آشنایی با اصول مدیریت سرمایه
با توجه به رشد چشمگیر شاخصهای بازار سهام طی سالیان اخیر، صاحبان سرمایههای خرد و کلان از اقشار مختلف و با هر میزان تخصص مالی، وارد بازار سرمایه شدهاند. هرچند گزینههای مطمئنتری نظیر صندوقهای سرمایهگذاری هم وجود دارند اما، بسیاری از افراد به دلایل مختلف ترجیح میدهند که خودشان مستقیماً در بازار به خرید و فروش سهام بپردازند.
به منظور سرمایهگذاری آگاهانه، باید پیش از ورود به بازار آموزش دیده و ارکان اصلی فرآیند معاملهگری یعنی تحلیل، روانشناسی و مدیریت سرمایه را به خوبی فرا بگیرید. یادگیری این مفاهیم، از طریق آموزشهای تئوری و تجربه معاملهگری در بازار بورس، حاصل میشود. در این میان، بخش مدیریت سرمایه از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا، مستقیماً با بقای افراد در بازار مرتبط بوده و به گونهای میتوان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران دانست. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، عملکرد سیستماتیک و تفکر منطقی فرد الزامی است. قطعاً معاملهگری که این مفهوم را به خوبی درک نموده و اجرایی کند، از آرامش روحی بیشتری حین داد و ستد برخوردار است زیرا، با درنظر گرفتن تمام ریسکهای ممکن اقدام به سرمایهگذاری مینماید و همین موضوع یکی از سنگ بناهای اصلی موفقیت در بازار مالی است.
مدیریت سرمایه چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف جامع و کلی ارائه کنیم، دانش و مهارت سرمایهگذاری با ریسک حداقل در راستای کسب بازدهی حداکثر را مدیریت سرمایه مینامند. هدف اصلی مدیریت سرمایه در وهله اول، کنترل ریسک و حفظ دارایی است. از این جهت در برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه به همان مدیریت ریسک نیز تعبیر میشود. به بیان سادهتر، مفهوم مدیریت سرمایه این است که برای بدست آوردن بازدهی مورد انتظار خود باید مقدار ریسک مشخصی متقبل شوید؛ طبق اصول حرفهای معاملهگری و به منظور جلوگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر قابل تحمل، باید پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مقادیر این بازده و ریسک معلوم و به گونهای متعادل شده باشند که در مقابل انتظار برای کسب سودی معقول، ضرر کمی پیش روی شما باشد.
اعمال صحیح قوانین مدیریت ریسک در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر به سزایی داشته باشد. ترکیب یک استراتژی معاملاتی کارا و مدیریت سرمایه، ضمن پیشگیری از وقوع ضررهای سنگین و غیر منتظره، به مرور زمان منجر به رشد سرمایه شما خواهد شد. اعمال مدیریت ریسک در معاملات سهام و سایر ابزارهای مالی، تابع قوانین واحد و مشخصی نیست و از یک فرد تا دیگری متفاوت است. در واقع جزئیات و نحوه اعمال مدیریت سرمایه، تا حد زیادی به دیدگاه سرمایهگذاری، اهداف مالی، طرز تفکر و روحیات شخص بستگی دارد. بر اساس چنین معیارهایی، رویکرد سرمایهگذاران در قبال ریسک را تشخیص داده و آنها را در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر تقسیم میکنند.
در نتیجه معاملهگران باید از قواعد مدیریت ریسکی استفاده کنند که متناسب با شخصیت سرمایهگذاری آنها باشد و در این زمینه نمیتوان برای همگان نسخهای واحد تجویز نمود. بطور مثال؛ میزان پذیرش ریسک معاملهگران کوتاه مدتی در هر موقعیت معاملاتی نسبت به افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، کاملاً متفاوت است.
بسیاری از افراد، با رویای یک شبه ثروتمند شدن وارد بازار سهام شده و انتظار دارند ظرف مدت کوتاهی، سرمایه خود را چند برابر کنند! چنین سرمایهگذارانی را حتی نمیتوان شدیداً ریسک پذیر نامید زیرا، مفهوم ریسک اصلاً برای آنها تعریف نشده است و در محاسبات ذهنی خود صرفاً به سود میاندیشند. چنین شخصی حتی ممکن است مدتی معاملات سوددهی را نیز تجربه کند اما، در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه و پذیرش بدون محدودیت ریسک، سرمایه خود را به نابودی میکشاند. به راستی میتوان ادعا نمود؛ یکی از اصلی ترین وجوه تمایز معاملهگران موفق با سایرین، رعایت اصول مدیریت سرمایه است.
امروزه برای مدیریت ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. شیوههای کلاسیک بیشتر بر محاسبات ساده متمرکز بوده و مدلهای جدید نظیر روش پروفسور بالسارا، غالباً بر اساس جداول و فرمولهای پیچیده ریاضی بنا شدهاند. همگی این روشها مبتنی بر ارزیابی ریسک موقعیتهای معاملاتی بصورت انفرادی و در نهایت تعیین چهارچوبهای مشخص برای محدوده ریسک پذیری معاملهگران میباشند.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بازار سهام
هرچند برای مدیریت سرمایه روش و فرمول مشخصی وجود ندارد اما برای تدوین قوانین مدیریت ریسک و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای مرسومی وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
- ریسک
- بازده
- حجم معاملات
- نسبت بازده به ریسک
- نسبت افت سرمایه
به منظور انجام معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز، موارد اول تا چهارم را باید برای هر موقعیت معاملاتی و الزاماً پیش از ورود، بررسی نموده و در مورد آنها تصمیمگیری کنیم. در واقع پس از مشخص نمودن این موارد مشاهده میکنیم که نقاط خروج و حداکثر سود و زیان مورد انتظار از موقعیت معاملاتی مذکور، با دقت معین میشوند. به وضوح میبینیم که مدیریت سرمایه در راستای موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش کاملاً حیاتی ایفا مینماید که چشم پوشی از آن نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. حال پس از شرح مفهوم و اهمیت مدیریت سرمایه در بازارهای مالی و ذکر ارکان اصلی آن به بیان برخی از قواعد مرسوم و توصیههای رایج در این زمینه میپردازیم؛
- پیش از ورود به معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن را تعیین کنید.
- محاسبات مقادیر ریسک و بازده، تابع مستقیمی از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات میباشد.
- طبق اصول سرمایهگذاری و توصیه بزرگان بازار، حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی، نباید از ۳ درصد بیشتر شود!
- حداقل مقدار مجاز نسبت بازده به ریسک، برابر ۱ میباشد و در غیر این صورت، ورود به معامله خطای بزرگی است.
- در صورت نیاز به داشتن چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت همزمان، باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم نمود.
- زمانی که به بازدهی نجومی معاملات اعتباری و اهرمی میاندیشید، ریسک سنگین و چند برابری آنها را نیز مد نظر داشته باشید!
- آستانه تحمل افت سرمایه حساب معاملاتی خود را به طور دقیق مشخص نموده و زمانی که به دلیل چندین معامله زیانده میزان افت سرمایه شما به محدوده خطر رسید، بدون تعلل فرآیند معاملات خود را برای مدتی متوقف کنید.
در مجموعه مقالات آتی مدیریت سرمایه در بخش بلاگ آسان بورس، مفاهیم ریسک، بازده، نسبتهای مرتبط با مدیریت سرمایه و… به تفصیل توضیح داده خواهند شد.
آیا بازار فارکس خطرناک است؟
همه معاملهگران فارکس چه کسانی که به تازگی وارد بازار شده اند و چه معامله گرانی که سالهاست در بازار مالی فارکس فعالیت میکنند، ممکن است در معاملات خود ضرر کنند. نود درصد معاملهگران عمدتاً به دلیل عدم برنامهریزی، آموزش، نظم و انضباط و داشتن قوانین ضعیف مدیریت پول ضرر میکنند. اگر از ضرر کردن ترس و نفرت دارید یا یک شخصیت کمال گرا هستید، به احتمال زیاد با هر بار ضرر در بازار نسبت به بازار کینه میگیرد و در پی انتقام از بازار باز هم ضرر های بیشتری میکنید. مطالعه کنید: آموزش فارکس
زمانی که از معامله گران بزرگ میپرسید چه توصیه ای به کسانی که به تازگی وارد دنیای معاملات شده اند میکنید بدون شک اکثریت آنها در موارد مربوط به شناخت و تسلط بر روانشناسی بازار و معاملات اتفاق نظر دارند. با درنظر گرفتن همه این موارد، نکاتی که در ادامه به آن اشاره خواهد شد از به شما کمک میکند که با توجه به شناختی که از خودتان و خصوصیات اخلاقی تان دارید، بسنجید که آیا بازار فارکس و نگاه کردن به ترید به عنوان یک شغل آیا برای شما مناسب است یا نه؟
معامله در بازار فارکس برای شما مناسب نیست، اگر در دسته بندی این افراد قرار دارید: بیکاران، افراد کم در آمد، فردی که تا خرخره زیر قرض است. البته از موارد گفته شده قصد توهین و پیش داوری نداشتیم اما زمانی که شما با یک سرمایه وارد بازار میشوید خیلی مهم است که مقدار از این آورده متعق به خودتان باشد؛ چراکه وقتی سرمایه از شما نباشد و شما به عنوان یک تریدر چه تازه کار چه با تجربه حس تعلق خاطر به معاملاتتان نخواهید داشت و به جای اینکه به دنبال یک فرصت معاملاتی مناسب باشید دائما به این فکر میکنید که ضرر نکنید و سرمایه را از دست ندهید.
باید به میزانی سرمایه اولیه داشته باشید که طاقت از دست دادن آن را داشته باشید. انتظار نداشته باشید که با حساب چند صد دلاری شروع کنید و میلیاردر شوید. اگر بخواهم خلاصه تر بیان کنم، یعنی در معاملاتتان صبر داشته باشید. زمانی که از صبر کردن در معاملات صحبت میکنیم منظرمان دقیقا این است این انتظار را نداشته باشید با ترید بتوانید یک شبه پولدار شوید چون هیچکس نتوانسته با ترید یک شبه پولدار شود. تمام کسانی که الآن در بازار فارکس موفق به کسب سود میشوند، با سالها تلاش و آموزش در زمینه این بازار موفق شدند الآن در جایگاه یک شخص یا یک تیم قدرتمند به سایر افرادی که به تازگی وارد معامله گری شدند خدماتی را ارائه کنند. پس این نکته را بدانید شما در بازارهای مالی همیشه به یک حامی و پشتوانه که تجربه کافی و مقبول با نتیجه ثمربخش در بازار داشته باشد نیاز دارید. مطالعه کنید: سیگنال فارکس زدبورس
بازار فارکس یکی از محبوبترین بازارها برای سفته بازی با توجه به ابعاد وسیع، نقدینگی، و تمایل ارزها به حرکت در روندها است. فکر میکنید که معاملهگران در سراسر جهان سود زیادی خواهند کرد اما موفقیت محدود به درصد بسیار کمی از معاملهگران است. در این بازار کسانی سود میکنند که بتوانند در به احساسات خود در بازار مسلط باشند، به روانشناسی بازار آشنا باشند و بی گدار به آب نزنند یعنی از روی حرص و طمع یا خشم نسبت به بازار معاملاتشان را انجام ندهند.
مشکل اینجاست که بسیاری از معاملهگران با امید واهی میلیاردر شدن وارد میشوند اما در واقعیت، آنها فاقد نظم و انضباط لازم برای یادگیری واقعی داد و ستد هستند. اغلب مردم معمولاً فاقد نظم برای رعایت رژیم غذایی یا برای رفتن به سالن ورزش سه بار در هفته هستند. این یعنی زمانی که میخواهید به عنوان یک معامله گر در بازار شناخته شوید باید تمام نکاتی که به نظم در معاملات مربوط میشود را در نظر داشته باشید. تیم زدبورس تمام نکاتی که باید در خصوص نظم در معاملات بدانید را در قالب یک مقاله برای شما آماده کرده است.
معاملات کوتاه مدت برای آماتورها نیست و به ندرت راه «پولدار شدن سریع» است. نمیتوانید سودهای عظیم را بدون برداشتن ریسکهای عظیم به دست آورید.
استراتژی معامله که شامل برداشتن ریسک بزرگ است به معنی عملکرد معامله ناسازگار و زیانهای بزرگ است. معاملهگری که این کار را انجام میدهد احتمالاً استراتژی معامله ندارد مگر اینکه به قمار استراتژی معامله بگویید!
معامله در فارکس نقشه پولدار شدن سریع نیست، معامله در فارکس مهارتی است است که یادگیری آن زمانبر است. معاملهگران ماهر میتوانند درآمد داشته باشند و چنین هم هست. با این حال، مانند هر شغل یا حرفه دیگری، موفقیت یکشبه رخ نمیدهد. معامله در فارکس مثل آب خوردن نیست! (آن طور که برخی از افراد میخواهند شما این طور باور کنید).
در مورد آن فکر کنید، اگر چنین بود، همه معامله گران الان باید میلیونر باشند. تسلط بر آن نیاز به مقدار بسیار زیادی تمرین و تجربه دارد. هیچ جایگزینی برای سخت کوشی، تمرین زیاد و کوشش وجود ندارد.معامله در بازار را با حسابه دمو تمرین کنید تا زمانی که زیر و بم ها را یاد بگیرید و به راحتی بتوانید هدفمند اجرا کنید. در واقع، راهی را پیدا کنید که برای شما جواب میدهد!
کلام آخر:
بازار فارکس یک بازار خطرناک است، اما تنها در صورتی که حساب نشده و بدون پشتوانه وارد این بازار شده باشید. وقتی با دانش کافی و مسلط به شرایط، تریدری را انتخاب کنید بدون شک با داشتن یک پشتوانه محکم در این بازار به سود میرسید. تیم زدبورس با 7سال سابقه و کارنامه درخشان در زمینه معاملات در مسیر همراه شما خواهد بود.
متداول ترین ترس ها در دنیای معامله گری
"وارن بافت" از همان ابتدای ورود به دنیای سرمایهگذاری، استراتژی معاملاتی خود را پایهگذاری کرد و به آن پایبند بود. از جمله عللی که باعث شد وی در دوره رکود سهام شرکتهای فناوری، پایدار باقی بماند، همین موضوع است. منتقدان، بافت را بخاطر سرمایهگذاری نکردن در سهام تکنولوژی، شدیداً مورد انتقاد قرار دادند. اما در زمان شکست حباب قیمتی شرکتهای فناوری، منتقدان مجبور به سکوت شدند. در واقع وارن بافت با احساس راحتی در منطقه امن خودش و پایبندی به آن؛ تعریف افق سرمایهگذاری بلند مدت و مشخص را قابل درک کرد. او در مقابل هیجانات و جو روانی موجود در بازار ایستاد و تقریباً از بیشتر بحرانهای مالی، در امان ماند و با اتکا بر تخصص سرمایهگذاری خود در بلند مدت، عملکرد فوقالعادهای را به دست آورد.
نقش ترس
عموماً افراد تمایل دارند در کمترین زمان ممکن، بیشترین ثروت را به دست آورند؛ همین زیادهخواهی موجب به وجود آمدن حرص و طمع میشود. ذهنیت "یک شبه ثروتمند شدن" و داشتن استراتژی معاملاتی مشخص و پایبند بودن به آن استراتژی، توانایی حفظ سود را کاملاً تحت تأثیر قرار میدهد. "آلن گرین اسپن"، رئیس پیشین فدرال رزرو در مورد افرادی که سودای ثروت زود هنگام را دارند، میگوید: "این مدل کسب ثروت نامتعارف و نامعقول است." درست مانند طمع، ترس هم میتواند بازار را تحت تأثیر قرار دهد. هنگامی که بازارهای مالی برای دورههای طولانی دچار سقوط و رکود میشوند، احساس ترس از زیان بیشتر، در میان معاملهگران به وجود میآید. یک مثال قدیمی در والاستریت وجود دارد که میگوید: "سرمایهگذاری در بورس یعنی زندگی با ترس و طمع!" در واقع ترس یک راه طبیعی و غریزی است برای آنکه از موقعیتهایی که ما را در خطر قرار میدهند دوری کنیم. ترس اغلب به عنوان دلیلی برای عدم ورود به معامله یا بستن معامله پیش از موعد مقرر دیده میشود.
معاملهگران را از نظر ترس در معامله به دو گروه تقسیمبندی میکنند:
معاملهگران حرفهای که از نظر روانی متعادل هستند: معاملهگران حرفهای و باسابقه بالا بعد از شروع معاملات، ترسی را تجربه میکنند که کاملاً عادی و جزئی از ذات بازار مالی است. اما این دسته از معاملهگران حرفهای با ترس خود کنار آمده و آن را متعادل نگاه میدارند.
معاملهگران مبتدی که از نظر روانی متعادل نیستند: بیشتر افرادی که اقدام به فعالیت در بورس میکنند، چنین متصورند که به درآمد رویایی در بورس خواهند رسید. از آنجا که این افراد اطلاعات و تجربههای اندک در این حوزه دارند، با ترس فراوان (حتی در هنگام سود قطعی) اقدام به معامله میکنند، از جمله این ترسها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1) ترس از زیان
مسلماً افراد دوست ندارند که زیان کنند و چیزی را از دست بدهند. معاملهگران مبتدی در هنگام زیان، به شدت میترسند و همین ترس باعث میشود که به امید برگشت قیمت، سرمایه خود را از معامله خارج نکنند. در برخی موارد اولویت افراد در این است که زیان نکنند؛ تحقیقات روانشناسی نشان میدهد، قدرت زیان از نظر روانی دو برابر سود است؛ که این ترس گاهی باعث تصمیماتی میشود که زیان بیشتری به همراه دارد.
2) ترس از جا ماندن از بازار
در اکثر مواقع، چند معامله اول منتهی به سود میشود، زمانی که بازار در چند هفته به صورت مداوم افت کند، معاملهگر در این ترس فرو میرود که بازار خوب به اتمام رسیده است و دست از معامله برمیدارد، ولی ناگهان قیمت آن صعودی میشود و معاملهگر تصمیم به خرید آن میگیرد، این در حالی است که بازار نقطه اوج خود را تجربه کرده است و بازار نزولی میشود.
3) ترس از عدم آگاهی
ممکن است روند بازار بر خلاف جهت معاملهگر حرکت کند و باعث به وجود آمدن یک نیروی ناشناخته در معاملهگر شود که تاکنون آن را تجربه نکرده است. همچنین وقتی بازار به نفع معاملهگر حرکت میکند، نمیداند که باید چه کاری انجام دهد و چگونه از این رشد بهترین استفاده را ببرد. این موضوع ناشی از ندیدن آموزشهای لازم و کافی است. این ترس بیشتر گریبانگیر افراد مبتدی میشود؛ زیرا تصور میکنند که معاملهگری یک شغل رویایی است.
4) ترس ناشی از مواجهه با خبرهای متفاوت
تمام معاملهگران مبتدی در این مورد مشترک هستند که صحبتهای دیگران، شایعات، خبرها روی تصمیمگیری نهایی آنها تأثیرگذار میباشد؛ به همین دلیل حتی خبرهای بیاهمیتی که در تضاد با اصول اولیه فکری آنها در باز کردن معامله است، باعث بهوجود آمدن ترس در آنها میشود.
5) ترس از نبودن آینده کاری
ترس مربوط به انجام چیزی در آینده است؛ چون ما نمیدانیم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. معاملهگران مبتدی هرگز نمیتوانند عمیقاً باور کنند که کار معاملهگری یک شغل دائمی برای آنها است. از آنجا که تصوری از مسیر معاملهگری ندارند، همیشه از آمدن روزی که کلیه سرمایه خود را از دست بدهند، میترسند.
6) ترس از اشتباه
در دنیای معاملهگری حتی بزرگان هم ممکن است اشتباه کنند و اشتباه کردن به معنای بد بودن شخصیت یا عدم تواناییهای فردی نیست. بسیاری از معاملهگران بزرگ بر این باور هستند که در دنیای معاملهگری دو حالت وجود دارد: یا موفق میشویم یا چیز جدیدی یاد میگیریم؛ که در معاملات بعدی به سود ما تمام میشود، بنابراین اشتباه و شکست مقدمهای برای پیروزیهای بعدی است.
7) ترس از دست دادن سود
یکی از اصلیترین دلایلی که افراد وارد دنیای معاملهگری میشوند این است که به سود برسند و سرمایه خود را رشد دهند. خوشحالی پس از رشد سرمایه باعث به وجود آمدن ترس از دست دادن سرمایه میشود، به همین دلیل پس از رشد اندک، سرمایه خود را از بازار خارج میکنند.
چگونه میتوان ترس را کنترل کرد؟
روشهای مختلفی وجود دارد که با استفاده از آن میتوان احساسات را کنترل کرد و مطمئن شد که ترس بر روند معاملات تأثیر نمیگذارد.
برنامه معاملاتی داشته باشید: برای اینکه هنگام معاملهگری از هرگونه احساسات خالی باشید، باید یک برنامه معاملاتی برای خود داشته باشید. از اشتباهات رایج که میتواند در اثر نداشتن برنامه معاملاتی رخ دهد عبارتاند از: استفاده از اهرم بیش ازحد، حذف حد زیان، دو برابر کردن حجم در یک معامله بازنده و غیره.
استفاده از حجم معاملاتی پایین: یکی از سادهترین راهها برای کاهش تأثیر احساسات بر معاملات کاهش حجم معاملات است. این یکی از بهترین توصیههایی است که میتوان به معاملهگران کرد.
از دیگران بیاموزید: احساسات نقش مهمی در معاملهگری دارد. اکثر معاملهگران بیش از آنکه در معاملات سودده خود سود کسب کنند، در معاملات زیانده خود (که اتفاقا تعدادشان از موارد سودده نیز کمتر است) زیان میکنند. همین امر موجب میشود که در نهایت با زیان بازار را ترک کنند.
نکات سرمایه گذاری که طی ۲۹ سال خبرنگاری در بازار مالی آموختهام!
نگارنده این مطلب یک خبرنگار به نام”Bob Pisani”میباشد، که از سال ۱۹۹۰ میلادی تاکنون در شبکه خبری CNBC صرفاً به پوشش اخبار و وقایع بازارهای مالی در سطوح مختلفی پرداخته است. وی مهمترین تجربیات ۲۹ سال فعالیت خود پیرامون بازار مالی را درقالب شش اصل ساده سرمایهگذاری بیان نموده و معتقد است؛ به کارگیری این قوانین تأثیر به سزایی در رشد سرمایه معاملهگران بازار سهام در بلندمدت خواهد داشت. از دیدگاه او هر یک از این اصول ششگانه به اندازه هزاران دلار ارزش دارند، که در ادامه به معرفی آنها میپردازیم.
اصول ۶ گانه نکات سرمایه گذاری
۱- از سود مرکب غافل نشوید!
حتماً بسیاری از شما در مکالمات روزانه خود عبارت «پول روی پول گذاشتن» را شنیدهاید. این دقیقاً همان کاری است، که سود مرکب با سرمایه شما انجام میدهد. به واسطه بهره مرکب، میزان درآمدتان به مرور زمان بیشتر شده و در صورت بروز تغییر ناچیزی در نرخ بازدهی معاملات، شاهد تأثیر چشمگیر آن در درازمدت خواهیم بود. به منظور درک بهتر این مفهوم، یک سرمایه گذاری با افق زمانی ۲۰ ساله و سرمایه اولیه ۶ هزار دلاری را در دو حالت نرخ سود سالانه ۶ و ۸ درصد در نظر بگیرید. با نرخ بهره سالانه ۶ درصد، در پایان سال بیستم مجموعاً ۲۳۹٫۹۵۶ دلار خواهید داشت، اما اگر میزان سود سالیانه شما ۸ درصد باشد؛ پس از گذشت بیست سال سرمایه شما به ۳۰۲٫۵۳۷ دلار میرسد. مثال فوق تأثیرات بهره مرکب را به وضوح نشان میدهد. همچنین نباید تا زمان یافتن فرصت سرمایهگذاری مناسب، دارایی خود را به صورت کاملاً راکد نگهداری کنید، زیرا در بازار مالی تعلل بیش از حد، منجر به از دست رفتن فرصتهای کسب درآمد میشود!
این مطلب را حتما بخوانید: چگونه آهنربا و مغناطیس جذب پول و ثروت شویم؟ ۱۰ قانون آهنربای پول و ثروت شدن
۲- هزینه های معاملاتی خود را به حداقل کاهش دهید
در صورتی که به منظور انجام معاملات و خدمات مشاورهای ثروتمند شدن معامله گران بازار سرمایه کارمزدهای بالایی پرداخته و در سقف قیمتها اقدام به خرید سهام نمایید؛ به احتمال زیاد بازدهی سرمایهگذاری شما در سطح پایینی خواهد بود، زیرا این دو عامل به راحتی میتوانند؛ درصد سود حاصل از معاملات موفق را کاهش دهند. اینکه به دنبال بهرهمندی از بهترین خدمات مالی باشید؛ کار درستی است، اما هیچوقت بیش از نیاز خود در این امور هزینه نکنید. مطمئناً سرمایهگذاری که سالانه ۱ درصد از درآمدش را بابت اینگونه خدمات میپردازد، نسبت به فردی که درصد بالاتری از سود خود را به این مسائل اختصاص میدهد؛ بازدهی معاملاتی بیشتری را تجربه خواهد کرد. همانطور که در بخش اول نیز به آن اشاره نمودیم؛ چنین تفاوتهای کوچکی میتوانند، وجه تمایز معاملهگران در بلند مدت باشند!
۳- مسائل پیرامون سرمایه گذاری را ساده ببینید
به منظور سرمایهگذاری موفق، نیازی به مالکیت ۵۰ نوع دارایی مختلف و پیروی از مدلهای سرمایهگذاری پیچیده نیست! همیشه به یاد داشته باشید، که پیچیدگیها در بازار مالی فقط موجب سردرگمی میشوند و در مقابل، ساده نگری اغلب بهترین استراتژی سرمایهگذاری است. شما باید صرفاً روی داراییهایی سرمایهگذاری کنید، که ماهیت آنها را به طور کامل درک نموده باشید. در واقع به عنوان یک معاملهگر باید بتوانید، تمام جزئیات مربوط به سرمایهگذاری خود را در یک برگه کاغذ کوچک نیز توصیح دهید. اگر از سبد متنوعی از داراییها نظیر سهام، صندوق سرمایه گذاری (مشترک و قابل معامله) و… استفاده میکنید؛ یک سبد سرمایهگذاری حاوی ۶ الی ۱۰ دارایی مختلف، گزینه مناسبی است.
۴- از زمان بندی بازار بپرهیزید!
هر ماه مقدار مشخصی از درآمد خود را در بازار سرمایهگذاری کنید و این موجب میشود، که همیشه و در ثروتمند شدن معامله گران بازار سرمایه تمام شرایط اعم از صعودی و نزولی، به دنبال بهترین موقعیتهای خرید سهام باشید. زمان ورود به بازار کاملاً تحت کنترل شماست، اما تقریباً اکثریت قریب به اتفاق معاملهگران حرفهای نیز نمیتوانند، بهترین زمان خروج از بازار را تشخیص دهند. در نتیجه کسب بازدهی بالاتر از شاخصهای بازار، کار دشواری میباشد. در واقع ثروتمند شدن معامله گران بازار سرمایه هیچکس نمیتواند، همیشه دقیقاً پیش از وقوع روندهای نزولی از بازار خارج شود! در بازار سهام آمریکا، شاخص S&P در ۲۰ سال گذشته به طور متوسط سالانه ۷٫۲ درصد بازدهی ثبت کرده؛ اما طی این مدت ۱۰ روز کاری بسیار عالی وجود داشته است، که اگر در آن روزها معامله نداشتید؛ بازدهی شما به نصف یعنی ۵/۳ درصد کاهش مییافت.
۵- با حداکثر مقدار ممکن سرمایه گذاری کنید
هر شغلی که داشته باشید، دیر یا زود بازنشستگی به سراغ شما خواهد آمد. به همین دلیل، باید پیش از فرا رسیدن این دوران یک جریان درآمدی غیر فعال برای خود ایجاد کنید. داشتن درآمد مناسب در زمان بازنشستگی، تا حد زیادی تابع میزان سرمایهگذاری شما است. در نتیجه پسانداز و سرمایهگذاری بیشتر در دوران فعالیت، میتواند زندگی مرفهتری را طی دوران استراحت برایتان به ارمغان بیاورد. امروزه شرکتهای بیمه و سرمایهگذاری، طرحهای بازنشستگی زیادی را با افقهای زمانی طولانی مدت ارائه میدهند؛ که با انتخاب موارد دارای حاشیه سود مناسب و معتبر، قطعاً آینده مالی مطمئنی خواهید داشت. همچنین اگر بتوانید، شخصاً و به صورت مستقیم در بازار سهام فعالیت کنید؛ مهارتی کسب نمودهاید، که در هر نقطه از جهان و با ساده ترین ابزار قابل انجام است و از همه مهمتر، شما هیچگاه بازنشسته نخواهید شد!
۶- به استراتژی سرمایه گذاری خود پایبند باشید
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که به وفور در میان سرمایهگذاران مشاهده کردهام؛ نداشتن برنامه سرمایه گذاری یا عدم پایبندی به آن است. متأسفانه آنها با دیدن درصدهای منفی قرمز رنگ در تابلوی بازار بورس، به استراتژی خود شک کرده و سریعاً تصمیم به تغییر آن میگیرند. این رفتار، نشاندهنده عدم ثبات شخصیتی معاملهگر و عجول بودن بیش از حد است؛ که نتیجهای جز شکست در پی نخواهد داشت. به طور کلی هوشمندانهترین استراتژی سرمایهگذاری آن است، که به مواردی نظیر سرمایهگذاری بلندمدت، عدم اصرار به زمانبندی بازارها، متنوع سازی داراییها، پس انداز و سرمایهگذاری با مبالغ حداکثری تأکید کرده باشد.
درآمد روزانه معامله گر چقدر است؟
درآمد روزانه معامله گر چقدر است؟ سوالیست که قطعا به فکرتان خطور کرده. در جواب این سوال باید گفت: درآمد یک معامله گر با توجه به میزان سرمایه اولیه، مدیریت ریسک، بازار معاملاتی و استراتژیهای معاملاتی، مختلف است حتی درآمد امروز معامله گر با فردایش متفاوت است.
از طرفی تعداد معامله گران بسیار کمی درآمد روزانه شان را گزارش میکنند بدین ترتیب نمیتوان عدد دقیقی بهصورت دلاری برای درآمد روزانه معامله گران متصور شد و اگر هم قرار است گزارشی اعلام شود باید بهصورت درصدی بیان شود که بازهم به توجه به میزان سرمایه اولیه و بازار معاملاتی رنج گزارش این عدد بسیار زیاد خواهد بود. تیم تحلیل همیار کریپتو در این مقاله، نگاهی دقیقتر به نحوه کار معاملهگران حرفهای و میزان درآمد آنها خواهید داشت.
آیا میتوان از طریق معاملات روزانه امرار معاش کرد؟
درآمد روزانه معامله گر اصولاً ثابت نیست. میتوان در معامله گری درآمدی منظم و پایدار داشت، اما نه درآمد ثابت؛ زیرا در هر لحظه عوامل مختلفی بر موفقیت و سودآوری معامله گر و درآمدش تأثیر گذار است.
روزی که بازار روند مشخصی دارد، طبیعتا کسب سود راحتتر از روزی است که بازار نه حجم خوبی دارد و نه روند مشخصی! یا روزی که معامله گر از لحاظ احساسی ثبات دارد قطعا به بازار منطقیتر از روزی که عصبانی است نگاه میکند. حتی زمانی که یک معامله گر در بازار فارکس معامله میکند با زمانیکه در بازار ارز دیجیتال فعالیت دارد، درآمد متفاوتی خواهد داشت چرا که ماهیت و روش کسب درآمد در این دو بازار باهم متفاوت است. در ادامه مهمترین عوامل مؤثر بر درآمد روزانه معامله گر را شرح میدهیم.
برای آموزش فارکس از صفر تا پیشرفته فرم پیش ثبت نام را پر کنید تا با شما تماس بگیریم.
۱- نقش میزان سرمایه در درآمد روزانه معامله گر
همانطور که گفتیم مهمترین عامل در درآمد روزانه معامله گر میزان سرمایه ای است که با آن در حال معامله گری است. هر چه یک معامله گر از سرمایه بیشتری برخوردار باشد، درآمد او بهطور بالقوه بالاتر خواهد بود. فرض کنید شخص A مقدار 5000 دلار سرمایه دارد و در یک ماه 10درصد سرمایهاش را سود کسب کرده است. سود آخر ماه او 500 دلار خواهد بود. حال شخص B را فرض کنید که 50.000 دلار دارد و همان 10درصد سرمایهاش را سود میکند ولی سود آخر ماه او 5000 دلار خواهد بود! به اندازه کل سرمایه شخص B!
البته باید یادآوری کرد که در بازار فارکس و ارز دیجیتال امکان استفاده از اهرم وجود دارد. با استفاده از اهرم، میتوان بهطور بالقوه امکان کسب سود را افزایش داد اما ریسک و مقدار ضرر نیز افزایش مییابد و بهطورکلی هرچه اهرم بیشتر باشد اصل سرمایه در ریسک بیشتری قرار میگیرد، بدین ترتیب میتوان گفت که میزان سرمایه عامل اصلی تعیین میزان درآمد روزانه معامله گر است.
برای آموزش فارکس در مشهد از صفر تا پیشرفته فرم پیش ثبت نام را پر کنید تا با شما تماس بگیریم.
۲- نقش میزان تخصص در درآمد روزانه معامله گر
معامله گری یک حرفه بسیار تخصصی است و اگر هدفتان از معامله گری کسب مخارج روزمره زندگیتان است باید در این حرفه بسیار تمرکز کرده و بهطور تخصصی اصول آن را یاد بگیرید. یک سؤال، چرا حتماً باید آموزش فارکس یا آموزش ارز دیجیتال را دید و بعد معامله گری را شروع کرد؟
یک دکتر قبل از اولین جراحی مستقلش سالها درسخوانده و دستیار بوده. یک وکیل پس از گرفتن مدرک تحصیلیاش باید مجدد در آزمون درگیری شرکت کند تا بتواند مجوز وکالت بگیرد و شروع به کار کند. یک دندانپزشک، یک سرآشپز و هر کدامیک از مشاغل سالها آموزش دیدهاند، تمرین کردهاند تا به یک آدم موفق در حوزه خود تبدیلشدهاند.
حال چرا افراد بدون دیدن آموزش اصولی وارد حرفه معامله گری میشوند و فکر میکنند میتوانند یکشبه پولدار شوند؟ معامله گری هم مانند هر تجارت دیگری در قدم اول احتیاج به آموزش صحیح و اصولی داشته و پسازآن احتیاج به تمرین و ممارست دارد.
مثالی از تاثیر داشتن استراتژی معاملاتی صحیح
با فرض آن که به اصول تکنیکالی و فاندامنتالی معامله گری آشنا هستید تاثیر مدیریت سرمایه بر نتایج معاملات را بررسی می کنیم. مدیریت سرمایه در معاملات عاملی است که اگر آن را رعایت نکنید قطعاً در حرفه معامله گری ورشکسته میشوید. فرض کنید شما یک معامله گر روزانه با سرمایه 1000دلار هستید و در روز 2 معامله میکنید اگر دو روز در هفته هم استراحت کنید، یعنی در ماه 44 معامله انجام میدهید.
مدیریت سرمایه شما بدین شکل است که 1 درصد از کل حساب را با احتساب کارمزد ریسک کرده (حد ضررتان است) که مقدار دلاری آن 10 دلار میشود و تارگت شما 2 درصد از کل حساب است که مقدار دلاری آن 20 دلار میشود (در این حالت نسبت ریوارد به ریسک 2 میشود). تعداد معاملات برنده و بازنده هم برابر است یعنی در این مثال شما در ماه 22 معامله برنده و 22 معامله بازنده دارید.
میزان سود ناخالص آخر ماه برابر است با 22 ضربدر 20 یعنی 440 دلار
میزان ضرر آخر ماه برابر است با 22 ضربدر 10 یعنی 220 دلار
بنابراین میزان سود خالص آخر ماه یا به عبارت دیگر میزان درآمد ماهانه شما 220= 220-440 برابر 220 دلار میشود.
حال اگر فقط نسبت ریوارد به ریسک برابر شود (یک به یک)، شما هیچ سودی کسب نمیکنید. اینجاست که اهمیت مدیریت سرمایه با معاملات 50-50 درک میشود.
برای آموزش ارز دیجیتال در مشهد از صفر تا پیشرفته فرم پیش ثبت نام را پر کنید تا با شما تماس بگیریم.
اگر شما شخصی باشید که پشتکار داشته دارید و آموزش دیدن را ادامه دهید و سطح تحلیل صحیح تکنیکال و فاندامنتال خود را افزایش دهید، میتوانید تعداد معاملات برنده را نسبت به بازنده را افزایش دهید و نزدیک 60 به 40 کنید، یعنی 60 درصد معاملات برنده و 40 درصد معاملات شما بازنده باشد. در این حالت با ثابت مانده بقیه مفروضات میزان سود خالص آخر ماه معاملات شما
تعداد معاملات برنده 26.4 عدد
تعداد معاملات بازنده 17.6 عدد
میزان سود ناخالص آخر ماه برابر است با 26.4 ضربدر 20 یعنی 528 دلار
میزان ضرر آخر ماه برابر است با 17.6 ضربدر 10 یعنی 176 دلار
بنابراین میزان سود خالص آخر ماه شما 352 = 176 -528 برابر 352 دلار میشود.
این مثال تفاوت یک فرد حرفهای که آموزش صحیح دیده و با تمام مفاهیم بازار فارکس و ارز دیجیتال و اصول معامله گری در این بازارهای مالی کاملاً آشنا است، با فردی که معاملات 50-50 دارد مشخص میشود.
دقت داشته باشید که عملکرد حد ضرر مانند بیمه است و از اصل سرمایه محافظت میکند. وقتی شما ماشینتان را بیمه میکنید دیگر خیالتان در برابر حوادث ناگوار راحت خواهد بود. اگر شما برای معاملاتتان حد ضرر نگذارید ممکن است سرمایه عظیمی را از دست دهید بهطوریکه جبران آن برایتان بسیار دشوار خواهد بود.
برای آموزش پرایس اکشن در مشهد بهصورت حضوری و غیرحضوری همچنین برای دریافت بهترین سیگنال ارز دیجیتال بهصورت رایگان همین حالا فرم پیش ثبت نام را پر کنید.
۳- داشتن ژورنال معاملاتی و تحلیل روزانه معاملات
یک معامله گر حرفهای همیشه معاملاتش را ثبت میکند تا با بررسی آنها بتواند نقاط ضعف و قوت خود را در فرآیند معامله گری پیدا کند. حتی ثبت احساسات و شرایط روحی در زمان انجام معاملات مهم است. عادت دیگری که معامله گران حرفهای دارند آن است که در پایان روز معاملاتی یا قبل از شروع روز کاری خود، نتایج معاملات دیروز را ارزیابی میکنند و با استفاده از تجربیاتشان، سعی میکنند روز کاری بهتری را داشته باشند.
سخن آخر
در مثالهای بالا دیدی که عملاً نمیتوان درآمد ثابتی برای یک معامله گر گزارش کرد زیرا پارامترهای زیادی در تعیین درآمد معامله گر نقش دارند. این پارامترها حتی در روزهای مختلف تغییر میکنند مثلاً یک روز به خاطر اخبار فاندامنتالی بازار نوسان زیادی دارد یا روز دیگر به شما خبر خاصی رسیده که احساساتتان را شدیداً درگیر کرده است. نهایتاً برای داشتن نتیجه مناسب در حرفه معامله گری، دانش و مهارت حرف اول را میزند.
سوالات متداول
1- درآمد روزانه معامله گر چقدر است؟
درآمد روزانه معامله گر ها ثابت نیست و به پارامترهای توضیح داده شده در مقاله بستگی دارد.
2- آیا داشتن ژورنال معاملاتی در درآمد روزانه معامله گر تاثیر گذار است؟
ژورنال معاملاتی به معامله گران کمک میکند بتوانند عملکرد معاملاتی شان را تحلیل کنند و با توجه به خروجی از تحلیل و بررسیها، عملکرد معاملاتیشان را بهینه کنند. داشتن ژورنال معاملاتی به طور مستقیم در درآمد روزانه معامله گر ها تاثیر نمیگذارد اما قطعا درآمد کلی را (به دلایل گفته شده) افزایش میدهد و باعث کسب سود مستمر از بازار میشود.
دیدگاه شما