جلوگیری میشود.
- استراتژی معاملاتی دقیق و خودکار: معاملات خودکار یا الگوریتمیک تریدینگ، امروزه یکی از مهمترین مباحث پیرامون بازارهای مالی است. روشهای تکنیکالی به دلیل وجود پارامترهای مشخص واکثراً محاسباتی، در بستر زبانهای برنامهنویسی مختلف قابلیت پیادهسازی دارند. در واقع اگر به جزئیات رباتهای معاملهگر توجه کنیم، بیشتر آنها بر مبنای تحلیل نموداری تدوین و توسعه یافتهاند.
معایب تحلیل تکنیکال
- تأثیرگذاری تعصبات شخصی: برخی مواقع ممکن است؛ فرد به دلایلی چون تجربیات قبلی یا شایعات، دیدگاه افراطی مثبت یا منفی نسبت به وضعیت یک دارایی پیدا کند. در چنین شرایطی، تحلیلگر صرفاً نشانههای همسو با تعصبات خود را در نظر گرفته و متعاقباً خروجی این تحلیل، نتایج غیرمنطقی در بر دارد.
- تفاسیر مختلف: یکی از مهمترین انتقادات نسبت به تحلیل نموداری، وجود تفاسیر مختلف از ابزار مشابه و دادههای یکسان است. به طور مثال، یک اندیکاتور در منطقه اشباع فروش قرار داشته و معاملهگر «الف» بر اساس وقوع یک نشانه صعودی اقدام به خرید نماید؛ اما در همین ناحیه شخص «ب»، با مشاهده واگرایی منفی در نمودار قیمت و اندیکاتور، انتظار سقوط بیشتر قیمت را خواهد داشت!
- سیگنالهای معاملاتی متعدد: اگر معاملهگر تکنیکالی بلندمدتی نباشید، احتمالاً سیگنالهای معاملاتی بسیاری را در طول روز یا هفته مشاهده خواهید نمود؛ که ممکن است همه آنها مناسب سرمایهگذاری نبوده و موجب زیان و یا سردرگمی شما شوند. تشخیص موقعیت معاملاتی بهینه در بسیاری از اوقات، کار مشکلی میباشد.
- عدم تعیین ارزش ذاتی: قرار داشتن قیمت در بهترین نواحی بر اساس تحلیل نموداری، الزامی بر ارزندگی ذاتی آن نخواهد بود! در واقع ممکن است، ارزش بازاری یک سهم در تابلوی قیمت چندین برابر ارزش ذاتی آن باشد؛ که در صورت سقوط بازار، زیان سنگینی متوجه معاملهگران خواهد شد.
- عدم امکان استفاده در نمادهای جدید: نمودار قیمت داراییهایی نظیر سهام عرضه اولیه، به دلیل جدیدالورود بودن در بازار سرمایه، از دادههای کافی برخوردار نیست و به عبارتی هنوز نموداری برای آنها تشکیل نشده است! پر واضح است، که در چنین شرایطی نمیتوان از روشهای تکنیکالی استفاده نمود؛ زیرا همانطور که اشاره نمودیم، این روش مبتنی بر تحلیل گذشته قیمت میباشد.
کلام پایانی
هدف از ارائه این مطلب، بیان خلاصهای از تمام زوایای تحلیل تکنیکال است؛ تا معاملهگران نسبت به این روش تحلیل بازارهای مالی، دیدگاه عمیقتری داشته و از معایب و مزایای آن مطلع شوند. لازم به ذکر است، که مطالب یاد شده به هیچ عنوان به معنی تأیید یا رد روش تحلیل نموداری نمیباشد. همواره باید توجه داشتیم، که تمامی روشهای تحلیل از جمله تکنیکال، دارای نقاط قوت و ضعف متعددی خواهند بود.
مفهوم خرید پلهای سهام در بورس
داشتن استراتژی در بازارهای مالی، اصلیترین و مهمترین عامل برای موفقیت سرمایهگذاران است.
تجربه و آماری که منتشر شده است، نشان داده یک فرد کمتجربه و کسی که هوش تجاری و سرمایهگذاری کمتری با استراتژی و نقشه معاملاتی دارد، بهمراتب موفقتر از کسی است که از هوش بالایی بهره میبرد اما استراتژی مشخصی ندارد.
یکی از مهمترین استراتژیهایی که در این بازار میتواند به کمک معاملهگران و سرمایهگذاران باشد، خریدوفروش پلهای است.
این جمله را مکررا در مورد خرید یا فروش سهام میشنویم.
هدف اصلی خرید و فروش پلهای کمتر کردن ضرر و افزایش سود یک سرمایهگذاری است.
“خرید پلهای سهام” در یک تعبیر عامیانه به این معنی است که اگر احساس میکنیم یکی سهم دارای پتانسیل رشد است، ولی از رشد کوتاهمدت آن اطمینان نداریم خرید خود را تقسیم بر چند بخش کرده و هر بار بخشی از آن را خرید کنیم.
در واقع خرید و فروش پلهای سهام (میانگین کم کردن) یادآور این نکته است در هیچ معاملهای نباید همه یا بخش بزرگی از پول را بهیکباره درگیر کنید. بلکه لازم است خریدوفروشها به شکل فرایندی و پلهپله باشد.
این موضوع باعث میشود ریسکهای سرمایهگذاری کاهش پیدا کند و معاملهگران مجبور نباشد استرس زیادی از معامله را تجربه کنند.
با این کار در دفعات متعدد، بخشی از سرمایه خود را در گیر آن سهام میکنیم و از سود آتی آن سهم استفاده میکنیم.
حال چنانچه تحلیل ما غلط از آب درآید و یا در این حین بازار تغییر جهت دهد، از خرید بخشهای بعدی آن سهام اجتناب خواهیم کرد. با این کار بخشی از پول خود را نجات میدهیم.
برای آشنایی بیشتر با خرید و فروش پلهای و میانگین کم کردن از سهام تا پایان این مطلب همراه ما در بورسینس بمانید.
خرید و فروش پلهای چیست؟
خرید فروش پلهای یا همان میانگین کم کردن (Averaging down) یک استراتژی برای خرید بیشتر دارایی با قیمت در حال کاهش است. در نتیجه این حرید، متوسط قیمت هر سهم کاهش پیدا میکند.
خرید به هنگام افت قیمت یا زمانی که قیمت در یک روند نزولی قرار دارد، سودآور است. معمولا بازار در چنین شرایطی بازار گاوی است و با هر کاهش قیمت، میانگین خرید هم کمتر میشود. البته در روند نزولی هم میتواند ضررهای خود را به همراه داشته باشد.
در این زمان افزودن سهام بیشتر باعث افزایش ریسک میشود و ممکن است سرمایهگذاران کمتجربه نتوانند تفاوت بین ارزش و علامت هشدار را هنگام افت قیمت سهام تشخیص دهند.
خرید پلهای سهام به معنی خرید مرحلهای سهام و استفاده از این روش شامل مفروضاتی به شرح ذیل است:
- فرض غالب این است که بازار سهام رو به رشد است.
- بازار سهام در آینده نزدیک تغییر جهت نخواهد داد و منفی نخواهد شد.
- حرکت آتی قیمتها به اندازهای آهسته است که به ما امکان اتخاذ تصمیم را میدهد.
- قیمت این سهم در آینده و به نفع ما افزایش پیدا خواهد کرد.
روش میانگین کم کردن در بورس
استراتژی خرید و فروش پلهای همواره بهعنوان یکی از بهترین انواع روشهای مدیریت سرمایه است. فعالان بازارهای مالی با رعایت کردن این موضوع میتوانند سودهای خوبی کسب کنند. از طرفی، روشی است که کمک میکند از ضررهای سنگین هم جلوگیری شود.
خرید و فروش پلهای سهام در بازار بورس یکی از اساسیترین روشهای معاملاتی برای کم کردن ضرر است.
این استراتژی زمانی موثر است که سهمی یا ارز دیجیتالی را بنیاد خوب را خریداری کرده باشید، اما به هر دلیلی از جمله فاز اصلاح یا دیگر دلایل، قیمت دچار روند نزولی شده باشد.
در چنین شرایطی سرمایهگذاران در قیمتهای پایینتر اقدام به خرید سهم میکنند تا میانگین خرید خود را کاهش دهند. بعدازاین خرید و در زمان برگشت روند سهم و خروج از فاز اصلاحی، به سود خواهند رسید.
به عبارتی فرض بر این است که ما سهامی را خریداری میکنیم که قیمت آنها در آینده نزدیک افزایش خواهد پیدا کرد، در این صورت ما به سه روش ذیر میتوانیم سود خود را در آن سهم افزایش دهیم.
- افزایش سرمایه گذاری در سهام مذکور: این امر به این معنی است که از سهمی که قبلا خریداری کردهایم مجددا خرید کنیم. این کار باعث میشود علاوه بر تغییر قیمت تمام شده خرید، از افزایش آتی قیمت سهم نیز سهم نیز استفاده کنیم.
- افزایش تعداد دفعات یا تناوب خرید سهام: هر چه خرید سهم بالا رود، سود ناشی از افزایش قیمت آن سهم افزایش خواهد یافت.
- افزایش سرمایه گذاری همراه با تناوب سرمایه گذاری و خرید آن سهم
بهعنوانمثال، فرض کنید یک سرمایهگذار 1000 سهم را به قیمت 600 تومان (در مجموع 600,000 تومان) خریداری میکند. سپس همان سهم در اصلاح بعدی خود، به قیمت 500 تومان میرسد و 100 تومان از قیمت خرید اولیه کمتر میشود.
سرمایهگذار دوباره 1000 سهم دیگر با قیمت جدید را میخرد. این سرمایهگذار اکنون 2000 سهم با قیمت 1,100.000 دارد. در نتیجه میانگین قیمت سهام اکنون 550 تومان است.
اگر قیمت سهم از فاز اصلاح خارج شود، سرمایهگذار با استفاده از استراتژی میانگین کم کردن بازدهی مناسبی از سرمایه خود به دست خواهد آورد.
از طرفی، اگر روند نزولی قیمت سهام ادامه پیدا کند، در نهایت لازم است یا مجدد میانگین خرید کاهش پیدا کند یا با ضرری کمتر خارج شد.
استفاده از هر یک از این روش به دو عامل مهم بستگی دارد:
- هزینه معاملاتی: اصولا هرچه هزینه معاملاتی کم باشد، تناوب معاملات آن سهام توجیه بیشتری پیدا می کند.
- نوسانات قیمت سهام
زمان میانگین کم کردن
مشکلترین مرحله در خرید پلهای سهام پیشبینی جهت حرکت بازار است.
اگر جهت حرکت بازار آنقدر مثبت نباشد که ما اهداف خود را پیاده سازیم و بهسرعت جهت حرکت آن معکوس شود، ما سود ناشی از خرید اولیه خود را هم از دست خواهیم داد.
قیمت و زمان مناسب برای کمکردن میانگین هیچ قانون خاصی ندارد. سرمایهگذار باید سهام شرکتی را که خریداری کرده است را ارزیابی و تحلیل کند و دلایل سقوط قیمت را هم مشخص کند.
اگر احساس کند سهم به دلیل واکنش بیش از حد بازار به اخبار یا رویدادی در حال افت کردن است، خرید سهام منطقیترین تصمیم برای این بازه زمانی است. به همین ترتیب اگر احساس کنید هیچ تغییر اساسی در شرکت صورت نمیگیرد، خرید در قیمت پایینتر یک فرصت عالی برای جمعآوری سهام بیشتر در یک معامله است.
یک سرمایهگذار موفق زمانی میتواند استراتژی درستی برای سهم خود در نظر بگیرد که از بنیاد سهم خود مطمئن باشد. درواقع، هر سهمی ممکن است در کوتاهمدت دچار افت قیمت شود.
بااینحال، اگر بنیاد خوبی داشته باشد، میتواند در نهایت سرمایهگذار را مطمئن کند که در بلندمدت به اهداف قیمتی خود خواهد رسید. در این صورت میتوان با کم کردن قیمت میانگین حرید مالک تعداد بیشتری از سهم شد و در بلندمدت، سودآوری قابلتوجهی از آن سهم کسب کند.
معاملهگر با خرید و فروش پلهای، معامله خود را به چند مرحله تقسیم میکند و در وهله اول ریسک معاملات خود را کاهش میدهد.
در شرایط مشابه، توصیه میشود اگر از بنیاد سهم خود مطمئن نیستید، سراغ خرید پلهای یا میانگین کم کردن نروید. چون پس از افت قیمت ممکن است باز هم شاهد افت بیشتر ارزش و قیمت سهم باشید.
سرمایهگذارانی که افق سرمایهگذاری بلندمدت دارند و خریدهای خود را به دید سرمایهداری طولانی انجام میدهند از این استراتژی استقبال میکنند. رویکرد اصلی این روش سرمایهگذاری هم ارزش محور است.
پس برای خرید مرحلهای سهام باید پیشبینی و افق میانمدت بازار مثبت باشد. با فرض این که میانمدت بازار مثبت است به سه روش میتوان اقدام به خرید مرحلهای سهام کرد:
1. خرید بخش بیشتری از سهام موردنظر در اولین خرید و کاهش خریدهای بعدی به صورت پلهای
مثلا در اولین مرحله اقدام به خرید هزار سهم از سهام شرکت الف میکنیم.
در مرحله بعد اقدام به خرید 500 سهم از سهام مذکور میکنیم. در مرحله سوم 250 سهم، در مرحله چهارم 125 سهم و در مرحله پنجم 62 سهم خریداری می کنیم.
حسن این روش این است که اولا بیشترین سود را از خرید اولیه سهام میبریم و با خرید خود را حمایت میکنیم.
ثانیا قیمت تمام شده سهام خریداری شده با آهنگ ملایمی افزایش مییابد چرا که هر چه قیمتها افزایش مییابد، حجم خرید ما کمتر میشود.
ثالثا حجم سرمایه گذاری ما در سهام مذکور به مرور افزایش مییابد و تناوب معاملات، موجب سود بالای ما میشود. استفاده از این روش یک ریسک اساسی دارد و آن این که اگر قیمت سهام به نفع ما افزایش نیابد و یا پیشبینی ما غلط از آب در آید و بازار معکوس شود زیان را متحمل خواهیم شد، چرا که بیشترین حجم خرید خود را در مراحله اول انجام دادهایم.
2. تقسیم خرید به بخشهای مساوی در مرحله از خرید پلهای
برای مثال در این روش برای خرید دو هزار سهم از سهام شرکت الف در مرحله اول 400 سهم، در مرحله دوم مجدد 400 سهم، در مرحله چهارم به همین منوال 400 سهم و در مرحله آخر نیز 400 سهم خریداری میکنیم. حسن این روش این است که اگر پیش بینی ما در ابتدا غلط از آب در آید، حجم خرید اولیه به میزانی نیست که زیان زیادی را به ما تحمیل کند.
ریسک این روش این است که اگر قیمت سهام افزایش سریع پیدا کند، حجم کمی از سهام مذکور نصیب ما شده و سهام جدید را باید به قیمتهای بالاتری خریداری کنیم. لذا خریدهای آتی موجب افزایش قیمت تمام شده اولیه و کاهش سود ما نیز خواهد شد.
3. روش اقتضایی
در این روش با تجزیه و تحلیل روند آتی بازار و قیمت سهام، اقدام به خرید مرحله ای سهام به یکی از دو روش فوق الذکر میکنیم.
اگر فکر میکنید که بازار رو به رشد است و در آینده نزدیک تغییر جهت نخواهد داد و قیمت این سهم در آینده نزدیک به نفع شما حرکت خواهد یا حرکت آتی قیمتها به اندازهای آهسته است که به شما امکان اتخاذ تصمیم را میدهد.
برای افزایش سود سرمایهگذاری نسبت به خرید مرحلهای سهام به روش اول اقدام کنید و اگر فکر میکنید که جهت حرکت بازار آن قدر مثبت نباشد که شما اهداف خود را پیاده سازید و به سرعت جهت حرکت بازار معکوس میشود به روش دو عمل کنید.
در واقع در روش اقتضایی تاکید بر این نکته است که چنانچه هر یک از حالتهای فوق، احتمال وقوع بیشتری داشته باشد، باید از آن فرصت استفاده بهینه کرد.
خرید و فروش پلهای روشی است که شما باید آن را به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی خود به کار گیرید.
تفاوت روش میانگین کم کردن یا خرید پلهای
در خرید پلهای، معاملهگر از روند حرکت سهام اطمینان ندارد. به همین دلیل در زمان سفارشگذاری خرید خود، اقدام به خرید در قیمتهای متفاوت یا اصطلاحا پلهای میکند.
این کار باعث میشود اگر سهم همچنان افت قیمت داشته باشد، سرمایهگذار مجبور به تحمل ضرر زیادی نباشد.
این در حالی است که در کم کردن میانگین خرید، معاملهگر از بنیاد سهم خود اطمینان دارد. به همین دلیل زمانی که سهم در کوتاهمدت با افت قیمت مواجه میشود، در روند نزولی قرار خواهد گرفت. با خرید سهم در قیمت پایینتر و با افزایش تعداد سهم، میانگین قیمت سهام خود را کاهش میدهد. این کار دورخیزی برای آینده و کسب سود بیشتر است.
مزایا و معایب روش میانگین کم کردن
انتخاب استراتژی میانگین کم کردن به دید معاملاتی بستگی دارد.
معاملهگران و تحلیلگران تکنیکالی میتوانند چارت و نمودار سهم موردنظرشان را بررسی کنند و باتوجهبه اطلاعاتی که از این چارت به دست میآورند، استراتژی خود را انتخاب کنند.
سرمایهگذارانی که دید کوتاهمدت دارند نمیتوانند بازخورد مناسبی از این روش کسب کنند. حتی این استراتژی در دیدگاههای کوتاهمدت ممکن است باعث زیان به سرمایهگذار هم بشود.
از طرفی، تحلیلگرانی بنیادی، بهخاطر دید بلندمدتشان و آگاهی نسبی که نسبت به ارزش ذاتی و واقعی سهام دارند، میتوانند از این استراتژی سود خوبی کسب کنند. میانگین کم کردن برای سرمایهگذاران بلندمدت هم مزایا و معایبی دارد که این مزایا و معایب را در ادامه بررسی میکنیم.
مزیت میانگین کم کردن
مهمترین مزیت این استراتژی کاهش میانگین قیمت سهام آن است.
یک سرمایهگذار میتواند قیمت میانگین خرید سهام خود را به میزان قابلتوجهی کاهش دهد. بهاینترتیب، در صورت پایان روند نزولی سهم و با بازگشت مجدد آن، سهم به بازدهی و سود بسیار مناسبی خواهد رسید.
همچنین با استفاده از این روش میتوان پیش از آنکه سهم به قیمت اولیه خود برسد، میانگین خرید یا قیمت خرید را کاهش داد. این کار باعث میشود سرمایهگذاری در بازه زمانی کوتاهمدت متضرر نشود و با برگشت روند سهم، بهخاطر حجم بیشتر سهامش، سود بیشتری هم کسب کند.
معایب میانگین کم کردن
کاهش میانگین قیمت سهم تنها در صورتی استراتژی موفقی محسوب میشود که سرانجام سهم بازگردد و روند نزولی به پایان برسد. اگر این حرکت نزولی متوقف نشود و در نهایت باز نگردد، ضرر سهم بهاندازه جبرانناپذیری خواهد رسید.
در مواردی که سهم همچنان روند نزولی خود را ادامه میدهد، احتمال پشیمانی از کاهش میانگین خرید وجود دارد. این شرایط زمانی است که سرمایهگذاران خروج از سرمایه را به سرمایهداری ترجیح میدهند. درنتیجه تصمیم به خروج از موقعیت خواهد گرفت که در این صورت هم ممکن است با ضرر از سهم خارج شود.
سرمایه لازم برای خرید مجدد هم یکی دیگر از معایب این روش است. هر چه قیمت سهم افت پیدا کند، معاملهگر مجدد اقدام به خرید میکند.
هدف از این کار این است که بتواند قیمت میانگین خرید خود را کاهش دهد. این در حالی است که سرمایهگذار برای خرید مجدد و کاهش میانگین قیمت، باید بودجه کافی را داشته باشد.
همچنین اگر روند نزولی سهم ادامهدار باشد، علاوه بر اینکه ضرر جبران نشده، بلکه سرمایه بیشتری هم از دست خواهد رفت. درنتیجه بسیار مهم است که بهدرستی میزان ریسکپذیری و نقطه دقیق حد ضرر مشخص شده باشد. ناگفته نماند که گفتن این کار آسانتر از انجامدادن آن است، اما در طی افت بازار یا نزول تصمیمگیری حتی دشوارتر و بحرانیتر هم خواهد شد.
خرید پله ای روشی است که در زمان روند صعودی بازار انجام میشود، اما کوتاه مدت بودن آن مشخص نیست.
جمعبندی
درباره خرید پلهای، میانگین کم کردن و مزایا و معایب آن صحبت کردیم. زمانی که قیمت یک سهم بنیادی روند نزولی کوتاهمدتی را تجربه میکند، میتوان با خرید سهام در قیمت کمتر و با افزایش تعداد سهام، قیمت میانگین خرید خود را کاهش دهد. نتیجه این کار سود بیشتر در بلندمدت است.
استفاده از تکنیکهای دقیق مدیریت ریسک یک فرصت ارزشمند در طول زمان است. فرصتی که سرمایهگذاران حرفهای و باتجربه از آن برای چیدن استراتژیهای معاملاتی خود استفاده میکنند.
بسیاری از سرمایهگذاران حرفهای از جمله وران بافت استراتژیهای ارزشگرا را دنبال میکنند، از این روش بهعنوان یک استراتژی بزرگ و برای رسیدن به موفقیتها و سودهای ارزشمند استفاده میکنند. استراتژی میانگین کم کردن (Averaging Down) سهام یکی از روشهای جلوگیری از زیان و یا خروج از ضرر است. اما باید این استراتژی را روی سهم بنیادی انجام دهید.
نظر شما در مورد خرید و فروش پلهای سهام چیست؟
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری مزایای داشتن استراتژی برای معاملهگر آگاه ارائه میشود:
معامله گری در بورس بر پایه تحلیل بنیادی چگونه است؟
طی دو سال گذشته، بورس به عنوان بازاری با بیشترین بازدهی مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است. این روزها معاملههای بسیاری در این بازار جذاب صورت میگیرد. عدهای در بازار بورس خریدار سهمهای دیگران هستند و عدهای هم مشغول فروش سهامشان میباشند. شاید هرکدام از این افراد که دستی در خرید و فروش دارند خودشان را یک معاملهگر بدانند و یا اینکه ادعا کنند معاملهگری را بلد هستند. اما واقعاً معاملهگر کیست؟ منظور از معاملهگر یا تریدر، شخصی است که براساس پیشبینی صحیح روند آتی قیمت، به دنبال کسب سود از خرید و فروش داراییهای مختلف است. بهطور کلی معاملهگران جهت اخذ تصمیم در رابطه با ورود یا خروج از معامله، روشهای مختلفی را در نظر میگیرند. یکی از این روشها معاملهگری با تحلیل بنیادی است. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی معامله گری در بورس بر پایهی تحلیل بنیادی خواهیم پرداخت.
معامله گری در بورس چه مزایا و معایبی دارد؟
در بازار بورس معامله گری چه مزیت ها و ایراداتی دارد
پیش از آنکه به بررسی نحوهی معامله گری در بورس با استفاده از تحلیل بنیادی بپردازیم، راجع به برخی از مزایا و معایب معامله کردن در بورس میپردازیم. دانستن این موارد به شما کمک میکند تا با آگاهی بیشتر اقدام به انجام معاملات بورسی نمایید.
مزایای معامله گری در بورس
- امکان دستیابی به سود بالا
- امکان شروع با سرمایهی پایین
- داشتن قدرت معامله با هر میزان سرمایه
- ایجاد استقلال شغلی و مزایای داشتن استراتژی برای معاملهگر فکری برای معاملهگران
- امکان معامله کردن بدون وابستگی زمانی و مکانی
- بهدست آوردن سودهای کلان با معامله گری در بورس
- نقدشوندگی بالای سرمایه نسبت به سایر روشها
- امکان معامله کردن بدون وسیله و ابزار خاص و فقط با ابزار ابتدایی
معایب معامله گری در بورس
- منضبط بودن، پیگیری و یادگیری مداوم، ضروری است.
- ایجاد هیجان و تنش روانی در فرد به واسطهی معامله گری در بورس
- گاهی تحریمها و دردسرهای ناشی از آن برای فرد مشکل ساز خواهد شد.
- از نظر فکری و کاری انجام معاملات در بازار بورس و سرمایه، مشکلساز و طاقت فرسا است.
- اگر معاملات قابل کنترل نباشند، ریسک زیادی به وجود خواهد آمد و حتی احتمال از دست دادن سرمایه نیز وجود دارد.
انواع معاملهگران بورسی
همانطور که در ابتدای مقاله هم گفتیم، روشهای مختلفی برای انجام معاملات بورسی وجود دارد و معاملهگران در بورس به انواع مختلفی تقسیمبندی میشوند. مثل معاملهگران بنیادی یا فاندامنتال، معاملهگران نوسانی، معاملهگران آربیتراژ و … . هر کدام از این معاملهگران در بورس استراتژی معاملاتی خودشان را دارند و در تایم فریم خاصی معامله میکنند. برای مثال، یک تحلیلگر بنیادی بر مبنای دادههای شرکت یا اقتصاد کلان برای سرمایهگذاری و انجام معاملات تصمیمگیری میکند. در حالی که یک تحلیلگر تکنیکال تنها به دنبال الگوها و نشانههای خاص نموداری است و بر همین اساس معاملاتش را در بازار بورس و سرمایه انجام میدهد. در هر صورت، انتخاب یک روش تحلیلی مناسب برای انجام معامله گری در بورس بسیار دشوار است. پس بهترین کار این است که هر کدام از معاملهگران به دنبال یافتن روش تحلیل و معاملهگری مناسب خودشان باشند. حال بیایید ببینیم معاملهگری در بورس با تحلیل بنیادی چگونه است؟
تحلیل بنیادی و تاثیر آن بر معامله گری در بورس
تحلیل بنیادی چه اثراتی بر معامله گری در بازار بورس دارد
معاملهگران و سرمایهگذاران در بورس سالهاست که از تحلیل بنیادی برای انجام معاملات خود در بورس استفاده میکنند. در این روش معاملهگران با توجه به جزئیات شرکتهای شرکتکننده در بورس تشخیص میدهند که کدام سهام برای خرید یا فروش در بازار مناسب است. کار یک تحلیلگر بنیادی همچون فردی است که برای خرید وارد یک نمایشگاه بزرگ میشود. سپس برای خرید محصول مورد نظرش به تمام غرفههای نمایشگاه سر میزند و جزئیات مربوط به آن محصول را به دقت مورد بررسی قرار میدهد. معامله گری در بورس به واسطهی تحلیل بنیادی برای معاملهگران و سرمایهگذاران بسیار مناسب میباشد. چرا که بر اساس منطق و واقعیت است. هرچند که کشف و تفسیر حقایق بنیادی، خود امری تخصصی و پرزحمت میباشد که این مورد یکی از چالشهای موجود در بازارهای مالی است. معاملهگران باید جنبههای مختلفی را که بر ارزش، تغییرات و عملکرد کلی ارزها تاثیر گذار است مورد بررسی قرار دهند.
تحلیل بنیادی در برابر تحلیل تکنیکال
گفتیم که معاملهگران در بورس با توجه به نوع معاملاتی که انجام میدهند، از یک روش تحلیلی خاص برای انجام معاملاتشان استفاده میکنند. استفاده از تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاریهای بلندمدت و پیدا کردن ارزش ذاتی هر دارایی قبل از خرید، میباشد. این در حالی است که تحلیل تکنیکال بهترین روش آنالیز برای انجام معاملات نوسانی کوتاهمدت به حساب میآید. معمولاً تحلیلگران بنیادی زمان زیادی را برای معامله گری در بورس در نظر میگیرند. اما تکنیکالیستها اغلب به دنبال معاملات سریع یا اسکالپ و نقاط ورود مناسب میگردند. البته این امر بدان معنا نیست که یکی از این روشها بر دیگری ارجحیت دارد. در حال حاضر، بسیاری از معاملهگران با ترکیب هر دو روش تحلیلی، سعی در ایجاد بهترین استراتژی برای مدیریت معاملات خود دارند.
سخن آخر
در این مقاله از سایت استخدام و آموزش چراغ راجع به معامله گری در بورس بر پایه تحلیل بنیادی صحبت کردیم. استفاده از تحلیل بنیادی مزایا و معایب زیادی دارد. شما برای تحلیل حجم بالایی از دادهها باید زمان زیادی را صرف کنید. اما مزیت این روش آن است که دادههای بنیادی مبنای تحلیل دادههای موثقی هستند که میتوانند در تصمیمگیری بهتر شما را یاری کنند. شما با کمی تحقیق و مطالعه میتوانید از این روش یا روشهای دیگر برای انجام معاملات خود در بازار بورس و سایر بازارهای مالی استفاده نمایید. چراغ ، به عنوان نسل جدیدی از پلتفرمهای آموزش و استخدام به شما پیشنهاد میکند که برای آشنایی بیشتر با استراتژیهای موجود در تحلیل بنیادی از ویدیو آموزش تحلیل بنیادی مقدماتی استفاده نمایید تا سطح دانش و آگاهی خود را در این زمینه بالا ببرید.
استراتژی فردی یک معامله گر
این کتاب مرحله به مرحله و گام به گام فعالیتهایی که لازم است تا شما انجام دهید و به آنچه که در زمینه کسب درآمد و ثروت از طریق معامله گری، در آرزویش هستید برسید. شاید موضوع برنامه ریزی برای شما آسان باشد ولی به احتمال زیاد برنامه ریزی استراتژیک فردی در دنیای ترید زیاد برای شما آشنا نباشد. هرآنچه در این کتاب گفته شده است مانند آجرها و مصالحی است که شما می توانید با استفاده از آنها هر آنچه را که در ذهن برای معامله گری نیازدارید را طراحی و خلق کنید. اینکه چه چیزی و به چه بزرگی خواهید ساخت به خلاقیت، همت و البته دقت و حوصله شما در مطالعه این کتاب و انجام گام به گام تمرینات آن بستگی دارد.
هر فردی پیش از آن که یک معامله گر باشد یک انسان است و در بستری از زمینه های عمومی و اختصاصی فعالیت می کند. در کتاب استراتژی فردی یک معامله گر چگونگی رسیدن به خواسته های فردی با رهنمودهای دقیق و مرحله به مرحله برای خوانندگان عرضه شده است. هیچ پیشامدی شما را غافل گیر نخواهد کرد اگر، پس از مطالعه دقیق کتاب حاضر و مطابق جدولهای ارائه شده درکتاب، تدوین راهبرد فردی خود را آغاز کنید و در این راهبرد برای خودتان اهداف کوتاهمدت و بلند مدت تعریف کنید. معاملهگری یکی از ماموریتهای زندگی هر فرد است و داشتن برنامهی راهبردی نیاز هر ماموریتی است. پایبندی به برنامهی راهبرد فردی معاملهگر را، در شرایط رشد بازار، از خوشبینی توهمی و شرایط افت آن، از ضررهای هنگفت مصون میدارد. به خوانندگان توصیه میشود، پیش از مطالعه این کتاب، برآوردی ذهنی از قدرت خود در تخصیص منابع( زمان، انرژی، سرمایه، احساسات و …) داشته باشند و در پایان، میزان مطالبقت آن را با معیارهای بیان شده در این کتاب محک بزنند.
دیدگاه شما