اهمیت کاربردهای بازار سرمایه


کاربرد تحلیل بنیادی چیست و چطور یاد بگیریم؟؟

در این مطلب قصد داریم شما را با زبانی ساده با تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال که یکی از پایه‌های اصلی معاملات موفق است آشنا کنیم. اهمیت و کاربرد تحلیل بنیادی آنقدر زیاد است که امکان ندارد کسی بدون یادگیری این مبحث بتواند بهترین عملکرد را داشته باشد. مهمترین دلیلی که آشنایی با تحلیل بنیادی و به دنبال آن متخصص شدن در آن را به نیازی مبرم برای هر معامله گر تبدیل می‌کند، اهمیت بررسی بنیاد سهم مورد نظر است؛ چرا که ممکن است شرکتی که ارزش ذاتی پایینی دارد، بالاتر از قیمت واقعی خود در حال معامله باشد و خب می‌دانیم که ریسک معامله روی شرکت‌ها بسیار بالا است. بنابراین در ادامه به این بحث می‌پردازیم که کاربرد تحلیل بنیادی در بورس چیست و چطور باید تحلیل بنیادی انجام دهیم؟

تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟

تحلیل بنیادی یا Fundemental Analysis که به آن تحلیل پایه ای نیز می‌گویند و با تحلیل تکنیکال در متد، دیدگاه و روش متفاوت است، روشی است که به شکلی بنیادین به بررسی عوامل تاثیر گذار بر قیمت سهام می‌پردازد. بنابراین، لازمه‌ی تحلیل بنیادی در بورس ، بررسی جامع صورت‌های مالی است چرا که بدون بررسی صورت‌های الزامی مالی امکان مقایسه داده وجود ندارد.

در واقع به دلیل همین جامع بودن بررسی و گستردگی میدان تحلیل است که بسیاری از معامله گران تمایلی به بررسی و ورود به بحث‌های یادگیری و کاربرد تحلیل بنیادی بورس را ندارند. ما در سایت رضا درخشی در مقالات آموزشی رایگان خود و نیز در دوره آموزش مقدماتی تا پیشرفته بورس تلاش کرده‌ایم با ارائه تعاریف علمی، تفاسیر و تکنیک‌های کاربردی، و البته مثال‌های ملموس مسیر را برای شما معامله گران عزیز راحت‌تر کنیم تا در کنار تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی بورس را نیز به کار گرفته و درک نزدیک‌تری به ارزش ذاتی شرکت‌های مورد نظر پیدا کنید.

مفهوم تحلیل بنیادی در بورس و ارتباط آن با ارزش ذاتی سهام

در واقع، اگر بخواهیم مفهوم تحلیل بنیادی که در بالا داشتیم را به زبان ساده‌تر بیان کنیم، باید اینطور بگوییم که تحلیل بنیادی در بورس روشی برای تحلیل قیمت سهم با توجه به ارزش ذاتی یا Intrinsic Value یا درواقع همان ارزش واقعی دارایی است. برای به دست آوردن ارزش ذاتی یک سهم باید پارامترهای مختلفی را در نظر گرفت، نظیر صورت‌های مالی (سود و زیان، ترازنامه، جریان وجه نقد، سود و زیان جامع و . )، شرایط اقتصادی و وضعیت کلان شرکت. اگر پس از محاسبه‌ی ارزش سهم، قیمت سهم پایین‌تر از ارزش ذاتی آن بود، اصطلاحا گفته می‌شود سهم Undervalued است و اگر قیمت سهم بالاتر از ارزش ذاتی آن بود، اصطلاحا می‌گوییم سهم Overvalued است؛ یعنی قیمت آن بالاتر از ارزش ذاتی آن است.

اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی برای ورود به بازارهای مالی

همانطور که اشاره کردیم، بسیاری از افراد علاقه‌ای به یادگیری تحلیل بنیادی بازار ندارند چون تحلیل فاندامنتال کار زمانبر و گسترده‌ای است. در واقع، می‌توان گفت تحلیل بنیادی سهم یک شرکت کار چندان آسانی نیست و نیازمند صرف وقت و انرژی کافی است. بنابراین تنها در صورتی که اطمینان دارید می‌خواهید روی سهم یک شرکت، سرمایه گذاری بلند مدت کنید لازم است سراغ این بروید که چطور تحلیل بنیادی انجام دهیم.

بعضی از افراد ممکن است بخواهند صفر تا صد کار در بازار بورس را یاد بگیرند و سودآوری عالی در سرمایه گذاری های بلند مدت داشته باشند. برای چنین افرادی، یادگیری تحلیل بنیادی بورس ایران ضروری است اما افرادی که تنها قصد سرمایه گذاری کردن با پولشان را دارند و وقت یادگیری انواع تحلیل و روش های بررسی بازار را ندارند، بهترین کار این است که سرمایه‌ی خود را به دست معامله گران حرفه‌ای بسپارند و از سودشان لذت ببرند.

اهمیت ایجاد ابزارهای مالی جدید در توسعه بازار سرمایه و چند متغیر دیگر

تحلیلگر بازارهای مالی با اعلام اینکه بازار سرمایه در حال مواجه با عرصه وسیع‌‌‌تر نقش‌‌‌آفرینی‌ها خواهد بود ، خواهان ایجاد ابزارهای مالی جدید، کارسازی و تسهیل و تسریع در امور شد.

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، موسی احمدی با بیان مطلبی تحت عنوان "معضل انتخاب مدیران" به دنیای اقتصاد اعلام کرد: بازار سرمایه در حال حاضر تنها بخشی از نقدینگی جامعه را نمایندگی و مدیریت می‌‌‌کند. در این راستا نیاز به ابزارهای مالی جدید چه در حوزه جذب منابع مازاد اشخاص حقیقی و حقوقی و چه در زمینه سرمایه‌گذاری این منابع در زمینه‌‌‌های مختلف به‌ خصوص در این برهه زمانی بسیار خودنمایی می‌‌‌کند. به عبارت دقیق‌تر یکی از نیازهای اساسی بازارهای سرمایه‌گذاری به‌ویژه بازار سرمایه، ورود ابزارهای جدید مالی به این بازار در جهت رشد و توسعه اقتصادی است.

بر اساس این گزارش به عنوان مثال در سال‌‌‌های اخیر رشد زیست‌‌‌بوم نوآفرینی و کسب و کارهای فناورانه مشاهده‌شد که زمزمه ورود آنها به بورس و بازار سهام نیز به گوش می‌‌‌رسد. این به آن معنا است که بازار سرمایه ایران همچون بازارهای دنیا می‌تواند حیطه گسترده‌‌‌‌‌‌تری را در بر بگیرد و به‌خصوص در حوزه تامین مالی کسب و کارهای فناورانه و ایجاد اشتغال و توسعه کارآفرینی نیز می‌تواند نقش بزرگی را ایفا کند.

از سوی دیگر جهت‌‌‌گیری‌‌‌های سال‌‌‌های اخیر به سمت اقتصاد دیجیتال و همین‌طور تشکیل کارگروه ویژه اقتصاد دیجیتال در بالاترین سطح و تصویب مفاد قوانین جهش تولید دانش‌بنیان در حمایت از صندوق‌های پژوهش و فناوری نیز از جمله مواردی است که بیانگر تغییر نگاه به سمت زیست‌‌‌بوم دانش‌بنیان و فناورانه است.

در این راستا باید تاکید کرد در صورت اجرای کارآمد این موارد می‌توان زمینه رشد و توسعه قابل‌‌‌توجه این کسب و کارها را فراهم آورد و این موارد نشان‌‌‌دهنده ایجاد فضایی جدید از سرمایه‌گذاری جسورانه بوده و نیاز به ابزارهای جدید، زیرساخت‌‌‌های قانونی لازم و حمایت‌‌‌ها و موانع‌‌‌زدایی از این حوزه را بیش از پیش نمایان می‌‌‌سازد.

در این میان ظهور و بروز ابزارهای جدید همچون صندوق‌های جسورانه، صندوق‌های اختصاصی، صندوق پروژه، فراصندوق، تامین مالی جمعی و. از جمله این ابزارهای جدید هستند. البته در حال حاضر تعدادی از این ابزارها در بازار سرمایه معرفی شده‌‌‌اند و آرام آرام جای خود را در میان ابزارهای مالی دیگر باز می‌‌‌کنند اما سرعت این موضوع کافی نیست و از مشکلاتی در توسعه سریع برخوردار هستند.

یکی از مشکلاتی که از سوی متولیان سرمایه‌گذاری جسورانه از جمله صندوق‌های پژوهش و فناوری مطرح می‌شود این است که مطابق رویه‌‌‌های موجود در بازار سرمایه برای راه‌‌‌اندازی صندوق‌های جسورانه بورسی که تقاضای زیادی از سوی این نهادها برای آن‌‌‌ وجود دارد، لازم است حتما یکی از نهادهای مالی دارای مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار به عنوان مدیر صندوق تعیین شود.

این درحالی است که در صورتی‌‌‌که نهادهای مالی مورد تایید سایر مراجع از جمله صندوق‌های پژوهش و فناوری مورد تایید دبیرخانه کارگروه معاونت علمی ریاست جمهوری نیز به عنوان رکن مدیر صندوق پذیرفته شوند، می‌توان شاهد بروز و ظهور تعدادی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری جسورانه در بازار سرمایه بود. به عبارت دقیق‌تر در این صورت توسعه این بازار به طرز قابل‌توجهی افزایش خواهد یافت.

یکی دیگر از ابزارهای مالی جدید، تامین مالی جمعی است. جذب منابع خرد اشخاص حقیقی و حقوقی از سوی ابزارهای تامین مالی جمعی برای پروژه‌‌‌های خاص نیز از جمله دیگر ابزارهای جدیدی بوده که در حال طی مسیر رشد و توسعه در بازار سرمایه است. در این راستا در صورتی که از تمامی شقوق آنها به تدریج در بازار استفاده شود، می‌توان شاهد نقش‌‌‌آفرینی آن در بازار سرمایه بود.

مبحث دیگر احیای واحدهای اقتصادی راکد دارای قابلیت رشد است که می‌تواند از طریق تاسیس صندوق‌های سرمایه‌گذاری اختصاصی محقق شود. در خصوص پروژه‌‌‌ها نیز صندوق‌‌‌ پروژه و شرکت‌های سهامی عام پروژه‌‌‌محور از جمله دیگر ابزارهای موجود است که در خصوص پروژه برند مپنا و همچنین نماد تجلی جرقه استفاده از این موضوع زده شده و در صورت هموارکردن مسیر آن می‌توانیم شاهد توسعه این ابزار در بازار سرمایه باشیم.

از سوی دیگر لایحه مشارکت عمومی- خصوصی نیز در مورد واگذاری پروژه‌‌‌های بخش عمومی به بخش خصوصی حاوی بندهایی در خصوص استفاده از ابزارها، نهادها و ظرفیت‌‌‌های بازارهای سرمایه از جمله شرکت‌های تامین سرمایه، انواع اوراق و صکوک، موسسات رتبه‌‌‌بندی و سایر ابزارها است که با تصویب آن‌‌‌ می توان شاهد ایجاد نیاز زیادی برای استفاده از این ابزارها بود.

با توجه به این موارد به نظر می‌رسد بازار سرمایه در حال مواجه شدن با عرصه وسیع‌‌‌تری از نقش‌‌‌آفرینی‌ها خواهد بود و لازم است زیرساخت‌‌‌های این امر مهم برای آن‌‌‌ فراهم شود. ایجاد ابزارهای مالی جدید یک موضوع است و کارسازی و فراگیری و تسهیل و تسریع در کاربرد آن در بازار سرمایه موضوع دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد.

نقش بورس در اقتصاد یک کشور چیست؟

نقش بورس در اقتصاد یک کشور

مهم‌ترین هدفی که همه کشورها و جوامع در تلاش برای رسیدن به آن هستند، رشد و توسعه اقتصادی است. تأمین یک زندگی مناسب برای همه افراد جامعه، همواره در سرلوحه اهداف و برنامه‌ریزی‌های گوناگون کشورها قرار دارد و اصلی‌ترین عامل توسعه جوامع، رشد اقتصاد آن‌ها است. سرمایه گذاری در بورس دارای اهمیت بسیار زیادی در سامانه‌های اقتصادی است و به عبارتی به‌عنوان دماسنج اقتصادی کشورها عمل می‌کند.نقش بورس در اقتصاد یک کشور نقشی است که آن را نمیتوان نادیده گرفت.

نقش بورس در اقتصاد یک کشور چیست؟

تاثیر بورس در اقتصاد ایران

رشد و توسعه اقتصادی، نیازمند سرمایه گذاری های کلان است و این سرمایه‌گذاری‌ها هیچ‌گاه نمی‌توانند بر اساس بازار منابع کوتاه‌مدت تأمین مالی شوند. ایجاد یک بازار سرمایه قوی و کارآمد زیرساخت اساسی تأمین مالی بلندمدت هر کشور را تشکیل می‌دهد. شاید بتوان رسمی بودن، شفافیت و برخورداری از پشتوانه محکم قانونی را مهم‌ترین تفاوت‌های بازار بورس با بازارهای سنتی دانست. یک عقیده متداول این است که رونق بازار بورس، بازتاب اقتصاد در حال پیشرفت است که در بلندمدت ارتباط مثبت و دوطرفه‌ای میان رشد اقتصادی و شاخص‌های توسعه بازار بورس به وجود می‌آورد. در ادامه به تاثیر بورس در اقتصاد کشور می‌پردازیم:

تأمین سرمایه

از طریق بازارهای مالی می‌توان فرآیند تشکیل سرمایه را سرعت بخشید. بازارهای مالی به دلیل نقشی که در گردآوری منابع مالی از طریق پس‌اندازهای کوچک و بزرگ دارند و هم‌چنین نقشی که در هدایت منابع مالی به‌سوی مصارف و نیازهای سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد اقتصادی دارند، مورد توجه‌اند. به‌طورکلی هدف از تشکیل بورس، جمع‌آوری سرمایه‌ها و هدایت آن به سمت فعالیت‌های اقتصادی است. بازار بورس به کسب‌وکارها و کارآفرینان کشور به‌منظور ارائه سرمایه به شرکت‌هایی که به آن نیاز دارند، می‌تواند کمک ‌کند. در یک اقتصاد سالم و پویا، با این روش می‌توان از حرکت سرمایه‌ها به‌سوی فعالیت‌های سفته بازانه جلوگیری نمود.

فرض کنید شرکتی پس از انجام مطالعات کارشناسی، به این نتیجه رسیده است که با افزایش تعداد خطوط تولید خود، می‌تواند محصول جدیدی را به بازار عرضه کند. طبیعت موفقیت شرکت در راه‌اندازی خط تولید جدید، منجر به افزایش میزان تولید، فروش و سودآوری شرکت، ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر و درنهایت، رشد و رونق اقتصادی خواهد شد؛ اما شرکت برای راه‌اندازی این خط تولید، نیاز به پـول دارد. یک راه متداول، مراجعه مسئولان شرکت به بانک و دریافت تسهیلات بانکی است. این روش ازنظر زمانی، معمولاً فرایندی زمان‌بر و طولانی است. همچنین هزینه بالایی را به شرکت تحمیل می‌کند؛ اما در کنار این، روش دیگـری هم وجود دارد که تأمین مالـی از طریق بورس اوراق بهـادار است. در این روش، شرکت می‌تواند در صورت پذیرش در بورس، طرح توجیهی خود برای راه‌اندازی خط تولید جدید را به بورس ارائه کند. درصورتی‌که کارشناسان بورس تشخیص دهند که طرح ارائه شده، ازنظر میزان سودآوری و سایر شرایط، طرح قابل قبولی است، به شرکت اجازه می‌دهند تا با عرضه و فروش سهام جدید به سرمایه‌گذاران در بورس اوراق بهادار، منابع مالی موردنیاز خود را برای راه‌اندازی خط تولید جدید تأمین کند.

حفظ سرمایه

ارزش پول به‌مرورزمان کاهش پیدا می‌کند و با توجه به تورم موجود در جامعه درصورتی‌که پس‌اندازها در جای مناسبی سرمایه گذاری نشوند، ارزش آن کاسته خواهد شد؛ بنابراین جذب پس‌اندازهای راکد و به‌کارگیری آن در تولیدات، ایجاد امکانات و تسهیلات برای مشارکت عموم مردم باعث شده که بورس به‌عنوان یک اهرم مهم در کنترل نرخ تورم و افزایش نرخ رشد پس‌انداز، نقش مهمی را در جامعه ایفا کند. لازمه ورود به بازار بورس، دریافت کد بورسی است. درنتیجه سرمایه‌گذارانی که اقدام به خرید سهام شرکت‌ها می‌کنند از سرمایه خود در مقابل تورم محافظت می‌کنند.

قابلیت نقد شوندگی بالا

قابلیت نقد شوندگی بالای بازار بورس، سرمایه گذاران را در معاملات عمومی به آرامش می‌رساند و می‌توانند سهام خود را در هر زمانی که خواستند از سرمایه‌گذاری خارج کنند و به فروش برسانند. همین ویژگی از مهم‌ترین مزیت‌هایی است که بورس را از بازارهای دیگر بخصوص مسکن جدا می‌کند و افراد زیادی را به سمت خود می‌کشاند. نوسان گیران از این قابلیت بازار بورس بیشترین استفاده را می‌کنند.

شفافیت و امنیت در سرمایه گذاری

یکی از مهم‌ترین مزایای سرمایه گذاری در بورس، امنیت در سرمایه‌گذاری است. علت اهمیت بالای بورس در اقتصاد کشورها، تصویب و اجرای قوانین و مقررات متعدد درزمینهٔ بورس و حمایت از سرمایه گذاران این بازار در همه جای دنیا است. هم‌چنین شرکت‌ها موظف هستند همه اطلاعات مهم خود مانند اطلاعات مالی، برنامه‌ها و… را به بورس اعلام نمایند.

بنابراین بازار سهام شرایطی را فراهم کرده که اطلاعات موردنیاز به‌راحتی در اختیار سرمایه ‌گذار قرار گیرد تا سرمایه‌گذار با اطمینان بیش‌تری سرمایه‌گذاری کند. از طرفی به دلیل این‌که بازار سرمایه، شرکت‌ها را بهتر و قوی‌تر کنترل می‌کند، می‌تواند منافع مشترکی بین مالکان شرکت‌های سرمایه پذیر و سهامداران ایجاد کند. تمام این موارد کمک می‌کند که افراد به فکر استفاده و کسب سود از پس‌اندازهای خود باشند و آن‌ها را درجایی مناسب سرمایه‌گذاری کنند. درنتیجه بورس نیز با جمع‌آوری سرمایه‌های خرد سبب رشد اقتصادی می‌شود.

کسب درآمد

یکی از مهم‌ترین اهداف هر فرد در سرمایه گذاری، کسب درآمد و سود است. سرمایه گذاری در بورس اگر به‌صورت صحیح و آگاهانه باشد، می‌تواند از طریق دریافت سود نقدی یا DPS و افزایش قیمت سهام کسب درآمد کند. سرمایه گذاران در بورس با بررسی و تحلیل بنیادی اطلاعات منتشرشده شرکت ها، سهام شرکت ها را انتخاب می‌کنند و پس از تحلیل تکنیکال شرکت وارد سهم می‌شوند. ازاین‌رو بورس درواقع فضای رقابتی میان شرکت‌ها ایجاد کرده تا شرکت‌های موفق و سودآور به کار خود ادامه دهند.

شاخص سلامت

سرمایه گذاری در بورس به‌عنوان یکی از پارامترهای سنجش سلامت و یا بیماری اقتصادی کشورها در نظر گرفته می‌شود. در حقیقت بدون وجود منابع مالی، شرکت های اقتصادی نمی‌توانند بسیاری از فعالیت‌های خود را به‌درستی اجرا کنند و همین امر موجب صدمه به اقتصاد خواهد شد. روند تغییرات بورس داخلی (افزایش و کاهش) موجب تغییرات اقتصادی داخلی می‌شود. ارتباط بین جامعه و بورس آن‌چنان عمیق است که تحلیل گران می‌توانند بر اقتصاد داخلی و یا بازار سهام تأثیر بگذارند.

کنترل ریسک

ریسک سرمایه گذاری باوجود بازار بورس کاهش پیدا می‌کند. اگر بازارهای سرمایه‌گذاری مانند بورس وجود نداشته باشند، دارایی‌های سرمایه‌ گذاری از پروژه‌های بلندمدت خارج می‌شوند و باعث کاهش رشد اقتصادی خواهند شد. بازار اهمیت کاربردهای بازار سرمایه سرمایه با جمع‌آوری حداقل مبلغ خرید در بورس برای سرمایه‌گذاران امکان سرمایه‌گذاری بلندمدت را ایجاد می‌کند. افراد می‌توانند با حداقل مبلغ خرید در بورس در تعداد زیادی از شرکت‌ها، سرمایه‌ گذاری کنند و اقتصاد را در جهت سرمایه ‌گذاری در پروژه‌هایی با ریسک بالا سوق دهند و موجب تحریک رشد اقتصادی شوند.

به‌طورکلی رابطه بین بازار بورس و رشد اقتصادی در دهه‌های اخیر به‌عنوان یکی از محورهای اصلی در ادبیات توسعه مالی مطرح شده است. بر اساس این ادبیات، بازار بورس نقش اساسی در رشد اقتصادی دارد و به دلیل ایفای نقش واسطه‌ای در تخصیص منابع به همه بخش‌های اقتصادی و نیز تشویق پس‌اندازها و استفاده کارا از آن‌ها، سهم عمده‌ای در رشد بلندمدت اقتصادی دارد. از سوی دیگر رشد اقتصادی با افزایش ظرفیت تولید و سرمایه گذاری، بر افزایش اشتغال تأثیرگذار است. افزایش دسترسی به ابزارهای مالی و نهادهای مالی، هزینه اطلاعات و مبادلات را در اقتصاد کاهش می‌دهد و سبب رشد اقتصادی، افزایش سرمایه گذاری، بهبود اشتغال و درمجموع افزایش رفاه جامعه خواهد شد.

ایجاد منبع سرمایه برای کسب‌وکار، امکان سرمایه‌گذاری خارجی و ایجاد منبع برای بودجه دولت، از خصوصیات بازار بورس است که کمک به رشد اقتصاد کشورها کرده و تأثیر مثبتی در اقتصاد دنیا دارد. درمجموع می‌توان گفت که بازارهای مالی با جمع‌آوری پس‌اندازهای کوچک و بزرگ و هدایت آن‌ها به‌سوی بخش‌های مولد اقتصادی، از طریق ایجاد رغبت در افراد، برای سرمایه‌گذاری در بورس می‌توانند نقش بسزایی در پیشرفت اقتصادی کشورها و درنهایت پیشرفت اقتصاد دنیا داشته باشند. زمانی که اقتصاد کشوری رشد کند، کشورهای دیگر نیز برای رشد اقتصادی کشور خود تلاش بیشتری می‌کنند و بازار سهام می‌تواند کمک گسترده‌ای به آن‌ها نماید که درنتیجه این پیشرفت‌ها، اقتصاد دنیا پیشرفت خواهد کرد.

افق زمانی در سرمایه گذاری و اهمیت آن

سرمایه گذاری چیست

بسیاری از سرمایه‌گذاران سنتی، یعنی آن دسته از کسانی که برای حفظ ارزش دارایی روی طلا، ارز و ملک سرمایه‌گذاری می‌کنند، افق زمانی مشخصی برای سرمایه گذاری خود ندارند. از آنجا که تجربه نشان داده اقتصاد تورمی باعث می‌شود ارزش ریال به‌مرور زمان کاهش پیدا کند، این افراد معمولا بخش اصلی سرمایه خودشان را به صورت طلا، ارز و ملک نگهداری می‌کنند که در سال‌های اخیر ماشین هم به این فهرست اضافه شده است. به جز ملک، بقیه گزینه‌ها نقدشوندگی بالایی دارند و سرمایه‌گذار عادی ممکن است به «زمان مناسب برای فروش» فکر نکند، چون هر زمان که نیاز داشته باشد می‌تواند طلا یا ماشینش را در بازار بفروشد.

بسیاری از کسانی هم که وارد بازار بورس می‌شوند همین نگرش را دارند و افق زمانی برای آن‌ها مفهوم خاصی ندارد. تصور بسیاری از این افراد، به‌ویژه اگر در دوره‌های رونق وارد بورس شده باشند، این است که بورس در کوتاه‌مدت (مثلا بین یک تا شش ماه) می‌تواند بازدهی بسیار مناسبی داشته باشد و با همین نگرش سراغ سهم‌ها می‌روند. اما تجربه نشان داده است که این نگرش به‌راحتی می‌تواند منجر به شکست معامله‌گر در بورس شود.

مفهوم افق زمانی در سرمایه گذاری

افق زمانی به ساده‌ترین معنا این است که وقتی می‌خواهیم سرمایه‌گذاری کنیم (برای نمونه سهام شرکت خاصی را بخریم) بدانیم که مدت سرمایه‌گذاری‌مان تا چه تاریخی خواهد بود. اگر در این مورد تکلیف‌مان روشن باشد، حتی ممکن است نوع سرمایه‌گذاری ما تغییر کند.

مثلا اگر می‌خواهیم سهمی را بخریم که طی شش ماه بازدهی ۵۰درصدی داشته باشد، سراغ هر سهمی نخواهیم رفت و سعی می‌کنیم دنبال سهامی باشیم که هم نسبت P/E مناسب داشته باشند و هم اینکه انتظار داشته باشیم مفروضات تحلیلی‌شان در کوتاه‌مدت با تغییرات مثبت همراه باشد. در نهایت هم باید حواس‌مان باشد که حتی همین سهم‌ها هم ریسک بالایی دارند و ممکن است در بازه شش‌ماهه نتوانند بازدهی مناسبی داشته باشند.

اما اگر افق زمانی ما بلندمدت باشد و قصد داشته باشیم سهام شرکتی را بخریم و تا چند سال سهام‌دار بمانیم، باید سراغ جنس دیگری از شرکت‌ها باشیم: شرکت‌هایی که P/E پایینی دارند و بخش اصلی سودشان را بین سهام‌داران تقسیم می‌کنند یا روی پروژه‌های جدیدشان سرمایه‌گذاری می‌کنند.

نکته: سهمی که P/E تحلیلی آن برابر با ۴ باشد و تمام سود خودش را تقسیم کند، طی چهار سال اصل سرمایه را در قالب سود مجمع به سرمایه‌گذار برمی‌گرداند و خود سهم برای سرمایه‌گذار باقی می‌ماند.

روی هم رفته نکته اصلی این است که هنگام سرمایه‌گذاری در بورس، بدانیم که بازه زمانی سرمایه‌گذاری‌مان چه مدت خواهد بود.

اهمیت افق زمانی در سرمایه گذاری

اگر در سرمایه‌گذاری خود افق زمانی مشخص داشته باشیم، انتظار بی‌مورد هم نخواهیم داشت. مثلا اگر سهمی را برای بازه دوساله خریده‌ایم، انتظار نخواهیم داشت که بازدهی مورد نظرمان را محقق کند.

از طرفی هم اگر از همان ابتدا تکلیف‌مان معلوم باشد که سهمی را برای سه ماه بعد خریده‌ایم، دیگر آن سهم را به امان خدا رها نخواهیم کرد و وقتی به افق زمانی تعیین‌شده رسیدیم، اقدام به فروش می‌کنیم، حتی اگر بازدهی مورد انتظارمان محقق نشده باشد.

کاربرد افق زمانی در سرمایه‌گذاری

هدف همه سرمایه‌گذاران از سرمایه‌گذاری کسب سود است، اما هدف از کسب سود یکسان نیست. ممکن است کسی بخواهد با سودی که از سرمایه‌گذاری به دست می‌آورد قسط وامش را بپردازد و کس دیگر به دنبال آن باشد که با فعالیت در اهمیت کاربردهای بازار سرمایه بازار سرمایه، در سال‌های بازنشستگی از ثمره سرمایه‌گذاری‌هایش لذت ببرد. هدف از کسب سود تا حد زیادی می‌تواند استراتژی و افق سرمایه‌گذاری ما را مشخص کند.

نکته: اگر افق سرمایه‌گذاری‌مان کوتاه است، بهتر است سراغ گزینه‌های کم‌ریسک‌تر مانند سپردهٔ بانکی و صندوق‌های درآمد ثابت برویم، زیرا سود این گزینه‌ها تضمین‌شده است و در کوتاه‌مدت ریسک زیادی ندارند. گزینه‌های پرریسک، مانند بازار سهام و صندوق‌های سهامی، ریسک بالایی دارند و انتخاب مناسبی برای کوتاه‌مدت نیستند.

انواع افق زمانی در سرمایه گذاری

به‌طور کلی افق‌های زمانی در سرمایه‌گذاری را به ۳ دسته تقسیم می‌کنند: کوتاه‌مدت (کمتر از یک سال)، میان‌مدت (بین یک تا ۳ سال) و بلندمدت (بیشتر از ۳ سال). اگر هدف‌های سرمایه‌گذاری را هم به سه دسته کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم کنیم، می‌شود گفت افق کوتاه‌مدت برای هدف‌های کوچک، افق میان‌مدت برای هدف‌های متوسط و افق بلندمدت برای هدف‌های بزرگ مناسب است، مگر اینکه سرمایه‌مان از حد مشخصی بیشتر باشد.

یک مثال ساده می‌تواند تا حدی به روشن شدن موضوع کمک کند. فرض کنید که می‌خواهید طی دو سال آینده ماشین بخرید. وضعیت طوری است که در ثبت‌نام کارخانه‌ای شانسی ندارید و برای خرید ماشین مورد نظرتان باید به بازار آزاد مراجعه کنید و چیزی در حدود ۲۰۰ میلیون تومان بپردازید. حداکثر توان‌تان برای پس‌انداز هم ماهانه ۵ میلیون تومان است. پس می‌شود گفت افق زمانی‌تان میان‌مدت است و باید سراغ گزینه‌هایی بروید که برای این افق زمانی مناسبند. اگر ریسک‌گریز باشید، صندوق درآمد ثابت با سود حدود ۲۰درصد سالانه می‌تواند گزینه مناسبی برای شما باشد و شما را تا حد زیادی به هدف‌تان نزدیک خواهد کرد. اگر کمی ریسک‌پذیری‌تان بیشتر باشد، می‌توانید سراغ گزینه‌هایی مانند خرید طلا (یا سرمایه‌گذاری در صندوق‌های با پشتوانه طلا) و صندوق‌های سهامی مختلط بروید. در این صورت، ریسک بیشتری تحمل کرده‌اید، ولی این احتمال هم وجود دارد که بعد از دو سال، به مبلغ مورد نظرتان رسیده باشید. (البته در این مثال فرض کرده‌ایم که قیمت خودرو تا دو سال آینده ثابت می‌ماند).

افق زمانی کوتاه مدت

اگر بخواهید طی یک سال آینده به سود برسید، نباید سراغ گزینه‌های پرریسک بروید. گزینه‌های پرریسک گزینه‌هایی‌اند که در کوتاه‌مدت نوسان زیادی دارند و ممکن است در بازه‌های چندماهه به‌راحتی به زیان منجر شوند. بازار سهام، بازار فارکس و بازار ارزهای دیجیتال نمونه‌هایی از گزینه‌های پرریسکند که هرچند با سودهای بالا همراهند، اما تناسبی با استراتژی‌های سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت ندارند.

سپرده‌های بانکی با سود تضمین‌شده، صندوق‌های سرمایه‌گذاری با درآمد ثابت، سرمایه‌گذاری در عرضه‌های اولیه بورس و بازار طلا از بهترین و کم‌ریسک‌ترین گزینه‌ها برای افق زمانی کوتاه‌مدت به حساب می‌آیند.

توضیح مهم: ممکن است بگویید بازار فارکس و بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوسان بالایی که دارند برای نوسان‌گیری روزانه و حتی ساعتی مناسبند و در نتیجه مشکلی ندارد اگر در این افق‌های زمانی وارد این بازارها شویم. نکته اینجاست که در اینجا بحث بر سر گزینه مناسب برای بخش عمده سرمایه‌مان است، نه سرمایه کوچکی که ممکن است صرف گزینه‌های پرریسک بکنیم.

افق زمانی میان مدت

اگر افق زمانی‌مان بین یک تا ۳ سال باشد، می‌توانیم سراغ گزینه‌هایی برویم که ریسک بالاتری دارند. این گزینه‌ها معمولا در بازه‌های زمانی طولانی‌تر بهتر از دارایی‌هایی مانند سپرده بانکی، طلا، صندوق درآمد ثابت و حتی مسکن عمل می‌کنند. البته اگر نخواهیم ریسک زیادی متحمل شویم هیچ اشکالی ندارد که به این گزینه‌ها به عنوان سرمایه‌گذاری میان‌مدت هم نگاه کنیم و سراغ گزینه‌های دیگر نرویم، اما می‌شود به ترکیبی از این گزینه‌ها فکر کرد. مثلا می‌توانیم ۵۰ درصد از سرمایه‌مان را به صندوق‌های مختلط و سهامی اختصاص بدهیم و ۵۰درصد دیگر را بین طلا و صندوق‌های درآمد ثابت تقسیم کنیم.

در افق زمانی میان‌مدت، فعالیت مستقیم در بورس هم می‌تواند به سود مطلوب منجر شود. به شرط اینکه فرصت کافی برای یادگیری پیچ‌وخم‌های بازار سرمایه را داشته باشیم و سراغ سهم‌هایی برویم که انتظار می‌رود آینده خوبی داشته باشند.

افق زمانی بلند مدت

تجربه نشان داده است که برای افق‌های زمانی بیشتر از ۳ سال، دست‌کم برای اقتصادی که تورم سالانه آن به ۴۰ درصد و بیشتر می‌رسد، گزینه‌هایی مانند سپرده بانکی و صندوق درآمد ثابت مناسب نیستند. برای چنین بازه‌هایی، طلا، ارز و ملک گزینه‌های کم‌ریسک محسوب می‌شوند اما شاید به‌اندازه بازار سهام بازدهی نداشته باشند.

پس اگر ریسک‌پذیر هستید، می‌توانید به جای طلا، دلار و ملک، برای افق‌های بلندمدت سراغ صندوق‌های سهامی و سرمایه‌گذاری مستقیم در بورس هم بروید.

جمع‌بندی

افق زمانی سرمایه‌گذاری با هدفی که از سرمایه‌گذاری داریم تعیین می‌شود. افق سرمایه‌گذاری‌مان هرچه کوتاه‌تر باشد باید سراغ گزینه‌های کم‌ریسک‌تر برویم. به همین دلیل است که تعیین این افق بخش مهمی از استراتژی سرمایه‌گذاری خواهد بود. برای مثال اگر بدون تعیین افق سرمایه‌گذاری وارد بورس شویم و انتظار داشته باشیم این بازار حتما در کوتاه‌مدت به بازدهی مورد انتظارمان برسد، ممکن است مجبور شویم با زیان قابل‌توجه از بازار خارج شویم. بنابراین تعیین درست افق زمانی و انتخاب آن متناسب با سرمایه و هدفی که داریم یکی از نکته‌های کلیدی برای موفقیت در سرمایه‌گذاری است.

اهمیت سنتیمنت در بازار فارکس

سنتیمنت

سنتیمنت ( sentiment ) بازار چیست؟ چگونه می توان از آن استفاده کرد؟

درک احساسات بازار می تواند ابزار قدرتمندی برای سرمایه گذاران باشد.

خواندن حال و هوای مسیری که بازار در حال حرکت است به شما این امکان را می دهد تا همگام با اکثریت معامله گران حرکت کنید.

در مورد بازارهای مالی چه احساسی دارید؟ آیا فکر می کنید در آینده افزایش یا سقوط خواهند کرد؟ اگر بتوانید به این سوال پاسخ دهید، از قبل متوجه شده اید که احساسات شخصی شما نسبت به بازارهای مالی چیست.

بازارهای مالی از احساسات تغذیه می شوند و این یکی از دلایل اصلی سرمایه گذاران برای یافتن فرصت هایی برای تجارت است.

به عنوان مثال سهام را در نظر بگیرید، یکی از دلایل کلیدی که قیمت سهام لزوماً با ارزش دفتری شرکت مطابقت ندارد این است که سرمایه گذاران فراتر از اصول کسب و کار و قیمت گذاری، در احساسات خود مطالعه می کنند، که می تواند تحت تأثیر همه موارد باشد.

این امر اهمیت و تأثیر احساسات را بر بازارها نشان می دهد.

درک احساسات بازار یک چیز است، اما معامله کردن آن چیز دیگری است.

ارزیابی احساسات بازار به عنوان بخشی از استراتژی معاملاتی شما تنها زمانی ارزشمند است که بتوانید از آن برای پیشی گرفتن از بازی استفاده کنید و بتوانید قبل از بقیه بازار معاملات انجام دهید.

تفاوت زیادی بین احساس بازار در حال حاضر و احساس آن نسبت به آینده وجود دارد و تنها مورد دوم فرصت معاملاتی را برای سرمایه گذاران فراهم می کند.

به زبان ساده، باید از احساسات بازار برای شناسایی روندها استفاده کنید و قبل از اینکه خیلی دیر شود، به آن بپیوندید.

احساسات بازار چیست؟

احساسات بازار نشان دهنده حال و هوای بازارهای مالی و احساس عمومی در میان معامله گران است.

درک احساسات و سنتیمنت بازار به شما کمک می کند روند آتی قیمت را تشخیص دهید. و این موضوع در هر کدام از بازار های مالی کاربرد دارد.

با این حال، سنجش احساسات بازار دشوار است. نگرش ها و چشم انداز یک بازار از عوامل متعددی شکل می گیرد، بنابراین سرمایه گذاران باید شبکه گسترده ای را تشکیل دهند تا اطمینان حاصل کنند که تا حد امکان از بازار در حال تحولی که معامله می کنند مطلع هستند.

توجه داشته باشید که در حالی که اکثریت بازار به یک سمت متمایل خواهند شد، هر فعال بازار، دیدگاه خود را در مورد حرکت آتی قیمت دارد.

احساسات یا سنتیمنت بازار به احساس بسیار ذهنی در مورد وضعیت یک بازار اشاره دارد.

سنتیمنت بازار

سنتیمنت بازار نشان دهنده حال و هوای بازارهای مالی و احساس عمومی در میان معامله گران است، خواه آنها در بازار فارکس، بازار سهام، بازار اوراق قرضه، بازار ارز دیجیتال یا سایر بازارها معامله کنند.

اگر یک معامله گر کوتاه مدت هستید، مطمئناً ایده خوبی است که با وضعیت بازار هماهنگ باشید.

جو بازار که اغلب در واکنش به اخبار است، می تواند نقش عمده ای در افزایش یا کاهش قیمت ارز داشته باشد.

افکار و نظرات هر معامله گر، که از طریق هر موضعی بیان می شود، به شکل گیری احساسات کلی بازار بدون توجه به اطلاعات موجود در بازار کمک می کند.

درک سنتیمنت به شما این امکان را می دهد که قضاوت کنید آیا بازار نسبت به آینده قیمت یک دارایی، مانند ارز، خوش بین است یا بدبین.

با این حال، در نهایت، احساسات در قیمت بیان می شود. احساسات چیزی است که عرضه (فروش) یا تقاضا (خرید) را برای یک ارز ایجاد می کند.

اگر معامله‌گران بر این باورند که یک ارز به سمتی خاص حرکت می‌کند، بر این اساس معامله می‌کنند و ممکن است دیگران را متقاعد کنند که از این روند پیروی کنند و بدین ترتیب تقاضا را افزایش یا کاهش دهند.

احساسات بازار هنگام افزایش قیمت ها صعودی و زمانی که قیمت ها در حال کاهش هستند نزولی در نظر گرفته می شود.

سنجش سنتیمنت بازار می تواند یک چالش باشد، چرا که عوامل متعددی در سنتیمنت بازار نقش اهمیت کاربردهای بازار سرمایه دارند.

به بیان دیگر سنتیمنت ممکن است شامل اطلاعات به دست آمده از تحلیل بنیادی (FA) و تحلیل تکنیکال (TA) باشد و یا می تواند تحت تاثیر اخبر و رویدادهای مربوطه قرار بگیرد.( مطالعه بیشتر )

سنتیمنت و فاندامنتال!

شاید به نظر برسد سنتیمنت با تحلیل فاندامنتال یکی است اما باید توجه داشته باشید که این دو با هم تفاوت دارند.

در حالی که سنتیمنت به روانشناسی و احساسات مربوط می شود، تحلیل بنیادی راهی برای نگاه کردن به بازار با تجزیه و تحلیل نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که ممکن است بر قیمت ارز تأثیر بگذارد.

تحلیل بنیادی احساسات و سنتیمنت را شکل می دهد. در حالی که تحلیل سنتیمنت تعیین می کند که بازار نسبت به چشم انداز بنیادی فعلی یا آینده، صعودی است یا نزولی.

یکی از مهمترین چیزها برای معامله گران این است که دلایل واقعی حرکت بازار را شناسایی کنند.

اصول فاندامنتال نشان می دهد که چرا چیزی در میان مدت و بلندمدت به سمتی حرکت می کند. در حالی که سنتیمنت به آنها می گوید که چرا اوضاع در کوتاه مدت در حال حرکت است.

بسیاری از معامله گران، احساسات بازار را شاخص خوبی از تغییرات احتمالی کوتاه مدت و میان مدت قیمت می دانند.

با این حال، شما هرگز نمی توانید با اطمینان 100٪ بفهمید که چه زمانی احساسات تغییر می کند یا پایان می یابد.

درست مانند خلق و خوی افراد، سنتیمنت در بازار FX و هر بازار مالی دیگر، می تواند به سرعت و به دلایل مختلف تغییر کند.

sentiment چیست

سنتیمنت می تواند از چند ثانیه تا چند اهمیت کاربردهای بازار سرمایه ماه طول بکشد، بسته به اینکه سنتیمنت چقدر قوی است.

اگر یک معامله گر کوتاه مدت هستید، شناسایی احساسات غالب باید در اولویتتان باشد.

چراکه هر تغییری در سنتیمنت بازار می تواند تأثیر بسیار مهمی بر معاملات شما داشته باشد.

ترس و طمع

سنتیمنت بازار را می توان نتیجه دو احساس عمده اهمیت کاربردهای بازار سرمایه دانست که بازار مالی را به حرکت در می آورد: طمع و ترس.

احساس غالب در بازار معمولاً سنتیمنت کلی بازار را دیکته می کند.

کثر معامله گران مشروط به پیروی از جهت کلی قیمت ها هستند، اما در نهایت، حرکت صعودی یا نزولی قیمت به اوج خود می رسد.

درک زمان رسیدن آن اوج به منظور جلوگیری از خرید در بالا (به دلیل حرص و طمع یا FOMO) یا فروش در پایین قیمت (به دلیل ترس یا FUD) مهم است.

به طور کلی، زمانی که احساسات بیش از حد خوش بینانه ( صعودی) یا بدبینانه (نزولی) باشد، بازار تمایل به جهت معکوس دارد و شروع به حرکت در جهت مخالف می کند.

به عبارت دیگر، زمانی که اکثر معامله‌گران نزولی هستند، بازار تمایل به بالا رفتن دارد، و زمانی که احساسات کلی صعودی‌تر از چیزی است که می‌توان عادی در نظر گرفت، بازار نزولی می‌شود.

سنتیمنت بازار یکی از چیزهایی است که معامله گران مخالف جهت، به دنبال آن هستند.

دیدگاه خود را به ما بگویید لغو پاسخ

کتاب های معامله گری

اشتراک انجمن تحلیلی آکادمی سرمایه دیجیتال

تیم سرمایه دیجیتال در سال ۹۷ به طور رسمی شروع به فعالیت گسترده در حوزه تحلیل بازار های مالی ، آموزش تحلیل تکنیکال ، آموزش ترید و سرمایه گذاری ، آموزش های رایگان در حوزه رمز ارزها می کند .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.