داستان سرایی در بازاریابی چیست؟
داستان سرایی در بازاریابی هنر تعاملی در استفاده از کلمات و اقدامات برای آشکار کردن عناصر و تصاویر یک داستان و در عین حال تشویق تخیل خواننده است. داستان پردازی در مورد استفاده از داستانها برای تاثیر گذاشتن روی مخاطبان است. عکس و فیلم کمک می کنند که یک داستان خوب داشته باشیم.
داستان سرایی چیست؟
داستان ها همیشه راهی برای برقراری ارتباط بوده اند. قبل از اینکه مردم یاد بگیرند که چگونه بنویسند، آنها داستانهای مختلفی را به یکدیگر می گفتند. به خاطر سپردن داستان ها بسیار ساده تر از واقعیت های ساده است. همچنین، داستانها لذت بخش هستند؛ آنها تخیل شما را تحریک میکنند. به همین دلیل والدین برای فرزندان خود داستان می گویند. ما دوست داریم فیلم ها را ببینیم و کتاب بخوانیم. مردم عاشق داستان هستند حتی میتوان گفت مردم به داستان اعتیاد دارند.
چرا داستان پردازی در طراحی وب مهم است؟
طراحان وبسایت از داستان گویی استفاده می کنند تا از نظر عاطفی روی کاربران تاثیر بگذارند. با ایجاد داستان، طراحان می توانند آنچه را که کاربران از سایت انتظار دارند بهتر درک کنند و به کالا یا خدمات شما اعتماد کنند.
داستان های خوب همیشه کاربران را مجذوب خود می کند. در طراحی تجربه کاربر (UX) ، شما در تمام مراحل طراحی از داستان گویی استفاده می کنید تا اطمینان حاصل کنید که تمام کارها روی نیاز کاربران و ارزش مورد نظر شما برای آن کاربران متمرکز است. داشتن یک داستان در طول پروژه شما به معنای بازاریابی در انتهای مراحل طراحی نیز ساده است، همانطور که می دانید دقیقاً کدام داستان را باید بگویید تا نشان دهد چگونه محصول شما ارزش ارائه می دهد.
استفاده در وبلاگ
استفاده از داستان سرایی در پست های وبلاگ شما اگر به روشی صحیح انجام شود، باعث می شود پست شما جذابتر شود. پست وبلاگ شما به چیزی تبدیل میشود که مردم میخواهند بخوانند. داستان ها توجه مخاطبان شما را افزایش می دهد. اگر از داستان ها به روشی درست استفاده کنید، داستان ها به شما کمک می کنند پیام خود را واضح تر بیان کنید. از همه مهم تر، مردم داستان شما را به خاطر خواهند آورد و با آن پیام یا داستان های واقعی بازاریابی حتی نام تجاری شما را به خاطر خواهند آورد.
زبان گفتاری
داستان سرایی در بازاریابی از زبان استفاده می کند، خواه یک زبان گفتاری باشد یا یک کتابچه راهنمای کاربر همچنین داستان پردازی از اعمالی مانند آواز خواندن، حرکت بدنی و یا ژست استفاده می کند. این اقدامات بخش هایی از زبان گفتاری یا دستی به غیر از کلمات است. استفاده از آنها قصه گویی را از نوشتن و تعامل رایانه ای مبتنی بر متن متمایز میکند. همه رفتارهای زبانی غیر کلامی نیاز به حضور در داستان گویی ندارند.
در داستان گویی، شنونده داستان را تصور می کند و از آن لذت می برد، شنونده در واقع شاهد شخصیت یا اتفاقاتی است که در داستان شرح داده شده است.
نقش شنونده داستان پردازی، ایجاد تصاویر زنده، کنش ها، شخصیت ها و وقایع داستان در ذهن اوست و بر اساس عملکرد گوینده و تجربه های گذشته شنونده، اعتقادات و درک داستان در ذهن شنونده نقش میبندد.
اشکال مختلف داستان
داستان پردازی را می توان با دیگر اشکال هنری ترکیب کرد. ثمره ای که توسط جنبش داستان سرایی حیاتی و معاصر به وجود آمده است شامل توسعه راه هایی برای ترکیب داستان پردازی با درام، موسیقی، رقص، کمدی و بسیاری از اشکال دیگر بیان است.
داستان پردازی در بسیاری از مواقع، از مکالمه روی میز آشپزخانه گرفته تا آئین های مذهبی اتفاق می افتد. فرهنگ های بسیاری در زمین وجود دارد که هر یک دارای سنت های غنی، آداب و رسوم و فرصت هایی برای داستان گویی است. همه این اشکال داستان پردازی، ارزشمند است و باعث میشود مردم پیام شما را بهتر به خاطر بسپارند و حتی در مورد سایت شما با دیگران صحبت کنند.
داستان های بسیار خلاقانه 6 برند
یک.داستان برند Thule
برندی که بر پایه اشتیاق بنا شده است، این شرکت ویژه تجهیزات فضای باز نیاز به تجهیزات قابل اعتمادی را که مشتریان برای ایجاد خاطرات مادام العمر استفاده می کنند، برآورده می کند. با گفتن داستانی که محصولاتش را به زمان های گذشته مورد علاقه و عطش ماجراجویی مرتبط می کند، رشد کرد. از یک ماهیگیر انفرادی که به تجهیزاتی برای حمل وسایل خود نیاز داشت تا یک شرکت چند ملیتی
Thule یک جامعه وفادار ایجاد کرده است که بر اساس لذت بردن از جهان آنگونه که مخاطب هدفش آرزو دارد و آرزو دارد.
دو.داستان برند تام
جنبه حس خوب این برند باعث می شود مشتریان بارها و بارها برای خرید محصولات بازگردند. پس از یک سفر خارج از کشور، بنیانگذار تامز نیاز به تامین کفش برای کودکان فقیر را شناسایی کرد.
این شرکت کفش با یک مدل کسب و کار ساده که بر اساس کیفیت نیست، بلکه بر اساس کالای بیشتر است، رشد کرد و به رشد خود ادامه داد. از آنجایی که خریداران یک جفت کفش را خریداری میکنند و دیگری اهدا میشود، این امر باعث میشود که همه مشتریان از لحاظ عاطفی نسبت به شرایط انسانی احساس کنند.
سه.داستان برند Beardbrand
Beardbrand بیش از یک شرکت تولید ریش، ماموریتی برای تقویت اعتماد به نفس دارد. این شرکت که توسط یک مرد درست مثل هر مرد دیگری تأسیس شده است، اخلاق قوی دارد که با همه مردان از هر طبقهای صحبت میکند.
با شروع به عنوان یک اجتماع ساده و مکانی برای بحث، بر اساس این موضوع رایج شد که همه مردان موهای صورت خود را رشد می دهند و بیشتر آنها نمی دانند چگونه از آن نگهداری کنند. با استفاده از آموزش، این داستان برند بر آغازهای ساده، عشق به خود و ارتباطات متکی است.
چهار.داستان برند Salesforce
این برند که بر اساس چشم اندازی برای ارتباط افراد با استفاده از فضای فناوری ساخته شده است، از داستان های موفقیت برای بیان داستان خود استفاده می کند. شرکتها و افرادی که Salesforce با آنها کار میکند، مشابه شروع سادهشان در گاراژ، رویا و اهدافی نیز دارند. این شرکت با استفاده از داستان های دیگران، جامعه ای را ایجاد و نگهداری می کند. مهمتر از همه، این داستانهای زندگی واقعی جامعه به حرفهایهای تجاری که از فناوری آنها استفاده میکنند مربوط میشود و شباهتهایی با آنها ایجاد میکند.
پنج.داستان داستان های واقعی بازاریابی برند Burt’s Bee
وقتی هنر و طبیعت با هم برخورد می کنند، شرکتی است که ریشه در شفافیت و محصولات قابل اعتماد پیدا می کند. تقریباً انگار مشتریانش میتوانند محصولات را خودشان بسازند، Burt’s Bee's توسط یک زنبوردار و یک هنرمند بیکار تأسیس شد.
در ابتدا ساختن شمع و سپس سایر محصولات ساده زنبور عسل، دههها بعد، چیزی که به این دو بعید کمک میکند تا با گروه بزرگی از مشتریان وفادار مرتبط باقی بمانند، این است که بهعنوان مردم و همچنین آنچه در محصولاتشان میآید، کاملاً باز باشند. مشتریان به این برند اعتماد دارند و با استفاده از محصولات آن احساس امنیت می کنند.
شش.داستان برند اچ پی
از یک گاراژ تا جهان. با شروع با یک محصول، HP به آرامی و پیوسته با هدف بهبود زندگی برای مشتریان خود رشد کرد. این برند یکی از اولین شرکت هایی است که کارمندان خود را در موفقیت خود سهیم می کند، این برند واقعاً به کارکنان و مشتریان خود اهمیت می دهد. احترام و نوآوری در DNA شرکت است و آنها همیشه در حال اختراع مجدد برای مرتبط ماندن هستند. با تمرکز بر شفقت و مراقبت، امروزه مشتریان و همچنین کارمندان می دانند که می توانند به این شرکت همیشه نوآور تکیه کنند.
هدف کلی هر یک از داستان های برند ذکر شده در بالا، تبدیل شدن به خاطره ای ماندگار در تمام مراحل فرآیند خرید برای هر مشتری است که با آن درگیر است.
"با نام تجاری و داستان های واقعی بازاریابی داستانی که مشتریان شما دوست دارند بیایید، تا بتوانند با شما ارتباط برقرار کنند و برند شما را تقویت کنند."
اکنون زمان آن است که روی چشم انداز و داستان برند خود کار کنید. اما از کجا باید شروع کرد؟
اولین قدم در ایجاد یک داستان این است که دیدگاه خود را کاملاً روشن کنید. وضعیت آینده خود و جایی که می خواهید به آن برسید.
به برند خود به عنوان یک میراث فکر کنید. چه چیزی را می خواهید پشت سر بگذارید؟
اگر مایلید اطلاعات بیشتری در مورد ساختن و حفظ یک برند پررونق، با کارایی بالا و بسیار سودآور با یک داستان برند عالی کسب کنید، پس با ما تماس بگیرید زیرا مایلیم به شما کمک کنیم تا برند و تجارت خود را به یک نیروگاه سودآور تبدیل کنید.
به ما اجازه دهید یک طرح سفارشی برای شما ایجاد کنیم
بیایید با هم طرح را اجرا کنیم
۳۰ نقل قول درباره بازاریابی که برای تان الهام بخش هستند
این یکی از نقل قولهای مورد علاقهام است که در طول فعالیتام در شرکت هاباسپات همواره به آن توجه کردهام. این نقل قول درباره بازاریابی برایام الهامبخش بوده و انگیزهام را بالا برده است؛ و فارغ از حالات روحیام، این نقل قول را به عنوان یک پیام متعالی برای تامل، و انگیزهای برای بهبود عملکرد مد نظر قرار دادهام. لازم به ذکر نیست که این نقل قول متعلق به یکی از بنیانگذاران هاباسپات به نام دارمش شاه است – وی بارها و بارها این جمله را به زبان آورده است.
بیشمار نقل قول و عبارت وجود دارند که آدمها برای الهام گرفتن در کار، در زندگی شخصی و روابط، و بالا بردن انگیزهی خود برای انجام تلاشهای جمعی از آنها بهره میبرند. حتی به طور تخصصی نقل قولهایی برای هر یک از صنایع وجود دارند – و صنعت بازاریابی نیز از این قاعده مستثنی نیست.
نقل قولهایی درباره بازاریابی از طریق داستانسرایی
از نقل قولهای مربوط به بازاریابی از طریق داستانسرایی میتوان برای بهبود اثربخشی داستانهایی استفاده کرد که شما و سایر همکارانتان در بخش بازاریابی دربارهی کسب و کار، برند، و محصولاتتان برای مشتریان و مخاطب هدف بازگو میکنید.
همزمان با بهرهگیری از این نقلقولها، توصیه میکنیم از ۵ نکته درباره اهمیت خلق داستان برند برای ارتباط با مخاطب نیز آگاه شوید.
۱. “هیچ چیز بهتر از یک داستان در ذهن شما باقی نمیماند. داستانها میتوانند پیچیدهترین ایدهها را با قابلدرکترین روشها بیان کنند.” – سم باتلر، مدیر ارشد بازاریابی پادکست، شرکت هاباسپات
۲. “اگر داستانهایتان تماما دربارهی محصولات و خدماتتان باشند، این دیگر داستانسرایی نیست؛ بلکه یک بروشور است. خودتان را رها کنید و داستانی فراتر از یک بروشور خلق کنید.” – جی بایر، نویسنده و بازاریاب محتوا
۳. ” داستانسرایان قویترین آدمهای دنیا هستند. این آدمها چشمانداز، ارزشها، و موضوعات مورد بحث نسلهای آینده را تعیین میکنند.” – استیو جابز، بنیانگذار شرکت اپل
۴. “اگر نتوانید چیزی به مشتری بگویید، هیچ چیز هم نمیتوانید به وی بفروشید.” – بث کامستاک، مدیر عامل و نایب رئیس پیشین جنرال الکتریک
۵. “هدف یک داستانسرا این نیست که به شما بگوید چگونه فکر کنید، بلکه برای شما پرسشی مطرح کند که دربارهی آن به فکر فرو روید.” – برندن سندرسون، نویسنده
۶. “گاهی اوقات، واقعیت بیش از اندازه پیچیده است. داستان به آن شکل میبخشد.” – ژان لوک گدار، کارگردان، نویسنده، و ویراستار
۷. “بازاریابی در هستهی مرکزی خود، در حقیقت، یک داستانسرایی است. بهترین کمپینهای تبلیغاتی ما را با یک سفر هیجانی میبرند – سفری که برای نیازها، خواستهها، و آرزوهایمان بسیار جذاب است – و همزمان دربارهی یک محصول با خدمات اطلاعاتی با ما ارائه میدهند.” – ملیندا پارتین، سرپرست ارشد بازاریابی و استراتژی دیجیتالی در دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن
۸. “داستانسرایی یکی از قویترین روشها برای ارائهی ایدهها در دنیای امروز است.” – رابرت مککی، نویسنده
۹. “آیا میدانید مهمترین بخش از یک پیام فروش که معمولا از قلم میافتد، چیست؟ پیام فروشی است که فاقد یک داستان جذاب باشد. داستانسرایی … داستانسرایی خوب … یکی از بخشهای حیاتی برای یک کمپین بازاریابی است.” – گری هالبرت، نویسنده
۱۰. “برندهای پیروز و موفق برندهایی هستند که داستانهای بسیار خوبی نقل میکنند. وقتی هم که صحبت از داستانسرایی چند رسانهای به میان میآید، باید گفت برندهایی پیروز و موفق هستند که داستانهای بسیار خوب و متعددی نقل میکنند و میتوانند تمام آنها را به یکدیگر ربط بدهند.” – میچ جوئل، نویسنده و بنیانگذار گروه سیکس پیکسل
نقل قولهای دربارهی بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی
استفاده از نقل قولهای مربوط به بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی روش بسیار خوبی برای اثربخشی مثبت بر استراتژیهایی است که در شرکت خود پیادهسازی میکنید؛ و همچنین، استفاده از این نقل قولها روش مناسبی برای فراهم کردن ایدههایی در خصوص روشهایی است که از طریق آنها رسانهها یا شبکههای اجتماعی میتوانند تاثیر مثبتی بر تلاشهای بازاریابیتان بگذارند.
هر آنچه را لازم است برای بازاریابی از طریق رسانهها یا شبکههای اجتماعی بدانید میتوانید در مقالهی بازاریابی شبکههای اجتماعی: ۱۱ اصل طلایی بازاریابی شبکههای اجتماعی پیدا کنید.
۱. “بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی یعنی تولید محتوایی که مخاطبان را در قالب یک جامعه گرد هم جمع کند و الهامبخش گفتگوهایی واقعی در میان افراد این جامعه باشد؛ و همزمان، سطح آگاهی از برندتان را افزایش دهد.” – کریستال وو، مدیر انجمن رسانههای اجتماعی در شرکت هاباسپات
۲. “باید همیشه جایی باشید که مخاطبان و مشتریان بالقوهتان امروز آنجا هستند و باید همواره آمادهی رفتن به جایی باشید که شاید آنها فردا آنجا باشند.” – اندرو دلانی، مدیر ارشد رسانههای اجتماعی در شرکت هاباسپات
۳. “رهبران کسب و کارها برای موفقیت در رسانههای اجتماعی باید فکر کنند که صاحب یک مغازه در یک شهر کوچک هستند. به این معنی که برای سنجش میزان پیشرفت خود باید چشمانداز بلند مدتی داشته باشند و از معیارهای کوتاه مدت پرهیز کنند. یعنی اجازه بدهند شخصیت، قلب، و روح آدمهایی که در تمام سطوح این کسب و کار مشغول فعالیت هستند، خود را به نمایش بگذارند.” – گری وینرچاک، مدیر عامل شرکت وینرمیدیا
۴. “رسانههای اجتماعی به این خاطر طراحی شدهاند که هر آنچه را انجام میدهید و هر آنچه را هستید با دیگران به اشتراک بگذارید، نه اینکه شخصیت شما به هر آنچه در رسانههای اجتماعی انجام میدهید و به هر آنچه در آنجا هستید، بستگی داشته باشد.” – ریچی نورتون، نویسنده
۵. “من از رسانههای اجتماعی به عنوان یک ایدهساز، طراح نقشهی گرایشهای جمعی، و مسیریاب استراتژیک برای تمام کسب و کارهای آنلاین خود استفاده میکنم.” – پل بارن، مدیر عامل شبکهی فودبل
۶. “وایرال شدن یک نتیجه نیست؛ یک اتفاق است. گاهی رخ میدهد، و گاهی نیز رخ نمیدهد. فقط به خاطر داشته باشید، افزایش آمار فالوئرها هدفی پوچ و بیفایده، و افزایش آمار فروش هدفی عقلانی و منطقی است.” - لوری آر. تایلر، بنیانگذار شرکت رو میدیا مارکتینگ
۷. “رسانههای اجتماعی مربوط به آدمها هستند! نه مربوط به کسب و کارها. خود را برای آدمها مهیا کنید تا آنها نیز خود را برای شما مهیا کنند.” – مت گولارت، بنیانگذار شرکت ایگنایت دیجیتال
۸. “بازاریابی اجتماعی واسطهها را حذف، و فرصت منحصر به فردی برای برندها فراهم کرده است تا ارتباط مستقیمی با مشتریانشان برقرار کنند.” – برایان وینر، عضو هیئت مدیره در Cars.com
۹. “از دیدگاه ما، مشتری در راس یک رسانهی اجتماعی قرار دارد.” – مکدونالدز
۱۰. “از رسانههای اجتماعی برای جذب آدمها استفاده نکنید؛ از این ابزار برای اثرگذاری بر آدمها استفاده کنید.” – دیو ویلیس، نویسنده و کشیش
نقل قولهایی دربارهی بازاریابی دیجیتالی
دنیای بازاریابی دیجیتالی دائما در حال تغییر است – نقل قولهایی که در این بخش برایتان آوردهایم، کمکتان میکنند به راههایی فکر کنید که از طریق آنها میتوانید از همسویی و اثرگذاری استراتژی دیجیتالیتان برای مخاطب هدف اطمینان حاصل کنید.
۱. “چشم صاحبان کسب و کارها از جذابیت فهرست بلند بالای فالوئرهایشان کور میشود، ولی فالوئرهای بیتفاوت و منفعل نه تنها مجذوب مطالب و پستهایتان نمیشوند، بلکه واقعا میتوانند به اثربخشی شبکهی اجتماعیتان آسیب وارد کنند.” – مگان کینی اندرسون، نایب رئیس بخش بازاریابی شرکت هاباسپات
۲. “بازاریابها پیش از عقد قرارداد با مشتری لازم است با آنها روابط دیجیتالی ایجاد و خوشنامی خود را به آنها ثابت کنند.” – کریس بروگان، رئیس شرکت رسانهای کریس بروگان
۳. “هر چه کمتر، بهتر. برای ساده و زیبا نگه داشتن فضای رسانههای اجتماعیتان تلاش کنید و وقت بگذارید.” – جف بولاس، مدیر عامل Jeffbullas.com
۴. “به جای استفاده از روشهای بازاریابی مزاحم و یکطرفه – که در آن، به شکل عذابآوری دائما محصولتان را در همه جا تبلیغ کنید، بازاریابی اینترنتی میتواند با ارائهی محتوای مفید، درست در زمان و مکان مناسب، مشتری را به خرید از شما ترغیب کند.” – دیوید میرمن اسکات، نویسنده و سخنگوی شرکت کینوت
۵. “محتوا، به هر شکل که باشد، به تنهایی مهمترین عنصر هر کمپین بازاریابی به شمار میرود.” – ربکا لیب، بنیانگذار و تحلیلگر شرکت کالیدو اینسایتس
۶. “الهامبخشی مهمترین بخش از استراتژی دیجیتالیمان است.” – پل یانگ، مدیر بخش خیریهی فیسبوک
۷. “بازاریابی دیجیتالی هنر فروش یک محصول نیست؛ بلکه هنر متقاعد کردن آدمها به خرید محصولی است که شما میفروشید.” – شرکت هیکات استراتژی
۸. “لینک ایجاد نکنید. رابطه بسازید.” – رند فیشکین، بنیانگذار شرکت اسپارکتورو
۹. “در دسترس و قابل کشف بودن در دنیای دیجیتال معادل موفقیت در فروش است.” – دیو چاندان، بنیانگذار شرکت دیو چاندان
۱۰. “قبل از آنکه محتوای عالی بیشتری تولید کنید، ببینید چگونه میتوانید نخست برای آن بازاریابی کنید.” – جو پولیزی و نیوت بارت، نویسنده
استوری تلینگ چیست؟ (+فرآیند داستان سرایی و بررسی نمونه موفق)
شاید برای شما هم بارها پیش آمده باشد که بعد از دیدن فیلم و سریال و یا در حین آن، ساعتها درگیر باشید! چرا چنین چیزی اتفاق میافتد؟ حقیقت این است که استوری تلینگ یا داستان سرایی اگر جذاب باشد، میتواند مخاطب را درگیر کند و ما را به سمت هدفی پیچیده و قوی در …
شاید برای شما هم بارها پیش آمده باشد که بعد از دیدن فیلم و سریال و یا در حین آن، ساعتها درگیر باشید! چرا چنین چیزی اتفاق میافتد؟ حقیقت این است که استوری تلینگ یا داستان سرایی اگر جذاب باشد، میتواند مخاطب را درگیر کند و ما را به سمت هدفی پیچیده و قوی در هر زمینهای که شما بخواهید راهنمایی کند. به همین علت در جایگاه استراتژیهای بازاریابی محتوا، همیشه جایگاه ویژه ای برای این شیوه تولید محتوا در نظر گرفته میشود.
امروز در این مقاله از آژانس دیجیتال مارکتینگ تاس، سعی میکنیم با بررسی موضوعات زیر اطلاعات جامعی به شما در این زمینه ارائه کنیم:
استوری تلینگ یا داستان سرایی چیست؟
Table of Contents
به دنبال موفقیت ۱۰۰٪ هستید؟
ما میتوانیم استراتژی بازاریابی محتوایی شما را تدوین کنیم!
- چرا به Story Telling در بازاریابی محتوا نیاز داریم؟
- میزان اهمیت استراتژی داستان سرایی در موفقیت پروژههای بازاریابی محتوا
- شیوه نگارش داستان سرایی به زبان ساده در چند مرحله
- فرآیند استوری تلینگ چیست
- بررسی ویژگیهای یک استوری تلینگ موفق
- نمونه داستان سرایی موفق در میان کسب و کارهای برزگ دنیا
با ما همراه باشید.
استوری تلینگ یا داستان سرایی چیست؟
همه ما میدانیم که تعاریف عمده زیادی برای داستان سرایی و قصه گویی وجود دارد. ما میتوانیم با کمک Story Telling در هر زمینه که میخواهیم، همه چیز را با هنر، فلسفه و … معنا کنیم! در واقع استوری تلینگ به ما کمک میکند که از واقعیتهای فعلی خود و چیزهایی که به عنوان باور پذیرفتهایم را فراموش کنیم داستان های واقعی بازاریابی و به سمت ایجاد تعامل با مخاطبان خودمان حرکت کنیم.
هرچقدر که در استوری تلینگ موفق تر عمل کنیم، میتوانیم محتوای متنی، ویدئویی، صوتی و تصویری بهتری را به نمایش بگذاریم! در واقع این داستان سرایی است که به ما کمک میکند در هر زمینه کاری که قرار داریم، مخاطبان بیشتری را جذب کنیم و داستان خود را به گوش افراد بیشتری برسانیم.
چرا به داستان سرایی نیاز داریم؟ اهمیت Story Telling به زبان ساده
استفاده از این نوع محتوا در شبکههای اجتماعی مختلف مثل اینستاگرام و یا پستهای وبلاگ، کمک میکند که مخاطب با ما احساس راحتی بیشتری کرده و محتوای جذاب تری تولید کند. هرچقدر که در این زمینه بهره مندانه تر عمل کنیم و محتوای تولیدی ما جذاب تر باشد، خواننده بیشتر به سمت ما کشش پیدا میکند که نتیجه آن بهبود محتواست.
اگر قادر باشیم به شکل صحیح و اصولی از داستان سرایی بهره بگیریم، میتوانیم از آن برای برقراری ارتباط و ایجاد یک پیام شفاف استفاده کنیم. داستانها به ما کمک میکنند که مسائل پیچیده و سخت را به شکل آسان به مخاطب منتقل کنیم و کاری کنیم که همیشه ماندگار باشیم!
بدون شک یک داستان سرایی قوی به یک برند کمک میکند که فروش بیشتری را تجربه کند، مشتریان وفاداری برای خود ایجاد کند، ترافیک و ورودی بیشتری از گوگل یا سایر موتورهای جستجو داشته باشد و در نهایت به صورت وفادارانه به خواستههای خود در این حوزه دست پیدا کند. نظر شما در مورد داستان سرایی چیست؟ آیا تابحال در استراتژی برند یا تقویم محتوایی خود در آن استفاده کردهاید؟
میزان اهمیت استراتژی داستان سرایی در موفقیت پروژههای بازاریابی محتوا
یکی از مسائل مهم در مورد این سبک از نوشتن که باید مورد بررسی قرار بگیرد، نقش آن در موفقیت استراتژیهای بازاریابی یک کسب و کار است! شما برای این که یک محتوای جامع و کامل داشته باشید، بدون شک باید به فکر استفاده از داستان سرایی باشید.
داستان سرایی به شکل و شیوه ای خوب، میتواند به شما کمک کند که سختترین کارها را انجام دهید و به هرچیزی که میخواهید دست پیدا کنید. توجه داشته باشید که احساسات، ذهن و حواس مخاطب را میتوان با داستان در اختیار گرفت و به او خدمات و داستان های واقعی بازاریابی محصولات را فروخت!
شیوه نگارش داستان سرایی به زبان ساده در چند مرحله
برای این که در داستان سرایی موفق باشید و یک استوری تلینگ حرفه ای را برای مخاطبان خود به نمایش بگذارید، نیاز دارید تا در مورد این موضوع یاد بگیرید که چگونه یک داستان سرگرم کننده، آموزشی، ویروسی (وایرال)، سازمان یافته و به یادماندنی بنویسید. هر داستان خوب باید این 5 ویژگی را با تعاریف زیر داشته باشد:
- سرگرم کننده باشد: یعنی بتواند مخاطب را درگیر خود کند تا حدی که اقدامی از مخاطب سر بزند!
- آموزشی باشد: هر قصه و داستانی باید هرچند کوتاه چیزی برای یاد دادن داشته باشد!
- ویروسی باشد: به شکلی با احساس و عواطف مخاطب رابطه ایجاد کند که مخاطب بخواهد آن را به دیگران هم نمایش دهد.
- سازمان یافته باشد: هرقصه ای باید کوتاه باشد و در کوتاهترین زمان، بهترین چیزها را به نمایش بگذارد! قصه کوتاه مساوی است با بازدید بیشتر
- به یادماندنی و ماندگار باشد: استوری تلینگ باید به صورتی باشد که همیشه در ذهن مخاطب بماند.
به دنبال موفقیت ۱۰۰٪ هستید؟
ما میتوانیم استراتژی بازاریابی محتوایی شما را تدوین کنیم!
برای نوشتن این داستان سرایی چه فرآیند و مراحلی را باید بگذرانید؟ در ادامه میخواهیم با شما در این رابطه صحبت کنیم:
فرآیند استوری تلینگ چیست؟
اگر میخواهید که یک داستان ماندگار، سرگرم کننده، آموزشی، ویروسی و سازمان یافته تولید کنید، لازم است که مراحل زیر را به صورت گام به گام طی کنید:
- استراتژی داستان های واقعی بازاریابی تهیه کنید: استراتژی حرف اول را میزند و میتواند به شما در داشتن یک برند قدرتمند کمک کند! استراتژی خود را طراحی کنید و داستان خود را برپایه مخاطبان هدف، شخصیت برند و چالشهای خود رسم کنید.
- پرسونای مخاطب داشته باشید: بدون شناخت مخاطب و ترسیم پرسونا، نوشتن داستان صحیح نیست! شما نمیتوانید بدون داشتن پرسونای مخاطب به خواستههایی که از مخاطب خود دارید، برسید. توصیه میکنیم که حتما در این زمینه از یک دیجیتال مارکتر کمک بگیرید.
- پیام اصلی خود را در داستان سرایی به بیان بگذارید! مخاطب را به دنبال چه چیزی میخواهید بکشانید؟ آن را مشخص کنید!
- نوع داستان خد را بیان کنید. داستان شما مربوط به ارزشهای پیشنهادی، موفقیتها یا شکستهای شماست؟ آن را بیان کنید.
- دعوت به اقدام کنید: حتما سیر محتوایی خود را دنبال کنید. به دنبال چه چیزی هستید؟ آن را بیان کنید. هرچقدر که Call To Action قوی تری داشته باشید، مخاطب بیشتری جذب خواهید کرد.
- رسانه یا کانال توزیع استوری تلینگ خود را مشخص کنید! باتوجه به نوع داستان و محتوای شما در چه مکانی بهتر است که محتوای شما تولید شود؟
- نوشتن داشتن به شکل اصولی و صحیح: حالا که همه بخشهای بالا را انجام دادید، نوبت آن رسیده که داستان خود را مشخص کنید و به سمت ناشناختههایی که میخواهید حرکت کنید.
انواع روشهای داستان سرایی
۱. داستان شخصی تعریف کنید. تجربه نشان داده است که افراد به داستانهای واقعی بیشتر جذب میشوند. محبوبیت فیلم گرگ وال استریت را به خاطر میآورید؟ به این دلیل که این فیلمنامه این فیلم برخلاف سایر همتایانش که شاید حتی نام آنها را هم نشنیده باشید داستان یک تریدر واقعی با جزییات خوب و بد زندگی را روایت میکند. ممکن است داستانهایی که در زندگی شما اتفاق میافتند جذابیت لازم را نداشته باشند، اما اگر یکی از آشنایان شما دربارهی مطلبی که میخواهید نقل کنید تجربه جذابی داشته میتوانید داستان را از زبان او بنویسید. مردم همواره به داستانهایی که با «من» شروع میشود برخورد بهتری نشان میدهند.
۲. داستان را تاثیرگذار بیان کنید. ما توقع نداریم که مارکترها به اندازه همینگوی و پروست به داستان سرایی اجحاف داشته باشند اما به عنوان یک محتوا نویس باید بدانید که داستان ها را چطور روایت کنید تا تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند. برای این که داستان ها تاثیر بهتری روی مخاطب بگذارند باید از توصیفات حسی و تجربیات مشترک غمگین و شادی که همه آدمها تجربه میکنند استفاده کنید. یعنی جوری داستان را تعریف کنید که مخاطب خود را جای شخصیتها گذاشته و بتواند آنچه میخواند را حس کند.
۳. تجربه را نقل کنید. اگر قرار باشد مثل معلمهای دوره دبستان یک مساله را بیان کنید و سپس توضیح دهید که این چیزها خوب هستند و این چیزا ها بد، مخاطب بزرگسال را چندان جذب نمیکنید. آدمها دوست ندارند خوب و بد به آنها دیکته شود. بهتر است در خلال یک تجربه آزمون و خطا نکات آموزشی را ارائه کنید.
باتوجه به داستان های واقعی بازاریابی تحقیقاتی که انجام دادیم، بهترین و موفقترین استوری تلینگهای دنیا ویژگیهای زیر را دارا هستند:
- مخاطب در اولویت است: تمامی داستان و تلاش آن برای جلب احساس مخاطب است و میخواهد پاسخگوی سوالات او باشد!
- حفظ ساختارهای از پیش تعیین شده: فراز و فرود خوبی داشته باشید! با مخاطب صحبت کنید و یک سیستم یکپارچه را فراموش نکنید!داستان های واقعی بازاریابی
- همذات پنداری در دل داستان: هرچقدر که بیشتر نشان دهیم، همذات پندار هستیم، شخصیتها و موقعیتها را بیشتر میتوانیم درک کنیم!
- داستان ادامه دار و پیوسته: با حفظ پیوستگی در داستان، کاری میکنیم که مخاطب نتواند چشم از قصه ما بردارد!
به دنبال موفقیت ۱۰۰٪ هستید؟
ما میتوانیم استراتژی بازاریابی محتوایی شما را تدوین کنیم!
نمونه داستان سرایی موفق داستان های واقعی بازاریابی در میان کسب و کارهای برزگ دنیا
در میان استوری تلینگهای موفق در دنیای کسب و کار و بیزینس، شاید GoPro یکی از بهترین مثالها در این حوزه باشد. همانطور که احتمالا خودتان هم میدانید، این شرکت سال 2002 برای اولین فعالیتش را شروع کرد و در زمینه تولید دوربینهای همه کاره و اکشن مشغول شد.
این شرکت و مجموعه با خلق داستانهای متنوع خود برای کاربرانش توانست در مدت زمان کوتاهی در تمام دنیا شناخته شوید. شما میتوانید با مراجعه به کانال یوتیوب، پیج رسمی اینستاگرام این مجموعه و … مشاهده کنید که چگونه میتوانید با داستان سرایی در زمینه کسب و کار خود میتوانید، میلیونها کاربر در این شبکه اجتماعی بدست آورید!
نظر شما در مورد استوری تلینگ یا داستان سرایی چیست؟ نظرات خود را با ما و دیگر افراد در بخش مربوطه به اشتراک بگذارید.
روش های تغییر باورهای درون و داستان های واقعی درباره آن
تغییر باورهای درون در زندگی همه ما تأثیر بسیاری خواهد داشت. باورهای درونی ما، مسیر زندگی ما را شکل می دهند. در این مطلب قصد داریم تا مفهومی از باور درون، روش هایی برای تغییر باورهای درون و 3 داستان از تغییر باورهای درون را از کتاب ” به بلندای فکرت پرواز خواهی کرد ” از استاد مسعود لعلی بازگو نماییم. در این مطلب شما خواهید فهمید که چگونه تغییر باورهای درون شما می تواند زندگی شما را دگرگون کند.
باور درون چیست؟
آنچه در مورد خودتان باور دارید، دارای اثرات مثبت و منفی است. اگر واقعا اعتقاد داشته باشید که با تلاش موفق خواهید شد، در زندگی خود اثرات مثبت آن را مشاهده خواهید کرد. اما اگر اعتقاد دارید، موفقیت با رفتار بی رحمانه و خودخواهانه به دست می آید، انگیزه شما به خطر افتاده و اثر منفی بر زندگی شما خواهد داشت. بنابراین باورهای درون شما شامل افکاری درباره شخصیت، مهارت ها و توانایی خودتان است. برای اینکه باورهای درون خود را مثبت شکل دهید، سعی کنید عبارات زیر را در خود رشد دهید و هر روز آن ها را مرور کنید:
- من دیگران را دوست دارم و دوست داشتنی هستم.
- من شایسته و سزاوار بهترین ها هستم.
- من سلامت هستم و اعتماد به نفس دارم.
- من کامل هستم و کارهای خود را به درستی انجام می دهم.
تکنیک های تغییر باورهای درون
گاهی نیاز است شما باورهای درون خود را تغییر دهید، تا تغییرات مثبت در زندگی شما ایجاد شود. اما مسئله این است که چگونه می توانید این تغییرات را ایجاد کنید. روش ها و تکنیک هایی که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم، می تواند در این زمینه به شما کمک زیادی کند.
1- باورهای درونی خود را بپذیرید
قدم اول تغییر باورهای درون ، پذیرفتن آن ها است. شما باید قبول کنید که این باورها در شما وجود دارند تا بتوانید آن ها را تغییر دهید. اگر وجود این باورها و اعتقادات را در خود قبول ندارید، در برابر تغییر آن ها مقاومت خواهید کرد. حتی اگر یک باور را دوست ندارید، اما وجود آن را در خود بپذیرید تا مقاومت شما بر علیه آن کاهش یابد و بتوانید به سادگی آن را تغییر دهید. بنابراین پذیرش اینکه شما یک باور درونی دارید که شما را از رسیدن به آن چه که می خواهید دور می کند، قدم اول تغییر باورهای درون است.
2- رفتارهای مرتبط با باورهای درون را تغییر دهید
اگر چه به منظور تغییر رفتار، شما باید باورهای خود را تغییر دهید، اما می توانید از تغییر رفتار خود شروع کنید تا منجر به تغییر باورهای درون خود شوید. اگر همیشه یک کار را به شیوه ثابتی انجام می دهید، این چیزی نیست که شما به آن فکر کرده باشید، شما به صورت اتوماتیک این کار را به همان شیوه همیشگی انجام می دهید. به عنوان مثال شاید شما علاقه بیشتری به غذاهای فست فود داشته باشید، این علاقه چیزی نیست که شما به طور خودآگاه آن را در خود شکل داده باشید، بنابراین تغییر آن دشوار خواهد بود، اما اگر شما سعی کنید رفتار خود را تغییر داده و خوردن غذاهای سالم تر را آغاز کنید، این تفکر در شما شکل می گیرد که اکنون بدن سالم تری دارید، بنابراین به تدریج باور درونی شما تغییر خواهد کرد.
[box]مقاله پیشنهادی : تکنیک های خودآگاهی[/box]
3- افکار خود را تغییر دهید
یک روش دیگر برای تغییر باورهای درون ، تغییر افکار شما است. مثبت فکر کنید و سعی کنید افکار مثبت را بر زندگی خود غالب کنید. افکار خود را درباره باورهای درونی خود تغییر دهید تا آن باورها نیز تغییر کنند. برای مثال اگر باور شما باور دارید که به دست آوردن پول، کار دشواری است، عبارت های زیر را با خود مرور کرده و آن ها را به افکار دائمی خود تبدیل نمائید:
- من در تمام زمینه های زندگی غنی هستم.
- به دست آوردن پول آسان است.
- پول به راحتی وارد زندگی من می شود.
- من شایسته موفقیت هستم.
- پول باعث راحتی من و اطرافیانم در زندگی می شود.
این افکار به تدریج منجر به تغییر باورهای درون شما خواهد شد. بنابراین آن ها را در خود ایجاد کنید و سعی کنید زندگی خود را بر اساس این افکار و به طور کلی افکار مثبت شکل دهید.
4- خود را در جایگاه مورد نظر تصور کنید
خودتان را در جایگاهی که می خواهید، تصور کنید. به عنوان مثال خودتان را یک شخص ثروتمند تجسم کرده و همان طور رفتار کنید. با این کار شما انرژی بیشتری را به خود جذب کرده و این موضوع در زندگی شما رخ خواهد داد.
داستان های تغییر باورهای درون
داستان اول تغییر باورهای درون
بزرگترین خطری که کیفیت زندگی ما را نابود می کند، افکار و باورهای مخرب است.
شام آخر
بومی جوانی طی یکی از سفرهای خود در خانه دوستش منزل کرده و شب را آنجا میخوابد. میزبان برای پذیرایی از دوستش غذایی با گوشت مرغ وحشی تهیه می کند.
هنگام صرف غذا مرد بومی سؤال می کند: “آیا این غذا از گوشت مرغ وحشی است؟ ” میزبان جواب می گوید: نه
مرد بومی پس از صرف غذا خداحافظی کرده و به سفر خود ادامه می دهد. پس از گذشت چندین سال مجددا گذر مرد بومی به منزل دوستش می افتد. میزبان از وی سؤال می کند: “آیا خوراک مرغ وحشی را دوست دارد؟» بومی جوان می گوید: «این غذا داستان های واقعی بازاریابی از طرف جادوگر قبیله برای وی منع شده”
میزبان می گوید: “غذایی که چندین سال قبل در اینجا صرف کردی مرغ وحشی بود” ترس بر تمام وجود مرد بومی مستولی شده و شروع به لرزش می کند و در نهایت پس از بیست و چهار ساعت می میرد.
داستان دوم تغییر باورهای درون
مصرف دارو همیشه لازم نیست اما ایمان به داستان های واقعی بازاریابی مؤثر بودن معالجه همیشه لازم است.
یک اشتباه
دو بیمار به پزشکی مراجعه کرده بودند. قرار شد که پزشک. تشخیص خود را در دو نامه جداگانه برای آنها بفرستد. پزشک به یکی از آنها نوشت که حالش کاملا خوب است و هیچ بیماری خاصی ندارد. به دیگری نوشت که وقع قلبش اصلا خوب نیست و برای افزایش طول عمر خود باید فورا به کوهستان برود. اگرچه این امر کمک چندانی به او نخواهد کرد.
نامه ها به نشانی فرستاده شد. مرد سالم جوان این نامه را در بانت کرد که به سلامتش امیدی نیست، بی درنگ از کارش دست کشید و به کوهستان رفت و پس از چندی مرد
مرد بیماره نامه دیگر را دریافت کرد که حالش خوب است و هیح بیماری خاصی ندارد و پس از چندی صاحب سلامتی کامل شد
داستان سوم تغییر باورهای درون
عقایدتان بر رفتارهای تان تأثیر می گذارند، پس اگر از زندگی تان راضی نیستید و احساس میکنید به آنچه می خواهید، دست نیافته اید باید باورهای خود را تغییر دهید
فقط غیر ممکن، غیرممکن است
همه چیز به باورهای تان بستگی دارد
۱) سال ها قبل برای مشاهده تأثیر قدرت فکر و باور بر انسان، آزمایشی روی تعدادی از زندانیان داوطلب انجام شد. در این آزمایش، نخست چاقویی چوبی را روی پشت زندانیها کشیدند. زندانیان نمی دانستند که جنس چاقو از چوب است و برنده نیست.
جراحت آنها روان شده است. بسیاری از آنها از هوش رفتند
۲) به تازگی تحقیق مهمی در زمینه بیماری شیزوفرنی انجام شده است. یکی از موضوعات مورد بررسی، زنی بود که شخصیت دوگانه داشت. قندخون وی در حال عادی طبیعی بود، ولی پس از اینکه معتقد شد دارای بیماری قند است کلیه مشخصات بیماران دیابتی را پیدا کرد و اعقیده، او به صورت واقعیت درآمد.
3) مورد مشابه دیگری که بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است این است که یخ را با بدن شخص در حال خواب مغناطیسی آشنا کرده و با قدرت تلقین آن را فلز گداخته وانمود ساخته اند و همیشه در محل تماس بخ، تاول و آثار سوختگی مشاهده شده است
نکته: فردی که هیپنوتیزم میشود هیچ گونه اراده و اختیاری از خود ندارد و مستقیما براساس القائات فرد هیپنوتیزم کننده عمل می کند. اما آیا میدانستید همه ما انسانها در تمام طول زندگی خود در حالت هیپنوتیزم شدگی قرار داریم. نیرویی وجود دارد که همیشه ما از او دستور میگیریم. و براساس فرمان های او زندگی می کنیم. این نیرو است که به ما میگوید کجا برویم و چه کار بکنیم. بله، هر انسانی توسط نیروی باور و اندیشه هایش هیپنوتیزم شده است. و در واقع اعتقادات و افکار ماست که با تسلط بر ما سررشته زندگی ما را به دست گرفته اند.
این حقیقت، شاید تصویری ناامیدکننده از “آزادی” انسانی ما به نمایش بگذارد اما حقیقت الهام بخش این است که ما در انتخاب نوع باور و اندیشه های خود آزادیم و ما هستیم که تعیین می کنیم چه افکار و پندارهایی را به فرماندهی خود برگزینیم. پس اندیشه هایی داستان های واقعی بازاریابی را انتخاب کنیم که در میدان نبرد زندگی ما را به جلو و پیشروی تشویق کند نه باورهایی که مدام در گوش ما شک و ترس را زمزمه می کند، به صورتی که دلهره، تردید و محدودیت و شکست تمام آن چیزی باشد که در کارزار زندگی تجربه کنیم. زیرا فرجام هر ترسی شکست است. همیشه گفته ام «شک» همیشه و همه جا مقدمه شکست است، اگر باور ندارید، قلمی بردارید و بنویسید «شکست» حتی برای نوشتن شکست نیز باید با شک آغاز کنیم.
مجید حقیقی هستم. استراتژیست کسب و کار و مدرس توسعه مهارت های فردی و مالی. همچنین بنیانگذار باشگاه موفقان همین سایتی که داخلش هستید. دوست دارم بهتون یاد بدم که چطور از راه اصولی کسب درآمد کنید.
دیدگاه شما