کلید اصلی موفقیت در معامله گری


شخصیت شما میانگینی از شخصیت ۵ نفری است که با آنها وقت می گذرانید.

مدیریت سرمایه (CM) چیست؟

مدیریت سرمایه (Capital Management) یک استراتژی مالی است که باهدف تضمین حداکثر کارایی و بازدهی انجام می‌شود.

هدف آن این است که معامله‌گر با کنترل ریسک و حفظ دارایی، از امکانات کافی برای تأمین هزینه‌های روزانه خود و همچنین تعهدات مالی در کوتاه‌مدت برخوردار باشد. به همین خاطر، مدیریت سرمایه را مدیریت ریسک نیز می‌دانیم.

معامله‌گر پیش از ورود به بازار و موقعیت معاملاتی، بازده و ریسک را در نظر می‌گیرد و باهدف کسب بازدهی موردنظر، ریسک مشخصی را می‌پذیرد. بدین ترتیب از ضررهای غیرقابل‌جبران و سنگین جلوگیری می‌کند.

هدف دیگر مدیریت سرمایه این است که بین دارایی‌ها و بدهی‌های نسبت خوبی حفظ شود.

مدیرت سرمایه (CM) مؤثر تضمین می‌کند که معامله‌گر می‌تواند به‌راحتی هزینه‌ها و بدهی‌های خود را بدون هیچ‌گونه ریسکی اداره کند.

مدیریت سرمایه بر اساس تجزیه‌وتحلیل دقیق دارایی‌ها و بدهی‌ها انجام می‌شود و هر جزء، به‌منظور بهبود کارایی و درآمد مدیریت می‌شود.

با اعمال تغییری کوچک در یکی از فاکتورهای اصلی معامله، می‌توان درآمد را افزایش داد.

در این حالت، دارایی‌های شما هر چیزی است که به‌راحتی در یک دوره 12 ماهه به پول نقد تبدیل می‌شود که اغلب شامل حساب‌های دریافتنی، پول نقد و موجودی می‌باشد.

وقتی مدیریت سرمایه به‌درستی انجام شود، باید شاهد افزایش سطوح مالی باشید، مگر اینکه در حال حاضر حداکثر بازده و سودآوری دارایی را داشته باشید که در بیشتر موارد بعید است.

مدیریت سرمایه در امور مالی مهم است زیرا حتی اگر در اقتصاد رقابتی امروز می‌خواهید در کسب‌وکار خود هم باقی بمانید، باید پول کافی برای تأمین نیازهای کوتاه‌مدت خود را تأمین کنید.

اهمیت مدیریت سرمایه (Capital Management)

سرمایه‌گذاری نیاز به آموزش و آگاهی از ارکان اصلی معامله‌گری را دارد.

مدیریت سرمایه سنگ بنای اصلی موفقیت در بازار مالی است، به دلیل آنکه تضمین‌کننده بقایای سرمایه‌گذاران و حافظ رشد و سرمایه آن ها می‌باشد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

معامله‌گری که مدیریت سرمایه خود را به‌خوبی انجام می‌دهد و از آن آگاهی دارد، به هنگام معاملات از آرامش روحی نیز برخوردار است زیرا تمام ریسک‌های ممکن را در نظر گرفته و سپس اقدام به سرمایه‌گذاری کرده است.

چیزی که هرگز نباید از آن بگذرید، جریان نقدینگی و مدیریت سرمایه است.

نداشتن مهارت مدیریت سرمایه می‌تواند صدمات جدی (و به طور بالقوه غیرقابل‌جبران) به کسب‌وکار شما وارد کنند که جبران آن دشوار است.

بیایید نگاهی بیندازیم که چگونه مدیریت سرمایه می‌تواند از کسب‌وکار شما محافظت کند و به شما کمک کند تا به یکباره پیشرفت کنید.

چرا مدیریت سرمایه اهمیت دارد؟

مسائل مربوط به جریان نقدی یک نگرانی عمده برای مشاغل در هر اندازه ای است و می‌تواند به‌عنوان یک مشکل باشد.

حتی مطالعه‌ای نشان داده است که 82 درصد از مشاغل کوچک که مجبور به تعطیلی کسب‌وکار خود شده‌اند، به دلیل عدم داشتن مدیریت سرمایه و مشکلات مربوط به جریان نقد، شکست خورده‌اند.

هیچ‌کس نمی‌خواهد پولش تمام شود، حتی اگر این بدان معنا باشد که وجوه شما در دارایی‌های دیگر جمع شده است.

برای مثال، یک مکانیکی که از تمام بودجه خود برای استفاده از بالابر جدید ماشین استفاده می‌کند، ناگهان هیچ وجهی برای سفارش قطعات جدید، پرداخت هزینه کمپین‌های بازاریابی، حفظ هزینه مجوز سالانه یا حتی پرداخت حقوق کارکنان خود نخواهد داشت. زیرا مدیریت سرمایه خوبی نداشته است.

این یک مثال بیش از حد ساده است، اما برای نشان ‌دادن عدم داشتن مدیریت سرمایه درست مثال واضحی می‌باشد.

هنگامی که مدیریت سرمایه به‌خوبی اجرا شود، می‌تواند به شما در دستیابی به نرخ بازگشت سرمایه بیشتر، افزایش سودآوری، افزایش ارزش و نقدینگی کمک کند.

هدف از مدیریت سرمایه

مدیریت سرمایه به‌منظور مؤثر بودن نیازمند دستورالعمل‌ها و اهداف مشخصی است.

دو هدف اصلی مدیریت سرمایه:

  1. افزایش سودآوری و سیو سود
  2. حفظ سرمایه و اطمینان از اینکه نقدینگی کافی همیشه در دسترس است.

سرمایه‌گذاری در دارایی‌های جاری، تنها در صورت پیش‌بینی بازده قابل‌قبول انجام می‌شود. سودآوری شرکت و افزایش ثروت سهام‌داران به همان اندازه نیز مهم است.

اهداف هم‌زمان نقدینگی و سودآوری با یکدیگر در تعارض هستند. زیرا دارایی‌های نقد بیشتر، کمترین بازده را ارائه می‌دهند و پول نقد به‌تنهایی بازدهی ایجاد نمی‌کند.

مدیریت سرمایه در بورس

مدیریت ریسک و سرمایه در بازار معاملات سهام و دیگر ابزارهای مالی از قوانین مشخص و واحدی پیروی نمی‌کنند.

میزان ریسک‌پذیری باتوجه‌به دیدگاه معاملاتی که کوتاه مدتی است یا بلند مدتی، متفاوت است، به همین خاطر همه افراد نمی‌توانند از نسخه واحدی پیروی کنند.

مدیریت ریسک و سرمایه به دیدگاه سرمایه‌گذاری، روحیات و طرز تفکر شخص، اهداف مالی سرمایه‌گذار و. بستگی دارد.

سرمایه‌گذاران باتوجه‌ به میزان قبول ریسک به دو دسته کلی؛ ریسک‌پذیر و ریسک‌گریز تقسیم می‌شوند.

این ریسک، به‌نوعی غیر قابل ‌اجتناب است و به نوع سرمایه گذاری و میزان ریسک پذیری سرمایه گذاران ربطی ندارد. به عبارتی، بر تمام بازارها تاثیر خواهد گذاشت و راه فراری از آن وجود ندارد. مانند اتفاقات و خبرهای سیاسی، نرخ تورم.

این نوع ریسک تنها تأثیرش را بر سهم یا گروه مشخصی از سرمایه خواهد داشت و کاملاً بستگی به نوع مدیریت سرمایه فرد دارد. افراد هوشمند می‌توانند از ریسک اجتناب کنند. مانند: تغییر نرخ دلار.

بسیاری از افراد با امید یک‌شبه پول‌دار شدن وارد بازار بورس می‌شوند، با این هدف که در مدت زمانی کوتاه، بیشترین بازده را به دست آوردند تا سرمایه خود را افزایش دهند.

این افراد صرفاً به سود می‌اندیشند و ریسک برای آن ها معنا ندارد. در چنین مواردی ممکن است در کوتاه‌مدت فرد سود مناسبی کسب کند اما به دلیل نداشتن مدیریت سرمایه درست و روحیه ریسک‌پذیری بالایی که دارند، سرمایه خود را از دست خواهند داد.

بنابراین وجه تمایز معامله گران موفق و ناموفق را رعایت اصل مدیریت سرمایه می‌دانیم.

در نظر گرفتن ریسک به خطر (Risk/Revard) یکی از روش‌های متداول در بازار سرمایه برای مدیریت صحیح سرمایه است.

فرمول محاسبه نسبت بازده به ریسک:

مقدار سود لازم برای بازگشت سرمایه به حالت اول

درصد افزایش سرمایه

11%

10%

25%

20%

43%

30%

67%

40%

100%

50%

150%

60%

233%

70%

400%

80%

900%

90%

ریسک‌های سرمایه‌گذاری و مدیریت ریسک

در مفهوم عام، ریسک یا خطر موقعیتی است که ترکیبی از مفهوم فرصت و خطر است.

وقتی فردی ریسک می‌کند یعنی به امید کسب فرصتی و بازدهی بهتر، خطر آن کار را می‌پذیرد.

افراد حرفه‌ای ریسک را کمک کننده برای شکار فرصت‌های مناسب و کسب سود بیشتر می‌دانند.

رابطه ریسک و بازده صعودی است یعنی ریسک بیشتر، بازدهی و سود بیشتری را به همراه دارد.

افراد ریسک‌پذیر سود بیشتری نیز کسب خواهند کرد.

بیشتر سرمایه‌گذاری‌ها به‌جز سرمایه‌گذاری در بانک و صندوق‌های درآمد ثابت و اوراق که با ریسک کمی همراه هستند، بازده مشخص ولی محدودی دارند.

تنوع‌بخشی به سبد سرمایه‌گذاری یکی از راه‌های کاهش ریسک و افزایش بازده پورتفو می‌باشد.

آشنایی با مفاهیم و اصول اساسی آن موجب تشکیل سبد بهینه سهام و مدیریت سرمایه صحیح می‌شود. سپس بعد از آشنایی با این مفاهیم، برای تشکیل یک سبد سرمایه‌گذاری می‌توانید اقدام کنید.

تشکیل یک سبد بهینه و متناسب نیاز به دانش و تجربه کافی دارد که شرکت‌های سبدگردان و مدیران سرمایه وظیفه دارد باتوجه به روحیات و میزان ریسک‌پذیری افراد، سن آن ها، سبد سرمایه‌گذاری متناسبی را تشکیل دهند و در صورت لزوم برای اصلاح آن اقدام کنند.

سبدگردان‌ها ترکیبی از دارایی‌ها را در نظر می‌گیرند که برای هر یک از دارایی‌های با ریسک بالا و ریسک کم تر، درصدی را در نظر می‌گیرند و این‌گونه ریسک کل سبد سرمایه‌گذاری را کاهش می‌دهند.

فرمول مدیریت سرمایه

در بازار، سهام داشتن استراتژی معاملاتی درست، به کسب سود منجر خواهد شد.

  • اولین و مهم‌ترین نکته، داشتن سبد معاملاتی است. یعنی به‌اصطلاح همه تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد نچینید.
  • خریدوفروش پله‌ای داشته باشید. به این صورت که اگر قصد خرید سهمی را دارید ابتدا آن را به سه قسمت تبدیل کرده و در قیمت‌های مختلف سفارش خود را ثبت کنید.
  • در سبد سهام خود بیش از 5 الی 6 سهم نداشته باشید.
  • سهامی را انتخاب کنید که زیان‌ده نباشند و بازدهی مناسبی در دوره‌های اخیر محقق کرده باشند.
  • سهام با نقدشوندگی بالا را انتخاب کنید.
  • دیگر فرمول مدیریت سرمایه، تشخیص درست نقاط ورود و خروج و داشتن حد سود و ضرر مشخص می‌باشد.
  • توجه به این نکته که اگر ارزش سهمی نسبت به ارزش ماکزیمم خود 25 درصد کاهش یافت، آن را فروخته و خارج شود. به‌این‌ترتیب از وقوع ضررهای بزرگ جلوگیری خواهد شد.

جدول زیر، درصدهای جبران ضرر برای رسیدن به نقطه سربه‌سر را نشان می‌دهد:

اگر سهمی 50 درصد از ارزش زمان خرید خود فاصله پیدا کرده، برای رسیدن به نقطه سربه‌سر باید 100 درصد سود کسب کنید تا جبران ضرر شود.

پیش از انجام معاملات درصد ریسک و بازده را به‌درستی بسنجید.

سرمایه‌گذاران موفق طبق اصول سرمایه‌گذاری، حداکثر ریسک در هر معامله را حداکثر 3 درصد در نظر می‌گیرند و حداقل مقدار نسبت بازده به ریسک را عدد 1 می‌دانند. درصورتی‌که از 1 پایین‌تر بشد، ریسک معامله را نمی‌پذیرند.

جمع‌بندی

در این مقاله مفهوم مدیریت ریسک و سرمایه توضیح داده شد. سپس به معرفی دو نوع ریسک بازار سرمایه که شامل ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک می‌باشد پرداختیم.

دانستیم که سرمایه‌گذاران دارای دو دید کوتاه‌مدت و بلند مدتی هستند که باتوجه‌به روحیات و سن و شخصیت میزان ریسک‌پذیری افراد متفاوت است.

مدیریت سرمایه می‌تواند بر اعتبار و ماندگاری سهام گران در بازار تأثیر گذارد و می‌تواند در تعیین موفقیت یا شکست یک معامله کمک کند.

دانستن دانش مدیریت سرمایه به شما کمک خواهد کرد که از ضرر اجتناب کنید و سراغ معاملات سودآور بروید و حتی ضررهای خود را جبران کنید.

مدیریت سرمایه بدون داشتن دانش و اطلاعات کافی امکان‌پذیر نخواهد بود. در صورتی که شخصی اطلاعات کافی را ندارد یا از میزان ریسک‌پذیری خود اطلاعی ندارد، توصیه می‌شود برای جلوگیری از ضرر، به کسب اطلاعات و گذراندن دوره‌های آموزشی بپردازد و از کارشناس مدیریت سرمایه برای مدیریت سبد سرمایه‌گذاری خود راهنمایی بگیرد.

۹ اسرار روانشناسی معامله گری که قبل از شروع ترید باید آنها را بشناسید

روانشناسی معامله گری

اکثر معامله گرها اهمیت روانشناسی معامله گری را درک نمی کنند تا جایی که به دفعات سیستم معاملاتی خود را عوض می کنند و از زیان های مداوم ناامید شده و مجبور می شوند به امتحان کردن سیستم های دیگر روی بیاروند. این همان زمانی است که آنها پی می برند روانشناسی معامله گری کلید واقعی موفقیت در تریدینگ است یا اینکه به‌طور کامل از تریدینگ دست می کشند.

بنابراین، اگر می خواهید مقداری در وقت باارزش خود صرفه جویی کرده و البته به سردرد هم دچار نشوید، بهتر است این ۹ نکته در خصوص روانشناسی معامله گری را با دقت به ‌کار بگیرید. این نکات مهم توسط هیو کیمورا (Hugh kimura)، تحلیل گر برجسته بازار فارکس برای وب سایت تریدینگ هیروز نوشته شده است.

۱- تمرکز بر روی نحوه کنار آمدن با شکست در یک معامله

بسیاری از تریدرها حتی حاضر نیستند به معاملات شکست خورده خود دوباره نگاه کنند؛ اما این معاملات کلید موفقیت شما در تریدینگ هستند.

ابتدا از خودتان بپرسید که نسبت به معاملات شکست خورده خود چه احساسی دارید. آیا مانند طاعون از آنها دوری می کنید؟ آیا به شدت عصبانی می شوید؟ یا هر هفته با بررسی مجدد سعی می کنید نکاتی را از این شکست ها یاد بگیرید؟

آیا از نظر روانشناسی، شکست خوردن در یک معامله را به خودتان نسبت می دهید؟ آیا دلیل این احساس، به خطر انداختن مقدار زیادی پول است؟ یا اینکه احساس می کنید هوش و ذکاوت تان تحقیر شده است؟

باید بدانید که وضعیت شما تنها زمانی بهبود می‌یابد که با شکست های خود در معامله گری رو به‌رو شده و از آنها درس بگیرید.

چه کسی می داند ، شاید شما بی دلیل خودتان را مقصر تمام اتفاقات می دانید . ممکن است معاملاتی که در آ‌نها شکست خورده اید ، معاملات با کیفیتی باشند که برحسب اتفاق به شکست منتهی شده اند.

۲- از خود بپرسید که چرا به معامله گری مشغول هستید

افراد زیادی با انگیزه کسب درآمد سریع به این کار روی می آورند. اما همانطور که احتمالا تاکنون متوجه شده اید، تریدینگ نمی تواند به این صورت انجام شود.

بنابراین، از خودتان بپرسید که واقعا چرا جذب تریدینگ شده اید؟ برای مثال ممکن است برای برخی افراد ، روانشناسی لازم برای موفقیت در معامله گری یا خلاقیتی که برای ایجاد و توسعه استراتژی های جدید تریدینگ مورد نیاز است ، جذابیت زیادی داشته باشند.

اگر فکر می کنید با تریدینگ یک شبه سود مالی سرشاری نصیب تان می‌شود، باید بدانید که احتمالاً با غافلگیری های بزرگی رو به رو خواهید شد ؛ چرا که تریدینگ می تواند یک مسیر نسبتاً طولانی باشد. فقط در صورتی که دلیلی برای ادامه دادن داشته باشید، از انجام این کار دلسرد نخواهید شد.

بنابراین، با خودتان صادق باشید. واقعا چرا معامله گری می‌کنید؟ چرا می خواهید به یک تریدر موفق تبدیل شوید؟ اگر دلایل واضحی دارید، چرایی آن دلایل را هم بررسی کنید تا در نهایت انگیزه اصلی خود را شناسایی کنید.

۳- بررسی تأثیر اطرافیان بر روی معاملات شما

جیم ران (Jim Rohn)، کارآفرین، نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی می‌گوید:

شخصیت شما میانگینی از شخصیت ۵ نفری است که با آنها وقت می گذرانید.

بنابراین، یک دقیقه وقت بگذارید و ببینید افرادی که بیشتر از بقیه با آنها در ارتباط هستید، چه شخصیت هایی دارند. البته آنها لزوما نباید تریدر باشند؛ اما بهتر است همیشه با افرادی که احساس خوشبختی می کنند و یا در حرفه خود احساس موفقیت دارند، وقت بگذرانید. این افراد معمولا دیگران را هم برای رسیدن به موفقیت تشویق می کنند. اگر شما با افراد شاد و موفق وقت بگذرانید، به احتمال زیاد شما هم دیر یا زود می‌توانید یکی از همین افراد باشید.

قصد نداریم کسی را قضاوت کنیم؛ اما برخی افراد خودشان انتخاب می کنند همیشه غر بزنند و نقش قربانی را ایفا کنند و البته این حق را هم دارند. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ اما آنها از این انتخاب خود نتایجی هم به ‌دست می آورند؛ اما از آنجایی که شما این مقاله را برای مطالعه انتخاب کرده اید، احتمالا قصد دارید کنترل زندگی‌تان را به ‌دست گرفته و صرفا نقش یک آدم شاکی را بازی نکنید!

بنابراین، به افرادی که بیشتر از سایرین با آنها در ارتباط هستید، به دقت نگاه کنید. اگر آنها در دسته افرادی که معمولا تحسین می‌کنید قرار ندارند، احتمالا باید به‌دنبال دوستان جدیدی باشید. دقت کنید که لازم نیست روابط خود را با این افراد کاملا قطع کنید؛ اما احتمالا باید وقت کمتری با آنها بگذرانید.

به نظر می‌رسد این طرز فکر کمی خشک و وسواس گونه باشد؛ اما باور کنید این موضوع به رشد شما کمک خواهد کرد. اگر تاکنون از زندگی خود رضایت نداشته اید، باید تغییراتی را در آن ایجاد کنید.

۴- آیا می‌توانید خودتان را فردی موفق تصور کنید؟

شاید فکر کنید که همه افراد می‌توانند موفقیت خود را متصور شوند. باید بدانید که این‌طور نیست. اگر شما خودتان را موفق می‌بینید، فرد خوش‌شانسی هستید! بسیاری از افراد حتی در تجسم موفقیت هم دچار مشکل هستند.

زمانی که شما نمی‌توانید خود را به‌عنوان یک فرد موفق تصور کنید، احتمالا یک عقیده اشتباه در اعماق ذهن شما وجود دارد که از داشتن چنین تصوری جلوگیری می‌کند. این موانع به‌علت مشکلات و آسیب‌های روحی ایجاد می‌شوند.

احتمالا در گذشته دور یا نزدیک اتفاقی برایتان افتاده که باعث شکل گرفتن این باور محدودکننده شده است. تعداد این اتفاقات بسیار زیاد بوده و از حوصله این مطلب خارج است.

۵- به توانایی خود اعتماد کنید

گاهی اوقات ممکن است یک تریدر سود بسیار کمی کسب کند. اما ناامید نشوید، خوب است بدانید که مدیران سرمایه گذاری که سالیانه میلیون ها دلار درآمد دارند، درصد سود شگفت انگیزی ندارند.

بنابراین، از مقصر جلوه دادن خودتان دست بردارید. بله، اگر شما با یک سرمایه ۵٬۰۰۰ دلاری در حال ترید باشید و ۳ درصد سود کنید، احتمالا راه به جایی نخواهید برد؛ اما باید قبول کنید که هر کاری با گام های کوچک آغاز می شود.

بیش از ۹۰ درصد از تریدرها ضررهای زیادی را متحمل شده و سرمایه خود را از این کار خارج می کنند. بنابراین، اگر شما روندی سودده را سپری می‌کنید، حتی اگر این سود کم باشد، فقط باید بر روی ارتقای مهارت هایتان تمرکز کنید.

در بیشتر فرهنگ های دنیا، به ما اینگونه آموزش داده می‌شود که قدرت و اختیار تصمیم گیری خود را کنار بگذاریم. به ما یاد می دهند تا پزشکان، اساتید، رهبران مذهبی و هر کسی را که به نوعی صاحب یک مقام است، هیچگاه زیر سوال نبریم. اما این روزها می‌دانیم که این افراد فقط بخشی از مشکلات و راه حل‌ها را می‌بینند.

افرادی مثل من و شما هم این توانایی و اختیار را داریم که مسائل را به تنهایی تشخیص دهیم. اگرچه مشاوره با افراد متخصص به‌علت دانش و تجربه بالای آنها به خصوص در برخی حوزه‌ها، اغلب اوقات سودمند خواهد بود؛ اما ما باید به صورت مستقل فکر کنیم و تصمیم نهایی را خود برای زندگی‌ بگیریم.

این موضوع در خصوص تریدینگ نیز قابل بسط است؛ نباید با کم رنگ کردن نتایجی که به‌ دست می آورید، توانایی خود را زیر سوال ببرید.

اگر به هر دلیل سال گذشته فعالیت شما سود ده نبوده، آیا این امکان وجود ندارد که امسال به سود مناسبی برسید؟ البته که این امکان وجود دارد.

۶- نگرش منفی خود را درک کنید

اکثر مردم در جهان یک نوع نگرش منفی دارند. پیش از هر چیزی، ابتدا به این فکر می کنند که چه مشکلاتی ممکن است به وجود آید. البته خوب است بدانید که این رفتار کاملا طبیعی است.

در زمان های گذشته، بشر به‌طور مکرر تلاش می کرد تا در برابر بلایای طبیعی، حمله حیوانات وحشی یا مهاجمینی از سایر قبایل، از خود دفاع کند. در آن زمان، موارد زیادی برای نگران بودن وجود داشت.

جامعه مدرن امروزی ما را در برابر بسیاری از این خطرها ایمن کرده‌ است؛ اما این تمایل که پیش از هر چیزی ابتدا به خطرات احتمالی بیندیشیم، هنوز هم در ناخودآگاه جمعی ما وجود دارد.

بنابراین، هنگامی که وارد معامله‌گری می شویم، شروع کلید اصلی موفقیت در معامله گری به گفتن حرف های منفی مانند موارد زیر می‌کنیم:

  • این معامله احتمالا به نتیجه نمی‌رسد.
  • سودم را همین حالا برمی‌دارم؛ چون ممکن است معامله در آینده به ضرر من باشد.
  • فکر می‌کنم که حد ضررم در کنترل کارگزارم است.
  • سیستم تریدینگ به‌طور کلی کلاهبرداری است.
  • پیش از شروع تریدینگ باید آموزش بیشتری ببینم.
  • و …

این طرز فکر با اینکه طبیعی است؛ اما در عین حال دلیلِ شکست خوردن بسیاری از تریدرها نیز به حساب می آید.

اولین قدم کسب آگاهی است. باید ببینید به طور طبیعی به نتایج منفی فکر می‌کنید یا نتایج مثبت؟ اگر به‌طور طبیعی منفی فکر می‌کنید، باید از خودتان بپرسید چرا؟ آیا دلیل مشخصی وجود دارد؟ آیا می توانید برای رفع این مشکل کاری انجام دهید؟

البته مثبت بودن بیش از حد نیز اگرچه بهتر از منفی‌گرایی است؛ اما گاها می‌تواند مضر باشد. از خودتان بپرسید آیا به اندازه ای خوش بین هستید که ممکن است این خوش بینی قضاوت شما را تحت تأثیر قرار دهد؟

شما احتمالا نمی‌توانید فورا به سوالات پاسخ دهید؛ اما اگر آگاهی خود را حفظ کرده و به این مسائل فکر کنید، جواب ها کم کم ظاهر می شوند.

۷- عادت و فرایند مهم‌تر از سیستم های معامله‌گری است

تریدرهای تازه کار فکر می کنند استراتژی معامله گری به تنهایی آنها را ثروتمند می کند. البته این فرض کاملا طبیعی است. استراتژی های ترید به‌طور فریبنده ای ساده به نظر می رسند. فقط چند قانون را رعایت کن و میلیاردر شو! روی کاغذ که این موضوع صادق است.

اما واقعا مفاهیم بیشتری وجود دارند که باید به آنها دقت کرد. موارد مهم تری که باید به آنها توجه داشت، عادات و فرآیندهای شما برای معامله گری هستند.

زمانی که یک عادت را پرورش می‌دهید، در واقع به طور منظم و پیوسته در حال انجام این کارها هستید:

  • آزمایش استراتژی‌پ های معامله گری
  • بررسی تریدها در برنامه تریدینگ
  • کسب آموزش بیشتر

البته پرورش دادن یک عادت کار ساده ای نیست؛ اما یکی از نیازمندی های مهم برای موفقیت است. در این زمینه، می توانید با مطالعه کتاب «قدرت عادت» (Power of Habit)، عادات مثبت را در خود پرورش دهید. در این کتاب می‌توانید فرایند گام به گام پرورش یک عادت مثبت و یا خلاص شدن از یک عادت منفی را مشاهده کنید.

حالا که صحبت از فرایند شد، خوب است بدانید که داشتن یک فرایند مشخص برای بهبود تریدینگ به شما کمک می‌کند تا:

  • دقیقا بفهمید کدام بخش از تریدینگ شما مشکل دارد.
  • پیش از اینکه سرمایه‌ واقعی تان را در معرض ریسک قرار دهید، یک استراتژی را به‌صورت کامل تست کنید.
  • کارکرد نادرست روانشناسی یا استراتژی تریدینگ خود را تشخیص دهید.

وقتی می خواهید فرایندها را شکل دهید، بهتر است جریان کاری خود را بر روی یک برگ کاغذ رسم کنید. ایجاد یک فلوچارت می‌‌تواند به درک بهتر نحوه مدیریت هر کدام از گام ها در معامله گری کمک کند.

یک نقشه راه مجزا برای تست ها، تریدینگ زنده و ژورنالی ایجاد کنید و یا همه آن ها را در یک فلو چارت قرار دهید. می‌توانید موارد زیر را در نقشه راه خود وارد کنید:

  • تعیین زمان برای ژورنال کردن تریدها
  • یادآوری برای بررسی قوانین تریدینگ خود، پیش از ورود به یک ترید
  • ارائه تعریف دقیق از یک بَک‌تست موفق
  • تعیین مدت‌زمان گرفتن بک‌تست، قبل از آغاز معامله اصلی

۸- اشتیاق واقعی شما برای ترید چیست؟

آیا برای موفقیت باید نسبت به معامله گری اشتیاق داشته باشید؟ جواب این سوال به اعتقاد برخی افراد، بله است. اما از سوی دیگر، حتی اگر نسبت به معامله‌گری اشتیاقی نداشته باشید، می‌توانید از سایر انگیزه های خود برای کسب موفقیت در معامله گری کمک بگیرید.

برای مثال، فرض کنیم شما در مورد پاک‌سازی تمامی پلاستیک های انباشته‌ شده در محیط زیست اشتیاق داشته باشید. طبیعتا از جمع کردن زباله‌های پلاستیکی نمی توانید پول زیادی به دست آورید! اما اگر تریدینگ را یاد بگیرید و از آن به عنوان کار اصلی خود کسب درآمد کنید، با استفاده از این درآمد می توانید فعالیت بهتر و موثرتری برای پاکسازی محیط زیست انجام دهید. حداقل، شما می توانید در تأمین بخشی از هزینه های سازمان هایی که در این حوزه فعالیت می کنند، کمک کنید.

در هر صورت، شور و شوق واقعی به شما کمک می‌کند تا از تریدینگ دلسرد نشوید. یادگیری معامله‌گری آسان نیست و شما باید دلایل خوبی برای ادامه دادن داشته باشید.

۹- استرس های غیر ضروری را در معامله گری کنار بگذارید

بسیاری از افراد به دلیل نفرت از شغل فعلی خود و یا به‌ دست آوردن پول در کوتاهترین زمان، به معامله گری روی می آورند. بنابراین، این دسته از افراد وقتی از شغل اصلی خود استعفاء می دهند، تحت فشار قرار می گیرند. عده ای دیگر نیز فکر می کنند باید ظرف تنها ۶ ماه، ۱۰۰ دلاری خود را به یک سرمایه ۵۰۰ هزار دلاری تبدیل کنند! تمام اینها باعث وارد آمدن فشار مضاعف به فرد می‌شود.

مشاغلی وجود دارند که با یک برنامه ریزی مشخص، می توانید در مدت زمان منطقی و قابل پیش بینی، کسب درآمد کنید. تریدینگ یکی از این مشاغل نیست!

موفقیت در معامله گری به داشتن یک ذهنیت درست بستگی دارد؛ ذهنیتی که اکثر ما با آن متولد نشده ایم.

بنابراین، وقتی شغل اصلی خود را ترک می کنید و یا قصد دارید با یک سرمایه بسیار کم، درآمدهای بالا به‌ دست آورید، در حال فشار آوردن به خود هستید. این موضوع می تواند به افزایش شدت جنبه های منفی روانشناسی ذاتی شما منتهی شود.

اگر از شغل فعلی خود متنفر هستید، به‌دنبال تغییر شغل باشید. مشاغلی را در نظر بگیرید که به سرمایه گذاری ذهنی یا زمانی زیادی نیاز نداشته باشند. با این کار، فشار از روی شما برداشته شده و می‌توانید در تریدینگ سریعتر پیشرفت کنید.

جمع بندی

این ۹ راز در خصوص روانشناسی معامله گری بسیار مهم هستند. بخشی از آنها مربوط به تجربه و بخشی دیگر نیز به اشتباهات تریدرها ارتباط پیدا می کند. آگاهی داشتن نسبت به این ۹ راز می‌تواند در موفقیت آمیز بودن معامله گری به شما کمک کند. به یاد داشته باشید، سیستم‌های تریدینگ نباید به عنوان شغل اصلی انتخاب شوند. به معامله گری به عنوان شغل دوم نگاه کنید؛ شغل دومی که می تواند درآمد اصلی شما باشد.

۹ اسرار روانشناسی معامله گری که قبل از شروع ترید باید آنها را بشناسید

روانشناسی معامله گری

اکثر معامله گرها اهمیت روانشناسی معامله گری را درک نمی کنند تا جایی که به دفعات سیستم معاملاتی خود را عوض می کنند و از زیان های مداوم ناامید شده و مجبور می شوند به امتحان کردن سیستم های دیگر روی بیاروند. این همان زمانی است که آنها پی می برند روانشناسی معامله گری کلید واقعی موفقیت در تریدینگ است یا اینکه به‌طور کامل از تریدینگ دست می کشند.

بنابراین، اگر می خواهید مقداری در وقت باارزش خود صرفه جویی کرده و البته به سردرد هم دچار نشوید، بهتر است این ۹ نکته در خصوص روانشناسی معامله گری را با دقت به ‌کار بگیرید. این نکات مهم توسط هیو کیمورا (Hugh kimura)، تحلیل گر برجسته بازار فارکس برای وب سایت تریدینگ هیروز نوشته شده است.

۱- تمرکز بر روی نحوه کنار آمدن با شکست در یک معامله

بسیاری از تریدرها حتی حاضر نیستند به معاملات شکست خورده خود دوباره نگاه کنند؛ اما این معاملات کلید موفقیت شما در تریدینگ هستند.

ابتدا از خودتان بپرسید که نسبت به معاملات شکست خورده خود چه احساسی دارید. آیا مانند طاعون از آنها دوری می کنید؟ آیا به شدت عصبانی می شوید؟ یا هر هفته با بررسی مجدد سعی می کنید نکاتی را از این شکست ها یاد بگیرید؟

آیا از نظر روانشناسی، شکست خوردن در یک معامله را به خودتان نسبت می دهید؟ آیا دلیل این احساس، به خطر انداختن مقدار زیادی پول است؟ یا اینکه احساس می کنید هوش و ذکاوت تان تحقیر شده است؟

باید بدانید که وضعیت شما تنها زمانی بهبود می‌یابد که با شکست های خود در معامله گری رو به‌رو شده و از آنها درس بگیرید.

چه کسی می داند ، شاید شما بی دلیل خودتان را مقصر تمام اتفاقات می دانید . ممکن است معاملاتی که در آ‌نها شکست خورده اید ، معاملات با کیفیتی باشند که برحسب اتفاق به شکست منتهی شده اند.

۲- از خود بپرسید که چرا به معامله گری مشغول هستید

افراد زیادی با انگیزه کسب درآمد سریع به این کار روی می آورند. اما همانطور که احتمالا تاکنون متوجه شده اید، تریدینگ نمی تواند به این صورت انجام شود.

بنابراین، از خودتان بپرسید که واقعا چرا جذب تریدینگ شده اید؟ برای مثال ممکن است برای برخی افراد ، روانشناسی لازم برای موفقیت در معامله گری یا خلاقیتی که برای ایجاد و توسعه استراتژی های جدید تریدینگ مورد نیاز است ، جذابیت زیادی داشته باشند.

اگر فکر می کنید با تریدینگ یک شبه سود مالی سرشاری نصیب تان می‌شود، باید بدانید که احتمالاً با غافلگیری های بزرگی رو به رو خواهید شد ؛ چرا که تریدینگ می تواند یک مسیر نسبتاً طولانی باشد. فقط در صورتی که دلیلی برای ادامه دادن داشته باشید، از انجام این کار دلسرد نخواهید شد.

بنابراین، با خودتان صادق باشید. واقعا چرا معامله گری می‌کنید؟ چرا می خواهید به یک تریدر موفق تبدیل شوید؟ اگر دلایل واضحی دارید، چرایی آن دلایل را هم بررسی کنید تا در نهایت انگیزه اصلی خود را شناسایی کنید.

۳- بررسی تأثیر اطرافیان بر روی معاملات شما

جیم ران (Jim Rohn)، کارآفرین، نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی می‌گوید:

شخصیت شما میانگینی از شخصیت ۵ نفری است که با آنها وقت می گذرانید.

بنابراین، یک دقیقه وقت بگذارید و ببینید افرادی که بیشتر از بقیه با آنها در ارتباط هستید، چه شخصیت هایی دارند. البته آنها لزوما نباید تریدر باشند؛ اما بهتر است همیشه با افرادی که احساس خوشبختی می کنند و یا در حرفه خود احساس موفقیت دارند، وقت بگذرانید. این افراد معمولا دیگران را هم برای رسیدن به موفقیت تشویق می کنند. اگر شما با افراد شاد و موفق وقت بگذرانید، به احتمال زیاد شما هم دیر یا زود می‌توانید یکی از همین افراد باشید.

قصد نداریم کسی را قضاوت کنیم؛ اما برخی افراد خودشان انتخاب می کنند همیشه غر بزنند و نقش قربانی را ایفا کنند و البته این حق را هم دارند. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ اما آنها از این انتخاب خود نتایجی هم به ‌دست می آورند؛ اما از آنجایی که شما این مقاله را برای مطالعه انتخاب کرده اید، احتمالا قصد دارید کنترل زندگی‌تان را به ‌دست گرفته و صرفا نقش یک آدم شاکی را بازی نکنید!

بنابراین، به افرادی که بیشتر از سایرین با آنها در ارتباط هستید، به دقت نگاه کنید. اگر آنها در دسته افرادی که معمولا تحسین می‌کنید قرار ندارند، احتمالا باید به‌دنبال دوستان جدیدی باشید. دقت کنید که لازم نیست روابط خود را با این افراد کاملا قطع کنید؛ اما احتمالا باید وقت کمتری با آنها بگذرانید.

به نظر می‌رسد این طرز فکر کمی خشک و وسواس گونه باشد؛ اما باور کنید این موضوع به رشد شما کمک خواهد کرد. اگر تاکنون از زندگی خود رضایت نداشته اید، باید تغییراتی را در آن ایجاد کنید.

۴- آیا می‌توانید خودتان را فردی موفق تصور کنید؟

شاید فکر کنید که همه افراد می‌توانند موفقیت خود را متصور شوند. باید بدانید که این‌طور نیست. اگر شما خودتان را موفق می‌بینید، فرد خوش‌شانسی هستید! بسیاری از افراد حتی در تجسم موفقیت هم دچار مشکل هستند.

زمانی که شما نمی‌توانید خود را به‌عنوان یک فرد موفق تصور کنید، احتمالا یک عقیده اشتباه در اعماق ذهن شما وجود دارد که از داشتن چنین تصوری جلوگیری می‌کند. این موانع به‌علت مشکلات و آسیب‌های روحی ایجاد می‌شوند.

احتمالا در گذشته دور یا نزدیک اتفاقی برایتان افتاده کلید اصلی موفقیت در معامله گری که باعث شکل گرفتن این باور محدودکننده شده است. تعداد این اتفاقات بسیار زیاد بوده و از حوصله این مطلب خارج است.

۵- به توانایی خود اعتماد کنید

گاهی اوقات ممکن است یک تریدر سود بسیار کمی کسب کند. اما ناامید نشوید، خوب است بدانید که مدیران سرمایه گذاری که سالیانه میلیون ها دلار درآمد دارند، درصد سود شگفت انگیزی ندارند.

بنابراین، از مقصر جلوه دادن خودتان دست بردارید. بله، اگر شما با یک سرمایه ۵٬۰۰۰ دلاری در حال ترید باشید و ۳ درصد سود کنید، احتمالا راه به جایی نخواهید برد؛ اما باید قبول کنید که هر کاری با گام های کوچک آغاز می شود.

بیش از ۹۰ درصد از تریدرها ضررهای زیادی را متحمل شده و سرمایه خود را از این کار خارج می کنند. بنابراین، اگر شما روندی سودده را سپری می‌کنید، حتی اگر این سود کم باشد، فقط باید بر روی ارتقای مهارت هایتان تمرکز کنید.

در بیشتر فرهنگ های دنیا، به ما اینگونه آموزش داده می‌شود که قدرت و اختیار تصمیم گیری خود را کنار بگذاریم. به ما یاد می دهند تا پزشکان، اساتید، رهبران مذهبی و هر کسی را که به نوعی صاحب یک کلید اصلی موفقیت در معامله گری مقام است، هیچگاه زیر سوال نبریم. اما این روزها می‌دانیم که این افراد فقط بخشی از مشکلات و راه حل‌ها را می‌بینند.

افرادی مثل من و شما هم این توانایی و اختیار را داریم که مسائل را به تنهایی تشخیص دهیم. اگرچه مشاوره با افراد متخصص به‌علت دانش و تجربه بالای آنها به خصوص در برخی حوزه‌ها، اغلب اوقات سودمند خواهد بود؛ اما ما باید به صورت مستقل فکر کنیم و تصمیم نهایی را خود برای زندگی‌ بگیریم.

این موضوع در خصوص تریدینگ نیز قابل بسط است؛ نباید با کم رنگ کردن نتایجی که به‌ دست می آورید، توانایی خود را زیر سوال ببرید.

اگر به هر دلیل سال گذشته فعالیت شما سود ده نبوده، آیا این امکان وجود ندارد که امسال به سود مناسبی برسید؟ البته که این امکان وجود دارد.

۶- نگرش منفی خود را درک کنید

اکثر مردم در جهان یک نوع نگرش منفی دارند. پیش از هر چیزی، ابتدا به این فکر می کنند که چه مشکلاتی ممکن است به وجود آید. البته خوب است بدانید که این رفتار کاملا طبیعی است.

در زمان های گذشته، بشر به‌طور مکرر تلاش می کرد تا در برابر بلایای طبیعی، حمله حیوانات وحشی یا مهاجمینی از سایر قبایل، از خود دفاع کند. در آن زمان، موارد زیادی برای نگران بودن وجود داشت.

جامعه مدرن امروزی ما را در برابر بسیاری از این خطرها ایمن کرده‌ است؛ اما این تمایل که پیش از هر چیزی ابتدا به خطرات احتمالی بیندیشیم، هنوز هم در ناخودآگاه جمعی ما وجود دارد.

بنابراین، هنگامی که وارد معامله‌گری می شویم، شروع به گفتن حرف های منفی مانند موارد زیر می‌کنیم:

  • این معامله احتمالا به نتیجه نمی‌رسد.
  • سودم را همین حالا برمی‌دارم؛ چون ممکن است معامله در آینده به ضرر من باشد.
  • فکر می‌کنم که حد ضررم در کنترل کارگزارم است.
  • سیستم تریدینگ به‌طور کلی کلاهبرداری است.
  • پیش از شروع تریدینگ باید آموزش بیشتری ببینم.
  • و …

این طرز فکر با اینکه طبیعی است؛ اما در عین حال دلیلِ شکست خوردن بسیاری از تریدرها نیز به حساب می آید.

اولین قدم کسب آگاهی است. باید ببینید به طور طبیعی به نتایج منفی فکر می‌کنید یا نتایج مثبت؟ اگر به‌طور طبیعی منفی فکر می‌کنید، باید از خودتان بپرسید چرا؟ آیا دلیل مشخصی وجود دارد؟ آیا می توانید برای رفع این مشکل کاری انجام دهید؟

البته مثبت بودن بیش از حد نیز اگرچه بهتر از منفی‌گرایی است؛ اما گاها می‌تواند مضر باشد. از خودتان بپرسید آیا به اندازه ای خوش بین هستید که ممکن است این خوش بینی قضاوت شما را تحت تأثیر قرار دهد؟

شما احتمالا نمی‌توانید فورا به سوالات پاسخ دهید؛ اما اگر آگاهی خود را حفظ کرده و به این مسائل فکر کنید، جواب ها کم کم ظاهر می شوند.

۷- عادت و فرایند مهم‌تر از سیستم های معامله‌گری است

تریدرهای تازه کار فکر می کنند استراتژی معامله گری به تنهایی آنها را ثروتمند می کند. البته این فرض کاملا طبیعی است. استراتژی های ترید به‌طور فریبنده ای ساده به نظر می رسند. فقط چند قانون را رعایت کن و میلیاردر شو! روی کاغذ که این موضوع صادق است.

اما واقعا مفاهیم بیشتری وجود دارند که باید به آنها دقت کرد. موارد مهم تری که باید به آنها توجه داشت، عادات و فرآیندهای شما برای معامله گری هستند.

زمانی که یک عادت را پرورش می‌دهید، در واقع به طور منظم و پیوسته در حال انجام این کارها هستید:

  • آزمایش استراتژی‌پ های معامله گری
  • بررسی تریدها در برنامه تریدینگ
  • کسب آموزش بیشتر

البته پرورش دادن یک عادت کار ساده ای نیست؛ اما یکی از نیازمندی های مهم برای موفقیت است. در این زمینه، می توانید با مطالعه کتاب «قدرت عادت» (Power of Habit)، عادات مثبت را در خود پرورش دهید. در این کتاب می‌توانید فرایند گام به گام پرورش یک عادت مثبت و یا خلاص شدن از یک عادت منفی را مشاهده کنید.

حالا که صحبت از فرایند شد، خوب است بدانید که داشتن یک فرایند مشخص برای بهبود تریدینگ به شما کمک می‌کند تا:

  • دقیقا بفهمید کدام بخش از تریدینگ شما مشکل دارد.
  • پیش از اینکه سرمایه‌ واقعی تان را در معرض ریسک قرار دهید، یک استراتژی را به‌صورت کامل تست کنید.
  • کارکرد نادرست روانشناسی یا استراتژی تریدینگ خود را تشخیص دهید.

وقتی می خواهید فرایندها را شکل دهید، بهتر است جریان کاری خود را بر روی یک برگ کاغذ رسم کنید. ایجاد یک فلوچارت می‌‌تواند به درک بهتر نحوه مدیریت هر کدام از گام ها در معامله گری کمک کند.

یک نقشه راه مجزا برای تست ها، تریدینگ زنده و ژورنالی ایجاد کنید و یا همه آن ها را در یک فلو چارت قرار دهید. می‌توانید موارد زیر را در نقشه راه خود وارد کنید:

  • تعیین زمان برای ژورنال کردن تریدها
  • یادآوری برای بررسی قوانین تریدینگ خود، پیش از ورود به یک ترید
  • ارائه تعریف دقیق از یک بَک‌تست موفق
  • تعیین مدت‌زمان گرفتن بک‌تست، قبل از آغاز معامله اصلی

۸- اشتیاق واقعی شما برای ترید چیست؟

آیا برای موفقیت باید نسبت به معامله گری اشتیاق داشته باشید؟ جواب این سوال به اعتقاد برخی افراد، بله است. اما از سوی دیگر، حتی اگر نسبت به معامله‌گری اشتیاقی نداشته باشید، می‌توانید از سایر انگیزه های خود برای کسب موفقیت در معامله گری کمک بگیرید.

برای مثال، فرض کنیم شما در مورد پاک‌سازی تمامی پلاستیک های انباشته‌ شده در محیط زیست اشتیاق داشته باشید. طبیعتا از جمع کردن زباله‌های پلاستیکی نمی توانید پول زیادی به دست آورید! اما اگر تریدینگ را یاد بگیرید و از آن به عنوان کار اصلی خود کسب درآمد کنید، با استفاده از این درآمد می توانید فعالیت بهتر و موثرتری برای پاکسازی محیط زیست انجام دهید. حداقل، شما می توانید در تأمین بخشی از هزینه های سازمان هایی که در این حوزه فعالیت می کنند، کمک کنید.

در هر صورت، شور و شوق واقعی به شما کمک می‌کند تا از تریدینگ دلسرد نشوید. یادگیری معامله‌گری آسان نیست و شما باید دلایل خوبی برای ادامه دادن داشته باشید.

۹- استرس های غیر ضروری را در معامله گری کنار بگذارید

بسیاری از افراد به دلیل نفرت از شغل فعلی خود و یا به‌ دست آوردن پول در کوتاهترین زمان، به معامله گری روی می آورند. بنابراین، این دسته از افراد وقتی از شغل اصلی خود استعفاء می دهند، تحت فشار قرار می گیرند. عده ای دیگر نیز فکر می کنند باید ظرف تنها ۶ ماه، ۱۰۰ دلاری خود را به یک سرمایه ۵۰۰ هزار دلاری تبدیل کنند! تمام اینها باعث وارد آمدن فشار مضاعف به فرد می‌شود.

مشاغلی وجود دارند که با یک برنامه ریزی مشخص، می توانید در مدت زمان منطقی و قابل پیش بینی، کسب درآمد کنید. تریدینگ یکی از این مشاغل نیست!

موفقیت در معامله گری به داشتن یک ذهنیت درست بستگی دارد؛ ذهنیتی که اکثر ما با آن متولد نشده ایم.

بنابراین، وقتی شغل اصلی خود را ترک می کنید و یا قصد دارید با یک سرمایه بسیار کم، درآمدهای بالا به‌ دست آورید، در حال فشار آوردن به خود هستید. این موضوع می تواند به افزایش شدت جنبه های منفی روانشناسی ذاتی شما منتهی شود.

اگر از شغل فعلی خود متنفر هستید، به‌دنبال تغییر شغل باشید. مشاغلی را در نظر بگیرید که به سرمایه گذاری ذهنی یا زمانی زیادی نیاز نداشته باشند. با این کار، فشار از روی شما برداشته شده و می‌توانید در تریدینگ سریعتر پیشرفت کنید.

جمع بندی

این ۹ راز در خصوص روانشناسی معامله گری بسیار مهم هستند. بخشی از آنها مربوط به تجربه و بخشی دیگر نیز به اشتباهات تریدرها ارتباط پیدا می کند. آگاهی داشتن نسبت به این ۹ راز می‌تواند در موفقیت آمیز بودن معامله گری به شما کمک کند. به یاد داشته باشید، سیستم‌های تریدینگ نباید به عنوان شغل اصلی انتخاب شوند. به معامله گری به عنوان شغل دوم نگاه کنید؛ شغل دومی که می تواند درآمد اصلی شما باشد.

شروط موفقیت در بورس/ توصیه‌های معامله‌گری کدامند؟

شروط موفقیت در بورس/ توصیه‌های معامله‌گری کدامند؟

کانال تلگرامی فرهنگ‌سازی بورس: مارک داگلاس از قدیمی‌های این بازار است و خیلی‌ها او را پدر علم روانشناسی معامله‌گری می‌دانند. او سال‌های زیادی را به آموزش و تدریس مباحث روانشناسی در بازارهای مالی پرداخته است. دو کتاب بسیار با ارزش از او در ایران به چاپ رسیده: یکی کتاب The Disciplined Trader (معامله گر منظم) و دیگری Trading in the Zone (معاملات ذهنی) است.

مارک داگلاس در یک جمله تاکیدی می‌گوید: موفقیت در معامله‌گری ۸۰ درصد ارتباط مستقیمی با جنبه‌های روانی معامله دارد و تنها ۲۰ درصد به روش‌های معامله‌گری اعم از تکنیکال و فاندامنتال بستگی دارد. او می‌گوید شما می‌توانید با یک دانش متوسط در تحلیل‌گری در صورتی که کنترل روحی و روانی خود را از دست ندهید، در بازار سود کنید و برعکس حتی اگر بهترین و بزرگ‌ترین سیستم معاملات را داشته باشید اما کنترل روحی و روانی نداشته باشید، در بازار ضرر می‌کنید. توصیه‌های زیر در سه بخش آماده شده که از برای معامله‌گران بسیار ضروری و اساسی است.

الف) بخش اول

کسب سود از معاملات، نیازمند داشتن مهارت‌های ذهنی، شناخت و درک از معاملات است.

شکاف واقعیت را پرکنید!

معامله‌گران بازار سرمایه عموماً معاملاتشان را با روشی که به آن‌ها وعده و امیدواری زیادی می‌دهد آغاز می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند درآمدی مستمر برای خودشان درست کنند. اما، این مسئله تنها در صورتی ممکن است که شما از یک روش کارا به‌صورت منظم و مستمر استفاده کنید؛ اغلب افراد اصولاً این‌چنین عمل نمی‌کنند و درنتیجه، همان شکاف سود که بدان اشاره می‌کند را تجربه می‌کنند.نکته اصلی مربوط به این شکاف این است که معامله‌گران عموماً سعی می‌کنند تا این فاصله را با یادگیری و شناخت بیشتر بازار، تغییر روش و یا صرف زمان بیشتر مقابل کامپیوترهایشان پر کنند. اما آنچه واقعاً باید انجام دهند، شناخت بیشتر خودشان و نحوه واکنششان در بازار است. درواقع، آن‌ها باید مهارت‌های ذهنی صحیح و مناسب برای معامله بر اساس روش معاملاتی‌شان را به دست بیاورند و با تکیه بر آن، این شکاف را پر کنند.

منفعت و کسب سود دو مقوله متفاوت‌اند

برای خوش‌شانس بودن و کسب سود در معاملات بازار سهام، به هیچ مهارت خاصی نیاز ندارید؛ شما فقط باید سایت معاملات آنلاین کارگزاری خودتان را بازکنید و چند دکمه را فشار دهید و اگر بخت و اقبال یارتان باشد، در چند روز، پول خوبی به دست خواهید آورد. همین دلیل، طبیعی است که برخی از تازه‌کارها که هنوز مهارت‌های معاملاتی‌شان را تکمیل نکرده‌اند، و از این خوش‌شانسی‌ها می‌آورند، فکر کنند کسب درآمد و خرج زندگی از طریق معاملات نباید کار سختی باشد. بسیاری از معامله‌گران به این طریق، شروع حرفه معاملاتی‌شان را رقم می‌زنند. البته نیاز کلید اصلی موفقیت در معامله گری به گفتن نسیت که درست به همین طریق، خیلی زود، حتی سریع‌تر از زمانی که به‌طور شانسی سود به دست آورده بودند، سرمایه‌شان را هم به باد می‌دهند.کسب سود از معاملات، نیازمند داشتن مهارت‌های ذهنی، شناخت و درک این حقیقت است که هر معامله، نتیجه‌ای تصادفی دارد؛ ضمن اینکه معامله‌گر تا آخرین لحظه و پایان کار، نمی‌داند چه نتیجه‌ای در انتظارش است. معامله‌گری که سود می‌کند، این حقیقت را می‌داند و آگاه است که باید طی زمان و انجام تعداد کافی از معاملات و البته نادیده گرفتن وسوسه‌ها و احساسات به دست آمده از معاملات، به معاملاتش بپردازد. آن‌ها به دلیل تمرکزشان روی هدف بزرگ‌تر، قادرند این کار را انجام دهند.

مهارت‌های ذهنی کلید موفقیت در معاملات

حتی اگر روش معاملاتی‌تان احتمال سود بالایی را برایتان محقق می‌سازد، برای اجرا و پیاده‌سازی صحیح آن به مهارت‌های ذهنی مناسب نیاز دارید؛ در غیر این صورت، حتی یک استراتژی موفق هم شمارا به‌جایی نخواهد رساند. مهارت‌های ذهنی مواردی از این قبیل هستند: متمرکز ماندن بر فرایند، عدم نگرانی درباره عواقب نتیجه ندادن معامله. اگر شما مهارت‌های ذهنی مناسب برای حفظ تمرکزتان بر فرایند معاملات و اجرای دقیق کارهایی که باید سریعاً، بدون ترس یا تعلل انجام دهید را نداشته باشید، نمی‌توانید از بازار سود کسب کنید.

بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید هرچقدر هم که مهارت تکنیکال شما در تولید معاملات سود ده خوب باشد، تبدیل آن معاملات سود ده به جریان دائم درآمدی، به توانایی انجام/عدم انجام برخی کارهایی نیاز دارد. هرچقدر هم که روش به کارگیری نحوه انجام معامله در بازار سرمایه خوب باشد، اگر مهارت‌های ذهنی مناسب نداشته باشید، ضرر خواهید کرد.

مهارت‌های ذهنی مانند نظم و انضباط به معنای توانایی کنترل خود و خصوصاً، اقداماتتان در بازار در مقابل وسوسه‌ی مداوم بازار است.

ب) بخش دوم

با پذیرش ماهیت تصادفی معامله می‌توان نتایج مستمر و ادامه‌داری رقم زد.

الگوهای قیمتی، آینده را پیش‌بینی نمی‌کند

هیچ‌کدام از متدهای تکنیکال به شما نمی‌گویند که حرکت بعدی بازار چیست. آن‌ها به ما کمک می‌کنند تا احتمال موفقیتمان در طول سری‌های معاملاتی را بالا ببریم. البته، مفاهیم روانشناسی مهمی هم در این حقیقت دخیل‌اند.

نتیجه هر سیگنال مشخص، منحصربه‌فرد و اتفاقی است. هیچ راهی وجود ندارد که شما از قبل بتوانید نتیجه یک سیگنال خاص یا توالی‌های سود و ضرر را بدانید. به‌عبارت‌دیگر، ماهیت معامله‌گری، تصادفی است.

با پذیرش ماهیت تصادفی معامله می‌توانم نتایج مستمر و ادامه‌داری رقم بزنم

اگر اصل تصادفی بودن را نپذیرید، درخواهید یافت که معامله‌گری ترسناک‌ترین کاری است که انجام داده‌اید. شما تنها می‌توانید با درک این مسئله که هر معامله‌ای تصادفی و منحصربه‌فرد است، و سپس، استفاده از این اطلاعات در کنترل خود بعد از هر معامله، در بازار به‌طور مستمر سود کنید. درنتیجه‌ی آخرین معامله‌تان گیر نکنید. به‌جای آن، به روش معاملاتی‌تان بچسبید.. روش‌های تکنیکال، الگوهای رفتار جمعی انسان‌ها را شناسایی می‌کنند اما مشکل اینجاست که نتایج به‌دست‌آمده همیشه با الگوی تک‌تک معاملات همخوانی ندارند. همیشه نباید رابطه‌ای میان نتیجه و الگو وجود داشته باشد. هیچ ضمانتی وجود ندارد که این معامله، حتی اگر کاملاً شبیه معامله قبلی هم باشد، نتیجه‌ای عین آن معامله حاصل کند. در عوض، این روش صرفاً به ما می‌گوید که اگر ما به‌طور مستمر از آن استفاده کنیم، پس ازسری‌های معاملاتی، می‌توانیم سود کسب کنیم.

احتمالات و نه امور قطعی

باید بدانید که یک توزیع تصادفی از سود و ضرر در یک توالی معاملاتی وجود دارد. اندیشیدن به احتمالات به شما کمک می‌کند تا انتظاراتتان از معاملات را کنار بگذارید زیرا شما بر نتایج سری‌های معامله و نه نتایج تک‌تک معاملات متمرکزشده‌اید.بازارها در ابتدا محیط‌هایی بودند که افراد با حضور در آن‌ها، کالاها و سهام را با یکدیگر ردوبدل می‌کردند. اما امروزه، بازارها الکترونیکی شده‌اند و اغلب معامله‌گران هم از لپ‌تاپ‌هایشان استفاده می‌کنند. این امر، ارتباط انسانی و فردی را از حرفه‌ای که بسیار به روابط انسانی متکی است، خارج می‌کند. تمامی قیمت‌ها به دست انسان‌ها شکل می‌گیرند؛ باورهای انسانی منشأ بروز تمامی اتفاق‌هاست.

معامله‌گر خرد معمولی این حقیقت که معامله‌گران بزرگ‌تری وجود دارند که می‌توانند بازار را تکان دهند را درک نمی‌کند یا راجع به آن فکر نمی‌کند؛ درنتیجه، هر حرکت قیمتی، نحوه تفکر عده‌ای درباره آینده را نشان می‌دهد و آن حرکات قیمتی همان چیزی هستند که در قالب ‌تحلیل تکنیکال توجیه می‌شود. با تکنیکال شما می‌توانید الگوهایی را در رفتار جمعی انسان‌ها بیابید. این الگوها به ما نشان می‌دهند که بعضی اتفاقات، احتمال وقوع بالاتری نسبت به بقیه دارند.

مشکل اینجاست که این الگوها به‌صورت تصادفی تکرار می‌شوند. حتی اگر معیار و ملاک‌ها هم صحیح باشند، ما نمی‌توانیم رفتار انسان‌ها را پیش‌بینی کنیم؛ این نکته بسیار مهم است. یادتان باشد، همه معاملات تحت تأثیر رفتارهای انسانی و رویدادهایی هستند که شما هیچ کنترلی روی آن‌ها ندارید. استراتژی معاملاتی شما این است که از احتمالات در طی سری‌های معاملاتی به نفع خود استفاده کنید؛ شما نمی‌توانید سودتان در معاملات را تضمین کنید.

ج) بخش سوم

یک سیگنال معاملاتی به شما نمی‌گوید شما تصمیم درست یا غلط می‌گیرید، بلکه صرفاً الگویی است که نشان می‌دهد احتمالات به نفع شما هستند.

ذهن من باید آزاد باشد

کانال فرهنگ‌سازی بورس: برای اینکه بدون اشتباهات و خطاهای ذهنی معامله کنید، باید ذهنتان را آزاد کنید؛ نباید با خودتان فکر کنید که این معامله باید سود ده باشد. معامله‌گر معمولی با خود انتظار دارد که این معامله باید به سود منتهی شود، در غیر این صورت اصلاً نباید آن را انجام دهم. اما اگر شما واقعاً می‌خواهید از بازار سود مستمری کسب کنید،‌نباید این‌طور فکر کنید. به‌محض اینکه تصمیم گرفتید از هر معامله انتظار سود داشته باشید، خودتان را به لحاظ احساسی درگیر آن معامله می‌کنید؛ درحالی‌که شما باید بدانید که یک معامله به‌تنهایی اهمیتی ندارد؛ بلکه، سری‌های معاملاتی و توانایی حفظ انضباط در معامله‌گری مهم است.

حرفه‌ای فکر کنید

باید نحوه تفکرتان نسبت به بازار را تغییر دهید؛ معامله‌گر حرفه‌ای با خود فکر نمی‌کند که آیا این معامله سود می‌دهد یا خیر زیرا آن‌ها از مؤلفه انسانی موجود در معاملات آگاه‌اند؛ آن‌ها به ریسک فکر می‌کنند؛ به نتیجه معامله فکر نکنید و در عوض، به ریسک و نقطه خروجتان بیندیشید، نه اینکه آیا این معامله سود ده خواهد بود یا خیر.

صفر و یکی نباشید!

یک سیگنال معاملاتی به شما نمی‌گوید شما تصمیم درست یا غلط می‌گیرید، بلکه صرفاً الگویی است که نشان می‌دهد احتمالات به نفع شما هستند. با تغییر این تفکر به سمت احتمالات، شما می‌توانید پتانسیل ناامید شدن توسط بازار را به صفر برسانید. وقتی‌که در معامله‌ای زیان ده قرار دارید، تنها معنی‌اش این است که اکثر معامله‌گران با شما در این برهه از زمان هم‌عقیده نیستند. پس اجازه ندهید درست یا غلط بودن تصمیمتان بر اعتمادبه‌نفستان تأثیر بگذارد.

اگر فکر می‌کنید درباره معامله‌ای درست تصمیم گرفتید، و بازار خلاف شما حرکت کرد، احساسی به شما خواهد گفت که شما درست تصمیم گرفته بودید و باید اطلاعاتی که این درستی را ضعیف می‌کند، نادیده بگیرید و درست در همین‌جا شما اشتباه خواهید کرد. وقتی‌که می‌خواهید تصمیمتان درست از آب دربیاید، آنچه دوست دارید را در بازار خواهید یافت و نه آنچه در حقیقت اتفاق می‌افتد. بااحساس نیاز به تائید تصمیماتتان، خودتان را از دیدن حقایق محروم نکنید.اگر مستعد ناامید شدن باشید، این مسئله بر برداشت شما از اطلاعات بازار تأثیر خواهد گذاشت که در غیر این صورت، می‌توانست منجر به کاهش ضررتان گردد.

حساب آزمایشی چیزی به شما القا نمی‌کند

معامله در حساب آزمایشی به شما نشان می‌دهد که چطور فکر می‌کنید.آیا شما در معاملات آزمایشی سود کردید و به‌سرعت، وقتی‌که با پول واقعی‌تان وارد بازار شدید. پولتان را از دست دادید؟ اگر این‌چنین است، باید بدانید که بسیاری از معامله‌گران چنین چیزی را تجربه می‌کنند.معامله‌گران به درست یا غلط بودن تصمیماتشان در محیط آزمایشی اهمیتی نمی‌دهند زیرا می‌دانند که سود و زیانی در کار نیست. بنابراین تمرکزشان را به مواردی که واقعاً مهم است، معطوف می‌کنند؛ رعایت صحیح و آهسته روش معاملاتی‌شان و ایجاد یک حساب معاملاتی در طی زمان بدون عجله.

اگر راهتان را گم کردید و حسابتان را از دست داده‌اید، مجدداً معامله در محیط‌های آزمایشی را برای مدتی ادامه دهید تا ببینید چه احساسی دارید و چطور معامله می‌کنید. با پول واقعی هم باید به همین طریق معامله کنید.

شما به یک استراتژی معاملاتی نیاز دارید

یکی از اولین مواردی که باید در قامت یک معامله‌گر بیاموزید، نحوه استفاده از احتمالات در مسیر موفقیتتان است. به‌عبارت‌دیگر، شما به یک لبه معاملاتی با احتمال مناسب نیاز دارید. اما یادتان باشد که لبه معاملاتی صرفاً یک احتمال بالاتر از وقوع یک مسئله در مقایسه با مسئله‌ای دیگر در طی سری‌های معاملاتی است و کسب پول و سود در بازار را برای شما تضمین نخواهد کرد. شما باید لبه معاملاتی را با مهارت‌های ذهنی مناسب ترکیب کنید.

نکاتی برای تبدیل شدن به یک معامله‌ گر موفق پارت دوم

برای دانستن این موضوع باید این استراتژی را دوباره آزمایش کنید .

اگر شما از پلتفرم معاملاتی متاتریدر ۴ معاملات خود را تحلیل می‌کنید تمام کاری که باید انجام دهید این است که در نمودار به منطقه ورود خود به معامله برگردید سپس کلید F12 روی صفحه کلید خود فشار دهید این موضوع به شما این امکان را می دهد که هر بار دکمه F12 را فشار دهید به همان منطقه برگردید هر بار که نمودار را مشاهده و ازمایش کردید میزان موفقیت و ضرر های این معامله را مشخص می کنید .

با آزمایش استراتژی اگر بیش از یک سال به صورت موفق سال را تمام کردید ، سال دوم را تست کنید و بعد از سال دوم ، سال سوم را تست کنید .

اگر برای بیش از سه سال به صورت سودآور معاملات خود را پشت سر گذاشتید ، اکنون می دانید که یک استراتژی اثبات شده و برنده را به دست آورده اید .

هنگامی که استراتژی ها را دوباره تست می کنید متوجه خواهید شد که در برخی از مواقع به صورت پشت سرهم در معاملات تان شکست می خورید . درس اصلی که می توانید از این موضوع بگیرید این است که وحشت نکنید و اجازه ندهید که در هنگام شکست قضاوت های نادرست بر شما تاثیر بگذارد .

7.نقاط ورودی معاملات را با دقت بررسی کنید

ممکن است یک گروه پنج نفره از معامله‌گران وجود داشته باشند که یک معامله مشابه را بررسی کنند با این حال از میان پنج معامله گر که آنها به معامله ورود کرده اند ، شاید فقط دو نفر از آنها از این معامله سود کسب کنند و سه نفر دیگر ممکن است ضرر کنند .

سوالی که در این گونه مواقع پیش می‌آید این است که دلیل ضرر سه معامله گر چیست ؟

جواب این است که باید به زمانبندی نقاط ورودی توجه شود .

به نمودار های زیر دقت کنید به عنوان مثال ممکن است معامله گر الف دیرتر از معامله گر ب با یک استراتژی مشابه به معامله وارد شده باشد . از آنجا که معامله گر الف دیرتر وارد شده بازار کمی به حالت نزولی تحرک داشته و به حد ضرر معامله گر الف برخورد کرده و بعد از این اتفاق در جهت عکس نمودار به حرکت خود ادامه داده و اکنون این معامله‌گر وارد یک معامله موفق شده است .

فارکس و سود در آن

درآمد دلاری با فارکس

پس این موضوع این نکته را مشخص می‌کند که اگر حتی با یک استراتژی کلید اصلی موفقیت در معامله گری مشابه به معامله ورود کنید ، زمان ورود به معامله بسیار مهم است .
اگر فرصت برای ورود به یک معامله را در یک کندل استیک قبل از دست داده اید و این معامله به حرکت خود ادامه داده است ، پس از آن معامله دست بکشید و آن را تعقیب نکنید .

زمانبندی نقطه ورود نه تنها بر ح کامل استفاده کنید این موضوع به چه معناست ؟

یک سیستم معاملاتی مناسب فقط داشتن یک استراتژی خوب نیست بلکه این موضوع در مورد برنامه کلی معاملات می باشد و تنها در مورد معاملات فردی نیست . این موضوع تنها مربوط به نسبت ریسک به پاداش نیست بلکه در مورد سیستم کلی معاملات شما و درصد ریسک و نرخ پیروزی معاملات شما می باشد .

تمامی این عوامل فرد را به یک معامله گر برنده یا به معامله گر بازنده در بازار معاملاتی تبدیل می کند .

زیرا با داشتن یک سیستم معاملاتی کامل یک معامله گر حرفه ای در بازار فارکس متوجه می‌ شود که این معاملات چیزی بیشتر از داشتن یک استراتژی مناسب می باشد .

9. احساسات خود را تحت کنترل داشته باشد

این موضوع را باید بدانید که احساسات یک نکته منحرف کننده بزرگ در بازار معاملات می باشد . در بازی پوکر اصطلاحی به نام ” تلیت” وجود دارد . زمانی که یک بازیکن پوکر در موقعیت تلیت قرار می‌گیرد او در تلاش برای به دست آوردن پول خود ، شیوه بازی متفاوتی که یک بازی بسیار پرخاشگرانه است را شروع می کند

در بازار معاملات نیز چنین موضوعی بسیار اتفاق می افتد و شما نمی خواهید هنگام ضرر تحت سلطه احساسات خود قرار داشته باشید . این را باید بدانید که ضرر و زیان به تعداد زیادی اتفاق می افتد و این بخشی از دنیای معاملات می باشد .

هنگامی که احساسات بر فرد معامله گر تسلط دارند در این مواقع این افراد شروع به معاملات پرخاشگرانه می کنند به این صورت که اگر در معامله قبلی پول را از دست داده‌اند ، سعی میکنند که در معامله بعدی ضرر را جبران کنند . معمولاً این معامله گران که به معاملات پرخاشگرانه روی آورده اند قبل از اینکه متوجه شوند کل سرمایه حساب معاملاتی خود را از دست خواهند داد .
این یک پدیده شناخته شده در روانشناسی معاملات می باشد .

به یاد داشته باشید که با هر معامله به عنوان یک وضعیت جدید رفتار کنید و هیچ احساس عاطفی وجود ندارد که از یک معامله به معامله دیگر منتقل شود . به عنوان مثال ممکن است در یک معامله آنچنان ضرر کنید که حتی وقتی یک استراتژی معامله خوب را مشاهده می کنید بدون هیچ دلیلی اجازه دهید که ضرر قبلی شما را تحت تاثیر قرار داده و از آن معامله کنار بکشید .

همچنین این امر در اعتماد به نفس بیش از حد نیز اتفاق می‌افتد . ممکن است شما آخرین معامله خود را با موفقیت پشت سر گذاشته باشید یا شاید سه معامله خود را با موفقیت پشت سر گذاشته و احساس کنید که واقعاً غیر قابل توقف هستید . این موضوع وقتی اتفاق می افتد که به صورت پشت سر هم معاملات را برنده شده اید و می خواهید هرگونه معامله‌ ای را حتی بدون استفاده از استراتژی و با اینکه با سیستم معاملاتی شما همخوانی نداشته باشد را انجام دهید و معمولاً این موضوع باعث می‌شود تا به خواسته خود در اینگونه معاملات نرسید .

این نکته را مد نظر داشته باشید که همواره باید احساسات خود را تحت کنترل داشته باشید هر زمان که احساس کردید بیش از حد دلخور یا تحت تاثیر احساسات منفی قرار دارید و خواهان انجام معاملات به صورت پرخاشگرانه هستید ، باید معاملات را متوقف کنید استراحت کنید و تا زمانی که احساس می کنید دوباره آرامش خود را به دست آورده اید دوباره معاملات خود را پیش بگیرید .

10.سود زیادی به دست بیاورید و کم ضرر کنید

این جمله باید شعار معاملاتی شما باشد : سود زیادی بیاورید و کم ضرر کنید

به تاریخچه معاملات خود نگاهی بیندازید آیا میانگین موفقیت شما در معاملات از شکست‌های شما بیشتر است ؟

این مثال دقت کنید اگر بیشتر اوقات نسبت ریک به پاداش شما 5/0. 1 است برای پوشش یک ضرر شما به دو برد نیاز خواهید داشت و حتی به سه برد برای اینکه سود کمی را به دست بیاورید نیاز خواهید داشت .

آیا اینگونه معامله کردن منطقی است ؟

اگر سابقه معاملات شما منطقی نیست وقت آن رسیده که نگاهی تازه به استراتژی معاملات خود ، نسبت ریسک به پاداش و میزان موفقیت خود در معاملات داشته باشید و سپس با یک برنامه مناسب برای سیستم معاملاتی تان دوباره به معاملات خود بپردازید .

بازار معاملات مانند یک کسب و کار می باشد ممکن است فکر کنید داشتن یک محصول یا خدمات خوب برای یک کسب و کار کافی است اما پس از آنکه وارد کسب و کار شده اید متوجه می شوید که باید محصول خود را به شناخت عموم و در دسترس همگان قرار دهید .

به همین دلیل هر کسب و کار مناسب دارای یک تیم شامل مدیرعامل ، فروشندگان ، بازاریاب ، منابع انسانی ، تدارکات ، حسابداری و غیره است که در این تیم مدیر عامل به صورت کلی کسب و کار را مدیریت میکند .

همچنین این مورد در معاملات نیز مشابه است شما نمی توانید تنها با یک استراتژی مناسب در معاملات تان موفق باشید .

شما نیز باید مانند مدیر عامل عمل کنید و هر جنبه ای از معاملات خود را نگاه کنید و مطمئن شوید که هر عامل به درستی در سیستم معاملاتی کلی شما قرار گرفته است هر زمان که احساس می‌کنید فقط به دلیل اینکه می خواهید ضرر را کم کنید و سود بیشتری به دست آورید و احساسات شما را تحت کنترل قرار داده باید معاملات را متوقف کنید . شما می بایست نحوه معاملات را درک کرده و بدانید که چه موقع زمان معاملات است و چه موقع باید به معاملات ورود و خروج کنید .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.