در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟


چندی قبل با یکی از دوستانم که در بازارهای مالی فارکس بسیار حرفه ای و ثروتمند بود صحبتی داشتم ، او میگفت در طی این چند سال فعالیتش هنوز 25 الی 35 درصد معاملاتش با ضرر بسته میشود ولی با همان 65 درصد تحلیل درستی که انجام میدهد ، او را تبدیل به فرد ثروتمندی کرده چرا که با نسبت ریسک و ریوارد یک به سه کار میکند و در نهایت هم در سود خیلی خوبی هست.

رکود تورمی چیست و چگونه بر بازار ارزهای دیجیتال تأثیرگذار خواهد بود؟

رکود تورمی چیست و در رکود تورمی چه باید کرد سؤال‌هایی است که این روزها بیشتر درباره آن می‌شنویم. رکود تورمی به زبان ساده به زمانی گفته می‌شود که رشد اقتصادی یک کشور آهسته شده و آمار بیکاری نسبتاً بالایی نیز به ثبت می‌رسد و یا رکود اقتصادی به وجود می‌آید. از طرفی دیگر در همین اوضاع، قیمت‌ها نیز افزایش پیدا می‌کنند (وجود تورم) با پدیده‌ای به نام رکود تورمی مواجه می‌شویم. رکود تورمی را می‌توان به شکل دوره‌ای از تورم که همراه با کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) است؛ تعریف کرد. در ادامه بیشتر به اینکه رکود تورمی چیست و بر بازار ارزهای دیجیتال چه تأثیری خواهد داشت؛ می‌پردازیم.

رکود تورمی به زبان ساده

رکود تورمی چیست و از کجا شروع شد؟

اصطلاح “رکود تورمی” اولین بار در دهه شصت میلادی در بریتانیا به‌کاربرده شد. زمانی که بریتانیا گرفتار مشکلات اقتصادی شده بود، سیاست‌مدار انگلیسی “این مکلوئد” با صحبت از تورم از یک سو و رکود از سوی دیگر، آن وضعیت را «رکود تورمی» نامید.

سال‌ها بعد دوباره از اصطلاح رکود تورمی برای توصیف دوره رکود در دهه هفتاد میلادی پس از بحران نفت استفاده شد. در این زمان ایالات‌متحده دچار رکود شد و اقتصاد این کشور شاهد کاهش پنج‌چهارمی رشد تولید ناخالص داخلی بود. تورم در سال ۱۹۷۳ دو برابر و در سال ۱۹۷۴ دو رقمی شد؛ همچنین آمار بیکاری تا ماه مه سال ۱۹۷۵ به ۹ درصد رسید.

رکود تورمی منجر به ظهور شاخصی جدید به نام شاخص فلاکت شد. این شاخص مجموع نرخ تورم و نرخ بیکاری است و به عنوان ابزار نشان‌دهنده فشار وارده بر مردم در هنگام وقوع رکود تورمی در اقتصاد استفاده می‌شود.

تاریخچه رکود تورمی

تا مدت‌ها این‌طور تصور می‌شد که وقوع رکود تورمی غیرممکن است و تئوری‌های اقتصادی حاکم بر محافل علمی و سیاسی، همواره آن را از دایره مدل‌های خود خارج می‌کردند. ازآنجایی‌که در چارچوب سیاست اقتصاد کلان، معمولاً بیکاری و تورم دو نقطه مقابل یکدیگر بوده و یکی با دیگری مبادله می‌شود؛ این نظریه غیرممکن به نظر می‌آمد. در مورد این نقطه‌نظر می‌توان به نظریه اقتصادی منحنی فیلیپس که در چارچوب اقتصاد کینزی (Keynesian economics) توسعه‌یافته است؛ اشاره داشت. این نظریه سیاست اقتصاد کلان را به شکلی که اشاره شد به تصویر کشیده است.

در نتیجه رکود بزرگ و افزایش توجه به رویکرد اقتصاد کینزی در قرن بیستم، اقتصاددانان با خطرات کاهش تورم Deflation درگیر شدند. در نتیجه استدلال کردند که بیشتر سیاست‌هایی که برای کاهش تورم طراحی‌شده‌اند؛ اوضاع را برای بیکاران سخت‌تر می‌کنند و سیاست‌هایی که برای کاهش بیکاری طراحی‌شده‌اند به افزایش تورم منجر می‌شوند.

ظهور رکود تورمی در سراسر جهان توسعه‌یافته، در اواسط قرن بیستم نشان داد که این رویکرد واقعیت ندارد. در واقع رکود تورمی نمونه‌ای عالی از این است که چگونه داده‌های اقتصادی در دنیای واقعی می‌توانند گاهی نادرستی تئوری‌های اقتصادی پذیرفته و تجویزشده را ثابت کنند.

از آن زمان به بعد و به عنوان یک قاعده، تورم به عنوان یک شرط کلی حتی در دوره‌های رشد اقتصادی کند یا منفی در نظر گرفته شد. در ۵۰ سال گذشته، در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ هر رکود اعلام‌شده در ایالات‌متحده با افزایش مستمر و سال‌به‌سال در سطح قیمت مصرف‌کننده همراه بوده است. تنها استثناء جزئی در این مورد، بحران مالی ۲۰۰۸ است. در آن زمان قیمت انرژی به طور محدودی کاهش یافت اما قیمت کلی مصرف‌کننده به غیر از انرژی همچنان در حال افزایش بود.

نظریه‌های رکود تورمی؛ چرا رکود تورمی رخ می‌دهد؟

ازآنجایی‌که رکود تورمی سرآغاز تاریخی زوال تئوری‌های اقتصادی است؛ اقتصاددانان از آن زمان تاکنون تلاش کرده‌اند تا چندین استدلال در مورد چگونگی وقوع رکود تورمی یا چگونگی تعریف مجدد اصطلاحات نظریه‌های موجود برای توضیح رکود تورمی، ارائه کنند.

قیمت نفت

یک نظریه معتقد است، رکود تورمی زمانی ایجاد می‌شود که با افزایش ناگهانی قیمت نفت، ظرفیت تولیدی اقتصاد کاهش پیدا می‌کند. در اکتبر ۱۹۷۳، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) تحریمی علیه کشورهای غربی اعمال کردند. همین امر باعث افزایش چشمگیر قیمت جهانی نفت شد. همچنین هزینه کالاها افزایش یافت و به افزایش بیکاری منجر شد.

ازآنجایی‌که هزینه‌های حمل‌ونقل با افزایش روبرو شده بود، هزینه تولید محصولات و رساندن آن‌ها به قفسه‌های فروشگاه‌ها بیشتر شد و قیمت‌ها حتی با بیکار شدن افراد افزایش پیدا می‌کردند. منتقدان این نظریه خاطرنشان می‌کنند که به‌جز شوک‌های ناگهانی قیمت نفت در دهه هفتاد، که منجر به هم‌زمان شدن دوره‌های تورمی و رکودی شد، دیگر چنین موردی رخ نداده است.

سیاست‌های اقتصادی ضعیف

نظریه دیگر تکیه بر این دارد که تلاقی رکود و تورم نتیجه سیاست اقتصادی ضعیف است. مقررات سخت بازارها، کالاها و نیروی کار در یک محیط تورم‌زا به عنوان علت احتمالی رکود تورمی بیان‌شده است. در این موضوع برخی به سیاست‌های ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور سابق ایالت متحده اشاره می‌کنند که ممکن است به رکود سال ۱۹۷۰ منجر شده باشد.

نیکسون برای جلوگیری از افزایش قیمت‌ها، تعرفه‌هایی بر واردات اعمال کرد و دستمزدها و قیمت‌ها را به مدت ۹۰ روز مسدود کرد.

مانند نظریه قبلی، این توضیحی موقت از رکود تورمی دهه هفتاد میلادی است و قادر به توضیح افزایش هم‌زمان قیمت‌ها و بیکاری را که تا به امروز با رکودهای بعدی همراه بوده است؛ نیست.

استاندارد طلا

تئوری‌های دیگر به عوامل پولی اشاره می‌کنند که ممکن است در رکود تورمی نیز نقش ایفا کنند. نیکسون آخرین بقایای غیرمستقیم استاندارد طلا را کاملاً حذف کرد و سیستم مالی بین‌المللی برتون وودز را از بین برد.

این امر پشتوانه کالایی را برای ارز حذف کرد و از آن زمان دلار آمریکا و بسیاری از ارزهای دیگر جهان را بر مبنای فیات به بقا ادامه می‌دهند. این امر به اکثر محدودیت‌های عملی در گسترش پولی و کاهش ارزش پول پایان داد.

رکود تورمی در مقابل تورم

همان‌طور که پیش‌تر بیان شد رکود تورمی ترکیبی از تورم و رکود اقتصادی یا رشد منفی است. درحالی‌که تورم را می‌توان به‌روش‌های مختلفی تعریف کرد؛ اما معمولاً به افزایش قیمت کالاها و خدمات تورم گفته می‌شود. همچنین می‌توان تورم را کاهش قدرت خرید یک ارز تیز توصیف نمود.

چه چیزی باعث رکود تورمی می‌شود؟

به طور خلاصه، رکود تورمی زمانی رخ می‌دهد که قدرت خرید کاهش و هم‌زمان سرعت اقتصاد نیز کاهش‌یافته و عرضه کالا و خدمات نیز کاهش می‌یابد.

یا به‌عبارتی‌دیگر رکود تورمی زمانی رخ می‌دهد که عرضه پول در حال گسترش است اما عرضه محدودشده است. در رکود تورمی قیمت‌ها بالا می‌رود و هم‌زمان قدرت خرید نیز کاهش پیدا می‌کند.

چرا رکود تورمی یک بحران اقتصادی است؟

رکود تورمی یک تناقض است زیرا رشد اقتصادی آهسته معمولاً افزایش بیکاری را به همراه دارد اما نباید منجر به افزایش قیمت‌ها شود. به همین دلیل است که این پدیده بحرانی در نظر گرفته می‌شود. از طرفی افزایش سطح بیکاری منجر به کاهش قدرت خرید مصرف‌کننده می‌شود. اگر تورم سرسام‌آور نیز در این قضیه محاسبه شود، به این معنی است که پول در دست مصرف‌کنندگان ارزش خود را با گذشت زمان از دست می‌دهد. بنابراین پول کمتری برای خرج کردن وجود دارد و ارزش پول نیز رو به کاهش است.

درمان اقتصادی رکود تورمی؛ در رکود تورمی چه باید کرد؟

مبارزه با رکود تورمی از طریق سیاست‌های مالی و پولی محقق می‌شود؛ اما باید توجه داشت که سیاست‌های دقیقی که برای درمان رکود تورمی اعمال می‌شوند، رابطه مستقیمی با مکتب فکری اقتصاد یک کشور دارد.

پول‌گرایان

پول‌گرایان (اقتصاددانانی که معتقدند کنترل عرضه پول، کلید گمشده حل مشکل است) استدلال می‌کند که تورم مهم‌ترین عاملی است که حتماً باید کنترل شود.

در این سناریو، یک پول‌گرا ابتدا عرضه پول را کاهش می‌دهد تا هزینه‌های کلی کاهش پیدا کند. در ادامه کاهش تقاضا و کاهش قیمت کالاها و خدمات اتفاق می‌افتد. نکته منفی سیاست پول‌گرایان این است که این سیاست رشد اقتصادی را تشویق نمی‌کند. برای تشویق رشد اقتصادی به سیاست پولی منعطف‌تری نیاز است و در آن بانک‌ها وام‌هایی با نرخ سود پایین ارائه می‌دهند.

اقتصاددانان طرف عرضه

مکتب دیگری برای مقابله با رکود تورمی افزایش عرضه در اقتصاد با کاهش هزینه‌ها و بهبود کارایی را پیشنهاد می‌کند. کنترل قیمت انرژی (در صورت امکان)، سرمایه‌گذاری در بهره‌وری و ارائه یارانه به بخش تولید، به کاهش هزینه‌ها و افزایش عرضه کل اقتصاد کمک می‌کند. این امر قیمت‌ها را برای مصرف‌کننده کاهش داده و باعث ایجاد جنب‌وجوش در تولید اقتصادی و کاهش بیکاری می‌شود.

بازار آزاد

برخی از اقتصاددانان معتقدند بهترین راه درمان رکود تورمی، واگذاری آن به بازار آزاد است. عرضه و تقاضا درنهایت افزایش قیمت‌ها را حل می‌کند زیرا مصرف‌کنندگان قادر به خرید کالا نیستند. این واقعیت درنهایت منجر به کاهش تقاضا و کاهش تورم خواهد شد.

بازار آزاد منجر به کاهش بیکاری می‌شود. بااین‌حال، این طرح ممکن است سال‌ها یا دهه‌ها طول بکشد تا به موفقیت برسد و جمعیت را با شرایط نامساعدی برای زندگی مواجه کند.

تأثیر رکود تورمی بر ارزهای دیجیتال چگونه خواهد بود؟

تعریف دقیق اثرات رکود تورمی بر ارزهای دیجیتال دشوار است. بااین‌حال،در صورت ثابت ماندن بازار می‌توانیم چند فرض اساسی را می‌توان در نظر گرفت.

رشد حداقلی یا منفی

اقتصادی که به‌سختی در حال رشد یا کوچک شدن است درنهایت با رکود سطح درآمد یا حتی کاهش درامد مواجه می‌شود. در این صورت مصرف‌کنندگان پول کمتری برای سرمایه‌گذاری دارند. همین مسئله می‌تواند منجر به کاهش خرید رمزارزها و افزایش فروش شود زیرا سرمایه‌گذاران کوچک برای خرج و هزینه‌های روزانه به پول نیاز پیدا می‌کنند.

رشد اقتصادی آهسته یا منفی همچنین منجر به عدم تمایل سرمایه‌گذاران بزرگ در سرمایه‌گذاری در دارایی‌های با ریسک بالا مثل سهام و رمزارزها می‌شود.

اقدامات دولت برای مقابله با رکود تورمی

به‌طورمعمول دولت ابتدا برای کنترل تورم تلاش می‌کند تا سپس راه‌حلی برای مقابله با رشد بیکاری پیدا کند. تورم را می‌توان با کاهش عرضه پول مهار کرد و یکی از روش‌ها برای این کار افزایش نرخ بهره است.

این امر سبب کاهش نقدینگی می‌شود زیرا مردم پول خود را در بانک‌ها نگه می‌دارند و وام گرفتن گران‌تر تمام می‌شود. با افزایش نرخ‌ها، سرمایه‌گذاری‌های پرریسک با بازده کمتر جذابیت خود را از دست می‌دهند. بنابراین، بازار کریپتو ممکن است شاهد کاهش تقاضا و قیمت در دوره‌های افزایش نرخ بهره و کاهش عرضه پول باشد.

زمانی که یک دولت تورم را به کنترل درآورد احتمالاً قدم بعدی تحریک رشد است. این امر معمولاً از طریق تسهیل کمی و کاهش نرخ بهره انجام می‌شود. در چنین سناریویی، به دلیل افزایش عرضه پول، احتمالاً تأثیرات مثبتی بر بازار رمزارزها به وجود می‌آید.

افزایش تورم

بسیاری از سرمایه‌گذاران استدلال می‌کنند که بیت کوین می‌تواند محافظ خوبی در برابر افزایش نرخ تورم باشد. با رشد تورم فزاینده، نگهداری ثروت به شکل فیات و بدون دریافت سود، ارزش واقعی ثروت کاهش پیدا می‌کند. برای جلوگیری از این امر، بسیاری برای حفظ قدرت خرید بلندمدت خود و حتی کسب سود به بیت کوین روی آورده‌اند. این به دلیل آن است که سرمایه‌گذاران بیت کوین را به خاطر عرضه و انتشار محدود آن به عنوان یک ذخیره ارزش ، مناسب می‌بینند.

از لحاظ تاریخی، این استراتژی پوشش ریسک ممکن است برای سرمایه‌گذارانی که بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را در طول سال‌ها انباشته کرده‌اند؛ خوب کار کند. به‌ویژه برای آن دسته که در طول یا پس از دوره‌های تورم و رشد اقتصادی این کار را انجام داده‌اند. بااین‌حال، استفاده از رمزارزها به عنوان محافظ در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ در برابر تورم ممکن است در بازه‌های زمانی کوتاه‌تر، به‌ویژه در دوره‌های رکود تورمی، به‌خوبی کار نکند. البته شایان ذکر است که عوامل دیگری مانند افزایش همبستگی بین ارزهای دیجیتال و بازارهای سهام نیز در موارد نقش بسزایی ایفا می‌کنند.

سخن پایانی

رکود تورمی وضعیت منحصربه‌فردی را برای اقتصاددانان و سیاست‌گذاران ایجاد می‌کند زیرا تورم و رشد منفی معمولاً با هم اتفاق نمی‌افتد. ابزارهای مبارزه با رکود اغلب باعث تورم می‌شوند؛ درحالی‌که استراتژی‌های کنترل تورم می‌تواند منجر به رشد اقتصادی کند یا منفی شود. بنابراین، در زمان رکود تورمی، بهتر است شرایط کلان اقتصادی و عوامل متعدد آن مانند عرضه پول، نرخ بهره، عرضه و تقاضا و نرخ اشتغال را همواره زیر نظر داشته باشیم.

آیا تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی جواب میدهد؟

آیا تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی جواب میدهد؟

دانستن کاربرد و ماهیت تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی برای معامله گر باعث میشود تا سطح توقع و انتظارش از مباحث تحلیلی مشخص شود ، تعصب داشتن در هر زمینه ای کاری اشتباه است ، متاسفانه برخی از معامله گران بازارهای مالی تعصب بسیار شدیدی بر تحلیل های تکنیکالی دارند و ادعا میکنند یک معامله گر فقط باید روی تکنیکال زمان بزارد ، این ادعا از نظر تیم ما و بسیاری از معامله گران حرفه ای بازارهای مالی اشتباه است و نباید 100 درصد تحلیل های تکنیکال را مد نظر گرفت چرا که مباحث مدیریت ریسک و سرمایه ، کار کردن روی مسائل روانشناختی شخصیتی هم عوامل مهمی در موفقیت معامله گر هستند.

به احتمال زیاد این اتفاق برای شما افتاده است که در نمودار با استفاده از ترسیم خط روند و فیبوناچی موقعیتی صعودی در نمودار تشخیص داده اید که چند لحظه بعد از ورود شما به معامله قیمت نمودار نزولی شده و شما را متحمل ضرر میکند .

یا با استفاده از الگو های کلاسیک موقعیتی نزولی و در جهت ادامه روند را تشخیص داده اید ولی بعد از وارد شدن به معامله قیمت نمودار اصلاح شدیدی پیدا کرده و باز هم شما را متحمل ضرر کرده است .

باید منطقی و واقع بین باشیم و به تحلیل تکنیکال به تنهایی به دید یک معجزه نگاه نکنیم ، اصلا و اصلا منظورمان این نیست که الگو های تکنیکالی بی فایده هستند بلکه یکی از اصول موفقیت در بازارهای مالی است ، فقط باید متوجه باشید که همه چیز تکنیکال نیست ، تسلط داشتن بر احساسات در فضای حقیقی هم یکی دیگر از مباحثی میباشد که باید به آن اهمیت دهید ، برای اکثر افراد تازه کار پیش آمده که در دمو بازار را بسیار خوب تحلیل کرده و موفقیت های خوبی هم کسب میکنند ولی به محض وارد شدن به فضای حقیقی دست و پای خود را گم کرده و استرس تمام وجودشان را میگیرد و دیگر نمیتوانند آن بازدهی قبلی را داشته باشند .

موفقیت در بازارهای مالی مانند یک خودرو میماند که اگر تحلیل تکنیکال را بنزین آن فرض کنیم ، داشتن یک راننده مسلط (مدیریت ریسک و سرمایه) و سالم بودن فنی خودرو (تسلط بر احساسات) میباشد که اگر یکی از این موارد به درستی کار نکند قطعا نمیتوانیم با خودرو به مقصد مورد نظر خود برسیم.

چندی قبل با یکی از دوستانم که در بازارهای مالی فارکس بسیار حرفه ای و ثروتمند بود صحبتی داشتم ، او میگفت در طی این چند سال فعالیتش هنوز 25 الی 35 درصد معاملاتش با ضرر بسته میشود ولی با همان 65 درصد تحلیل درستی که انجام میدهد ، او را تبدیل به فرد ثروتمندی کرده چرا که با نسبت ریسک و ریوارد یک به سه کار میکند و در نهایت هم در سود خیلی خوبی هست.

در اینجا باز هم اهمیت یکی دیگر از مباحث مهم به جر تحلیل تکنیکال ، یعنی مدیریت ریسک و سرمایه را مشاهده میکنید .

بخاطر داشته باشید که هر اتفاقی که در بازارهای مالی می افتد اتفاقی و شانسی نیست بلکه نظم و انضباطی از جنس خودش دارد که شما باید نحوه برقرار کردن ارتباط با بازارها را مسلط شوید ، باید زبان گفتگوی مختص به بازاراها را یاد بگیرید که همین امر هفته ها و ماه ها زمان میبرد .

نظری که اکثریت معامله گران حرفه ای دارند این است که تا جای ممکن به همه الگو های تحلیل تکنیکالی مسلط شوید ، با اینکار چراغ خاموش های ذهن شما روشن میشود و آهسته آهسته به درک بازار و ساختن سیستم معاملاتی شخصی خود هدایت میشوید ، سیستمی که بسیار با شخصیت و نوع معامله کردن شما سازگار است.

بیشتر مطالعه کنید:

در انتها این موضوع را بدانید که تحلیل تکنیکال تنها یکی از حلقه های زنجیر موفقیت در بازارهای مالی است و برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای باید سعی کنید به همه این زنجیر ها که مهمترین آنها مباحثی مانند تسلط بر احساسات و مباحث روانشناختی ، مدیریت ریسک و سرمایه و چند در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ مبحث جزئی دیگر هست مسلط شوید.

سلاح مخفی معامله گران حرفه ای

زمانی که به دنبال درک بازهای مالی باشید، انواع تجزیه تحلیل های کمی را مشاهده می‌کنید. معروف‌ترین این روش‌ها، تجزیه و تحلیل بر اساس حرکت‌هاست، در این روش از شاخص‌های ریاضی که بر روی قیمت ها اعمال شده برای بررسی نیروهای فعلی در بازار استفاده می‌شود. تجزیه تحلیل فاندامنتال بر اساس داده های منتشر شده‌ی اقتصادی و مبنی بر انحراف معیار است. تحلیل سطح کلیدی نیز از محورهای روزانه، سطح فیبوناچی، نقطه اوج و پایین ترین سطح روزانه و غیره استفاده می‌کند.

با تمام این‌ها هنوز مشخص نشده که چرا قیمت در یک سطح خاص رفتار خاصی را نشان می‌دهد؟

وقتی قیمت به یک سطح کلیدی نزدیک می‌شود، میتوان انتظار داشت که سناریوهای مختلفی اتفاق بیفتد، در یک سطح کلیدی ممکن است معکوس شود، ممکن است به راه خود ادامه دهد و سطح را بشکند، یاممکن است یک شکست نادرست و جعلی که به (Fake-out) معروف است اتفاق بیفتد.

تجزیه و تحلیل جریان سفارشات میتواند سطوح کلیدی را تعریف کند اما یک جنبه‌ی منحصر به فرد دیگر را نیز در بر می‌گیرد، مقاومت در آن سطح را مشخص می‌کند.

قبل از ادامه کار باید درک کنیم که تغییر قیمت به چه معناست؟ قیمت ها به دلیل عدم تعادل بین تقاضای خریداران و عرضه فروشندگان حرکت می‌کنند. به این ترتیب صرافی ها تعیین می‌کنند که حرکت بعدی به چه شکلی می‌تواند باشد. این موضوع شامل همه‌ی بازارها از جمله سهام، معاملات آتی، کالاها، اوراق قرضه و ارزهای خارجی می‌شود.

جریان سفارش چیست؟

جریان سفارش مقدار سفارشی است که انتظار می‌رود در سطح مشخصی از قیمت اجرا شود.

در حالی که قیمت در یک حرکت صعودی رو به افزایش است، بالاخره در یک نقطه خاص متوقف می‌شود. در این بخش تجمع صعودی اتفاق می‌افتد زیرا در اصل تعداد خریداران بیشتر از تعداد فروشندگان می‌شود. در این‌ موقعیت عدم تعادل بین خریداران و فروشندگان اتفاق می ‌افتد، در حالیکه تقاضای خریداران بیشتر است. بنابراین قیمت بالا می‌رود تا جایی که دیگر خریداری وجود نداشته باشد و تعداد فروشندگان نسبت به خریداران افزایش یابد. این عدم تعادل جدید که در آن تعداد فروشندگان بیشتر است قیمت را به سمت پایین سوق می‌دهد.

این سناریوی ساده همان اتفاقی است که در بازار های خرد و کلان رخ می‌دهد، در اصل جوهره‌ی چیزی است که باعث حرکت قیمت به بالا یا پایین می‌شود.

وقتی که نمودار قیمت‌ها را مشاهده می‌کنید و تعادل در قیمت های مختلف را تفسیر می‌کنید.

به همین راحتی وقایع را پس از اتفاق افتادن در نمودارها مشاهده می‌کنید. اما اگر بتوانید سطح قیمت آینده را با دقت نسبتا مناسبی پیش‌بینی کنید، چه می‌کنید؟ چه اتفاقی می‌افتد اگر از قبل بدانید که جریان معکوس در چه زمانی و چه قیمتی رخ می‌دهد؟

در این‌صورت می‌توانستید مطمئن شوید که معامله خود را در کجا شروع کنید و کجا باید از معامله خارج شوید.

تجزیه و تحلیل جریان سفارش به معنی تجزیه و تحلیل معاملاتی منحصر به فردی است که به شما کمک می‌کند با اطمینان در موارد عدم تعادل سفارشات، قیمت آینده را پیش بینی کنید. و کمک می‌کند که با دقت و اطمینان بیشتری وارد بازار شوید.

چه نوار حجم سفارشی در فارکس شما دیده می‌شود.

در بیشتر بازارهای مالی، جریان سفارشات به معنی انباشت سفارشاتی است که در یک سطح خاص منتظر هستند، که ترکیبی از تعداد سفارشات و حجم آن‌هاست.

در فارکس وضعیت متفاوت است، هیچ داده معتبری وجود ندارد که معامله گران بتوانند به آن اعتماد کنند.

بازار فارکس یک بازار غیر متمرکز است و هیچ مسئولیتی در قبال اداره این بازار وجود ندارد. بازارهای دیگر مثل بورس اوراق بهادار، بازار آتی، بازار کالا دارای یک بورس متمرکز هستند که بر بازار حاکم است. پس در این بازارها نوار حجم سفارش ارائه می‌شود، که به عنوان اطلاعات سطح دو نیز شناخته می‌شود.اطلاعات سطح دو نشان می‌دهند سفارشاتی که در انتظار هستند و مقادیری که در آینده بالاتر یا پایین تر از قیمت فعلی بازار قرار خواهند گرفت، چه مقداری است.

اکر معاملات آینده شما مربوط به سهام یا کالا باشد، اطلاعات سطح دو یک نمودار بسیار مفید برای تجزیه و تحلیل شماست.

اما همانطور که قبلا گفتیم در معاملات فارکس اطلاعات سطح دو وجود ندارد، زیرا هر کارگزار به یک سری اطلاعات محدود متصل است. این اطلاعاتدر اختیار بانک‌ها وجود دارد که هر کدام با بقیه کار می‌کنند. اگر هر گونه اطلاعات سطح دویی در فارکس پیدا کردید باید بدانید که ممکن است اطلاعات متفاوتی در جای دیگری پیدا کنید.

حجم اطلاعات در فارکس

کارگزاران فارکس شاخصی را ارائه می‌دهند که به حجم معروف است. در معاملات فارکس، حجم مقدار واقعی معاملات را نشان نمی‌دهد، فقط میتواند تعداد تیک ها و مقدار معاملات در یک کارگزاری خاص را نشان دهد. در اکثر سیستم های فارکس، حجم اطلاعاتی که در سطح دو سهام وجود دارند مانند تعداد تیک های جمع شده و سفارشات در محور قیمتی بالا و پایین را ارائه نمی‌دهد.

پس در فارکس باید الگوهای نمودار را تجزیه و تحلیل کنید و دریابید جریان منتظر چه قیمتی است.

جریان سفارش در معاملات فارکس چیست؟

اگر تا اینجای مطالب را خوانده باشید، احتمالا متوجه مطلب شده اید، زیرا تجزیه و تحلیل جریان سفارش، یک مفهوم ساده و قابل فهم است.

تجزیه و تحلیل جریان سفارش در واقع فقط یک روش بسیار ساده برای خواندن نمودارها است.

برای درک بهتر، از آن به عنوان تجزیه و تحلیل عرضه و تقاضا نیز یاد می شود. این تجزیه و تحلیل بر این فرض استوار است که شما می توانید جریان سفارش نا متعادل در آینده را پیدا کنید.

جریان سفارش معاملات اساسا بر اساس گذشته نزدیک بازار، اتفاقات مربوط به افت یا افزایش قابل توجه قیمت ها را بررسی می‌کند. به این معنی که هر جا حرکت قیمتی شدیدی مشاهده کرده اند را بررسی می‌کنند.

حرکات بزرگ در نمودار ها به راحتی قابل مشاهده است و با چشم غیر مسلح هم میتوان دید.

این به معنی وجود نظم در جریان سفارشات است که با ساده‌سازی و خواندن تاریخ‌چه نمودارها، داستان خریداران و فروشندگان مشخص می‌شود.

جریان سفارشات در معاملات هیچ شاخصی ندارد، یک نمودار واضح است که با سطوح افقی مشخص شده و ساده ترین شکل تحلیل قیمت هاست.

جریان هم‌چنین میتواند با روش های معاملاتی دیگر ترکیب شود. می‌تواند با هر سبک تجزیه و تحلیل همراه شود و لایه ای از استدلال را برای شما فراهم کند، کمک می‌کند یک حرکت یا استدلال اساسی انحراف معیار به دست آورید.

اگر مایل به کسب اطلاعات بیشتر در مورد جریان سفارشات هستید میتوانید از طریف این ویدیو اطلاعات بیشتری به دست آورید.

با استفاده از جریان سفارشات، از زمان ورود آگاه باشید.

وقتی بر اساس اتفاقات گذشته تجزیه و تحلیل می‌کنید و می‌دانید منتظر چه سطحی هستید، یک مزیت بزرگ دارد، این آگاهی امکان خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا را برای شما فراهم می‌کند. و این امکان را دارید که زودتر از جریان قیمت ها مطلع باشید، پس می‌توانید سفارشات بعدی خود را تنظیم کنید تا هر وقت زمان مناسب فرا رسید معامله خو را انجام دهید. شما زمان کمتری را جلوی صفحه نمایش هستید و معاملاتتان ساده تر و آسان‌تر می‌شوند و شما فرصت کافی برای تحلیل های بعدی دارید.

جریان سفارش بلند مدت

جریان سفارش کوتاه مدت

از آن‌جایی‌که ماهیت اصلی جریان سفارش، حرکت قیمت است، این روش معامله برای هر بازه زمانی قابل اجرا است. از نمودارهای ماهانه گرفته تا نمودارهای یک دقیقه ای یا علامت گذاری، با همه کار می کند.

با استفاده از جریان سفارشات، از زمان خروج آگاه باشید.

همان راهی که برای ورود نشان می‌دهد برای خروج هم در نظر بگیرید. همیشه می‌توانیم فرض کنیم که قیمت مانند گذشته یک تغییر قابل توجه خواهد کرد، و به مکان مورد نظر نقل مکان می‌کند. با این بینش می‌توان انتهای دیگر معامله را به عنوان نقطه خروج در نظر گرفت و منتظر ماند تا به نقطه مورد نظر برسد، می‌توانیم محدوده ای برای سفارش خود تعیین کنیم و منتظر باشیم تا به هدف مورد نظر برسد.

معامله با سفارشات محدود

به طور خلاصه، سفارشات محدود به سفارشات خرید زیر ارزش بازار یا فروش بالاتر از ارزش بازار گفته می‌شود. این سفارش مربوط به زمانی است که بازار به محدوده‌ی از پیش تعیین شده رسیده باشد.

جریان سفارش خرید محدود

جریان سفارش فروش محدود

سفارشات محدود درمورد معامله گرانی است که دوست دارند در حداکثر قیمتی که می‌خواهند موقعیت خود را باز یا بسته کنند. این کنترل مطلوب است و حتی در صورت لغزش، قیمت بهبود میابد.

با این حال نقطه ضعف عمده این سفارشات این است که ممکن است یه معامله هرگز به نقطه مطلوب نرسد یا سخت گیری در مورد نقطه ورود یا خروج منجر به ایجاد ریسک ضرر یا شاید سود خوبی شود.

نکته ای که باید در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ به آن توجه کنید این است که هنگام معامله در شرایط پر آشوب بازار، مثلا در زمانی که بازار به دلیل رویدادهای اقتصادی یا رویدادهای غافلگیر کننده، در حال سقوط است که در این صورت ممکن است واکنش مورد انتظار ایجاد نشود، و به همین دلیل استفاده از حد ضرر در معاملات بسیار مهم است.

خلاصه ای از جریان سفارشات

تمام روش های معاملاتی به کاربری که از آن استفاده میکند ربط دارد. تجزیه تحلیل درست با ذهنیت درست می‌تواند باعث موفقت شود، با این حال با استفاده از جریان سفارشات شما امتیازاتی را به دست می‌آورید از جمله:

گپ ها به چه علت در بازار ایجاد می شود

گپ یا شکاف قیمت یک اتفاق پر تکرار در بازارهای مالی است که به دلایل مختلفی امکان بوجود آمدن آن هست.

عمدتا گپ در بازار به ناحیه ای گفته می شود که قیمت، حرکت سریعی به سمت بالا یا پایین داشته باشد

در حالی که معامله ای انجام نشده است.

در این حالت، بین قیمت بسته شده کندل قبلی و نقطه آغازین قیمت کندل بعدی اختلاف چشمگیری ایجاد خواهد کرد.

در نمودار، “ فاصله“ یک فاصله دیده می شود ، اما در این دوره زمانی، هیچ معامله ای صورت نگرفته است.

بنابراین، یک گپ یا شکاف در حقیقت، هیچ قیمتی ندارد و می تواند حالت صعودی یا نزولی داشته باشد.

شکاف قیمت به بیان ساده محدوده ای از نمودار است که در آن معامله ای انجام نشده است اما جهش یا پرش قیمتی داشته ایم.

در روند نزولی بالاترین قیمت ، کمتر از قیمت پایینی روز قبل است اینجا تشکیل یک شکاف می دهد.

شکاف ها در روند صعودی نشانه استحکام روند هستند و در روند نزولی نشانه ضعف روند می باشد.

شکاف ها در نمودارهای هفتگی و ماهانه و یا بلند مدت نیز ایجاد می شوند و بسیار با اهمیت می باشند.

اما شکاف ها در نمودار های روزانه اتفاق می افتند.

در روند صعودی به عنوان مثال باز شدن قیمت بالاتر از قیمت نهایی روز قبل شکاف یا گپ ایجاد می کند که این فضا در طول روز پر می شود.

گپ ها معمولا پر می شوند. این جمله به این معنی است که قیمت به سطح اولیه خود یعنی به همان قیمت قبل از گپ بر می گردد،

بنابراین این شکاف قیمتی به دلیل حرکت متقابل بازار، از بین خواهد رفت.

اصطلاحات متعددی در مورد شرح و بیان گپ های قیمتی وجود دارد که یکی از رایج ترین آنها این است که همیشه پر می شوند.”

اگرچه این عبارت همیشه درست نیست. اما بعضی ها پر می شوند و بعضی ها نه.

اما بیشتر مواقع گپ ها پر می شوند البته گپ های مختلفی وجود دارد

که هر کدام در شرایط مختلف و در جای خاص خود پیش بینی های جالب و مختلفی را به در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ ما ارائه می دهند.

گر چه گـپ ها اطلاعات بسیار مفیدی در مورد قدرت و داینامیک بازار به ما می دهند

اما باید این را بدانیم که آنها در دسته اطلاعات تاخیری بازار طبقه بندی می شوند

چون تا زمانی که گـپ ها رخ نداده باشد ما نمی توانیم وقوع آن را پیش بینی کنیم.

در اینجا به معرفی انواع گپ ها می پردازیم


انواع گپ ها:

الف) گپ های عادی. این گپ یا شکاف ها به سرعت در عرض چند ساعت یا چند روز پر می شوند پس در الگوی قیمت قرار نمیگیرند .

ب) گپ های گسست. آنها در طول هفته ها یا ماهها یا حتی سالها پر نمی شوند.

این نوع گپ ها در پایان الگوی قیمتی صورت می پزیرند و بیانگر آغاز یک روند جدید هستند.

ج) گپ های ادامه دهنده روند. این نوع گپ ها در میانه یک الگو قیمتی رخ می دهند. آنها تا حدی پر می شوند،

اما نشان دهنده این هستند که در آینده ادامه به سمت غالب روند پیدا خواهند کرد.

د) گپ های فرسایش روند. این نوع گپ ها در نزدیکی و یا پایان یک الگوی قیمتی رخ می دهند

و پس از پر شدن گپ، یک روند جدید آغاز در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ می شود.


دلیل اصلی به وجود آمدن گپ ها

چه عواملی ممکن است باعث ایجاد یک گپ ویا گاها چندین گپ در بازار شود؟

منتشر شدن اخبار غیر منتظره، می تواند عاملی برای ایجاد گپ و حرکت پر سرعت قیمت می باشد.

اگر اخبار منتشر شده، قابل پیش بینی باشند، بازار معمولا خیلی حرکت خارج از امنتظار به سمت بالا یا پایین را نخواهد داشت .

اما اگر، خبر منتشر شده پیش بینی نشده باشند، یک گپ یا شکاف ایجاد خواهد شد.

گپ می تواند در منطقه ای به وجود بیاید که سفارشات خرید و فروش زیادی باز شده اند.

زمانی که بازار به سطح مورد نظر رسید، شاید بازار تا حدی “جابجا ” شود .


گپ و قانون شست

تنها یک قانون وجود دارد که همیشه در بازارهای مالی تاثیر می گذارد و آن هم بلک-شولز (Black-Sholes) است .

این قانون بسیار ساده می باشد : در یک بازه زمانی مشخصقیمت می تواند ،

یک مسافت برابر را همزمان به سمت بالا و به سمت پایین طی کند. به عبارت ساده تر،

نمودار می تواند در یک بازه زمانی مشخص هم صعودی و هم نزولی باشد.


چگونگی گپ ها در بازار سهام

معمولا در بازار سهام، گپ های بسیاری رخ می دهند.

در در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ حالی که نماد های بورسی معمولا کمتر از بازار ارز و یا کالا، قابل پیش بینی هستند

و این عامل همیشه باعث تعجب معامله گران بوده است. سهم ها خرید و فروش می شوند و به سهام اکثریت اضافه می شوند،

شرکت ها صاحبان جدیدی پیدا می کنند. پس از انتشار گزارش های مختلف در طول زمان ، سهام شرکت می تواند

با کاهش یا افزایش شدید قیمت مواجه شود. در بازار سهام، گپ ها بیشتر در زمان آغازین یک دوره معاملاتی رخ می دهند .


گپ ها در فارکس

در بازار ارزهای خارجی، مخصوصا جفت ارز هایی که قابل معامله هستند، گپ های قیمتی کمتری اتفاق می افتند.

البته در بازار ارزهای جهان سومی، وجود گپ اتفاق عجیبی نیست.

در بازار فارکس، گپ ها معمولا در روز های دوشنبه و در زمان آغازین دوره های معاملاتی یا همان سیشن ها ظاهر می شوند.

در زمان هایی که اخبار مهمی مانند برنامه ریزی های بانک های مرکزی منتشر می شود،

نوسانات بازار ممکن است افزایش قابل توجهی داشته باشند.


گپ ها در بازار فلزات گران بها

همانند بازار فارکس، در بازار طلا نیز به ندرت گپ های قیمتی ایجاد می شوند .


گپ و شاخص معاملات سهام

در شاخص ها؛ شما می توانید در موارد زیادی با گپ ها مواجه شوید.

با این حال، آنها به ندرت در سهام های شناخته شده ظاهر می شوند.


گپ و سهل انگاری

آیا معامله گری می تواند گپ ها را انکار کند ؟ اگر با حجم زیادی وارد معامله شده باشد، حتما متوجه گپ ها خواهد شد.

اما اگر معاملات خود را با لات های کمی آغاز کرده باشد به سختی متوجه آنها خواهد شد.

اگر یک معامله گر به طور کامل در مقابل گپ ها بی تفاوت باشد، یعنی او علاقه ای به بازار نداشته

اهالی بورس همچنان در انتظار حذف قیمت گذاری دستوری

آگاه پرس- بسیاری از کارشناسان اقتصادی قیمت گذاری دستوری را از مهم‌ترین عواملی می‌دانند که به بورس رنگ قرمز می‌پاشد. راهکاری برای مقابله با تورم که نه تنها این مشکل را حل نمی‌کند که یکی از بزرگ‌ترین قربانیانش بورس و بازار سرمایه است. بنابراین اهالی بورس، منتظر حذف قیمت گذاری دستوری هستند. اول: قیمت گذاری […]

آگاه پرس- بسیاری از کارشناسان اقتصادی قیمت گذاری دستوری را از مهم‌ترین عواملی می‌دانند که به بورس رنگ قرمز می‌پاشد. راهکاری برای مقابله با تورم که نه تنها این مشکل را حل نمی‌کند که یکی از بزرگ‌ترین قربانیانش بورس و بازار سرمایه است. بنابراین اهالی بورس، منتظر حذف قیمت گذاری دستوری هستند.

اول: قیمت گذاری دستوری چیست؟

در نقطه مقابل یک بازار رقابتی، بازاری قرار دارد که در آن قیمت‌ها به صورت دستوری تعیین می‌شود. جایی که عرضه و تقاضا دیگر دخالتی در تعیین قیمت‌ها ندارند و این دولت است که برای کنترل تورم، قیمت‌ها را به صورت دستوری تعیین می‌کند.

قیمت گذاری دستوری می‌تواند در کوتاه مدت در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ تنش میان عرضه کننده و تقاضا کنندگان را کاهش دهد اما در طولانی مدت اثری در کنترل تورم ندارد و تنها این واسطه‌ها و دلالان هستند که از دستوری شدن قیمت‌ها سود می‌برند. در این شرایط قیمت‌ها تنها بر روی کاغذ است که محدود می‌شوند و در عمل این تعادل بازار است که با قیمت‌گذاری دستوری به هم می‌ریزد.

حذف قیمت گذاری دستوری

دوم: مزایا و معایب قیمت‌گذاری دستوری

اصلی‌ترین هدف از اجرای قیمت گذاری دستوری، کاهش فشار بر تقاضاکنندگان کالا و جلوگیری از افزایش قیمت‌ها و پایین آوردن نرخ تورم است. این سیاست گاهی اوقات نیز می‌تواند از تولیدکنندگان حمایت کند و در برخی مواقع از آن برای افزایش قیمت دریافتی تولیدکنندگان استفاده می‌شود.

قیمت‌گذاری دستوری در کوتاه مدت می‌تواند فشار اقتصادی را بر مصرف کنندگان کم کند و در نهایت این فرصت را در اختیار دولت‌ها قرار دهد تا شرایط اقتصادی نابسامان را کنترل کنند. در طولانی مدت اما اینگونه نیست و قیمت‌گذاری دستوری گریبان عرضه‌کننده، سرمایه‌گذاران، مصرف کننده و بازار رقابتی را خواهد گرفت.

این سیاست به کیفیت تولیدات ضربه می‌زند. برعکس بازاری رقابتی که در آن تولیدکنندگان برای افزایش کیفیت محصولات با یکدیگر رقابت می‌کنند، در قیمت‌گذاری دستوری و محدود کردن قیمت‌ها نه تنها این اتفاق نخواهد افتاد، بلکه به دلیل عدم تناسب قیمت‌های تعیین شده با هزینه‌های تولید، ممکن است شاهد افت کیفیت کالاهای تولیدی نیز باشیم.

با اجرای سیاست قیمت گذاری دستوری، تولید دیگر برای بسیاری از تولیدکنندگان نفعی نخواهد داشت و برخی از آن‌ها ممکن است کلا دست از تولید کردن بردارند و از این دور خارج شوند.

مصرف کنندگان نهایی نیز نفعی از اجرای این سیاست نمی‌برند و سود قیمت‌گذاری دستوری ببشتر نصیب دلالان و واسطه‌ها می‌شود. از بین رفتن فضای رقابتی در بازار نیز از دیگر پیامدهای قیمت‌گذاری دستوری به شمار می‌رود.

سوم: آثار مخرب قیمت‌گذاری دستوری بر بورس و بازار سرمایه

کاهش سرمایه‌گذاری یکی از مهم‌ترین تبعات قیمت گذاری دستوری است و استفاده از این شیوه در بازار سرمایه تبعات مختلفی دارد. همان اتفاقی که در بازار فیزیکی می‌افتد برای بازارهای مالی هم خواهد افتاد و فساد نتیجه مستقیم قیمت‌گذاری دستوری در بورس است.

در این شرایط دلالان و واسطه‌ها هستند که با استفاده از تفاوت قیمت این عرضه‌ها با نرخ بازار آزاد و بازار سیاه، کالا را با قیمتی که به صورت دستوری تعیین شده خریداری می‌کنند و آن را در بازار به قیمت آزاد به فروش می‌رسانند، قاچاق می‌کنند و …. و در نهایت هم بازار از دست سرمایه گذاران واقعی خارج می‌شود.

اجرای قیمت‌گذاری دستوری در بورس، بیشترین ضربه را به شرکت‌های جدید که معمولا استاندارد بالایی هم دارند خواهد زد. چرا که در این شرایط سرمایه‌گذاران ترجیح می‌دهند به شرکت‌های قدیمی‌تر اعتماد کنند.

قیمت‌گذاری دستوری بورس کالا را هم از هدف اصلی که برای آن ایجاد شده است دور می‌کند، یعنی تنظیم قیمت ها براساس میزان عرضه و تقاضا و همچنین امکان بررسی عملکرد واقعی شرکت‌ها و پیش‌بینی درست وضعیت آن‌ها در بورس را نیز سخت می‌کند.

چهارم: قیمت گذاری دستوری و دولت سیزدهم

با شروع به کار دولت سیزدهم، بسیاری از فعالان بازار سرمایه معتقدند دولت جدید می‌تواند به جای اجرایی کردن سیاست‌هایی چون تزریق مالی با حذف قیمت گذاری دستوری این کار را به مکانیسم بازار بسپارد و از این طریق رونق را تا حدودی به بازار سرمایه بازگرداند.

ابراهیم رئیسی نیز در جریان مبارزات انتخاباتی خود و در نشست اتاق‌های سه گانه و فعالان اقتصادی با کاندیداهای انتخابات دوره سیزدهم ریاست جمهوری تاکید کرد: «نمی‌توان بازار را دستوری و در اتاق‌های دربسته اداره کرد، بازار باید در تصمیمات اقتصادی نقش داشته باشد.»

اما در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۰ به دستور ابراهیم رئیسی ستاد هماهنگی اقتصادی مکلف به برگزاری جلسه فوق‌العاده‌ای با محوریت تثبیت قیمت‌ها و کنترل بازار در حوزه کالاهای اساسی و ارزاق عمومی شد.

دستوری که با واکنش مجتبی توانگر، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی هم روبه رو شد و او در صفحه توییتر خود نوشت: «دولت سیزدهم نباید مسیر معیوب ‫دولت روحانی را ادامه دهد. ‏دولت از طریق کاهش هزینه‌ها و کسری بودجه، تورم فزاینده را کنترل کند و از راهکارهای دم‌دستی مثل ‫قیمت‌گذاری دستوری مانع تشدید اوضاع نابسامان شود. ‏قیمت‌گذاری دستوری و دونرخی قطعاً به رانت و فساد ختم می‌شود.»

به نظر می رسد حذف قیمت گذاری دستوری یکی از چالش‌های بزرگ پیش روی دولت سیزدهم باشد. ایمان صمدی‌نیا، پژوهشگر اقتصادی در مقاله‌ای برای خبرگزاری فارس از بازطراحی ساز و کار بازار توسط دولت سیزدهم در بازراهای مالی چه اتفاقی می افتد؟ صحبت می‌کند.

وی برای این منظور، حذف نظام قیمت‌گذاری دستوری کالاها و خدمات تولیدی توسط بخش خصوصی همزمان با ملاحظه افزایش رقابت در اقتصاد، توجه به اقتصاد نهادی و نقش نهادها در تنظیم بازار و تلاش برای ایجاد ساز و کار حذف مداخله مستقیم دولت در فرآیند تولید، توسعه زیرساخت‌ها، رفع انحصار، حذف یارانه های انرژی و واگذاری قیمت گذاری به بازار آزاد را پیشنهاد می‌دهد.

حذف قیمت گذاری دستوری

پنجم: اثرات قیمت‌گذاری دستوری بر صنایع

خودرو یکی از صنایعی که در این سال‌ها مشمول قیمت‌گذاری دستوری بوده است. سیاستی که در نهایت با افزایش تقاضا برای خرید خودرو و کاهش عرضه و به هم خوردن تعادل بازار همراه بوده و تفاوت فاحشی میان تقاضای خرید خودرو از کارخانه با عرضه این محصول از طریق فرآیند قرعه‌کشی به متقاضیان وجود دارد.

اختلاف بسیار زیاد قیمت خودرو کارخانه‌ای با قیمت این محصول در بازار نیز از دیگر پیامدهای تعیین قیمت‌های دستوری برای خودور بوده است. امسال نیز بسیاری از ما اثرات قیمت‌گذاری دستوری را در حوزه برق دیدیم.

معادن، فلزات، پتروشیمی و داروسازی‌ از دیگر صنایعی هستند که دل خوشی از اجرای سیاست قیمت‌گذاری دستوری در این سال‌ها ندارند.

شهریورماه امسال نیز در نامه‌ای که فعالان بازار سرمایه به ابراهیم رئیس نوشتند، تاکید کردند که:«حضرتعالی به دفعات از رانت سنگین دلار ۴۲۰۰ تومانی گفته بودید و بر عزم راستین خود برای مقابله با فساد و رانت‌خواران تاکید داشتید. مادامی که رانت از طریق سیاست‌های نادرست دولت ایجاد می‌شود، ما شاهد رانت‌جویان و گروه‌های غیررسمی محافظ این رانت خواهیم بود. برای مثال در صنعت سیمان تا پیش از عرضه مستقیم در بورس کالا به مصرف‌کننده نهایی، اخبار از رانت بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومانی چند واسطه حکایت داشت».

«عمده این فسادها نتیجه رفتار اشتباه سیاست‌گذار در قیمت‌گذاری دستوری صنایع مانند فولاد، سیمان، قیر، تایر، خودرو و موارد مشابه یا ارز ۴۲۰۰ و امثالهم است. برای مقابله با منابع فساد یا همان رانت‌ها در اقتصاد کشور باید سرمنشا آن رانت را قطع کرد.»

سخن آخر

قیمت‌گذاری دستوری سابقه‌ای طولانی دارد و دولت‌ها از این سیاست برای کنترل قیمت کالاها و کاهش تورم استفاده می‌کنند. اما آیا قیمت گذاری دستوری در نهایت اثرات تورم را برای عموم مردم کم می‌کند؟ تجربه نشان داده این سیاست در طولانی مدت نه تنها راهکاری برای مقابله با تورم محسوب نمی‌شود و این مشکل را حل نخواهد کرد، بلکه اثرات منفی زیادی نیز بر بورس و بازار سرمایه دارد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.