نمودار بالا، شاخص S&P 500 را نشان میدهد در این نمودار به خوبی چگونگی حرکت بازار متناسب با احساسات معاملهگران مشاهده میشود. وقتی مردم به دلیل FOMO وارد بازار صعودی میشوند، این بازارها به سرعت چهش میکنند. پس از افزایش شدید، شاهد یک سقوط هستیم. افرادی که آخر از همه وارد شدند، ضرر و زیان افرادی که زودتر وارد شدهاند را خریداری میکنند.
فومو FOMO یا ترس از دست دادن در معاملات چیست؟
فومو (FOMO) اهمیت کنترل احساسات در حین معامله یا ترس از دست دادن، یک عبارت جدید است اما در ذات زندگی ما ریشه پیدا کرده است. این پدیده یک پدیده در عصر دیجیتال مدرن است. این سندروم ۶۹ درصد از افراد هزاره جدید را تحت تاثیر قرار میدهد و تاثیر قابل توجهی در شیوههای معاملهگری مدرن ایجاد کرده است.
به عنوان مثال، ترس از دست دادن میتواند منجر به ورود به معاملات بدون تامل کافی یا بستن معاملات در لحظات نامناسب شود , این اتفاق تنها به این دلیل رخ میدهد که معاملهگران تصور میکنند دیگران نیز مانند آنها عمل میکنند. معاملهگرانی که دچار این سندروم میشوند، گاهی به خاطر تحقیق کم و یا رفتار گلهای، سرمایه خود را به خطر میاندازند. در برخی مواقع، هنگامی که بازار در حال رشد است، بسیاری از افراد از ترس اینکه از رشد سریع بازار عقب نمانند، دچار این احساس میشوند که باید سریعا وارد بازار شوند.
در این مقاله، به دنبال ایجاد درکی بهتر در مورد FOMO، دلایل بوجود آمدن این احساس و چگونگی تاثیرگذاری آن بر موفقیت معاملهگران هستیم. همچنین با مثالهای مشخص سعی میشود به معاملهگران توضیح داده شود سندروم ترس از دست دادن چگونه میتواند بر احساسات یک معاملهگر روزانه تاثیر گذاشته و تصمیمات وی را هدایت کند. موضوعاتی که در اینجا قصد توضیح دادن آنها را داریم عبارتاند از:
- FOMO در معاملهگری چیست؟
- ویژگیهای یک معاملهگری که دچار فومو شده است چیست؟
- چه عواملی فومو را فعال میکند؟
- معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
- تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
- نکاتی برای غلبه بر فومو
FOMO در معاملهگری چیست؟
فومو یا ترس از دست دادن فرصتهای بزرگ در بازار، یک مشکل مشترک در بازارهای مالی است که بسیاری از معاملهگران در طول کار خود آن را تجربه خواهند کرد. فومو میتواند بر همه تاثیر بگذارد، از معاملهگران تازهکار و خرد تا معاملهگران حرفهای.
در عصر مدرن، رسانههای اجتماعی به ما دسترسی بیسابقهای داده است و همین موضوع FOMO را به یک پدیده رایج تبدیل کرده است. سندروم ترس از دست دادن هنگامی رخ میدهد که معاملهگران، موفقیت سایر معاملهگران را میبینند. این امر منجر به توقعات بیش از حد، فقدان چشمانداز طولانی مدت، اعتماد به نفس بیش از حد زیاد و یا بیش از حد کم و عدم رغبت به صبوری میشود.
احساسات یک نیرو محرکه اساسی برای ترس از دست دادن است. در صورت عدم کنترل احساسات، معاملهگران به سمت غفلت از استراتژی معاملاتی میروند و به سادگی مدیریت ریسک را فراموش میکنند.
احساسات رایجی که در معاملهگری به فومو کمک میکند عبارت است از: طمع، ترس، هیجان، حسادت، بیصبری، اضطراب
چرخه فومو هنگام معاملهگری
ویژگیهای یک معاملهگر که دچار FOMO شده است چیست؟
معاملهگرانی که طبق سندروم فومو عمل میکنند، عموما رفتارهای مشابهی دارند و مجموعه مشخصی از پیشفرضها تصمیمات آنها را هدایت میکند. در زیر لیستی از ویژگیهای یک معاملهگر که دچار سندروم فومو شده، آمده است:
چه عواملی ترس از دست دادن را فعال میکند؟
فومو یک احساس درونی است، اما احساسی است که میتواند از طیف وسیعی از شرایط سرچشمه گیرد. برخی از عوامل خارجی که میتواند منجر به ایجاد احساس FOMO در یک معاملهگر شود، عبارتاند از:
- بازارهای ناپایدار: فومو محدود به بازارهای صعودی نیست. هنگامی که بازارها در هر جهت حرکت سریعی را تجربه میکند، میتواند منجر به تشویق سرمایهگذاران برای ورود به معامله اهمیت کنترل احساسات در حین معامله باشد. حتی یک معامله فروش.
- به دست آوردن پیروزیهای بزرگ: سرخوشی ناشی از پیروزیهای بزرگ به راحتی میتواند معاملهگران را فریب بدهد. البته ممکن است پیروزیهای بزرگ در معاملات برای مدتی ادامه داشته باشند اما برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
- شکستهای مکرر: ممکن است معاملهگران در یک چرخه معیوب قرار بگیرند: ورود به معامله، ترسیدن، بستن معامله، ورود به معامله جدید. این اتفاق به خاطر بروز اضطراب و ناامیدی رخ میدهد و در نهایت منجر به ضررهای هنگفت میشود.
- اخبار و شایعات: شایعات میتواند به احساس از دست دادن فرصتهای خوب دامن بزنند.
- رسانههای اجتماعی: در شبکههای اجتماعی به نظر میرسد همه در حال برنده شدن هستند. ترکیب معامله و شبکههای اجتماعی بسیار سمی است. توصیه میکنیم از رسانههای اجتماعی تنها برای آگاهی از اتفاقات جدید و الهام گرفتن برای معاملات جدید استفاده کنید نه یک ابزار برای برنامهریزی قطعی.
از آنجایی که فومو بر افراد تاثیر میگذارد، میتواند بر بازارها نیز تاثیر بگذارد. بازارها بوسیله معاملهگران در حال حرکت هستند و اگر جمع کثیری از معاملهگران تحت تاثیر یک احساس قرار بگیرند، بازار نیز از این احساسات تاثیر میپذیرد.
نمودار بالا، شاخص S&P 500 را نشان میدهد در این نمودار به خوبی چگونگی حرکت بازار متناسب با احساسات معاملهگران مشاهده میشود. وقتی مردم به دلیل FOMO وارد بازار صعودی میشوند، این بازارها به سرعت چهش میکنند. پس از افزایش شدید، شاهد یک سقوط هستیم. افرادی که آخر از همه وارد شدند، ضرر و زیان افرادی که زودتر وارد شدهاند را خریداری میکنند.
معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
همانطور که در بالا بررسی شد، بسته به شرایط موجود و عوامل دخیل در تصمیمگیری یک معاملهگر، روند انجام معاملات میتواند متفاوت باشد. در اینجا به مقایسه یک معاملهگر تحت تاثیر ترس از دست دادن و یک معاملهگر منضبط می پردازیم. با دانستن این تفاوتها راحتتر میتوانیم مشخص کنید که آیا تحت تاثیر فومو هستید یا خیر.
تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
در اینجا تجربیات معاملهگران سایت DAILYFX در مورد سندروم ترس از دست دادن را با شما به اشتراک میگذاریم:
- پیتر هنکس، تحلیلگر ارشد: «بر اساس استراتژی خود معامله کنید، نه احساسات خود»
- کریستوفر وکیو، استراتژیست ارشد: «استراتژی بریزید و اجرا کنید. به برنامه خود بچسبید و طمع نکنید.»
- ایلای اسپیواک، استراتژیست ارشد ارزها: «تصمیمات معاملهگری باینری (خرید یا فروش) نیست. گاهی هیچ کاری نکردن بهترین معاملهای است که میتوانید بکنید»
- جیمز استنلی، استراتژیست تکنیکال: «اگر با ترس از دست دادن مقابله نکنید و آن را تعدیل نکنید، آن با شما مقابله خواهد کرد»
- پل رابینسون، استراتژیست ارز: «هیچ معاملهای نمیتواند شما را بسازد یا نابود کند. اگر یک فرصت را از دست دادید، همیشه یک فرصت دیگر وجود دارد.»
نکاتی برای غلبه بر ترس از دست دادن
برای غلبه بر فومو باید آگاهی بیشتری از خود داشته باشیم و اهمیت نظم و انضباط و مدیریت ریسک در معاملات را درک کنیم. اگرچه هیچ راهحل سادهای برای جلوگیری از تاثیر احساسات بر معاملات و توقف فومو وجود ندارد اما تکنیکهای مختلفی وجود دارد که میتواند به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و معاملات بهتری داشته باشند.
در اینجا چند نکته آورده شده است تا به شما در مدیریت ترس کمک کند:
- همیشه فرصت معامله دیگری وجود دارد. فرصتهای معاملاتی مانند اتوبوس هستند. همیشه یکی دیگر وجود دارد. البته ممکن است موقعیت بعدی به سرعت رخ ندهد اما این فرصتها ارزش انتظار کشیدن را دارند.
- همه در یک موقعیت هستند. درک این نکته که بسیاری از معاملهگران در همان جایی هستند که ما قرار داریم، باعث میشود که FOMO شدت کمتری پیدا کند.
- به یک برنامه معاملاتی پایبند باشید. هر معاملهگر باید استراتژی خود را بداند و یک طرح معاملاتی اهمیت کنترل احساسات در حین معامله برای خود ایجاد کند؛ سپس به آن پایبند باشد. این تنها راه برای موفقیت در طولانی مدت است.
- حذف احساسات از معاملات مهم است. بیاموزید که احساسات خود را کنار بگذارید. یک طرح معاملاتی به شما کمک میکند و اعتماد به نفس شما را در معاملات افزایش میدهد
- معاملهگران فقط باید سرمایهای را به کار گیرند که توانایی از دست دادن آن را دارند. اگر بازار به طرز غیر منتظرهای حرکت کند، معاملهگران میتوانند از حد ضرر برای کاهش ضرر و زیان خود استفاده کنند.
- شناخت بازارها ضروری است. معاملهگران باید تحلیل خود را داشته باشند و با استفاده از این اطلاعات، معامله کنند.
- نمیتوان از بروز FOMO اجتناب کرد اما میتوان آن را کنترل کرد. داشتن استراتژی و رویکردهای مناسب، میتواند از افتادن در دام ترس از دست دادن جلوگیری کند.
- داشتن یک ژورنال معاملاتی روزانه میتواند بسیار مفید باشد. بیعلت نیست که موفقترین معاملهگران از این ژورنالها استفاده میکنند.
توجه داشته باشید که غلبه بر فومو یک شبه رخ نمیدهد بلکه نیازمند یک روند مداوم است. این مقاله تنها نقطه شروع است. شما باید با مطالعه بیشتر در طی زمان، توانمندی خود برای کنترل احساسات در طی معاملات را افزایش دهید.
نکتههایی دربارۀ دانش مالی و استراتژیهای معاملاتی
مکان شما: خانه 1 / وبلاگ ققنوس 2 / محصولات 3 / بازار غیر متمرکز 4 / نکتههایی دربارۀ دانش مالی و استراتژیهای معاملاتی.
در ارتباط با تعیین استراتژیهای معاملاتی، علاوه بر شاخصهای فنی و تحلیلی، احساسات و رفتارهای ما در روند معاملات نیز نقش پررنگی در میزان موفقیت و نتیجۀ کار دارند.
نکتههایی دربارۀ دانش مالی و استراتژی معاملاتی
دانش مالی و استراتژی معاملاتی تا چه اندازه با موفقیت در سرمایهگذاریها در ارتباط است؟ استراتژی معاملاتی یک روش سیستماتیک است که برای خرید و فروش در بازارهای اوراق بهادار استفاده میشود. به عبارت دیگر، استراتژی معاملاتی بر اساس قوانین و معیارهای از پیش تعریف شدهای شکل میگیرد و هنگام تصمیمگیری در مورد معاملات به کار میرود.
معیارهای تعیین استراتژی معاملاتی
یک استراتژی معاملاتی ممکن است ساده یا پیچیده باشد. دانش مالی در زمینۀ استراتژیهای معاملاتی مواردی مثل سبک سرمایهگذاری (برای مثال، ارزش در مقابل رشد) را شامل میشود. ارزش بازار، شاخصهای فنی، تحلیل بنیادی، بخش صنعت و سطح تنوع پرتفوی هم از این موارد است. دانش مالی افق زمانی یا دوره نگهداری همچنین تحمل ریسک و ملاحظات مالیاتی را نیز در بر میگیرد.
نکته کلیدی این است که یک استراتژی معاملاتی با استفاده از دادهها و تحلیل و مشاهده تنظیم شود و با جدیت به آن پایبند باشد. در عین حال، یک استراتژی معاملاتی باید به صورت دورهای مجدداً ارزیابی و با تغییر شرایط بازار یا اهداف فردی اصلاح شود.
انواع مختلفی از استراتژیهای معاملاتی وجود دارد. ولی در هر حال همۀ آنها بر اساس تکنیکها یا اصول بنیادی شکل گرفتهاند. در هر حال موضوع مشترک استراتژیهای معاملاتی این است که همۀ آنها بر اطلاعات قابل اندازهگیری تکیه میکنند.
استراتژیهای معاملاتی فاکتورهای اساسی را در نظر میگیرند. به عنوان مثال، یک سرمایهگذار ممکن است مجموعهای از معیارهای غربالگری برای ایجاد فهرستی از فرصتها داشته باشد. این معیارها با تجزیه و تحلیل عواملی مانند رشد درآمد و سودآوری ایجاد میشوند.
ملاحظات خاص در بهرهگیری از استراتژیهای معاملاتی
با وجود اینکه استراتژیهای معاملاتی عموماَ از پایه و اساس علمی و فنی برخوردار هستند، اما توسعه استراتژیهای سودآور سخت است. همچنین خطر وابستگی بیش از حد به یک استراتژی همیشه وجود دارد.
به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است منحنی یک استراتژی معاملاتی را با دادههای یک روند مشخص منطبق کند. این امر ممکن است باعث ایجاد اطمینان کاذب شود. این استراتژی ممکن است از نظر تئوری بر اساس دادههای بازار گذشته به خوبی کار کرده باشد. اما عملکرد گذشته موفقیت آتی را در شرایط واقعی بازار تضمین نمیکند. حتی ممکن است به طور قابلتوجهی با روند پیشین ناهمخوان باشد.
باید توجه داشت که در هر مرحله از فرآیند سرمایهگذاری، معیارهای مربوط به استراتژی اندازهگیری، بر اساس شرایط بازارها دچار تغییر میشوند. بنابراین، توجه به شرایط و اقتضائات روز بازارهای معاملات یک معیار بسیار مهم شمرده میشود.
منطقپذیری و کنترل احساسات در روند معاملات
علاوه بر نکتههای فنی و تکنیکی در ارتباط با تعیین استراتژیهای معاملاتی، احساسات و رفتارهای ما در روند معاملات نیز نقش پررنگی در میزان موفقیت و نتیجۀ کار دارند.
در این ارتباط فاکتورهای زیادی وجود دارد. متاسفانه در این فرصت کوتاه امکان پرداختن به همۀ آنها نیست. در ادامه به دو نمونه از احساساتی که در بین معاملهگران از رواج بیشتری برخوردار است، میپردازیم.
ترس و طمع، دو سر چوب ضرر!
همانطور که اغلب گفته میشود، داشتن استراتژی معاملاتی شخصی بسیار اهمیت دارد. معمولاً همه به شما توصیه میکنند مسیری شخصیسازیشده داشته باشید.
اما لازم است معاملهگرها قبل از هر چیز تأثیرات ترس و طمع و پیامدهای این دو احساس را در معاملات خود به درستی بشناسند و توانایی کنترل آنها را در خود پرورش بدهند. واقعیت این است که در بیشتر موارد، سرمایهگذاران به دلیل زیادهخواهی، درگیر حرص و طمع میشوند.
ذهنیت «یک شبه ثروتمند شدن»
علاوه بر این، اکثر ما همیشه تمایل داریم در کمترین زمان ممکن بیشترین ثروت را به دست بیاوریم. این در حالی است که ذهنیت «یک شبه ثروتمند شدن»، داشتن استراتژی معاملاتی مشخص، پایبند بودن به آن استراتژی و توانایی حفظ سود را کاملاً تحت تأثیر قرار میدهد.
در واقع بسیار دشوار است که در میان این حجم از هیجان به فلسفه معاملاتی خودمان پایبند باشیم. آلن گرین اسپن، رئیس پیشین فدرال رزرو در مورد افرادی که سودای ثروت زود هنگام را در سر دارند، میگوید: «این مدل کسب ثروت، نامتعارف و نامعقول است.»
احساس ترس از زیان بیشتر
درست مثل طمع، ترس هم میتواند بازار را تحت تأثیر قرار بدهد. عمدهترین نشانه وجود ترس در بازار سهام، یک احساس یا جو ناخوشایند بهنسبت فراگیر است که از اتفاقی ناگوار در آینده خبر میدهد.
وقتی بازارهای مالی برای دورههای طولانی دچار سقوط و رکود میشوند، در میان معاملهگران بازار ،احساس ترس از زیان بیشتر به وجود میآید. اما این ترس بیش از حد هم شدیداً مخرب است.
پیروی کورکورانه از شرایط بازار
حفظ آرامش در بازارهای مالی و معاملات، بسیار مهمتر از آن است که تصورش را دارید. شما تصمیمگیرنده نهایی در مورد وضعیت سبد سهامتان هستید. در واقع مسئولیت تمام سود و زیانها هم بر عهده شخص شما است.
چه زمانی خواهید توانست تصمیمهای معاملاتی درستی بگیرید؟ چه وقت در سرمایهگذاری به موفقیت میرسید؟ زمانی که بتوانید با کنترل احساسهای ترس و طمع، پیروی کورکورانه از شرایط بازار را کنار بگذارید. به عبارت دیگر زمانی که بتوانید استراتژی معاملاتی پویایی را اتخاذ کنید.
دلایل شدت گرفتن احساس ترس و طمع در معاملات
اما دلایل عمده شکلگیری احساس ترس و طمع معاملهگران در مواجهه با بازار معاملات کدامها هستند؟ در این ارتباط باید به شرایطی توجه کنیم که معاملهگران را خواسته و ناخواسته درگیر احساس ترس و طمع میکند.
یکی از اصلیترین دلایل و شرایطی که این احساسات را در معاملهگران شدت میبخشد، بازار منفی طولانی مدت است. همچنین جو ناخوشایند بازار از دیگر عواملی است که احساس ترس را در معاملهگران بیدار میکند.
زیادهخواهی یکی دیگر از احساسات مخربی است که کسب نتیجۀ مطلوب از معاملات را تحت تأثیر قرار میدهد. در واقع زیادهخواهی یا طمع احساسی است که به دلیلی ناهمخوانی با شرایط واقعی و اقتضائات بازار سرمایه، انتظارات نامعقول و فراتر از قاعدهای را در ذهن معاملهگر شکل میدهد.
استراتژی حفظ سود هم در نگاه اول تصمیمی عقلانی و منطقی به نظر میآید. اما در صورتی که در آن افراط شود و معاملهگر نتواند در مقابل آن انعطاف نشان دهد، نوعی محافظهکاری و فلج شدن در مواجهه با شرایط بازار را به دنبال خواهد داشت.
شش کتاب روانشناسی معاملهگری که باید مطالعه کرد
بر هیچکس پوشیده نیست که نقش روانشناسی در معاملهگری بسیار پررنگ است؛ اهمیت رعایت اصول روانشناختی در بازار، اگر نگوییم بیشتر، ولی کمتر از اهمیت استراتژی معاملاتی نیست! حتی بهترین استراتژیهای معاملاتی هم بدون داشتن پلان دقیق مدیریت روحیه و احساسات (روانشناسی) محکومبه شکست است!
معاملهگران موفق، نهتنها از یک استراتژی معاملاتی مدون پیروی میکنند، بلکه مسئولیت اقدامات خود را نیز بر عهده میگیرند. ویژگیهایی مانند نظم ، صبر و شکیبایی را در خود پرورش میدهند که به آنها اجازه میدهد استراتژی معاملاتی خود را اجرا کنند. دراینارتباط کتابهای خوبی وجود دارد که میتواند به معاملهگران کمک کنند تا با رویکرد روانشناسی در جهت بهبود نتایج معاملات خود گام بردارند.
تحلیل تکنیکال، بنیادی یا ذهنی
این کتاب را مارک داگلاس نوشته است. به نظرم ایشان یکی از تأثیرگذارترین معلمان این حوزه بود که نوشتههای وی حداقل برای شخص بنده بسیار اثرگذار بود! هرکسی که به دنبال کسب سود مستمر از بازار است بدون شک باید مطالب این کتاب را قورت دهد و آن را چند بار بخواند!
داگلاس در این کتاب روشهای خوبی را برای غلبه بر بسیاری از چالشهای معاملهگری ارائه میدهد. راهکارهایی همچون غلبه بر تمایلات شخصی، روشهایی برای کنار آمدن با ترس، حرص، طمع و شکست.
این صفات اغلب موجب میشود تا معاملهگران باوجوداینکه بیشتر میدانند، غیرمنطقی عمل کنند و بیشتر ضرر کنند! به زبان ساده، این کتاب توضیح میدهد که چرا و چگونه این مسائل رخ میدهد، و در آن شرایط چهکاری باید انجام دهید.
هرچند مطالب این کتاب به توسعه و بهبود استراتژی شما کمک میکند اما هیچ کجای کتاب استراتژی یا ابزار خاصی معرفی نمیشود! درواقع پیشفرض بر این است که شما دارای استراتژی معاملاتی مشخصی هستید اما در بهکارگیری و عمل کردن به آن مشکلدارید.
کتاب با همین نام به فارسی ترجمهشده است
خاطرات یک اپراتور سهام
بعضی کتابها هستند که مستقل از زمان هستند و باگذشت زمان هنوز هم اثرگذار هستند. این کتاب هم یکی از همان کتابهای اثرگذار است که اولین بار حدود ۱۰۰ سال قبل توسط ادوین لوفور و بر اساس داستان جسی لیورمور، معاملهگر افسانهای نوشته شد.
این کتاب حاوی داستانهای غنی و جذاب است. نویسنده در این کتاب از اقداماتی سخن میگوید که باعث موفقیت یک معاملهگر میشود و البته کارهایی که میتواند ما را به چاه ضرر بیندازد! اصلاً مهم نیست که اکنون یک تازهکار هستید، در نیمهراه قرار دارید و یا یک معاملهگر حرفهای هستید، چون درهرصورت ، مطالب این کتاب به کارتان خواهد آمد. مطالب این کتاب را باید بارها و بارها خواند چون در هر اهمیت کنترل احساسات در حین معامله بار مطالعه، یکچیز جدید یاد خواهید گرفت!
این کتاب داستان زندگی یک معاملهگر را دنبال میکند و از چالشهای روانشناختی که در مسیر رسیدن به هدف پیش میآید با شما سخن میگوید.
نفوذ غیرقابلتحمل رفتار غیرعادی
البته مطمئن نیستم که عنوان کتاب را درست ترجمه کرده باشم یا خیر؛ ولی مطالعه این کتاب که نوشته اوری برافمن و رام برافمن است را به همه توصیه میکنم.
این کتاب مشکلات بسیاری از معاملهگرانی که به نظر میرسد برای پیشگیری از آنها قدرتی ندارند را حل میکند. نویسنده در این کتاب توضیح میدهد که چرا بیرون آمدن از یک معامله ناموفق دشوار است. نویسنده حتی پا را فراتر میگذارد و توضیح میدهد که چرا مردم در روابط شخصی که برایشان مفید نیست باقی میمانند!
این کتاب موضوعاتی را به چالش میکشد که اغلب مردم از آنها بیاطلاع هستند. موضوعاتی مانند اینکه چطور خاطرات گذشته بر روند تصمیمگیری مرتبط با ریسک در بازارهای مالی ، اهمیت کنترل احساسات در حین معامله تأثیر میگذارد. به نظرم ایده اصلی این کتاب همان چالشها و سوگیریهای مالی رفتاری است.
این کتاب همچنین یکی از مهمترین تعصبهای روانشناختی که ” اثر کاملون” نام دارد را بهخوبی توضیح میدهد. این کتاب نشان میدهد که افراد چطور به شکل باورنکردنی و کاملاً ناخودآگاهی در معرض سوگیریهای روانشناختی قرار دارند.
اوری برافمن و رام برافمن از تحقیقات یا نقلقولهای متعددی در متن کتاب استفاده میکنند که به نظر کیفیت مطالب و اثرگذاری آن را به شکل قابلتوجهی بالابرده است. مطالب و بهکارگیری رهنمودهای این کتاب میتواند به ایراد تصمیمات آگاهانه در معاملهگری کمک کند.
هنر شفاف اندیشیدن
البته این کتاب بهطور تخصصی برای بازارهای مالی نوشتهنشده است ولی به نظرم یکی از بهترین کتابهایی است که میتواند در جهت بهبود چالشهای روانشناختی کمک کند.
این کتاب توسط رولف دوبلی نوشتهشده و عادل فردوسی پور این کتاب را به فارسی هم ترجمه کرده است؛ انصافاً ترجمه شیوایی دارد. محتوای این کتاب بهصورت مختصر در ۹۹ فصل ارائهشده است. هر فصل فقط دو تا سه صفحه است. هر فصل نمونههایی از مشکلات روانشناختی که نهتنها معاملهگران بلکه هرکسی میتواند دچار آن شود، را توضیح میدهند.
به مطالعه این کتاب میتوانند مطالب بسیاری درباره انتخابهایی که میتواند مانع رشد و پیشرفت نوبت را یاد بگیرند.
جادوگران بازارهای مالی نوین
نام این کتاب را از ترجمه فارسی آن برداشتهام. کتاب “جادوگران بازار” توسط جک شواگر نوشتهشده است و شک نکنید که ارزش زمان گذاشتن را دارد!
هر صفحه از کتاب حاوی مصاحبههایی است که شواگر با معاملهگران برتر ایالاتمتحده داشت است. قالب مصاحبهها بسیار آموزنده است و شمارا در درک چگونگی سرمایهگذاری هر معاملهگر در بازار، و همچنین غلبه آنها بر موانع و مشکلات بازار کمک میکند.
این کتاب مطالب جذاب و آموزندهای برای همه دارند. کتاب فوق توصیههای بیانتهایی از راهنماییهای راهبردی برای غلبه بر موانع، دارد که میتوان بارها و بارها خواند.
The Investor’s Quotient
دقیقاً نمیدانم که واژه Quotient را با چه چیزی باید معادلسازی پارسی کنم! ولی به نظرم واژه “فاکتور” صحیحتر باشد، هرچند که فاکتور هم خودش ترجمه نیاز دارد! کتاب فاکتورهای سرمایهگذار نوشته جیک برنشتاین است. مطمئن نیستم که این کتاب به فارسی ترجمهشده است یا خیر ولی حاوی اطلاعات ارزشمند و راهنمای کاملی در مورد اینکه چرا بسیاری از معاملهگران به دلیل روانشناسی شکستخوردهاند، ارائه میدهد.
جیک از مشکلات عادی که اکثر معاملهگران با آن روبرو هستند سخن میگوید، سپس تاکتیکها و استراتژیهایی را برای غلبه بر این مسائل بیان میکند
نویسنده: ابراهیم شمسی
قمار و قمار باز هر دو ورشکسته اند
چرا اینقدر تلاش
چرا کاری را ترویج مینماید که تو فایل صوتی خودتون ریز گفتید قماره
محمد عزیز
پاسخ شما را میگذارم بر عهده خوانندگان، چرا که میتوانستم نظرتان را تایید نکنم و راه سرکوب آزادی بیان را در پیش بگیرم!
ابراهیم جان لطف کردید
ایمیلمستقیم بدهید صحبت صوتی خودتان را برام بفرستم
در ضمن خوانندگان میدآنند که بازی که یک طرف ببرد و دیگری ضرر کند نام دیگری غیر قمار ندارد
خیلی صدات رو دوست دارم
این بحث بورس و قمار و احتمالات را قبلا اینجانب حقیر در یک سری ویدیو برای دوستان تشریح کردم.
اگر خیلی علاقه مند هستید ویدیوهای موجود در لینک زیر را ببینید:
https://rahasarmaye.net/cp
زندگی عین قماره برادر
سلام
منم قبلا همین فکر رو می کردم تا قبل از اینکه هیچی درباره ی معامله گری بدونم
اما الان نظرم عوض شده
سخت ترین کار دنیاست و علم و درک زیادی می طلبه
سلام استاد. ممنون از اینکه وقت میزارید و تجربه های ارزشمندتون رو به راحتی در اختیار بقیه قرار میدین. مطالعه این کتابها رو تو برنامه گذاشتم.
سلام
این کتاب ها چند درصد مطالبشون در بورس ایران هم صدق میکنه ؟
هادی عزیز
بازار بورس هم ماهیتا یک بازار مالی است که تفاوت زیادی با سایربازرهای مالی ندارد! به نظرم اغلب مطالب این کتاب برای بورس ایران کاربردی است
همچنین به قول ملا خریدار یا فروشنده در صورتی که ببیند در معامله گول خورده یا به ضررش تمام شده خیار غبن یعنی دارد و خیار عیب و چیز های دیگر که ملا خوب میداند
اما خوانندگان دیدهاند کسی که ضرر کند فسخ معامله کند و پذیرفته شود
سایر خوانندگان عزیز؛ نتیجه گیری با شما!
استاد عزیز سلام. وقت بخیر من قدردان زحمات ارزشمند جنابعالی هستم بنده به تمامی دوستان عزیز توصیه میکنم که با انگیزه و علاقه و تمرین وارد این بازار بشوند و قصور خودشان رو متوجه کسی دیگه نکنند .مطالب سایت نمونه ندارد. عزت زیاد.
استاد گرانقدر جناب آقای شمسی
زبان درکش ای مرد بسیار دان
که فردا قلم نیست بر بی زبان
صدف وار گوهرشناسان راز
دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
فروان سخن باشد آگنده گوش
نصیحت نگیرد مگر در خموش
با خواندن نوشته های آقای “محمد” در بخش دیدگاه ها به یاد کتابی افتادم از استاد فلسفه دانشگاه ییل ” هری فرانکفورت” ، با نام “در باره حرف مفت”
فرانکفورت در مورد شرایطی که به حرف مفت زدن منجر می شود می گوید: “حرف مفت زدن زمانی اجتناب ناپذیر می شود که شرایط، فردی را وادارد که بدون این که بداند درباره چه چیزی صحبت می کند،به سخن گفتن بپردازد.”
شاهد این ادعای آقای فرانکفورت
شیوع و گسترش یافتن ارتباطات است ، تقریباً هر کسی به خود اجازه می دهد با ابزارهای ارتباطی که به آنها زمان و فضای نامحدودی داده است که به گفتن و نوشتن درباره هر چیزی ادامه دهند.
بدانیم که حرف مفت هر گاه که تعهدات یا فرصت های فردی برای سخن گفتن بیشتر از آگاهی های او از حقایق مربوط به آن موضوع باشد، افزایش مییابد.
کسی که حرف مفت میزند نه به حقیقت توجهی دارد و نه به دروغ. تنها چیزی که برای او اهمیت دارد شانه خالی کردن از زیر بار تعهد نسبت به حرف هایی است که میزند.
مفت گو نسبت به حقیقت بی تفاوت است و به دنبال حقیقت نیست ، مفت گو حتی از دروغ گو بدتر است .
وقتی فرد در قبال بیان آنچه که می گوید تعهدی نداشته باشد و جوابگو نباشد به مفت گویی رو می آورد.
در مورد آنچه ایشان گفته است باید بگویم، اگر به دنبال واقعیت باشند، آنقدر منابع و مستندات هست که موضع فقها و اندیشمندان ،در خصوص فعالیت در بازار مالی را واضح و روشن توضیح داده است ، همچنین شورای نظراتی وجود دارد که بر فعالیت های بازارهای مالی تظارت کامل داشته و بکار گیری هرگونه ابزار مالی در این بازار منطبق بر قانون و با تایید فقهی این شورا باشد.
البته شاید این دوست عزیز به مبانی فقهی و قانونی هم اعتقادی نداشته باشد ، که در این صورت پاسخ به ایشان در حوصله این گفتار نمی گنجد.
جناب آقای شمسی ، استاد عزیز و گرانقدر
بسیار هستند که در راهی که می رویم به خار زبان و قلم سعی در آن دارند که پای را به زخم زبا ن و قلم خویش از پایمردی باز دارند و چراغ دل را به سردی خاموش کنند . پایمرد باشو برقرار .
حق پشتیبان شما
اشتباهات تریدرهای تازه وارد در خرید بیت کوین
در سالهای گذشته سرمایه گذاری ارزدیجیتال بهدلیل پایین بودن تعداد کاربران و اخبار و اطلاعات اندک در این زمینه نسبت به امروز آسانتر بود. این روزها با بالا رفتن قیمت این رمزارز و انتشار اخبار فریبنده پیرامون آن سبب شده، افراد بسیاری جذب این بازار برای انجام معامله و کسب درآمد و سودهای کلان از طریق خرید بیت کوین شوند. بیشتر این افراد به دلیل نداشتن اطلاعات و تجربهی کافی در زمینه ترید ارزدیجیتال، اشتباهات جبرانناپذیری انجام میدهند و متحمل ضررهای سنگین میشوند و ممکن است سرمایهی اصلیشان را هم در این راه از دست بدهند.
در ادامه به بررسی مهمترین و پرتکرارترین این اشتباهات تریدرها و راهکارهایی برای دوری از این موارد خواهیم پرداخت تا با استفاده از این اطلاعات بتوان تا حدودی جلوی ضررهای احتمالی را گرفت.
اشتباهات تریدرها قبل از ورود به بازار کریپتوکارنسی
بیشتر تریدرها قبل از ورود به عرصهی تجارت رمزارزها اشتباهات خود را شروع میکنند. این اشتباهات تریدرها میتواند به طور کلی آنها را دلسرد و از این حوزه دور کند.
۱. با پولی شروع به خرید بیت کوین میکنند که توان از دست دادنش را ندارند
معاملات بیت کوین هم مانند هر بازار دیگری نوسانات خود را دارد. در تاریخ ارزهای دیجیتال سرمایه داران و معاملهگران بارها شاهد هیجانات مثبت و منفی فراوانی بودهاند. برخی در این راه سرمایههای آنچنانی به جیب زدهاند و در کنار آنها افراد بسیاری سرمایههای کلان از دست دادهاند.
بازارها همیشه در حال نوسان نیستند و ممکن است زمانی طولانی روندی ثابت و مثبت داشته باشند؛ اما یک هیجان منفی بیبازگشت میتواند تمام سرمایه و شاید سودی که تا آن لحظه به دست آوردهاید را بهطور کل از بین ببرد. زمان خرید بیت کوین باید بدانید که این بازار هم مانند سایر بازارهای سرمایه بالا و پایینهای مخصوص به خود را دارد و ممکن است در زمانی کوتاه سودی فراوان یا ضرر بزرگی در آن متحمل شوید.
پس منطقیترین راه این است که پول و سرمایهای که نقش مهمی در زندگی شما دارد و از دست رفتن آن میتواند روند زندگی را برای شما دچار مشکل کند، وارد این بازار پر ریسک نکنید. اگر در جایی اندوختهای دارید که بود و نبودش تاثیر آنچنانی در زندگیتان ندارد، میتوانید با خیال راحت با آن بیت کوین بخرید.
۲. بدون دانش و برنامه شروع به خرید بیت کوین میکنند
قبل از ورود به دنیای بیت کوین برنامهای برای خود تدوین کنید. در این برنامه میزان سرمایهای که میتوانید با آن کار کنید را مشخص کرده و ساعات معینی را برای فعالیت انتخاب کنید. همچنین مسیر و هدفتان را به طور کلی مشخص کنید.
نیاز نیست در ابتدای کار حرفهای باشید و همه چیز را بدانید؛ اما باید تا حدودی در مورد مفاهیم کلی اطلاعات داشته باشید و با رفتار بازار آشنایی نسبی داشته باشید. اگر بدون هیچ دانشی شروع به فعالیت کنید در مواقع بحرانی چون اطلاعی از نوسانها ندارید، نمیتوانید تصمیم درست بگیرید.
کسب اطلاعات و تحقیقات بیش از حد هم میتواند مشکلساز باشد. این کار باعث میشود شما فکر کنید که تمام پیچ و خمها را میشناسید و میتوانید بدون هیچ دردسر و ضرری معامله و تجارت کنید. اما تا تجربه کسب نکنید و استراتژی خود را تعیین نکنید، مسیر موفقیت برای شما هموار نمیشود. بسیاری از نکات را باید در بازار آموخت.
۳. روی موج جامعه سوار میشوند
شبکههای اجتماعی این روزها مردم دنیا را زیر خرواری از اخبار و اطلاعات مدفون کردهاند. هر از چند گاهی هم یک موضوع یا عبارت تبدیل به ترند میشود و نمیتوان به آن توجه نکرد.
بیت کوین و ارزهای دیجیتال نیز تقریباً همیشه از بحثهای داغ این شبکهها هستند؛ اما برخی اوقات با انتشار اخباری مبنی بر نوسان شدید قیمت یا پذیرش آن به عنوان یک ارز معتبر توسط دولتها یا سازمانهای جهانی تبدیل به ترند روز میشوند. در این زمانها افراد بسیاری تصیم به خرید بیت کوین میگیرند.
افراد تازهکار در این برهه با سرچ کلمهی بیت کوین و دریافت اطلاعاتی بسیار سطحی از موتورهای جستجو و یا با توجه به گفتههای افرادی که خود را در شبکههای اجتماعی خبرهی این حوزه معرفی میکنند؛ به صورت هیجانی و با طمع کسب سودهای آنچنانی در زمانی که شاید مناسب برای خرید نباشد اقدام به خرید بیت کوین میکنند. اما باید توجه داشت که حتی وقتی همه مدعیاند که بهترین زمان برای ورود به بازار رمزارزها همین حالاست، بدون اطلاع کافی از پیج و خمهای مسیر و تحقیقات نباید وارد این بازار شد.
۴. دنبال راه میانبر برای کسب درآمد بیشتر هستند
هیچ راه و روشی در دنیای اقتصاد وجود ندارد که در یک شب افراد را پولدار کند. بیت کوین غول چراغ جادو نیست. بیشتر تازهکارها انتظار دارند که با سرمایهای نه چندان زیاد و در زمانی بسیار کوتاه از این طریق درآمدی هنگفت کسب و تمام مشکلات مالی خود را حل کنند.
یکی از اصلیترین عواملی که تصورات اینچنینی در افراد ایجاد کرده، دنیای مجازی و افرادی هستند که در این بستر به صورت اغراقآمیز در حال تبلیغ این حوزهی نوظهور اقتصادیاند. آنها این باور را در ذهن تریدرهایی که تازه وارد بازار شدهاند ایجاد میکنند که خرید بیت کوین میتواند در یک شب شرایط مالیشان را دگرگون کند.
اشتباهات رایج تریدرها در خرید بیت کوین
برخی دیگر اهمیت کنترل احساسات در حین معامله از تریدرها مرحلهی ورود را پشتسر گذاشته و پس از شروع معاملات اولیه، اشتباهات و ریسکهایی میکنند که اگر سودی هم تاکنون کسب کردهاند، از دست داده و از ادامهی مسیر پشیمان میشوند. برخی دیگر هم با ادامهی روند اشتباه خود هر چه دارند و ندارند از دست میدهند.
۱. بیش از حد ترید میکنند
تازه واردها به دنیای بیت کوین عموماً سقف خاصی برای تعداد ترید روزانه (Day Trading) خود معین نمیکنند. آنها سعی میکنند ضررهای خود را با انجام معاملات جدید و کسب سود از آنها جبران کنند.
انجام معاملات پشتسرهم و بیبرنامه میتواند، سرمایهی اولیهی شما را به طور کلی نابود کرده و ضرر بزرگی برای شما در پیش داشته باشد. هنگامی که در چندین معامله متضرر شدید، به خود استراحت بدهید و یک وقفهی نه چندان طولانی در معاملات ایجاد کنید.
۲. گرفتار FOMO میشوند
هنگامی که اتفاق خاصی در دنیای ارزهای دیجیتال رخ میدهد و اخبار فراوانی در این زمینه در رسانهها و یا سوشال مدیا منتشر میشود، عموماً بازار را دچار نوسان میکند. تریدرهای تازه وارد هنگام این نوسانات فکر میکنند که اگر الان خرید نکنند یا ارزهای خود را نفروشند، از قافلهی پارو کردن پولهای ریخته در کف بازار عقب میمانند. این اشتباه استراتژیک و گاهی جبران ناپذیر است.
غلبه بر فومو یکی از چالش برانگیزترین کارها برای کسانی است که به تازگی وارد دنیای کسب درآمد از طریق ارز دیجیتال شده اند. افراد باتجربه در این زمان برخلاف تازه واردها عمل میکنند و با غلبه بر FOMO سودهای کلان بهدست میآورند.
۳. برای خرید بیت کوین از لوریج یا معاملات مارجین صرافیها استفاده میکنند
با ورود به دنیای معاملات بیت کوین و آشنایی با صرافیهای ارز دیجیتال، با مفهومی به نام مارجین آشنا خواهید شد. معاملات مارجین روشی وسوسه برانگیز برای افراد مبتدی است.
در این روش شما از اهرم یا لوریج استفاده میکنید. Leverag را میتوان به نوعی وام گرفتن از یک پلتفرم دانست. اگر ارزش یک معامله ۱۰۰ دلار باشد؛ شما میتوانید با ۵۰ دلار خود و قرض گرفتن ۵۰ دلار از پلتفرمی که بر روی آن معامله میکنید، وارد آن تراکنش شوید.
صرافی از شما در قبال این فرایند کارمزد دریافت میکند. اگر معامله سود چندانی برای شما نداشته باشد و یا به طور کلی نتیجهی آن ضرر باشد؛ پرداخت کارمزد برای شما گران تمام میشود. استفاده از ضرایب اهرم بالا در زمانی که هنوز مبتدی هستید و استراتژی دقیقی برای معاملات خود ندارید، میتواند به نابود شدن کل سرمایهی شما منجر شود.
۴. برای معاملات خود استراتژی ندارند و از دیگران تقلید میکنند
مسلماً در ابتدای کار هیچ تریدری استراتژی دقیقی ندارد. اما میتوان با بررسی روشهای چند تریدر موفق تا حدودی گامهای نخست را موفقیتآمیز برداشت. اما مسیر و هدفها برای هر تریدری متفاوت است و هیچ فرد موفقی تمام فوت و فن معاملات خود را در اختیار دیگران قرار نمیدهد. پس نمیتوان در این زمینه همیشه مقلد دیگران بود.
اما بعد از مدتی شما باید برای خود یک استراتژی اختصاصی داشته باشید. مشخص کنید سرمایهگذاری شما چه هدفی را دنبال میکند. قصد سرمایهگذاری کوتاه مدت دارید یا بلند مدت یا هدفتان خرید و فروشهای مداوم و سریع است. هر چیزی که در این مسیر به آن نیاز دارید را در این استراتژی مشخص کنید. سعی کنید یک یا دو روش معاملاتی را به طور کامل بیاموزید و همیشه طبق آن پیش بروید.
نکته: در استراتژی خود باید از تحلیل تکنیکال نیز استفاده کنید. عدم آگاهی از این تحلیلها یکی از دلایل شکست در معامله است. اما توجه داشته باشید که الگوها و نمودارهای تحلیلی نمیتوانند نقشهی مسیر شما را ترسیم کنند. تحلیل تکنیکال باید چاشنی استراتژی شخصی شما باشد.
اما باید بدانید، نباید بهطور مداوم باتوجه به شاخصها و الگوها معامله کرد؛ همیشه پارامترها و اهداف خود را بیشتر مورد توجه قرار دهید.
۵. حد ضرر را نمیشناسند
بسیاری از تریدرهایی که تازه شروع به فعالیت کردن هنگامی که یک روند منفی پیش میرود با این تفکر که فرایند موقتی است، آن را ادامه میدهند.
اما روش درست این است که از ابزار توقف ضرر استفاده کنید، از آن معامله خارج شده و به خود استراحت دهید. هرچه سریعتر این روند را بهکار گیرید، ضرر زودتر متوقف میشود. اما سعی کنید وقفهی طولانی تا معاملهی بعدی ایجاد نکنید. به بیان دیگر ضرر نباید شما را فلج کند.
این نکته را به خاطر داشته باشید که ضرر همیشه بخشی از معاملات تجار بوده و هست. اجتناب از آن غیرممکن است؛ فقط میتوان با رعایت نکاتی آن را به حداقل رساند. مهمترین نکته در این رابطه این است که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی، برای جبران ضرر اقدام به معاملهی جدید نکنید.
۶. احساسات خود را کنترل نمیکنند
ترس و استرس، هیجان و طمع از دلایل اصلی ضرر کردن در هنگام ترید ارز دیجیتال است. شاید تریدر اطلاعات کاملی در زمینهی معاملات داشته باشد و با پیچ و خمهای مسیر آشنا باشد؛ اما اگر نتواند در شرایط بحرانی هیجان کسب سود بیشتر و یا ترس از ضرر بزرگ را کنترل کند، دانش و اطلاعاتش کمکی به او نخواهد کرد.
باید توجه داشت که ضرر همیشه در هر تجارت و کسب و کاری متحمل است. نباید برای پیشگیری از ضرر تمام قوانین و هدفهای خود را فراموش کنید. این امر موجب میشود معاملات احساسی انجام دهید که به ضرر چندین برابر ختم میشود. یا هنگامی که بازار تکان قابل توجهی خورد و احساس کردید با یک حرکت میتوانید سود فراوانی کسب کنید؛ بدون هیچ تفکری دست به یک معاملهی کاملاً هیجانی بزنید. امکان متضرر شدن به دلیل طمع کردن همیشه وجود دارد.
هنگام نوسانات شدید بازار سعی کنید کمی از اخبار دوری کنید. قوانین خود و مسیر هدفتان را مرور کنید و با ذهن باز و با توجه به استراتژی همیشگیتان عمل کنید. صبر داشته باشید و به هر پیشآمدی عکسالعمل نشان ندهید.
۷. سبد سهام خود را کنترل نمیکنند
سبد سهام هم بخش مهمی از فرایند کسب درآمد از طریق خرید و فروش ارز دیجیتال است. نباید تمام کوینهای سبد شما از یک نوع باشند. برای مثال وقتی همهی دارایی شما بیت کوین باشد، پایین آمدن یکبارهی قیمت ضرر زیادی به شما میزند.
اما تنوع بیشاز حد هم کار را دشوار میکند. بررسی وضعیت تمام ارزها سخت و گیج کننده است و زمان زیادی نیاز دارد. این موضوع باعث میشود نتوانید درست مدیریت و تجزیه و تحلیل کنید و تمرکزتان روی سود و ضررها از بین میرود.
نکات زیر را فراموش نکنید:
- آلتکوینهای ناشناس و بدون آینده را به طور کلی از سبد خود حذف کنید.
- به دنبال خرید آلتکوینهای ارزان قیمت نباشید.
- همیشه هنگام خرید و فروش هر آلت کوین دیگر، بیت کوین را در نظر داشته باشید.
۸. از دفترچه یادداشت برای خرید بیت کوین استفاده نمیکنند
ضرر کردن بخشی از تجارت است؛ اما تکرار آن قابل قبول نیست. باید از اشتباهات قبلی خود درس بگیرید و دیگر آنها را تکرار نکنید. ثبت سوابق تراکنشها و معاملات در یک دفتر یادداشت بهترین روش برای جلوگیری از متضرر شدن مجدد است.
تمام سوابق خوب و بد خود را ثبت کنید و آنها را بررسی کنید. نقاط ضعف و قدرتتان را بشناسید و آنها را اصلاح و تقویت کنید. میتوانید از تجربیات مثبت و منفی تریدرهای موفق هم در این زمینه استفاده کنید.
اصول روانشناسی داد و ستد در بازارهای مالی
نمیتوان بدون آشنایی با بازارهای مالی و شناخت اصول معامله گری در آنها، انتظار موفقیت و کسب بازدهی بالا از این بازارها را داشت. معاملهگری موفق از جنبههای مختلفی اهمیت دارد و باید مورد بررسی قرار بگیرد، در غیر این صورت ممکن است فرد با شکست روبهرو شده و تصمیم به خروج از بازار سرمایه بگیرد. یکی از این جنبهها، داد و ستد در بازارهای مالی و اصول روانشناسی در آن است.
در این مقاله، عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:
اصول روانشناسی داد و ستد در بازارهای مالی
عوامل بسیاری را میتوان در روانشناسی داد و ستد در بازارهای مالی مورد بررسی قرار دارد که برخی از آنها جنبه فردی دارند و به خود شخص برمیگردند و برخی نیز جنبه اجتماعی داشته و از حضور فرد در جامعه نشات میگیرند. در ادامه به معرفی برخی از مهمترین این عوامل میپردازیم و اثرگذاری آنها را بر رفتار فعالان بازار سرمایه مورد بررسی قرار میدهیم.
خیالپردازی در برابر واقعیت
بسیاری از کسانی که قدم به بازار سرمایه میگذارند، انتظار دارند یک شبه بتوانند رویاهایشان را در این بازار به واقعیت تبدیل کنند. این در حالی است که بورس، بازار انسانهای واقعگراست و معاملهگری در این بازار موفق است که با واقعیتهای بورس روبه رو شود و شناخت خوبی از ویژگیها و محدودیتهای آن داشته باشد.
همچنین فعالان بازار سرمایه باید شناخت خوبی از خود و شخصیت مالیشان به دست آورند. اینکه تا چه میزان حاضرند ریسک این بازار را بپذیرند، تا چه اندازه امکان دارد تحت تاثیر احساسات و هیجانات خود عمل کنند، چه مدت میتوانند برای کسب سود در بازارهای مالی صبر کنند و در نهایت چه اهدافی را در این بازار دنبال میکنند.
سرمایهگذاران واقعگرا درک میکنند که چه اتفاقی در بازار در حال وقوع است و میدانند که چگونه باید در مقابل آن واکنش نشان دهند. آنها اقدام به تحلیل بازار میکنند، عکسالعملهای خود را مورد بررسی قرار میدهند و یک برنامه واقعبینانه طراحی میکنند چرا که یک معاملهگر حرفهای با توهم و رؤیا زندگی نمیکند.
احساسات و هیجانات در برابر قدرت تحلیل
یک معاملهگر موفق بازار سرمایه باید بر تقویت مهارتها و تحلیل درست بازار و اتفاقات آن تمرکز کند و نباید احساسات را مبنای معاملات خود قرار دهد. بورس فرصتهای زیادی برای موفقیت و کسب سود در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد اما به همان میزان فرصتهای خودویرانگری را نیز برای آنها فراهم میکند.
بها دادن به احساسات و هیجانات برای معاملهگران این بازار بسیار گران تمام میشود. پس اگر ندانید که به کجا میخواهید بروید، سرانجام خود را در جایی خواهید یافت که نمیخواستید.
احساسات شما بهطور مستقیم بر روی کم و زیاد شدن حسابتان تأثیر میگذارد. موفقیت و شکست شما بهعنوان یک معاملهگر بستگی به این دارد که چقدر بتوانید احساسات خود را کنترل کنید.
خرافات در برابر تفکر
«من باختم چون به اطلاعات مخفی بازار سرمایه دسترسی نداشتم.» تفکراتی از این دست هیچ کمکی به فعالان بورس برای موفقیت در این بازار نخواهد کرد. چیزی که برندگان و بازندگان این بازار را از هم جدا میکند نه هوش فراوان است و نه اطلاعات محرمانه و نه تحصیلات عالی بلکه داشتن نظم و چهارچوب مشخص و به دست آوردن دانش کافی از بازار و تحلیل اتفاقات و رخدادهای آن است.
اتفاقا تحلیل تکنیکال شاید به شما کمک کند تا خرید و فروشهایی را که توسط صاحبان اطلاعات نهانی انجام میگیرد، شناسایی کنید. نمودارها بازتاب تمام معاملاتی است که بهوسیله همه معامله گران انجام میشوند، حتی صاحبان اطلاعات نهان نیز مانند دیگر معاملهگران رد پای خود را روی نمودار بهجای میگذارند و این هنر افراد است که بتوانند این رد پا را دنبال کنند.
توهم کمبود سرمایه
بسیاری از کسانی که در بازار سرمایه راه به جایی نمیبرند، فکر میکنند که اگر سرمایه بیشتر و حساب بزرگتری داشتند، حتماً در این کار موفق میشدند. این در حالی است که اگر سرمایه بیشتری هم در اختیار آنها قرار دهید، باز هم به نتیجه دلخواهشان در بازار نخواهند رسید. چرا که دلیل عدم موفقیتشان، کمبود سرمایه نیست، نداشتن دانش کافی از بورس و روشهای تحلیل این بازار است.
یک معاملهگر ناموفق به همان سرعتی که یک حساب کوچک را نابود میکند، میتواند یک حساب خیلی بزرگ را هم نابود کند. او بیش از اندازه معامله میکند و مدیریت سرمایه را رعایت نمیکند. ریسکهایی انجام میدهد که بیش از ظرفیت سرمایهاش است و فارغ از میزان کارآمدی سیستم معاملاتی خود، با اهمیت کنترل احساسات در حین معامله یک سلسله معاملات بد و احساساتی تمام سرمایهاش را از دست میدهد.
مدیریت سرمایه و ریسک در مسیر سرمایهگذاری در بورس از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. کسی که میخواهد حضوری موفق در این بازار داشته باشد، باید چندین سال را به یادگیری شیوه صحیح معاملهگری اختصاص دهد و در ابتدای کار هم تمام سرمایه خود را درگیر نکند.
آماتورهای بازار سرمایه برخلاف حرفهایها انتظار ضرر در یک معامله را ندارند و نمیخواهند بپذیرند که ضرر هم جزئی از فرآیند معاملهگری در بورس و سایر بازارهای مالی است.
اعتقاد به اینکه مشکل من در بورس تنها کمبود سرمایه است، باعث میشود که اینگونه معامله گران از پذیرفتن دو حقیقت تلخ شانه خالی کنند: نداشتن انضباط در معاملهگری و فقدان یک مدیریت سرمایه صحیح در انجام معاملات
الگو گرفتن از دیگران
برخی از معاملهگران بازار سرمایه به ویژه در موقعیتهایی که در بازار تحت فشار قرار میگیرند به دنبال رهبری پرقدرت و تأثیرگذار و افرادی میگردند که فکر میکنند با الگوبرداری از آنها میتوانند در بازار موفقتر عمل کنند.
این در حالی است که افراد با شخصیتها و اهداف مختلف پای به بازار سرمایه میگذارند و برای حضوری مستمر و باثبات در این بازار، باید استراتژی خود را برای موفقیت در بورس و بازارهای مالی داشته باشیم.
یا اینکه بسیاری از مردم تصور میکنند که اگر همرنگ جماعت شوند، موفقیت بیشتری کسب میکنند. در حالی که معاملهگری در بازارهای مالی موفقتر است که مستقل فکر کند و براساس ویژگیهای شخصیتی و اهدافش از حضور در این بازار، استراتژی معاملاتی خود را مشخص کند.
درس گرفتن از اشتباهات
عده کمی هستند که به مشکلات خود پی میبرند و سعی میکنند در ادامه مسیرشان آنها را تکرار نکنند. سعی کنید در بازار سرمایه هم، تقصیر شکستها را به گردن بدشانسی و دیگران نیندازید و مسئولیت نتایجی که به دست میآورید را صادقانه بپذیرید.
تمام معاملات خود را با دلیل ورود و خروج ثبت کنید و الگوهای تکرار شده موفقیت و شکستهای خود را پیدا کنید. آنهایی که از ناکامیهای گذشته درس نگیرند، محکومبه تکرار آن در آینده هستند؛ مانند صخرهنوردی که در هنگام صعود به یک طناب ایمنی نیاز دارد شما نیز باید با استفاده از روانشناسی داد و ستد در بازار سرمایه، یک حاشیه امنیت برای خود فراهم کنید.
چگونه به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شویم؟
برای موفقیت در بازار سرمایه باید این بازار و خودتان را بهخوبی بشناسید، بیطرف باشید و منطقی رفتار کنید. در ادامه به مواردی اشاره میکنیم که میتوانند به یک معاملهگر غیرحرفهای، ناآرام و ناآماده برای تبدیل شدن به یک معاملهگر نیمه حرفهای و در نهایت حرفهای بورس کمک کنند.
- افق زمانیتان را برای کسب سود در این بازار تغییر دهید و تصمیم بگیرید که برای مدت طولانی در بورس باقی بمانید.
- برای معامله کردن حرص نزنید و عجله نکنید. بیشتر وقت خود را به یادگیری اختصاص دهید چون بازار همیشه وجود دارد و به شما فرصت معاملات خوب را برای همیشه خواهد داد.
- تا میتوانید بیاموزید، مطالب افراد حرفهای را بخوانید و به صحبتهایشان گوش کنید اما هر چیزی را به صورت ۱۰۰ درصد نپذیرید و با سؤالات خود به همه چیز کمی شک کنید تا بتوانید به اطمینان لازم برای معاملهگری در این بازار دست پیدا کنید.
- یک روش تحلیل برای خود در نظر بگیرید. بازارهای مالی ابعاد مختلفی دارند، پسروشی را باید انتخاب کرد که زوایای مختلف را پوشش دهد.
- به مدیریت سرمایه و ریسک در بازار توجه بسیار زیادی داشته باشید. هدف اول شما باید بقا در بازار برای مدت طولانی باشد. سپس رشد تدریجی را مد نظر قرار دهید و پس از آنها به سراغ کسب سودهای خوب در بازار بروید.
سخن آخر
در این مطلب به سراغ داد و ستد در بازارهای مالی و اصول روانشناسی در آن رفتیم. بورس بازار گستردهای است و ابعاد و جنبههای مختلفی دارد. روانشناسی داد و ستد یکی از این ابعاد است که توجه به آن میتواند به مدیریت بهتر سرمایه در این بازار و در نهایت کسب بازدهی بیشتر از بورس کمک کند. توجه به واقعیتها، دوری از احساسات و هیجانات، داشتن استراتژی شخصی معاملهگری در بورس و مواردی از این دست، اصولی هستند که در روانشناسی بازار سرمایه باید به آنها توجه کرد.
دیدگاه شما