مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان
F = فیوچر p= پرایس
3- ارزش فعلی خالص (NPV ) : از تفاضل جریانهای نقدی ورودی و خروجی بدست می آید و به طریقه زیر محاسبه میگردد.
جریان نقدی خروجی - جریان نقدی ورودی = ارزش فعلی خالص (NPV )
نکته : اگر NPV مثبت باشد یعنی جریان نقدی ورودی بیشتر از جریان نقدی خروجی است و پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است و برعکس.
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه (I ) 000/000/1 ریال و عمر شرکت (n ) 10 سال و جریان نقدی ورودی به صورت سالیانه 000/300 ریال و نرخ بازده (i) 12% باشد مطلوب است محاسبه NPV :(226/903)
Fc = جریان نقدی ورودی
4- شاخص سود آوری(PI):میزان سود آوری یک پروژه را نشان می دهد و از فرمول محاسبه می گردد . هرچه شاخص سودآوری بزرگتر باشد آن پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است .
مثال: با توجه به مثال فوق شاخص سودآوری شرکت برابر است با:
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/20 ریال و جریان نقدی سالیانه 000/000/7 و هزینه سرمایه 10% و عمر شرکت 4 سال باشد مطلوب است :
الف) محاسبه NPV (780/204/15 - )
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/2 و عمر شرکت 6 سال و نرخ بازده 20% و جریان نقدی ورودی 000/250 باشد مطلوب است الف) NPV ( 008/916/1- ) ب) PI ( 04/0)
تجزیه وتحلیل نقطه سربه سر:نقطه سر به سر سطحی از میزان تولید و فروش را نشان می دهد که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی . برای تعیین نقطه سر به سر هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند الف) هزینه ثابت (Fc) که این هزینه ها هیچ گونه ارتباطی با میزان تولید ندارند مانند هزینه اجاره .ب) هزینه های متغیر(Vc) که متناسب با حجم تولید تغییر می کنند یعنی هرچه تولید بیشتر باشد هزینه های متغیر هم بیشتر خواهند بود مانند خرید مواد اولیه تولید . برای محاسبه نقطه سر به سر هم از فرمول ریاضی و هم از روش نموداری استفاده می شود . از طریق فرمول ریاضی نقطه سر به سر برابر است با : که در این فرمول Q برابر با تعداد تولید و P برابر است با قیمت(پرایس) .
درآمدها = هزینه ها
مبلغ × تعداد = هزینه ثابت + هزینه متغیر
مثال: یک شرکت تولیدی در زمینه خودکار که مجموع هزینه های ثابت آن 000/000/51 ریال است و بهای فروش هر خودکار 25000 ریال و هزینه متغیر هر خودکار 15000 در نظر گرفته است مطلوب است تولید در نقطه سر به سر:
فروش S= P × Q S=000/500/127= 5100×25000
مثال: اگر هزینه ثابت 000/000/24 و هزینه متغیر 000/6 و تعداد کالا 000/4 باشد مطلوب است تعیین قیمت هر کالا:
نقطه سربه سر نقدی :نقطه سر به سر نقدی مشابه نقطه سر به سر کالاست با این تفاوت که در نقطه سر به سر نقدی تمام هزینه های ثابت F c نباید به صورت نقد پرداخت شوند بنابراین هزینه های غیر نقدی را از هزینه ثابت کسر خواهیم کرد . نقططه سر به سر نقدی از نقطه سر به سر معمولی (کالا) کمتر است ( بخاطر کسر استهلاک از صورت فرمول) :
مثال: اگر جمع هزینه های ثابت 000/000/5 ، استهلاک 000/200 ریال و قیمت کالا 2500 و هزینه های متغیر 1500 ریال باشد مطلوب است تعیین نقطه سربه سر نقدی و فروش :(4800 و 000/000/12)
مثال : اگر هزینه ثابت مالی 000/000/1 ریال و هزینه های ثابت عملیاتی 000/500/2 ریال باشد و قیمت کالا 100 و هزینه متغییر 500 ریال و تعداد کالا 200 باشد مطلوب است مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان میزان استهلاک :(000/490/3)
محاسبه نقطه سر به سر از روش نموداری :
مثال: اگر بهای فروش2000 ، هزینه متغیر هر واحد کالا 1000 و هزینه ثابت 000/000/10 ریال باشد مطلوب است نقطه سر به سر از طریق نمودار:
انواع اهرمها: هزینه های ثابت شامل هزینه های ثابت عملیاتی و هزینه های ثابت مالی است.
اهرم عملیاتی: تأثیر هزینه های ثابت عملیاتی را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم مالی: تأثیر هزینه های ثابت را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم ترکیبی :که معیاری از ریسک کلی شرکت است از حاصل ضرب اهرم مالی در اهرم عملیاتی بدست می آید:(DCL )
مثال:اگرتعداد کالا 3000 ، قیمت کالا 2500 ، هزینه متغیر هر واحد 1000 ، هزینه های ثابت عملیاتی(Fc) 000/000/3 و هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/1 ریال باشد مطلوب است :
الف ) اهرم عملیاتی (3) ب) اهرم مالی(3) ج) اهرم ترکیبی(9)
مثال: اگر هزینه های ثابت عملیاتی (Fc) 000/000/80 ، هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/16 ، سطح تولید فعلی(Q) 2000 واحد ، فروش 000/000/200 و هزینه های متغیر 000/000/40 ریال باشد مطلوب است:
الف)درجه اهرم مالی ب) درجه اهرم عملیاتی ج) درجه اهرم ترکیبی
سهام: شرکتهای سهامی قادر به انتشار سهام ممتاز یا عادی و یا هر دو می باشند . سهام ممتاز سهامی هستند که نسبت به سایر انواع سهام دارای امتیازاتی از قبیل:
1. اولویت در دریافت سود
2. اولویت در دریافت مبلغ اسمی سهام
3. داشتن حق رأی بیشتر
سهام ممتاز زمانی منتشر می شوند که درجه اهرم مالی شرکت و یا هزینه های سهام عادی درحد بالایی باشند.
انواع سهام ممتاز : سهام ممتاز شامل:
1. سهام قابل تبدیل در مقابل سهام غیر قابل تبدیل در این نوع سهام ، سهام ممتاز می تواند به دیگر انواع سهام تبدیل شوند ولی سهام غیر قابل تبدیل چنین ویژگی را ندارند.
2. سهام جمع شونده در مقابل سهام غیر جمع شونده: در این نوع سهام سود پرداخت نشده سال یا سالهای گذشته یا به عبارتی سود معوقه باید قبل از توزیع سود سهامداران عادی پرداخت گردد.
3. سهام با مشارکت در مقابل سهام ممتاز بدون مشارکت: اگر سود اعلام شده شرکت از میزانی که بطور معمول به سهامداران عادی و ممتاز پرداخت می گردد بیشتر باشد در باقیمانده سود مشارکت دارند (مشارکت در میزان سود بر اساس ارزش اسمی صورت می گیرد)
مثال: شرکتی دارای 60000 سهم ممتاز جمع شونده به مبلغ اسمی 1500 ریال و نرخ آن 24% باشد که سود سالهای 89 و 90 به سهامداران پرداخت نشده باشد و در سال 91 میزان کل سود پرداختی شرکت به سهامداران ممتاز برابر است با:
000/200/43 = 2 × 24% × 000/000/90 = 1500 ×000/60 = سود معوقه (سود انباشته)
000/600/21 = 1 ×24% × 000/000/90 = 1500 × 000/60 = سود سال جاری
000/800/64 = 000/600/21 + 000/200/43 = کل سود پرداختی به سهامداران ممتاز
مثال: شرکتی در نظر دارد 5000 سهم ممتاز با سود انباشته(جمع شونده) به ارزش اسمی هر سهم 000/10 با نرخ 15% منتشر نماید ، سود این سهام به مدت 3 سال پرداخت نشده است ، امسال سالی سود آور است و شرکت در نظر دارد تمامی تعهدات خود را در زمینه سود انجام دهد . شرکت بابت سهام ممتاز چقدر سود باید پرداخت نماید: (000/000/30)
مثال برای سهام با مشارکت: اگر شرکتی 000/000/50 ریال سود داشته باشد و 000/10 برگه سهام ممتاز 000/10 ریالی با نرخ 20% و 000/40 برگه سهام عادی 2000 ریالی با نرخ 15% منتشر کرده باشد میزان سود پرداختی به سهامداران ممتاز و عادی را بطور جداگانه محاسبه کنید(سهام ممتاز از نوع با مشارکت است)
سود سهام ممتاز و عادی
000/000/20 = 20% × 000/10 × 000/10
000/000/12 = 000/2 × 000/40
سهم باقیمانده سود سهام ممتاز مشارکتی
مثال:اگر سهام ممتاز با مشارکت 00/20 برگه 1500 ریالی با نرخ سود 14%و سهام عادی 000/5 برگه به ارزش اسمی 2000 ریال با نرخ 14% باشد . و مجموع سود شرکت 000/000/60 ریال باشد مطلوب است :
مقدار سود سهام ، سهامداران ممتاز و عادی (000/000/45 و000/000/15)
مثال: شرکتی 5000 برگه سهام ممتاز جمع شونده با مشارکت را به ارزش هر برگ 15000 ریال با نرخ 18% و 10000 سهم عادی 7000 ریالی با نرخ 20% را بین سهامداران توزیع می کند اگر میزان سود اختصاصی 60000000 ریال باشد مطلوب است تعیین سود به سهامداران ممتاز و عادی (2 سال سود پرداخت نشده است)
جواب : ممتاز ( 827/344/42) عادی(173/655/16)
مثال:شرکت آلفا سهام ممتاز غیر جمع شونده با مشارکت به تعداد 6000 برگه 200 ریالی با نرخ 10% که سه سال سود پرداخت نشده و 8000 سهام 300 ریالی با نرخ 20% دارد اگر کل سود 40000000 ریال باشد مطلوب است سهم هر یک از سهام ؟ جواب: ممتاز ( 332/253/13) عادی ( 668/746/26)
تجزیه سهام: در تجزیه سهام که به آن سود سهمی یا سهام جایزه می گویند . تعداد سهام افزایش می یابد و به همان اندازه ارزش سهام کاهش می یابد افزایش تعداد با کاهش ارزش سهام خنثی شده و در مجموع هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 1500 برگه 1200ریالی منتشر کرده است اگر تجزیه سهام 1به 3 باشد تعداد سهام جدید و ارزش هر برگه و ارزش اسمی برابر است با .( تعداد سهام 4500 و ارزش هر سهم 400 و ارزش اسمی 1800000)
مثال: شخصی مالک 20%سهام یک شرکت است ارزش هر سهم در بازار 500 ریال است مطلوب است تعداد سهام و ارزش سهام شخص را در صورتی که تجزیه 1 به 2 صورت گیرد ( شرکت 10000 سهام عادی دارد)
جواب ( تعداد سهام 4000 و ارزش سهام بعد از تجزیه 1000000)
معکوس تجزیه سهام: در معکوس تجزیه سهام که به آن ترکیب سهام هم می گویند برعکس تجزیه سهام عمل می کنیم یعنی تعداد سهام کاهش می یابد و ارزش هر برگه سهام افزایش می یابد .کاهش تعداد سهام و افزایش ارزش آنها با هم خنثی و جبران می شوند بنابراین هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 10000 برگه سهام به ارزش هر برگه 5000 ریال دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5 به 1 صورت گیرد تعداد سهام ، ارزش هر سهم و ثروت شرکت را بعد از معکوس تجزیه سهام محاسبه نمایید.
تعداد سهام 2000= 5 10000 ارزش سهام 25000 = 5× 5000
ثروت شرکت بعد از معکوس 50000000 =2000 ×25000 ثروت قبل از معکوس 50000000=5000×10000
مثال: شرکتی 6000 برگه 4000 ریالی دارد اگر معکوس تجزیه سهام 4 به 1 باشد مطلوب است (نرخ 20%) :
الف: تعداد سهام (1500)
ب: ارزش هر سهم (16000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(24000000)
مثال: شرکتی 3000 برگه سهام 6000 ریالی با نرخ 10% دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5/1 به 1 صورت گیرد مصلوب است :
الف: تعداد سهام (2000)مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان
ب: ارزش هر سهم (9000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
سود سهمی (سهام جایزه):تقسیم سود از طریق توزیع سهام بین سهامداران ، سود سهمی نامیده می شود . سهام جایزه در شرایطی که شرکت از وضع نقدینگی خوبی برخوردار نباشد و یا برای تأمین مالیتوسعه عملیات خود به وجه نقد نیاز داشته باشد صادر می شوند.
مثال: اگر شرکتی 10000 برگه سهام داشته باشد که ارزش هر برگه 2000 ریال باشد و شخصی مالک 20% سهام شرکت باشد و قرار باشد که 50% سود سهمی بین سهامداران توزیع شود مطلوب است :
الف: تعداد سهام 15000= 5000 + 10000 5000=50% × 10000
ج: ثروت شرکت 20000000= 15000 × 1333
مثال : شرکتی 6000 برگه سهام 3000 ریالی دارد و شخصی مالک 10% کل سهام شرکت است . اگر 30% سود سهمی بین سهامداران توزیع گردد مطلوب است :
الف: تعداد سهام (7800)
ب: ارزش هر سهم (2307)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
مثال: شرکتی 20000 برگه سهام 500 ریالی دارد اگر شرکت 35% سهام را به صورت جایزه توزیع نماید مطلوب است:
روشهای تعیین حد سود و زیان
روشهای مختلفی برای تعیین حد سود و زیان در بازار سهام وجود دارند و همانگونه که در مقاله قبلی توضیح داده شد؛ اکثر معاملهگران به منظور پیشبینی نقاط خروج احتمالی از بازار، از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. در این مطلب به بیان مهمترین روشهای تعیین حد سود و ضرر بر مبنای قیمت، با ذکر مثالهایی از بازار سهام خواهیم پرداخت.
فواصل قیمتی مشخص نسبت به ناحیه ورود
برخی سرمایهگذاران رویکرد تحلیلی خاصی نداشته و بیشتر روی اعداد ثابت تمرکز دارند. معیار اصلی در این روش، میزان فاصله نقاط خروج نسبت به ناحیه ورود است که معمولاً این فواصل بر اساس واحد درصد بیان میشوند. این مقادیر بر مبنای شرایط کلی بازار (نظیر محدودیت نوسان مجاز روزانه)، نوسانات ذاتی سهم و سایر موارد تعیین خواهند شد. در نمودار زیر که مربوط به سهام شرکت ایران خودرو است؛ معاملهگر پس از شکست سطح مقاومتی تصمیم به ورود میگیرد و بر اساس یک استراتژی شخصی، مقدار ثابت %۱۰ حد ضرر نسبت به نقطه ورود در نظر گرفته است. با توجه به اینکه نسبت پاداش به ریسک معاملاتش روی عدد ۲ تنظیم شده است؛ حد سود از ناحیه ورود به بازار، %۲۰ فاصله خواهد داشت.
اعداد رند
استفاده از اعداد رند در تحلیل تکنیکال کلاسیک و به طور کلی تعیین نقاط بازگشت بازار سهام، بسیار مرسوم است. معاملهگران کهنهکار بازار مالی نیز به این سطوح توجه ویژهای داشته و هنوز هم نسبت به کارایی آنها دیدگاه مثبتی دارند. عموماً رسیدن قیمت به محدوده اعداد رند در نمودار، موجب ایجاد تحرکات خاصی در عرضه و تقاضای بازار میشود. برخی معاملهگران با قرار دادن نقاط خروج خود در این سطوح سعی دارند؛ حد سود و زیان مطمئنی داشته باشند. به منظور درک بهتر مطلب، موقعیت معاملاتی فرضی زیر را در سهم وبصادر در نظر بگیرید. پس از شکست نقطه تلاقی خط روند و سطح مقاومتی، فرد اقدام به ورود نموده است که با نسبت بازده به ریسک برابر ۱، مقادیر ۸۰۰ و ۵۰۰ ریال را به ترتیب به عنوان حد سود و زیان احتمالی این معامله در نظر گرفته است.
اندیکاتورها
بدون شک یکی از پرطرفدارترین ابزار نموداری در میان معاملهگران بازار مالی اندیکاتورها هستند که خود به چندین نوع تقسیم میشوند. این ابزارها به حدی مورد علاقه سرمایهگذاران است که به عناوین مختلفی نظیر تحلیل بازار، نقطه ورود و نواحی خروج از آنها استفاده میکنند. مهم ترین دلیل محبوبیت اندیکاتورها در میان معاملهگران مبتدی، سهولت کاربری آنها است. اندیکاتورها بر اساس ماهیت و دسته بندی موجود در پلتفرمهای تحلیلی، به چهار نوع کلی روند یاب، مبتنی بر حجم، اسیلاتورها و اندیکاتورهای تدوین شده توسط آقای بیل ویلیامز تقسیم بندی میشوند.
میانگین متحرک یکی از کاربردی ترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که یکی از موارد استفاده آن تعیین نقاط خروج میباشد. میانگینها معمولاً به صورت منفرد یا چندگانه استفاده میشوند. در تصویر زیر یک موقعیت معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط ورود و خروج کاملاً بر اساس تقاطع دو میانگین متحرک شکل گرفته اند.
اگر قیمت بالاتر از میانگینها قرار داشته و یک تقاطع مثبت نیز اتفاق بیفتد(یعنی خط قرمز رنگ که متعلق به میانگین ۴۰ روزه است، میانگین متحرک۶۰ روزه را به سمت بالا بشکند) اقدام به خرید نموده و زمانی که میان قیمت و میانگین متحرک ۴۰ روزه، یک شکست قیمتی نزولی رخ دهد؛ باید از معامله خارج شویم. در واقع یک نقطه خروج غیرثابت انتخاب شده است که به صورت همزمان حد سود و زیان را پوشش میدهد.
فیبوناچی
افرادی که سواد ریاضی داشته باشند؛ مطمئناً سری اعداد فیبوناچی را میشناسند و داستان معروف آن را نیز شنیدهاند. مجموعه ابزار فیبوناچی در پلتفرمهای معاملاتی بازار مالی، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیلی به شمار میآیند که حتی میتوان صرفاً بر مبنای آنها یک استراتژی معاملاتی کامل تدوین نمود! فیبوناچی بازگشتی یکی از محبوب ترین ابزار تحلیل نموداری فیبوناچی است که معاملهگران بسیاری از سطوح آن به عنوان نقاط کلیدی ورود و خروج از معامله استفاده میکنند. با مشاهده نمودار قیمت شرکت مخابرات ایران متوجه میشویم که معاملهگر «الف» بر اساس تلاقی خط روند صعودی، سطح حمایتی کلاسیک و ناحیه %۳۸ فیبوناچی بازگشتی در یک نقطه، اقدام به خرید نموده است. حد سود این معامله در سطح صفر درصد فیبوناچی یا همان قله قبلی و حد ضرر آن نیز در ناحیه %۶۱.۸ که درصد طلایی فیبوناچی میباشد؛ قرار داده شده است.
سطوح حمایت و مقاومت
تعداد کثیری از معاملهگران قدیمی بازار، به این سطوح ساده اما مهم در نمودار قیمت، توجه خاصی داشته و بخش مهمی از استراتژی معاملاتی آنها را شامل میشود. تئوری اصلی در استفاده از حمایت و مقاومت کلاسیک این است که بر اساس روانشناسی جمعی اگر قیمت از یک ناحیه بازگشت داشته باشد؛ ممکن است دفعات بعدی نیز با رسیدن به این نقطه، سرمایهگذاران واکنش مشابهی داشته باشند. به همین دلیل استفاده از این سطوح به عنوان نقاط خروج از بازار، کار بسیار عاقلانهای به نظر میرسد. زیرا، در صورت شکست این نواحی، هشدار جدی مبنی بر تغییر روند صادر شده و منطقی است که از معامله خارج شویم. در مثال زیر بر اساس نماد تاپیکو، نمونهای از موقعیتهای معاملاتی را مشاهده میکنیم که نقاط حد سود و زیان بر اساس سطوح حمایت و مقاومت مشخص شدهاند.
خطوط روند
همانند سطوح حمایت و مقاومت کلاسیک، خط روند نیز یکی از مفاهیم ابتدایی و مهمی است که به تحلیلگران فنی آموزش داده میشود. این خطوط که طبق قواعد مشخصی، از اتصال نقاط بازگشت قیمت در نمودار تشکیل میشوند، یکی از قدرتمند ترین ابزارهای تحلیلی در بازار مالی به شمار میروند. خط روند به صورت انفرادی یا در نقاط تلاقی با سایر ابزار تحلیل، قابلیت استفاده دارد. این خطوط به دلیل اینکه یکی از مبانی اصلی تحلیل تکنیکال تلقی میشوند؛ ابزار دیگری نیز بر اساس آنها تدوین یافتهاند. به عنوان نمونه کانالهای قیمتی از نمونه ابزار مرسوم در تحلیل نموداری میباشند که بر مبنای خطوط روند ترسیم میشوند.
در موقعیت معاملاتی فرضی ذیل مشاهده میکنید که پس از ترسیم یک کانال قیمتی صعودی در نمودار روزانه سهم ملی صنایع مس ایران، معاملهگر «ب» پس از شکست ناحیه مقاومتی کوتاه مدت، اقدام به خرید سهم مینمایند. در چنین موقعیتهایی معاملهگران بلندمدتی میتوانند، از خطوط کف و سقف کانال به ترتیب به عنوان حد زیان و سود بهره ببرند و در صورتی که سرمایهگذار افق کوتاه مدتی را مد نظر داشته باشد؛ با رسیدن به خط روند کوتاه مدت(خط قرمز رنگ) جهت جلوگیری از تقبل ریسک تغییر روند، میتوان از معامله خارج شد.
الگوهای قیمتی
امروزه تشخیص روند آتی بازار سهام بر اساس الگوهای قیمتی، بسیار رایج است. این الگوها بر اساس حرکات قیمتی پرتکرار و مشابه که پس از وقوع آنها بازار روند مشخصی پیدا کرده است؛ از اطلاعات قیمتی بلند مدت بازارهای مالی، استخراج شدهاند. الگوهای نموداری انواع و اقسام مختلفی دارند که مهم ترین آنها عبارتند از: سر و شانه، پرچم، مستطیل، سقف و کفهای چند قلو، کنج.
این الگوها بر اساس شرایط وقوع میتوانند خاصیت نزولی یا صعودی داشته و یکی از نقاط قوت الگوهای قیمتی این است که یک الگو به تنهایی میتواند نواحی حد سود و زیان معاملات را مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان به طور دقیق مشخص کند. به طور مثال به الگوی پرچم و نقاط خروج از معامله در نمودار سهام بانک ملت توجه فرمایید.
گروه حسابداری دانشگاه باختر ایلام
حسابداري سرمايهگذاري در سهام و ساير اوراق بهادار شركت: حسابداری میانه
حسابداري سرمايهگذاري در سهام و ساير اوراق بهادار شركت:
موضوعات اساسي در ارتباط با سرمايهگذاريها عبارتند از:
1- طبقهبندي سرمايهگذاريها2- ارزشيابي و شناسايي درآمد سرمايهگذاريها 3- افشاي كامل سرمايهگذاريها.
1- طبقهبندي سرمايهگذاريها:
به طور كلي سرمايهگذاريهاي انجام شده توسط شركتها براساس نيت و هدف مديريت درتاريخ تحصيل سرمايهگذاري به سه گروه كلي زير طبقهبندي ميشوند:
الف) سرمايهگذاري در اوراق بهادار قابل داد و ستد:
اين گونه اوراق به اوراقي گفته ميشوند كه هدف مديريت از خريد آنها فروش مجدد آنها در آينده نزديك ميباشد و شركت قصد ندارد اين گونه اوراق را براي يك مدت طولاني نگهداري كند. معمولاً نيت و هدف مديريت از تحصيل اين گونه سرمايهگذاريها كسب سود ناشي از افزايش قيمت اوراق در بازار بورس ميباشد.
ب: اوراق بهادار آماده براي فروش:
به اوراقي گفته ميشود كه هدف و نيت مديريت از خريد آنها قصد نگهداري آنها براي آينده قابل پيشبيني ميباشد. به طور كلي اين گونه اوراق به اوراقي گفته ميشوند كه نه تحت عنوان اوراق قابل داد و ستد و نه تحت عنوان اوراق بهاداري كه تا تاريخ سررسيد نگهداري نميشوند طبقهبندي ميكردند.
ج: اوراق قرضهاي كه تا تاريخ سررسيد نگهداري ميشود:
به اوراقي گفته ميشود كه مديريت شركت تصميم ميگيرد آنها را تا تاريخ سر رسيد نگهداري نمايد و به ندرت پيش ميآيد كه اين گونه اوراق را قبل از تاريخ سررسيدشان سند به فروش برسانند.
] ارزشيابي و شناسايي درآمد سرمايهگذاري:
به طور كلي درآمد حاصل از سرمايهگذاري در اوراق بهادار به عنوان سود سهام و يا سود تضمين شده و يا سود و زيان ناشي از فروش سرمايهگذاريها را بايستي در دفاتر شناسايي و ثبت نمايند. و در صورت سود و زيان همان سال نيز گزارش گردد. اما طبق استانداردهاي جيد حسابداري شركتها ملزم هستند سود و زيان تحقق نيافته بعضي از سرمايهگذاريها را كه ناشي از نگهداري آنها ميباشد شناسايي و ثبت نمايند. به طور خلاصه عمليات ناشي از ارزشيابي و شناسايي درآمد سرمايهگذاريها به تفكيك سرمايهگذاريها در ذيل توضيح داده ميشود:
الف) اوراق بهادار قابل داد و ستد:
اين گونه اوراق در تاريخ ترازنامه بايستي به ارزش متعارف روز يا بازار شناسايي گزارش گردد. هرگونه سود يا زيان تحقق نيافته ناشي از نگهداشت اين گونه اوراق در صورت سود و زيان گزارش ميشود.
ب: اوراق بهادار آماده براي فروش:
اين گونه اوراق نيز بايستي در تاريخ ترازنامه به ارزش متعارف ارزشگذاري شود و هرگونه سود يا زيان تحقق نيافته ناشي از نگهداشت اين اوراق در قسمت حقوق صاحبان سهام ترازنامه گزارش مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان ميشود.
ج: اوراق قرضهاي كه تا سررسيد نگهداري ميشود :
اين گونه اوراق در تاريخ ترازنامه بايستي به ارزش دفتري (ارزش اسمي + هرگونه صرف - هرگونه كسر) شناسايي شود. پس اين گونه اوراق را نبايستي به ارزش متعارف اندازهگيري كرد.
سود تحقق نيافته: سود ناشي از نگهداشت
سود تحقق يافته: سود ناشي از فروش
موضوعات اساسي در ارتباط با سرمايهگذاريها:
- ارزشيابي و شناسايي
- افشاء كامل سرمايهگذاري
طبق اصل بهاي تمام شده كليه سرمايهگذاريها بايستي به مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان بهاي تمام شده ثبت گردند. منظور از بهاي تمام شده قيمت نقدي خريد سرمايهگذاريها + هزينههاي جانبي آنها شامل ماليات نقل و انتقال، حقالزحمه كارگذار و . . . ميباشد.
هزينههاي جانبي + قيمت نقدي خريد: ب.ت
ب.ت - ارزش متعارف: سود تحقق نيافته
شركت الف سرمايهگذاريهاي زير را در نتايج اول مهرماه x 1 انجام داده است:
1- خريد 1000 سهم از سهام عادي شركت ب به مبلغ هر سهم 2000.
2- خريد 2000 سهم مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان از سهام ممتاز 10% شركت ج به مبلغ هر سهم 5000 كه 50 هزار ريال براي تحصيل سهام ممتاز، هزينههاي كارگذاري پرداخت شد.
مطلوبست ثبتهاي مربوط به تحصيل سرمايهگذاري
نيت مديريت از تحصيل اين گونه سرمايهگذاريها فروش آنها در آينده نزديك ميباشد.
-سرمايهگذاري در اوراق بهادار قابل داد و ستد - سهام عادي ب 000/000/2
000/000/2 = 1000 × 000/2
000/000/10 = 5000 × 2000
000/050/1 = 50 + 000/000/10
-سرمايهگذاري در اوراق بهادار قابل داد و ستد - سهام ممتاز ج 000/050/10.
* شركت ماهان اوراق بهادار زير را طي سال 85 تحصيل كرده است:
الف) تعداد 220 سهم عادي شركت آلفا نقداً به قيمت هر سهم 6000 ريال خريداري شد. هزينههاي كارگذاري و نقل و انتقال به مبلغ 30000 ريال توسط شركت ماهان پرداخت گرديد.
ب) تعداد 1000 سهم از سهام ممتاز شركت بتا در معاوضه با زمين تحصيل گرديد.
ارزش نقدي زمين 000/000/3 ريال است و ارزش متعارف آن مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان طبق نظر كارشناس 000/4500 ريال بود. هزينههاي كارگذاري و انتقال سهام به مبلغ 000/100 ريال توسط شركت ماهان پرداخت گرديد.
در ضمن نيت مديريت از تحصيل اين گونه اوراق نگهداري آنها در آينده قابل پيشبيني ميباشد.
-سرمايهگذاري در اوراق بهادار آماده براي فروش - سهام عادي شركت آلفا 000/350/1
-سرمايهگذاري در اوراق بهادار آماده براي فروش - سهام ممتاز شركت بتا 000/100/5
-سود ناشي از تحصيل سرمايهگذاري 000/100/2
ارزش متعارف سهام قابليت بيشتري نسبت به ارزش متعارف زمين دارد.
اطلاعات مربوط به سرمایه گذاری های کوتاه مدت شرکت گلنوش که به عنوان سریع المعامله در بازارر تلقی شده وبه ارزش بازار ارزیابی میشوند در پایان سال 1×13 اولین سال سرمایه گذاری به شرح زیر است :
بهای تمام شده ارزش بازار
شرکت بهنوش 250000 240000
شرکت گلنوش 400000 430000
مطلوب است ثبت لازم در دفتر روزنامه در تاریخ 1×13 .
تعدیل ارزش سرمایه گذاری در سهام شرکت گلنوش 30000
تعدیل ارزش سرمایه گذاری در شرکت بهنوش 10000
درامد حاصل از سرمایه گذاری 20000
توجه به اطلاعات مثال بالا چنانچه سرمایه گذاری در سهام شرکت گلنوش در تاریخ 24/2/ 1×13 به مبلغ 420000 ریال به فروش برسد مطلوب است انجام ثبت لازم در دفتر روزنامه .
زیان حاصل از فروش سرمایه گذاری 10000
وجوه نقد 420000
سرمایه گذاری در شرکت گلنوش 400000
تعدیل ارزش سرمایه گذاری در سهام شرکت گلنوش 30000
شرکت ونوس در 15/2/1×13 تعداد 3000 سهام عادی شرکت اروم دشت و4000 سهم ممتاز شرکت مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان ارس را یکجا به مبلغ 19300000 ریال خریداری نمود ومبلغ 200000 ریال نیز بابت کمیسیون خرید پرداخت نمود .
در تاریخ خرید ارزش هر سهم رکت اروم دشت 4000 ریال وهر سهم رکت ارس 3000 ریال بوده است مطلوب است تخصیص بهای تمام شده سهام خریداری شده براساس روش ارزش نسبی فروش؟
قیمت تمام شده سرمایه گذاری = 19500000=200000+19300000
نوع سهام تعدادخرید قیمت بازارهرسهم
سهام عادی ارم دشت 3000 4000
سهام ممتاز ارس 4000 2000
ارزش بازار سهام نسبت تحصیل بهای تمام شده
12000000 60% 11700000
8000000 40% 7800000
2000000 100% 19500000
قیمت تمام شده سهام اروم دشت 11700000=60%*19500000
قیمت تمام شده سهام ممتاز ارس 7800000=40%*19500000
استهلاك انباشته - ب.ت: ارزش دفتري
* شركت بامداد 000/4 سهم از سهام عادي شكرت گرگان را در تاريخ 2/1/85 به قيمت هر سهم 3000 ريال تحصيل كرد. شركت بامداد با توجه به ميزان سرمايهگذاري نميتواند در شركت گرگان نفوذ داشته باشد. مديريت شركت بامداد در نظر دارد سهام را براي مدت طولاني نگهداري كند.
قيمت بازار هر سهم در پايان سال 85 مبلغ 1700 ريال بود. مطلوبست ارائه ثبتهاي مربوط به سرمايهگذاري در شركت گرگان در دفاتر شركت بامداد.
چگونگي گزارشگري و انعكاس مانده حساب سرمايهگذاري را در صورتهاي مالي شركت بامداد توضيه دهيد.
- آماده براي فروش
- آماده براي فروش
- نگهداشته تا تاريخ سررسيد
-سرمايهگذاري در اوراق بهادار آماده براي فروش - سهام عادي شركت گرگان 000/000/12
000/800/6 = 4000 × 1700
000/5200 = 000/800/6 - 000/000/12
-زيان تحقق نيافته 000/200/5
-حساب ارزشيابي 000/200/5
شركت سهام بامداد
سرمايهگذاري دراوراق بهادار آماده براي فروش - سهام گرگان 000/000/12
حساب ارزشيابي 000/200/5
ارزش متعارف 000/800/6
حقوق صاحبان سهام:
زيان تحقق نيافته ناشي از سرمايهگذاري در اوراق بهادار براي فروش - سهام گرگان
· شركت ماهر 2000 سهم از سهام عادي شركت ميهم را در تاريخ 1/8/85 به قيمت هر سهم 1000 ريال تحصيل نمود و بابت هزينههاي كارگذاري و انتقال مبلغ 000/30 ريال پرداخت كرد. شركت ماهر سهام را به قصد فروش در آينده نزديك و استفاده از سود ناشي از تغيير حقيقتها خريداري نموده است. شركت ماهر همچنين 8000 سهم از سهام عادي شركت نارگان را در تاريخ 10/10/85 به قيمت هر سهم 1800 ريال خريداري و مبلغ 000/200 ريال بابت هزينههاي انتقال و حقالزحمه كارگزار پرداخت كرد. شركت ماهر در نظر دارد سهام نارگان را براي آينده قابل پيشبيني نگهداري نمايد. حقيقت بازار سهام در پايان سال 85 به شرح زير است.
شركت ميهن 1300 ريال. شركت نارگان 1600 ريال
مطلوبست طبقهبندي سهام تحصيل شده تحت عنوان اوراق بهادار قابل داد و ستد يا اوراق بهادار آماده براي فروش.
ثبت تحصيل سرمايهگذاري و هرگونه تعديلات پايان سال 85 در دفاتر شركت ماهر نحوه انعكاس و گزارشگري سود و زيان تحقق نيافته در صورتهاي مالي شركت ماهر نحوه انعكاس و گزارشگري حساب سرمايهگذاري در سهام شركت ميهن و شركت نارگان در صورتهاي مالي شركت ماهر.
-سرمايهگذاري در اوراق بهادار قابل داد و ستد - سهام ميهن 000/030/2
-سرمايهگذاري در اوراق بهادار آماده براي فروش سهام نارگان 000/600/14
-ح ارزشيابي سهام ميهن 000/570
-سود تحقق نيافته 000/570
-زيان تحقق نيافته - سهام نارگان 000/800/1
-حساب ارزشيابي 000/800/1
000/570 = 030/2 - 000/2600
زيان 000/800/1 = 000/600/14 - 000/800/12
صورت سود و زيان
سود تحقق نيافته ناشي از اوراق بهادار قابل داد و ستد - سهام ميهن 000/570
سرمايهگذاري در اوراق بهادار آماده براي فروش
سهام نارگان 000/600/14
- ح ارزشيابي 000/800/1
ارزش متعارف سهام نارگان 000/800/12
سرمايهگذاري در اوراق بهادار - داد و ستد
سهام ميهن 000/030/2
+ ح ارزشيابي 000/570
ارزش متعارف سهام ميهن 000/2600
ح-ص-س: زيان تحقق نيافته ناشي از سرمايهگذاري در اوراق بهادار آماده براي فروش - سهام نارگان 000/800/1
با توجه به اطلاعات مثال قبل فرض كنيد شركت ماهر سهام شركت ميهن و نارگان را تا پايان سال x 6 نگهداري كرده و قصد مديريت شركت ماهر از لحاظ نگهداري سرمايهگذاري تغيير نكرده است.
قيمت بازار سهام در پايان سال x 6 به شرح زير است:
هر سهم شركت ميهن 1700 ريال
هر سهم شركت نارگان 2500 ريال
مطلوبست ثبت هرگونه تعديلات لازم به تاريخ پايان سال x 6 در دفاتر شركت ماهان.
هزینه سرمایه چیست و با چه فرمول هایی محاسبه میشود؟
برای هر کسب و کاری، هزینه سرمایه یکی از اجزای مهم حسابداری و تحلیل مالی محسوب میشود. برای کسب و کارهایی که با موفقیت امور مالی خود را مدیریت می کنند، هزینه سرمایه باید کمترین میزان ممکن باشد. در ادامه این مطلب در مورد هزینه سـرمایه و اهمیت آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. همچنین فرمول محاسبه هزینـه سرمایه را با ذکر چند مثال توضیح میدهیم تا شما نیز بتوانید برای کسب و کار خود، هزینه سرمایهتان را حساب کنید.
فهرست مطالب
سرمایه چیست و چرا مهم است؟
سرمایه معنای بسیار گسترده ای دارد و می تواند شامل هر چیزی باشد که به صاحبش ارزش یا منفعت میبخشد. برای مثال، یک کارخانه و ماشین آلات آن، مالکیت معنوی مانند حق ثبت اختراع یا داراییهای مالی یک کسب و کار یا یک فرد را باید سرمایه در نظر گرفت. هرچند میتوان خود پول را به عنوان سرمایه تعریف کرد، اما سرمایه اغلب با پول نقدی مرتبط است که برای مقاصد تولیدی یا سرمایه گذاری به کار گرفته میشود.
سرمایه همان پولی است که یک کسب و کار در اختیار دارد تا مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان برای پیشبرد فعالیتها و عملیات روزانه خود بپردازد و رشد آینده خود را تأمین کند.
به طور کلی، سرمایه یک جزء حیاتی برای اداره یک کسب و کار و تضمین کننده رشد آن کسب و کار در بلندمدت است. سرمایه یک کسب و کار ممکن است از عملیات تجاری آن حاصل شود یا از طریق قرض یا فروش سهام تامین شود. هنگام بودجه بندی، همه کسب و کارها، فعال در هر حوزهای و در هر اندازهای، معمولاً بر سه نوع سرمایه تمرکز میکنند: سرمایه در گردش، سرمایه سهام و سرمایه قرضی. در صنایع مالی، یک کسب و کار سرمایه تجاری خود را به عنوان جزء چهارم شناسایی میکند.
هزینه سرمایه چیست؟
منظور از هزینه سرمایه میزان بازدهی یا بازگشت سرمایهای است که یک شرکت از یک سرمایه گذاری خاص انتظار دارد تا ارزش مصرف منابع را داشته باشد. به عبارت دیگر، هزینه سرمایه، نرخ بازگشت یک سرمایه را برای ترغیب سرمایه گذاران برای تامین مالی یک پروژه تعیین میکند.
هزینه سرمایه برای محاسبه حداقل بازدهی یک شرکت به کار میرود که برای توجیه انجام یک پروژه بودجه ریزی سرمایه، مانند ساخت یک کارخانه جدید، ضروری است. اصطلاح “هزینه سرمایه” توسط تحلیلگران و سرمایه گذاران استفاده میشود، اما همیشه ارزیابی این موضوع است که آیا یک تصمیم پیش بینی شده میتواند با هزینه آن توجیه شود یا خیر. سرمایه گذاران همچنین ممکن است از این اصطلاح برای اشاره به ارزیابی بازده بالقوه یک سرمایه گذاری در رابطه با هزینه و خطرات آن استفاده کنند.
هزینه سرمایه تا حد بسیار زیادی به نوع تامین مالی شرکتها بستگی دارد. یک شرکت یا کسب و کار میتواند از طریق وام، اعتبار و یا از طریق فروش سهام سرمایه خود را تامین کند. با این حال، اکثر شرکتها ترکیبی از روشهای مختلف تامین مالی را به کار میگیرند. بنابراین هزینه سرمایه، از میانگین موزون تمام منابع مالی یک شرکت حاصل میشود.
منابع هزینه سرمایه
- سرمایه حاصل از فروش سهام
- سرمایه سهام ترجیحی
- اقراض و دیون
- سود انباشته
چرا هزینه سرمایه اهمیت دارد؟
بیشتر کسب و کارها برای رشد و توسعه خود تلاش میکنند و ممکن است گزینهها و راههای زیادی را امتحان کنند: گسترش و توسعه یک کارخانه، حذف کردن یک رقیب، ایجاد یک محصول یا سرویس جدید، ایجاد و راه اندازی شعب بیشتر و بزرگتر و… . قبل از اینکه شرکت در مورد هر یک از این گزینه ها تصمیم بگیرد، هزینه سرمایه برای هر پروژه پیشنهادی را تعیین میکند.
تعیین هزینه سرمایه نشان میدهد که چقدر طول میکشد تا هزینههای یک پروژه تسویه شوند و در آینده، چقدر قرار است به صاحبان شرکت و سهامداران آن سود بدهد. البته چنین پیش بینیهایی همیشه تخمینی هستند. اما در هر صورت، هر شرکت و کسب و کاری باید از یک روش و قاعده منطقی برای انتخاب بین گزینهها پیروی کند.
از دیدگاه یک سرمایه گذار، هزینه سرمایه ارزیابی میزان بازدهی است که میتوان از خرید سهام یا هر سرمایه گذاری دیگری انتظار داشت. این یک مقدار تخمینی است و ممکن است شامل بهترین و بدترین احتمالات باشد. یک سرمایه گذار ممکن است به نوسانات (بتا) نتایج مالی یک شرکت نگاه کند و نتیجه بگیرد که آیا هزینه سرمایه گذاری در این سهام با بازده احتمالی آن توجیه میشود یا خیر.
- هزینه سرمایه بر تصمیم گیری مدیران شرکت برای سرمایه گذاری تأثیر میگذارد.
- هزینه سرمایه بر ارزش گذاری شرکت تأثیر میگذارد. شرکتهایی که هزینه سرمایه آنها روبه رشد و افزایش است میتوانند ریسکهای بالاتر و ارزش کمتری داشته باشند.
- هزینه سرمایه نرخ تنزیل شرکت را تعیین میکند. تحلیلگران مالی اغلب از میانگین موزون هزینه سرمایه برای تعیین نرخ تنزیل جریانهای نقدی آتی مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان شرکت در تحلیل جریان نقدی تنزیل شده (DCF) استفاده میکنند.
تفاوت هزینه سرمایه با نرخ تنزیل
هزینه سرمایه و نرخ تنزیل تا حدودی مشابه هستند و به همین دلیل اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند. اما این دو اصطلاح تفاوتهایی نیز با هم دارند. هزینه سرمایه اغلب توسط بخش مالی و حسابداری یک شرکت محاسبه میشود و توسط مدیریت برای تعیین نرخ تنزیل (یا نرخ مانع) استفاده میشود. نرخ تنزیل نقطهای است که باید شکسته شود تا یک سرمایه گذاری توجیه منطقی داشته باشد.
هزینه سرمایه یک محاسبه نسبتاً ساده از نقطه سر به سر یک پروژه است. با استفاده از محاسبه هزینه سرمایه، تیم مدیریت نرخ تنزیل را تعیین میکند. در واقع، از طریق محاسبه هزینه سرمایه و نرخ تنزیل، مدیران تصمیم میگیرند که آیا یک پروژه میتواند به اندازه کافی بازدهی داشته باشد که نه تنها هزینههای آن را بازپرداخت کند، بلکه به سهامداران شرکت نیز سود برساند.
مفهوم هزینه سرمایه اطلاعات کلیدی است که برای تعیین نرخ مانع یک پروژه استفاده میشود. شرکتی که یک پروژه بزرگ را آغاز میکند باید بداند که پروژه باید چقدر پول تولید کند تا هزینههای راه اندازی و اجرای آن را جبران کند و سپس به تولید سود برای شرکت ادامه دهد.
مولفه های هزینه سرمایه
هزینه سرمایه از سه مولفه یا عنصر اصلی تشکیل میشود:
بازده ریسک صفر
بازده ریسک صفر در مورد نرخ بازگشت مورد انتظار، در زمانی صحبت میکند که یک پروژه هیچ ریسک مالی یا تجاری نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک تجاری
ریسک تجاری با تصمیمات بودجه بندی سرمایهای که یک شرکت برای فرصتهای سرمایه گذاری خود اتخاذ میکند، تعیین میشود. بنابراین، اگر شرکتی پروژهای را انتخاب کند که دارای ریسک بیش از حد معمول باشد، بدیهی است که تأمینکنندگان سرمایه نرخ بازدهی بالاتری را نسبت به نرخ معمولی میخواهند یا تقاضا میکنند.
بنابراین میزان پاداش در ازای ریسک نقش مهمی در محاسبه هزینه سرمایه ایفا میکند، زیرا هزینه سرمایه را افزایش میدهد. اما این پاداش باید چقدر باشد؟ این بستگی به تصمیمگیری مدیران در انتخاب پروژه شرکت دارد و حتی شاید ربطی به اهداف و مقاصد شرکت و اینکه چقدر میخواهند پروژه ارزش بازار خود را افزایش دهد نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک مالی
ریسک مالی با الگوی ساختار سرمایه شرکت مرتبط است. در اینجا، پاداش به حجم بدهیهایی که شرکت بر ذمه دارد وابسته است. هر چه سرمایه حاصل از دیون و بدهیهای یک شرکت بیشتر باشد (در مقایسه با شرکتی که بدهی نسبتاً پایینی دارد) در معرض ریسک بیشتری نیز خواهد بود.
نحوه محاسبه هزینه سرمایه
هر شرکتی، در هر حوزه و صنعتی که فعالیت میکند، میانگین هزینه سرمایه متفاوتی دارد. طبق تحقیقاتی که در دانشکده کسب و کار استرن نیویورک انجام شد، در صنعت ساخت و ساز، هزینه سرمایه بالایی لازم است، چیزی حدود 6.35 درصد. در حالی که در حوزه خرده فروشی مواد غذایی، هزینه سرمایه رقم نسبتا کوچکی است، چیزی حدود 1.98 درصد.
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)، ابتدا باید هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام را محاسبه کنید که با فرمولهای زیر به دست میآیند:
1- هزینه بدهی
هزینه بدهی به نرخ بهره پرداخت شده برای هر بدهی مانند وام مسکن و اوراق قرضه اشاره دارد. هزینه بهره، سود پرداختی به بدهی جاری است.
در اینجا، هزینه بدهی برابر است با کل بدهی تقسیم بر هزینه بهره ضربدر 1 منهای نرخ مالیات حاشیه ای.
2- هزینه حقوق صاحبان سهام
هزینه حقوق صاحبان سهام به این موضوع اشاره دارد که آیا بازگشت سرمایه لازم و مدنظر شرکت از یک سرمایه گذاری معین حاصل شده است یا خیر. همچنین، هزینه حقوق صاحبان سهام نشان دهنده میزان تقاضای بازار در ازای مالکیت دارایی و در نتیجه حفظ ریسک مالکیت است.
هزینه حقوق صاحبان سهام توسط مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) تقریب زده میشود:
Rf همان نرخ بازگشت بدون ریسک است.
Rm نرخ بازگشت بازار است.
و بتا، میزان برآوردشده ریسک یا نوسانات ارزش است.
3- میانگین موزون هزینه سرمایه
هزینه سرمایه بر مبنای میانگین موزون هزینه بدهی (WACC) و هزینه حقوق صاحبان سهام استوار است.
E ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت است.
D ارزش بازار دیون و بدهیهای شرکت است.
V مجموع E و D است.
Re هزینه حقوق صاحبان سهام است.
Rd هزینه بدهی است.
و Tc نرخ مالیات بر درآمد است.
نمونه هایی از هزینه سرمایه
همان طور که گفتیم، هزینه سرمایه در صنایع مختلف متفاوت است. برای مثال، در میان شرکتهای داروسازی و بیوتکنولوژی و پزشکی، تولیدکنندگان فولاد، شرکتهای نرمافزار اینترنتی و شرکتهای نفت و گاز یکپارچه هزینه سرمایه بالاست. این صنایع تمایل دارند سرمایهگذاری قابل توجهی به بخشهای تحقیق، توسعه، تجهیزات و ایجاد و راه اندازی کارخانه اختصاص دهند.
از جمله صنایعی که هزینه سرمایه کمتری دارند میتوان به بانکهای پول محور، شرکتهای برق، موسسات سرمایهگذاری املاک و مستغلات و شرکتهای تامین انرژی آب و برق اشاره کرد. چنین شرکتهایی ممکن است به تجهیزات کمتری نیاز داشته باشند یا شاید از جریانهای نقدینگی کاملا ثابت بهره ببرند.
شرکتهایی که به طور کارآمد و موثر عمل میکنند باید هزینه سرمایه کمتر یا برابر با رقبای خود در همان صنعت داشته باشند. در اینجا، چند مثال برای روشن کردن هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن مطرح میکنیم:
مثال 1
شرکت نیوهومز در صنعت املاک و سرمایه گذاری در این حوزه فعالیت میکند و در حال تجزیه و تحلیل بازسازی آشپزخانه و حمام در 25 خانه آپارتمانی است. هزینه بازسازی این 25 آپارتمان 30 میلیون دلار خواهد بود و پیش بینی میشود برای پنج سال آینده، سالانه 5 میلیون دلار به نفع شرکت صرفه جویی شود. اما این ریسک جزئی نیز وجود دارد که بازسازی خانههای جدید نتواند کل 5 میلیون دلار در سال را به نفع شرکت ذخیره و صرفه جویی کند. از طرف دیگر، نیوهومز میتواند روی اوراق قرضه پنج ساله سرمایهگذاری کند که همان میزان ریسک را دارد و بازدهی 10 درصدی در سال دارد.
انتظار میرود که پروژه نوسازی 16٪ در سال (5,000,000 دلار الی 30,000,000 دلار) بازدهی داشته باشد. پس پروژه نوسازی، نسبت به اوراق قرضه پنج ساله، سرمایه گذاری بهتری محسوب میشود، زیرا نرخ بازگشت موردنظر شرکت از 10 درصد عبور میکند و این میزان، از سرمایه گذاری در هر جای دیگری، برای شرکت نیوهومز سود بیشتری به همراه میآورد.
مثال 2
شرکت Gold که تازه تأسیس شده است برای خرید دفتر و تجهیزات لازم برای مثالهایی از محاسبه درصد سود یا زیان انجام کار خود نیاز به جذب 1.5 میلیون دلار سرمایه دارد. این شرکت 800000 دلار اول را با فروش سهام تامین میکند. سهامداران تقاضای بازگشت 5 درصدی سرمایه گذاری خود را دارند، بنابراین هزینه حقوق صاحبان سهام 5 درصد است.
در گام بعدی، این شرکت 700 اوراق قرضه را به قیمت 1000 دلار میفروشد تا 700000 دلار باقیمانده سرمایه مورد نیاز خود را تامین کند. افرادی که این اوراق را خریداری میکنند انتظار بازدهی 10 درصدی دارند، بنابراین هزینه بدهی شرکت 10 درصد است.
ارزش کل بازار شرکت Gold یک و نیم میلیون دلار و نرخ مالیات شرکتی آن 25 درصد است. میانگین موزون هزینه سرمایه را میتوان به صورت زیر محاسبه کرد:
بنابراین، میانگین موزون هزینه سرمایه شرکت گلد 6.1 درصد است.
نرم افزار حسابداری محک به ساده تر شدن محاسبات شما کمک میکند
همان طور که دیدید، هزینه سرمایه برای تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران از اهمیت ویژهای برخوردار است. این افراد انتظار دارند تا شرکتها و کسب و کارها اطلاعات دقیق و موثقی در اختیار سرمایه گذاران قرار دهند و آنها را به یک سرمایه گذاری مطمئن و سودآور ترغیب کنند. محاسبه هزینه سرمایه نیاز به اطلاعات درست و البته مهارت دارد.
به شما پیشنهاد میکنیم تا با کمک ابزارهای نوین مالی، مثل نرم افزار حسابداری محک، اطلاعات لازم را تهیه و گزارشات موردنیاز را در اختیار افراد ذیصلاح قرار دهید.
حسابداری نوین
تفاوتهای بین اقلام استثنایی و اقلام غیر مترقبه
اقلامی با اهمیت است که منشأ آن رویدادها یا معاملاتی میباشد که در چارچوب فعالیتهای عادی شرکت واقع میگردد و به منظور ارائـه تصویری مطلوب، افشای جداگانه آنها، منفرداً یا در صورت تشابه نوع، در مجموع، به لحاظ استثنایی بودن ماهیت یا وقوع ضرورت مییابد.
اقلام استثنایی باید در محاسبه سود یا زیان فعالیتهای عادی منظور شود . مبلغ هر قلم استثنایی (منفرداً یا در صورت تشابه نوع، در مجموع) باید به طور جداگانه و ترجیحاً در متن صورت سود و زیان تحت سرفصل درآمد یا هزینه مربوط منعکس گردد . اعم از اینکه انعکاس این اقلام در متن صورت سود و زیان یا در یادداشتهای توضیحی صورت گیرد، این اقلام باید بهعنوان اقلام استثنایی قابل تشخیص باشد و اینگونه تصریح گردد . شرح مناسبی در مورد هر یک از اقلام استثنایی جهت درک ماهیت این اقلام ضروری است.
تعریف فعالیتهای عادی: فعالیتهای معمول، تکرار شونده یا منظم واحد تجاری (فعالیتهای تجاری) و همچنین فعالیتهای مرتبطی است که به تبعیت و در جهت پیشبرد فعالیتهای فوق یا درنتیجه آنها توسط واحد تجاری انجام میشود. چنانچه وقوع برخی رویدادها، صرف نظر از ماهیت غیر معمول یا تناوب آن، در محیط حاکم بر عملیات واحد تجاری (اعم از اقتصادی، مقرراتی، جغرافیایی و غیره) مورد انتظار باشد، آثار آنها بر عملیات واحد تجاری در زمره فعالیتهای عادی تلقی میشود.
نمونه اقلامی که ممکن است درصورت با اهمیت بودن، استثنایی تلقی شود عبارت است از:
الف. زیانهای ناشی از بلایای طبیعی در مناطقی که وقوع آنها بهطور متناوب انتظار میرود.
ب . هزینههای اخراج دسته جمعی کارکنان شاغل در بخشهای فعال واحد تجاری.
ج . هزینههای تجدید سازمان.
د . به هزینه بردن داراییهای نامشهود خارج از فرایند استهلاک.
ﻫ . زیان انتقال صنایع مزاحم به خارج از محدوده شهرها، طبق مقررات جاری. و . کمکهای بلاعوض غیرسرمایهای دریافتی و کمکهای بلاعوض پرداختی.
ز . سود یا زیان فروش داراییهای ثابت مشهود و سرمایهگذاریهای بلندمدت.
ح . سود یا زیان فروش یا توقف عملیات یک بخش از واحد تجاری.
ط . هزینههای غیرمعمول مربوط به مطالبات مشکوکالوصول و کاهش ارزش موجودی مواد و کالا.
ی . ذخیرههای غیرمعمول برای زیانهای ناشی از پیمانهای بلندمدت.
ک . وجوه مازاد ناشی از حل و فصل ادعای خسارت از شرکتهای بیمه.
ل . هزینههای جذب نشده ناشی از عدم دستیابی به ظرفیت معمول (عملی) مورد انتظار و ضایعات غیرعادی.
م . سود یا زیان ناشی از حل و فصل دعاوی برله یا علیه شرکت.
*اقلام غیر مترقبه:
اقلامی با اهمیت و بسیار غیر معمول است که منشأ آن رویدادهایی خارج از فعالیتهای عادی شرکت میباشد و انتظار نمیرود به طور مکرر یا منظم واقع شود؛سود یا زیان اقلام غیر مترقبه و مالیات مربوط باید به طور جداگانه در صورت سود و زیان پس از سود یا زیان ناشی از فعالیتهای عادی نشان داده شود.
سهم سهامداران اقلیت از سود یا زیان غیر مترقبه نیز باید زیر صورت سود و زیان تلفیقی افشا شود.
ارائـه شرح مناسبی در یادداشتهای توضیحی در مورد هریک از اقلام غیر مترقبه جهت درک ماهیت این اقلام ضروری میباشد. طبقهبندی اقلام به عنوان غیرمترقبه به شرایط خاص هرمورد بستگی دارد. به علت تفاوت در فعالیتهای عادی، آنچه برای یک واحد تجاری غیر مترقبه است، لزوماً برای واحد تجاری دیگر غیرمترقبه نیست. اقلام غیرمترقبه بسیار نادر است، زیرا مربوط به رویدادهایی بسیار غیر معمول میباشد که خارج از فعالیتهای عادی واحد تجاری رخ میدهد و انتظار نمیرود به طور مکرر یا منظم واقع شود. با توجه به ملاحظات فوق، سودها یا زیانهای ناشی از مواردی از قبیل بلایای طبیعی (مانند زلزله و سیل) و مصادره داراییها را در صورت با اهمیت بودن، میتوان به عنوان مثالهایی از اقلام غیر مترقبه ذکر کرد.
درآمدها و هزینههایی که منشأ آن رویداد غیرمترقبه واحدی باشد، تشکیل دهنده یک قلم غیرمترقبه واحد است و باید ادغام شود و به عنوان اقلام غیرمترقبه در صورت سود و زیان منظور گردد.
اثر مالیاتی اقلام غیرمترقبه: اثر مالیاتی اقلام غیر مترقبه باید از طریق مقایسه مالیات سود یا زیان ناشی از فعالیتهای عادی بدون احتساب اقلام غیر مترقبه و مالیات سود یا زیان سال مالی (پس از اقلام غیر مترقبه) تعیین گردد. هرگونه اضافه یا کسر مالیات ناشی از مقایسه فوق باید به اقلام غیر مترقبه نسبت داده شود. این روش تضمینکننده این امر است که در هر سال محاسبه مالیات مربوط به سود یا زیان ناشی از فعالیتهای عادی به وجود یا عدم وجود اقلام غیر مترقبه بستگی نداشته و ارقام حاصلشده در هر دو حالت یکسان باشد.
دیدگاه شما