بورس سانتیاگو؛ سومین بورس بزرگ در امریکای لاتین
به گزارش بورس تابناک به نقل از پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا)، در بازار بورس اوراق بهادار شیلیایی (SSE) Santiago Stock Exchange مستقر در شهر سانتیاگو ، ۲۰۴ شرکت پذیرفته شده است. ارزش بازار این بورس در سال گذشته معادل ۱۹۰ میلیارد دلار امریکا اعلام شده است.
بورس اوراق بهادار سانتیاگو در ۲۷ نوامبر ۱۸۹۳ تأسیس شد و هماکنون پس از بورس سائوپائولو برزیل و بولسا مکزیکانا دی والورز مکزیک، سومین بازار بورس اوراق بهادار آمریکای لاتین، بهشمار میآید.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
این بورس، معاملات کاملا الکترونیکی در سهام، اوراق قرضه، ابزارهای بازار پول و فارکس را ارائه می دهد.
مروری بر اقتصاد شیلی
شیلی با جمعیت ۱۹ میلیون نفر، یکی از سریعترین اقتصادهای در حال رشد در آمریکای لاتین طی دهه گذشته بوده و بالقوه، بازار بسیار جذابی برای سرمایهگذاری به شمار میرود.
بر اساس دادههای رسمی بانک جهانی، ارزش تولید ناخالص داخلی GDP شیلی در سال ۲۰۲۱ حدود ۰.۳۰ درصد از اقتصاد جهان را نشان میدهد. در این سال ارزش تولید ناخالص داخلی در سراسر جهان ۹۴ هزار میلیارد دلار بوده، ارزش تولید ناخالص داخلی این کشور، ۳۳۰ میلیارد دلار بوده است.
این کشور این یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مس در جهان است که ۲۸ درصد از کل مس جهان را تولید می کند.
شیلی همچنین ۵۴ درصد از ذخایر لیتیوم جهان را در اختیار دارد. افزون بر این، صادرکننده اصلی زغال اخته، گیلاس، انگور، آلو و سیب است.
این کشور به عنوان یک رهبر جهانی در انرژیهای تجدیدپذیر رتبهبندی شده است و بر توسعه تولید هیدروژن سبز متمرکز است.
عملیات و شاخص ها
در بورس اوراق بهادار سانتیاگو (SSE)، اوراق قرضه، صندوق های سرمایه گذاری، گزینه های سهام، معاملات آتی، سکه های طلا و نقره ضرب شده توسط بانک مرکزی شیلی، و دلار آمریکا در Telepregón، پلتفرم الکترونیکی آن، معامله میشود.
شاخص های بورس اوراق بهادار سانتیاگو
در این بورس سه شاخص عمده به شرح زیر وجود دارد.
شاخص عمومی قیمت سهام Indice General de Precios de Acciones یا IGPA؛ یک شاخص وزنی بر اساس ارزش بازار است که تغییرات قیمتی اکثر سهام بورس را اندازهگیری میکند. این شاخص سالانه بازبینی میشود.
شاخص قیمت سهام انتخابی Indice de Precios Selectivo de Acciones یا IPSA ؛ از ۴۰ سهام پرمعامله تشکیل شده است و هر سه ماه یکبار تجدید نظر می شود.
شاخص Inter-۱۰ ؛ یک شاخص وزنی حجمی و از جمله ۱۰ سهام اصلی شیلی به شمار میرود. این شاخص، هر سه ماه یکبار تجدید نظر می شود. در این شاخص معاملات آتی با IPSA و دلار آمریکا انجام می شود.
پیشینه بورس اوراق بهادار در شیلی
اولین تلاشها برای ایجاد بورس اوراق بهادار در شیلی در سال ۱۸۴۰ با موفقیت کمی انجام شد. تلاشها در سال ۱۸۸۴به ایجاد یک بازار سهام تخصصی انجامید که در آن تمام معاملات + اوراق بهادار هدایت شود. بورس اوراق بهادار سانتیاگو در ۲۷ نوامبر ۱۸۹۳ به عنوان گامی بزرگ برای تزریق انرژی و نشاط به اقتصاد ملی تاسیس شد.
بورس سانتیاگو دارای چندین بازار است که در حال حاضر روزانه بیش از ۲ میلیارد دلار در سهام، اوراق بهادار با درآمد ثابت، ابزارهای بازار پول، سهام صندوق های سرمایه گذاری و اوراق بهادار خارجی معامله می شود.
در طول دهه گذشته، این بورس گسترش یافته و به یک مکان بینالمللی برای سرمایهگذاران خارجی و یک شریک استراتژیک برای بازارهای سهام منطقه تبدیل شده است.
تاریخچه بورس اوراق بهادار سانتیاگو
همانطور که کمی پیشتر عنوان شد، این بورس در سال ۱۸۹۳ تأسیس شد. احداث ساختمانی که اکنون این بورس در آن مشغول به فعالیت است در سال ۱۹۱۳ آغاز شد.
بورس اوراق بهادار سانتیاگو در سال ۱۹۷۳ به عضویت فدراسیون بورس های ایبروآمریکایی و در سال ۱۹۹۱ به عضویت فدراسیون جهانی بورسها درآمد.
در سال ۱۹۷۷ شاخص انتخابی قیمت سهام (IPSA) ایجاد شد.
در میان سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ سیستم Telepregon چگونه یک سبد سهام خوب تشکیل دهیم؟ تجارت الکترونیکی سهام و ابزارهای بدهی در این بورس راه اندازی شد.
در سال ۱۹۹۰ شرکت های شیلیایی تجارت خود را در بازارهای بین المللی آغاز کردند.
در سال ۲۰۰۰ بورس اوراق بهادار سانتیاگو، بازار خارجی را برای عرضه و تجارت اوراق بهادار خارجی آغاز کرد.
در سال ۲۰۱۲ این بورس فرآیند مناقصه برای شاخص های IPSA، IGPA و INTER-۱۰ را به پایان رساند آغازگر ETF ها در شیلی بوده است.
این بورس در سال ۲۰۱۴ توسط مجله مالی Euromoney به عنوان بهترین بورس اوراق بهادار آمریکای لاتین انتخاب شد.
آشنایی با نحوه عملکرد بورس اوراق بهادار سانتیاگو
بورس اوراق بهادار سانتیاگو از ساعت ۹:۳۰ صبح تا ۴:۰۰ بعدازظهر به وقت محلی به فعالیت میپردازد.
این بورس دارای چندین بازار است که در سهام، ابزارهای بازار پول، اوراق بهادار با درآمد ثابت، صندوق های قابل معامله در بورس (ETF)، مشتقات و اوراق بهادار خارجی معامله می کنند.
برخی از شرکت هایی که در SSE تجارت می کنند عبارتند از Chilectra، Sintex و Axxion.
این بازار همچنین از یک پلتفرم معاملات الکترونیکی به نام Telepregon برخوردار است.
اخبار استان گیلان
اخبار بازار جمعه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۳۴۴۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی چگونه یک سبد سهام خوب تشکیل دهیم؟ و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
پیش بینی بورس در هفته اول آبان
به گزارش بورس تابناک، آنچه از نظر اکثر صاحبنظران بازار سرمایه را به حرکت درخواهد آورد، ورود جریان پول به بازار سهام است؛ در غیر اینصورت حتی با توجه به گزارشهای مطلوب ۶ماهه انگیزهای برای ورود سرمایهگذار جدید و ایجاد روند مثبت در میانمدت وجود ندارد. این گزاره که پول هست اما در صندوقهای با درآمد ثابت پارکشده یا در حال پارکشدن است، نشان میدهد بستر موجود در بازار سرمایه بستری برای ریسک و اعتماد مجدد سهامداران و در نتیجه ورود سرمایه جدید به بازار نیست. همه این موضوعات در کنار ابهامات بودجه، برجام، مسائل اجتماعی و سیاسی و. بازار را در شرایطی نوسانی چشمانتظار نگه داشته است.
ریزش بیش از این متصور نیست
نیما میرزایی، کارشناس بازار سهام درخصوص کف حمایتی جدی در شاخصکل بورس گفت: به نظر میرسد محدوده یکمیلیون و ۳۰۰هزار واحد تا محدوده یکمیلیون و ۳۲۰هزار واحد یک حمایت جدی تکنیکال است. پیش از این نیز انتظار داشتیم شاخصکل در این محدوده حمایتشده و روند ریزشی آن متوقف شود. اتفاقی که در ۱۰روز گذشته در بازار سهام شاهد بودیم نیز در واقع تایید این مطلب است که با رسیدن شاخص به این محدوده و افت قیمت سهام مختلف، بازار وارد یک شرایط نوسانی و دست بهدست شده است.
وی اظهار کرد: با فرض ثابتماندن متغیرهای مختلف تاثیرگذار، انتظار ریزش بیشتر از این میزان برای شاخصکل متصور نیست و احتمال این خیلی کم است که این محدوده حمایتی از دست برود، اما مشکلی که وجود دارد این است که تزریق نقدینگی به بازار برای اینکه بازار بخواهد انگیزه رشد و خرید را داشته باشد، هنوز رخ نداده و پولها در صندوقهای درآمد ثابت پارک شدهاند یا در حال پارک شدن هستند. میرزایی در ادامه گفت: با توجه به اینکه نقدینگی کافی وارد بازار سرمایه نمیشود، انگیزه خرید وجود ندارد و در عین حال که بازار ریزش نمیکند انگیزه رشد هم وجود ندارد و در نتیجه بازار درجا میزند و حالت نوسانی پیدا کرده است.
کارشناس بازار سرمایه با اشاره به اینکه این وضعیت نوسانی فعلا در بازار ماندگار خواهد بود، اظهار کرد: من فکر میکنم وضعیت نوسانی بازار کماکان ادامه دارد ولی در این میان اتفاق مهم این است که بهمرور فروشندهها تضعیف میشوند و خریداران تقویت، بنابراین در بازار روند آرام رو به بالا خواهیم داشت ولی شیب سریعی نداریم و بازار صعود سرعتی نخواهد گرفت.
وی عدمورود نقدینگی به بازار را مهمترین عامل برای روند نگرفتن بازار به سمت صعود دانست و گفت: اگرچه ورود نقدینگی به بازار نداریم ولی با توجه به گزارشهای ۶ماهه که در روزهای اخیر منتشر شد، انگیزه و اعتمادبهنفس خریداران برای ورود به بازار رفتهرفته بیشتر میشود. میرزایی در بخش دیگری از صحبتهایش به ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک موجود در بازار سهام اشاره و عنوان کرد: جدیترین ریسک موجود در بازار سهام ناآرامیهایی بود که شکلگرفت و طبیعتا روی بازار سرمایه تاثیرگذار بود. البته در حالحاضر جو آرام شده و انتظار میرود این ریسک در روزهای آینده در بازار سرمایه کمرنگتر بشود. این کارشناس بازار سهام افزود: موضوع بعدی بحث رکود قیمتی دلار نیمایی است. در حالحاضر نرخ دلار نیمایی ۲۰درصد با بازار آزاد اختلاف دارد و یکی از دلایل جاماندگی بورس نسبت به تورم هم همین سرکوب قیمتی است که نسبت به دلار نیمایی انجام میشود.
این موضوع ۶۰درصد شرکتهای بورسی ما که صادراتیاند را بهصورت مستقیم از حق سود واقعیشان محروم میکند. در کنار این دو موضوع که میتوان از آنها بهعنوان مهمترین ریسکهای سیستماتیک بازار یاد کرد، موضوع نرخ بهره بینبانکی هم همچنان وجود دارد. میرزایی در ادامه و در مقابل برشماری ریسکهایی که بازار را تهدید میکند، اشارهای نیز به محرکهای موجود کرد و گفت: در مورد محرکهای رشد بازار سرمایه جز گزارشهای ۶ماهه که به آن اشاره کردیم میتوان به بحث تورم توجه کرد. تورم مشروط بر اینکه دلار نیمایی تعدیل شود و ما به سمت دلار تکنرخی حرکت کنیم محرک مهمی برای بازار سهام است.
این کارشناس بازار سهام به کاهش قابلتوجه P/ E برخی از شرکتها در گزارشهای ۶ماهه اشاره و عنوان کرد: در مرحله آخر هم ریزش شدید بازار سرمایه و گزارشهای ۶ماهه میتواند از عوامل جذابیت بازار سهام باشد، P/ E برخی از شرکتهای پالایشی در حالحاضر به ۵/ ۲ رسیده است. این موضوع نادر و برای پولهای بزرگ بهشدت جذاب و کمریسک است.
روند بازار تا اواسط آبان نزولی است
علی طباطبایی دیگر کارشناس بازار سهام نیز عنوان کرد: موضوع مشهود هفته گذشته کاهش فروشندهها در بازار بود، اما معضلی که در این میان وجود داشت ناامنی سرمایهگذاری بود که از ورود پول جدید به بازار سهام جلوگیری کرد. این ناامنی جنبههای مختلف سیاسی، اجتماعی و حتی درونبازاری دارد. وی ادامه داد: وضعیت موجود در بازار سهام باعثشده نهتنها رغبتی برای خرید در بازار سهام نباشد، بلکه شاهد فرار سرمایههای موجود نیز باشیم و به نظرم مادامیکه این ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک بازار را احاطه کرده باشند عدمتقاضا معضلی است که بازار همچنان با آن دستبهگریبان خواهد بود.
این کارشناس بازار سهام درخصوص گزارشهای ۶ماهه شرکتها نیز عنوان کرد: گزارشهای ۶ماههای که روانه کدال شده، گزارشهایی نیست که بتواند زیانهای سرمایهگذاران را پوشش دهد. این گزارشها نهایتا تاثیر مثبت یکی دو واحدی در P/ E چند سهم دارند که این موضوع تاثیر خاصی در بازدهیهای موردنیاز سرمایهگذارانی که تا به امروز در بازار ماندهاند، ندارد. طباطبایی اظهار کرد: بهنظر من گزارشهای ۶ماهه شرکتها از حیث مقایسه با سالهای گذشته گزارشهای خوبی است اما از نظر بازدهی آنچه موردنظر فعالان بازار سرمایه و سرمایهگذاران زیاندیده بوده، نیست و طبیعتا در ایجاد انگیزه برای ورود مجدد سرمایه به بازار سهام تاثیری ندارد. وی ادامه داد: بازار سهام در هفته آینده با تاثیرگیری از گزارشهای ۶ماهه مخصوصا در گروه پالایشی یکی دو روز حفظ خواهد شد ولی روند کلی بازار را برای هفته آینده و حتی تا اواسط آبانماه نزولی میبینیم.
طباطبایی نظر متفاوتی نسبت به محدوده حمایتی شاخصکل دارد. او در اینباره گفت: در کل خیلی با تکنیکال گرفتن شاخص و مخصوصا تکنیکالهای تکمعیاره موافق نیستم. بهنظر من حتی اگر شاخص تا محدوده یکمیلیون و ۲۷۰هزار واحد هم پایین بیاید نقص تکنیکالی ایجاد نشده و همچنان این امکان وجود دارد که بازار برگردد. کف حمایتی میتواند بشکند ولی بازار بازهم برگردد، اگر محرکی وجود داشته باشد.
این کارشناس بازار سهام به موضوع برجام و گزارشهای ۶ماهه بهعنوان محرکات بالقوه بازار سهام اشاره و عنوان کرد: موضوع برجام که فعلا منتفی است و گزارشهای ۶ماهه نیز همانطور که پیش از این به آن اشاره کردم بهقدری که زیان سهامداران را جبران کند گزارشهای جذابی نبوده است، لذا من فکر نمیکنم کف موجود، کف حمایتی مستحکمی برای شاخصکل بورس باشد. وی ادامه داد: بهطور کلی دو دسته موضوع بازار را اذیت میکند؛ یکی عوامل درون بازاری است که به چند شاخه تقسیم میشود و دیگری نیز عواملی است که از بیرون بازار سرمایه به آن تحمیل میشود. در مورد عواملی که بازار را از بیرون تحتتاثیر قرار داده، میتوان به اتفاقات اجتماعی سیاسی اخیر اشاره کرد.
علاوهبر این ابهامات متعدد در موضوعات مهمی همچون برجام نیز بازار را تحتتاثیر قرار داده و این عوامل از بیرون وضعیت بازار را تهدید میکند. طباطبایی بیان کرد: علاوهبر این موضوعات یکسری ریسکهای درون بازاری هم داریم. برای مثال ریسک بازارگردانها را چندینماه است که فریاد زدهایم. در حالحاضر بازارگردانها فول سهم شدند و حتی اگر جای مناسبی برای برگشت در بازار ایجاد شود، با اولین برگشتها بازارگردانان اقدام بهفروش خواهند کرد.
این کارشناس بازار سهام ادامه داد: موضوع بعدی معاملات الگوریتمی در بازار سرمایه است. کسانی که پایه الگوریتم را چیدهاند از بازار منفی سود میبرند، در نتیجه تلاش خود را برای اینکه از جانگرفتن بازار جلوگیری کنند خواهند کرد. وی ادامه داد: از طرف دیگر تفکری در بازار وجود دارد که مخالف هرگونه رشد است. این تفکر از سوی برخی مدیران فعلی بورسی مطرح میشود. این افراد معتقدند اگر بازار رشد را شروع کند، اتفاقات سالهای ۹۸ و ۹۹ تکرار خواهد شد و با هر ترفندی تلاش میکنند بازار حتی اگر قرار است مثبت شود هم با بالاترین سطح تعادل مثبت شود./دنیای اقتصاد
تفاوت معامله گران بزرگ با معامله گران خوب: هنر خوک بودن
تفاوت معامله گران بزرگ با معامله گران خوب
مقاله را با گزیدهای از کتاب Hedgehogging اثر Barton Bigg شروع میکنیم:
“تیم (اسم شخص) در یک دفتر آرام و جادار پر از مبلمان عتیقه، فرشهای شرقی نفیس با ظروف چینی در حومهای سرسبز از لندن و تنها با یک منشی کار میکند. حدس من این است که کسب و کار او ارزشی بیش از یک میلیارد دلار دارد که احتمالا نیمی از آن متعلق به خودش است. روی میز زیبای او یک پلاک کوچک قرار دارد که روی آن نوشته: «totis porcis» و کنار آن نیز یک خوک چینی کوچک نیز وجود دارد که روی آن نوشته: «خوک بودن شهامت میخواهد» فکر میکنم استنلی دراکن میلر، که این عبارت را اختراع کرده است، خوک را به او داده است.”
(totis porcis: عبارتی به زبان لاتین به معنی «همه خوک هستند». در میان معاملهگران ضرب المثلی وجود دارد تحت این عنوان که «وقتی شانس به تو رو کرد، مانند خوک حریص باش» به این معنا که اگر موقعیت مناسب از نظر ریسک به ریوارد نصیب معاملهگر شد، باید با حداکثر توان وارد معامله شود.)
برای به دست آوردن بازده طولانی مدت و زیاد، باید یک خوک باشید و اجازه دهید سود شما رشد کند. وقتی که اطمینان کمتری به معامله دارید، اهرم (لوریج) خود را کاهش دهید و با مقدار کم وارد معامله شوید. وقتی از تیم پرسیدم که چطور ضررهای اولیه خود را در کنار پیگیری ایدههای معاملاتی خودش کنترل میکرد و از دور خارج نشد، پاسخ داد: «با نزدیک ساحل ماندن…» (کنایه از در امنیت ماندن)
او گفت که پایههای دانش به مرور زمان به دست میآید. سپس به طور ناگهانی، یک رویداد یا اطلاعات جدید باعث به فکر فرورفتن شما میشود و در نهایت فرصتهای سرمایهگذاری کشف میشوند. شما نمیتوانید این فرآیند را با زور انجام دهید. باید منتظر باشید تا فرصت پیدا شود. در غیر این صورت «نزدیک ساحل بمانید»
چه چیزی معامله گران بزرگ را از معاملهگران خوب جدا میکند؟
پاسخ این است که بدانید چه زمانی حجم معامله را بزرگ کرده و کلِ خوک را بردارید.
اجازه بدهید توضیح دهم…
برای تبدیل شدن به یک معاملهگر خوب، باید بر مدیریت ریسک تسلط داشته باشید. مدیریت ریسک، پایه و اساس معامله موفق است. مدیریت ریسک هسته اصلی بقای شما در بازار برای طولانی مدت است.
پس از مدیریت ریسک، مدیریت معامله و چگونه یک سبد سهام خوب تشکیل دهیم؟ پورتفو مورد بررسی قرار میگیرد. البته این موضوعات کاملا از مدیریت ریسک مجزا نیستند اما پیچیدگیهای بیشتری به تصمیمگیریها اضافه میکنند مانند زمان شناسایی سود (سیو سود) یا قرارگیری صحیح موقعیتها و…..
مدیریت ریسک و مدیریت معامله مهارتهای مهمی در راستای تبدیل شدن به یک معاملهگر خوب هستند. تمام معاملهگران خوب در این زمینهها استاد هستند.
اما چیزی که باعث میشود معامله گران بزرگ یک سر و گردن بالاتر از معاملهگران خوب باشند، مهارت در این است که میدانند چه زمان باید بزرگترین تورهای خود را پهن کنند. به عبارت بهتر شناخت زمان بالا بردن حجم معاملات، یعنی خوک بودن (Totis Porcis) چه موقع است؟
معامله گران بزرگ وقتی فرصت خوبی نصیب آنها شود، به خوبی میدانند که چگونه از آن بهرهبرداری کنند. قیمتگذاریهای اشتباهی که به ندرت در بازار رخ میدهد. زمانی که قیمت خیلی از ارزشگذاری منصفانه و منطقی منحرف شده است.
به عنوان مثال در سقوط بزرگ سهام در ۱۹۲۹، جسی لیورمور ثروت زیادی کسب کرد. همچنین در ریزش بازار در ۱۹۸۷ و همچنین سقوط شاخص Nikkei ژاپن در ۱۹۹۰، پاول تئودور جونز پول خوبی به دست آورد. دراک و سوروس در سال ۱۹۹۲ با شرطبندی علیه بانک انگلیس او را شکست دادند. وارن بافت نیز استاد این کار است و نصف سرمایه خود را در شرکت امریکن اکسپرس (AXP) قرار داد. آن هم زمانی که قیمت آن بسیار ناچیز بود.
این همان چیزی است که ما FET مینامیم. تئوری بهره برداری از دمِ کلفت. (دمِ کلفت یا توزیع دمِ کلفت استعاره از زمانی است که قیمت یک چیز، خیلی از روند و روال عادی و بنیادین، منحرف شده است.)
بازارها و بازده سرمایهگذاران از یک قانون قدرتمند پیروی میکند، این قانون مانند قانون پارتو است. بازده به توزیع ۹۰/۱۰ پایبند است. این بدان معناست که در میان معاملهگران و سرمایه گذاران بزرگ، ۹۰ درصد از سود آنها، به طور متوسط فقط از ۱۰ درصد معاملاتشان حاصل میشود.
بیایید به موارد زیر از کتاب ریسک معاملهگری (Trading Risk) نوشته کنت گرانت (که با معاملهگرانی مانند کوهن، پاول جونز و دیگران همکاری کرده است) نگاه کنیم:
“چند سال پیش هنگام بررسی الگوهای سود و زیان (P/L) روند زیر را مشاهده کردم: تقریبا برای هر حساب معاملاتی که دیدم، اکثریت قریب به اتفاق سودها در تعداد انگشتشماری معامله متمرکز بود. هنگامی که این الگو را دیدم، تصمیم گرفتم فرضیه را بین نمونه بزرگی از مدیران پوتفو که داده های آنها در دسترس است، آزمایش کنم. به طور خاص، من معاملات را در حسابهای معاملاتی، بر اساس سودآوری آنها مرتب کردم. سپس به بالای لیست معاملات رفته و سود معاملات را با هم جمع کردم تا اینکه جمع کل با سود کلی حساب برابر شد.”
آنچه که من یافتم این فرضیه شگفتآور و مبهم را تقویت میکرد. تقریبا برای هرحساب، ۱۰ درصد معاملات پرسود، ۱۰۰ درصد یا بیشتر سود حساب معاملاتی را تشکیل میداد. در بسیاری از موارد، ۱۰۰ درصد سودآوری از کمتر از ۵ درصد معاملات ناشی میشد. علاوهبر این، این الگو به طور مداوم در سبکهای معاملاتی، کلاسهای دارایی، و شرایط مختلف بازار تکرار میشد. این یک مفهوم مهم است که پیامدهای گستردهای برای مدیریت پورتفو به همراه دارد که سعی میکنم برخی از آنها را بگویم.
برای شروع تصور کنید که کل سود شما، توسط ۱۰ درصد معاملاتتان بدست میآید. بنابراین، ۹۰ درصد دیگر معاملات شما سر به سر خواهد بود. یک لحظه فکر کنید. از هر ۱۰ معامله شما، ۹ معامله بدون سود خواهد بود.
این قانون برای تمام کلاسهای دارایی و سبکهای معاملاتی صادق است.
اینجاست که به مساله اصلی میرسیم. معاملهگران خوب نمیدانند چگونه این قانون قدرتمند را مهار کنند. در حالی که معاملهگران بزرگ این کار را میکنند. آنها ازاین قانون بهره برداری، و از آن به نفع خود استفاده میکنند.
دراکنمیلر در این زمینه میگوید: «وقتی وارد این حرفه شدم، اولین چیزی که از مشاور خود شنیدم این بود، که گاوها پول در میآورند، خرس ها پول در میآورند و خوکها ذبح میشوند.»
در اینجا قصد دارم به شما بگویم که من یک خوک بودم. (خوک استعاره از طمع کردن است.)
من قویا معتقدم تنها راهی که میتواند در دراز مدت، در کسب و کار ما ایجاد برتری کند، خوک بودن است. من فکر میکنم، متنوع سازی پورتفو، که امروزه به طور گستردهای در مدارس کسب و کار تدریس میشود، نادرستترین مفهوم است. اگر به تمام سرمایهگذاران بزرگ مانند وارن بافت، کارل ایکان، کن لگون و.. نگاه کنید، آنها در معاملات خود بسیار متمرکز هستند. آنها یک فرصت را کشف میکنند و با تمام قدرت روی آن شرط میبندند. این نوعی از فلسفه تکامل من است که شما در سال یک یا دو فرصت هیجان انگیز میبینید. اما بسیاری از مدیران مالی و افراد حقیقی را میبینید که تصور میکنند، باید سرمایهگذاریهای زیادی انجام دهند تا موفق شوند. در حالی که من میگویم تمام تخم مرغهای خود را داخل یک سبد بگذارید و تمام تمرکز خود را برای محافظت از سبد به کار ببرید.
اما چگونه میتوان یک خوک بود و باز هم مدیریت ریسک را به خوبی انجام داد. این جمله متناقض به نظر نمیرسد؟
میانگین معاملات شما، منجر به نتایج متقارن میشود. این بدان معنی است که قیمتگذاری در بازار به طور متوسط درست انجام میشود. بازار کارآمد است و توزیع بازده برای معاملات به طور تصادفی در میانه احتمالات قرار میگیرند.(سر به سر شدن نسبی معاملات). این معاملات به طور متوسط آلفا تولید نمیکنند. (معاملاتی با سود زیاد)
با استفاده از مدیریت ریسک و مدیریت معامله، یک معاملهگر خوب میتواند با کاهش معاملات با بازده منفی و متوقف کردن ضرر (کوتاه کردن ضررها)، بازدهی مثبت ایجاد کند اما روند صعودی آنها محدود به توزیع متوسط نتایج است و بیش از متوسط بازار نمیتوان کسب سود کرد که برای بازار بورس آمریکا، در بلندمدت نزدیک ۸ درصد یعنی مساوی با بازده سالانه شاخص بورس آمریکا در بلندمدت بوده است.
اما معاملهگران و سرمایه گذاران بزرگ متفاوت هستند. آنها در شناسایی نتایج نامتقارن و زمانهایی که قیمت انحراف زیادی از ارزشگذاری بنیادین دارد بسیار مهارت دارند. این معاملات، ریوارد به ریسک یا «بازده به ریسک» بسیار بالاتری دارند و توزیع نتایج احتمالی آتی آنها به شکل زیر است و میتوان با مورد ریسک قرار دادن مبلغی اندک، سودی چندین برابرِ آن ریسک کسب کرد.
احتمال بازدهی منفی و مقدار آن بسیار کمتر از بازدهی مثبت و مقدار آن است
و این معاملهگران نه تنها در تشخیص این فرصتها مهارت دارند، بلکه وقتی چنین فرصت را مشاهده کردند، تمام تخم مرغها را داخل یک سبد میگذارند و تا میتوانند از این خطای بازار استفاده میکنند. آنها میدانند که چنین فرصتهایی بسیار نادر هستند.
معامله گران بزرگ به این خاطر که میتوانند آینده را پیشبینی کنند، بزرگ نمیشوند. اساسا پیشبینی یک کار احمقانه است.
آنها به این دلیل بزرگ هستند که ذخیرهای از دانش و مهارت در تشخیص الگوها را در اختیار دارند. این به آنها امکان میدهد تا طیف وسیعی از امکانات یک مجموعه فرصت را ارزیابی کرده و مواردی را که ریسک به بازده آنها نامتقارن است، شناسایی کنند.
این افراد پایههای تجربی دارند که به آنها اجازه میدهد تا به صورت کاملا تهاجمی معامله کنند و در عین حال ریسک خود را مدیریت کنند. به بیان ساده آنها اطمینان به درستی کار خود دارند در حالی که اکثر معاملهگران خوب چنین اعتمادی ندارند. بنابراین معاملهگران خوب معاملههای خود را کوچک و قابل کنترل نگه میدارند.
استنلی دراکن میلر
بازگردیم به ابتدای متن. در آنجا به نقل از کتاب Hedgehogging گفتیم:« پایههای دانش به مرور زمان به دست میآید. سپس ناگهان با وقوع اتفاقی خاص و یا درز اطلاعات جدید، فکری به ذهن خطور میکند، وارد فرآیند پردازش شده و در نهایت فرصتهای سرمایهگذاری کشف میشوند. شما نمیتوانید این فرآیند را با زور انجام دهید. باید منتظر باشید تا فرصت پیدا شود.»
فرآیند تکاملی یک معاملهگر باید بر روی تسلط بر مدیریت ریسک متمرکز باشد. پس از آن مدیریت معاملات (باز نگه داشتن معاملات برنده تا حد امکان) و در نهایت پس از آنکه تجربیات مفید به مرور زمان انباشته شد، معاملهگر میتواند فرصتهای معاملاتی نامتقارن (ریسک به بازده بالا) را پیدا کند. در چنین زمانی معاملهگر میتواند به سراغ Totis Portis برود.
اما تا آن زمان بهتر است «نزدیک ساحل بمانید».
متن را با گفتهای از دراکنمیلر به پایان میرسانیم:
«راه ایجاد بازدهی بلند مدت بیشتر، حفظ سرمایه است. وقتی که نسبت به یک معامله برنده اطمینان پیدا کردید با تمام قدرت به سراغ آن بروید. خوک بودن شهامت میخواهد.»
ولث تک چیست؟ | انواع سرویسهای ولث تک
بسیاری از افراد، ولث تک را یک تکنولوژی تحول آفرین میدانند. رباتهای مشاور، سرویسهای سرمایهگذاری خرد، ابزارهای مدیریت سبد سهام، چند مثال از تکنولوژیهایی هستند که در دستهی ولث تک قرار میگیرند. این تکنولوژی تا کنون صنعت مالی جهان را بسیار دگرگون کرده است و در آینده نیز تحولات بسیاری را به ارمغان خواهد آورد. اما چگونه؟ در این مقاله از درگاه پرداخت پیپینگ به توضیح بیشتر ولث تک میپردازیم.
ولث تک چیست؟
ولث تک از دو کلمهی wealth به معنای سرمایه، و tech به معنای تکنولوژی تشکیل شده است و زیرمجموعهای از فین تک است. همان طور که فین تک، امور مالی را با تکنولوژی ترکیب میکند تا راه و روش ما را در سازماندهی، خرج کردن و دریافت پول متحول کند، ولث تک نیز سرمایه را با تکنولوژی ترکیب میکند تا روشهای مدیریت سرمایه و سرمایهگذاری را بهبود بخشد.
ارزش بازار ولث تک
با توجه به دادههای آماری وبسایت FinTech Global، ولث تک یکی از داغترین بازارها در حوزهی فین تک است. این بازار از سال 2014 رشد چشمگیر خود را آغاز نمود و تا سال 2018 حجم سرمایهگذاری در آن بیش از پنج برابر افزایش یافت. این روند ادامه یافت و در سه ماههی اول 2019 حجم سرمایهگذاری در آن به 2.5 میلیارد دلار، یعنی بیش از نصف کل سرمایهگذاری سال قبل رسید.
انواع سرویسها و راه حلهای ولث تک
صنعت رو به رشد ولث تک را میتوان به طور کلی در هفت دسته تقسیمبندی کرد: رباتهای مشاور، بازنشستگی رباتیک، کارگزاریهای دیجیتال، سرمایهگذاری خرد، ابزارهای سرمایهگذاری، مدیریت سبد سهام و نرمافزارهای خدمات مالی.
رباتهای مشاور | Robo-advisors
اولین چیزی که ممکن است با شنیدن کلمهی ولث تک به ذهن آید، رباتهای مشاور است. این رباتها که از الگوریتمهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین استفاده میکنند، در بین سیستمهای مشاورهی سرمایهگذاری و مدیریت مالی بسیار پرطرفدارند. این رباتها با توجه به اهداف کاربر و درآمد او، موقعیتهای مناسب را برای سرمایهگذاری به کاربر معرفی میکنند.
از آنجایی که هوش مصنوعی تقریبا به طور کامل دخالت انسان را حذف میکند، هزینهی این سرویسها نسبتا پایین است. این هزینههای پایین باعث شده است که افرادی که قبلا نمیتوانستند از پس هزینهی مشاوران انسانی برآیند نیز وارد دنیای سرمایهگذاری شوند.
برخی از نمونههای مشهور رباتهای مشاور، Wealthfront و Wealthsimple هستند.
بازنشستگی رباتیک | Robo-retirement
پلتفرمهای بازنشستگی رباتیک، ابزارهایی هستند که با استفاده از الگوریتمهای تنظیم شده توسط رباتهای مشاور، برنامهی بازنشستگی کاربران را مدیریت میکنند. این پلتفرمها به افراد و همچنین کسب و کارهای کوچک کمک میکنند تا برنامههای پسانداز خود را بهتر مدیریت کنند.
RobustWealth یکی از نمونههای این پلتفرم است.
کارگزاریهای دیجیتال | Digital brokerage
هدف این پلتفرمها ارائهی دسترسی سریع و آسان سرمایهگذاران به بازار سهام و پیدا کردن موقعیتهای خوب سرمایهگذاری است. یک شکل پرطرفدار کارگزاری دیجیتال، تجارت اجتماعی است. در تجارت اجتماعی، همانند دیگر شبکههای اجتماعی، میتوانید افرادی را دنبال کنید. با دنبال کردن افراد میتوانید مشاهده کنید که آنها در چه چیزهایی سرمایهگذاری کردهاند.
eToro یکی از پلتفرمهای کارگزاری دیجیتال به شکل تجارت اجتماعی است.
سرمایهگذاری خرد | Micro-investing
برخی پلتفرمهای ولث تک در حوزهی سرمایهگذاریهای خرد فعالیت میکنند. این پلتفرمها به کاربران امکان این را میدهند تا بتوانند بدون نیاز به پرداخت حق کمیسیون، به طور مرتب مقدارهای کمی پول سرمایهگذاری کنند. هدف از این کار به دست آوردن پساندازهای بزرگ، با سرمایهگذاریهای کوچک و کمخطر است.
معمولا ارائه دهندگان این نوع پلتفرم، با دریافت مقدار کمی حق اشتراک به صورت ماهیانه، کسب درآمد میکنند.
Stash که یک پلتفرم سرمایهگذاری خرد است، به کاربران امکان شروع سرمایهگذاری را تنها با مبلغ پنج دلار میدهد.
ابزارهای سرمایهگذاری | Investment tools
این مبحث شامل سرویسهای دیجیتالی مختلفی میشود که به سرمایهگذاران اطلاعات بیشتری از طریق ارتباط گرفتن با خریداران، انجام تحقیقات، و دسترسی به مشاوره ارائه میدهند.
برای مثال، Nerdwallet امکان دسترسی به شبکهای از سرمایهگذاران خبره را به کاربران ارائه میدهد. علاوه بر آن کاربران میتوانند کارگزاریهای دیجیتالی موجود در بازار را با یکدیگر مقایسه کنند و گزارشهای پژوهشی را از طریق خبرنامه دریافت کنند.
مدیریت سبد سهام | Portfolio management
پلتفرمهای مدیریت سبد سهام در ولث تک، ابزاری هستند که به سرمایهگذاران امکان مدیریت و بررسی سبد سهام را در یک بستر واحد فراهم میسازند. این پلتفرمها امکان آنالیز و پیشبینی سرمایهگذاریها را به کاربران میدهند. همچنین به آنها کمک میکنند تصمیماتی را برای بهینهسازی تخصیص منابع به پرتفویهای مختلف خود اتخاذ کنند.
استارتاپ فرانسوی Grisbee نمونهای از این پلتفرمها است.
نرمافزارهای خدمات مالی | Financial services softwares
این دسته شامل شرکتهایی میشود که با ارائهی نرمافزارهای تخصصی، امکان مدیریت سرمایه و انتخاب استراتژیهای سرمایهگذاری را فراهم میکنند.
این دسته بیشتر بر خدمات B2B تمرکز دارد. شرکت Plaid Technologies یک واسطهی نرمافزاری است که برنامههای مالی کاربران را به شکل امن، به حسابهای بانکی آنها متصل میکند.
تاثیر ولث تک بر مدیریت سرمایه و صنعت مشاورهی مالی
ولث تک در سالهای اخیر به شکل نمایی رشد کرده است. به واسطهی این رشد، مدیریت سرمایه، و به طول کلی صنعت مالی به طور مداوم تحولاتی را به دنبال داشته است. پلتفرمها و راه حلهایی که از تکنولوژیهایی مانند کلاندادهها و هوش مصنوعی استفاده میکنند به تدریج جانشین سرویسهای سنتی مدیریت سرمایه شدهاند.
به همین دلیل است که بسیاری از شرکتهای بزرگ که این روند را شناختهاند، ابزارهای اختصاصی خود را ایجاد کردهاند، یا برای توسعهی آنها با کسب و کارهای فین تکی همکاری کردهاند.
با این حال، به ویژه برای افرادی با ارزش خالص دارایی بالا (HNWIs)، سیستمهای ولث تک بدون وجود یک جزء انسانی محدودیتهایی را ایجاد میکند. آن چه به نظر میرسد یک عامل بسیار مهم در موفقیت تجارتِ مشاورهی مالی، شخصی سازی است. هر فرد با توجه به نیازها و شرایط خاص خود، به مشاورهی خاصی نیازمند است که هنوز الگوریتمهای کامپیوتری قادر به اجرای بینقص آنها نیستند.
در عین حال، تخصص فنی نیز به تنهایی دیگر برای مشاورهی مالی کافی نیست. نکتهای که مشاوران مالی باید به آن توجه کنند، این است که آن چه ما را به عنوان انسان از تکنولوژی متمایز میکند را دریابند و این مهارتهای خاص را توسعه دهند.
آیندهی ولث تک
با توجه به تحولاتی که ولث تک تا به امروز در صنعت مالی ایجاد کرده است، مطمئنا میتوانیم در آینده منتظر نوآوریهای جدید و هیجانانگیز بسیاری باشیم.
این امر پذیرفتنی است که ولث تک سرانجام جایگزین مشاوران مالی خواهد شد؛ با این حال هیچ کس نمیتواند به صورت قطعی بگوید که آیا این اتفاق میافتد یا نه، و یا چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد. ممکن است دو یا سه سال، یک دهه، یا بیشتر باشد. بنابراین بهتر است تمرکز خود را بر آنچه اکنون میتوانیم در افق این تکنولوژی ببینیم اختصاص دهیم.
ابتدا، برای حفظ حریم شخصی افراد، امنیت دادهها باید اولویت شمارهی یک ارائهدهندگان ولث تک شود. هر شرکتی که این مورد را نادیده بگیرد، احتمالا در آینده کمتر مطرح خواهد بود.
علاوه بر آن، توسعهی فناوریهای پیشبینی و آنالیز دادهها برای بقای شرکتهای ولث تک بسیار مهم است؛ چرا که به آنها کمک میکند تا بینش بهتری در مورد رفتار مشتریان و نیازهای آنها به دست آورند و بتوانند خدمات و محصولات خود را بهبود بخشند. طبق یک بررسی، شرکتهای مدیریت دارایی که از این فناوریها بهره بردهاند، در 12 ماه گذشته به طور متوسط 11 درصد در تعداد مشتریان رشد داشتهاند.
به جز اینها، رایانش ابری نیز به عنوان یک فناوری مهم در ولث تک باقی خواهد ماند؛ چرا که یکی از عوامل اصلی رشد پایدار شرکتها است. طلوع فناوری بلاک چین نیز دستههای جدید دارایی را ایجاد کرده است و به این کار نیز ادامه خواهد داد. و در آخر رایانش کوانتومی به مدیران سرمایه کمک خواهد کرد تا با بار اضافی اطلاعات دست و پنجه نرم کنند و تصمیمگیری برای سرمایهگذاریهای درازمدت را بهبود بخشند.
جمع بندی
ولث تک نحوهی برخورد مشاوران و سرمایهگذاران را نسبت به مدیریت سرمایه دگرگون کرده است. این فناوری با این که چالشهای جدیدی را برای بازار ایجاد کرده است، اما فرصتهای بسیاری را نیز به ارمغان آورده است. برای استارتاپهای ولث تکی، این به معنای ارائهی ایدههای تازه برای استفاده از فناوریهای نو، با تمرکز بر امنیت دادهها، پیشبینی و آنالیز دادهها، و بسیاری موارد دیگر است. برای مشاوران مالی نیز، این به معنای ارائهی ارزشهایی است که فراتر از توانایی الگوریتمهای کامپیوتری باشد.
سبد صادراتی ایران همچنان متمرکز/ چگونه تحریم را خنثی کنیم؟
به گزارش خبرنگار مهر، روز گذشته رضا فاطمی امین وزیر صمت در مراسم تجلیل از صادرکنندگان برتر به موضوعی اشاره کرد که طی ۵۰ سال گذشته، مورد بی توجهی واقع شده است. «عدم پیچیدگی اقتصادی» مسألهای است که اگرچه از سوی دولتها و مسئولان مختلف طی سالهای گذشته مورد انتقاد قرار گرفته اما در مقام عمل، سیاست خاصی برای گذر از این چالش و بهبود شاخص پیچیدگی اقتصادی طراحی نشده است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
عمده روشی که میتوان از طریق آن پیچیدگی اقتصادی را بهبود بخشید تنوع بخشی به محصولات صادراتی است؛ در واقع بر اساس «نظریه پیچیدگی» هر قدر محصولات تولیدی و صادراتی یک کشور پیچیدهتر باشند و تنوع و فراگیری بالاتری داشته باشند، آن کشور رشد اقتصادی پایدارتر و درآمد سرانه بیشتری خواهد داشت؛ در واقع شاخص پیچیدگی اقتصادی نشان میدهد که چطور تنوع صادرات میتواند نمایانگر اختلاف توسعه یافتگی اقتصادی آشکار بین کشورها باشد. این شاخص نسبت به سایر شاخصها (مانند حکمرانی خوب و توسعه انسانی) بهتر و دقیقتر میتواند رشد اقتصادی و حجم فعالیتهای اقتصادی یک کشور را بازتاب دهد که بر همین اساس، کشورهای ژاپن، سوئیس، آلمان، کره جنوبی و سنگاپور، ۵ کشور با بیشترین پیچیدگی اقتصادی در سال ۲۰۱۹ بوده اند.
۵ کشور نخست با بیشترین پیچیدگی اقتصادی
ایران نشان میدهد که در خلال ۵۰ سال اخیر وضعیت کشور در مقایسه با سایر کشورها همواره نوسانی بوده و نتوانسته مطابق با پتانسیلها جلو برود؛ آنطور که کارشناسان اقتصادی میگویند در حال حاضر اقلام کمتر از ۳۰۰ قلم کالای ایرانی ۹۰ درصد از سهم اقلام صادراتی را در اختیار دارند. است. ضمن اینکه اصلیترین کالاها و محصولات صادراتی ما محدود به محصولات پتروشیمی، صنایع معدنی و برخی از محصولات کشاورزی و صنایع غذایی است.
برای ارزیابی دقیقتر باید به وضعیت سبد صادراتی کشور در نیمه نخست سال جاری اشاره کرد که بخش عمدهای از محصولات این سبد متمرکز بوده و اختصاص به کالاهای بدون ارزش افزوده خاصی همچون پروپان مایع شده، متانول، بوتان مایع شده، گاز طبیعی مایع شده و پلیاتیلن گرید فیلم دارد.
از سویی دیگر مقاصد صادراتی ایران نیز همواره محدود بوده اند؛ به گونهای که طبق گفته غلامحسین شافعی رئیس اتاق بازرگانی ایران حدود ۷۵ درصد از صادرات کشور تنها به پنج مقصد انجام میشود.
شافعی این موضوع را عاملی برای نرسیدن به جایگاه مناسب در زنجیره ارزش جهانی میداند و معتقد است که عدم تنوع بخشی به محصولات و مقاصد صادراتی، به جایگاه کشور از نظر درجه اعتبار بازار بین المللی خدشه وارد کرده است.
این گزاره مُهر تأییدی بر عدم توجه دولتها به توسعه سبد صادراتی کشور میزند و ضرورت تغییر ساختار تجارت کشور با هدف افزایش توان مقاومتپذیری و کاهش آسیبپذیری را بیان میکند.
سبد صادراتی چگونه متنوع میشود؟
نکته قابل توجه اینکه اگر دولت سیزدهم به صورت واقعی به دنبال اجرای این سیاست است باید بداند که سبد متمرکز صادراتی ایران زمانی میتواند متنوع شود که اقتصاد کشور به سمت صادرات محور بودن حرکت کند زیرا در داخل کشور محصولات متنوعی تولید میشود اما مقیاس صادراتی برای این تولیدات وجود ندارد و بسیاری از کالاها فقط برای تأمین نیاز داخل تولید میشود.
در این ارتباط محمد لاهوتی رئیس کنفدراسیون صادرات ایران معتقد است که «برای تنوع بازار و تنوع کالایی نیازمند حمایت از صنعت و حرکت به سمت تولید محصول و حمایت از صنایع پایین دستی هستیم.»
وی تاکید میکند که «وقتی ۵۰ درصد سبد کالایی ما را پتروشیمیها در اختیار دارند که مواد اولیه کارخانهها و کالاهای واسطه تولید هستند، باید با حمایت از صنایع پایین دستی سعی کنیم که زنجیرههای تولید را مرحله به مرحله ایجاد کنیم باید با حمایت از صنایع پایین دستی سعی کنیم که زنجیرههای تولید را مرحله به مرحله ایجاد کنیم. از این طریق است که میتوانیم تنوع کالایی بالا و ارزش افزوده بالاتری داشته باشیم.»
لاهوتی در مورد بازاریابی نیز به شرایط تحریمی اشاره میکند و معتقد است که «حداقل کاری که با توجه به این شرایط میتوان انجام داد آن است که صادرات به کشورهای همسایه را به سمت محصول و کالاهای ساخته شده سوق دهیم. همچنین همانطور که بارها از سوی مقامات مسئول اعلام شده، بازارهای هدف صادراتی را ۱۵ کشور همسایه به علاوه چین و هند قرار دهیم. در عین حال تعرفههای ترجیحی نیز میتواند به کمک صادرات بیاید و هزینهها را برای صادرکنندگان کاهش دهد.»
نکته دیگر که برای صادراتمحور شدن باید مورد توجه قرار گیرد این است که علاوه بر حمایت صنایع پایین دستی و بازاریابی، باید صدور یک شبه بخشنامه و قانون همچون ایجاد محدودیت یا ممنوعیت صادرات کالاها از ادبیات اقتصادی کشور حذف شود و در ادامه زمینه برای واردات و یا حتی تولید ماشین آلات برای به روزرسانی خطوط تولید به ویژه تولید دانش بنیان فراهم شود.
همچنین توجه ویژه به صادرات محور شدن اقتصاد ایران در برنامههای بالادستی نکته دیگری است که از سوی فعالان اقتصادی مورد تاکید قرار گرفته است؛ شافعی رئیس اتاق بازرگانی ایران در این ارتباط تاکید میکند که «افزایش صادرات نیاز به افزایش تولید کالای باکیفیت دارد. برنامه ریزی برای همکاری بلندمدت با همسایگان و در نظر گرفتن تحولات سیاسی و اقتصادی در این زمینه نقشی مهم ایفا میکند. در شرایطی که پیشبینی میشود قدرت اقتصادی جهان در سالهای آینده تغییر کند جبران عقبافتادگیهای اقتصادی در برنامه هفتم توسعه میتواند اقتصاد ایران را به جایگاه واقعی خود برساند.»
دولت سیزدهم چه میکند؟
بر این اساس، آنطور که فاطمی امین گفته، تنوع بخشی به محصولات صادراتی و توجه به صادرات محصولات با فناوری بالا از جمله کالاهای دانش بنیان به صورت ویژه مورد توجه قرار گرفته است. طبق اعلام وزیر صمت، دولت سیزدهم برای بهبود این شاخص سیاست گذاری کرده است، به گونهای که «طبق برنامه ریزی های انجام شده تا سال ۱۴۰۴ رتبه ایران در شاخص پیچیدگی اقتصادی به زیر ۴۰ خواهد رسید که دولت در این راستا سعی میکند زیرساختهای تجارت که همان ایجاد روابط سیاسی و بین المللی و توسعه زیرساختهای لجستیک چگونه یک سبد سهام خوب تشکیل دهیم؟ و انتقال پول است را فراهم کند.»
در همین ارتباط علیرضا پیمان پاک رئیس سازمان توسعه تجارت ایران چندی پیش به مهر گفته بود که برای تنوع بخشی سبد و مقاصد صادراتی بازارها را بر اساس دو نگاه -اقتصادی و سیاسی- منطقه بندی و دسته بندی کرده اند. به گفته پیمان پاک، «در حوزه سیاسی کشورهایی که طی سالهای گذشته با ما هم سو بودند و قرابت فرهنگی و اجتماعی با ما دارند و در حوزه اقتصادی هم کشورهای دارای اقتصاد مکمل با ما و درصد موفقیت کالاهای ایرانی از نظر حجم کالا و حجم بازار در آن کشورها مدنظر قرار دارد.»
آنطور که رئیس سازمان توسعه تجارت گفته «در برنامهای که برای نقشه راه توسعه صادرات داریم بیش از ۴۰ کشور را مد نظر قرار دادهایم که در ۲۲ گستره جغرافیایی هستند. عدد و رقمهای مربوط به تجارت با این مناطق را نیز مشخص کرده ایم؛ به این معنا که برای ۳۵- ۴۰ میلیارد دلاری که میخواهیم در ۴ سال آینده صادرات داشته باشیم نقاط هدف تعیین کرده ایم و زیرساختها را در حوزه حمل و نقل، جریانهای توسعه بازار، سیستم بانکی، نظامات تعرفهای و توسعه داده ایم.»
همچنین به گفته پیمان پاک دولت سیزدهم تاکید زیادی روی فعال سازی عضویت ایران در اتحادیهها و پیمانهای منطقهای و البته رفتن به سمت تجارت ترجیحی و آزاد دارد، در همین راستا نیز با برگزاری جلسات فشرده، برقراری تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا تا سال آینده نهایی خواهد شد. از سویی دیگر نیز ایران عضو پیمان شانگهای شده که از همین ابزار میتواند برای توسعه بازارهای صادراتی خود استفاده کند.
طبق گفته مسئولان سازمان توسعه تجارت ایران، تجارت ترجیحی با اندونزی احیا و به زودی امضا چگونه یک سبد سهام خوب تشکیل دهیم؟ میشود. برای راه اندازی تجارت آزاد با کشورهای پاکستان، غرب آفریقا و شرق اروپا برنامه ریزی انجام شده است.
همچنین آنطور که پیمان پاک اعلام کرده «از ابتدای سال تا امروز ۴۰ هیأت تجاری از آفریقا به ایران آمدند و هفته آینده نیز ۳۱ مدیر خرید از شرکتهای بزرگ روسیه و بلاروس به تهران میآیند تا توافقات مهمی انجام شود.»
موضوع دیگر نیز که در دستور کار دولت سیزدهم قرار گرفته، تکمیل زنجیرههای صادراتی است؛ پیمان پاک در این رابطه میگوید «در حال حاضر یک سری محصولات سنتی ما مثل پتروشیمی، سیمان، فولاد و … صادر میشود که با توجه به شرایط ارزی کشور ما بنا نداریم جلوی صادرات این محصولات را بگیریم و قرار هم نیست بگیریم منتهی برنامه ما حرکت به سمت تکمیل زنجیره هاست. هم اکنون برنامه این است که تمام سیاستهای تشویقی صرف زنجیرهها شود و صرف محصولات بالادستی و خام نشود. برای شکل گیری زنجیرهها باید سیاستهای تشویقی را جلو ببریم؛ یعنی اگر به کشوری پتروشیمی صادر میشود کالاهای پایین دست نیز صادر شود. بنابراین در نقاط هدف به تکمیل زنجیرهها بسیار تاکید کرده ایم.»
به گزارش مهر، زمانی که یک سبد صادراتی از نظر تنوع، حجم و قیمت کالایی محدود باشد، در صورتی که اتفاق خاصی در یک برهه از زمان رخ دهد، آسیب بزرگی به صادرات و اقتصاد وارد میشود که نمونه آن را نیز طی ۴ سال اخیر و با بازگشت تحریمهای اقتصادی شاهد بودیم.
شرایط تحریمی به تنهایی تجارت را پرریسک و بازارها را محدود میکند، بنابراین با توجه به آنچه در واقعیت در حال وقوع است، اولین راه برون رفت از این وضعیت، تنوع بخشی به سبد صادراتی و فاصله گرفتن از خام فروشی و کالاهای فاقد ارزش افزوده است. این موضوع نیز با افزایش صادرات دانش بنیان و صنایع پایین دستی محقق میشود و میتواند تبعات تحریم بر صادرات را به حداقل برساند.
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۴۳۹۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
عبور حجم مبادلات تجاری منطقه اقتصادی لامرد از مرز ۸۰۴ میلیون دلار
احسان انصاری ضمن تبریک به همه فعالان عرصه صادرات، از عبور حجم مبادلات تجاری (واردات و صادرات) این کانون صنعتی و معدنی از مرز ۸۰۴ میلیون دلار خبر داد.
مدیر عامل منطقه ویژه اقتصادی لامرد گفت: در شش ماهه نخست امسال صادرات ۱۳ هزار تن کالا به ارزش ۲۶۳ میلیون دلار از گمرک منطقه ویژه اقتصادی لامرد به ۳ کشور دنیا صورت پذیرفته است.
او گفت: عمده کالاهای صادر شده، شمش آلومینیوم بوده که کشورهای ترکیه، چین و جمهوری آذربایجان عمده خریداران کالای صادراتی منطقه ویژه اقتصادی لامرد از طریق این گمرک بوده اند.
اثر چگونه یک سبد سهام خوب تشکیل دهیم؟ صادرات بر توسعه اقتصادی منطقه ویژه اقتصادی لامرد
انصاری با اشاره به اثر صادرات بر توسعه منطقه گفت: صادرات غیر نفتی علاوه بر تقویت خود اتکایی کشور در زمینه تامین ارز باعث قویتر شدن اقتصادی بنگاههای کوچک و بزرگ خواهد شد. ایجاد شرکتهای بزرگ صادراتی در منطقه ویژه به منظور حفظ و توسعه بازارهای صادراتی از مهمترین دستاوردهای اقتصاد صادرات محور برای منطقه است.
او ادامه داد: البته این کار نیازمند عزم ملی دستگاههای اجرایی است و ضرورت دارد اقدامات راهبردی و موثری نیز از سمت دولت صورت گیرد تا نتایج فوق الذکر حاصل شود و یکی از موثرترین اقدامات کاهش تنشهای بین المللی، حفظ و توسعه بازارهای هدف و پرهیز از اقدامات شتابزده در حوزه قوانین گمرکی است.
انصاری با اشاره به سرمایه گذاری خارجی در این کانون صنعتی گفت: اگر امکان حضور سرمایهگذاران خارجی در منطقه ویژه را فراهم کنیم، به دست آوردن بازارهای هدف صادراتی برای سرمایه گذار خارجی خیلی راحتتر و آسانتر است و تراز تجاری کشور را نیز افزایش خواهد داد. دولت نیز مصمم است که از سرمایهگذاریهای خارجی بهرهمند شود.
او گفت: نیروی کار ارزان، مواد اولیه قابل دسترس و نزدیکی به بازارهای تجاری دنیا و برقراری کریدور شمال جنوب میتواند گره سرمایهگذاری خارجی در منطقه را بگشاید. البته از حضور سرمایهگذاران ایرانی خارج از کشور نیز بسیار استقبال خواهیم کرد.
مدیر عامل منطقه ویژه اقتصادی لامرد با اشاره به افق صادراتی منطقه ویژه گفت: قطعاً هر کالایی و خدماتی که در منطقه ویژه تولید میشود افق صادراتی متفاوتی خواهد داشت و بنا به نوع محصول این نگاه میتواند متغیر و متفاوت باشد.
او گفت: کشورهای همسایه و کشورهای اروپایی میتواند ظرفیت مناسبی برای صادرات محصولات این منطقه باشد. موقعیت ژئوپلیتیکی کشور عزیزمان ایران و همچنین موقعیت سوق الجیشی شهرستان لامرد چگونه میتواند سهم واقعی منطقه را از صادرات تأمین کند؟
انصاری گفت: ایران عزیز در منطقهای واقع شده که به اذعان همه اقتصاددانها و کارشناسان سیاسی شاهراه ارتباطی جهان است، از یک سو خلیج همیشه فارس و از سوی دیگر دریای خزر موقعیت در دسترس داشتن آبهای آزاد که مؤلفه مهم در صادرات است برای ما فراهم آورده است.
او گفت: شهرستان لامرد نیز به دلیل نزدیکی به دریا و امکان صادرات از چندین اسکله صادراتی نزدیک خود و همچنین ایجاد گمرک در منطقه ویژه و معافیتهای مالیاتی منطقه جهت تولید و صادرات و وجود فرودگاه بین المللی و همچنین امکان ارتباط مسیر ریلی و متصل شدن به ریل سراسری کشور مزایای بالقوهای را برای منطقه فراهم کرده که مطمئناً ما نیز از آن استفاده خواهیم کرد.
شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟
شرکت هلدینگ (Holding Company) که گاهی در ایران – با کمی بیدقتی – به عنوان شرکت مادر هم شناخته میشود، اصطلاحی است که طی سالهای اخیر در ادبیات مدیریتی و رسانهای کشور بسیار رواج پیدا کرده است.
البته مفهوم هلدینگ و شرکت های هلدینگ به تازگی مطرح نشده و چندین دهه قدمت دارد. اما گسترش کسب و کارهای اینترنتی طی سالهای اخیر و افزایش رغبت به سرمایهگذاری در استارت آپها باعث شده که هلدینگهای جوانِ بسیاری شکل بگیرند و این اصطلاح، به گفتگوهای روزمره هم راه پیدا کند.
جالب اینجاست که افراد بسیاری، هر مجموعهای از فعالیتهای متنوع را هلدینگ فرض میکنند. مثلاً بعید نیست پای صحبت یک دوست بنشینید و او بگوید: «اخیراً در شرکت خود کارهای مختلفی انجام میدهیم و میشود گفت به یک هلدینگ تبدیل شدهایم.»
منظور از شرکت سرمایه گذاری چیست؟
برای اینکه شرکت هلدینگ را به خوبی درک کنیم، لازم است ابتدا تعریف شرکتهای سرمایه گذاری را بشناسیم. سپس به این موضوع بپردازیم که هلدینگ چه تفاوتی با یک شرکت سرمایه گذاری دارد.
تعریف شرکت سرمایه گذاری
شرکت سرمایهگذاری، یک بنگاه اقتصادی است که سرمایهی خود را با هدف کسب سود، به خرید سهام شرکتها، صندوقها و سایر داراییهای سود ده، اختصاص میدهد.
شرکت سرمایهگذاری بسته به ترجیحات سرمایهگذاران خود و میزان ریسک پذیری آنها، سبد سرمایه گذاری (پورتفوی) خود را تشکیل داده و مدیریت میکند.
ویژگی مهم شرکتهای سرمایهگذاری این است که هنگام خرید سهام شرکتها تمایل ندارند به ساختار مدیریتی و جزئیات عملیاتی آنها ورود کنند و صرفاً بر اساس ارزش سهام، سود سهام و آیندهی شرکت و سهام آن، تصمیم میگیرند که چه میزان از سبد سرمایهگذاری خود را به هر شرکت اختصاص دهند.
در شرکت های سرمایه گذاری، بیش از هر چیز، اصول مدیریت پورتفولیو بر انتخابها و تصمیمگیریها حاکم است. به عبارت دیگر، این شرکتها میکوشند ترکیبی از داراییها را تشکیل دهند که سود آنها در مقایسه با ریسکی که متحمل میشوند، بهینه باشد.
بنابر این الزاماً قرار نیست سبد یک شرکت سرمایه گذاری از نظر جنس داراییها یا جهتگیری استراتژیک، همخوان باشند. چه بسا یک شرکت سرمایه گذاری، در کنار خرید سهام چند شرکت ساختمانی، سهم یک شرکت حوزهی فناوری اطلاعات را هم خریداری کند و معتقد باشد که خریداری سهام شرکتهای این حوزه، شاخصهای کلی سود و ریسک آنها را بهبود میبخشد.
البته با همهی این توضیحات، بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری ترجیح میدهند روی حوزه های تخصصی کار کنند و سرمایهی خود را در حوزههای محدودی توزیع کنند، تا بتوانند تحلیل و سنجش وضعیت بازار را سریعتر و عمیقتر انجام دهند.
تعریف شرکت هلدینگ چیست؟
هلدینگ هم شرکتی است که سهام چند شرکت مختلف را میخرد و نگهداری میکند. اما هلدینگها با شرکت های سرمایه گذاری یک تفاوت مهم و کلیدی دارند:
تفاوت شرکت هلدینگ و شرکت سرمایه گذاری
هلدینگها بر خلاف شرکت های سرمایه گذاری، ادعای مدیریتی هم دارند و تمایل دارند با خریدن بخشی از سهام شرکتها در تصمیم گیریها و سیاستگذاریهای داخلی آنها ورود کنند.
اگر یک شرکت هلدینگ خودرو بخشی از سرمایه خود را به خرید سهام در یک شرکت خودروسازی اختصاص میدهد، قاعدتاً برنامههایی برای مدیریت آن شرکت دارد یا معتقد است که اعمال نفوذ در سیاستهای داخلی آن شرکت میتواند منافع اقتصادی هلدینگ را بیشتر و بهتر تأمین کند.
با این توضیحات میتوان گفت یک شرکت هلدینگ خود را در حوزهی فعالیت شرکت های سرمایه پذیر، صاحبنظر میداند.
هلدینگها چگونه شرکتهای سرمایهپذیر را کنترل میکنند؟
وقتی یک هلدینگ، سهام قابلتوجهی از یک شرکت را خریداری کند، میتواند از طریق انتخاب یک یا چند نفر از اعضای هیأت مدیره، روی تصمیمهای شرکت تأثیر بگذارد.
اما انتخاب عضو هیأت مدیره، صرفاً یکی از روشهای کنترل و اعمال نفوذ است. هر شرکتی بسته به اساسنامه و چارت سازمانی خود، ارکان ادارهکنندهی متعددی دارد و فرایند در اختیار گرفتن هر یک از این ارکان هم، شفاف و مشخص است.
بنابراین ممکن است یک هلدینگ، با مالکان یک شرکت مذاکره کرده و توافقنامهای را تنظیم کند که بر اساس آن، به ازاء خرید بلوک مشخصی از سهام شرکت، اختیار تصمیمگیری و سیاستگذاری و حتی مدیریت عملیاتی بخشی از شرکت را در دست بگیرد.
نحوهی ورود شرکت هلدینگ در ادارهی امور شرکتهای زیرمجموعه، تابع قواعد مکانیکی و از پیشتعیینشده نیست و حد و حدود این دخالتها، تابع شکل توافق (یا چارچوبهای از پیش تعریف شدهی شرکت سرمایهپذیر) است.
اما عرف این است که برای مشخص کردن قدرت هلدینگ، از دو اصطلاح نفوذ قابل ملاحظه و کنترل استفاده میکنند.
تفاوت نفوذ و کنترل
نفوذ قابل ملاحظه (به انگلیسی: Significant Influence) به معنای توانایی مشارکت در تصمیمگیریهای مربوط به سیاستهای مالی و عملیاتی شرکت است.
اما کنترل به این معناست که ادارهی کامل سیاستهای مالی و عملیاتی یک شرکت، در اختیار هلدینگ قرار میگیرد.
بنابراین میتوانید حدس بزنید که برای کنترل یک شرکت، لازم است بلوک بزرگی از سهام آن خریداری شود.
ساختار هلدینگ چه مزیتهایی دارد؟
انگیزههای متنوعی برای استفاده از ساختار هلدینگ وجود دارد.
به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت، به تدریج زیرمجموعههای متعددی تشکیل دهد یا بخشهای مختلفی از آن، در قالب شخصیتهای حقوقی مستقل، فعال شوند.
تأسیس یک شرکت به عنوان هلدینگ که سهام با نفوذ قابل ملاحظه (یا حتی کل سهام) شرکتهای زیرمجموعه را در اختیار دارد، کمک میکند تا ضمن راهبری کلان کل مجموعه، زمینه برای شکلگیری چابکی مطلوب در زیرمجموعهها هم فراهم شود.
چنین هلدینگهایی از دل خود شرکتها سر بر میآورند.
در این وضعیت، معمولاً شرکت هلدینگ، نگاه کلانتری به فعالیتهای کل مجموعه دارد و میتواند در جابهجایی و تخصیص منابع، نگاهی سیستمیتر و استراتژیکتر داشته باشد.
شاید یکی از بهترین نمونههای این نوع هلدینگها در سطح جهان، شرکت آلفابت باشد که در گوگل ریشه دارد؛ اما امروز مالک گوگل محسوب میشود و سایر فعالیتها را هم در قالب شرکتهای مستقل مدیریت میکند.
اما همیشهی شرکتهای هلدینگ به این شیوه شکل نمیگیرند. گاهی شرکتهای بزرگ به خاطر اهمیت استراتژیک برخی کسب و کارها، با خرید سهام، کنترل مدیریتی آن شرکتها را در اختیار میگیرند.
همچنین هلدینگهای تخصصی هم وجود دارند که تا حدی به شرکتهای سرمایه گذاری شبیهاند. آنها در یک زمینهی ویژه، دانش تخصصی دارند و اگر به نتیجه برسند که پتانسیل یک شرکت بالا و قدرت مدیریتی آن ضعیف است، آن را وارد هلدینگ خود میکنند و پس از ایجاد تحول در شرکت، سهام آن را واگذار میکنند.
البته ما به انگیزههای مشروع و اخلاقی و حرفهای اشاره کردیم. اما فرار مالیاتی، جابجایی منابع مالی و پولهای کثیف میان شرکتها و نیز اخذ تسهیلات ویژه میتوانند انگیزههای دیگری باشند که افرادی را به ثبت شرکت در قالب هلدینگ تشویق میکنند.
شرکت های هلدینگ در بازار بورس ایران
در حال حاضر شرکتهای هلدینگ متعددی در بازار بورس کشور فعال هستند که از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- توسعه سرمایه و صنعت غدیر
- سرمایه گذاری دارویی تأمین
- سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی
- گروه سرمایه گذاری سایپا
- گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو
فهرست کامل شرکتهای هلدینگ پذیرفته شده در بورس را میتوانید در سایت سازمان بورس ببینید.
البته واضح است که قرار نیست حتماً یک شرکت هلدینگ در بازار بورس فعال باشد. اما از آنجا که شرکتهای بورسی ملزم به ارائهی گزارشهای شفافسازی متعدد هستند، پیگیری گزارشهای این نوع شرکتها میتواند نقطهی آغاز خوبی برای آشنایی بیشتر با فضای هلدینگها باشد.
ضمناً میتوانید با دانلود نمونه اساسنامه شرکت هلدینگ پیشنهادی سازمان بورس، کمی بیشتر با فضای این شرکتها آشنا شوید:
معادل فارسی هلدینگ
بسته به اینکه در چه فضایی فعالیت کنید و اصطلاح هلدینگ را برای چه مخاطبی به کار ببرید، معادل فارسی آن میتواند متفاوت باشد.
مثلاً با مراجعه به سایت سازمان بورس میبینید که این شرکت، شرکت هلدینگ و شرکت مادر را به عنوان مترادف بهکار برده است (+).
اما این را هم باید به خاطر داشته باشیم که برای شرکت مادر در زبان انگلیسی اصطلاحِ مستقلِ Parent Company وجود دارد و دقیقتر این است که شرکت مادر را برای مجموعهای به کار ببریم که تقریباً تمام مالکیت شرکت زیرمجموعه را در اختیار دارد. در چنین حالتی، به شرکت زیرمجموعه هم، شرکت تابعه یا Subsidiary Company گفته میشود.
ضمناً کسانی که اصطلاح شرکت مادر را به عنوان معادل هلدینگ به کار میبرند، برای هلدینگ تخصصی هم از اصطلاح شرکت مادر تخصصی استفاده میکنند.
استراتژیستها و علاقهمندان به مدیریت استراتژیک، گاهی از اصطلاح بنگاه (Firm) برای اشاره به هلدینگهایی که کسب و کارهای متعدد را در اختیار دارند استفاده میکنند (در واقع Firm را مجموعهای از Businessها در نظر میگیرند).
البته این را میدانیم که اقتصاددانها، بنگاه را به معنای بسیار گستردهتری بهکار میبرند و حتی کسب و کاری در مقیاس یک نانوایی کوچک را هم بنگاه اقتصادی در نظر میگیرند.
اما فراموش نکنید که همهی این نامگذاریها قراردادی هستند و معیارهای کاملاً عینی و صلب در این زمینه وجود ندارد. نه میتوانیم بین نفوذ و کنترل مرز قطعی تعریف چگونه یک سبد سهام خوب تشکیل دهیم؟ کنیم و نه میان سرمایهگذاری و هولدینگ.
چون حتی یک شرکت سرمایهگذاری که سهامش کمتر از نفوذ مستقیم در شرکت است، میتواند با مدیریت عرضه و تقاضای سهم یک شرکت، مدیران آن را تا حدی تحت فشار قرار دهد.
بگذریم از اینکه بسیاری از شرکت هایی که خود را شرکت سرمایه گذاری مینامند، واقعاً سهامی در حد هلدینگ و کنترل در شرکتهای مختلف خریداری میکنند.
بنابراین بهترین روش این است که وقتی از این اصطلاحات استفاده میکنیم، به مخاطب بگوییم که چه تعریفی در ذهن داریم و آنها را به چه معنایی بهکار میبریم.
و البته به یاد داشته باشیم که هلدینگ همیشه به ساختاری متشکل از رابطهی چند شخصیت حقوقی مستقل اشاره دارد و یک شرکت منفرد، هر چقدر هم که فعالیتهای متنوعی را درون خود سامان داده باشد، نمیتواند خود را هلدینگ بنامد.
اگر به استراتژی و مدیریت استراتژیک علاقهمند هستید، میتوانید در ادامهی این بحث، درس سطوح مختلف استراتژی را بخوانید. از میان سه سطح استراتژی، سطح سوم یعنی Corporate Strategy (استراتژی شرکتی) به مسائل استراتژیک مورد توجه هلدینگها میپردازد.
دسترسی کامل به مجموعه درسهای کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکانپذیر است.
دیدگاه شما