در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی که بر روی نمودار ظاهر میشوند، لیدینگ، و اندیکاتورهایی که در پایین نمودار ظاهر میشوند، لگینگ یا تاخیری هستند. تقریبا تمامی اسیلاتورها از نوع لگینگ هستند.
نمونههای اندیکاتورهای لیدینگ RSI، استوکاستیک، میانگین متحرک، باندهای بولینگر، کانال کلتنر، زیگ زاگ و غیره هستند.
نمونههای اندیکاتورهای لگینگ نیز MACD، ADX، ATR، مومنتوم، الیگاتور، اس ای آر پارابولیک، مانی فلو، والیوم یا حجم و غیره هستند.
مقایسه اندیکاتور میانگین متحرک ساده و نمایی
وقتی می خواهید میانگین متحرکی داشته باشید که به حرکات قیمتی به سرعت پاسخ دهد ، در این حالت EMA کوتاه مدت بهترین گزینه است.
این نوع میانگین های متحرک به شما کمک می کنند روندها را خیلی زود بگیرید (بعداً در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد) ، که قطعا می تواند منجر به کسب سود بیشتر شود. در حقیقت ، هرچه زودتر یک روند را بگیرید ، مدت زمان طولانی تری می توانید از آن سواری بگیرید و سود های آن را جمع کنید (بله!).
نقطه ضعف استفاده از میانگین متحرک نمایی این است که ممکن است در دوره های تثبیت قیمت گمراه کننده باشند (ای وای!).
از آنجا که آین میانگین متحرک خیلی سریع به قیمت پاسخ می دهد ، ممکن است فکر کنید روندی در حال شکل گیری است درحالیکه فقط ممکن است یک اسپایک (کندل ها و نوسانات قیمتی خارج از بازار) باشد.
میانگین متحرک ساده کندتر حرکت می کند
وقتی می خواهید میانگین متحرک صاف تری داشته باشید که به حرکات قیمتی کندتر پاسخ دهد ، در اینصورت یک SMA بلند مدت تر بهترین راهکار است.
چنین چیزی در هنگام مشاهده بازه های زمانی (تایم فریم) بلند مدت تر به خوبی جواب می دهد ، چراکه می تواند ایده ای از روند کلی را به شما بدهد.
اگرچه پاسخگویی آن به حرکات قیمتی کند است ، با این حال احتمالاً می تواند شما را از بسیاری از موارد گمراه کننده و جعلی نجات دهد.
نکته منفی آن این است که ممکن است کار شما را با تأخیر بیش از حدی مواجه سازد و شاید اینگونه قیمت خوب ورود به یک معامله خوب را از دست بدهید.
یک قیاس راحت برای درک تفاوت این دو ، در نظر گرفتن آنها همچون خرگوش و لاک پشت است.
مقایسه اندیکاتور میانگین متحرک ساده و تاخیردر اندیکاتور میان متحرک تاخیردر اندیکاتور میان متحرک نمایی
لاک پشت مانند SMA آهسته است ، از این رو ممکن است سوار شدن بموقع و زود را از دست بدهید.
با این حال ، پوسته و لاک سر سختی برای محافظت از خود دارد و به همین صورت نیز ، استفاده از SMA به شما کمک می کند تا از موارد گمراه کننده و جعلی مصون باشید.
از طرف دیگر ، خرگوش مانند EMA سریع است. که به شما کمک می کند روند را از ابتدای آن بگیرید اما این خطر نیز وجود دارد که با موارد گمراه کننده و جعلی منحرف شوید (یا اگر تریدر خوابالویی هستید مثل داستان خرگوش وسط کار چرت بزنید) .
جدول زیر به شما کمک می کند نقاط مثبت و منفی هر یک از این دو را به خاطر بسپارید.
مقایسه اندیکاتور میانگین متحرک ساده و نمایی
چه زمانی باید از SMA و چه زمانی باید از EMA استفاده کرد؟
به طور کلی در میانگین های متحرک ، هرچه بازه زمانی طولانی مدت تر باشد ، واکنش نسبت به حرکات قیمتی کندتر است.
اما در شرایطی که تمام چیز های دیگر مساوی باشد ، EMA قیمت را دقیق تر از SMA ردگیری می کند.
به همین دلیل ، میانگین متحرک نمایی معمولاً برای معاملات کوتاه مدت مناسب تر است.
همان خصوصیاتی که EMA را برای معاملات کوتاه مدت مناسب تر می کند ، در معاملات بلندمدت ، اثربخشی و مزیت آن را به همان صورت محدود می کنند.
از آنجا که EMA زودتر از SMA با قیمت حرکت می کند ، غالباً برای سیگنال دادن نقاط ورودی و خروجی در بازه های زمانی “کندتر” مانند روزانه (یا بیشتر) ایده آل نمی باشد.
SMA ، که دارای تاخیر است ، با گذشت زمان تمایل به صاف کردن حرکات قیمتی دارد و آن را بخوبی تبدیل به یک نماگر روند می کند ، اجازه می دهد زمانی که قیمت بالاتر از SMA است ، در موقعیت خرید باقی بمانید و زمانی که قیمت زیر SMA است ، در فروش باشید.
خوب پس بالاخره SMA یا EMA؟
واقعاً تصمیم با خود شماست.
لازم نیست خود را محدود به یک نوع MA یا یک نمونه MA کنید.
بسیاری از معامله گران چندین میانگین متحرک مختلف را ترسیم می کنند تا نشان دهنده هر دو طرف داستان باشند.
آنها ممکن است از یک میانگین متحرک ساده با بازه زمانی طولانی تر استفاده کنند تا روند کلی را تشخیص دهند و سپس از یک میانگین متحرک نمایی با بازه زمانی کوتاه تر برای یافتن زمان مناسب برای باز کردن موقعیت استفاده می کنند.
استراتژی های معاملاتی متعددی برای استفاده از میانگین های متحرک ساخته شده اند. در دروس بعد ، ما موارد زیر را به شما آموزش خواهیم داد:
- چگونه می توان از میانگین متحرک برای تشخیص روند استفاده کرد
- چگونه می توان از چندین میانگین متحرک با هم استفاده کرد
- چگونه می توان از میانگین های متحرک به عنوان حمایت و مقاومت پویا (دینامیک) استفاده کرد
خب کمی عقب روید و تکیه دهید! بروید یک نمودار پیدا کنید و با مووینگ اوریج ها کمی بازی کنید!
انواع مختلف آنها را امتحان کنید. بازه های زمانی مختلف را آزمایش کنید. با گذشت زمان ، خواهید فهمید که کدام یک از مویینگ اوریج ها برای شما بهتر جواب می دهند.
معرفی اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال
فراکتال در تحلیل تکنیکال یکی از برترین ابزارها در بررسی الگوهای قیمتی است. شاید تغییرات و نوسانات قیمت در بازارهای سهام، ارز و ارزهای دیجیتالی کاملا تصادفی به نظر برسد. درحالی که در یک بازه زمانی اگر این تغییرات را کنار یکدیگر قرار دهیم، میبینیم شباهتهای زیادی به یکدیگر دارند و در حال تکرار رفتارهای یکدیگر هستند. بنابراین میتوانیم چنین نوساناتی را به عنوان الگویی برای ادامه فعالیت در بازار قرار دهیم.
فهرست عناوین مقاله
فراکتال چیست؟
همانطور که گفتیم الگوهای تکرارشونده میتوانند مبنای عملکرد تریدرها و فعالان بازارهای مالی برای خرید یا فروشهای بعدی باشند. یعنی شما با استفاده از یک الگوی تکرارشونده میتوانید استراتژی عملکرد خود برای خرید یا فروش یا حتی صبر در بازار را تعیین کنید. فراکتال یکی از کاربردیترین الگوهای تکرارشونده است.
فراکتال یا اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال یک الگوی برگشتی ساده تاخیردر اندیکاتور میان متحرک پنج میلهای است. این اندیکاتور با توجه به پیامها و نشانههایی که دارد، میتواند نقش بزرگ و مهمی در سودآوری و حضور مفید شما در بازار داشته باشد. حال بیایید نگاهی به مهمترین نکات برای توضیح مفهوم Fractal بیندازیم:
- با استفاده از تحلیل تکنیکال و نمودارهای کندل استیک (نمودار شمعی) میتوان خروجی مناسبی از این مفهوم برای وضعیت تصادفی قیمتها در بازار حتی به صورت روزانه گرفت!
- آینده سرمایهگذاری، نقش نقدینگی و تأثیر اطلاعات در یک سیکل تجاری کامل در بازارهای مالی میتواند به وسیله Fractal بررسی شود.
- المان فنی یادشده میتواند نقش مهمی در مقیاس بزرگتر برای بررسی ثبات (استیبل بودن) بازار برای سرمایهگذاری داشته باشد.
معرفی اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال
کلمه فراکتال ذهن بسیاری از فعالان بازارهای مالی یا مردم عادی را به سمت و سویی پیچیده از ریاضیات میبرد. اما این ذهنیت ربطی به مفهوم فراکتال در بازارهای مالی ندارد. فراکتال در واقع یک المان فنی و تکنیکال مهم است که میتواند در نوسانات قیمتی بزرگ و آشفته بازار، الگوهای تکرارشونده خاصی را نمایش دهد.
فراکتالها حداقل از پنج نوار میلهای تشکیل میشوند و برای تشخیص آنها در نمودار قیمت باید نکات خاصی مد نظر داشت. به طور کلی مفهوم یادشده در دو حالت قابل بررسی است؛ فراکتال صعودی و فراکتال نزولی:
- یک نقطه عطف بیریش bearish (صعودی) زمانی رخ میدهد که یک الگو (میله) با بالاترین ارتفاع در مرکز و دو الگو با ارتفاع کمتر در طرفین قرار گرفته باشند. چنانکه در تصویر پایین مشاهده میکنید، در سمت چپ و راست نقطه عطف صعودی دو الگوی مشابه با ارتفاع یکسان نسبت به یکدیگر و پایینتر از نوار مرکزی قرار گرفتهاند.
- یک نقطه عطف بولیش bullish (نزولی) زمانی رخ میدهد که یک الگو (میله یا کندل) با کمترین ارتفاع در مرکز و دو الگو با ارتفاع بیشتر در تاخیردر اندیکاتور میان متحرک طرفین آن قرار گرفته باشند. در تصویر زیر برای یک نقطه عطف نزولی مشاهده میکنید که دو میله در سمت راست و دو میله در سمت چپ بالاتر از میله مرکزی قرار گرفتهاند.
در تصویر بالا دو نمونه از اندیکاتور فراکتال کامل را مشاهده میکنید. البته در مواردی نیز پیش آمده است که با تعداد الگوهای کمتر نیز فراکتال ایجاد شده است. اما برای معتبر باقیماندن فراکتال و مفهوم آن در تحلیل تکنیکال برای کمک به تحلیلگران و سرمایهگذاران، باید الگوی پنجتایی حفظ شود.
انتظار کلی پس از رخدادن یک فراکتال به طور کلی این است که با ترسیم فراکتال صعودی انتظار افزایش قیمت و با ترسیم فراکتال نزولی انتظار کاهش قیمت در آینده میرود.
یک ایراد و ضعف مهم برای اندیکاتور فراکتال!
اشکال و ضعف مهم مفهوم فراکتال در تحلیل تکنیکال این است که جزو الگوهای تأخیری (اندیکاتور lagging) به حساب میآید. یعنی هیچگاه نمیتوانیم بدون قرارگرفتن دو روزه در حالت بازگشت قیمتی یک فراکتال را به طور کامل ترسیم کنیم!
البته نکته اینجاست که بیشتر بازگشتهای مهم و تأثیرگذار برای الگوهای بیشتر ادامه خواهند داشت و از این نظر معمولا مشکلی ایجاد نمیشود (هر میله، الگو یا شمع در واقع نشاندهنده قیمت یک روز است). اما به طورکلی عدم توان ترسیم الگو به دلیل نیاز به تأخیر چندروزه یکی از ضعفهای مهم در این مدل از اندیکاتورها است.
کاربرد مفهوم فراکتال تاخیردر اندیکاتور میان متحرک Fractal در معاملات بازارهای مالی
امروزه در اکثر پلتفرمهای معاملاتی، فراکتال به عنوان یک شاخص معاملاتی به کاربران ارائه میشود. این یعنی تحلیگران و تریدرها نیازی به کنکاش و جستجو برای تشخیص این الگو در نمودارها ندارند. کافی است شما فقط اندیکاتور Fractal را روی نمودار فعال کنید تا خود نرمافزار فراکتالها را روی نمودار برای شما برجسته کند. با این روش شما میتوانید بدون ازدستدادن زمان و فورا متوجه عطفهای صعودی و نزولی و خیزهای قیمتی شوید.
نکته مهم درباره استفاده از اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال، استفاده ترکیبی از آن با سایر شاخصها و المانهای تحلیلی است و بهتر است از این مفهوم به تنهایی برای تحلیل استفاده نکنید. بهترین شاخص برای تأیید مشاهدات و به دستآمدهها از فراکتال، اندیکاتور الیگیتور است. اندیکاتور الیگیتور (الگوی تمساح) ابزاری است با استفاده از چندین اندیکاتور میانگین متحرک ایجاد شده است.
در نمودار زیر یک روند صعودی بلندمدت نشان داده شده است که قیمت آن عمدتا در بالای دندان الیگیتور (قسمت میانی اندیکاتور میانگین متحرک) قرار گرفته است. از آنجایی که روند در این نمودار صعودی است میتوان از سیگنالهای بولیش برای تولید سیگنال خرید استفاده کرد.
این موضوع شاید کمی شما را گیج کند. یک فراکتال نزولی (بیریش) زمانی ترسیم میشود که یک فلش بالای آن قرار بگیرد. اما فراکتالهای صعودی (بولیش) با یک پیکان رو به پایین در زیر کشیده میشوند. بنابراین در صورتی که با استفاده از فراکتال یک روند صعودی کلی را بررسی میکنید، به دنبال پیکانهای فراکتال رو به پایین باشید.
البته این برای حالتی است که آن را توضیح دادیم. یعنی در صورتی که از نرمافزارهای تحلیلی استفاده کنید. خود نرمافزار مطابق شکل زیر پس از فعالشدن اندیکاتور Fractal توسط شما، فراکتالهای صعودی و نزولی را همراه با پیکانهای بالا یا پایین آنها نمایش میدهد.
همچنین در طرف مقابل اگر قصد دارید با استفاده از اندیکاتور یادشده به بررسی یک روند نزولی کلی بپردازید، باید فراکتالهای نزولی را با پیکان رو به بالا در قسمت بالای آنها مورد بررسی قرار دهید. البته نکته مهم اینجاست که گاهی اوقات شما میتوانید با بزرگترکردن بازه نمودار، برخی سیگنالهای فراکتال را حذف کنید و در یک روند کلیتر و صحیحتر فرصتهای خرید یا فروش یا حضور در بازار را بررسی کنید.
استراتژی عملیاتی در بازارهای مالی با استفاده از فراکتالها
سیگنال فراکتال در تحلیل تکنیکال میتواند منشأ اقدامات مهمی برای یک تریدر یا تحلیلگر باشد. البته فراموش نکنید در این اندیکاتور مانند بسیاری دیگر از الگوها نیز فقط ورودیها به شما نمایش داده میشود و مسئولیت کنترل ریسک معاملات برعهده خود شماست.
در مورد نمودار بالایی تا زمانی که قیمت از پایینترین سطح خود شروع به افزایش نکند، الگو تشخیص داده نمیشود. پس معاملهگر میتواند پس از انجام معامله استاپ لاس (حد ضرر) را در پایینترین سطح اخیر قرار دهد. اما اگر یک روند کوتاهمدت را طی کنیم میتوانیم حد ضرر را در بالاترین سطح اخیرش قرار دهیم. این مثال یک نمونه از قراردادن حد ضرر با استفاده از مفهوم فراکتال است.
استراتژی بعدی عملیاتی، سطوح بازیابی مجدد فیبوناچی (Fibonacci retracement) با استفاده از فراکتال است. یکی از مسائل مهم در اندیکاتور فراکتال در تحلیل تکنیکال این است که کدام یک از فراکتالها در معامله ظهور کند. از طرفی یکی از مشکلات بازیابی مجدد فیبوناچی این است که از کدام سطح اصلاحی استفاده شود. حال با ترکیب این دو امکان رخدادن هردو محدود میشود. زیرا یک سطح فیبوناچی تنها در صورتی معامله میشود که یک فراکتال بازگشتی (fractal reversal) خارج از آن سطح رخ بدهد.
تریدرها معمولا مایل به تمرکز بر روی معاملات با نرخ فیبوناچی خاص هستند. این استراتژی ممکن است برای معاملهگرهای مختلف متفاوت باشد. معمولا تریدرهای واقعی و بزرگ مایل به انجام معاملات در روندها و زمانهای طولانیتر هستند. در چنین شرایطی فراکتال میتواند با ترکیب فیبوناچی بسیاری از ریسکها را حذف کند.
مثلا در طول یک روند صعودی طولانیمدت و بزرگ، زمانی که قیمت به 61.8% سطح بازیابی مجدد خود عقبنشینی میکند. اینجا فراکتالها میتوانند به استراتژی معاملاتی تریدر اضافه شوند. در چنین شرایطی معاملهگر تنها در حالتی معامله میکند که یک فراکتال برگشتی در نزدیکی 61.8 درصد سطح بازیابی مجدد رخ دهد. البته آن هم در صورتی که سایر شرایط معامله مهیا باشد!
نمودار زیر دقیقا نمایانگر همین موضوع است. زیرا قیمت در یک روند کلی صعودی قرار دارد و به یکباره عقبنشینی میکند. در چنین شرایطی قیمت یک فراکتال صعودی بازگشتی در نزدیکی سطح 0.618 از ابزار اصلاحی فیبوناچی نرمافزار تحلیلی در نمودار تشکیل میدهد. حال هنگامی که فراکتال کامل شود (دو روز پس از قیمت پایینی فراکتال)، یک معامله طولانی در راستای روند صعودی بلندمدت ایجاد میشود.
سود نیز میتواند شامل استفاده از فراکتال شود. مثلا اگر مدت زمان زیادی روی روند صعودی فراکتال حرکت کنید، میتوانید هنگامی که یک فراکتال نزولی رخ میدهد، از موقعیت خود خارج شوید. البته در چنین شرایطی سایر روشهای خروج مانند حد سود و تریلینگ استاپ لاس نیز میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
ملاحظات مهمی که باید هنگام استفاده از فراکتال مد نظر داشته باشید
- فراکتالها شاخصهای تأخیری هستند و نیاز به چند روز زمان برای ترسیم دارند.
- رخدادن فراکتالها در نمودارهای قیمتی بسیار رایج و معمول است. بنابراین برای تحلیلها همانطور که گفتیم تنها به فراکتال اکتفا نکنید و ترکیب با سایر شاخصها مانند فیبوناچی را در نظر داشته باشید.
- هرچه بازه زمانی نمودار مورد بررسی شما طولانیتر باشد، بازگشتهای مطمئنتری خواهید داشت. از طرفی با افزایش بازه بررسی نمودار، تعداد فراکتالها و سیگنالهای آنها کاهش مییابد و شما تحلیل منطقیتری خواهید داشت.
- سعی کنید از پلتفرمهای تریدینگی که اندیکاتور فراکتال را بر روی خود دارند، استفاده کنید. زیرا زمانگذاشتن برای تشخیص فراکتالهای متعدد در نمودار با توجه به تعدد آنها میتواند کاری بیهوده باشد.
جمعبندی؛ آخرش فراکتال خوبه یا بده؟!
فراکتال نیز مانند سایر الگوهای تکرارشونده رایج، میتواند سیگنالهای مهمی برای تعیین استراتژی معاملات شما ایجاد کند. اما به دلیل این که روی نمودارهای مختلف به دفعات و در بازههای زمانی مختلف رخ میدهد، باید با سایر شاخصها در تحلیل ترکیب و سپس استفاده شود.
بنابراین استفاده مستقل از فراکتال در تحلیل تکنیکال میتواند اشتباهی مبتدیانه باشد که سرمایه شما را به باد دهد!از طرفی عدم استفاده از آن نیز میتواند شما را از فرصتهای بزرگ در روندهای صعودی یا نزولی بزرگ بازار غافل کند. بنابراین باید از فراکتال در کنار سایر شاخصهای معتبر حتما استفاده کنید.
بهترین اندیکاتور بورس ؛ استفاده آسان و سودآوری عالی
اندیکاتورها در بازارهای مالی مانند بورس کاربردهای فراوانی دارند. طرز کار با اندکاتورهای مختلف بسیار ساده است و کافی است آن را به نمودار قیمت اضافه کنید و از آن استفاده نمایید. البته اندیکاتورهای مختلفی با کاربردهای مختلف وجود دارد و همین موضوع است که شناخت بهترین اندیکاتور بورس را حائز اهمیت می کند. به صورت کلی کار با بهترین اندیکاتور بورس بسیار ساده است و تمامی معامله گران، حتی افراد مبتدی می توانند به سادگی از آن استفاده کنند و در عین حال سیگنال های خرید و فروش معتبر و عالی را خودشان به دست آورند، نه این که از افراد سودجو در سایت های مختلف، رسانه های مجازی و … سیگنال بگیرند. در این مطلب آموزشی رایگان قصد داریم تا اندیکاتورهای پرکاربرد در بورس را معرفی کنیم تا بهترین اندیکاتور بورس را با توجه به استراتژی معاملاتی خود انتخاب و استفاده کنید.
بهترین اندیکاتور بورس
در حقیقت اندیکاتورها ابزاری هستند که از زوایای دیگری به حرکت قیمت نگاه می کنند. به عنوان مثال امکان دارد یک اندیکاتور شتاب حرکت قیمت را به ما نشان دهد و یک اندیکاتور دیگر روند حرکت قیمت را مشخص کند، ولی به هر حال هر اندیکاتور باتوجه به فرمول خاص خود سعی دارد چیزی را که در نمودار قیمت از دید ما پنهان است را بولد کند و به صورت واضح به تصویر تاخیردر اندیکاتور میان متحرک بکشد. اندیکاتورها علاقه مندان بسیاری در دنیا و ایران خودمان دارند، حتی افرادی که به صورت حرفه ای تحلیل تکنیکال را آموزش ندیده اند، تمایل دارند از اندیکاتورها و سیگنال های خرید و فروش آن ها استفاده کنند.
البته این موضوع کاملا طبیعی است، به خاطر این که این ابزار واقعا جذابیت های بسیاری دارد. المان های بصری و رنگی استفاده شده در انواع اندیکاتورها علاوه بر جذابیت ظاهری، گویا رازی در خود پنهان کرده اند و میتوان از دل آنها آینده حرکتی قیمت را پیش بینی کرد. سوال اصلی بیشتر افراد این است که کدام اندیکاتور برای دریافت سیگنال خرید در بورس کارایی بیشتری دارد؟ در این مقاله به معرفی بهترین اندیکاتور سیگنال خرید سهام خواهیم پرداخت. پس تا انتها با ما همراه باشید.
1) اندیکاتور استوکاستیک
اندیکاتور استوکاستیک یا همان Stochastic Oscillator به صورت کلی سرعت حرکت قیمت را نمایش می دهد و محدوده ای و برگستی است. هرچه این اندیکاتور گسترده تر باشد، نشان دهنده قدرت قیمت است و هرچه باریک تر و محدودتر باشد، نشان دهنده کاهش حرکت است. اندیکاتور استوکاستیک به حدس درباره قیمت بسته شدن دارایی و محدوده نوسان قیمت در یک دوره از قبل مشخص شده می پردازد. در کل استوکاستیک اسیلاتوری است که از قیمت سهم و حجم معاملات پیروی نمی کند و تنها چیزی که در این اندیکاتور با اهمیت است سرعت و جهت حرکت قیمت می باشد .
2) اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI بیانگر شاخص قدرت نسبی است و قدرت حرکت را با این اندیکاتور بررسی می کنیم. کندل صعودی و نزولی را می توان از RSI دریافت کرد. RSI یک اندیکاتور بازگشتی محسوب می شود که کاربرد آن تعیین و تایید سطوح بازگشتی و نقاط قیمتی بازار است، در حقیقت اندیکاتور RSI قدرت بازار و قدرت خریداران و فروشندگان نسبت به هم را مشخص می تاخیردر اندیکاتور میان متحرک کند، به همین از همین روی دلیل اندیکاتور RSI شاخص قدرت نسبی هم نام دارد. این اندیکاتور در میان دو سطح ٠ و ١٠٠ نوسان می کند و در بین این دو سطح، دو سطح کلیدی ٣٠ و ٧٠ را به ترتیب سطح اشباع فروش و سطح اشباع خرید نامیده اند. در خصوص با این اندیکاتور محبوب، سطوح مختلف به این ترتیب دسته بندی می شوند؛
- ** سطح ۳۰ یا همان اشباع فروش : زمانی که نمودار RSI از عدد ٣٠ کمتر شود نشان دهنده این است که درحال حاضر در بازار فروش های افراطی انجام می شود و در این ناحیه احتمال کاهش فشار فروش، برگشت سهم و صعودی شدن قیمت وجود دارد. به زبان ساده تر زمانی که مقدار RSI از ٣٠ کمتر باشد شاهد فروش های افراطی در بازار خواهیم بود و امکان کاهش فشار فروش و صعود قیمت وجود دارد.
- ** سطح ۷۰ یا همان اشباع خرید : زمانی که نمودار RSI از سطح ٧٠ بالاتر رود بیانگر این است که حال در بازار خریدهای افراطی را شاهد هستیم و در این ناحیه امکان دارد هر لحظه خریدها و روند صعودی سهم به پایان رسیده و روند سهم نزولی شود. به بیانی دیگر وقتی که RSI از سطح ٧٠ بیشتر باشد یعنی زمان انجام خریدهای افراطی در بازار است که ممکن است در این محدوده خریدهای افراطی هر لحظه به پایان برسد و کاهش قیمت را شاهد باشیم.
- ** سطح ۵۰ : سطح ۵۰ در اندیکاتور RSI به عنوان سطح میانی در نظر گرفته می شود. در صورتی که نوسانات اسیلاتور RSI به درجات ۲۰ و ۸۰ یا ۱۰ و ۹۰ برسد قدرت بازگشتی آن بیشتر می شود.
3) اندیکاتور ADX
با استفاده از اندیکاتور ADX میتوان میزان ضعف و قدرت سیگنال را بررسی کرد. در این اندیکاتور مقدار کمتر از ۲۵ را روند ضعیف، ۲۵ تا ۵۰ را روند متعادل و مقدار بیشتر از ۵۰ را روند قوی در نظر میگیرند. زمانی احتمال دارد بازار روند دار شود که خط ADX از تراز ۲۰ به سمت بالا حرکت کند و وقتی تایید می شود که از تراز ۳۰ به سمت بالا حرکت کند. این اندیکاتور ابزار مناسبی برای تشخیص روند صعودی یا نزولی بازار نیست، یعنی صعودی بودن خط ADX لزوما به معنای صعودی بودن روند نیست و برعکس.
4) اندیکاتور Moving Average یا MA
اندیکاتور میانگین متحرک Moving Average یا MA اندیکاتوری است که نوسانات بازار را به یک خط صاف و ملایم تبدیل میکند. از اندیکاتور میانگین متحرک در راستای پیش بینی آینده نمیتوان استفاده کرد، ولی برای میتواند بررسی وضعیت فعلی مفید باشد. البته این نکته را باید در خاطر داشت که این اندیکاتور تأخیر دارد، یعنی حتی در توصیف وضعیت فعلی بازار با کمی تأخیر عمل می کند. هر چه دوره انتخاب شده برای میانگین متحرک طولانی تر باشد، تأخیر میانگین متحرک هم بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال میانگین متحرک نمایی با دوره ۱۰ کندل فاصله کمی با قیمت دارد و با تغییر قیمت سریعا عوض می شود.
5) اندیکاتور cci
اندیکاتور cci یا همان Commodity Channel Index به معنی شاخص کانال کالا، نوسانگر شتاب قیمت است که در تجزیه و تحلیل تکنیکال کاربردهای فراوانی دارد و در گام نخست با اندازه گیری تغییرات به عنوان ابزاری جهت شناسایی سطح اشباع خرید و اشباع فروش و به دور از میانگین آماری آنها است. اندیکاتور CCI یک شاخص بسیار قدیمی و شناخته شده است که در علم تکنیکال بسیار از آن استفاده می شود. این را در نظر داشته باشید که در کنار سطوح اشباع خرید/اشباع فروش، اندیکاتور CCI بیشتر برای یافتن تغییر روند توسط واگرایی ها مورد استفاده قرار می گیرد. در ابتدا، این شاخص به منظور شناسایی روند نمودار كالاها مورد استفاده قرار می گرفت، ولی امروزه در طیف وسیعی از ابزارهای مالی کاربرد فراوانی دارد.
حرکت اندیکاتور cci بیشتر با توجه به تغییرات قیمتی است، بنابراین مانند بیشتر اندیکاتورهای مبتنی بر حرکت، واگرایی میان قیمت و اندیکاتور را باید رصد کنید. اختلاف بین CCI و عملكرد قیمت می تواند سیگنالی باشد كه تغییرات روند آتی را نمایان می سازد. این واقعیت که امروزه اندیکاتور cci بیشتر از ۳۰ سال است که مورد استفاده قرار می گیرد، گواهی بر ارزش آن بین تحلیلگران تکنیکی خواهد بود. در واقع این که شما از اندیکاتور cci به منظور تایید روند و یا تغییر روند کمک می گیرید، بررسی مومنتوم است و باید حتما به این موضوع توجه کنید. این نکته را در خاطر داشته باشید که مثل بیشتر اندیکاتورها، اندیکاتور cci هم به همراه ابزارهای دیگر تحلیلی و نه بصورت مستقل مورد استفاده قرار می گیرد.
6) اندیکاتور باند بولینگر
از باند بولینگر برای سنجش نوسانات استفاده میشود و عرض آن به ما نوسان موجود را نشان میدهد. در صورتی که قیمت بیش از اندازه افزایش یابد و در باند بیرونی قرار گیرد نشان دهنده روند قوی است و میتواند سیگنال برگشتی را صادر کند. اولین قدم در محاسبه باندهای بولینگر، محاسبه میانگین متحرک ساده ورقه بهادار مورد بحث، معمولا با استفاده از میانگین متحرک ساده 20 روزه است. یک میانگین متحرک 20 روزه می تواند میانگین قیمت های بسته شدن برای 20 روز اول را به عنوان اولین نقاط داده محاسبه کند. نقطه داده بعدی موجب حذف قیمت قبلی می شود و قیمت روز 21 را اضافه کرده و میانگین گیری می کند و الی آخر. در مرحله بعد، انحراف معیار قیمت ورقه بهادار محاسبه می گردد.
انحراف معیار محاسبه ریاضی واریانس میانگین است و در علم آمار، اقتصاد، حسابداری و امور مالی کاربرد ویژهای دارد. برای مجموعه دادهای فرضی، انحراف معیار محاسبه میکند که چگونه اعداد توزیع شده از یک مقدار میانگین هستند. انحراف معیار را میتوانید با استفاده از ریشه توان دوم واریانس که خود میانگین تفاوتهای مجذور میانگین است محاسبه کنید. سپس، آن مقدار انحراف معیار را ضرب در دو کنید و مقدار حاصل را از هر نقطه در طول میانگین متحرک ساده هم تفریق و هم جمع کنید. مقادیر حاصل شده باندهای بالایی و پایینی را به وجود می آورند.
7) اندیکاتور MACD یکی از بهترین اندیکاتور های بورس
اندیکاتور MACD یا همان Moving Average Convergence Divergence به معنی همگرایی و واگرایی میانگین متحرک است و به کمک ۳ میانگین متحرک به شما کمک خواهد کرد تا جهت، قدرت و شتاب یک روند نزولی و یا صعودی را مشخص کنید. اندیکاتور MACD به تعقیب روند و مقدار حرکت مربوط است و بالا بودن آن نشان از روند صعودی و قوی است و پایین بودنش بیانگر روندی نزولی و قوی خواهد بود.
این را در خاطر داشته باشید که خطوط متقاطع اندیکاتور MACD سیگنال محل خرید و فروش را نشان می دهد. این بدین معنی است که محاسبه MACD، با کم کردن میانگین متحرک نمایی ۲۶ دوره از میانگین متحرک نمایی ۱۲ دوره ای انجام میشود. اندیکاتور مکدی از خانواده اسیلاتورها می باشد و به کمک این اندیکاتور میتوانید سیگنال های خوبی را بگیرید. دریافت سیگنال خرید از اندیکاتور مکدی به صورت زیر است؛
- ** اگر میله های هیستوگرام زیر خط صفر قرار داشته باشند و خط سیگنال که با رنگ قرمز نمایش داده می شود از میله های هیستوگرام خارج شده باشد و یا اگر میله های هیستوگرام بالای خط صفر بود خط سیگنال به داخل میلههای هیستوگرام شود سیگنال خرید صادر می شود.
- ** همچنین اگر خط MACD از ناحیه زیر صفر، خط سیگنال را از پایین به بالا قطع کند سیگنال خرید صادر می شود.
- ** دریافت سیگنال فروش از اندیکاتور MACD به این صورت است که اگر اگر خط مکدی در ناحیه بالای صفر، خط سیگنال را از بالا به پایین قطع کند سیگنال فروش صادر می شود.
- ** اگر میله های هیستوگرام در بالای خط صفر قرار داشته باشد و خط سیگنال از میله های هیستوگرام خارج شود سیگنال فروش صادر می شود. البته در صورتی که میلههای هیستوگرام در پایین خط صفر قرارداشته باشند و خط سیگنال در این موقعیت وارد میلههای هیستوگرام شود هم سیگنال فروش صادر می شود. بطور مثال به آخرین دایره آبی در تصویر بالا توجه کنید این ناحیه جایی است که خط آبی خط قرمز را از بالا به سمت پایین قطع کرده و میله های هیستوگرام هم وارد فاز منفی شدهاند تاخیردر اندیکاتور میان متحرک در این وضعیت سیگنال فروش صادر خواهد شد.
بهترین اندیکاتور سیگنال خرید و فروش در بورس
همان طور که ذکر شد اندیکاتورها کارکردهای مختلفی دارند. یکی از کاربردهای اندیکاتورها دریافت سیگنال خرید و فروش از اندیکاتور است. برای مثال یکی از اندیکاتورهای معروف در این زمینه که به طرق مختلف میتوان از آن سیگنال خرید و فروش دریافت کرد اندیکاتور MACD است.
بهترین ترکیب اندیکاتور ها
در اینجا چهار ترکیب اندیکاتوری برای دریافت سیگنال های قوی پیشنهاد شده است که البته شرح استراتژی هر کدام از این چهار ترکیب طولانی است؛
- 1) ترکیب اندیکاتورهای MACD و CCI و Zigzag
- 2) ترکیب اندیکاتورهای Stochastic و MACD
- 3) ترکیب اندیکاتورهای Stochastic و ADX و باند بولینگر
- 4) ترکیب اندیکاتورهای Stochastic و RSI و MA (میانگین متحرک)
این چهار ترکیب از اندیکاتورها می تواند سیگنال های اشتباه را به حداقل برساند. یکی از محسنات بزرگ استفاده از اندیکاتورها برای سیگنال دهی این است که میتوان دستورات مبتنی بر استراتژی طراحی شده طبق آن ها را به صورت کد به نرم افزار آمی بروکر داد تا این نرم افزار استراتژی را برای تمامی نمادهای بورسی در کسری از ثانیه اسکن کند و نتایج را روی نمودار نمایش دهد.
اهمیت ترکیب اندیکاتورها
بدست آوردن مهارت کافی برای ترکیب صحیح این اندیکاتورها بسیار به شما کمک خواهد کرد. به صورت کلی همیشه استفاده از ابزارهای بیشتر خوب نیست؛ بلکه ترکیب مناسب ابزارها به حساب می آید که اهمیت دارد. این ترکیب صحیح امکان دارد تماما نشان دهنده یک موضوع و بیانگر مسیری مشابه نباشند، بلکه اطلاعات کاملی را در اختیار ما قرار دهند. باید این را بدانیم که هرکدام از اندیکاتورها در جه شرایطی باید استفاده شوند.
برای مثال زمانی که از اندیکاتورهای RSI، باند بولینگر و ADX در نمودار استفاده می کنیم، می توان میزان و نوع حرکت را همراه با نوع روند و نوسانات را در کنار هم مشاهده کرد. این استفاده هوشمندانه به ما کمک خواهد کرد تا درک بهتری بدست آوریم، به این دلیل که هر اندیکاتور اگر به درستی مورد استفاه قرار گیرد، توضیحی اضافه برای اندیکاتور دیگر ارائه می دهد که در روند مطالعه نمودار به ما کمک شایانی خواهد داشت.
در پایان امیدوارم از این مقاله که به آموزش بهترین اندیکاتور بازار بورس پرداخت، نهایت استفاده را برده باشید.
نظر شما چیست؟ تا به حال از اندیکاتورها استفاده کرده اید؟ ترکیب کدام اندیکاتورها را برای معامله می پسندید؟
با اندیکاتور های پیشرو (Leading) و تاخیری (Lagging) بیشتر آشنا شویم!
اندیکاتور (Indicator)های لیدینگ (Leading) و لگینگ (Lagging) ابزارهایی هستند که قدرت یا ضعف اقتصادها یا بازارهای مالی را ارزیابی میکنند. به عبارت ساده، میتوان گفت که اندیکاتور های لیدینگ قبل از چرخه اقتصادی یا روند بازار تغییر میکنند. در مقابل، اندیکاتور های لگینگ بر اساس رویدادهای قبلی عمل میکنند و چشماندازی از تاریخچه بازار یا اقتصاد مورد نظر ارائه میدهند.
به عبارت دیگر، اندیکاتورهای لیدینگ، سیگنالهای پیش بینی (قبل از وقوع رویداد یا روند) را ارائه میدهند و اندیکاتور های لگینگ نیز بر اساس روندهای گذشته، سیگنالهای مختلفی را ایجاد میکنند. این دو نوع اندیکاتور به صورت گسترده، توسط سرمایه گذاران و معاملهگرانی به کار گرفته میشوند که از تحلیل تکنیکال (TA) بهره میبرند و باعث مفید واقع شدن این اندیکاتور ها در بورس، فارکس و معاملات ارز دیجیتال میشوند.
در بازارهای مالی، اندیکاتور های تکنیکال تاریخچه بسیار طولانی دارند که به دهههای اول قرن بیستم میلادی برمیگردد. ایده این اندیکاتورها ریشه در نظریه داو (Daw Theory) دارد که بین سالهای ۱۹۰۲ تا ۱۹۲۹ توسعه یافته است. نظریه داو بیان میکند که نوسان قیمت به صورت تصادفی نیست و بنابراین با استفاده از تحلیلهای جامع رفتارهای گذشته بازار، میتوان به پیش بینی این نوسانات پرداخت.
به غیر از این، از اندیکاتورهای لیدینگ و لگینگ برای نمایش عملکرد اقتصادی استفاده میشوند. بدین ترتیب، این اندیکاتورها همیشه با تحلیل تکنیکال و قیمت های بازار مرتبط نیستند و ارتباطهایی نیز با سایر شاخصها و متغیرهای اقتصادی دارند.
نحوه کار اندیکاتور های لیدینگ و لگینگ چگونه است؟
اندیکاتورهای لیدینگ
همانطور که اشاره شد، اندیکاتورهای لیدینگ میتوانند اطلاعاتی درباره روندهایی ارائه دهند که هنوز به وقوع نپیوستهاند؛ بنابراین، این اندیکاتورها میتوانند برای پیش بینی رکود یا بازیابیهای بالقوه نظیر عملکرد بازار بورس، خرده فروشیها و غیره مورد استفاده قرار گیرند.
بنابراین، اندیکاتورهای لیدینگ جلوتر از چرخههای اقتصادی حرکت میکنند و به طور کلی برای تحلیلهای کوتاه و میان مدت مناسب هستند. برای مثال پروانه ساخت را میتوان نوعی اندیکاتور اقتصادی لیدینگ در نظر گرفت. پروانههای ساخت میتواند شامل سیگنالهایی در خصوص تقاضاهای آتی برای کارگر ساختمانی و سرمایه گذاری در بازار املاک تاخیردر اندیکاتور میان متحرک باشد.
اندیکاتور های لگینگ
از اندیکاتور های لگینگ برای شناسایی و تعیین روندهای کنونی استفاده میشود که به خودی خود مشخص نیستند. در نتیجه، این نوع اندیکاتورها عقبتر از چرخههای اقتصادی حرکت میکنند.
معمولا اندیکاتورهای لگینگ بر روی تحلیلهای بلندمدت و بر اساس عملکردهای اقتصادی گذشته یا اطلاعات قیمتی سابق اعمال میشوند. به عبارت دیگر، اندیکاتورهای لگینگ سیگنالهایی بر اساس روند بازار یا رویدادهای مالی ایجاد میکنند، که قبلا شروع شدهاند یا به وقوع پیوستهاند.
در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی که بر روی نمودار ظاهر میشوند، لیدینگ، و اندیکاتورهایی که در پایین نمودار ظاهر میشوند، لگینگ یا تاخیری هستند. تقریبا تمامی اسیلاتورها از نوع لگینگ هستند.
نمونههای اندیکاتورهای لیدینگ RSI، استوکاستیک، میانگین متحرک، باندهای بولینگر، کانال کلتنر، زیگ زاگ و غیره هستند.
نمونههای اندیکاتورهای لگینگ نیز MACD، ADX، ATR، مومنتوم، الیگاتور، اس ای آر پارابولیک، مانی فلو، والیوم یا حجم و غیره هستند.
اندیکاتور های منطبق
اگرچه این نوع اندیکاتورها در عرصه ارزهای دیجیتال محبوب نیستند، اما نوع دیگری از اندیکاتورها هستند. این اندیکاتورها بین دو نوع اندیکاتور لیدینگ و لگینگ قرار میگیرند. این اندیکاتورها تقریبا به طور همزمان عمل میکنند و اطلاعاتی درباره شرایط اقتصادی فعلی ارائه میدهند.
برای مثال، با اندازه گیری ساعات کاری گروهی از کارمندان یا نرخ تولید بخش صنعتی خاص، نظیر ساخت و تولید یا استخراج و ماینینگ، میتوان اندیکاتور منطبق ایجاد کرد.
بهتر است به خاطر داشته باشیم که تعریف اندیکاتور های لیدینگ، لگینگ و منطبق همیشه کاملا مشخص نیست؛ بعضی اندیکاتورها ممکن است بر اساس روش یا بافت موجود در دستهبندیهای مختلف قرار گیرند. این موضوع برای اندیکاتورهای اقتصادی نظیر تولید ناخالص ملی (GDP) بسیار رایج است.
به طور سنتی، GDP را یک اندیکاتور لگینگ در نظر میگیرند؛ زیرا بر اساس سوابق اطلاعات محاسبه میشود. در بعضی موارد، ممکن است بازتاب دهنده تغییرات آنی اقتصادی باشد و باعث شود که به یک اندیکاتور منطبق تبدیل شود.
کاربرد اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال
همانطور که اشاره شد، اندیکاتورهای اقتصادی، بخشی از بازارهای مالی هستند. بسیاری از معاملهگران و کسانی که نمودارها را دنبال میکنند، از ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، که میتوان این ابزارها را به عنوان اندیکاتورهای لیدینگ یا لگینگ در نظر گرفت.
اساسا اندیکاتورهای لیدینگ تکنیکال نوعی اطلاعات پیش بینی ارائه میدهند. این اندیکاتورها معمولا بر اساس قیمتهای بازار و حجم معاملات عمل میکنند. این موضوع بدان معناست که ممکن است نشان دهنده نوسان بازار باشد که در آیندهای نزدیک رخ میدهند. اما همانند سایر اندیکاتورها، این اندیکاتور نیز دقیق نیستند.
مثالهایی از اندیکاتورهای لیدینگ که در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند، عبارتند از شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک RSI. در این صورت، حتی کندل استیک ها نیز به دلیل الگوهایی که ایجاد میکنند، میتوانند نوعی اندیکاتور لیدینگ در نظر گرفته شوند. در عمل، این الگوها میتوانند چشم اندازی از اتفاقات آینده بازار را ارائه دهند.
از طرف دیگر، اندیکاتورهای لگینگ تکنیکال بر اساس سوابق اطلاعات است و به معاملهگران چشم اندازی درباره اتفاقات گذشته ارائه میدهند. در عین حال، هنگام شناسایی شروع روندهای جدید بازار نیز میتوانند مفید واقع شوند. برای مثال، هنگامی که روند صعودی به پایان رسیده و قیمت به کمتر از میانگین متحرک رسیده است، این نوع اندیکاتور میتواند شروع روند نزولی را نشان دهد.
در بعضی از موارد، ممکن است دو نوع اندیکاتور در یک نمودار وجود داشته باشد. برای مثال ابرهای ایچیموکو دارای هر دو اندیکاتور لیدینگ و لگینگ است.
اندیکاتورهای لیدینگ و لگینگ در تحلیل تکنیکال، دارای مزایا و معایب مخصوص به خود هستند. به نظر میرسد که اندیکاتورهای لیدینگ با پیش بینی روندهای آتی، بهترین فرصتها را به معاملهگران ارائه میدهند؛ هرچند مشکل این است که اندیکاتورهای لیدینگ دائما سیگنالهای اشتباه ایجاد میکنند.
در مجموع اندیکاتورهای لگینگ مطمئنتر هستند؛ زیرا مشخصا توسط سوابق اطلاعات بازار تعریف میشوند. نقطه ضعف مشخص اندیکاتور های لگینگ، واکنش با تاخیر آنها نسبت به نوسانهای بازار است. در بعضی موارد، ممکن است که سیگنالها برای ایجاد یک وضعیت مطلوب برای معاملهگران، بسیار دیر ایجاد شود و سود کمی را به همراه داشته باشد.
کاربرد اندیکاتورها در اقتصاد کلان
اندیکاتورها فراتر از استفاده در ارزیابی روندهای قیمت بازار، برای تحلیل روندهای اقتصاد کلان نیز مورد استفاده قرار میگیرند. اندیکاتور های اقتصادی با اندیکاتور هایی که برای تحلیل تکنیکال استفاده میشوند فرق دارند؛ اما همچنان میتوان این نوع اندیکاتورها را به دو دسته لیدینگ و لگینگ تقسیم کرد.
علاوه بر مثالهای ذکر شده، اندیکاتور های لیدینگ در اقتصاد کلان، خرده فروشیها، قیمت املاک و سطح فعالیت تولید هستند. به طور کلی، این اندیکاتورها برای کنترل فعالیتهای اقتصادی آینده و یا حداقل ارائه چشم اندازهای پیش بینی در نظر گرفته میشوند.
دو مثال دیگر برای اندیکاتور های لگینگ اقتصاد کلان عبارتند از نرخ بیکاری و نرخ تورم. علاوه بر تولید ناخالص ملی و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)، از دو نرخ گفته شده، هنگام مقایسه سطح توسعه در کشورهای مختلف یا هنگام ارزیابی رشد یک کشور نسبت به سالها و دهههای گذشته استفاده میشود.
سخن آخر
فرقی ندارد که از اندیکاتور های لیدینگ و لگینگ در تحلیل تکنیکال استفاده شود یا در اقتصاد کلان؛ نکته مهم این است که این اندیکاتورها در بسیاری از مطالعات مالی و اقتصادی نقش مهمی ایفا میکنند. این اندیکاتورها تفسیر اطلاعات مختلف را تسهیل میبخشند و اغلب اوقات چندین مفهوم را در یک ابزار ساده ترکیب میکنند.
بدین ترتیب، این اندیکاتورها میتوانند روندهای آینده را پیش بینی کنند و یا روندهای به وقوع پیوسته قبلی را تایید کنند. به غیر از این مورد، هنگام ارزیابی عملکرد اقتصادی یک کشور نسبت به سالهای قبل یا نسبت به سایر کشورها نیز تاخیردر اندیکاتور میان متحرک مفید هستند.
آموزش بورس
سرمایه گذاری در بورس | معاملات الگوریتمی با استفاده از هوش مصنوعی | نرم افزار بورس
در این وبلاک مقالات مفید در مورد آموزش بورس ، معاملات الگوریتمی و هوش مصنوعی در بورس برای شما کاربران عزیز منتشر خواهد شد.
مطالب عمومی
تحلیل تکنیکال
تحلیل بنیادی
مدیریت سرمایه
الگوتریدینگ
روانشناسی معاملات
تحلیل تکنیکال
سرمایه گذاری در بورس
سرمایه گذاری موفق
تحلیل فاندامنتال
تحلیل بنیادی
ورشکستگی در بورس
عوامل ورشکستگی
تحلیل گران بورس
آموزش بورس
-
(۲) (۲) (۱) (۲) (۱) (۲) (۵) (۴) (۳) (۳)
میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال
میانگین متحرک (MA) داده های قیمتی را هموار می کند تا یک روند مشخصی را در ذیل اندیکاتور شکل دهد. به بیان دیگر با از بین بردن نوسانات در قیمت سبب می شود تا کاربر دید بهتری نسبت به میانگین و روند قیمت ها داشته باشد. آن ها جهت قیمتی را پیش بینی نمی کنند بلکه بیشتر جهت فعلی را تعریف می کنند. علیرغم همه ی اینها به یکنواختی حرکت قیمت کمک می کند و اصطلاحا noise آن را از بین می برد. آن ها همچنین بسیاری از اندیکاتور های فنی و پوشش های دیگر مانند Bollinger Band ، MACD .McClellan Oscillator ،را تشکیل می دهند.
دو نوع از محبوب ترین میانگین های متحرک عبارتند از میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA). اینها می توانند برای شناسایی جهت روند یا تعیین پتانسیل حمایتی و سطوح مقاومت مورد استفاده قرار گیرند. در زیر نمودار مربوط به SMA و EMA را می بینید.
مقایسه ای بین میانگین متحرک های ساده و نمایی
حتی اگر تفاوت هایی بین این دو وجود داشته باشد لزوماً به معنای برتری یکی نسبت به دیگری نیست. میانگین های متحرک نمایی دارای تأخیر و کندی کمتری هستند ،به همین دلیل نسبت به قیمت ها و تغییرات اخیر حساس ترند. از طرف دیگر میانگین متحرک ساده ،میانگین واقعی قیمت ها را برای کل دوره ی زمانی نشان می دهند. به همین ترتیب، میانگین های متحرک ساده ممکن است برای شناسایی سطوح پشتیبانی یا مقاومت مناسب تر باشند.
برتری میانگین متحرک بستگی به اهداف، سبک تحلیلی و افق زمانی دارد. چارتیست ها (chartists) برای یافتن مناسب ترین مورد، باید هر دوی آن ها را در دوره های زمانی مختلف آزمایش کنند. نمودار زیر IBM را با SMA 50 روزه به رنگ قرمز و EMA 50 روزه به رنگ سبز نشان می دهد. هر دو، اواخر ژانویه به اوج خود رسیدند اما کاهش EMA واضح تر از کاهش SMA بود. EMA در اواسط ماه فوریه ظاهر شد اما SMA تا پایان ماه مارس به تنزل خود ادامه داد. توجه داشته باشید که SMA بیشتر از یک ماه پس از EMA ظاهر شد.
چارچوب زمانی در میانگین های متحرک
موضوع زمان در میانگین متحرک بستگی به اهداف تحلیلی دارد. به طوریکه مقدار کوتاه مدت آن (5 تا 20 دوره ای) برای روند کوتاه مدت و معاملات مناسب ترین هستند. چارتیست های علاقمند به روندهای میان مدت می توانند میانگین های متحرک طولانی تری را انتخاب کنند که ممکن است دوره های 20 تا 60 نیز باشد. سرمایه گذاران بلند مدت ترجیح می دهند میانگین متحرک 100 دوره ای یا بیشتر داشته باشند.
برخی از زمان ها نسبت به سایرین از محبوبیت بیشتری برخوردار هستند. میانگین متحرک 200 روزه شاید محبوب ترین باشد و به دلیل طول آن یکی از موارد بلند مدت محسوب می شود. دوره 50 روزه نیز به عنوان یک روند میان مدت مورد توجه است. بسیاری از چارتیست ها از دوره های 50 روزه و 200 روزه در کنار هم استفاده می کنند . در گذشته دوره های 10 روزه به دلیل آن که محاسبه ی آن آسان بود بیشتر مورد توجه بود.
استفاده از میانگین متحرک برای تولید تقاطع دوبل (double crossover)
برای تولید سیگنال های تقاطع می توان از دو میانگین متحرک همراه هم استفاده کرد . در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی ،جان مورفی آن را double crossover می نامد که شامل یک میانگین متحرک نسبتاً کوتاه و یک میانگین متحرک نسبتاً طولانی است. به طوری که طول کلی میانگین متحرک چارچوب زمانی کل سیستم را تعیین می کند. سیستمی که از EMA 5 روزه و EMA 35 روزه استفاده می کند، کوتاه مدت تلقی می شود. و سیستمی که از SMA 50 روزه و SMA 200 روزه استفاده می کند ،میان مدت و یا حتی بلند مدت تلقی می شود.
یک تقاطع صعودی زمانی اتفاق می افتد که یک MA کوتاه تر از بالای MA بلندتر عبور می کند و این به عنوان یک تقاطع طلائی (golden cross) نیز شناخته شده است.
یک تقاطع نزولی زمانی اتفاق می افتد که MA کوتاه تر از زیر MA بلندتر عبور کند که این مورد نیز به عنوان تقاطع مرگ (dead cross) شناخته شده است.
تقاطع های میانگین متحرک معمولا سیگنال های نسبتا دیر تولید می کنند،از این گذشته سیستم از دو اندیکاتور تأخیری و کند استفاده می کند. هرچه دوره های میانگین متحرک طولانی تر باشد، تأخیر در سیگنال ها بیشتر می شود. این سیگنال ها زمانی خوب عمل می کنند که یک روند خوب و ماندگاری وجود داشته باشد. با این حال، یک تقاطع میانگین متحرک در صورت عدم وجود روندی قوی، باعث حالتی می شود که در آن معامله گر در قیمت یک اوراق سرمایه گذاری کرده است اما ناگهان روند قیمتی در جهت مخالف و غیر منتظره حرکت می کند که به این حالت اصطلاحاً Whipsaw می گویند.
همچنین یک متد تقاطع سه گانه نیز وجود دارد که شامل سه میانگین متحرک است و سیگنال زمانی تولید می شود که کوتاه ترین میانگین متحرک از دو میانگین متحرک بلند دیگر عبور کند. یک سیستم تقاطع سه گانه ساده ممکن است شامل سه میانگین های متحرک 5 روزه، 10 روزه، و 20 روزه باشد.
نمودار بالا نشان دهنده ی یک home depot یا اصطلاحا انبار است که دارای EMA 10 روزه ( نقطه چین سبز) و یک EMA 50 روزه (خط قرمز) است. و خط سیاه نیز آخرین قیمتی است که در پایان روز معامله شده است و اصطلاحاً به آن daily close می گویند. استفاده از یک تقاطع میانگین متحرک می تواند منجر به ایجاد سه حالت Whipsaw قبل از یک معامله ی خوب باشد. EMA 10 روزه در زیر EMA 50 روزه در اواخر ماه اکتبر(1) شکسته شد. اما زیاد دوام نیاورد چون دوره 10 روزه در اواسط ماه نوامبر (2) به بالا برگشت. این حرکت زمان زیادی به طول انجامید اما تقاطع نزولی بعدی در ماه ژانویه (3) نزدیک سطوح قیمت ماه نوامبر اتفاق افتاد که منجر به یک whipsaw دیگر شد. و این تقاطع نزولی نیز زیاد دوام نیاورد چون بعد از چند روز (4) EMA 10 روزه به بالای EMA 50 روزه برگشت. بعد از سه سیگنال بد، سیگنال چهارم پیش بینی می کند که سهام بیش از 20% پیشرفت داشته باشد.
در اینجا دو حالت وجود دارد اول اینکه تقاطع ها مستعد ابتلا به whipsaw هستند. برای جلوگیری از بروز این حالت می توان از فیلتر قیمت و زمان استفاده کرد. معامله گران نیاز دارند که تقاطع (crossover) قبل از فعالیت، 3 روز طول بکشد و یا اینکه نیاز به این دارند تا با یک مقدار مشخص و قبل از فعالیت، EMA 10 روزه به بالا یا پایین EMA 50روزه حرکت کند.
و دوم آنکه اندیکاتور MACD می تواند برای شناسایی و تعیین کمیت این تقاطع ها مورد استفاده قرار گیرد. MACD(10،50،1) خطی را نشان می دهد که نمایانگر تفاوت بین دو میانگین متحرک نمایی است. MACD در طی یک تقاطع طلایی (golden cross) ، مثبت و در طی یک تقاطع مرگ (dead cross) ، منفی است. اسیلاتور درصد قیمت (PPO) ،را می توان به همان روش برای نشان دادن اختلاف درصد استفاده کرد. توجه داشته باشید که MACD و PPO مبتنی بر میانگین های حرکتی نمایی هستند و با میانگین های حرکتی ساده تطابق ندارند.
این نمودار نشان دهنده ی اوراکل (ORCL) تاخیردر اندیکاتور میان متحرک با مقادیر EMA 50 روزه، EMA 200 روزه، و MACD(50,200,1) است. 4 تقاطع میانگین متحرک در دوره های 2 و 1/2 ساله وجود دارند. سه مورد اول منجر به whipsaw یا معامله بد شد. روند پایدار با چهارمین تقاطع آغاز شد چرا که ORCL پیشرفت خوبی را دارد. تقاطع میانگین متحرک، زمانی که روند قوی باشد، بسیار عالی عمل می کند اما درصورت عدم وجود روند مناسب، منجر به ضرر می شود.
دیدگاه شما