سرمایه گذاری چیست و انواع روش های آن کدامند؟
سرمایه گذاری، یکی از راههای حفظ و افزایش اندوختههای مالی افراد است. در شرایط فعلی کشور که نرخ تورم روز به روز در حال افزایش است، سرمایهگذاری درست و پرسود یکی از راههای مناسب برای حفظ دارایی محسوب میشود. سرمایه گذاری، روشهای مختلفی دارد. برای انتخاب بهترین روش سرمایه گذاری باید با انواع آن آشنایی داشته باشید تا بتوانید مناسبترین راه را برای خود برگزینید. در همین راستا، تصمیم گرفتیم تا در این مقاله به پرسش سرمایه گذاری چیست، پاسخ دهیم و شما را با انواع روشهای آن آشنا کنیم. پس در صورت تمایل برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه، تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
آنچه در این مقاله میخوانید:
- سرمایه گذاری چیست؟
- انواع روشهای سرمایه گذاری
- هنگام انتخاب بهترین روش سرمایه گذاری به چه نکاتی دقت کنیم؟
سرمایه گذاری چیست؟
تعاریف متعددی برای سرمایه گذاری ارائه شده است. به عنوان مثال از نگاه اقتصادی، سرمایه گذاری به معنای خرید کالایی است که در حال حاضر مورد استفاده قرار نمیگیرد اما صاحب کالا در آینده به آن نیاز پیدا خواهد کرد. این در حالی است که از نظر مالی، سرمایه گذاری به فرآیندی گفته میشود که طی آن شخص، یک دارایی مالی مانند سهام را خریداری میکند و پس از گذشت مدتی، آن را با قیمتی بالاتر به فروش میرساند.
در حالت کلی میتوان به این مورد اشاره کرد که سرمایه گذاری به فرآیند مدیریت و برنامهریزی سرمایه گفته میشود و هدف از آن هم افزایش میزان سرمایه در آینده است.
این احتمال وجود دارد که برخی از افراد واژه پس انداز را برابر با سرمایهگذاری در نظر بگیرند. اما باید بدانید که این دو واژه یکسان نیستند. پس انداز به آن بخش از درآمد افراد گفته میشود که پس از کسر هزینههای زندگی باقی میماند و در بیشتر مواقع به صورت نقد نگهداری میشود. این در حالی است که در سرمایه گذاری، پول مازاد شخص، به صورت نقد نگهداری نمیشود.
انواع روشهای سرمایه گذاری
در کشور ما روشهای مختلفی برای سرمایه گذاری وجود دارد. از جمله این روشها میتوان به بازار مسکن، خودرو، طلا و سکه، ارز، بورس، ارزهای دیجیتال و سپرده بانکی اشاره کرد. هر دارایی های با نقد شوندگی پایین شخص با توجه به اهداف و شرایط خود، بازار مورد نظر را انتخاب و در آن سرمایه گذاری میکند. در ادامه تلاش میکنیم تا این بازارها را به صورت مجزا برای شما توضیح دهیم.
سرمایه گذاری در بازار مسکن
شرایط اقتصادی در کشور ما به گونهای است که سرمایه گذاری روی ملک به یکی از رایجترین روشهای سرمایه گذاری تبدیل شده است. از زمانهای گذشته، خرید مسکن یکی از پرسودترین روشهای سرمایه گذاری بوده است. متاسفانه افزایش بیسابقه نرخ مسکن در سالهای اخیر باعث شده تا شمار زیادی از مردم توانایی مالی کافی برای خرید مسکن را نداشته باشند. به همین علت خرید ملک به عنوان سرمایه گذاری برای قشر متوسط و ضعیف جامعه امکانپذیر نیست.
خرید ملک و مسکن، سود زیادی برای صاحبین سرمایه به همراه دارد اما قابلیت نقدشوندگی پایینی دارد. به عبارت بهتر، امکان فروش فوری ملک و مسکن وجود ندارد و تبدیل آن به پول نقد کمی زمانبر است.
سرمایه گذاری در بازار خودرو
افزایش روزافزون قیمت خودرو در کشور ما باعث شده تا این کالای مصرفی به یکی از روشهای سرمایه گذاری تبدیل شود. تجربه ثابت کرده است که خرید خودرو و فروش آن، پس از گذشت مدت زمانی مشخص، سود قابل توجهی را برای صاحبین سرمایه به همراه خواهد داشت. اما این نوع سرمایه گذاری با محدودیتهایی مواجه است.
- قابلیت نقدشوندگی پایین
- هزینه عوارض و بیمه خودرو
- هزینه تعمیر و نگهداری خودرو
- محدودیت خرید خودرو با قیمت درب کارخانه
- نیاز به سرمایه اولیه تقریبا زیاد
این موارد تنها بخشی از مهمترین معایب سرمایه گذاری در بازار خودرو هستند.
سرمایه گذاری در بازار طلا و سکه
سرمایه گذاری روی طلا و سکه، برخلاف بازار مسکن و خودرو به سرمایه اولیه زیادی نیاز ندارد. به همین علت، تقریبا تمام اقشار جامعه میتوانند از این روش سرمایهگذاری استفاده کنند. قابلیت نقدشوندگی بالا، یکی دیگر از مزایای بازار طلا و سکه است؛ چراکه این کالا به سرعت به فروش رفته و به پول نقد تبدیل میشود. اما باید بدانید که این روش هم معایب و محدودیتهای خاص خود را دارد.
- ریسک خرید طلا و سکه تقلبی
- ریسک بالای نگهداری از طلا در خانه (احتمال به سرقت رفتن طلا)
- ریسک کاهش نرخ طلا
- پرداخت اجرت و مالیات
موارد مذکور بخشی از بزرگترین معایب سرمایه گذاری در بازار طلا و سکه هستند.
سرمایه گذاری در بازار ارز
خرید ارزهای معتبر و شناخته شده مانند دلار و یورو، یکی از روشهای سرمایه گذاری است. اما علاقه مندان به این روش در سالهای اخیر با مشکلاتی مواجه شدهاند؛ چراکه در حال حاضر قوانین و محدودیتهای خاصی برای خرید و فروش ارز توسط دولت وضع شده است. همچنین بر طبق قانون، نگهداری حجم بالای ارزهایی مانند دلار و یورو تخلف محسوب میشود. از طرف دیگر، وابستگی نرخ ارز به روابط سیاسی کشورها باعث شده تا این بازار، نوسان شدیدی را تجربه کند. به همین علت، سرمایه گذاری روی ارزهای خارجی با ریسک زیادی همراه خواهد بود.
سرمایه گذاری در بازار بورس
سرمایه گذاری در بورس به دو روش مستقیم و غیر مستقیم انجام میشود. روش مستقیم به افرادی توصیه میشود که اطلاعات لازم را برای خرید و فروش مستقیم سهام دارند. این در حالی است که آن دسته از افرادی که زمان یا دانش کافی در زمینه بازارهای مالی ندارند، از روش غیر مستقیم استفاده میکنند. در روش غیر مستقیم، افراد سرمایه و مدیریت سهام خود را در اختیار کارگزاران متخصص بازار بورس قرار میدهند.
سرمایهگذاری در بازار بورس مزایای زیادی را برای صاحبین سرمایه به همراه دارد. از جمله این مزایا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- قابلیت نقدشوندگی بالا
- امکان سرمایه گذاری با سرمایه اولیه اندک
- شفافیت فرآیند خرید و فروش
- قانونمندی بازار بورس
- امکان مدیریت ریسک
این موارد باعث شدهاند تا سرمایه گذاری در بازار بورس به عنوان یکی از بهترین روشهای سرمایه گذاری شناخته شود. لازم به ذکر است که سرمایه گذاری در بورس خود به بخشهایی از جمله: صندوقهای درآمد ثابت، صندوق سرمایه گذاری در سهام، صندوق سرمایه گذاری مختلط و صندوق سرمایه گذاری قابل معامله (ETF) تقسیم میشود.
سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال
در سالهای اخیر، بازار کریپتو کارنسی یا ارزهای دیجیتال مورد توجه حجم زیادی از مردم کشور قرار گرفته است. سرمایه گذاری در این بازار برای آن دسته از افرادی که با روشهای تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی آشنایی دارند، مزایای بسیاری دارد. این در حالی است که سرمایه گذاری روی ارزهای دیجیتال برای مردم عادی، اقدامی پرریسک به شمار میرود. البته دارایی های با نقد شوندگی پایین باید به این نکته هم اشاره کرد که داراییهای این بازار از قابلیت نقدشوندگی بالایی برخوردارند.
سرمایه گذاری در سپرده بانکی
قرار دادن سرمایه در بانک، یکی از کمخطرترین روشهای سرمایه گذاری است. در این روش، سالیانه مبلغی مشخص به عنوان سود به حساب شما واریز میشود. اما مشکل اساسی اینجاست که در حالت کلی، میزان سود سپردههای بانکی با نرخ تورم برابر نیست و حتی از نرخ تورم کمتر است. به همین علت، سرمایه گذاری در بانک روش مناسبی برای حفظ ارزش دارایی به شمار نمیرود.
هنگام انتخاب بهترین روش سرمایه گذاری به چه نکاتی دقت کنیم؟
نکات زیادی وجود دارد که باید پیش از انتخاب روش صحیح سرمایه گذاری به آن دقت کرد. برخی از مهمترین این نکات به شرح زیر هستند:
- قابلیت نقدشوندگی دارایی در بازار: در صورتی که ممکن است به سرعت به پول نقد نیاز پیدا کنید، حتما سرمایه خود را در بازارهایی که قابلیت نقدشوندگی بالایی دارند، سرمایه گذاری کنید.
- میزان ریسک پذیری صاحب سرمایه: سعی کنید سرمایه خود را در بازارهایی قرار دهید که سطح ریسک آنها با سطح ریسکپذیری شما تناسب داشته باشد.
- حداقل سرمایه اولیه مورد نیاز برای سرمایه گذاری: برای سرمایه گذاری در برخی از بازارها مانند بازار مسکن به سرمایه اولیه زیادی نیاز است. بنابراین توصیه میشود که حتما سرمایه اولیه خود را با سرمایه مورد نیاز برای بازار منتخب خود مقایسه کنید.
- بازدهی بازار مورد نظر: پیش از انتخاب بازار مورد نظر خود، حتما از میانگین بازدهی آن اطمینان حاصل کنید.
- طول مدت مورد انتظار برای سرمایه گذاری: برخی از بازارها برای سرمایه گذاری بلند مدت و برخی برای سرمایه گذاری کوتاه مدت مناسباند. پیش از انتخاب بازار مورد نظر، حتما به حداقل و حداکثر مدت زمان مورد نظر برای سرمایه گذاری دقت کنید.
توجه به این نکات کمک میکند تا بتوانید بهترین روش سرمایه گذاری را برای خود انتخاب کنید.
کلام آخر
در این مقاله تلاش کردیم تا شما را با روشهای مختلف سرمایه گذاری آشنا کنیم. در همین راستا اعلام کردیم که سرمایه گذاری به فرآیند مدیریت و برنامهریزی سرمایه گفته میشود. هدف از سرمایه گذاری، افزایش میزان سرمایه در آینده است. راههای زیادی برای سرمایه گذاری وجود دارد. شناخت این روشها کمک میکند تا بتوانید بهترین بازار را برای سرمایه گذاری انتخاب کنید. در همین راستا، توضیحاتی را در خصوص انواع روشهای سرمایه گذاری مانند: سرمایه گذاری در بانک، بورس، مسکن، ارز، ارز دیجیتال، طلا و خودرو ارائه دادیم.
امیدواریم مطالب درج شده در این مقاله مورد توجه شما قرار گرفته باشند. در پایان از دارایی های با نقد شوندگی پایین شما تقاضا میکنیم تا پیشنهادها و انتقادهای خود را در رابطه با این مطلب از طریق بخش ارسال دیدگاه با ما به اشتراک بگذارید.
کار های کلاسی دانشجویان اقتصاد
بازار مالی بازاری است که در آن افراد حقیقی و حقوقی می توانند به معامله اوراق ضمانت مالی، کالا و دیگر دارایی های مثلی (عوض دار) با هزینه مبادلاتی پایین، و در قیمت هایی که تابع عرضه و تقاضا هستند، بپردازند. اوراق ضمانت شامل سهام ، اوراق قرضه و کالاهایی (شامل فلزات گرانبها یا محصولات کشاورزی) می شوند .
دو نوع بازار عمومی (جایی که انواع زیادی از کالاها در آن معامله می شود) و بازار اختصاصی (جایی که تنها یک نوع کالا معامله می شود) وجود دارند. بازارها خریداران و فروشندگان علاقه مند زیادی شامل خانوارها، شرکت ها و آژانس های دولتی را در یک «مکان» جمع می کند، لذا پیدا کردن همدیگر را برای آنها آسان می سازد. اقتصادی که اصولا برای اختصاص منابع بر معاملات میان خریداران و فروشندگان وابسته است، به عنوان اقتصاد بازاری شناخته می شود و این در مقابل اقتصاد دستوری یا ا دارایی های با نقد شوندگی پایین قتصاد غیر بازاری مثل اقتصاد هدیه محور است .
با تقسیم کل سیستم اقتصاد یک کشور به دو بخش واقعی و مالی، بخش مالی را میتوان به عنوان زیرمجموعهای از نظام اقتصادی تعریف کرد که در آن وجوه، اعتبارات و سرمایه در چارچوب قوانین و مقررات مشخص از طرف پسانداز کنندگان و صاحبان پول و سرمایه به طرف متقاضیان، جریان مییابد.
بازارهای مالی نیز بازارهایی هستند که در آنها داراییهای مالی مبادله می شوند. داراییهای مالی داراییهایی مثل سهام و اوراق قرضه هستند که ارزش آنها به ارزش تولیدات وخدمات ارایه شده توسط شرکتهای منتشر کننده آنها وابسته است. تفاوت داراییهای مالی با داراییهای واقعی در این است که داراییهای واقعی ماهیت فیزیکی دارند مانند اتومبیل، املاک و مستغلات، و دارایی های با نقد شوندگی پایین وسایل منزل.
طبقه بندی بازارهای مالی
بازارهای مالی بر پایه معیارهای متفاوتی قابل طبقهبندی هستند:
طبقهبندی بر اساس نوع دارایی
طبقهبندی بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار
طبقه بندی بر اساس سررسید تعهدات مالی
بر اساس نوع دارایی، میتوان بازار اوراق بهادار را به دستههای زیر تقسیمبندی کرد:
الف- بازار سهام در این بازار، سهام شرکتها که نشانگر مالکیت دارنده آن در شرکت است، دادوستد میشود.
ب - بازار اوراق بدهی بازاری است که در آن ابزارهای با درآمد ثابت(اوراق قرضه) دادوستد میشوند.
ج - بازار ابزارهای مشتق بازاری است برای معاملات ابزارهایی مبتنی بر داراییهای مالی یا فیزیکی که از آن جمله می توان به اختیار معامله و قرارداد آتی اشاره کرد.
طبقه بندی بر اساس مرحله عرضه اوراق بهادار:
بازار دست اول (اولیه) شرکتها، مؤسسات و بنگاههای اقتصادی برای تأمین منابع مالی مورد نیاز خود به مبالغ هنگفتی نیاز دارند که اغلب این منابع را در مقابل واگذاری اوراق بهادار خود، بهدست میآورند. واگذاری اوراق بهادار و تأمین اعتبار برای اولین بار در بازار دست اول انجام میشود. به عبارت دیگر در بازار دست اول، اوراق بهادار برای نخستین بار منتشر میشوند. براین اساس فروشنده اوراق بهادار در واقع همان ناشر اوراق بهادار است.
بازار دست دوم (ثانویه) پس از عرضه اوراق بهادار در بازار اولیه و به منظور آن که این اوراق بتوانند مورد دادوستد قرار گیرند، به بازار دیگری نیاز است که به آن بازار ثانویه اوراق بهادار گفته میشود. در این بازار، اوراق قابلیت دادوستد پیدا میکنند. وجود بازار دست دوم، صرفاً به این دلیل است که قابلیت نقدشوندگی اوراق بهادار منتشر شده در بازار دست اول را افزایش دهد، ضمن اینکه شرایطی فراهم میآورد که قرضدهندگان و قرضگیرندگان در صورت لزوم به آسانی بتوانند تصمیمات سرمایهگذاری خود را تغییر داده، به فروش اوراق بهادار خریداری شده یا خرید اوراق بهادار دیگر اقدام نمایند.
دادوستد در بازار دست دوم به دفعات نامحدود انجام میشود و بنابراین با جابجا شدن مالکیت ابزارهای مالی قابل دادوستد در آن بازار، قدرت نقدشوندگی زیادی ایجاد میشود. در این حالت، از نقد شدن پیش از سررسید بدهی واحدهای متقاضی سرمایه یا ناشران اوراق بهادار جلوگیری میشود و در نتیجه ضربههای کمبود نقدینگی تأثیر محدودتری بر واحدهای سرمایهگذار خواهد داشت.
طبقه بندی بر اساس سررسید تعهدات مالی:
الف ) بازار پول
بنا به تعریف، بازار پول بازاری برای دادوستد پول و دیگر داراییهای مالی جانشین نزدیک پول است که سررسید کمتر از یکسال دارند. همچنین میتوان از بازار پول به عنوان بازار ابزارهای مالی کوتاه مدت با ویژگی اندک بودن ریسک عدم پرداخت، نقدشوندگی و ارزش اسمی زیاد نام برد. تمرکز فعالیت این بازار در استفاده از ابزارهایی است که به اشخاص و بنگاههای تجاری این امکان را میدهند که به سرعت نقدینگی خود را به میزان مطلوب درآورند.
ب ) بازار سرمایه
برپایه طبقهبندی بازار مالی با نگرش به سررسید داراییها، بازار سرمایه به بازار دادوستد ابزارهای مالی با سررسید بیشتر از یک سال و داراییهای بدون سررسید اطلاق میشود. این بخش از بازار مالی نقش مهمتری در گردآوری منابع پساندازی و تأمین نیازهای سرمایهگذاری واحدهای تولیدی دارد. بازار سرمایه نسبت به بازار پول بسیار گستردهتر است و از تنوع ابزاری بیشتری برخوردار است.
مهمترین کارکرد بازارهای مالی شامل بازارهای پول، سرمایه و بیمه در اقتصاد ملی، تجهیز منابع پس اندازی و هدایت آن به سوی فعالیتهای مولد اقتصادی است، ضمن آنکه تعیین قیمت وجوه و سرمایه، انتشار و تحلیل اطلاعات و توزیع ریسک اقتصادی نیز اغلب در شمار کارکردهای این بازارهاست.
Your access to this site has been limited by the site owner
If you think you have been blocked in error, contact the owner of this site for assistance.
If you are a WordPress user with administrative privileges on this site, please enter your email address in the box below and click "Send". You will then receive an email that helps you regain access.
Block Technical Data
Block Reason: | Access from your area has been temporarily limited for security reasons. |
---|---|
Time: | Tue, 18 Oct 2022 23:55:56 GMT |
About Wordfence
Wordfence is a security plugin installed on over 4 million WordPress sites. The owner of this site is using Wordfence to manage access to their site.
You can also read the documentation to learn about Wordfence's blocking tools, or visit wordfence.com to learn more about Wordfence.
Click here to learn more: Documentation
Generated by Wordfence at Tue, 18 Oct 2022 23:55:56 GMT.
Your computer's time: .
اقتصاد ما
● ریسک نقدینگی چیست؟
دوگونه نقدینگی وجود دارد: نقدینگی بازار (Market Liquidity)، شاید نقدشوندگی بازار مفهوم مورد نظر را بهتر برساند و نقدینگی تامین مالی (Funding liquidity). نقدشوندگی بازاری یک اوراق بهادار خوب است اگر به راحتی بتوان آن را معامله نمود، به بیان دیگر شکاف بین قیمتهای دستورات خرید و فروش وارده برای آن (Bid-asu Spread) کم باشد، نوسانات شدید نداشته، و انعطاف قیمتیاش بالا باشد و البته همچنین کسب اطلاعات در مورد آن آسان باشد (از جمله از طریق بازارهای OTC).همچنین نقدینگی تامین مالی یک بانک یا سرمایهگذار مناسب ارزیابی میشود، اگر منابع مالی کافی بهواسطه سرمایه خود یا وامهای وثیقهای در اختیار داشته باشد. (Collateralized Loans به وامهایی گفته میشود که وامگیرنده در ازای دریافت آن داراییهای را به عنوان تضمین وام به وثیقه نزد بانک میسپارد ). با در نظر داشتن این دو تعبیر، معنای ریسکنقدینگی آشکار میگردد.ریسک نقدینگی (نقدشوندگی) بازار عبارت است از خطر بدتر شدن وضعیت نقدینگی بازار هنگامی که فرد احتیاج به معامله داراییاش دارد.ریسک نقدینگی تامین وجوه عبارت است از خطر عدم توانایی معاملهگر در تامین مالی وضعیت خود (خرید، یا نگهداری) و در نتیجه اجبار به رها نمودن آن.برای مثال یک «صندوق سرمایهگذاری کمریسک» که از اهرمهای مالی استفاده نموده است (Hedge Fund اصولا به صندوق سرمایهگذاری مشترکی گفته میشود که برای بالا بردن بازدهی خود از روشهای مصون ماندن از ریسک استفاده میکند) در صورتی که دیگر نتواند از بانک وام بگیرد، باید اوراق بهادار خود را بفروشد. یا اگر از دید بانک بنگریم، سپردهگذاران ممکن است منابع خود را از بانک خارج کنند و بانک نیز نتواند از سایر بانکها وام گرفته یا از طریق انتشار اوراق قرضه برای خود منابع مالی تامین کند.
هماکنون با ریسک شدید نقدینگی بازار و تامین مالی روبهروییم نقدینگی اساسا در طی زمان و از بازاری به بازار دیگر فرق میکند، در شرایط فعلی ما با ریسک شدید نقدینگی بازار روبهرو هستم. حادترین نوع ریسک نقدشوندگی بازار آن است که معاملهگران هماکنون در بازارهایی نظیر بازار اوراق بهادار دارای پشتوانه دارایی (Securities Market Asset – backed و اوراق قرضه قابل تبدیل Convertible Bonds) اوراق قرضهای که قابلیت تبدیل به سهام عادی یا ممتاز را دارند) در حال ترک بازارند (دستور خریدی وجود ندارد!) ما با ریسک بسیار بالای تامین مالی نیز مواجهیم، بانکها با کمبود سرمایه روبهرو بوده و در نتیجه مجبورند معاملاتی که به سرمایه احتیاج دارند را کاهش دهند، همچنین مجبورند میزان سرمایهای که به سایر معاملهگران از جمله صندوقهای سرمایهگذاری کم ریسک وام میدهند را کاهش دهند، که در نتیجه آن این صندوقها اکنون با الزام حداقل سرمایه (منظور در اینجا مقدار پول یا اوراق بهاداری است که موسسات برای اخذ وام باید در حساب خود نگه دارند) بالاتری روبهرو هستند. به طور خلاصه، اگر بانکها نتوانند منابع مالی برای خود تامین کنند، به طریق اولی نمیتوانند این کار را برای مشتریانشان نیز انجام دهند.این دوگونه نقدینگی با یکدیگر مرتبط بوده و در قالب چرخه نقدینگی یکدیگر را تشدید مینمایند، کمبود منابع، میزان معاملات را کاهش میدهد، کاهش معاملات، نقدینگی (نقدشوندگی) بازار را تضعیف میکند که به نوبه خود باعث افزایش الزام حداقل مانده سرمایه در حسابها و در نتیجه مدیریت ریسک سختگیرانهتر میشود؛ این امر نیز مشکل تامین مالی را دامنزده و جریان همینطور ادامه مییابد.
● ریسک نقدینگی و قیمت داراییها
اوراق بهاداری که توان نقدشوندگیاش پایین باشد، باید حداقل بازدهی (Required Return) بالاتری داشته باشد تا جبران هزینههای معاملاتی سرمایهگذاران را بنماید. از آنجا که نقدینگی بازار ممکن است در آینده که فرد تصمیم میگیرد دارایی خود را به فروش برساند تضعیف شده باشد، ریسک نقدینگی بازار، آنگونه که پیشتر در مورد آن بحث نمودیم، پدیدار خواهد شد. حال چون سرمایهگذاران تمایل دارند که در ازای ریسک بالاتر پاداش بیشتری به آنها داده شود، وجود ریسک نقدینگی بازار، حداقل بازدهی موردنظر آنها را بالا میبرد. مدلهای قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAMP) که برای عامل نقدینگی تعدیل شده باشند، به خوبی نشان میدهند که چگونه در این جریان ضریب بتای نقدینگی به ضریب بتای استاندارد بازار افزوده خواهد شد. طبق این نظریه، و همانطور که در بازارهای کنونی شاهد آنیم، افزایش حداقل بازدهی موردنظر به علت بالا رفتن ریسک نقدینگی بازار منجر به کاهش همزمان قیمتها خواهد شد.
● ریسک نقدینگی و بحران حاضر: چرخه نزولی نقدینگی
تیر خلاص به بحران فعلی توسط ترکیدن حباب بخش مسکن و افشاگریهای موسسات مالی بدهکار شلیک شد. این امر ضرر و زیان عظیم بانکها و مشکلات تامین منابع مالی را به دنبال داشت که خود زمینهساز به وجود آمدن تسلسلهای سیستماتیک نقدینگی شدند. با وخیمشدن اوضاع ترازنامه بانکها، آنها مجبور به بازپرداخت بدهیهایشان (De-Leverage) شده و در نتیجه: شروع به فروش داراییها کردند، به ذخیره پول نقد روی آورند و مدیریت ریسک خود را سختگیرانهتر نمودند. و همین اقدامات بازار وامدهی بین بانکی را تحت فشار گذاشت (که عملکرد آن معمولا با اسپرد (Ted Spreed)ت TED سنجیده میشود)، زیرا همه سعی داشتند وقوع اختلالات چندجانبه را به حداقل برسانند. مشکلات تامین نقدینگی منابع مالی بانکها خیلی زود گسترش یافت. سایر سرمایهگذاران، به ویژه آنها که مثل صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک، بسیار به دریافت وام بسته بودند، با تمایل کمتر بانکها به وامدهی، یا افزایش حداقل سرمایه مورد نیاز در حسابها، یا نهایتا ورشکستگی برخی مثل «لمان برادرز»، بیشتر و بیشتر با ریسک عدم تامین مالی روبهرو شدند.وقتی بانکهایی نظیر «بیر استرنز» و لمان برادرز وضعیتشان متزلزل گشت، مشتریان آنها با دو خطر مواجه شدند: از دست رفتن سرمایه، یا راکد شدن آن در جریان فرآیند ورشکستگی؛ به همین جهت مشتریان شروع به خروج سرمایهها و اصلاح موقعیتشان کردند که نهایتا منجر به پدیده گریز از بانکها (bank run) شد. بحران نقدینگی تامین مالی طبیعتا به از بین رفتن نقدشوندگی بازار منجر گشت؛ شکاف میان درخواستهای خرید و فروش در چندین بازار افزایش یافت، و میزان و حجم قیمتها و معاملات پیشنهادی به واسطه کمبود سرمایه معاملهگران پایین آمد. فقدان نقدشوندگی در بازار، در کنار چشمانداز تشدید ریسک نقدینگی، سبب وحشت سرمایهگذاران شده و در نتیجه به کاهش قیمتها به ویژه برای داراییهایی که توان نقدشوندگی پایین داشتند، انجامید.این همان چرخه نزولی نقدینگی است که در شکل زیر به تصویر درآمده است.
● بحران به سایر انواع دارایی گسترش مییابد
بحران تاکنون در حال گسترش میان انواع داراییها و بازارها در سطح جهان بوده است. تاکنون شاهد سقوط سنگین برخی ارزها بودهایم به این دلیل که معاملهگران انجام معاملات حمایتی برای این ارزها را متوقف ساخته یا اعتقاد خود را به ارزهای ضعیف از دست دادهاند. به عنوان نمونهای از شدت بحران نقدینگی میتوان به «برابری نرخ بهره پوشش داده شده که مهمترین موقعیت آربیتراژی در حجیمترین بازار دنیا (بازار ارز) میباشد – اشاره کرد، که هماکنون حتی برای ارزهای عمده نیز برقرار نیست. این امر باید بدان معنا باشد که هیچ کس نمیتواند آربیتراژ کند زیرا هیچ کس نمیتواند بدون وثیقه وام بگیرد، و از طرفی هیچ کس چیزی برای وثیقه گذاشتن ندارد و هیچ کس نیز مایل به پرداخت وام نیست – به هر حال لازمه آربیتراژ، پرداخت وام و استقراض هر دو با هم است.همچنین افزایش ریسک و عدم نقدشوندگی منجر به تشدید بیثباتی شده، و لذا حداقل سرمایه لازم در حسابها را بالا برده است. از این ها گذشته همبستگی میان انواع داراییها نیز از آنجا که اکنون همه چیز برپایه نقدینگی مبادله میشود افزایش یافته است.
● بحران به «مین استریت» (MAIN STREET) گسترش مییابد
بدون شک، بحران در حال بر جای گذاردن آثار مهمی بر بخش واقعی اقتصاد است، قیمت املاک صاحبان مسکن کاهش یافته، دسترسی مصرفکنندگان به منابع وام و اعتبار کمتر شده، و شرکتهای مین استریت (شرکتهای تولیدی کوچک و متوسط) با هزینه بالاتر تامین سرمایه از طریق حقوق صاحبان سهام و همین طور استقراض مواجهند، تقاضا برای کالاهای آنها کاهش یافته، بیکاری بیشتر شده و غیره.
چه چیز میتواند – و چه چیز نمیتواند – بحران نقدینگی را حل کند؟
اگر مشکل «چرخه نقدینگی» باشد، برای حل آن باید نقدینگی وام دهی بازیگران اصلی بازار، یعنی بانکها، را افزایش دهیم. ساختار سرمایه بانکها باید با فراهم آوردن سرمایه جدید تغییر یابد، حقوق صاحبان سهام قبلی رقیق شده، و در صورت امکان ارزش اسمی بدهیهای قبلی کاهش پیدا کند. برای این منظور میتوان از طریق تصویب سریع ورشکستگی موسساتی که دارای ریسک سیستماتیک هستند برای مثال آن موسساتی که باعث ایجاد چرخههای نقدینگی میشوند وارد عمل شد.گذشته از این، ما باید تامین مالی بازارها و سطح اعتماد را با گسترش تضمینهای بانکی بهبود بخشیده و شمار بیشتری را از تخفیفات فدرال رزرو بهرهمند سازیم (منابع با وثیقه را با مارجینهای معقولی ارائه کنیم)، و همچنین کارکرد بازار اسناد تجاری را تضمین نماییم. علاوه بر این، مدیریت ریسک باید ریسکهای سیستمی ناشی از چرخههای نقدینگی را شناسایی کند، و مقررات نیز باید به جای موسسات انفرادی کل سیستم را مدنظر قرار دهند. اگر تنها یک چیز از بحران حاضر فراگرفته باشیم، آن این است که انجام معاملات در بورسهای سازمان یافته با سیستم تسویه مرکزی بهتر از معاملات اوراق مشتقه در بازار فرا بورس است، زیرا معامله مشتقات سبب دارایی های با نقد شوندگی پایین افزایش وابستگیهای متقابل، پیچیدگیها، ریسکهای چند جانبه و کاهش شفافیت میشود. به طور ساده، وقتی سهام میخرید، مالکیت شما بر این که آن را از چه کسی خریدهاید بستگی ندارد. در صورتی که هنگامی که سهامی مصنوعی (synthetic stock) را از طریق ابزار مشتقه میخرید، مالکیت شما به اینکه آن را از چه کسی خریدهاید بستگی پیدا میکند این وابستگی میتواند حتی بعد از آنکه سهام مربوطه را فروختید نیز ادامه پیدا کند. (اگر آن را از طریق بانک دیگری به فروش برسانید). بدینترتیب، زمانی که افراد اعتماد خود را به بانک طرف معاملهشان از دست دهند، شروع به رها کردن موقعیت خود (خرید، نگهداری) در اوراق مشتقه نموده و در نتیجه باعث آسیب دیدن ساز و کار تامین دارایی های با نقد شوندگی پایین مالی بانک و شکلگیری چرخه نقدینگی مورد اشاره میشوند.
● ممنوعیت «فروش استقراضی» فکر خوبی نیست
(«فروش استقراضی» یا Short Selling، نوعی معامله است که در آن فرد با پیشبینی کاهش قیمت اوراق بهادار خاصی در آینده مقداری از آن را از کارگزار قرض گرفته و میفروشد؛ به این امید که بعدا آن را با قیمت پایینتر خریده و به کارگزار بازگرداند و بدینطریق منتفع شود ) برخی معتقدند که برای حل بحران و جلوگیری از وقوع دوباره حوادثی اینچنینی در آینده، سیاستگذاران باید «فروش استقراضی» را ممنوع کرده و بر دادوستد سهام مالیات وضع کنند. به اعتقاد من هیچ یک از این دو، اقدام مناسبی نیست. اول آنکه، افرادی که از فروش استقراضی استفاده میکنند با خود اطلاعات جدیدی به بازار میآورند، نقدینگی را افزایش داده و حبابهای قیمت را کاهش میدهند (به خاطر داشته باشید که حباب مسکن آغازگر بحران کنونی بود)، لذا ممانعت از فعالیت آنها ضمن آنکه بسیار پرهزینه است، مشکل کلی تامین مالی را نیز حل نخواهد کرد. هر چند ممنوع نمودن فروشهای استقراضی جدید موسسات مالی را میتوان در صورت وجود خطر معاملات غارتگرانه توجیه نمود، ولی با این حال از آنجا که استفادهکنندگان از فروش استقراضی در هنگام به مشکل خوردن بنگاههای مسالهدار اولین کسانی هستند که سپر بلا میگردند، این توجیه به ندرت قابل قبول است.
● وضع مالیات توبین (Tobin Tanes) طرح خوبی نیست؟
همچنین وضع مالیات بر مبادلات سهام به چند دلیل مشکلزا است، مهمتر از همه به این دلیل که معاملات را از فضای رسمی به دنیای مشتقات منتقل کرده و در نتیجه باعث افزایش ریسک سیستماتیک میشود. عمدهترین دلیل حمایت از این مالیات آن است که گفته میشود چنین مالیاتی به جلوگیری از شکلگیری حباب قیمتی کمک مینماید، ولی تقریبا هیچگونه شواهد تجربی برای تایید صحت این ادعا در دست نیست. به عنوان مثال، در انگلستان مالیات بر معامله سهام ۵/۰درصد و بر معاملات املاک و مستغلات حتی بالاتر از آن (تا ۴درصد) میباشد، با این حال حباب بخش مسکن انگلیس جزو بزرگترینها بود. از آن گذشته، با توجه به شرایط راکد و بیثبات بازار سهام، بهنظر نمیرسد که هماکنون زمان مناسبی برای اعلام مالیاتهای معاملاتی باشد، در حالی که قرار است این مالیاتها برای جلوگیری از حبابهای قیمتی آینده دور به کار روند. برای رویت مشکل، تنها کافی است به آنچه که به واسطه مالیاتهای معاملاتیاش بر انگلستان گذشت نگاهی داشته باشیم. در این کشور به دنبال وضع مالیات بر معاملات سهام سرمایهگذاران حرفهای نظیر «صندوقهای سرمایهگذاری کمریسک» به جای معامله مستقیم سهام به معامله از طریق مشتقات روی آورده و بدین ترتیب دارایی های با نقد شوندگی پایین مقررات را دور زدند (در حالی که سرمایهگذاران حقیقی چارهای جز پرداخت این مالیات نداشتند). در انگلستان، به ویژه صندوقهای کمریسک از طریق معاملات جبرانی (swap) با دیگر شرکایشان، مثلا بانکهای سرمایهگذاری، از پرداخت مالیات معاملاتی شانه خالی میکنند. جای شک نیست که اگر در ایالات متحده نیز چنین مالیاتی وضع میشد، همین ترفندها به کار گرفته میشدند.
این امر وابستگیهای چندجانبه و ریسک سیستماتیک را افزایش داده و باعث وخیمتر شدن وضعیت چرخههای مدیریت ریسک آنگونه که پیشتر شرح دادیم میگردد.مشکل جدی دیگر وضع چنین مالیاتی اثر آن بر کاهش نقدینگی بازار است، این پدیده به واسطه انتقال فعالیتهای معاملاتی به خارج از کشور، یا بازارهای دیگر یا حتی حذف آنها به وقوع خواهد پیوست. اما مهمتر از همه مشکلاتی است که این مالیات برای ثبات برای ثبات نظام مالی به وجود میآورد، اثر آن بر افزایش هزینه تامین سرمایه بنگاههای «مین استریت» (بنگاههای تولیدی) به واسطه بالا بردن ریسک نقدینگی در بازارهای مالی آمریکا چشمگیر خواهد بود. به راستی اگر سرمایهگذاران- داخلی و بینالمللی- مجبور باشند برای «خرید» مالیات بپردازند و از طرفی دریابند که نقدشوندگی سهامشان در آینده کاهش خواهد یافت، سهام موجود در بازارهای ایالات متحده جذابیت خود را برای آنها از دست خواهد بود. همین امر تامین سرمایه برای شرکتهای آمریکایی را مشکلتر میسازد و همانطور که میدانیم اهمیت «وجود توان تامین سرمایه» تمام مساله بحران حاضر است.
● نتیجهگیری
ریسک نقدینگی (نقد شوندگی) بازار، محرک مهم قیمت اوراق بهادار، مدیریت ریسک و سرعت آربیتراژ است و «نقدینگی تامین مالی» بانکها و سایر واسطههای مالی، محرک مهم ریسک نقدینگی بازار است. بحرانهای نقدینگی از طریق چرخههای نقدینگی گسترش مییابند؛ در چرخههای نقدینگی ضرر و زیان، افزایش حداقل سرمایه حسابها، سختگیرانهتر شدن مدیریت ریسک و افزایش بیثباتی به نوبه خود یکدیگر را تقویت میکنند. در هنگام وقوع این پدیده، کسانی که بهطور سنتی دارایی های با نقد شوندگی پایین تامینکننده نقدینگی بودند خود تبدیل به متقاضیان نقدینگی میشوند، سرمایههای جدید به کندی وارد بازار شده و قیمتها کاهش یافته و به جای اول خود باز میگردند.
ترازنامه صورت وضعیت مالی
ترازنامه، بیلان یا صورت وضعیت مالی یکی از صورتهای مالی اساسی است که وضعیت مالی یک شخصیت حسابداری (شخصیت گزارشگر) را در یک زمان مشخص نشان میدهد. ترازنامه معمولاً در پایان یک دوره مالی تهیه میگردد. در ترازنامه سه قلم اطلاعاتی دارایی، بدهی و سرمایه مشخص میگردد.
ترازنامه
مهمترین صورت مالی در فرآیند حسابداری و تعیین مدلهای مالی است. بهطور خلاصه ترازنامه نشان میدهد که یک شرکت چه میزان دارایی، بدهی و سرمایه دارد و چگونه میتواند از طریق داراییها، بدهیها را کاهش دهد یا از طریق انتشار سهام تأمین بودجه کند. ترازنامه میزان مالکیت شرکت و سهامداران را نیز نشان میدهد. این ۳ بخش در ترازنامهها، این ایده را به سرمایهگذاران میدهد که داشتهها (داراییها) و چه دیونی (بدهیهایی) دارد و صاحبان شرکت چه مقدار سرمایهگذاری کردهاند. این صورت مالی در کنار سایر صورت های مالی مانند صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد برای تجزیه دارایی های با نقد شوندگی پایین و تحلیل بنیادی شرکت استفاده میشود.
اجزا ترازنامه
ترازنامه به دو بخش اصلی تقسیم میشود. سمت راست ترازنامه شامل داراییها و سمت چپ آن دربرگیرنده بدهیهای شرکت و حقوق صاحبان سهام است که در ادامه مطلب به تشریح و توضیح هر کدام از این اجزا می پردازیم.
داراییها
داراییها به دو گروه اصلی داراییهای جاری و داراییهای غیر جاری تقسیم میگردد. این تقسیمبندی به ترتیب نقد شوندگی و بر اساس داراییهای با نقد شوندگی بالا، داراییهای ثابت با نقد شوندگی کم و داراییهای مالی که عمر بیش از یک سال یا یک دوره مالی دارند، است.
دارایی های جاری:
مثل وجوه نقد – اوراق بهادار قابل فروش – حساب های قابل نقد – موجودی کالا، مخارج پیش پرداخت شده و …. (که نقدشوندگی بالاتری دارند)
دارایی های غیرجاری:
مثل سرمایه گذاری های بلند مدت – دارایی های ثابت – دارایی های نامشهود و …(که نقدشوندگی پایین تری دارند)
با مقایسه دو سال متوالی داراییهای یک شرکت از ترازنامه، میتوان میزان کاهش یا افزایش داراییهای جاری و غیر جاری را بررسی کرد.
بدهیها
بدهیها نیز به دو گروه بدهیهای جاری و بدهیهای غیر جاری تقسیم میشوند. بدهیهای جاری جزو بدهیهای کوتاهمدت هستند که انتظار می رود طی یک سال یا یک دوره مالی تسویه گردد و بدهیهای غیر جاری از انواع بدهیهای بلندمدت است که قابلیت تسویه بیشتر از یک سال یا یک دوره مالی را دارند. این تقسیمبندی بر اساس زمان سررسید آنها انجام میشود.
مثل بدهی بانکی – سود قابل پرداخت – اجاره، مالیات، تسهیلات – دستمزدهای قابل پرداخت و …
بدهی های غیرجاری :
مثل دیون بلند مدت – بدهی های مالیاتی تعلیق شده و …
مقایسه بدهیهای دو سال متوالی یک شرکت، تغییرات بدهکاری شرکت، قدرت شرکت در برابر بدهیهای آینده و میزان استقراض آن را نشان میدهد.
حقوق صاحبان سهام(سرمایه)
حقوق صاحبان سرمایه پولی است که به صاحبان سهام یعنی صاحبان آن کسب و کار تعلق دارد. این مبلغ در حساب ها با عنوان «دارایی خالص» نیز شناخته می شود. این مبلغ باقیمانده کل دارایی های شرکت بعد از کسر بدهی های آن به غیر از صاحبان سهام است.
حقوق صاحبان سرمایه در اصل همان سرمایه اولیه شرکت و سرمایه سالهای متمادی فعالیت شرکت است که به سرمایه اولیه اضافه شده است. این بخش بر اساس کاهش زمان بقای حقوق صاحبان سهام، شامل سه گروه ممتاز، عادی و سود انباشته میشود.
اما یک ترازنامه حسابداری علاوه بر اقلامی که در خود جای میدهد دارای جزئیاتی هم هست که از آن ها با عنوان اجزای ترازنامه یاد می شود. اجزای ترازنامه شامل موارد زیر هستند:
۱ – عنوان ترازنامه
سه بخش «نام کامل واحد اقتصادی»، «نام گزارش یا صورت وضعیت مالی» و «تاریخ گزارش» عوامل تشکیل دهنده عنوان ترازنامه مالی هستند که از اجزای ترازنامه حسابداری محسوب می شود.
نام کامل واحد اقتصادی در سطر اول نوشته می شود.
نام گزارش یا صورت وضعیت مالی در سطر دوم و زیر عنوان نوشته می شود. بدیهی است که دارایی های با نقد شوندگی پایین در ترازنامه نام گزارش «ترازنامه» خواهد بود.
تاریخ گزارش در سطر سوم آخرین روز از دوره مالی ذکر می شود. این روز آخرین روزی است که در گزارش قید شده است. مثال ۲۹/۱۲/۱۳۹۸
۲ – واحد اندازه گیری
یکی دیگر از اجزای ترازنامه حسابداری واحد اندازه گیری مورد استفاده در گزارش است. این واحد اندازه گیری که در کشور ما ریال است باید در ترازنامه نشان داده شود.
آخرین مورد از اجزای ترازنامه حسابداری جمع حساب ها است. منظور از جمع حساب ها جمع ستون های اول (دارایی) و دوم (بدهی + سرمایه) همانطور که اشاره کردیم در ترازنامه جمع حساب ها باید برابر باشند. زیر این جمع ها نیز باید دو خط موازی کشیده شود تا نشان دهنده بسته شدن دارایی های با نقد شوندگی پایین آن باشد.
کاربرد ترازنامه
شرکتها بر اساس عملکرد سالیانه خود از طریق محاسبات ترازنامه مشخص میکنند که چه میزان سود یا زیان ایجاد کردهاند. درصورتیکه یک شرکت طی یک سال مالی خود سودآوری داشته باشد، بهصورت سود خالص محاسبه میشود. هیئتمدیره هر شرکت در جلسه مجمع عمومی عادی تصمیم میگیرد که چه میزان از این سود خالص را به سهامداران خود ارائه دهد. پس از تخصیص سود به سهامداران، میزان باقیمانده از کل سود خالص بهعنوان سود انباشته در حساب سود انباشته سپردهگذاری شده تا برای سرمایهگذاریهای آینده شرکت مورد استفاده قرار گیرد.
نکته: توجه به این نکته ضروری است که داراییها و بدهیها قابل تهاتر نیستند. به این معنی که نمیتوان بدهیها را از داراییها کسر کرد.
معادله کاربردی در ترازنامه
این معادله که به معادله اصلی حسابداری معروف است نشان میدهد که یک شرکت برای چه مواردی وجه پرداخت کرده (داراییها)، وجه قرض کرده (بدهیها) و چقدر وجه از سهامداران دریافت کرده است (حقوق صاحبان سهام).
داراییها = بدهیها + سرمایه (حقوق صاحبان سهام)
همه درآمدهایی که شرکت ایجاد میکند و بیش از بدهیها میشود به حقوق صاحبان سهام اضافه میگردد که نشان میدهد دارایی خالص سهامداران چه میزان است. این درآمد با عناوین موجودی، سرمایهگذاریها، وجه نقد یا سایر داراییها قابلمشاهده است.
داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام شامل حسابهای کوچک متعددی هستند که به موارد مالی مختلف تقسیمبندی میشوند و بر اساس صنعت و موضوع فعالیت شرکت میتوانند متفاوت باشند.
ترازنامه تصویری از وضعیت مالی شرکت را در دوره زمانی یکساله ( یک دوره مالی) نشان میدهد. ترازنامه سالانه، روندی که شرکت در بلندمدت داشته است را نشان نمیدهد. برای این موضوع باید ترازنامه هر سال را با سال قبل مقایسه کرد. همچنین میتوان روند فعالیت شرکتهای مشابه فعال در آن صنعت را بررسی نمود.
با بررسی ترازنامه میتوان نسبتهای مالی بسیار مهم و کاربردی را به دست آورد. «نسبتهای سودآوری و نقدینگی»، «نسبتهای سرمایهگذاری (اهرمی)»، «نسبتهای فعالیت» و «نسبت P/E » نمونه هایی از موارد استفاده از ترازنامه می باشند .پس دقت و صحت اطلاعات در تهیه یک ترازنامه بسیار اهمیت دارد. نرم افزار های مالی و حسابداری سازه حساب می توانند شما را در تهیه یک ترازنامه جامع و بدون نقص یاری نمایند.
دیدگاه شما